ریشه کذب

از الکتاب
نسخهٔ قابل چاپ دیگر پشتیبانی نمی‌شود و ممکن است در زمان رندر کردن با خطا مواجه شوید. لطفاً بوکمارک‌های مرورگر خود را به‌روزرسانی کنید و در عوض از عمبکرد چاپ پیش‌فرض مرورگر خود استفاده کنید.

تکرار در قرآن: ۲۸۲(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

(بر وزن وزر، و كتف) دروغ گفتن. صحاح و قاموس و اقرب و غيره هر دو وزن را مصدر گفته‏اند ولى استعمال قرآن نشان مى‏دهد كه كِذْب (بر وزن وزر) مصدر است مثل [غافر:28]. و كَذِب (بر وزن كتف) اسم مصدر است به معنى دروغ مثل [نساء:50]. چون كذب مفعول يفترون است لذا اسم است نه مصدر يعنى بر خدا دروغ مى‏بندند. و اگر تنزل كنيم بايد بگوئيم: كَذَب (بر وزن كتف) با آنكه مصدر است در قرآن پيوسته به معنى مفعول (مَكذُوبٌ فيهِ) آمده على هذا معنى آيه فوق چنين است كه بر خدا شى‏ء مكذوب فيه نسبت مى‏دهند [يوسف:18]. يعنى بر پيراهن يوسف خون دروغ و مكذوب فيه آوردند (خون ديگرى بود به دروغ گفتند: خون يوسف است). كذب (بر وزن وزر)يكبار و كذب (بر وزن كتف)سى و دو بار در قرآن مجيد آمده است . * [نجم:11]. «كذب» را در آيه با تشديد و تخفيف هر دو خوانده‏اند در قرآنها با تخفيف است فاعل «رَأى» ظاهراً حضرت رسول «صلى اللَّه عليه و آله» است نه فؤاد اگر با تشديد بخوانيم معنى چنين مى‏شود: قلب آن حضرت آنچه را كه با چشم ديد تكذيب نكرد و اگر با تخفيف بخوانيم شايد آن به معنى خطا باشد مثل «ما فى سَمْعِهِ كِذْبٌ» يعنى در شنيدنش خطا نيست در اينصورت معنى آيه چنين است: قلب خطا نكرد در آنچه ديد، در تفسير جلالين كذب را انكار معنى كرده است. *** تكذيب: آن است كه ديگرى را به دروغ نسبت دهى و بگوئى: دروغ مى‏گوئى چنانكه در صحاح گفته يا به معنى نسبت كذب و انكار است، ظاهراً آن در انسان به معنى اول است مثل [شعراء:105]. و در غير انسان به معنى نسبت دروغ، نحو [انعام:66]. قوم تو قرآن را به دروغ نسبت دادند حال آنكه آن حق است. كاذب: دروغگو. [غافر:28]. كذاب: مبالغه است، يعنى بسيار دروغگو. [غافر:28]. كاذبة: مصدر است مثل عاقبة، عافية، باقية [واقعة:2-1]. آنگاه كه قيامت تحقق يابد و در وقوع آن دروغى نيست. در صحاح گفته آن اسم است (اسم فاعل) به جاى مصدر آيد. در آيه [علق:16]. نسبت كذب به ناصيه داده شده و آن اسم فاعل و يا مصدر به معنى فاعل است. كِذّاب: (به كسر قاف) مصدر باب تفعيل است كه مصدر آن بر وزن تفعيل، فعال، تفعله و مفعّل مثل «مَزَّقْناهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ» آيد [نباء:28]. آيات ما را به سختى تكذيب كردند. دقت‏ [منافقون:1]. منافقان كه گفتند: «اِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ» اين سخن حق و راست است چرا خداوند فرموده: آنها دروغگويند؟ مراد از دروغ عدم اعتقاد آنهاست نه مقالشان، آنها كه مى‏گفتند: گواهى مى‏دهيم تو رسول خدائى چنين وانمود مى‏كردند كه عقيده و باطنشان نيز چنين است خدا فرمود در اين ادعا دروغگويند. به عبارت ديگر چنانكه الميزان گفته: كذب مخبرى است نه خبرى. و به قول مجمع: هر كه چيز راستى را بگويد ولى در دل به آن عقيده نداشته باشد دروغگو است. نظام به استناد اين آيه مى‏گويد صدق خبر مطابقت آن است با اعتقاد متكلم و كذب آن عدم مطابقت با اعتقاد او و اگر بگويد: آسمان زير پاى من است و معتقد باشد اين خبر راست است و در صورت عدم اعتقاد اگر بگويد: آسمان بالاى من است آن دروغ است. ولى محققان قول او را رد كرده‏اند.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
يَکْذِبُونَ‌ ۲
کَذَّبُوا ۴۷
کَذَّبْتُمْ‌ ۴
الْکَاذِبِينَ‌ ۱۰
الْکَذِبَ‌ ۱۳
الْمُکَذِّبِينَ‌ ۷
کَذَّبُوکَ‌ ۳
کُذِّبَ‌ ۲
لِلْکَذِبِ‌ ۲
کَذِباً ۱۵
کَذَّبَ‌ ۲۵
کَذَبُوا ۴
نُکَذِّبَ‌ ۱
لَکَاذِبُونَ‌ ۹
يُکَذِّبُونَکَ‌ ۱
کُذِّبَتْ‌ ۲
کُذِّبُوا ۱
فَکَذَّبُوهُ‌ ۸
کَاذِبِينَ‌ ۳
مَکْذُوبٍ‌ ۱
کَاذِبٌ‌ ۲
کَذِبٍ‌ ۱
فَکَذَبَتْ‌ ۱
کُذِبُوا ۱
الْکَاذِبُونَ‌ ۳
فَکَذَّبَ‌ ۲
يُکَذِّبُوکَ‌ ۳
کَذَّبَتْ‌ ۱۴
کَذَّبُونِ‌ ۳
کَذَّبُوهُ‌ ۱
فَکَذَّبُوهُمَا ۲
تُکَذِّبُونَ‌ ۹
کَذَّبُوکُمْ‌ ۱
يُکَذِّبُونِ‌ ۲
کَاذِبُونَ‌ ۱
يُکَذِّبُ‌ ۵
تُکَذِّبُوا ۱
فَکَذَّبُوا ۲
تَکْذِبُونَ‌ ۱
کَذَّابٌ‌ ۴
کَذَبَ‌ ۲
فَکَذَّبْتَ‌ ۱
کَاذِباً ۲
کَذِبُهُ‌ ۱
لِلْمُکَذِّبِينَ‌ ۱۲
الْکَذَّابُ‌ ۱
تُکَذِّبَانِ‌ ۳۱
کَاذِبَةٌ ۱
الْمُکَذِّبُونَ‌ ۱
الْکَذِبِ‌ ۱
فَکَذَّبْنَا ۱
مُکَذِّبِينَ‌ ۱
نُکَذِّبُ‌ ۱
کِذَّاباً ۲
يُکَذِّبُونَ‌ ۲
تَکْذِيبٍ‌ ۱
يُکَذِّبُکَ‌ ۱
کَاذِبَةٍ ۱

ریشه‌های مرتبط