لِقَاء

از الکتاب

آیات شامل این کلمه

«لقاء» را مى توان در اینجا به معناى لقاى حقیقى و با چشم دل گرفت; چرا که در قیامت حجابها کنار مى رود، و عظمت خدا و آیات او از هر زمان روشنتر جلوه مى کند، انسان به مقام شهود باطنى، و دید قلبى مى رسد، و هر کس به مقدار معرفت، و عمل صالحش به مرحله عالى ترى از این شهود، نائل مى گردد.

«فخر رازى» در تفسیرش در اینجا بیان جالب دیگرى دارد که با آنچه گفتیم قابل جمع است، او مى گوید: «انسان در این دنیا، به خاطر غرق شدن در امور مادى و تلاش براى معاش، غالباً از خدا غافل مى شود، ولى در قیامت که همه این مشاغل فکرى بر طرف مى گردد، انسان با تمام وجودش متوجّه پروردگار عالم خواهد شد و این است معناى لقاء اللّه».

ضمناً، از آنچه گفتیم روشن شد، گفتار بعضى از مفسران که این تعبیر را اشاره به لحظه مرگ، و ملاقات با فرشته مرگ دانسته اند، نه مناسب آیات مورد بحث است، و نه تعبیرات مشابه آن در آیات دیگر قرآن، به خصوص که ضمیر مفعولى در جمله «یَلْقَوْنَهُ» به صورت مفرد آمده، که اشاره به ذات پاک خدا است، در حالى که فرشتگان قبض ارواح، جمع اند و کلمه «ملائکة» در آیه قبل نیز به صورت جمع آمده است (مگر این که کلمه اى در تقدیر گرفته شود).

«لقاء»، گاه به معناى هر گونه ملاقات، استعمال مى شود، و گاه به معناى روبرو شدن در میدان جنگ، و در قرآن مجید نیز در هر دو معنا به کار رفته، و آیه مورد بحث ناظر به معناى دوم است.

در این که: منظور از «لقاء اللّه» (ملاقات پروردگار) چیست؟ بعضى، آن را به معناى ملاقات فرشتگانِ پروردگار، و بعضى، به معناى ملاقاتِ حساب و جزاء، بعضى، به ملاقاتِ حکم و فرمان حق، و بعضى آن را کنایه از قیامت و رستاخیز دانسته اند، در حالى که دلیلى ندارد، آیه را به این معانى مجازى تفسیر کنیم. باید گفت: لقاى پروردگار در قیامت، نه یک ملاقات حسى است که یک لقاى روحانى و یک نوع شهود باطنى است; چرا که در آنجا پرده هاى ضخیم عالم ماده از مقابل چشم جانِ انسان کنار مى رود، و حالت شهود به انسان دست مى دهد. به گفته «علامه طباطبایى»(ره) در «المیزان»:

منظور از «لقاء اللّه» آن است: بندگان در موقفى قرار مى گیرند که حجابى میان آنها وپروردگارشان نیست;زیراطبیعتِ روزقیامت، ظهور حقایق است چنان که قرآن مى گوید:وَ یَعْلَمُونَ أَنَّ اللّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ: «آن روز خواهند دانست که خدا، حق آشکار است».

ریشه کلمه