ضُرّ

از الکتاب
نسخهٔ قابل چاپ دیگر پشتیبانی نمی‌شود و ممکن است در زمان رندر کردن با خطا مواجه شوید. لطفاً بوکمارک‌های مرورگر خود را به‌روزرسانی کنید و در عوض از عمبکرد چاپ پیش‌فرض مرورگر خود استفاده کنید.

آیات شامل این کلمه

«ضُرّ» عبارت است از کمبودهایى که به انسان دست مى دهد اعم از این که جنبه بدنى داشته باشد مثل نقصان عضو و انواع بیمارى ها و یا جنبه روحى مثل جهل، سفاهت و جنون و یا جنبه هاى دیگر مانند از بین رفتن مال و مقام و فرزندان و «ایوب» گرفتار بسیارى از این ناراحتى ها شد.

ریشه کلمه

قاموس قرآن

در قرآن مجيد ضرّ به فتح و ضم (ض) هر دو آمده است. ولى ضرّ به فتح (ض) پيوسته مقابل نفع آمده، [مائده:76]، [حج:13]. بر خلاف ضرّ به ضمّ (ض) كه هيچ وقت با نفع يكجا نيامده است مثل [يوسف:88]، [انبياء:83-84]. بلى در بعضى آيات مقابل رحمت آمده مثل [روم:33]. و در بعضى مقابل خير به كار رفته مثل [انعام:17]. راغب در مفردات و جوهرى در صحاح ضُرّ به ضم (ض) را بد حالى گفته‏اند. «الضُرُّ: سُوءُ الْحالِ» راغب اضافه مى‏كند: اعمّ از آنچه در نفس باشد مثل نقص عضو، يا در حال مثل كمى مال و جاه. طبرسى رحمةاللّه از صاحب العين نقل كرده ضرّ به فتح و ضم دو لغت اند ولى چون با «نفع» مقابل كردى ضاد آن را مفتوح خوانى. اقرب الموارد هر دو را ضد نفع، سوة حال، و سختى گفته و از كليات ابوالبقا نقل مى‏كند ضَرّ به فتح در هر ضرر شايع است و با ضمّ مخصوص به ضرر نفس است نثل مرض و لاغرى. پس ضَرّ به فتح (ض) مطلق ضرر و زيان است نقابل نفع ولى ضُرّ به ضم به معنى بد حالى است. آياتيكه درباره هر دو تعبير نقل شد اين فرق را تأييد مى‏كنند. * ضَرَر: اسم است به معنى بدحالى و نقصان. جمع آن اضرار نى باشد (اقرب) در مجمع آن را نقصان معنى كرده و فرمايد: آن هر چيى است كه ضرر كند و نقصان رساند مثل كورى، مرض، علت. * [نساء:95]. مراد از اولى النصر كسانى است كه نقص عضوى يا علل ديگرى دارند كه نمى‏توانند به جهاد روند احتمال قوى دارد كه آنانكه در اثر فقد مال و وسيله از رفتن به جهاد معذوراند نيز داخل در اولى الضرر باشند كه عده‏اى پيش رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم مى‏خواستند، آن حضرت مى‏فرمود من وسيله دراختيار ندارم تا شما را تجهيز كنم، آن‏ها نيز اشك ريزان بر مى‏گشتند چنانكه فرموده: [توبه:92]. * اضطرار: به معنى احتياج و اجبار است، (اقرب). آن در واقع حمل غير بر ضرر است تحميل كننده شايد از كنار باشد و شايد حالت و امرى در خود شخص باشد مثل گرسنگى و مرض و غيره: [بقره:126]، [لقمان:24]. در اين دو آيه تحميل از كنار است و از طرف خداوند مى‏باشد يعنى: سپس او را به عذاب آتش مجبورش مى‏كنم و به اجبار در آتش مى‏كشم. هكذا آيه دوم. [بقره:173]. در اينجا و نظير آن تحميل از خود شخص است كه گرسنگى و فقر باشد يعنى: هر كه نا چار و محتاج شود به خوردن ميته و خون و گوشت خوك در حالى كه قبلاً طالب نيست و در خوردن زياده روى نمى‏كند بر او گناهى نيست. على هذا مضطرّ به معنى درمانده و ناچار است [نمل:62]. رجوع شود ده «دعو». * [بقره:233]. «لا تضّار» در قرآن‏ها به فتح (ر) است ولى به فتح و ضمّ هر دو خوانده شده است. اگر با رفع خوانده شود اخبار است به معناى امر يعنى: ضرر نمى‏رساند مادرى به واسطه فرزندش و نه پدرى به واسطه فرزندش. و شايد در اين صورت فعل مجهول باشد يعنى: ضرر رسانده نشود مادرى به واسطه فرزندش... و اگر آن را با فتح خوانيم كه اكثر قرّاء خوانده‏اند نهى از اضرار است يعنى: ضرر نرساند مادرى به واسطه فرزندش و شايد هم مجهول باشد. نا گفته نماند علت جواز فتح و ضمّ اعلال است چنانكه در فعل امر از «مدد» چهار وجه جايز است . خلاصه معنى آيه: مادر به واسطه فرزندش به شوهر ضرر نرساند و از وى براى ارضاع بيشتر از حدّ اجرت نخواهد و از مقاربت براى اينكه حامله شده و از رسيدن به فرزندش بار مى‏ماند، امتناع نكند، همچنين شوهر به واسطه فرزندش به زن ضرر نرساند و كمتر از معمول اجرت ندهد و زن را از حظّ نفس كه اگر مقاربت كند بار حامله مى‏شود: آيه به صورت طلاق و عدم آنعموميّت دارد. * [بقره:282]. ممكن است اصل كلمه (لا يضارر) و معلوم باشد يعنى: آن گاه كه معامله كرديد شاهد بگيريد نويسنده سند كعامله و شاهد ضرر نرسانند و شاهد در شهادت و نويسنده در نوشتن خيانت نكند. و شايد مجهول باشد يعنى مويسنده و شاهد را ضرر نرسانيد. اجرت نويسنده رابدهيد... و شاهد را در وقت مشغله احضار نكنيد. ولى وجه اول را بهتردانسته‏اند. * [بقره:231]. ضرار مصدر مفاعله به معنى ضرر زدن است يعنى زنان طلاق داده شده را كه رجوع مى‏كنيد براى ضرر رساندن و اذيت كردن نگاه نداريد و رجوع نكنيد تا تجاوز كنيد. * [توبه:107]. راجع به مسجد ضرار رجوع شود به «مسجد» فصل مسجد ضرار. *


کلمات نزدیک مکانی

تکرار در هر سال نزول

در حال بارگیری...