ص ٨٢

از الکتاب
نسخهٔ قابل چاپ دیگر پشتیبانی نمی‌شود و ممکن است در زمان رندر کردن با خطا مواجه شوید. لطفاً بوکمارک‌های مرورگر خود را به‌روزرسانی کنید و در عوض از عمبکرد چاپ پیش‌فرض مرورگر خود استفاده کنید.
کپی متن آیه
قَالَ‌ فَبِعِزَّتِکَ‌ لَأُغْوِيَنَّهُمْ‌ أَجْمَعِينَ‌

ترجمه

گفت: «به عزّتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم کرد،

|[ابليس‌] گفت: پس به عزت تو سوگند كه بى‌ترديد همه‌شان را گمراه خواهم كرد
[شيطان‌] گفت: «پس به عزّت تو سوگند كه همگى را جداً از راه به در مى‌برم،
شیطان گفت: به عزّت و جلال تو قسم که خلق را تمام گمراه خواهم کرد.
گفت: به عزتت سوگند همه آنان را گمراه می کنم،
گفت: به عزت تو سوگند كه همگان را گمراه كنم،
گفت [سوگند] به عزت تو که همگی آنان را گمراه خواهم ساخت‌
گفت: پس به عزت تو سوگند كه البته همه آنان را گمراه كنم،
گفت: به عزّت و عظمتت سوگند که (در پرتو عمر جاویدان و تلاش بی‌امان) همه‌ی آنان را گمراه خواهم کرد.
گفت: «پس به عزّتت سوگند (که) همگان را بی‌گمان بس گمراه می‌کنم.»
گفت پس به عزّتت سوگند هر آینه گمراهشان سازم همگی‌

He said, “By Your majesty, I will seduce them all.
ترتیل:
ترجمه:
ص ٨١ آیه ٨٢ ص ٨٣
سوره : سوره ص
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لأُغْوِیَنَّهُمْ ...»: (نگا: حجر / ).


تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ «82»

ابليس گفت: به عزّت تو سوگند كه همه (ى مردم) را گمراه خواهم كرد.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ (82)

قالَ فَبِعِزَّتِكَ‌: گفت به عزت تو قسم كه، لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ‌: هر آينه البته البته گمراه نمايم تمام اولاد آدم را.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِينٍ (71) فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ (72) فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ (73) إِلاَّ إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِينَ (74) قالَ يا إِبْلِيسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِينَ (75)

قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ (76) قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّكَ رَجِيمٌ (77) وَ إِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلى‌ يَوْمِ الدِّينِ (78) قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلى‌ يَوْمِ يُبْعَثُونَ (79) قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ (80)

إِلى‌ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ (81) قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ (82) إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ (83)

ترجمه‌

هنگاميكه گفت پروردگارت بفرشتگان همانا من آفريننده‌ام انسانى را از گل‌

پس چون با تناسب بپايان رساندم پيكر او را و دميدم در او از روح خود پس درافتيد مر او را سجده‌كنان‌

پس سجده كردند فرشتگان تماميشان همگى‌

مگر ابليس كه سركشى نمود و بود از كافران‌

گفت اى ابليس چه بازداشت تو را كه سجده كنى مر آنرا كه آفريدم بدو دست خود آيا تكبر كردى يا بودى از بلند مرتبگان‌

گفت من بهترم از او آفريدى مرا از آتش و آفريدى او را از گل‌

گفت پس بيرون رو از آن همانا توئى رانده شده‌

و همانا بر تو است لعنت من تا روز جزا

گفت پروردگارا پس مهلت ده مرا تا روز كه برانگيخته ميشوند

گفت پس همانا توئى از مهلت داده‌شدگان‌

تا روز آن وقت دانسته شده‌

گفت پس قسم بعزت تو هر آينه گمراه ميكنم آنها را همگى‌

مگر بندگان تو از آنها كه خالص شدگانند.

تفسير

خداوند شمه‌اى از احوال اهل عالم اعلى را كه در آيات سابقه اشاره بآن شده بود براى پيغمبر خود بيان فرموده تا مردم متوجّه شوند بمفاسد صفت تكبّر و تخلّف از فرمان حق از قبيل آنكه وقتى خداوند بملائكه فرمود من ميخواهم انسانى از گل خلق نمايم پس چون كالبد او را با تناسب اجزاء و صورت باتمام رساندم و دميدم در آن بافاضه از عالم قدس روان پاكى را كه براى شرافت آن اضافه بخود نمودم و روح خود خواندم پس سجده كنيد براى عبادت من و شكر نعمت و تجليل و تعظيم او در برابرش چون او حامل انوار محمدى صلى اللّه عليه و آله است و اطاعت او واجب است چنانچه در سوره بقره ذيل آيه شريفه‌ وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لآدم بيان شد پس ملائكه بتمامى سجده نمودند مگر ابليس كه واقعا از جن بود ولى چون مدتها بود با ملائكه مشغول بعبادت خدا بود در ضمن آنها مأمور بسجود


جلد 4 صفحه 480

شد و بواسطه خبث ذات و صفت تكبّر از امر الهى تخلّف نمود و كفر باطنى او آشكار گشت و خداوند باو فرمود چه چيز مانع شد تو را كه سجده نمائى در برابر موجوديكه خلق نمودم من او را بدو دست قدرت و قوّت خودم چنانچه در عيون و توحيد از حضرت رضا عليه السّلام نقل نموده و سؤال فرمود كه آيا تكبّر بيجا نمودى با آنكه مستحق نبودى يا واقعا بلند مرتبه بودى و مستحق تفوّق و آنملعون جواب داد كه من تفوّق ذاتى بر او دارم چون من از آتش خلق شدم كه روشن و نورانى است و او از گل خلق شده كه تاريك و ظلمانى است و منكر علم و حكمت خدا شد و شمه‌اى از اين مقال در اوائل سوره اعراف گذشت كه اگر از جهت نورانيّت آدم عليه السّلام خبر داشت و آنكه قابل مقايسه با نورانيّت آتش نيست ميدانست برترى و فضل او را و خداوند او را از عالم اعلى مطرود و محروم از رحمت خود و هر خير و كرامت فرمود تا روز قيامت و او از خدا مهلت و عمر طولانى خواست تا آنروز و خداوند او را مهلت داد تا روز كه وقت آن معلوم است بعلم الهى و ديگرى اطلاع از آن ندارد و او قسم ياد نمود بعزّت و جلال خدا كه بوسوسه و مكر اغواء نمايد و فريب دهد تمام ذريّه آدم را مگر از آنها كسانيرا كه خداوند خالص نموده است دلهاى ايشانرا براى محبّت خود بتوفيق طاعت و اجتناب از معصيت و شرح اين آيات و بيان وقت معلوم و ساير خصوصيّات در سوره حجر گذشته است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قال‌َ فَإِنَّك‌َ مِن‌َ المُنظَرِين‌َ (80) إِلي‌ يَوم‌ِ الوَقت‌ِ المَعلُوم‌ِ (81) قال‌َ فَبِعِزَّتِك‌َ لَأُغوِيَنَّهُم‌ أَجمَعِين‌َ (82) إِلاّ عِبادَك‌َ مِنهُم‌ُ المُخلَصِين‌َ (83) قال‌َ فَالحَق‌ُّ وَ الحَق‌َّ أَقُول‌ُ (84)

لَأَملَأَن‌َّ جَهَنَّم‌َ مِنك‌َ وَ مِمَّن‌ تَبِعَك‌َ مِنهُم‌ أَجمَعِين‌َ (85)

خداوند فرمود بدرستي‌ ‌که‌ تو ‌از‌ مهلت‌ دادگاني‌ ‌تا‌ روز وقت‌ معلوم‌.

ابليس‌ ‌گفت‌ ‌پس‌ چون‌ ‌من‌ رانده درگاه‌ و مشمول‌ لعن‌ ‌الي‌ يوم الدين‌ شدم‌ ‌من‌ ‌هم‌ ‌پس‌ بعزت‌ تو قسم‌ ‌هر‌ آينه‌ اغوا ميكنم‌ اولاد آدم‌ ‌را‌ ‌با‌ التمام‌ مگر بندگان‌ تو ‌از‌ ‌آنها‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌هر‌ عيب‌ و نقصي‌ خالص‌ هستند و ‌از‌ روي‌ خلوص‌ توجه‌ بتو دارند خداوند ‌هم‌ فرمود

جلد 15 - صفحه 278

‌پس‌ حق‌ و ثابت‌ ‌است‌ و حق‌ ‌است‌ مي‌گوييم‌ ‌هر‌ آينه‌ پر ميكنم‌ جهنم‌ ‌را‌ ‌از‌ تو و ‌از‌ كساني‌ ‌که‌ ‌از‌ اولاد آدم‌ متابعت‌ تو ‌را‌ كردند بالتمام‌.

شرح‌ ‌اينکه‌ آيات‌ ‌را‌ مفصلا ‌در‌ مجلد هشتم‌ ‌اينکه‌ تفسير ‌در‌ سوره‌ حجر ‌از‌ ‌آيه‌ 30 ‌الي‌ آيه 44 چهارده‌ ‌آيه‌ بيان‌ كرديم‌ احتياج‌ ‌به‌ تكرار ندارد مراجعه‌ فرمائيد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 82)- اینجا بود که ابلیس مکنون خاطر خود را آشکار ساخت، و هدف نهائیش را از تقاضای عمر جاویدان نشان داد، و «گفت: به عزّتت سوگند که همه آنان را گمراه خواهم کرد»! (قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ).

سوگند به «عزت» نشان می‌دهد که او نهایت پافشاری را در تصمیم خویش داشته و دارد، و تا آخرین نفس بر سر گفتار خود ایستاده است.

نکات آیه

۱ - سوگند ابلیس به عزت پروردگار (قال فبعزّتک)

۲ - ابلیس، براى گمراه کردن انسان ها، عزمش را جزم نمود و بر آن سوگند یاد کرد. (قال فبعزّتک لأغوینّهم) از آمدن آیه شریفه به همراه «با»ى قسم در «فبعزّتک» و نیز آمدن لام قسم و «نون» تأکید در «لأغوینّهم»، برداشت یاد شده به دست مى آید.

۳ - گمراه کردن همه انسان ها، هدف و فلسفه مهلت خواهى ابلیس از خداوند بود. (قال ربّ فأنظرنى إلى یوم یبعثون . قال فإنّک من المنظرین ... قال فبعزّتک لأغوینّهم أجمعین) از این که ابلیس، پس از مهلت خواهى از خداوند و پذیرش این خواسته از سوى او، اعلام کرد که بر گمراه کردن مردم مصمم گشته است; مى توان به دست آورد که هدف اصلى او از این درخواست، همان گمراه سازى بنى آدم بوده است.

۴ - بدخواهى و دشمنى ابلیس نسبت به انسان ها و انتقام گیرى وى از آنان، در ماجراى سجده بر آدم (قال فبعزّتک لأغوینّهم أجمعین) بیشتر مفسران برآنند که تصمیم ابلیس بر گمراه ساختن انسان ها، پس از اطلاع یافتن وى از طرد شدن از درگاه الهى بوده است. این در واقع نوعى انتقام گیرى از آدم ابوالبشر و دشمنى با او است.

۵ - ابلیس، معتقد و معترف به عزت و قدرت پروردگار (فبعزّتک)

۶ - ابلیس، داراى قدرت تأثیرگذارى بر ذهن و اندیشه انسان (لأغوینّهم أجمعین)

۷ - همه انسان ها، در معرض اغواگرى ابلیس قرار دارند. (لأغوینّهم أجمعین)

۸ - انسان، موجودى تأثیرپذیر از عوامل بیرونى و از القائات و تبلیغات آنها (لأغوینّهم أجمعین)

موضوعات مرتبط

  • ابلیس: اغواگرى ابلیس ۲، ۳; خطر اغواگرى ابلیس ۷; دشمنى ابلیس ۴; سوگند ابلیس ۱، ۲; عقیده ابلیس ۵; فلسفه استمهال ابلیس ۳; نقش ابلیس ۶
  • انسان: تأثیرپذیرى انسان ۸; دشمنان انسان ۴; گمراهى انسان ها ۳; ویژگیهاى انسان ۸
  • ذهن: عوامل مؤثر در ذهن ۶
  • سوگند: سوگند به عزت خدا ۱
  • عقیده: عقیده به عزت خدا ۵; عقیده به قدرت خدا ۵

منابع