صَدْرَه

از الکتاب

آیات شامل این کلمه

منظور از «صدر» (سینه) در اینجا روح و فکر است و این کنایه در بسیارى از موارد به کار مى رود.

ریشه کلمه

قاموس قرآن

سينه. [شرح:1]. جمع آن صدور است نحو [آل عمران:119]. خدا به آنچه در سينه‏ها است دانااست . قعل صدر چون با «عن» متعدى شود معناى رجوع مى‏دهد «صَدَرَ عَنِ الْمَكانِ» يعنى از مكان برگشن. و چون با «من» متعدى شود به معنى بروز و ظهور باشد «صَدَرَ مِنْهُ الْاَمْرُ» يعنى اين كار از او بروز كرد. ايضاً به معنى حدوث و حصول آيد «صَدَرَ الْاَمْرُ صُدُوراً» يعنى كار حادث شد. و نيز صدر به معنى رجوع و ارجاع (لازم متعدى) آمده است (اقرب). [قصص:23]. «يصدر» در قرآن‏ها به ضم (ى) و كسر (د) نوشته شده ولى به فتح (ى) و ضمّ (د) از باب نصر ينصر نى خوانده‏اند . بنابر اول معناى آن چنين است: گفتند ما گوسفندان خود را آب نمى‏دهيم تا چوپان‏ها مواشى خود را از آب بر گردانند. پدر ما پيرى بزرگ است. و بنابر دوم اين است... تا چوپان‏ها از آب بر گردند. [زلزله:6]. ممكن است «يصدر» به معنى حدوث باشد يعنى آن روز مردم به طور پراكنده و متفرق حادث و ظاهر مى‏شود. شايد به معنى بروز باشد يعنى «يَصْدُرُ النّاسُ مِنَ الْاَرْضِ اَشْتاتاً» چنانكه در آيه ديگر آمده [ابراهيم:21-48]. و نيز آمده [معارج:43]. در «شتت» گفتيم: ظاهراً مراد از اشتات متفرق و بى نظم بودن است چنانكه فرموده [قمر:7]. حدوث. بروز نزديك به هم اند . آياتى هست درباره سعه صدر تنگى آن و اينكه خدا شرح صدر عطا مى‏كند و سينه را تنگ مى‏گرداند. نظير [شرح:1] [طه:25]. ايضاً [انعام:125]. و مثل [شعراء:13]. مراد از صدر در اين آيات چيست؟ آيا سينه است يا قلب و به اعتبار حال و محل قلب را صدر خوانده است؟ به نظر مى‏آيد: منظور سعه و ضيق قلب است و به اعتبارآن كه قلب در سينهاست صدر گفته شده و اينكه بعضى‏ها قلب را به معنى نفس گرفته‏اند به دليل اينكه درك و فهم و غيره مال نفس است نه قلب در «قلب» شرح داده خواهد شد. در بعضى آيات افعالى نسبت داده شده نظير [غافر:19]، [نمل:74]، [حشر:9]. از اين قبيل است آياتيكه درباره شفاى صدور، كينه صدور، محتويات صدور، وسوسه صدور اند مثل [توبه:14]، [آل عمران:118]، [مائده:7]، [ناس:5] به نظر من مراد از همه آنها قلوب است و به اعتبار حال و محل صدور به كار رفته است واللّه اعلم.


کلمات نزدیک مکانی

تکرار در هر سال نزول

در حال بارگیری...