ریشه فلق: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن نمودار دفعات)
جز (Move page script صفحهٔ ریشه فلق‌ را به ریشه فلق منتقل کرد)
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۲۹: خط ۲۹:
=== قاموس قرآن ===
=== قاموس قرآن ===
(بر وزن فرس) شكافتن. «فَلَقَ الشَّىْ‏ءَ فَلْقاً: شَقَّهُ». فالق:شكافنده انفلاق شكافته شدن [شعراء:63]. دريا بشكافت و هر قسمتش مانند كوه بزرگى گرديد. [انعام:95]. خدا شكافنده دانه و هسته است. [انعام:96]. شكافنده صبح است و شب را وقت آرامش قرار داده است. [فلق:1-4]. فلق (بر وزن فرس) اسم مصدر است به معنى شكافته شده طبرسى آن را شكاف وسيع گفته، در قاموس و اقرب چند معنى از قبيل صبح، دره، شكاف گفته و نيز گفته‏اند: «اَلْخَلْقُ كُلُّهُ». مخلوق را از آن فلق گويند كه خداوند آنها را همانطور كه در «فطر» گفته شد با شكافتن و شكفتن به وجود آورده است. به نظر نگارنده مراد از «فلق» در آيه همه خلق است نه صبح گرچه آن نيز از مصاديق فلق است يعنى: بگو پناه مى‏برم به پروردگار خلق از شر آنچه خلق كرده دو آيه از حيث عموم با هم مساوى اند ناگفته نماند همه مخلوق داراى جنبه خير و شر اند اتومبيل داراى خير است كه شخص را به مقصد مى‏رساند و داراى شر است كه در اثر سقوط هم خودش از بين مى‏رود و هم شخص را از بين مى‏برد. پول داراى خير است كه شخص را به هدف مى‏رساند و داراى شر است كه شايد براى گرفتن و بردن آن شخص را بكشند، نفت داراى خير است كه منزل را گرم مى‏كند و داراى شر است كه شايد منزل را در اثر غفلت به آتش بكشد و بسوزاند. بدين حساب همه اشياء داراى دو جنبه خير و شراند و آيه مبين آن است كه بايد از شر همه مخلوقات به خدا پناه برد و خير آنها را از خدا خواست و چون جز خدا كسى نمى‏تواند شرور مخلوقات را از انسان برگرداند و منافع آنها را به وى روى آور كند لذا بايد به خدا پناه برد كه آفريننده آنهاست و زمام همه به دست اوست «ازمه الامور طراً بيده». غاسق كه به معنى هجوم كننده در پنهانى است ظاهراً از حيث عموم مساوى با «ماخَلَق» است زيرا شرور مخلوقات پنهانى و بى خبر و ناگهان به انسان هجوم مى‏كنند چنانكه در «غسق» گذشت. و اگر مراد از «اَلنَّفاثات»نيروهاى دمنده و از «العقد» مواد اوليه باشد اين آيه نيز در رديف آيات ماقبل است مثلا خاك، آب، املاح، كربن هوا هر يك بسته و گره خورده مخصوصى اند نيروهاى مخصوص به آنها دميده و قسمتى از آنها را كنده و در اثر تخليط شيميائى يك سيب يا ميوه ديگر يا انسان و غيره به وجود مى‏آيد پس مواد اوليه كه خزائن خدايند در اثر دميدن آن نيروها به چيزهاى ديگر مبدل مى‏شوند و چون اين دميدن و دميده شدن شرى نيز در بردارند لذا از شر آنها به خدا پناه مى‏بريم. واللَّه‏العالم. رجو شود به «نفث».
(بر وزن فرس) شكافتن. «فَلَقَ الشَّىْ‏ءَ فَلْقاً: شَقَّهُ». فالق:شكافنده انفلاق شكافته شدن [شعراء:63]. دريا بشكافت و هر قسمتش مانند كوه بزرگى گرديد. [انعام:95]. خدا شكافنده دانه و هسته است. [انعام:96]. شكافنده صبح است و شب را وقت آرامش قرار داده است. [فلق:1-4]. فلق (بر وزن فرس) اسم مصدر است به معنى شكافته شده طبرسى آن را شكاف وسيع گفته، در قاموس و اقرب چند معنى از قبيل صبح، دره، شكاف گفته و نيز گفته‏اند: «اَلْخَلْقُ كُلُّهُ». مخلوق را از آن فلق گويند كه خداوند آنها را همانطور كه در «فطر» گفته شد با شكافتن و شكفتن به وجود آورده است. به نظر نگارنده مراد از «فلق» در آيه همه خلق است نه صبح گرچه آن نيز از مصاديق فلق است يعنى: بگو پناه مى‏برم به پروردگار خلق از شر آنچه خلق كرده دو آيه از حيث عموم با هم مساوى اند ناگفته نماند همه مخلوق داراى جنبه خير و شر اند اتومبيل داراى خير است كه شخص را به مقصد مى‏رساند و داراى شر است كه در اثر سقوط هم خودش از بين مى‏رود و هم شخص را از بين مى‏برد. پول داراى خير است كه شخص را به هدف مى‏رساند و داراى شر است كه شايد براى گرفتن و بردن آن شخص را بكشند، نفت داراى خير است كه منزل را گرم مى‏كند و داراى شر است كه شايد منزل را در اثر غفلت به آتش بكشد و بسوزاند. بدين حساب همه اشياء داراى دو جنبه خير و شراند و آيه مبين آن است كه بايد از شر همه مخلوقات به خدا پناه برد و خير آنها را از خدا خواست و چون جز خدا كسى نمى‏تواند شرور مخلوقات را از انسان برگرداند و منافع آنها را به وى روى آور كند لذا بايد به خدا پناه برد كه آفريننده آنهاست و زمام همه به دست اوست «ازمه الامور طراً بيده». غاسق كه به معنى هجوم كننده در پنهانى است ظاهراً از حيث عموم مساوى با «ماخَلَق» است زيرا شرور مخلوقات پنهانى و بى خبر و ناگهان به انسان هجوم مى‏كنند چنانكه در «غسق» گذشت. و اگر مراد از «اَلنَّفاثات»نيروهاى دمنده و از «العقد» مواد اوليه باشد اين آيه نيز در رديف آيات ماقبل است مثلا خاك، آب، املاح، كربن هوا هر يك بسته و گره خورده مخصوصى اند نيروهاى مخصوص به آنها دميده و قسمتى از آنها را كنده و در اثر تخليط شيميائى يك سيب يا ميوه ديگر يا انسان و غيره به وجود مى‏آيد پس مواد اوليه كه خزائن خدايند در اثر دميدن آن نيروها به چيزهاى ديگر مبدل مى‏شوند و چون اين دميدن و دميده شدن شرى نيز در بردارند لذا از شر آنها به خدا پناه مى‏بريم. واللَّه‏العالم. رجو شود به «نفث».
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
ف:100, من:86, وله:62, شرر:58, اله:55, کون:52, الله:48, ما:48, ب:48, ک:45, افک:41, ان:41, خرج:41, حيى:38, ربب:38, صبح:38, حبب:38, بحر:34, جعل:34, نوى:34, ليل:31, عوذ:31, کلل:31, خلق:31, عصى:27, انن:27, فرق:27, زعم:27, قول:27, موت:27, سکن:27, طود:24, غسق:24, شمس:24, عصو:24, قمر:20, ذلکم:20, کم:17, حسب:17, زلف:17, ضرب:17, عظم:17, ذلک:13, قدر:10, موسى:10
</qcloud>


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۴۴

تکرار در قرآن: ۴(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

(بر وزن فرس) شكافتن. «فَلَقَ الشَّىْ‏ءَ فَلْقاً: شَقَّهُ». فالق:شكافنده انفلاق شكافته شدن [شعراء:63]. دريا بشكافت و هر قسمتش مانند كوه بزرگى گرديد. [انعام:95]. خدا شكافنده دانه و هسته است. [انعام:96]. شكافنده صبح است و شب را وقت آرامش قرار داده است. [فلق:1-4]. فلق (بر وزن فرس) اسم مصدر است به معنى شكافته شده طبرسى آن را شكاف وسيع گفته، در قاموس و اقرب چند معنى از قبيل صبح، دره، شكاف گفته و نيز گفته‏اند: «اَلْخَلْقُ كُلُّهُ». مخلوق را از آن فلق گويند كه خداوند آنها را همانطور كه در «فطر» گفته شد با شكافتن و شكفتن به وجود آورده است. به نظر نگارنده مراد از «فلق» در آيه همه خلق است نه صبح گرچه آن نيز از مصاديق فلق است يعنى: بگو پناه مى‏برم به پروردگار خلق از شر آنچه خلق كرده دو آيه از حيث عموم با هم مساوى اند ناگفته نماند همه مخلوق داراى جنبه خير و شر اند اتومبيل داراى خير است كه شخص را به مقصد مى‏رساند و داراى شر است كه در اثر سقوط هم خودش از بين مى‏رود و هم شخص را از بين مى‏برد. پول داراى خير است كه شخص را به هدف مى‏رساند و داراى شر است كه شايد براى گرفتن و بردن آن شخص را بكشند، نفت داراى خير است كه منزل را گرم مى‏كند و داراى شر است كه شايد منزل را در اثر غفلت به آتش بكشد و بسوزاند. بدين حساب همه اشياء داراى دو جنبه خير و شراند و آيه مبين آن است كه بايد از شر همه مخلوقات به خدا پناه برد و خير آنها را از خدا خواست و چون جز خدا كسى نمى‏تواند شرور مخلوقات را از انسان برگرداند و منافع آنها را به وى روى آور كند لذا بايد به خدا پناه برد كه آفريننده آنهاست و زمام همه به دست اوست «ازمه الامور طراً بيده». غاسق كه به معنى هجوم كننده در پنهانى است ظاهراً از حيث عموم مساوى با «ماخَلَق» است زيرا شرور مخلوقات پنهانى و بى خبر و ناگهان به انسان هجوم مى‏كنند چنانكه در «غسق» گذشت. و اگر مراد از «اَلنَّفاثات»نيروهاى دمنده و از «العقد» مواد اوليه باشد اين آيه نيز در رديف آيات ماقبل است مثلا خاك، آب، املاح، كربن هوا هر يك بسته و گره خورده مخصوصى اند نيروهاى مخصوص به آنها دميده و قسمتى از آنها را كنده و در اثر تخليط شيميائى يك سيب يا ميوه ديگر يا انسان و غيره به وجود مى‏آيد پس مواد اوليه كه خزائن خدايند در اثر دميدن آن نيروها به چيزهاى ديگر مبدل مى‏شوند و چون اين دميدن و دميده شدن شرى نيز در بردارند لذا از شر آنها به خدا پناه مى‏بريم. واللَّه‏العالم. رجو شود به «نفث».

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
فَالِقُ‌ ۲
فَانْفَلَقَ‌ ۱
الْفَلَقِ‌ ۱

ریشه‌های مرتبط