ریشه مسس: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن نمودار دفعات)
(Added root proximity by QBot)
خط ۲۹: خط ۲۹:
=== قاموس قرآن ===
=== قاموس قرآن ===
دست زدن. رسيدن و يافتن در مجمع گفته مس نظير لمس است و فرقشان آن است كه در لمس احساس هست. و اصل مس چسبيدن و شدت جمع است. [آل عمران:140]. اگر به شما شكستى رسيد به قوم كفّار هم شكستى مثل آن رسيده بود. [بقره:237]. مراد از «تَمَسّوُهُنَّ» مقاربت است كه نوعى دست زدن ولصوق است. و مراد از آن در [آل عمران:47]. نكاح است يعنى كسى بوسيله نكاح با من نزديكى نكرده است. تماس: مس كردن يكديگر است [مجادله:3]. يعنى بايد عبدى آزاد كند پيش از آنكه با هم نزديكى كنند. * [قمر:48]. مس سقر عذاب جهنّم است كه به انسان مى‏رسد ولاصق مى‏شود يعنى برو در آتش كشيده مى‏شوند بچشيد آنچه را كه از سقر به شما مى‏رسد. * [طه:97]. در اقرب الموارد گويد: مَساس به فتح اوّل اسم فعل است يعنى مرا مس كن «لامَساس» يعنى مرا مس نكن به من دست نزن. ولى قرائت مشهور در قرآن به كسر ميم است در قاموس گويد: معنى لامِساس در قرآن آن است كه كسى را مس نمى‏كنم و كسى مرا مس نميكند. آيه درباره سامرى است كه موسى «عليه السلام» بوى گفت: وظيفه تو اين است كه با كسى خلطه نداشته و كسى با تو خلطه نداشته باشد و اين بزرگترين عذاب است كه كسى در اجتماع زندگى كند ولى با كسى افت و خيز و گفت و شنود و مراوده نداشته باشد يعنى: بايد مادام العمر تنها زندگى كنى. بقولى: اين نفرينى است از حضرت موسى به سامرى كه در اثر آن به درد عقام مبتلى شد وهر كه به او نزديك مى‏شد تب مى‏گرفت و هر كه پيش او مى‏آمد مى‏گفت: لامِساس لامِساس. رجوع شود به «سمر».
دست زدن. رسيدن و يافتن در مجمع گفته مس نظير لمس است و فرقشان آن است كه در لمس احساس هست. و اصل مس چسبيدن و شدت جمع است. [آل عمران:140]. اگر به شما شكستى رسيد به قوم كفّار هم شكستى مثل آن رسيده بود. [بقره:237]. مراد از «تَمَسّوُهُنَّ» مقاربت است كه نوعى دست زدن ولصوق است. و مراد از آن در [آل عمران:47]. نكاح است يعنى كسى بوسيله نكاح با من نزديكى نكرده است. تماس: مس كردن يكديگر است [مجادله:3]. يعنى بايد عبدى آزاد كند پيش از آنكه با هم نزديكى كنند. * [قمر:48]. مس سقر عذاب جهنّم است كه به انسان مى‏رسد ولاصق مى‏شود يعنى برو در آتش كشيده مى‏شوند بچشيد آنچه را كه از سقر به شما مى‏رسد. * [طه:97]. در اقرب الموارد گويد: مَساس به فتح اوّل اسم فعل است يعنى مرا مس كن «لامَساس» يعنى مرا مس نكن به من دست نزن. ولى قرائت مشهور در قرآن به كسر ميم است در قاموس گويد: معنى لامِساس در قرآن آن است كه كسى را مس نمى‏كنم و كسى مرا مس نميكند. آيه درباره سامرى است كه موسى «عليه السلام» بوى گفت: وظيفه تو اين است كه با كسى خلطه نداشته و كسى با تو خلطه نداشته باشد و اين بزرگترين عذاب است كه كسى در اجتماع زندگى كند ولى با كسى افت و خيز و گفت و شنود و مراوده نداشته باشد يعنى: بايد مادام العمر تنها زندگى كنى. بقولى: اين نفرينى است از حضرت موسى به سامرى كه در اثر آن به درد عقام مبتلى شد وهر كه به او نزديك مى‏شد تب مى‏گرفت و هر كه پيش او مى‏آمد مى‏گفت: لامِساس لامِساس. رجوع شود به «سمر».
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
ه:100, من:83, هم:83, ل:75, ان:72, ف:70, ب:67, کم:63, اذا:63, ما:56, نا:56, قول:56, ضرر:56, لا:52, فى:50, ى:49, ها:39, انن:37, ک:36, اله:36, الله:36, لم:36, وله:35, عذب:33, سوء:33, ن:33, کون:31, على:31, انس:31, دعو:30, هن:30, نور:28, قبل:28, الذين:27, الا:26, رحم:26, شرر:24, نن:24, قد:23, ربب:23, ذلک:23, علم:23, يوم:23, خير:23, ثم:22, مسس:21, اخذ:21, الى:20, قرح:20, شطن:19, نصب:19, ذوق:19, بعد:19, بشر:19, قوم:19, لن:18, فرض:18, جنب:17, کلل:17, حسن:16, الم:16, صدر:16, طلق:16, امن:16, عرض:16, فضل:16, جزع:16, ايى:16, ظلم:15, کفر:15, ذات:15, مثل:15, هلع:15, سرر:15, نعم:15, فوز:15, خلق:14, هو:14, بين:14, لغب:14, تبع:14, ا:14, وقى:14, ابو:14, يئس:14, ارض:14, تلک:14, نذر:14, عدد:14, حزن:14, فرح:14, اکل:14, حتى:14, شرب:14, منع:13, ستت:13, ندى:13, کشف:13, نئى:13, او:13, متع:13, کتب:13, عمه:13, کنن:13, اذ:13, سقر:13, لو:13, عن:13, عظم:13, ذلکم:13, عزز:13, شىء:13, سمع:13, ولد:13, هزء:13, غلم:13, نفح:13, ندو:13, نوب:13, اهل:13, عمل:13, يا:13, بئس:13, طوف:13, اوى:13, اننى:13, نهى:13, کسب:13, وجه:13, ائى:13, وعظ:13, بحر:12, نسو:12, طهر:12, ضوء:12, خوف:12, اخر:12, لدى:12, صبر:12, غيب:12, ذو:12, فيض:12, عفو:12, نزل:12, طغى:12, کبر:12, سبق:12, کرم:12, ضلل:12, اخو:12, رضو:12, انت:12, طوع:12, رقب:12, خلو:12, طغو:12, دنو:12, وعى:12, زلزل:12, الذى:12, وعد:12, زين:12, خبط:12, س:12, صلو:12, حيى:12, صوب:11, زيت:11, شهر:11, علو:11, قرء:11, سرف:11, نظر:11, مکر:11, ذا:11, هما:11, کثر:11, ذکر:11, جئر:11, طعم:11, جىء:11, غلل:11, انا:11, طير:11, امم:11, قنط:11, ذهب:11, حرر:11, رجم:11, رکض:11, دور:11, حزب:11, هدى:11, کود:11, بصر:11, کذب:11, نبء:11, انتم:11, فسق:11, وذر:11, دون:11, جوب:11, غرر:11, بغى:11, صمم:11, ايوب:11, خلف:11, مع:11, رکن:11, کان:11, هذا:11, دول:11, رسل:11, ويل:11, صوم:11, مرر:11, سحب:11, لقى:11, سئم:11, زکو:11, خول:11, غرب:11, لما:10, اياه:10, نصف:10, جنح:10, وجد:10, ولى:10, وحد:10, بيع:10, قدر:10, بغت:10, اتى:10, قرب:10, سکن:10, بدل:10, نکح:10, دخل:10, بضع:10, حلل:10, عند:10, شرق:10, زجو:10, قعد:10, سمو:10, قلب:10, دين:10, جناح:10
</qcloud>


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==

نسخهٔ ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۵۹

تکرار در قرآن: ۶۱(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

دست زدن. رسيدن و يافتن در مجمع گفته مس نظير لمس است و فرقشان آن است كه در لمس احساس هست. و اصل مس چسبيدن و شدت جمع است. [آل عمران:140]. اگر به شما شكستى رسيد به قوم كفّار هم شكستى مثل آن رسيده بود. [بقره:237]. مراد از «تَمَسّوُهُنَّ» مقاربت است كه نوعى دست زدن ولصوق است. و مراد از آن در [آل عمران:47]. نكاح است يعنى كسى بوسيله نكاح با من نزديكى نكرده است. تماس: مس كردن يكديگر است [مجادله:3]. يعنى بايد عبدى آزاد كند پيش از آنكه با هم نزديكى كنند. * [قمر:48]. مس سقر عذاب جهنّم است كه به انسان مى‏رسد ولاصق مى‏شود يعنى برو در آتش كشيده مى‏شوند بچشيد آنچه را كه از سقر به شما مى‏رسد. * [طه:97]. در اقرب الموارد گويد: مَساس به فتح اوّل اسم فعل است يعنى مرا مس كن «لامَساس» يعنى مرا مس نكن به من دست نزن. ولى قرائت مشهور در قرآن به كسر ميم است در قاموس گويد: معنى لامِساس در قرآن آن است كه كسى را مس نمى‏كنم و كسى مرا مس نميكند. آيه درباره سامرى است كه موسى «عليه السلام» بوى گفت: وظيفه تو اين است كه با كسى خلطه نداشته و كسى با تو خلطه نداشته باشد و اين بزرگترين عذاب است كه كسى در اجتماع زندگى كند ولى با كسى افت و خيز و گفت و شنود و مراوده نداشته باشد يعنى: بايد مادام العمر تنها زندگى كنى. بقولى: اين نفرينى است از حضرت موسى به سامرى كه در اثر آن به درد عقام مبتلى شد وهر كه به او نزديك مى‏شد تب مى‏گرفت و هر كه پيش او مى‏آمد مى‏گفت: لامِساس لامِساس. رجوع شود به «سمر».

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
تَمَسَّنَا ۲
مَسَّتْهُمُ‌ ۱
تَمَسُّوهُنَ‌ ۳
الْمَسِ‌ ۱
يَمْسَسْنِي‌ ۲
تَمْسَسْکُمْ‌ ۱
يَمْسَسْکُمْ‌ ۱
مَسَ‌ ۷
يَمْسَسْهُمْ‌ ۱
لَيَمَسَّنَ‌ ۱
يَمْسَسْکَ‌ ۳
يَمَسُّهُمُ‌ ۲
تَمَسُّوهَا ۳
مَسَّنِيَ‌ ۴
مَسَّهُمْ‌ ۱
لَمَسَّکُمْ‌ ۲
مَسَّهُ‌ ۶
مَسَّتْهُمْ‌ ۲
مَسَّتْهُ‌ ۲
يَمَسُّهُمْ‌ ۲
فَتَمَسَّکُمُ‌ ۱
مَسَّنَا ۲
مَسَّکُمُ‌ ۲
يَمَسَّکَ‌ ۱
مِسَاسَ‌ ۱
تَمْسَسْهُ‌ ۱
يَمَسُّنَا ۲
لَيَمَسَّنَّکُمْ‌ ۱
يَمَسُّهُ‌ ۱
يَتَمَاسَّا ۲

ریشه‌های مرتبط