ریشه مثل: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن نمودار دفعات)
جز (Move page script صفحهٔ ریشه مثل‌ را به ریشه مثل منتقل کرد)
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۳۲: خط ۳۲:


(بروزن فرس) مانند، دليل، صفت، عبرت، علامت، حديث و مثل دائر (اقرب) قاموس از جمله صفت، حجّت و حديث را ذكر كرده است وآن به معنى شبيه ومانند نيز آمده است چنانكه گفته شد، طبرسى ذيل آيه [بقره:17]. تصريح كرده است. و در كشاف و جوامع‏الجامع «حال» را نيز از معانى آن شمرده است. راغب مى‏گويد: مَثَل (بروزن فرس) قولى است درباره چيزى كه شبيه است به قولى درباره چيزى ديگر تا يكى آن ديگرى را بيان و مجسّم كند. نگارنده گويد: بيشتر موارد استعمال آن در قرآن همان قول راغب است گر چه در معانى ديگر نيز چنانكه خواهيم گفت آمده است. و خداوند جريانى و حكايتى و قولى مى‏آورد سپس مطلب مورد نظر را با آن تطبيق مى‏كند، در واقع مثل برای تفهیم مطلب و اشباع ذهن شنونده آورده مى‏شود مثل [ابراهيم:25-24]. اكنون به بعضى از آيات اشاره مى‏كنيم: 1- [آل عمران:59]. مثل در اين آيه به معنى صفت و حال است يعنى حال و جريان عيسى در پدر نداشتن مانند جريان آدم است كه خدا را از خاكش آفريد. 2- [رعد:35]. مراد از مثل در آيه چنانكه گفته‏اند صفت است كه موصوف را مجسّم مى‏كند درباره تركيب آن گفته‏اند «مثل» مبتداء و خبر آن محذوف است و گفته‏اند: تَجْرى مِنْ تَحْتِها... خبر مبتداء و به قولى در آن موصوف حذف شده و تقدير «مَثَلُ الْجَنَّة... جَنَّةٌ تَجْرى» است ولى به نظر مى‏آيد كه «تَجْرى...» در جاى خبر بوده باشد ايضاً آيه [محمّد:15]. 3- [فرقان:33]. ظاهراً مراد از مثل در اين آيه به معنى حديث و سؤال است آيه ماقبل چنين است «وَقال الَّذينَ كَفَروُا لَوْلا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً واحِدَةً كَذلِكَ لِنُثَرِتَ بِهِ فُؤادَكَ وَ رَتَّلْناهُ تَرْتيلاً» سؤال كفّار آن بود كه چرا قرآن همگى يكدفعه نازل نمى‏شود؟ در جواب فرموده: تدريجى بودن آن بدان علّت است كه قلب تو مطمئن و ثابت باشد و پيوسته بودن وحى سبب تثبيت قلب تو است و اگر يكدفعه نازل مى‏شد و وحى منقطع مى‏گرديد دلت آن ثبات دائمى را نداشت. آنوقت در آيه مانحن فيه فرموده: هيچ سؤالى و اشكالى پيش تو نمى‏آورند مگر آنكه جواب حقيقى آن را مى‏آوريم و جوابی كه معنايش از سؤال آنها بهتر است. 4- [طه:63]. مُثلى مؤنّث اَمْثَلَ به معنى افضل و اشرف است. 5- [رعد:6]. مَثُلات جمع مَثُلَة به معنى عقوبت است زيرا ميان عقوبت و عقوبت شده تماثل است يعنى: عقوبتها پيش از آنها گذشته است. و يا به قول راغب مثله عقوبتى است كه بر قومى وارد مى‏شود و بر ديگران مثل مى‏گردد. 6- [روم:27]. گفته‏اند مراد از مثل وصف است يعنى براى اوست صفت عاليتر در آسمانها و زمين كه براى هيچ يك از موجودات آن صفت نيست و به آفريدن و اعاده خلقت قادر است. 7- [اعراف:177]. مثلاً ظاهراً به معنى وصف است چنانكه از آيه ماقبل روشن مى‏شود. 8- [زخرف:56]. مثل در آيه به معنى عبرت است كه به صورت مثل سائر آمده يعنى فرعونيان را در رديف گذشتگان و هلاك شدگان قرار داديم و نيز عبرتى گردانديم براى آيندگان. 9- [زخرف:57-59]. ظاهر آن است كه: چون مشركان حالات عيسى «عليه السلام» را شنيدند كه بدون پدر متولد شده و ديدند كه نصارى او را پسرخدا مى‏دانند و پرستش مى‏كنند، گفتند: جایی كه عيسى معبود باشد خدايان ما بهتر از اوست. و نيز ظاهر آن است كه از قصّه عيسى كه قرآن نقل مى‏كند اعراض كرده و فقط به معبود بودنش در نزد نصارى چسبيده‏اند آيات بعدى معبوديت او را نفى مى‏كند. *** تمثال به معنى مجسّمه است راغب گفته: «اَلتِمْثالُ :اَلشَّىْ‏ءُ الْمُصَوَّرُ» جمع آن تماثيل است [انبیاء:52]. اين مجسّمه‏ها (بتها) چيستند كه پيوسته آنها را عبادت مى‏كنيد؟!! * [سباء:13]. يعنى جنّ براى سليمان آنچه مى‏خواست از كاخها، مجسّمه‏ها و كاسه‏هايى به بزرگى حوضها مى‏ساختند. ظهور تماثيل در اعم است آيا در شريعت تورات مجسّمه ساختن جايز بود كه سليمان دستور مى‏داد برايش بسازند؟ ايضاً آيه [آل عمران:49]. كه صريح است در اينكه عيسى «عليه السلام» مجسّمه پرنده مى‏ساخت. طبرسى رحمه الله ذيل آيه [بقره:51]. فرموده: مجسّمه ساختن محذورى ندارد فقط مكروه است و امّا آنچه از رسول خدا نقل شده كه آن حضرت مصوّرين را لعنت كرده مراد كسانى‏اند كه خدا را به خلق تشبيه مى‏كنند يا عقيده دارند كه خدا داراى صورتى است. به نظر طبرسى ساختن مجسّمه براى پرستش حرام است نه مطلق ساختن. ولى شيخ رحمه الله در مكاسب محرمه فرموده: ساختن مجسّمه ذوات ارواح بلا خلاف حرام است و در مستند بر حرمت آن ادعاى اجماع كرده است ايضاً محقق ثانى فرموده: حرام است اجماعاً. نگارنده گويد: در روايت صحيحه بقباق از امام صادق«عليه السلام» درباره «مايَشاءُ مِنْ مَحاريبَ وَ تَماثيلَ...» نقل شده كه فرمودند: «وَاللهُ ماهِىَ تَماثيلُ الرِجالِ وَ النِساءِ وَ لاكِنَّهَا الشَّجِرُ وَ شِبْهُهُ» بخدا آنها مجسّمه مردان و زنان نبود بلكه مجسّمه درخت و نحو آن بود. اين روايت درمجمع نقل شده و در مصباح الفقاهه در بحث حرمة التصوير به صحت آن تصريح شده است. امّا جريان عيسى «عليه السلام» آن يك وجه استثنايى بود براى اثبات و نشان دادن معجزه. والله العالم. امّا آنچه از حسن مفسر نقل شده كه در آنروز عمل مجسّمه حرام نبود وآن منحصر به شريعت اسلام است روايت صحيحه آن را دفع مى‏كند. والله اعلم. *** [مريم:17]. آيه درباره آمدن فرشته است پيش مريم مراد از تمثّل آن است كه در عين ملك بودن به نظر مريم بشر مى‏آمد نه اينكه واقعاً بشر شده بود رجوع شود به«جن» بند 12.
(بروزن فرس) مانند، دليل، صفت، عبرت، علامت، حديث و مثل دائر (اقرب) قاموس از جمله صفت، حجّت و حديث را ذكر كرده است وآن به معنى شبيه ومانند نيز آمده است چنانكه گفته شد، طبرسى ذيل آيه [بقره:17]. تصريح كرده است. و در كشاف و جوامع‏الجامع «حال» را نيز از معانى آن شمرده است. راغب مى‏گويد: مَثَل (بروزن فرس) قولى است درباره چيزى كه شبيه است به قولى درباره چيزى ديگر تا يكى آن ديگرى را بيان و مجسّم كند. نگارنده گويد: بيشتر موارد استعمال آن در قرآن همان قول راغب است گر چه در معانى ديگر نيز چنانكه خواهيم گفت آمده است. و خداوند جريانى و حكايتى و قولى مى‏آورد سپس مطلب مورد نظر را با آن تطبيق مى‏كند، در واقع مثل برای تفهیم مطلب و اشباع ذهن شنونده آورده مى‏شود مثل [ابراهيم:25-24]. اكنون به بعضى از آيات اشاره مى‏كنيم: 1- [آل عمران:59]. مثل در اين آيه به معنى صفت و حال است يعنى حال و جريان عيسى در پدر نداشتن مانند جريان آدم است كه خدا را از خاكش آفريد. 2- [رعد:35]. مراد از مثل در آيه چنانكه گفته‏اند صفت است كه موصوف را مجسّم مى‏كند درباره تركيب آن گفته‏اند «مثل» مبتداء و خبر آن محذوف است و گفته‏اند: تَجْرى مِنْ تَحْتِها... خبر مبتداء و به قولى در آن موصوف حذف شده و تقدير «مَثَلُ الْجَنَّة... جَنَّةٌ تَجْرى» است ولى به نظر مى‏آيد كه «تَجْرى...» در جاى خبر بوده باشد ايضاً آيه [محمّد:15]. 3- [فرقان:33]. ظاهراً مراد از مثل در اين آيه به معنى حديث و سؤال است آيه ماقبل چنين است «وَقال الَّذينَ كَفَروُا لَوْلا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً واحِدَةً كَذلِكَ لِنُثَرِتَ بِهِ فُؤادَكَ وَ رَتَّلْناهُ تَرْتيلاً» سؤال كفّار آن بود كه چرا قرآن همگى يكدفعه نازل نمى‏شود؟ در جواب فرموده: تدريجى بودن آن بدان علّت است كه قلب تو مطمئن و ثابت باشد و پيوسته بودن وحى سبب تثبيت قلب تو است و اگر يكدفعه نازل مى‏شد و وحى منقطع مى‏گرديد دلت آن ثبات دائمى را نداشت. آنوقت در آيه مانحن فيه فرموده: هيچ سؤالى و اشكالى پيش تو نمى‏آورند مگر آنكه جواب حقيقى آن را مى‏آوريم و جوابی كه معنايش از سؤال آنها بهتر است. 4- [طه:63]. مُثلى مؤنّث اَمْثَلَ به معنى افضل و اشرف است. 5- [رعد:6]. مَثُلات جمع مَثُلَة به معنى عقوبت است زيرا ميان عقوبت و عقوبت شده تماثل است يعنى: عقوبتها پيش از آنها گذشته است. و يا به قول راغب مثله عقوبتى است كه بر قومى وارد مى‏شود و بر ديگران مثل مى‏گردد. 6- [روم:27]. گفته‏اند مراد از مثل وصف است يعنى براى اوست صفت عاليتر در آسمانها و زمين كه براى هيچ يك از موجودات آن صفت نيست و به آفريدن و اعاده خلقت قادر است. 7- [اعراف:177]. مثلاً ظاهراً به معنى وصف است چنانكه از آيه ماقبل روشن مى‏شود. 8- [زخرف:56]. مثل در آيه به معنى عبرت است كه به صورت مثل سائر آمده يعنى فرعونيان را در رديف گذشتگان و هلاك شدگان قرار داديم و نيز عبرتى گردانديم براى آيندگان. 9- [زخرف:57-59]. ظاهر آن است كه: چون مشركان حالات عيسى «عليه السلام» را شنيدند كه بدون پدر متولد شده و ديدند كه نصارى او را پسرخدا مى‏دانند و پرستش مى‏كنند، گفتند: جایی كه عيسى معبود باشد خدايان ما بهتر از اوست. و نيز ظاهر آن است كه از قصّه عيسى كه قرآن نقل مى‏كند اعراض كرده و فقط به معبود بودنش در نزد نصارى چسبيده‏اند آيات بعدى معبوديت او را نفى مى‏كند. *** تمثال به معنى مجسّمه است راغب گفته: «اَلتِمْثالُ :اَلشَّىْ‏ءُ الْمُصَوَّرُ» جمع آن تماثيل است [انبیاء:52]. اين مجسّمه‏ها (بتها) چيستند كه پيوسته آنها را عبادت مى‏كنيد؟!! * [سباء:13]. يعنى جنّ براى سليمان آنچه مى‏خواست از كاخها، مجسّمه‏ها و كاسه‏هايى به بزرگى حوضها مى‏ساختند. ظهور تماثيل در اعم است آيا در شريعت تورات مجسّمه ساختن جايز بود كه سليمان دستور مى‏داد برايش بسازند؟ ايضاً آيه [آل عمران:49]. كه صريح است در اينكه عيسى «عليه السلام» مجسّمه پرنده مى‏ساخت. طبرسى رحمه الله ذيل آيه [بقره:51]. فرموده: مجسّمه ساختن محذورى ندارد فقط مكروه است و امّا آنچه از رسول خدا نقل شده كه آن حضرت مصوّرين را لعنت كرده مراد كسانى‏اند كه خدا را به خلق تشبيه مى‏كنند يا عقيده دارند كه خدا داراى صورتى است. به نظر طبرسى ساختن مجسّمه براى پرستش حرام است نه مطلق ساختن. ولى شيخ رحمه الله در مكاسب محرمه فرموده: ساختن مجسّمه ذوات ارواح بلا خلاف حرام است و در مستند بر حرمت آن ادعاى اجماع كرده است ايضاً محقق ثانى فرموده: حرام است اجماعاً. نگارنده گويد: در روايت صحيحه بقباق از امام صادق«عليه السلام» درباره «مايَشاءُ مِنْ مَحاريبَ وَ تَماثيلَ...» نقل شده كه فرمودند: «وَاللهُ ماهِىَ تَماثيلُ الرِجالِ وَ النِساءِ وَ لاكِنَّهَا الشَّجِرُ وَ شِبْهُهُ» بخدا آنها مجسّمه مردان و زنان نبود بلكه مجسّمه درخت و نحو آن بود. اين روايت درمجمع نقل شده و در مصباح الفقاهه در بحث حرمة التصوير به صحت آن تصريح شده است. امّا جريان عيسى «عليه السلام» آن يك وجه استثنايى بود براى اثبات و نشان دادن معجزه. والله العالم. امّا آنچه از حسن مفسر نقل شده كه در آنروز عمل مجسّمه حرام نبود وآن منحصر به شريعت اسلام است روايت صحيحه آن را دفع مى‏كند. والله اعلم. *** [مريم:17]. آيه درباره آمدن فرشته است پيش مريم مراد از تمثّل آن است كه در عين ملك بودن به نظر مريم بشر مى‏آمد نه اينكه واقعاً بشر شده بود رجوع شود به«جن» بند 12.
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
ه:100, ل:90, هم:86, من:71, ف:65, ما:64, ب:61, ک:59, اله:57, وله:56, الله:55, کم:52, ان:41, ها:40, قول:40, الذين:39, لا:38, فى:38, انن:37, ضرب:36, اتى:33, على:31, نا:31, الا:28, مثل:27, قوم:26, بشر:26, شىء:24, کون:24, انس:24, هذا:23, کفر:22, ذلک:22, ا:21, سوء:20, ذا:20, امن:20, ارض:20, هو:20, خلق:20, علم:19, بين:19, ذکر:19, ى:18, قد:18, رجل:18, هدى:17, صوب:17, عمل:17, کلل:17, حکم:17, ايى:17, لو:17, اذا:17, حمل:17, الذى:17, ظلم:16, جمع:16, يوم:16, جزى:16, جنن:16, جىء:16, سمو:16, نزل:16, حيى:16, عقب:16, نور:16, اوى:16, وقى:16, مع:16, انتم:16, قرء:16, اخر:16, جعل:16, قبل:15, او:15, ائى:15, الى:15, لم:15, سحر:15, هل:15, اذ:15, ربب:15, رود:15, لعل:15, نفق:15, ثم:15, دعو:15, کثر:15, رئى:15, سمع:14, عزز:14, دنو:14, ضلل:14, اخذ:14, لما:14, قرآن:14, هن:14, رسل:14, التى:14, عند:14, طوع:14, بنو:14, عقل:14, عبد:14, دون:14, کذب:14, خلو:14, اول:14, هذه:14, قدر:13, توراة:13, بدل:13, سبل:13, صحب:13, خلد:13, يا:13, تلک:13, سوى:13, رحم:13, بئس:13, سور:13, علو:13, کلم:13, هما:13, احد:13, وحد:13, نوح:13, نفس:13, هوى:13, مول:13, حسن:13, عظم:13, انت:13, ولد:13, تبع:13, عاد:13, وحى:12, عشر:12, بصر:12, حظظ:12, قرى:12, وعد:12, اهل:12, بغى:12, نظر:12, انا:12, کيف:12, جوب:12, ذنب:12, انث:12, صعق:12, عذب:12, ربو:12, بعض:12, نعم:12, فدى:12, ثمود:12, احزاب:12, صلح:12, ذو:12, لهث:12, حقق:12, مکر:12, روح:12, غير:12, طرق:12, اکل:12, مرء:12, خير:12, امر:12, نحن:12, شهد:12, حدث:12, دئب:12, خبث:12, لکن:12, عين:12, فضل:12, تبر:12, بل:12, حمر:12, سفر:12, کلب:12, صفو:12, مسس:12, اسرائيل:12, ولى:12, عدو:12, ليس:12, مريم:12, ترب:12, دخل:12, سلم:12, عرض:12, شجر:12, عمد:12, امم:12, ذهب:12, زوج:12, وجه:12, شرک:12, طيب:12, فرى:12, نبء:12, موه:12, نبت:12, سبع:12, عيسى:12, بيع:12, قرح:12, وقد:12, نعق:11, وبل:11, ورى:11, خوف:11, سجد:11, شرب:11, مدد:11, سلف:11, فکر:11, نن:11, صمم:11, عمى:11, صير:11, عن:11, بيت:11, سئل:11, فرق:11, نسى:11, آدم:11, قصص:11, قتل:11, ثوب:11, انجيل:11, موت:11, ابو:11, ترک:11, صدد:11, فوق:11, غلظ:11, اثر:11, طير:11, رتل:11, عود:11, س:11, نسو:11, موسى:11, لولو:11, حرب:11, لن:11, جفن:11, ظلل:11, حتى:11, ورث:11, حمد:11, ابى:11, کتب:11, تجر:11, عنکب:11, حبب:11, ملک:11, الم:11, شطن:11, خبر:11, زبد:11, مضى:11, غوث:11, ام:11, غرق:11, بلى:11, کسب:11, رهق:11, زرع:11, نذر:11, متع:11, جبى:11, عنکبوت:11, خرج:11, رضو:11, نهر:11, ابد:11, شهو:11, کنن:11, نشء:11, فوز:11, نصر:11, حور:11, بطش:11, ارث:11, فرط:11, شکس:11, حلل:11, غيث:11, شدد:11, کيد:11, غفر:11, اخو:11, شکو:11, بلد:11, عجز:11, رفق:11, ظنن:11, ليت:11, ثبت:11, قارون:11, عجب:11, اجل:11, اننى:11, لقى:11, شبه:11, رکب:11, ضرر:11, وعظ:11, قلب:11, شحن:11, خصم:11, عوج:11, سود:11, عرب:11, عفو:11, نطق:11, صدق:11, طمن:11, سنبل:11, سبق:11, حجج:11, صرر:11, دول:11, حلى:11, غرب:11, ذلل:11, ذات:11, لبث:11, خسر:11, کبر:11, حلم:11, ارم:11, فلک:11, جنح:11, شقق:11, قرب:11, وهب:11, ويل:11, فرعون:11, ذرء:11, ربح:11, خشى:11, منن:11, بکم:11, عکف:11, طمئن:11, عرف:11, ضوء:11, جدل:11, هون:11, جرى:11, صبح:11, فصل:11, رسو:11, صخر:10, اسر:10, جهنم:10, کظم:10, ذوق:10, عجل:10, متن:10, اجر:10, هلک:10, برک:10, فقر:10, جثث:10, حرم:10, ذى:10, رزق:10, وهن:10, اصل:10, وسم:10, منع:10, وجد:10, صفف:10, حرث:10, تحت:10, ن:10, عوذ:10, ريب:10, ارک:10, صبر:10, فعل:10, لوط:10, مشى:10, صدع:10, هود:10, اما:10, ايد:10, قوى:10, شطء:10, هزء:10, قرر:10, سعى:10, برد:10, سعر:10, يى:10, قلد:10, حصى:10, اولى:10, سقط:10, فسر:10, حسب:10, ليل:10, خلط:10, ذوا:10, فخر:10, رمد:10, خوض:10, جرم:10, خشع:10, هيج:10, ثنى:10, هى:10, دمر:10, نفد:10, تلو:10, حول:10, و:10, ظهر:10, حجب:10, اذن:10, عنب:10, وثق:10, لبب:10, سوم:10, عدل:10, ندو:10, سطر:10, ازر:10, رمم:10, داود:10, زين:10, حين:10, ردد:10, مکث:10, فرع:10, بعد:10, بطل:10, وصى:10
</qcloud>


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۲۸

تکرار در قرآن: ۱۶۹(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

(بر وزن جسر) به معنى مانند نظير و شبيه است [بقره:228]. [بقره:275]. [كهف:110]. جمع آن در قرآن امثال آمده [واقعة:23-22]. [اعراف:194].


(بروزن فرس) مانند، دليل، صفت، عبرت، علامت، حديث و مثل دائر (اقرب) قاموس از جمله صفت، حجّت و حديث را ذكر كرده است وآن به معنى شبيه ومانند نيز آمده است چنانكه گفته شد، طبرسى ذيل آيه [بقره:17]. تصريح كرده است. و در كشاف و جوامع‏الجامع «حال» را نيز از معانى آن شمرده است. راغب مى‏گويد: مَثَل (بروزن فرس) قولى است درباره چيزى كه شبيه است به قولى درباره چيزى ديگر تا يكى آن ديگرى را بيان و مجسّم كند. نگارنده گويد: بيشتر موارد استعمال آن در قرآن همان قول راغب است گر چه در معانى ديگر نيز چنانكه خواهيم گفت آمده است. و خداوند جريانى و حكايتى و قولى مى‏آورد سپس مطلب مورد نظر را با آن تطبيق مى‏كند، در واقع مثل برای تفهیم مطلب و اشباع ذهن شنونده آورده مى‏شود مثل [ابراهيم:25-24]. اكنون به بعضى از آيات اشاره مى‏كنيم: 1- [آل عمران:59]. مثل در اين آيه به معنى صفت و حال است يعنى حال و جريان عيسى در پدر نداشتن مانند جريان آدم است كه خدا را از خاكش آفريد. 2- [رعد:35]. مراد از مثل در آيه چنانكه گفته‏اند صفت است كه موصوف را مجسّم مى‏كند درباره تركيب آن گفته‏اند «مثل» مبتداء و خبر آن محذوف است و گفته‏اند: تَجْرى مِنْ تَحْتِها... خبر مبتداء و به قولى در آن موصوف حذف شده و تقدير «مَثَلُ الْجَنَّة... جَنَّةٌ تَجْرى» است ولى به نظر مى‏آيد كه «تَجْرى...» در جاى خبر بوده باشد ايضاً آيه [محمّد:15]. 3- [فرقان:33]. ظاهراً مراد از مثل در اين آيه به معنى حديث و سؤال است آيه ماقبل چنين است «وَقال الَّذينَ كَفَروُا لَوْلا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً واحِدَةً كَذلِكَ لِنُثَرِتَ بِهِ فُؤادَكَ وَ رَتَّلْناهُ تَرْتيلاً» سؤال كفّار آن بود كه چرا قرآن همگى يكدفعه نازل نمى‏شود؟ در جواب فرموده: تدريجى بودن آن بدان علّت است كه قلب تو مطمئن و ثابت باشد و پيوسته بودن وحى سبب تثبيت قلب تو است و اگر يكدفعه نازل مى‏شد و وحى منقطع مى‏گرديد دلت آن ثبات دائمى را نداشت. آنوقت در آيه مانحن فيه فرموده: هيچ سؤالى و اشكالى پيش تو نمى‏آورند مگر آنكه جواب حقيقى آن را مى‏آوريم و جوابی كه معنايش از سؤال آنها بهتر است. 4- [طه:63]. مُثلى مؤنّث اَمْثَلَ به معنى افضل و اشرف است. 5- [رعد:6]. مَثُلات جمع مَثُلَة به معنى عقوبت است زيرا ميان عقوبت و عقوبت شده تماثل است يعنى: عقوبتها پيش از آنها گذشته است. و يا به قول راغب مثله عقوبتى است كه بر قومى وارد مى‏شود و بر ديگران مثل مى‏گردد. 6- [روم:27]. گفته‏اند مراد از مثل وصف است يعنى براى اوست صفت عاليتر در آسمانها و زمين كه براى هيچ يك از موجودات آن صفت نيست و به آفريدن و اعاده خلقت قادر است. 7- [اعراف:177]. مثلاً ظاهراً به معنى وصف است چنانكه از آيه ماقبل روشن مى‏شود. 8- [زخرف:56]. مثل در آيه به معنى عبرت است كه به صورت مثل سائر آمده يعنى فرعونيان را در رديف گذشتگان و هلاك شدگان قرار داديم و نيز عبرتى گردانديم براى آيندگان. 9- [زخرف:57-59]. ظاهر آن است كه: چون مشركان حالات عيسى «عليه السلام» را شنيدند كه بدون پدر متولد شده و ديدند كه نصارى او را پسرخدا مى‏دانند و پرستش مى‏كنند، گفتند: جایی كه عيسى معبود باشد خدايان ما بهتر از اوست. و نيز ظاهر آن است كه از قصّه عيسى كه قرآن نقل مى‏كند اعراض كرده و فقط به معبود بودنش در نزد نصارى چسبيده‏اند آيات بعدى معبوديت او را نفى مى‏كند. *** تمثال به معنى مجسّمه است راغب گفته: «اَلتِمْثالُ :اَلشَّىْ‏ءُ الْمُصَوَّرُ» جمع آن تماثيل است [انبیاء:52]. اين مجسّمه‏ها (بتها) چيستند كه پيوسته آنها را عبادت مى‏كنيد؟!! * [سباء:13]. يعنى جنّ براى سليمان آنچه مى‏خواست از كاخها، مجسّمه‏ها و كاسه‏هايى به بزرگى حوضها مى‏ساختند. ظهور تماثيل در اعم است آيا در شريعت تورات مجسّمه ساختن جايز بود كه سليمان دستور مى‏داد برايش بسازند؟ ايضاً آيه [آل عمران:49]. كه صريح است در اينكه عيسى «عليه السلام» مجسّمه پرنده مى‏ساخت. طبرسى رحمه الله ذيل آيه [بقره:51]. فرموده: مجسّمه ساختن محذورى ندارد فقط مكروه است و امّا آنچه از رسول خدا نقل شده كه آن حضرت مصوّرين را لعنت كرده مراد كسانى‏اند كه خدا را به خلق تشبيه مى‏كنند يا عقيده دارند كه خدا داراى صورتى است. به نظر طبرسى ساختن مجسّمه براى پرستش حرام است نه مطلق ساختن. ولى شيخ رحمه الله در مكاسب محرمه فرموده: ساختن مجسّمه ذوات ارواح بلا خلاف حرام است و در مستند بر حرمت آن ادعاى اجماع كرده است ايضاً محقق ثانى فرموده: حرام است اجماعاً. نگارنده گويد: در روايت صحيحه بقباق از امام صادق«عليه السلام» درباره «مايَشاءُ مِنْ مَحاريبَ وَ تَماثيلَ...» نقل شده كه فرمودند: «وَاللهُ ماهِىَ تَماثيلُ الرِجالِ وَ النِساءِ وَ لاكِنَّهَا الشَّجِرُ وَ شِبْهُهُ» بخدا آنها مجسّمه مردان و زنان نبود بلكه مجسّمه درخت و نحو آن بود. اين روايت درمجمع نقل شده و در مصباح الفقاهه در بحث حرمة التصوير به صحت آن تصريح شده است. امّا جريان عيسى «عليه السلام» آن يك وجه استثنايى بود براى اثبات و نشان دادن معجزه. والله العالم. امّا آنچه از حسن مفسر نقل شده كه در آنروز عمل مجسّمه حرام نبود وآن منحصر به شريعت اسلام است روايت صحيحه آن را دفع مى‏كند. والله اعلم. *** [مريم:17]. آيه درباره آمدن فرشته است پيش مريم مراد از تمثّل آن است كه در عين ملك بودن به نظر مريم بشر مى‏آمد نه اينكه واقعاً بشر شده بود رجوع شود به«جن» بند 12.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
مَثَلُهُمْ‌ ۳
کَمَثَلِ‌ ۱۳
مِثْلِهِ‌ ۷
مَثَلاً ۲۲
مِثْلِهَا ۱
مِثْلَ‌ ۱۷
بِمِثْلِ‌ ۵
مَثَلُ‌ ۱۸
مِثْلُ‌ ۸
فَمَثَلُهُ‌ ۲
مِثْلَيْهِمْ‌ ۱
مَثَلَ‌ ۲
مِثْلُهُ‌ ۳
مِثْلَيْهَا ۱
مِثْلُهُمْ‌ ۱
مِثْلَهُ‌ ۳
أَمْثَالُکُمْ‌ ۲
مَثَلُهُ‌ ۱
أَمْثَالِهَا ۱
مِثْلَهَا ۲
بِمِثْلِهَا ۱
مِثْلَنَا ۱
الْمَثُلاَتُ‌ ۱
الْأَمْثَالَ‌ ۸
مِثْلُنَا ۴
مِثْلُکُمْ‌ ۶
الْمَثَلُ‌ ۲
بِمِثْلِهِ‌ ۲
مَثَلٍ‌ ۴
مِثْلَهُمْ‌ ۴
فَتَمَثَّلَ‌ ۱
الْمُثْلَى‌ ۱
أَمْثَلُهُمْ‌ ۱
التَّمَاثِيلُ‌ ۱
مَثَلٌ‌ ۱
مِثْلَکُمْ‌ ۱
مِثْلِنَا ۱
لِمِثْلِهِ‌ ۱
بِمَثَلٍ‌ ۱
الْأَمْثَالُ‌ ۲
تَمَاثِيلَ‌ ۱
لِمِثْلِ‌ ۱
کَمِثْلِهِ‌ ۱
مِثْلُهَا ۲
أَمْثَالَهُمْ‌ ۲
أَمْثَالُهَا ۱
أَمْثَالَکُمْ‌ ۲
کَأَمْثَالِ‌ ۱
مِثْلَهُنَ‌ ۱

ریشه‌های مرتبط