گمنام

محمد ٤: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۴۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴
افزودن سال نزول
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=پس هر گاه رسیدید بدانان که کفر ورزیدند پس زدن گردنها تا گاهی که بخون آغشته سازیدشان پس استوار کنید بستن را سپس یا منّت نهادنی پس از این و یا فدیه گرفتنی تا بگذارد جنگ بارهای خود را این و اگر می‌خواست خدا هر آینه پیروزی می‌جست برایشان و لیکن تا بیازماید گروهی از شما را به گروهی و آنان که کشته شدند و در راه خدا گم نکند هرگز کردار ایشان را
|-|معزی=پس هر گاه رسیدید بدانان که کفر ورزیدند پس زدن گردنها تا گاهی که بخون آغشته سازیدشان پس استوار کنید بستن را سپس یا منّت نهادنی پس از این و یا فدیه گرفتنی تا بگذارد جنگ بارهای خود را این و اگر می‌خواست خدا هر آینه پیروزی می‌جست برایشان و لیکن تا بیازماید گروهی از شما را به گروهی و آنان که کشته شدند و در راه خدا گم نکند هرگز کردار ایشان را
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره محمد | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::4|٤]] | قبلی = محمد ٣ | بعدی = محمد ٥  | کلمه = [[تعداد کلمات::42|٤٢]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره محمد | نزول = [[نازل شده در سال::13|١ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::4|٤]] | قبلی = محمد ٣ | بعدی = محمد ٥  | کلمه = [[تعداد کلمات::42|٤٢]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«فَضَرْبَ الرِّقَابِ»: مصدر در معنی امر است. یعنی گردنهایشان را بزنید و ایشان را بکشید. مفعول مطلق فعل محذوفی است. «الْوَثَاقَ»: ریسمان و طنابی که اسیران و بندیان با آن محکم بسته می‌شوند. «مَنّاً»: منّت نهادن. مراد آزاد کردن اسیر بدون عوض و تاوان و غرامت جنگی از دشمن است. مفعول مطلق فعل محذوفی است. «فِدَآءً»: فدیه. تاوان و غرامت جنگی. «أَثْخَنتُمُوهُمْ»: ایشان را با کشتن و مجروح کردن ضعیف کردید و از پای درآوردید (نگا: انفال / ). «أَوْزَار»: جمع وِزْر، بارهای سنگین (نگا: نحل / ، طه / ). «حَتّی تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا»: تا جنگ به پایان می‌رسد. «ذلِکَ»: برنامه این است. به همین منوال است. «إِنتَصَرَ مِنْهُمْ»: بر آنان چیره و از ایشان انتقام گرفت. «فَلَن یُضِلَّ ...»: (نگا: محمد / .
«فَضَرْبَ الرِّقَابِ»: مصدر در معنی امر است. یعنی گردنهایشان را بزنید و ایشان را بکشید. مفعول مطلق فعل محذوفی است. «الْوَثَاقَ»: ریسمان و طنابی که اسیران و بندیان با آن محکم بسته می‌شوند. «مَنّاً»: منّت نهادن. مراد آزاد کردن اسیر بدون عوض و تاوان و غرامت جنگی از دشمن است. مفعول مطلق فعل محذوفی است. «فِدَآءً»: فدیه. تاوان و غرامت جنگی. «أَثْخَنتُمُوهُمْ»: ایشان را با کشتن و مجروح کردن ضعیف کردید و از پای درآوردید (نگا: انفال / ). «أَوْزَار»: جمع وِزْر، بارهای سنگین (نگا: نحل / ، طه / ). «حَتّی تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا»: تا جنگ به پایان می‌رسد. «ذلِکَ»: برنامه این است. به همین منوال است. «إِنتَصَرَ مِنْهُمْ»: بر آنان چیره و از ایشان انتقام گرفت. «فَلَن یُضِلَّ ...»: (نگا: محمد / .
کاربر ناشناس