ریشه حصن: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن نمودار دفعات)
(Added root proximity by QBot)
خط ۲۹: خط ۲۹:
=== قاموس قرآن ===
=== قاموس قرآن ===
قلعه. جمع آن حصون است مثل [حشر:2]، [حشر:14] مراد شهرهاى مستحكم و حصار شده است يعنى: كار زار نكنند با شما مگر در آباديهاى مستحكم و حصار دار. اين معناى اوّلى حصن است سپس به طور مجاز چنانكه راغب گويد در هر تحفّظ و نگه داشتن به كار مى‏رود به كسيكه خود را از بى عفّتى حفظ كند گوئيم: محصن و به زنيكه در اثر شوهردار بودن و يا عفّت، خود را از بى عفّتى نگه دارد محصنه (به صيغه فاعل و مفعول) گويند. به صيغه فاعل از آن جهت كه خود را از بى عفّتى باز مى‏دارد و به صيغه مفعول از آن سبب كه بى عفّتى باز داشته شده است . [نساء:25] مراد از محصنات اوّل زنان آزاد و عفيف است كه به واسطه عفّت و امتناع از فحشاء، از بى عفّتى باز داشته شده‏اند و همچنين است محصنات دوّم كه مراد كنيزان عفيف است . امّا جمله «فَاِذا اُحْصِنَّ» ممكن است مراد از آن شوهردار بودن باشد يعنى: كنيزان چون شوهر دار شدند اگجر زنا كنند نصف حدّ زنان آزاد را دارند كه پتجاه تازيانه است. و اين قرينه است كه مراد از محصنات سوّم زنان آزاد و عفيف است زيرا محصنات شوهردار سنگسار و كشته مى‏شوند و آن قابل تقسيم نيست . و نيز ممكن است مراد از «فَاِذا اُحْصِنَّ»اسلام آوردن كنيزان باشد چنانكه الميزان گفته است . امّا در آيه [نساء:24] ظاهرااً مراد زنان شوهردار است يعنى مادرانتان... و زنان شوهر دار بر شما حرام اند. * [نساء:24] مراد از محصنين مردان عفيف است كه از فحشاء امتناع مى‏كنند و مسافحين: زناكارانند.
قلعه. جمع آن حصون است مثل [حشر:2]، [حشر:14] مراد شهرهاى مستحكم و حصار شده است يعنى: كار زار نكنند با شما مگر در آباديهاى مستحكم و حصار دار. اين معناى اوّلى حصن است سپس به طور مجاز چنانكه راغب گويد در هر تحفّظ و نگه داشتن به كار مى‏رود به كسيكه خود را از بى عفّتى حفظ كند گوئيم: محصن و به زنيكه در اثر شوهردار بودن و يا عفّت، خود را از بى عفّتى نگه دارد محصنه (به صيغه فاعل و مفعول) گويند. به صيغه فاعل از آن جهت كه خود را از بى عفّتى باز مى‏دارد و به صيغه مفعول از آن سبب كه بى عفّتى باز داشته شده است . [نساء:25] مراد از محصنات اوّل زنان آزاد و عفيف است كه به واسطه عفّت و امتناع از فحشاء، از بى عفّتى باز داشته شده‏اند و همچنين است محصنات دوّم كه مراد كنيزان عفيف است . امّا جمله «فَاِذا اُحْصِنَّ» ممكن است مراد از آن شوهردار بودن باشد يعنى: كنيزان چون شوهر دار شدند اگجر زنا كنند نصف حدّ زنان آزاد را دارند كه پتجاه تازيانه است. و اين قرينه است كه مراد از محصنات سوّم زنان آزاد و عفيف است زيرا محصنات شوهردار سنگسار و كشته مى‏شوند و آن قابل تقسيم نيست . و نيز ممكن است مراد از «فَاِذا اُحْصِنَّ»اسلام آوردن كنيزان باشد چنانكه الميزان گفته است . امّا در آيه [نساء:24] ظاهرااً مراد زنان شوهردار است يعنى مادرانتان... و زنان شوهر دار بر شما حرام اند. * [نساء:24] مراد از محصنين مردان عفيف است كه از فحشاء امتناع مى‏كنند و مسافحين: زناكارانند.
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
من:100, کم:57, ف:52, ل:51, هم:42, اتى:42, هن:40, امن:38, ما:34, ب:32, ان:31, على:29, غير:29, الذين:28, سفح:27, فى:27, لا:24, بغى:24, الا:22, ها:22, اذا:22, ثم:22, ذلک:22, انن:21, حصن:21, اخذ:21, التى:21, فرج:21, رمى:21, الله:20, کون:20, رحم:20, خدن:20, وله:20, اله:20, ه:19, غفر:19, اجر:18, حلل:18, کتب:18, نا:18, نفخ:17, او:17, لم:16, بئس:16, ملک:16, ورى:16, عرف:16, دنو:16, قرى:15, خشع:15, غفل:15, مول:15, نکح:15, رود:15, عذب:15, فحش:15, منع:15, نسو:15, نصف:15, قبل:15, عمران:15, لعن:14, لبس:14, ظنن:14, قلل:14, طول:14, طعم:14, عرض:14, عمر:14, بعد:14, جمع:13, يمن:13, حيى:13, جدر:13, بنو:13, صنع:13, ربع:13, حرم:13, کره:13, مريم:13, ظلم:13, عوم:13, رهب:13, متع:13, قوم:12, خشى:12, ذلکم:12, فتو:12, فتى:12, طوع:12, خرج:12, اخر:12, شهد:12, رغب:12, قتل:12, فعل:12, روح:12, علم:12, شرک:12, فقه:11, بين:11, کفر:11, قدم:11, عنت:11, سلف:11, جلد:11, هل:11, اهل:11, انتم:11, شکر:10, شدد:10, اکل:10
</qcloud>


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==

نسخهٔ ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۰۱

تکرار در قرآن: ۱۸(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

قلعه. جمع آن حصون است مثل [حشر:2]، [حشر:14] مراد شهرهاى مستحكم و حصار شده است يعنى: كار زار نكنند با شما مگر در آباديهاى مستحكم و حصار دار. اين معناى اوّلى حصن است سپس به طور مجاز چنانكه راغب گويد در هر تحفّظ و نگه داشتن به كار مى‏رود به كسيكه خود را از بى عفّتى حفظ كند گوئيم: محصن و به زنيكه در اثر شوهردار بودن و يا عفّت، خود را از بى عفّتى نگه دارد محصنه (به صيغه فاعل و مفعول) گويند. به صيغه فاعل از آن جهت كه خود را از بى عفّتى باز مى‏دارد و به صيغه مفعول از آن سبب كه بى عفّتى باز داشته شده است . [نساء:25] مراد از محصنات اوّل زنان آزاد و عفيف است كه به واسطه عفّت و امتناع از فحشاء، از بى عفّتى باز داشته شده‏اند و همچنين است محصنات دوّم كه مراد كنيزان عفيف است . امّا جمله «فَاِذا اُحْصِنَّ» ممكن است مراد از آن شوهردار بودن باشد يعنى: كنيزان چون شوهر دار شدند اگجر زنا كنند نصف حدّ زنان آزاد را دارند كه پتجاه تازيانه است. و اين قرينه است كه مراد از محصنات سوّم زنان آزاد و عفيف است زيرا محصنات شوهردار سنگسار و كشته مى‏شوند و آن قابل تقسيم نيست . و نيز ممكن است مراد از «فَاِذا اُحْصِنَّ»اسلام آوردن كنيزان باشد چنانكه الميزان گفته است . امّا در آيه [نساء:24] ظاهرااً مراد زنان شوهردار است يعنى مادرانتان... و زنان شوهر دار بر شما حرام اند. * [نساء:24] مراد از محصنين مردان عفيف است كه از فحشاء امتناع مى‏كنند و مسافحين: زناكارانند.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
الْمُحْصَنَاتُ‌ ۳
مُحْصِنِينَ‌ ۲
الْمُحْصَنَاتِ‌ ۴
مُحْصَنَاتٍ‌ ۱
أُحْصِنَ‌ ۱
تُحْصِنُونَ‌ ۱
لِتُحْصِنَکُمْ‌ ۱
أَحْصَنَتْ‌ ۲
تَحَصُّناً ۱
حُصُونُهُمْ‌ ۱
مُحَصَّنَةٍ ۱

ریشه‌های مرتبط