ریشه مکن: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن نمودار دفعات)
جز (Move page script صفحهٔ ریشه مکن‌ را به ریشه مکن منتقل کرد)
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۲۹: خط ۲۹:
=== قاموس قرآن ===
=== قاموس قرآن ===
راجه به مكان در «كون» سخن گفته‏ايم. افعالى از «مكن» مشتق اند از قبيل: امكن، مكن، تمكن و غيره كه همه به معنى قدرت واقتدار و قدرت دادن به كار مى‏روند. احتمال هست كه اصل همه «كون» باشد. [يوسف:21]. و همانطور به يوسف در سرزمين مصر تمكن و قدرت داديم [احقاف:26]. «اِنْ» در آيه نافيه است يعنى: گذشتگان را تمكن و قدرت داديم در آنچه به شما در آن تمكن نداديم (منظور اين است كه آنها از شما در قدرت و امكانات بيشتر بودند) . * [قصص:57]. گفته‏اند: معنى جعل به «نُمَكِنْ» تضمين شده يعنى: آيا براى آنها حرم امنى قرار نداديم كه ميوه‏هاى هرچيز به آن جمع مى‏شود؟ و بقولى «حرماً» ظرف است يعنى آيا آنها را در حرم امنى تمكن و قدرت نداديم؟. * [نور:55]. و حتما تمكن و تسلط مى‏دهد بدين آنها براى آنها، دينى كه بر آنها پسنديده است. * [انفال:71]. «اَمْكَنَ مِنْهُ» يعنى بر او تسلط و قدرت يافت: بيشتر به خدا خيانت كردند و خدا بر آنها مسلط شد و منكوبشان كرد. مكين: داراى مكانت و منزلت [يوسف:54]. تو امروز پيش ما محترم و مورد اعتمادى. [تكوير:20]. نيرومند و پيش خدا محترم است. * [مؤمنون:13]. [مرسلات:21]. گفته‏اند وصف رحم با مكين براى آن است كه رحم متمكن و قادر است كه نطفه را تربيت كند به نظر مى‏آيد منظور از آن عظمت قدر و بلند پايه بودن رحم است زيرا تنها محليكه رشد نطفه در آن ميسر و عملى است رحم است يعنى: سپس انسان را در قرارگاهى منيع و ممتاز قرار داديم.
راجه به مكان در «كون» سخن گفته‏ايم. افعالى از «مكن» مشتق اند از قبيل: امكن، مكن، تمكن و غيره كه همه به معنى قدرت واقتدار و قدرت دادن به كار مى‏روند. احتمال هست كه اصل همه «كون» باشد. [يوسف:21]. و همانطور به يوسف در سرزمين مصر تمكن و قدرت داديم [احقاف:26]. «اِنْ» در آيه نافيه است يعنى: گذشتگان را تمكن و قدرت داديم در آنچه به شما در آن تمكن نداديم (منظور اين است كه آنها از شما در قدرت و امكانات بيشتر بودند) . * [قصص:57]. گفته‏اند: معنى جعل به «نُمَكِنْ» تضمين شده يعنى: آيا براى آنها حرم امنى قرار نداديم كه ميوه‏هاى هرچيز به آن جمع مى‏شود؟ و بقولى «حرماً» ظرف است يعنى آيا آنها را در حرم امنى تمكن و قدرت نداديم؟. * [نور:55]. و حتما تمكن و تسلط مى‏دهد بدين آنها براى آنها، دينى كه بر آنها پسنديده است. * [انفال:71]. «اَمْكَنَ مِنْهُ» يعنى بر او تسلط و قدرت يافت: بيشتر به خدا خيانت كردند و خدا بر آنها مسلط شد و منكوبشان كرد. مكين: داراى مكانت و منزلت [يوسف:54]. تو امروز پيش ما محترم و مورد اعتمادى. [تكوير:20]. نيرومند و پيش خدا محترم است. * [مؤمنون:13]. [مرسلات:21]. گفته‏اند وصف رحم با مكين براى آن است كه رحم متمكن و قادر است كه نطفه را تربيت كند به نظر مى‏آيد منظور از آن عظمت قدر و بلند پايه بودن رحم است زيرا تنها محليكه رشد نطفه در آن ميسر و عملى است رحم است يعنى: سپس انسان را در قرارگاهى منيع و ممتاز قرار داديم.
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
هم:100, ل:98, فى:93, ارض:61, ه:56, من:56, کم:50, جعل:46, ما:45, نا:38, ف:37, ک:34, ان:33, علم:28, لم:27, ى:27, امن:26, قول:25, قبل:25, ذلک:24, قد:23, قرر:23, وله:21, مکن:21, قدر:21, ن:21, يوسف:21, خلق:20, نطف:20, اله:20, الى:20, ثم:20, الله:20, على:20, الذين:19, قوم:19, ذى:19, انن:19, قوى:18, قرن:18, رسل:18, ب:17, علق:17, طوع:17, ورث:17, بين:17, ارث:16, اتى:16, ثمم:16, عرش:16, نن:16, ذکر:15, سدد:15, عزز:15, ا:15, جرم:15, لدى:15, حرم:14, خزن:14, عند:14, صحب:14, يوم:14, ولد:14, رئى:14, حفظ:14, ظلم:14, جزى:14, دين:14, ها:14, سمو:14, امم:14, اخذ:13, بوء:13, کرم:13, ربب:13, جبى:13, مهن:13, نعم:13, صلو:13, فرعون:12, ايى:12, الذى:12, او:12, سمع:12, موه:12, هلک:12, خطف:12, طين:12, خلف:12, بصر:11, مع:11, س:11, درر:11, نفع:11, حکم:11, خون:11, کلل:11, هامان:11, رضو:11, مضغ:11, زکو:11, خير:11, ائى:11, فئد:11, شىء:11, ثمر:11, کلم:11, عيش:11, عون:11, حيث:11, امر:11, جند:11, هدى:10, نهر:10, قلل:10, هما:10, لما:10, اول:10
</qcloud>


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۴۳

تکرار در قرآن: ۱۸(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

راجه به مكان در «كون» سخن گفته‏ايم. افعالى از «مكن» مشتق اند از قبيل: امكن، مكن، تمكن و غيره كه همه به معنى قدرت واقتدار و قدرت دادن به كار مى‏روند. احتمال هست كه اصل همه «كون» باشد. [يوسف:21]. و همانطور به يوسف در سرزمين مصر تمكن و قدرت داديم [احقاف:26]. «اِنْ» در آيه نافيه است يعنى: گذشتگان را تمكن و قدرت داديم در آنچه به شما در آن تمكن نداديم (منظور اين است كه آنها از شما در قدرت و امكانات بيشتر بودند) . * [قصص:57]. گفته‏اند: معنى جعل به «نُمَكِنْ» تضمين شده يعنى: آيا براى آنها حرم امنى قرار نداديم كه ميوه‏هاى هرچيز به آن جمع مى‏شود؟ و بقولى «حرماً» ظرف است يعنى آيا آنها را در حرم امنى تمكن و قدرت نداديم؟. * [نور:55]. و حتما تمكن و تسلط مى‏دهد بدين آنها براى آنها، دينى كه بر آنها پسنديده است. * [انفال:71]. «اَمْكَنَ مِنْهُ» يعنى بر او تسلط و قدرت يافت: بيشتر به خدا خيانت كردند و خدا بر آنها مسلط شد و منكوبشان كرد. مكين: داراى مكانت و منزلت [يوسف:54]. تو امروز پيش ما محترم و مورد اعتمادى. [تكوير:20]. نيرومند و پيش خدا محترم است. * [مؤمنون:13]. [مرسلات:21]. گفته‏اند وصف رحم با مكين براى آن است كه رحم متمكن و قادر است كه نطفه را تربيت كند به نظر مى‏آيد منظور از آن عظمت قدر و بلند پايه بودن رحم است زيرا تنها محليكه رشد نطفه در آن ميسر و عملى است رحم است يعنى: سپس انسان را در قرارگاهى منيع و ممتاز قرار داديم.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
مَکَّنَّاهُمْ‌ ۳
نُمَکِّنْ‌ ۲
مَکَّنَّاکُمْ‌ ۲
فَأَمْکَنَ‌ ۱
مَکَّنَّا ۳
مَکِينٌ‌ ۱
مَکَّنِّي‌ ۱
مَکِينٍ‌ ۳
لَيُمَکِّنَنَ‌ ۱
نُمَکِّنَ‌ ۱

ریشه‌های مرتبط