ریشه وسم: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن نمودار دفعات)
جز (Move page script صفحهٔ ریشه وسم‌ را به ریشه وسم منتقل کرد)
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۲۹: خط ۲۹:
=== قاموس قرآن ===
=== قاموس قرآن ===
علامت گذاشتن. وَسَمَ الشَّىْ‏ءَ وَسْماً» يعنى او را علامت گذارى كرد و علامت را سِمَة گويند [قلم:16]. حتما بر بينى او علامت و داغ ذلت مى‏نهيم. رجوع شود به «خرطوم». [حجر:75]. متوسم آن است كه به علامت نگاه كندو از آن به چيز ديگرى پى ببرد و تفرس كند يعنى در آنچه از اوضاع قوم لوط ياد شد درسها و عبرتهاست به اهل فراست و عاقلان. آنها كه از چيزى به چيزى پى مى‏برند درمجمع از امام صادق «عليه السلام» نقل شده «نَحْنُ الْمُتَوَسِّمُونَ...» البته مصداق واقعى و اولى متوسمون آنها عليهم السلام هستند. در كافى در اين باره بابى منعقد فرموده و در آن پنج حديث نقل كرده است و ضمن يكى از آنها از امام باقر «عليه السلام» است كه: «قالَ رَسُولُ‏اللهِ «صلى الله عليه واله» اَتَقُوا فِراسَةَ الْمؤْمِنَ فَأنَّهُ يَنْظُرُبِنُورِاللهِ عَزَّوَجَلَّ...» اين ماده فقط دوبار در قرآن آمده است.
علامت گذاشتن. وَسَمَ الشَّىْ‏ءَ وَسْماً» يعنى او را علامت گذارى كرد و علامت را سِمَة گويند [قلم:16]. حتما بر بينى او علامت و داغ ذلت مى‏نهيم. رجوع شود به «خرطوم». [حجر:75]. متوسم آن است كه به علامت نگاه كندو از آن به چيز ديگرى پى ببرد و تفرس كند يعنى در آنچه از اوضاع قوم لوط ياد شد درسها و عبرتهاست به اهل فراست و عاقلان. آنها كه از چيزى به چيزى پى مى‏برند درمجمع از امام صادق «عليه السلام» نقل شده «نَحْنُ الْمُتَوَسِّمُونَ...» البته مصداق واقعى و اولى متوسمون آنها عليهم السلام هستند. در كافى در اين باره بابى منعقد فرموده و در آن پنج حديث نقل كرده است و ضمن يكى از آنها از امام باقر «عليه السلام» است كه: «قالَ رَسُولُ‏اللهِ «صلى الله عليه واله» اَتَقُوا فِراسَةَ الْمؤْمِنَ فَأنَّهُ يَنْظُرُبِنُورِاللهِ عَزَّوَجَلَّ...» اين ماده فقط دوبار در قرآن آمده است.
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
سمو:100, ل:44, ه:41, اجل:37, ب:36, ها:35, الله:33, اله:30, من:30, کم:29, هم:28, وله:27, ف:27, ما:27, ربب:26, فى:26, ذکر:25, ک:25, الى:24, انن:23, قول:21, على:21, الا:18, انتم:18, وسم:18, ان:18, لا:17, سبح:17, ثم:17, ى:16, اذا:16, ابو:16, اخر:15, هو:15, کون:15, کلل:15, نبء:14, جىء:14, جرى:14, لم:14, خلق:14, رحم:13, اتى:13, ا:13, حقق:13, قبل:13, قضى:13, الذين:13, نزل:13, عظم:13, انس:13, ائى:13, الذى:13, اوى:13, ايى:13, بين:13, لما:12, نا:12, ملک:12, جعل:12, علم:12, انث:12, کفر:12, کتب:12, حمد:12, لئک:12, قمر:12, اول:12, س:12, حسن:12, الک:12, مريم:12, امن:12, بعد:12, کثر:12, حيى:12, اکل:12, ذى:12, ن:12, هل:12, موت:12, متع:12, شمس:12, بشر:12, يقن:12, فضل:11, ذلک:11, يحيى:11, صبر:11, غلم:11, نفع:11, صلو:11, عذب:11, بتل:11, فسق:11, هى:11, علو:11, جزى:11, بلغ:11, لعل:11, قسم:11, دين:11, فصل:11, قد:11, طوف:11, سجد:11, دبر:11, اصل:11, سعى:11, مسيح:11, دون:11, ام:11, سلسبيل:11, ضيز:11, اولاء:11, ذلکم:11, احمد:11, عند:11, سلم:11, کذب:11, برک:11, اننى:11, حلل:11, خرج:11, لکن:11, زکو:11, امر:11, عمل:11, ليل:11, طول:11, خرطم:11, عيسى:11, هما:11, رسل:11, بئس:11, سخر:11, نعم:11, لزم:11, عزز:11, سطر:11, قرء:11, لقب:11, بکر:11, عن:11, کما:11, او:11, عقل:11, سبل:11, کلم:11, قوم:11, جدل:11, عبد:11, خرب:11, بنو:11, هؤلاء:11, غفر:11, حدث:11, لحد:11, بل:11, لو:11, نن:11, ابراهيم:11, شرک:11, رجع:11, فلح:11, عوذ:11, نهر:11, عين:11, زنجبيل:11, بلو:11, اثم:11, جلل:11, دنو:11, ذنب:11, ولد:11, نفس:11, دبب:11, خير:11, شىء:11, طفل:11, نسک:11, اذ:11, مسک:11, اثر:11, نذر:11, مرى:11, سليمان:11, رکب:11, نبز:11, بيت:11, رزق:11, وجه:11, کرم:11, سوى:11, خلد:11, يوم:11, ذا:11, موسى:11, قوى:11, ظهر:10, آدم:10, فرى:10, سبق:10, مزج:10, هدى:10, طين:10, وقى:10, الو:10, صدق:10, عتق:10, توب:10, عرض:10, رسو:10, لقى:10, قلل:10, صفف:10, رفع:10, نصر:10, مثل:10, وذر:10, غدو:10, سوف:10, امم:10, ارض:10, شرق:10, شهد:10, قرف:10, هذا:10, ملل:10, غضب:10, رئى:10, يا:10, بيع:10, طوع:10, وقع:10, علق:10, عمق:10, وفى:10, تلک:10, قهر:10, حرم:10, رجل:10, ارث:10, ورث:10, ولى:10, صمع:10, قرر:10, خبر:10, بعث:10, عجل:10, شدد:10, ذرر:10, سوع:10, حرج:10, رود:10, رجس:10, ليس:10, لمز:10, وجب:10, هدم:10, عرش:10, بغت:10, وضع:10, بهم:10, زکريا:10
</qcloud>


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۲۳

تکرار در قرآن: ۱۸۱(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

علامت گذاشتن. وَسَمَ الشَّىْ‏ءَ وَسْماً» يعنى او را علامت گذارى كرد و علامت را سِمَة گويند [قلم:16]. حتما بر بينى او علامت و داغ ذلت مى‏نهيم. رجوع شود به «خرطوم». [حجر:75]. متوسم آن است كه به علامت نگاه كندو از آن به چيز ديگرى پى ببرد و تفرس كند يعنى در آنچه از اوضاع قوم لوط ياد شد درسها و عبرتهاست به اهل فراست و عاقلان. آنها كه از چيزى به چيزى پى مى‏برند درمجمع از امام صادق «عليه السلام» نقل شده «نَحْنُ الْمُتَوَسِّمُونَ...» البته مصداق واقعى و اولى متوسمون آنها عليهم السلام هستند. در كافى در اين باره بابى منعقد فرموده و در آن پنج حديث نقل كرده است و ضمن يكى از آنها از امام باقر «عليه السلام» است كه: «قالَ رَسُولُ‏اللهِ «صلى الله عليه واله» اَتَقُوا فِراسَةَ الْمؤْمِنَ فَأنَّهُ يَنْظُرُبِنُورِاللهِ عَزَّوَجَلَّ...» اين ماده فقط دوبار در قرآن آمده است.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
بِسْمِ‌ ۱۱۵
بِأَسْمَاءِ ۱
بِأَسْمَائِهِمْ‌ ۲
اسْمُهُ‌ ۵
مُسَمًّى‌ ۲۱
سَمَّيْتُهَا ۱
اسْمَ‌ ۹
اسْمُ‌ ۵
أَسْمَاءٍ ۱
سَمَّيْتُمُوهَا ۳
أَسْمَائِهِ‌ ۱
أَسْمَاءً ۱
سَمُّوهُمْ‌ ۱
لِلْمُتَوَسِّمِينَ‌ ۱
سَمِيّاً ۲
الْأَسْمَاءُ ۴
سَمَّاکُمُ‌ ۱
الاِسْمُ‌ ۱
أَسْمَاءٌ ۱
لَيُسَمُّونَ‌ ۱
تَسْمِيَةَ ۱
بِاسْمِ‌ ۴
سَنَسِمُهُ‌ ۱
تُسَمَّى‌ ۱

ریشه‌های مرتبط