لَعَلّک: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن نمودار دفعات)
(Added word proximity by QBot)
 
خط ۱: خط ۱:
__TOC__
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/لَعَلّک | آیات شامل این کلمه ]]'''
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/لَعَلّک | آیات شامل این کلمه ]]'''


خط ۹: خط ۱۰:




===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud>
وَ:100, الْمُبِين:58, تَرْضَى:52, النّهَار:52, بَاخِع:52, الْکِتَاب:52, لا:47, أَطْرَاف:47, آيَات:47, نَفْسَک:47, طسم:42, تِلْک:42, تَمُدّن:42, أَلاّ:42, فَسَبّح:36, عَيْنَيْک:36, يَکُونُوا:36, اللّيْل:31, مُؤْمِنِين:31, إِلَى:31, إِن:31, نَشَأ:26, مَا:26, آنَاء:26, نُنَزّل:21, مِن:21, مَتّعْنَا:21, غُرُوبِهَا:10
</qcloud>
===تکرار در هر سال نزول===
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::لَعَلّک]]
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::لَعَلّک]]
|?نازل شده در سال
|?نازل شده در سال

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۱۷

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

از حروف شبيه به فعل و مشهور آن است كه به اسم نصب و بخبرش رفع مى‏دهد مثل [شورى:17]. فراء و تابعانش عقيده دارند كه آن به اسم و خبر نصب مى‏دهد. سيرافى گويد: آن در نزد بنى عقيل حرف جر زايد آيد. براى آن سه معنى نقل كرده‏اند اول ترجّى و اميد. بعضى آن را توقع گفته‏اند كه شامل اميد به رسيدن محبوب و ترس از وقوع مكروه است. دوم: تعليل كه جمعى ازجمله اخفش و كسائى آن را حتمى دانسته‏اند. سوم استفهام كه نحاة كوفه گفته‏اند. لعلّ اگر در كلام انسان واقع شود معنايش روشن است، چون انسان از آينده باخبر نيست مى‏تواند هر جا لعل بكار برد ولى استعمال آن در كلام خدا كه داناى غيب و آشكار است چه معنى دارد؟ به عبارت ديگر، خدا فرموده [شعراء:3].با آنكه مى‏دانست رسول خدا «صلى الله عليه وآله» خودش را براى عدم ايمان مردم خواهد كشت يا نه؟ در جواب اين سوال چند قول و وجه هست اول :لعل در اينگونه موارد براى تعليل است [بقره:52]. يعنى بدان علت عفو كرديم كه شكر كنيد ابوالبقاء در كليات گفته: هر لعل در قرآن به معنى تعليل است مگر [شعراء:129]. كه به معنى تشبيه است (اقرب)ولى اثبات اين كليت مشكل است مثلا در آيه «لَعَلَّكَ باخِعٌ» كه گذشت تعليل معنى ندارد. راغب گويد: به قول بعضى مفسرين لَعَلَّ از خدا در جاى واجب العمل است و در بسيارى از مواضع آن را به «كَىْ» تفسير كرده‏اند. دوم لعل گاهى براى اميد و توقع گوينده است مثل [مؤمنون:100]. و گاهى براى اطماع و اميدوار كردن مخاطب مثل [طه:44]. يعنى اميدوار باشيد كه متذكر شود يا بترسد و هرگاه در كلام خدا واقع شود براى ايجاد اميد در مخاطب است. سوم: اميد مقامى نه متكلمى. در آيه [شعراء:3]. اميد و ترجى در اينجا با خدا قائم نيست بلكه با مقام قائم است يعنى اگر كسى دراين مقام باشد و ناراحتى تو را از اينكه مردم ايمان نمى‏آورند ببيند خواهد گفت: شايد اين شخص در اين راه خودش را هلاك كند. به نظر نگارنده قول سوم از همه بهتر و دقيقتر است واللَّه العالم.


کلمات نزدیک مکانی

تکرار در هر سال نزول

در حال بارگیری...