ریشه طعم: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
جز (Move page script صفحهٔ ریشه طعم‌ را به ریشه طعم منتقل کرد)
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:


__TOC__
__TOC__
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[ریشه غیر ربط::طعم‌]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}
=== قاموس قرآن ===
(بر وزن فلس) طعام خوردن. «طَعِمَ طَعْماً وَ طَعاماً: اَكَلَهُ». و نيز به معنى مزه آمده مثل شورى و شيرينى. [احزاب:53]. پس چون در خانه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم طعام خورديد متفرق شويد. [محمّد:15]. طعم در اين آيه به معنى مزه است. به نظر طعم در آشاميدن نيز به كار مى‏رود آيه [بقره:249]. را شاهد آورده‏اند كه طالوت به لشكريان خويش گفت: هر كه از آن نهر بنوشد از من نيست و هر كه ننوشد از من است. مى‏شود آيه [حاقة:36]. رانيز شاهد آورد بنابرغسلين چرك و مايع است. ولى طبرسى رحمة اللّه «لَمْ يَطْعَمَهُ» را چشيدن معنى كرده و در كتب لغت آمده:«طَعِمَ الشَّى‏ءَ طَعْماً:ذاقَهُ» معنى آيه چنين ميشود: هر كه آن را نچشد از من است. الميزان و المنار نيز چشيدن گفته‏اند. على هذا «اِلّا مَنِ اغْتَرَفَ» استثنا است از «فَمَنْ شَرِبَ» يعنى: هر كه از آن بنوشد از من نيست مگر كسيد كه با دست بخورد. و هر كه از آن نچشد از من است. وجود «مَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ...» ميان مستثنى و مستثنى منه كلام را عوض كرده، اگر آن نبود معلوم مى‏شد كه نوشتگان از طالئت نيستند و با ملاحظه جمله فوق لشكريان سه گروه مى‏شوند: خورندگان. نچشندگان. با دست خورندگان. گروه سوم از گروه اول خارج شده‏اند ولى دخولشان به گروه دوم معلوم نيست. و محتمل بود كه در جنگ استقامت نكنند. (از الميزان). و در آيه «... اِلّا مِنْ غِسْلينٍ» ظاهراً نظر بغذائيت آن است نه به مايع بودن بدليل‏آن كه در آيه بعدى فرموده: «لا يَأْكُلُهُ اِلّا الْخاطِئونَ» و گرنه «لا يَشْرِبُهُ» مى‏آمد. ولى در آيه [مائده:93]. اگر راجع به عدم در خمر قبل از تحريم باشد، آن وقت طعم در نوشيدن به كار رفته است. طبرسى در تفسير آن فرموده: اين كلمه باكل و شرب هر دو صالح است. ظاهراً «طِعِمُوا» را به معنى چشيدن گرفته چنانكه اختيار الميزان نيز همان است ولى در تفسير اهل بيت عليهم السلام به طعام حلال معنى شده است. در مفردات و نهايه نقل شده كه رسول خدا صلى اللژه عليه و آله و سلم درباره آب زمزم فرموده‏اند: «انّها طعام طعم و شفاء سقم» آن طعام خوردنى و شفاى مرض است. ابن اثير گويد: يعنى آبش شخص را سير مى‏كند.
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
ه:100, من:89, ل:88, ف:85, لا:60, ما:51, سکن:50, کم:50, کون:48, على:45, هم:45, الا:42, طعم:41, انن:40, اکل:40, ى:40, ها:37, ان:37, فى:31, ک:30, الى:30, يوم:29, وله:29, لم:29, او:29, هو:29, قول:29, نظر:28, حلل:28, اله:27, الله:26, اتى:26, الذين:26, اذا:26, يتم:25, امن:24, ب:24, ن:23, اهل:22, نا:21, حضض:20, رزق:20, حبب:20, ذا:20, کفر:20, ليس:19, ذلک:19, الذى:19, حرم:19, غير:19, ثم:18, لو:18, سطر:18, شىء:18, مشى:18, ارض:18, رسل:17, دعو:17, انى:16, اسر:16, امر:16, شرر:16, کما:16, طوع:16, صلو:16, هذا:16, نهر:16, انس:16, سوق:16, عشر:16, وسط:16, خوض:16, کتب:15, علم:15, نعم:15, صدق:15, هدى:15, شرب:15, خوف:15, سمو:15, غلى:15, رود:15, جعل:14, رقب:14, بيت:14, هنا:14, ا:14, سقى:14, طيب:14, صبب:14, فطر:14, عزز:14, بين:14, جحم:14, زقم:14, فدى:14, دخل:14, اثم:14, حمم:14, وحى:14, شجر:14, موت:14, نکل:14, قرى:14, زکو:14, ربب:14, وحد:14, قنع:14, بئس:14, بحر:14, عدل:14, ايى:14, کلل:14, صلح:14, وقى:14, عمل:14, فقر:13, نشر:13, عرر:13, بعض:13, رحم:13, مهل:13, فکک:13, عقب:13, ويل:13, ارث:13, صبر:13, ستت:13, غصص:13, کيف:13, لکن:13, اول:13, ولى:13, متع:13, حجر:13, صيد:13, بنو:13, مع:13, طوق:13, حصن:13, نذر:13, موه:13, خير:13, وجه:13, جنح:13, عذب:13, لدى:13, عظم:13, حرث:13, لبن:13, بل:13, قبل:13, اخذ:13, غسل:13, انتم:13, ضرع:13, لن:13, قضى:13, ذو:13, ابى:13, جوع:13, ذى:13, کعبة:13, جسد:13, خلد:13, ورث:13, قلل:12, سغب:12, دعع:12, خمر:12, بلغ:12, هذه:12, يمن:12, سمن:12, الم:12, جناح:12, عوم:12, کرم:12, اسرائيل:12, عين:12, موسى:12, حسن:12, اذن:12, کسو:12, يا:12, مسس:12, صوم:12, لذذ:12, نقم:12, حسب:12, لمم:12, امم:12, رجف:12, درى:12, کذب:12, سنه:12, بطن:12, تفث:12, عقد:12, سير:12, حدث:12, سخر:12, دمم:12, مئى:12, حتى:12, نبء:12, سرع:11, اخر:11, زعم:11, نزل:11, غنى:11, وعد:11, ضيف:11, بهم:11, ذوق:11, جنب:11, اسن:11, وجد:11, مرض:11, ضلل:11, قرب:11, اوى:11, لبث:11, فرى:11, فسد:11, کلا:11, نبو:11, ائى:11, مدن:11, حرر:11, هما:11, دمو:11, جبل:11, خطء:11, اذ:11, رئى:11, عذر:11, طلق:11, وجب:11, خرج:10, وبل:10, حمر:10, ذلکم:10, فتن:10, ذوا:10, تبع:10, سلم:10, دمى:10, الک:10
</qcloud>
== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==
{|class="wikitable sortable"
{|class="wikitable sortable"
خط ۱۷: خط ۴۸:
|طَعَامِکَ‌ || ۱  
|طَعَامِکَ‌ || ۱  
|-
|-
|الطَّعَامِ‌ || ۱  
|الطَّعَامِ‌ || ۱  
|-
|-
|طَعَامُکُمْ‌ || ۱  
|طَعَامُکُمْ‌ || ۱  
|-
|-
|الطَّعَامَ‌ || ۵  
|الطَّعَامَ‌ || ۵  
|-
|-
|إِطْعَامُ‌ || ۱  
|إِطْعَامُ‌ || ۱  

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۳۲

تکرار در قرآن: ۴۸(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

(بر وزن فلس) طعام خوردن. «طَعِمَ طَعْماً وَ طَعاماً: اَكَلَهُ». و نيز به معنى مزه آمده مثل شورى و شيرينى. [احزاب:53]. پس چون در خانه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم طعام خورديد متفرق شويد. [محمّد:15]. طعم در اين آيه به معنى مزه است. به نظر طعم در آشاميدن نيز به كار مى‏رود آيه [بقره:249]. را شاهد آورده‏اند كه طالوت به لشكريان خويش گفت: هر كه از آن نهر بنوشد از من نيست و هر كه ننوشد از من است. مى‏شود آيه [حاقة:36]. رانيز شاهد آورد بنابرغسلين چرك و مايع است. ولى طبرسى رحمة اللّه «لَمْ يَطْعَمَهُ» را چشيدن معنى كرده و در كتب لغت آمده:«طَعِمَ الشَّى‏ءَ طَعْماً:ذاقَهُ» معنى آيه چنين ميشود: هر كه آن را نچشد از من است. الميزان و المنار نيز چشيدن گفته‏اند. على هذا «اِلّا مَنِ اغْتَرَفَ» استثنا است از «فَمَنْ شَرِبَ» يعنى: هر كه از آن بنوشد از من نيست مگر كسيد كه با دست بخورد. و هر كه از آن نچشد از من است. وجود «مَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ...» ميان مستثنى و مستثنى منه كلام را عوض كرده، اگر آن نبود معلوم مى‏شد كه نوشتگان از طالئت نيستند و با ملاحظه جمله فوق لشكريان سه گروه مى‏شوند: خورندگان. نچشندگان. با دست خورندگان. گروه سوم از گروه اول خارج شده‏اند ولى دخولشان به گروه دوم معلوم نيست. و محتمل بود كه در جنگ استقامت نكنند. (از الميزان). و در آيه «... اِلّا مِنْ غِسْلينٍ» ظاهراً نظر بغذائيت آن است نه به مايع بودن بدليل‏آن كه در آيه بعدى فرموده: «لا يَأْكُلُهُ اِلّا الْخاطِئونَ» و گرنه «لا يَشْرِبُهُ» مى‏آمد. ولى در آيه [مائده:93]. اگر راجع به عدم در خمر قبل از تحريم باشد، آن وقت طعم در نوشيدن به كار رفته است. طبرسى در تفسير آن فرموده: اين كلمه باكل و شرب هر دو صالح است. ظاهراً «طِعِمُوا» را به معنى چشيدن گرفته چنانكه اختيار الميزان نيز همان است ولى در تفسير اهل بيت عليهم السلام به طعام حلال معنى شده است. در مفردات و نهايه نقل شده كه رسول خدا صلى اللژه عليه و آله و سلم درباره آب زمزم فرموده‏اند: «انّها طعام طعم و شفاء سقم» آن طعام خوردنى و شفاى مرض است. ابن اثير گويد: يعنى آبش شخص را سير مى‏كند.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
طَعَامٍ‌ ۲
طَعَامُ‌ ۴
يَطْعَمْهُ‌ ۱
طَعَامِکَ‌ ۱
الطَّعَامِ‌ ۱
طَعَامُکُمْ‌ ۱
الطَّعَامَ‌ ۵
إِطْعَامُ‌ ۱
تُطْعِمُونَ‌ ۱
طَعِمُوا ۱
طَعَامُهُ‌ ۱
يُطْعِمُ‌ ۱
يُطْعَمُ‌ ۱
يَطْعَمُهَا ۱
طَاعِمٍ‌ ۱
يَطْعَمُهُ‌ ۱
طَعَامٌ‌ ۳
طَعَاماً ۲
اسْتَطْعَمَا ۱
أَطْعِمُوا ۲
يُطْعِمُنِي‌ ۱
طَعِمْتُمْ‌ ۱
نُطْعِمُ‌ ۲
أَطْعَمَهُ‌ ۱
طَعْمُهُ‌ ۱
يُطْعِمُونِ‌ ۱
فَإِطْعَامُ‌ ۱
طَعَامِ‌ ۳
يُطْعِمُونَ‌ ۱
نُطْعِمُکُمْ‌ ۱
طَعَامِهِ‌ ۱
إِطْعَامٌ‌ ۱
أَطْعَمَهُمْ‌ ۱

ریشه‌های مرتبط