ریشه عدد: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(Added root proximity by QBot)
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:


__TOC__
__TOC__
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[ریشه غیر ربط::عدد]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}
=== قاموس قرآن ===
عدّ به معنى شمردن و عدد اسم مصدر است به معنى شمرده. در قاموس گويد: «العدّ: الاحصاء والاسم العدد والعديد». [مريم:94]. يعنى آنها را تا آخر حساب كرده و به طرز مخصوصى شمرده است در «حصا» گفته‏ايم كه احصاء تمام كردن شمارش است مثل: [ابراهيم:34]. [مريم:84]. يعنى با طرز دقيقى عمرشان و مهلتشان را مى‏شماريم تا به آخر رسد. تعديد: ذخيره كردن [همزه:2]. «عدّد المال: جعله عدّة للدهر» اعداد: آماده كردن كه نوعى شمردن است [انفال:60]. براى مقابله با دشمنان آنچه بتوانيد نيرو آماده كنيد. [احزاب:35] عُدَّة:(بضّم اول) ذخيره شده و آماده شده «اَلعُدَّةُ ما اَعدَدتَهُ لِحَوادِثِ الدَّهرِ مِنَ المالِ وَ السِّلاحِ» [توبه:46]. اگر خروج به جنگ اراده مى‏كردند حتماً براى آن وسيله آماده شده فراهم مى‏كردند. عِدَّة: (بكسر اول) شى‏ء معدود است: «اَلعِدَّةُ هِىَ الشَّى‏ءُ المَعدُود» [بقره:184]. هر كه از شما مريض باشد براى اوست معدودى از روزهاى ديگر. گاهى به معنى عدد است مثل [توبه:36]. عدّه زن مطلقه مدت معدود است كه بايد در آن از ازدواج خوددارى كند.[طلاق:1]. * [كهف:11]. عدد ظاهراً بمعنى معدود است و شايد تقدير آن «ذات عدد» باشد. * [مؤمنون:113]. گفته‏اند: مراد از عادّين ملائكه حسابگر اعمال يا حسابگر اعمار يا هر كه قدرت حساب دارد، است. * [بقره:203]. آيه در بيان اعمال حجّ است مراد از ايّام معدودات ايّام تشريق است يعنى روز 11 و12 و 13 ذوالحجة، و مراد از ذكر خدا تكبيرات مخصوصى است كه بعد از پانزده نماز خوانده مى‏شود براى كسانيكه در «منى» هستند و بعد از ده نماز براى ديگران در تفسير عياشى چند روايت نقل شده كه ايّام معدودات ايام تشريق و ذكر عبارت است از تكبير بعد از نماز. تكبير آن روزها به نقل مجمع بدين قرار است «اَللَّه اَكبَرُ. اَللَّه اَكبَرُ. لا الهَ اَلا اللَّهُ وَ اَللَّه اَكبَرُ. وَللَّهِ الحَمدُ. اَللَّه اَكبَرُ عَلى‏ ماهَدانا. وَالحَمدُللَّهِ عَلى‏ ما اَولانا وَ اَللَّه اَكبَرُ على‏ ما رَزَقَنا مِن بَهيمَةِ الاَنعامِ». * [آل عمران:24]. اين ادّعاى يهود است راجع به عذاب آخرت و مرادشان كم بودن مدت آن است به قولى مراد از ايام معدودات چهل روز است به قدر مدّت عبادت گوساله و بقولى مدت آن هفت روز بود و همان هفت روز مراد است و از جبائى نقل شده كه: غرض قطع شدن عذاب است يعنى پيوسته در عذاب نخواهيم بود. قول جبائى و هفت روز از قول اول اقواى است كه بنىاسرائيل همه چهل روز مدّت ميعاد موسى را عبادت گوساله نكردند بلكه بعد از گذشتن يك ماه‏ آن زمزمه پيدا شد والله العالم.
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
ل:100, هم:97, الله:53, اله:51, من:51, ه:51, وله:48, ف:45, يوم:43, ما:42, کم:33, ها:31, فى:29, هن:29, على:28, عدد:28, قول:28, لا:27, انن:26, علم:25, الا:25, کون:24, کفر:24, وقى:24, الذين:24, عذب:23, سنو:23, حصى:22, ان:22, کلل:21, ب:19, اخر:18, رحم:18, نور:18, ايى:18, اتى:17, حسب:17, ا:17, او:17, ارض:17, لعن:16, ذکر:16, ک:16, لبث:16, ربب:16, عن:16, سئل:15, يا:15, رود:15, شىء:15, نا:15, امن:15, قلل:15, سفر:15, الى:15, جنن:15, نسو:14, نعم:14, فلح:14, شهر:14, طلق:14, مرض:14, عرض:14, سمو:14, عند:14, خرج:14, اخذ:14, الذى:14, مول:14, لو:14, اجر:14, حشر:14, اول:13, لکن:13, ريب:13, حرم:13, خلد:13, عجل:13, صدق:13, لعل:13, التى:13, سرح:13, طوع:13, بعث:13, متع:13, الم:13, هون:13, امر:13, عظم:13, کره:13, ذلک:13, خلق:13, مسس:13, بعض:13, شهد:13, الف:13, عوم:13, قرب:12, خسر:12, ردد:12, نفس:12, اذا:12, عبد:12, قد:12, ثم:12, عجز:12, نن:12, جعل:12, سلم:12, حسن:12, قدر:12, درهم:12, امم:12, اذن:12, حجر:12, جرى:12, وطء:12, کبر:12, کنز:12, عمل:12, غرر:12, ظلم:12, انس:12, ثمن:12, جمع:12, فصل:12, غيب:12, قوم:12, کهف:12, کثر:12, کذب:12, درى:12, نصر:12, رجل:12, بشر:12, بخس:12, لن:12, دنو:12, کمل:12, کاين:12, رضو:12, اجل:12, عسر:12, لمز:12, جهنم:12, ثلث:12, وقد:12, کن:12, عقب:12, حيض:12, رئى:12, شرر:12, سوء:12, سعر:12, نزل:12, لقى:12, خير:12, رسل:12, فتن:12, شرى:12, کلم:12, نفق:12, ملک:12, ى:12, ضعف:12, لئک:11, اللائى:11, همز:11, حلل:11, نبو:11, کرم:11, حلف:11, شدد:11, قرى:11, عزز:11, دين:11, وعد:11, ام:11, تحت:11, سبق:11, حبس:11, قبل:11, اذى:11, فوز:11, سرر:11, لدى:11, وفد:11, ملو:11, صير:11, زهد:11, ذوق:11, سوق:11, الک:11, غفر:11, سخر:11, صلح:11, ابد:11, حذر:11, غضب:11, قضى:11, حيى:11, غلظ:11, ثنى:11, فرد:11, فضل:11, حزب:11, قوى:11, ضرر:11, لم:11, وبل:11, س:11, ويل:11, نهر:11, دور:11, سرع:11, صلو:11, حکم:11, دخل:11, کظم:11, ازز:11, وثق:11, طوق:11, قمر:11, جمل:11, کسب:11, حفظ:11, عشر:11, کلب:11, يقن:10, صحب:10, حوط:10, ضوء:10, بغى:10, ثبط:10, اثم:10, ربط:10, فرى:10, يسر:10, يئس:10, عهد:10, هدى:10, فعل:10, فدى:10, خيل:10, مرى:10, فرج:10, ضرب:10, بصر:10, حمل:10, شمس:10, سلح:10
</qcloud>
== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==
{|class="wikitable sortable"
{|class="wikitable sortable"
خط ۹: خط ۴۰:
!style="background-color:#cfcfcf;"  align="center" |کلمه!!تعداد تکرار در قرآن
!style="background-color:#cfcfcf;"  align="center" |کلمه!!تعداد تکرار در قرآن
|-
|-
|أُعِدَّتْ‌ || ۴  
|أُعِدَّتْ‌ || ۴  
|-
|-
|مَعْدُودَةً || ۱  
|مَعْدُودَةً || ۱  
خط ۱۵: خط ۴۶:
|مَعْدُودَاتٍ‌ || ۳  
|مَعْدُودَاتٍ‌ || ۳  
|-
|-
|فَعِدَّةٌ || ۲  
|فَعِدَّةٌ || ۲  
|-
|-
|الْعِدَّةَ || ۲  
|الْعِدَّةَ || ۲  
|-
|-
|أَعَدَّ || ۱۴  
|أَعَدَّ || ۱۴  
|-
|-
|أَعِدُّوا || ۱  
|أَعِدُّوا || ۱  
|-
|-
|عِدَّةَ || ۲  
|عِدَّةَ || ۲  
|-
|-
|لَأَعَدُّوا || ۱  
|لَأَعَدُّوا || ۱  
|-
|-
|عُدَّةً || ۱  
|عُدَّةً || ۱  
|-
|-
|عَدَدَ || ۳  
|عَدَدَ || ۳  
خط ۳۵: خط ۶۶:
|مَعْدُودٍ || ۱  
|مَعْدُودٍ || ۱  
|-
|-
|تَعُدُّوا || ۲  
|تَعُدُّوا || ۲  
|-
|-
|عَدَداً || ۳  
|عَدَداً || ۳  
|-
|-
|بِعِدَّتِهِمْ‌ || ۱  
|بِعِدَّتِهِمْ‌ || ۱  
|-
|-
|نَعُدُّ || ۱  
|نَعُدُّ || ۱  
|-
|-
|عَدّاً || ۲  
|عَدّاً || ۲  
|-
|-
|عَدَّهُمْ‌ || ۱  
|عَدَّهُمْ‌ || ۱  
|-
|-
|تَعُدُّونَ‌ || ۲  
|تَعُدُّونَ‌ || ۲  
|-
|-
|الْعَادِّينَ‌ || ۱  
|الْعَادِّينَ‌ || ۱  
|-
|-
|عِدَّةٍ || ۱  
|عِدَّةٍ || ۱  
|-
|-
|تَعْتَدُّونَهَا || ۱  
|تَعْتَدُّونَهَا || ۱  
|-
|-
|نَعُدُّهُمْ‌ || ۱  
|نَعُدُّهُمْ‌ || ۱  
|-
|-
|لِعِدَّتِهِنَ‌ || ۱  
|لِعِدَّتِهِنَ‌ || ۱  
|-
|-
|فَعِدَّتُهُنَ‌ || ۱  
|فَعِدَّتُهُنَ‌ || ۱  
|-
|-
|عِدَّتَهُمْ‌ || ۱  
|عِدَّتَهُمْ‌ || ۱  
|-
|-
|عَدَّدَهُ‌ || ۱  
|عَدَّدَهُ‌ || ۱  
|}
|}



نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۵۷

تکرار در قرآن: ۵۷(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

عدّ به معنى شمردن و عدد اسم مصدر است به معنى شمرده. در قاموس گويد: «العدّ: الاحصاء والاسم العدد والعديد». [مريم:94]. يعنى آنها را تا آخر حساب كرده و به طرز مخصوصى شمرده است در «حصا» گفته‏ايم كه احصاء تمام كردن شمارش است مثل: [ابراهيم:34]. [مريم:84]. يعنى با طرز دقيقى عمرشان و مهلتشان را مى‏شماريم تا به آخر رسد. تعديد: ذخيره كردن [همزه:2]. «عدّد المال: جعله عدّة للدهر» اعداد: آماده كردن كه نوعى شمردن است [انفال:60]. براى مقابله با دشمنان آنچه بتوانيد نيرو آماده كنيد. [احزاب:35] عُدَّة:(بضّم اول) ذخيره شده و آماده شده «اَلعُدَّةُ ما اَعدَدتَهُ لِحَوادِثِ الدَّهرِ مِنَ المالِ وَ السِّلاحِ» [توبه:46]. اگر خروج به جنگ اراده مى‏كردند حتماً براى آن وسيله آماده شده فراهم مى‏كردند. عِدَّة: (بكسر اول) شى‏ء معدود است: «اَلعِدَّةُ هِىَ الشَّى‏ءُ المَعدُود» [بقره:184]. هر كه از شما مريض باشد براى اوست معدودى از روزهاى ديگر. گاهى به معنى عدد است مثل [توبه:36]. عدّه زن مطلقه مدت معدود است كه بايد در آن از ازدواج خوددارى كند.[طلاق:1]. * [كهف:11]. عدد ظاهراً بمعنى معدود است و شايد تقدير آن «ذات عدد» باشد. * [مؤمنون:113]. گفته‏اند: مراد از عادّين ملائكه حسابگر اعمال يا حسابگر اعمار يا هر كه قدرت حساب دارد، است. * [بقره:203]. آيه در بيان اعمال حجّ است مراد از ايّام معدودات ايّام تشريق است يعنى روز 11 و12 و 13 ذوالحجة، و مراد از ذكر خدا تكبيرات مخصوصى است كه بعد از پانزده نماز خوانده مى‏شود براى كسانيكه در «منى» هستند و بعد از ده نماز براى ديگران در تفسير عياشى چند روايت نقل شده كه ايّام معدودات ايام تشريق و ذكر عبارت است از تكبير بعد از نماز. تكبير آن روزها به نقل مجمع بدين قرار است «اَللَّه اَكبَرُ. اَللَّه اَكبَرُ. لا الهَ اَلا اللَّهُ وَ اَللَّه اَكبَرُ. وَللَّهِ الحَمدُ. اَللَّه اَكبَرُ عَلى‏ ماهَدانا. وَالحَمدُللَّهِ عَلى‏ ما اَولانا وَ اَللَّه اَكبَرُ على‏ ما رَزَقَنا مِن بَهيمَةِ الاَنعامِ». * [آل عمران:24]. اين ادّعاى يهود است راجع به عذاب آخرت و مرادشان كم بودن مدت آن است به قولى مراد از ايام معدودات چهل روز است به قدر مدّت عبادت گوساله و بقولى مدت آن هفت روز بود و همان هفت روز مراد است و از جبائى نقل شده كه: غرض قطع شدن عذاب است يعنى پيوسته در عذاب نخواهيم بود. قول جبائى و هفت روز از قول اول اقواى است كه بنىاسرائيل همه چهل روز مدّت ميعاد موسى را عبادت گوساله نكردند بلكه بعد از گذشتن يك ماه‏ آن زمزمه پيدا شد والله العالم.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
أُعِدَّتْ‌ ۴
مَعْدُودَةً ۱
مَعْدُودَاتٍ‌ ۳
فَعِدَّةٌ ۲
الْعِدَّةَ ۲
أَعَدَّ ۱۴
أَعِدُّوا ۱
عِدَّةَ ۲
لَأَعَدُّوا ۱
عُدَّةً ۱
عَدَدَ ۳
مَعْدُودَةٍ ۲
مَعْدُودٍ ۱
تَعُدُّوا ۲
عَدَداً ۳
بِعِدَّتِهِمْ‌ ۱
نَعُدُّ ۱
عَدّاً ۲
عَدَّهُمْ‌ ۱
تَعُدُّونَ‌ ۲
الْعَادِّينَ‌ ۱
عِدَّةٍ ۱
تَعْتَدُّونَهَا ۱
نَعُدُّهُمْ‌ ۱
لِعِدَّتِهِنَ‌ ۱
فَعِدَّتُهُنَ‌ ۱
عِدَّتَهُمْ‌ ۱
عَدَّدَهُ‌ ۱

ریشه‌های مرتبط