ریشه ما: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن نمودار دفعات)
(Added root proximity by QBot)
 
خط ۲۹: خط ۲۹:
=== قاموس قرآن ===
=== قاموس قرآن ===
از براى «ما» ده وجه شمرده‏اند و آن در پنج قسم اسم و در پنج ديگر حرف است اما اقسام اسميه: 1- موصول مثل [نحل:96]. در اينصورت در جمع و مفرد و مؤنث يكسان مى‏باشد و صحيح است. ضمير نسبت به لفظش مفرد و نسبت به معنايش جمع آيد. 2- ماء نكره به معنى شى‏ء [نساء:58] يعنى نعم شى‏ء يعظكم به و مثل [بقره:271]. يعنى «نِعْمَ شَىْ‏ءٌ هِىَ». «ما» درآيه [بقره:26]. مى‏شود تأكيد و زايد باشد مثل «ما» در آيه [آل عمران:159]. و شايد به معنى شى‏ء باشد يعنى «اَنْ يَضْرِبَ مَثَلاً شَيْئاً بَعُوضَةً» در اينصورت بعوضه بدل است از ما. 3- استفهام مثل [محمّد:16]. چه چيز گفت اكنون. [طه:17]. 4- شرطيه خواه زمانيه باشد مثل [توبه:7]. تا وقتيكه براى شما در پيمان خويش ثابت اند براى آنها در پيمان خود ثابت باشيد و خواه غير زمانيه مثل [بقره:197]. 5- ماء تعجب مانند [بقره:175]. چه صبورشان كرده به آتش و مثل «قُتِلَ الْاِنْسانُ ما اَكْفَرَهُ» به قولى آن در آيه اول به معنى استفهام است. موارد حرف بودن «ما» به قرار ذيل است: 1- ماء نافيه. و آن اگر داخل جمله اسميه شود به عقيده نحاة حجازى، تهامى و مكى عملش مانند «ليس» رفع اسم و نصب خبر است مثل [يوسف:31]. يعنى: اين بشر نيست بلكه فرشته بزرگوارى است. 2- ماء مصدريه. مثل [توبه:25]. كه در تقدير «بِرُحْبِها» است و آن را موصول حرفى نامند يعنى: زمين با آن وسعتش بر شما تنگ گرديد. 3- ماء زائده. مثل: [اسراء:23]. كه در اصل «اِنْ ما» و ما زائد و براى تأكيد است. و مثل [مريم:26]. 4- ماء كافه. همان است كه به حروف شبيه به فعل داخل مى‏شود مثل: [آل عمران:178]. [انفال:6]. [حجر:2]. 5- ماء مُسَلِّطَة. راغب مى‏گويد: آن لفظ را مسلط به عمل مى‏كند مثلاً لفظ «اِذْ» و «حَيْثُ» در «اِذْ ما تَفْعَلْ أَفْعَلْ - حَيْثُما تَقْعُدْ أَقْعُدْ» بدون «ما» عمل نمى‏كنند و عمل آن دو در صورت بدون «ما» است. *** در آيات [ليل:3]. [شمس:7-5]. [مؤمنون:6]. مراد از «ما» در سوره ليل و شمس خدا و در سوره مؤمنون كنيزانند در اينصورت اطلاق «ما» باولوالعقل از چه راه است؟ طبرسى در جوامع الجامع و زمخشرى در كشاف گفته‏اند «ما» در آيات ليل و شمس موصول است يعنى «وَ السَّماءِ وَ الَّذى بَناها» زمخشرى اضافه كرده علت نيامدن «من» آن است كه «ما» دلالت بر وصف دارد يعنى: «وَ السَّماءِ وَ الْقادِرِ الْعَظيمِ الَّذى بَناها» به قولى آمدن «ما» براى تفخيم و تعجيب است. راغب گفته: به قول بعضى از نحويها «ما» گاهى به اشخاص ناطق (اُولُواالْعَقْل) اطلاق مى‏شود مثل «اِلَّا عَلى اَزْواجِهِمْ اَوْما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ» و اينكه از قتاده نقل شده كه «ما» در سوره ليل و شمس مصدرى است و تقدير «وَ السَّماءِ وَ بَنائِها وَ الْاَرْضِ وَ طَحْوِها» است درست نيست زيرا فاعل «فَاَلْهَمَها» راجع است به «ما» و در آنصورت مصدر بودن درست نيست چنانكه در كشاف گفته است. نگارنده قول طبرسى و زمخشرى را اختيار مى‏كنم.
از براى «ما» ده وجه شمرده‏اند و آن در پنج قسم اسم و در پنج ديگر حرف است اما اقسام اسميه: 1- موصول مثل [نحل:96]. در اينصورت در جمع و مفرد و مؤنث يكسان مى‏باشد و صحيح است. ضمير نسبت به لفظش مفرد و نسبت به معنايش جمع آيد. 2- ماء نكره به معنى شى‏ء [نساء:58] يعنى نعم شى‏ء يعظكم به و مثل [بقره:271]. يعنى «نِعْمَ شَىْ‏ءٌ هِىَ». «ما» درآيه [بقره:26]. مى‏شود تأكيد و زايد باشد مثل «ما» در آيه [آل عمران:159]. و شايد به معنى شى‏ء باشد يعنى «اَنْ يَضْرِبَ مَثَلاً شَيْئاً بَعُوضَةً» در اينصورت بعوضه بدل است از ما. 3- استفهام مثل [محمّد:16]. چه چيز گفت اكنون. [طه:17]. 4- شرطيه خواه زمانيه باشد مثل [توبه:7]. تا وقتيكه براى شما در پيمان خويش ثابت اند براى آنها در پيمان خود ثابت باشيد و خواه غير زمانيه مثل [بقره:197]. 5- ماء تعجب مانند [بقره:175]. چه صبورشان كرده به آتش و مثل «قُتِلَ الْاِنْسانُ ما اَكْفَرَهُ» به قولى آن در آيه اول به معنى استفهام است. موارد حرف بودن «ما» به قرار ذيل است: 1- ماء نافيه. و آن اگر داخل جمله اسميه شود به عقيده نحاة حجازى، تهامى و مكى عملش مانند «ليس» رفع اسم و نصب خبر است مثل [يوسف:31]. يعنى: اين بشر نيست بلكه فرشته بزرگوارى است. 2- ماء مصدريه. مثل [توبه:25]. كه در تقدير «بِرُحْبِها» است و آن را موصول حرفى نامند يعنى: زمين با آن وسعتش بر شما تنگ گرديد. 3- ماء زائده. مثل: [اسراء:23]. كه در اصل «اِنْ ما» و ما زائد و براى تأكيد است. و مثل [مريم:26]. 4- ماء كافه. همان است كه به حروف شبيه به فعل داخل مى‏شود مثل: [آل عمران:178]. [انفال:6]. [حجر:2]. 5- ماء مُسَلِّطَة. راغب مى‏گويد: آن لفظ را مسلط به عمل مى‏كند مثلاً لفظ «اِذْ» و «حَيْثُ» در «اِذْ ما تَفْعَلْ أَفْعَلْ - حَيْثُما تَقْعُدْ أَقْعُدْ» بدون «ما» عمل نمى‏كنند و عمل آن دو در صورت بدون «ما» است. *** در آيات [ليل:3]. [شمس:7-5]. [مؤمنون:6]. مراد از «ما» در سوره ليل و شمس خدا و در سوره مؤمنون كنيزانند در اينصورت اطلاق «ما» باولوالعقل از چه راه است؟ طبرسى در جوامع الجامع و زمخشرى در كشاف گفته‏اند «ما» در آيات ليل و شمس موصول است يعنى «وَ السَّماءِ وَ الَّذى بَناها» زمخشرى اضافه كرده علت نيامدن «من» آن است كه «ما» دلالت بر وصف دارد يعنى: «وَ السَّماءِ وَ الْقادِرِ الْعَظيمِ الَّذى بَناها» به قولى آمدن «ما» براى تفخيم و تعجيب است. راغب گفته: به قول بعضى از نحويها «ما» گاهى به اشخاص ناطق (اُولُواالْعَقْل) اطلاق مى‏شود مثل «اِلَّا عَلى اَزْواجِهِمْ اَوْما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ» و اينكه از قتاده نقل شده كه «ما» در سوره ليل و شمس مصدرى است و تقدير «وَ السَّماءِ وَ بَنائِها وَ الْاَرْضِ وَ طَحْوِها» است درست نيست زيرا فاعل «فَاَلْهَمَها» راجع است به «ما» و در آنصورت مصدر بودن درست نيست چنانكه در كشاف گفته است. نگارنده قول طبرسى و زمخشرى را اختيار مى‏كنم.
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
من:100, ل:94, هم:94, ب:85, ه:78, اله:69, وله:67, الله:66, ما:65, ف:63, کم:60, کون:57, فى:55, انن:51, قول:49, ک:49, لا:42, على:41, ان:41, علم:40, الا:36, ها:34, نا:33, ى:28, عمل:27, ربب:27, الذين:26, امن:26, ارض:25, الى:24, سمو:24, بين:24, عن:24, اتى:23, نزل:22, رسل:22, شىء:22, قوم:21, نفس:20, هو:19, کفر:19, يوم:18, عبد:18, ا:18, ايى:18, خلق:18, اذا:17, کتب:17, کلل:17, ظلم:17, عذب:17, قد:17, ذلک:17, کسب:17, رئى:17, اول:17, يا:17, بعد:16, حقق:16, لم:16, جىء:16, شرک:16, هدى:16, قبل:16, ذا:16, ذکر:16, انس:16, امر:16, رحم:16, فعل:16, لو:15, عند:15, ضلل:15, اوى:15, جعل:15, اخذ:15, دعو:15, نفق:15, ولى:15, ثم:15, خلف:15, حکم:15, سئل:14, ملک:14, تبع:14, ن:14, سوء:14, اذ:14, ائى:14, جزى:14, وعد:14, هما:14, يدى:14, او:14, بصر:14, کذب:14, کثر:14, اخر:14, درى:14, دون:14, مثل:14, هن:14, رود:14, انتم:14, خير:14, رزق:14, نذر:14, نن:14, الذى:14, لقى:14, وقى:14, حيى:14, اکل:14, هذا:14, انت:14, وحى:13, نور:13, سمع:13, صدق:13, غير:13, صبر:13, ابو:13, غفر:13, انا:13, لکن:13, شهد:13, وحد:13, نبء:13, طوع:13, قلب:13, نحن:13, بشر:13, قتل:13, قدر:13, حسن:13, جنن:13, صوب:13, نعم:13, دنو:13, صحب:13, حتى:13, سبل:13, موت:13, غنى:13, مع:13, امم:13, قلل:13, خرج:13, حسب:13, جمع:13, بعض:12, کبر:12, سبح:12, خبر:12, يمن:12, بنو:12, بغى:12, حرم:12, س:12, غيب:12, نصر:12, علو:12, قدم:12, صلح:12, بل:12, نظر:12, موسى:12, ليس:12, اهل:12, سلم:12, ولد:12, شطن:12, ترک:12, ظنن:12, نسى:12, ام:12, فرى:12, اجر:12, بلغ:12, لما:12, هلک:12, حمل:12, علن:12, شکر:12, وجد:12, خفى:12, صدر:12, بدو:12, غفل:12, جرم:12, ظهر:12, دين:12, سوى:12, سرر:12, زيد:12, عظم:12, هى:12, متع:12, قرب:12, قضى:12, ذوق:12, سوع:12, عزز:12, الم:12, لعل:12, اين:12, طيب:12, نبو:12, وکل:12, هوى:11, خلد:11, نهى:11, برء:11, دخل:11, هل:11, حلل:11, نسو:11, حبب:11, وفى:11, تلو:11, صنع:11, عرض:11, بئس:11, نفع:11, ابراهيم:11, رجع:11, مول:11, فرق:11, سجد:11, سحر:11, وجه:11, سبق:11, صلو:11, شدد:11, حفظ:11, ضرر:11, يسر:11, قرى:11, زوج:11, شعر:11, هؤلاء:11, وذر:11, کتم:11, فتن:11, حمد:11, ليل:11, فرعون:11, وصف:11, مسس:11, عجل:11, عدد:11, اذن:11, رجل:11, نصب:11, عدو:11, احد:11, اخو:11, الک:11, قرء:11, لن:11, وسم:11, برر:11, اولاء:11, فسق:11, هزء:11, خوف:11, فرح:11, لدى:11, عرف:11, نهر:11, فضل:11, غشى:11, زين:11, بطل:11, کرم:11, جوب:11, مدد:11, لئک:11, عين:11, عقب:11, هذه:11, حوط:11, عرش:11, بدل:11, بيت:11, عقل:11, اجل:11, کيف:11, بلو:11, قسم:11, غشو:11, مکر:11, حجج:11, عجز:11, عمر:11, فوق:11, طعم:11, شهو:11, ودد:11, بحر:11, ردد:11, صدد:11, اثم:11, کان:11, وثق:11, زکو:11, قرن:11, بطن:11, عهد:11, جنح:11, يى:11, نجو:11, ويل:11, عود:11, التى:11, رضو:11, حيق:11, بعث:11, قرع:11, سلط:11, فحش:11, وزر:11, جهنم:11, کيد:11, قوى:11, لبث:11, عمى:11, عفو:11, ذهب:11, صير:11, خسر:11, جحم:11, ضعف:11, سوف:11, شرى:11, دبر:11, مرر:11, سخر:11, شفع:11, دوم:11, قرآن:11, أما:11, کلا:11, غوى:11, جنب:11, فئد:11, قصص:11, رجو:11, عصى:11, انث:11, لعب:11, عصو:11, ضرب:11, ذلکم:11, مرء:11, جناح:11, حشر:11, کره:11, ورى:11, روح:11, منع:11, شرب:11, حدث:11, سکن:11, وصى:11, فصل:11, وقع:11, فرض:11, کلم:11, توب:11, ظلل:11, فسد:11, طغو:11, جدل:11, سبع:11, صلى:11, ثلث:11, دبب:11, ربو:11, قطع:11, اسرائيل:11, کنن:11, نوح:11, ذو:11, وضع:11, بقى:11, مريم:11, صبح:11, حزن:11, طغى:11, تلک:11, دور:11, سلف:11, وعظ:11, لعن:11, حنف:11, عشر:11, فکه:11, هون:11, قعد:11, فتح:11, توراة:11, لحم:11, الف:11, طير:11, خطء:11, حمم:11, عيسى:11, کفى:11, نکر:11, خطب:11, ذات:11, خشى:11, غلل:11, اما:11, نشء:11, منى:11, مرى:11, جهر:11, ورث:11, لسن:11, فلح:11, شکک:11, منن:11, سنو:11, کما:10, ضيق:10, مسک:10, نطق:10, سقى:10, افک:10, سعى:10, بخل:10, ابد:10, يقن:10, کود:10, سجن:10, رکب:10, بوب:10, يعقوب:10, فوه:10, تحت:10, نقم:10, لبب:10, ارث:10, مکن:10, شقق:10, طرق:10, صرف:10, فلک:10, ندى:10, اذى:10, جند:10, حضر:10, خلو:10, هود:10, موه:10, غدو:10, سطر:10, ندو:10, انجيل:10, قرر:10, ولج:10, نفر:10, ذرر:10, نبت:10, خصم:10, ثمود:10, سرق:10, يتم:10, غرر:10, نکح:10, فيض:10, جلد:10, ملل:10, لقف:10, شجر:10, اثر:10, جهل:10, ثمن:10, حلم:10, بدء:10, زيغ:10, هنا:10, بدع:10, جرى:10, سليمان:10, ذنب:10, خلص:10, حلف:10, حدد:10, سرف:10, حرج:10, عرج:10, درس:10, فجر:10, کفف:10, قلم:10, وسع:10, لهو:10, صيح:10, رقب:10, حصن:10, قسط:10, سفه:10, جهد:10, نصف:10, ليت:10, حجر:10, سقر:10, نقض:10, اسحاق:10, ريب:10, صور:10, سکر:10, حصى:10, حبط:10, درج:10, زيل:10, رشد:10, يوسف:10, بنى:10, فرط:10, ملء:10, کنز:10, عاد:10, ترف:10, جحد:10, کين:10, عدل:10, خول:10, حصد:10, هجر:10, تبر:10, فدى:10, ستت:10, غرق:10, بثث:10, زعم:10, ربع:10, حسر:10, حيث:10, حظظ:10, فوت:10, قبر:10, بلى:10, نزع:10, کشف:10, فىء:10, ثبت:10, درء:10, حول:10, ذبح:10, حطم:10, جدد:10, حرب:10, ثمر:10, ثنى:10, لبس:10, سدر:10, وزن:10, نجم:10, قهر:10, قرف:10, مرض:10, فکر:10, عطو:10, فطر:10, بيع:10, حزب:10, وقد:10, صمم:10, وصل:10, نيل:10, نفد:10, صرخ:10, اسماعيل:10, عصم:10, سرع:10, حذر:10, صغر:10, خون:10, عوذ:10, هنء:10, ذرء:10, تبب:10, عبر:10, زجر:10, سعر:10, خبث:10, سير:10, شيع:10, لوم:10, اسباط:10, عزل:10, خنزر:10, إبليس:10, شئم:10, سوم:10, نبذ:10, شفق:10, فقه:10, عجب:10, شرر:10, ثوى:10, ترب:10, طهر:10, هلل:10, دمو:10, دمى:10, دمم:10, حرث:10, مسيح:10, اللاتى:10, هبط:10, حيص:10, حرر:10, صفو:10, هارون:10, شبه:10, رقم:10, صدع:10, غرب:10, خدع:10, رهب:10, قدس:10, صحف:10, هنالک:10, حين:10, ردى:10, سوق:10, ايان:10, شمل:10, طبق:10, عتد:10, سلو:10, سقط:10, تمم:10, نزغ:10, داود:10, طلق:10, بلد:10, طور:10, ثوب:10, ذلل:10, ملو:10, جبى:10, نسخ:10, حرق:10, غلظ:10, فرد:10, سبت:10, خمد:10, خوض:10, شرق:10, ذکو:10, صعق:10, بعثر:10, سور:10, زلل:10, غنم:10, جرح:10, عنت:10, رجس:10, حرص:10, طمع:10, غيض:10, عون:10, عذر:10, غيث:10, طحو:10, مدن:10, قمر:10, رذل:10, فوز:10, ضوء:10, ميز:10, نوب:10, فقد:10, رهن:10, وهب:10, طحى:10, محمد:10, نشر:10, خزى:10, سبب:10, زرع:10, وتر:10, رهق:10, رئف:10, جبل:10, اسى:10, نکل:10, غضب:10, شطر:10, ضحک:10, تجر:10, رضع:10, دمر:10, ندم:10, غلب:10, وفق:10, لطف:10, بهم:10, نکث:10, يمم:10, بکى:10, فقر:10, بغض:10, رجز:10, طلب:10, اياه:10, شعيب:10, قرض:10, عمد:10, ذى:10, ايانا:10, رمى:10, اسو:10, صالح:10, مقت:10, دفع:10, رحب:10, عسر:10, صلب:10, آدم:10, ثقف:10, قصد:10, غوث:10, سخط:10, دمع:10, جبر:10, وکء:10, کى:10, احزاب:10, کفل:10, بول:10, غيظ:10, نطح:10, فئى:10, لون:10, قلى:10, فرش:10, عور:10, صرط:10, شعب:10, رعى:10, صدى:10, حصل:10, لهب:10, صفف:10, طوق:10, کبت:10, وهن:10, بوء:10, نقص:10, وقف:10, کهن:10, ثمم:10, بسط:10, رئس:10, عسى:10, طرد:10, شفى:10, جوز:10, قبض:10, شئن:10, مدين:10, رفع:10, وسق:10, عقد:10, خزن:10, ذخر:10, يهود:10, سلک:10, اسلام:10, برک:10, غضض:10, عقم:10, ورد:10, صعد:10, ربح:10, ثقل:10, همم:10, خلل:10, نفخ:10, رغب:10, وعلن:10, بيد:10, سنن:10, ضنن:10, درک:10, قارون:10, رسو:10, لغو:10, عتب:10, يئس:10, ثرى:10, ابى:10, خلط:10, دهر:10, سجو:10, قطر:10, ودع:10, بسل:10, برز:10, هيهات:10, قحم:10, فکک:10, نصح:10, محص:10, غرف:10, سحت:10, طمس:10, زکريا:10, صوم:10, کلب:10, کن:10, خبل:10, صيد:10, غمم:10, عتو:10, طبع:10, نحت:10, اسف:10, ضرع:10, نزف:10, عزم:10, کظم:10, لفو:10, فتى:10, خرر:10, نوم:10, حوى:10, نسف:10, سامرى:10, ت:10, شور:10, وسط:10, عوج:10, ستر:10, جسد:10, زبد:10, قنط:10, رکض:10, عوم:10, ثقب:10, لجء:10, حبل:10, تسع:10, کسف:10, وجل:10, لغب:10, حفو:10, جلو:10, بغت:10, کمم:10, طوف:10, خوى:10, دخر:10, فتو:10, کلف:10, بلس:10, سدد:10, لولو:10, بضع:10, طوى:10, سئم:10, وسوس:10, رجم:10, زهق:10, عرب:10, خيل:10, بقر:10, صغو:10, سبغ:10, لولا:10, طفء:10, خطف:10, فلق:10, رقى:10, شهر:10, طلع:10, شمس:10, خمر:10, قرنين:10, اللائى:10, زلف:10, نطف:10, قنت:10, وعى:10, زحزح:10, لين:10, کرر:10, لوح:10, مشى:10, وقذ:10, نضد:10, الو:10, طول:10, ورق:10, حمى:10, ماروت:10, قذف:10, قمع:10, اون:10, مضى:10, امد:10, زلم:10, قسو:10, اننى:10, سجر:10, ردف:10, متى:10, حسس:10, رعب:10, حسد:10, عنق:10, خشع:10, بابل:10, شرع:10, نصارى:10, زبر:10, شهق:10, فرر:10, خضع:10, هاروت:10, قصر:10, سود:10, سعد:10, حوش:10, فتر:10, اسر:10, لفظ:10, طمئن:10, رب:10, افف:10, فتل:10, دلل:10, فرج:10, خبو:10, قفو:10, عبء:10, لوط:10, لمح:10, نصرانى:10, بهج:10, نکس:10, اياى:10, وتن:10, هذان:10, قيل:10, عزب:10, شقو:10, حوج:10, سنبل:10, و:10, جهز:10, شقى:10, صدف:10, حرف:10, سدس:10, رکن:10, ط:10, جذذ:10, ارک:10, ذئب:10, حبس:10, قيض:10, جمل:10, هجع:10, خنق:10, نسء:10, وطء:10, حوت:10, مکث:10, وجف:10, نضج:10, شکو:10, لحف:10, طرف:10, طمن:10, رحمان:10, حور:10, جوف:10, خبء:10, شيب:10, وثن:10, ثور:10, نعق:10, ذود:10, صرر:10, فزع:10, ضغث:10, حنجر:10, جفء:10, وبق:10, نجس:10, وزع:10, سفح:10, مجد:10, مرح:10, اصر:10, دئب:10, افق:10, اوه:10, رکس:10, حبر:10, ضحى:10, حصر:10, عيش:10, غزو:10, لبد:10, جوو:10, مور:10, بکر:10, غرم:10, انف:10, مؤتفکة:10, کاين:10, سطح:10, ربص:10, امس:10, صهر:10, هيم:10, غمر:10, صنم:10, عبث:10, شحم:10, سمم:10, لهم:10, لحد:10, حدق:10, مکو:10, کرس:10, وسن:10, متن:10, خرب:10, سفر:10, غسق:10, نجد:10, عصف:10, جزع:10, ودى:10, سيل:10, اولى:10, حلق:10, امل:10, هزم:10, ختم:10, جوع:10, حجب:10, ضجع:10, قرح:10, زفف:10, هزل:10, حرير:10, لفت:10, نقب:10, فخر:10, همن:10, قطمر:10, خبط:10, کوب:10, ذلکما:10, حيد:10, روغ:10, اوب:10, فوض:10, خضد:10, مطر:10, عبس:10, لذذ:10, ثلل:10, نضر:10, فوج:10, روض:10, اصل:10, رين:10, طلح:10, طمم:10, تابوت:10, تبت:10, محو:10, سجل:10, فرغ:10, جثث:10, جرز:10, صوع:10, زفر:10, هدد:10, عضد:10, بکم:10, عشو:10, قرد:10, زول:10, شخص:10, عمه:10, ذهل:10, بيض:10, بور:10, عجم:10, وقت:10, وصب:10, نقر:10, بدن:10, وبل:10, نکب:10, خسء:10, جور:10, رهط:10, مصر:10, ايد:10, جبريل:10, بخس:10, دفق:10, صلد:10, خنس:10, غرو:10, دول:10, حواريون:10, ادى:10, خرطم:10, فور:10, کسو:10, لدد:10, جدر:10, مدينه:10, ضيع:10, رصد:10, ربط:10, مشعر:10, کئس:10, حظر:10, سجيل:10, مهد:10, هامان:10, جفن:10, برق:10, سبإ:10, بهت:10, نوء:10, بقل:10, غدر:10, خسف:10, خفف:10, هدهد:10, نفح:10, وقب:10, رقد:10, تلکم:10, هطع:10, طين:10, نسک:10, خمس:10, ندد:10, ازز:10, سال:10, کبد:10, لزم:10, اياهم:10, زخرف:10, سهر:10, رسخ:10, عضل:10, نقذ:10, طلل:10, حنذ:10, صرم:10, قرطس:10, لحق:10, قطف:10, کلء:10, لجج:10, الل:10, سلسل:10, زمر:10, ازف:10, شتت:10, برح:10, حرض:10, سرد:10, قطط:10, غزل:10, شحن:10, مسخ:10, دسس:10, حمر:10, نوق:10, وطر:10, سوغ:10, سفن:10, صخر:10, نحب:10, دحض:10, درهم:10, عضو:10, بغل:10, خطو:10, فضض:10, اياکم:10, نشز:10, همز:10, لدن:10, فرث:10, صفح:10, قدو:10, دنر:10, هبو:10, عمران:10, نصو:10, برهن:10, فرت:10, قسطس:10, اى:10, طفل:10, عصب:10, شغل:10, قوس:10, رفث:10, دلو:10, قثء:10, زهر:10, ضيف:10, عنو:10, قبح:10, لفف:10, تقن:10, قصف:10, جزء:10, قسيسين:10, عکف:10, ذوا:10, حصب:10, عقر:10, نصى:10, غلم:10, مير:10, کيل:10, نثر:10, أعراف:10, صبع:10, وقر:10, حلى:10, بره:10, ارب:10, کبب:10, نحل:10, رکع:10, افل:10, سرى:10, غسل:10, برج:10, عول:10, فشل:10, حجز:10, سيب:10, مسح:10, نئى:10, کهف:10, عمم:10, ختر:10, عفف:10, درر:10, فوم:10, خطط:10, کمل:10, اود:10, قلد:10, جبه:10, زود:10, شيد:10, سرح:10, ظفر:10, جثو:10
</qcloud>


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۵۶

تکرار در قرآن: ۲۶۲۲(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

از براى «ما» ده وجه شمرده‏اند و آن در پنج قسم اسم و در پنج ديگر حرف است اما اقسام اسميه: 1- موصول مثل [نحل:96]. در اينصورت در جمع و مفرد و مؤنث يكسان مى‏باشد و صحيح است. ضمير نسبت به لفظش مفرد و نسبت به معنايش جمع آيد. 2- ماء نكره به معنى شى‏ء [نساء:58] يعنى نعم شى‏ء يعظكم به و مثل [بقره:271]. يعنى «نِعْمَ شَىْ‏ءٌ هِىَ». «ما» درآيه [بقره:26]. مى‏شود تأكيد و زايد باشد مثل «ما» در آيه [آل عمران:159]. و شايد به معنى شى‏ء باشد يعنى «اَنْ يَضْرِبَ مَثَلاً شَيْئاً بَعُوضَةً» در اينصورت بعوضه بدل است از ما. 3- استفهام مثل [محمّد:16]. چه چيز گفت اكنون. [طه:17]. 4- شرطيه خواه زمانيه باشد مثل [توبه:7]. تا وقتيكه براى شما در پيمان خويش ثابت اند براى آنها در پيمان خود ثابت باشيد و خواه غير زمانيه مثل [بقره:197]. 5- ماء تعجب مانند [بقره:175]. چه صبورشان كرده به آتش و مثل «قُتِلَ الْاِنْسانُ ما اَكْفَرَهُ» به قولى آن در آيه اول به معنى استفهام است. موارد حرف بودن «ما» به قرار ذيل است: 1- ماء نافيه. و آن اگر داخل جمله اسميه شود به عقيده نحاة حجازى، تهامى و مكى عملش مانند «ليس» رفع اسم و نصب خبر است مثل [يوسف:31]. يعنى: اين بشر نيست بلكه فرشته بزرگوارى است. 2- ماء مصدريه. مثل [توبه:25]. كه در تقدير «بِرُحْبِها» است و آن را موصول حرفى نامند يعنى: زمين با آن وسعتش بر شما تنگ گرديد. 3- ماء زائده. مثل: [اسراء:23]. كه در اصل «اِنْ ما» و ما زائد و براى تأكيد است. و مثل [مريم:26]. 4- ماء كافه. همان است كه به حروف شبيه به فعل داخل مى‏شود مثل: [آل عمران:178]. [انفال:6]. [حجر:2]. 5- ماء مُسَلِّطَة. راغب مى‏گويد: آن لفظ را مسلط به عمل مى‏كند مثلاً لفظ «اِذْ» و «حَيْثُ» در «اِذْ ما تَفْعَلْ أَفْعَلْ - حَيْثُما تَقْعُدْ أَقْعُدْ» بدون «ما» عمل نمى‏كنند و عمل آن دو در صورت بدون «ما» است. *** در آيات [ليل:3]. [شمس:7-5]. [مؤمنون:6]. مراد از «ما» در سوره ليل و شمس خدا و در سوره مؤمنون كنيزانند در اينصورت اطلاق «ما» باولوالعقل از چه راه است؟ طبرسى در جوامع الجامع و زمخشرى در كشاف گفته‏اند «ما» در آيات ليل و شمس موصول است يعنى «وَ السَّماءِ وَ الَّذى بَناها» زمخشرى اضافه كرده علت نيامدن «من» آن است كه «ما» دلالت بر وصف دارد يعنى: «وَ السَّماءِ وَ الْقادِرِ الْعَظيمِ الَّذى بَناها» به قولى آمدن «ما» براى تفخيم و تعجيب است. راغب گفته: به قول بعضى از نحويها «ما» گاهى به اشخاص ناطق (اُولُواالْعَقْل) اطلاق مى‏شود مثل «اِلَّا عَلى اَزْواجِهِمْ اَوْما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ» و اينكه از قتاده نقل شده كه «ما» در سوره ليل و شمس مصدرى است و تقدير «وَ السَّماءِ وَ بَنائِها وَ الْاَرْضِ وَ طَحْوِها» است درست نيست زيرا فاعل «فَاَلْهَمَها» راجع است به «ما» و در آنصورت مصدر بودن درست نيست چنانكه در كشاف گفته است. نگارنده قول طبرسى و زمخشرى را اختيار مى‏كنم.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
مِمَّا ۱۲۲
بِمَا ۳۰۲
مَا ۱۶۸۵
إِنَّمَا ۱۱۶
کَمَا ۵۹
فَمَا ۹۲
کُلَّمَا ۱۴
لِمَا ۳۶
لَمَا ۶
عَمَّا ۴۷
فَکُلَّمَا ۱
بِئْسَمَا ۳
فَلِمَ‌ ۴
فِيمَا ۲۴
فَأَيْنَمَا ۱
فَإِنَّمَا ۳۰
فَنِعِمَّا ۱
لِمَ‌ ۱۵
فَبِمَا ۶
أَنَّمَا ۱۸
نِعِمَّا ۱
أَيْنَمَا ۳
کُلَ‌ ۵۳
فِيمَ‌ ۲
فَکَأَنَّمَا ۳
إِمَّا ۲۲
کَأَنَّمَا ۳
رُبَمَا ۱
فَبِمَ‌ ۱
فِي‌ ۱۲۲۰
بِمَ‌ ۱
أَيَّمَا ۱
عَمَ‌ ۱
مِمَ‌ ۱

ریشه‌های مرتبط