ریشه جحد: تفاوت میان نسخهها
(افزودن نمودار دفعات) |
(Added root proximity by QBot) |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
=== قاموس قرآن === | === قاموس قرآن === | ||
انكار با علم (صحاح) [نمل:14] آيات مارا از روى ظلم و سركشى انكار و تكذيب كردند ولى دلهايشان به آنها يقين داشت . اين آيه يكى از مشكلات مهمّ را حلّ مىكند و آن اينكه آدمى از لحاظ عقل و منطق و دليل به وطلبى يقين مىكند ولى در مقام تسليم نمىشود و انكار مىكند مثلا معاويه به حقّانيت امير المؤمنين عليه السلام يقين داشت ولى تسليم نمىشد و اقرار نمىكرد و آنرا انكار مىنمود. شيطان به خدا يقين داشت، و مىگفت «رَبِّ بِما اَغْوَيْتَنى» »خَلزقْنى مِنْ نارٍ...» به روز قيامت نيز عقيده داشت و مىگفت «اَنْذِرْنى اِلى يَوْمِ يَبْعَثونَ»به پيامبران نيز معتقد بود و ميگفت «اِلّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ» و ميدانست كه مخلصينى از بندگان خواهند بود، امّا به همه اينها تسليم نداشت و خدا درباره او فرمود [بقره:34] و نيز فرموده: [كهف:50] و در قرآن به او و تابعانش وعده آتش داده . علّت اين همه بدبختى فقط امتناع و عدم تسليم بود. بهآنچه يقين داشت تسليم نشد بلكه «اَبى وَ اسْتَكْبَرَ». روح مطلب در اينجاست كه كفّار ميدانند و تسليم نمىشوند و روى اغراض حق را انكار مىكنند و «اَضَلَّهُ اللّهُ عَلى عِلْمٍ» مىشوند ولى اگر كسى حق را نداند و يا نتواند ايمان بياورد و يا حق به او تبليغ نشده باشد حساب ديگرى است بقيهه مطلب را در «كفر» و«سلم» مطالعه كنيد. و در «ايمان» نيز گذشته است . [اعراف:51] كلمه «ما» عطف است به جاى «كَما» و تقدير آن «كَما كانُوا بِاياتِنا...» است و هر دو «ما» به معنى مصدر اند. و خلاصه جحد آن است كه انسان دانسته خود را انكار كند و تسليم نشود. | انكار با علم (صحاح) [نمل:14] آيات مارا از روى ظلم و سركشى انكار و تكذيب كردند ولى دلهايشان به آنها يقين داشت . اين آيه يكى از مشكلات مهمّ را حلّ مىكند و آن اينكه آدمى از لحاظ عقل و منطق و دليل به وطلبى يقين مىكند ولى در مقام تسليم نمىشود و انكار مىكند مثلا معاويه به حقّانيت امير المؤمنين عليه السلام يقين داشت ولى تسليم نمىشد و اقرار نمىكرد و آنرا انكار مىنمود. شيطان به خدا يقين داشت، و مىگفت «رَبِّ بِما اَغْوَيْتَنى» »خَلزقْنى مِنْ نارٍ...» به روز قيامت نيز عقيده داشت و مىگفت «اَنْذِرْنى اِلى يَوْمِ يَبْعَثونَ»به پيامبران نيز معتقد بود و ميگفت «اِلّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ» و ميدانست كه مخلصينى از بندگان خواهند بود، امّا به همه اينها تسليم نداشت و خدا درباره او فرمود [بقره:34] و نيز فرموده: [كهف:50] و در قرآن به او و تابعانش وعده آتش داده . علّت اين همه بدبختى فقط امتناع و عدم تسليم بود. بهآنچه يقين داشت تسليم نشد بلكه «اَبى وَ اسْتَكْبَرَ». روح مطلب در اينجاست كه كفّار ميدانند و تسليم نمىشوند و روى اغراض حق را انكار مىكنند و «اَضَلَّهُ اللّهُ عَلى عِلْمٍ» مىشوند ولى اگر كسى حق را نداند و يا نتواند ايمان بياورد و يا حق به او تبليغ نشده باشد حساب ديگرى است بقيهه مطلب را در «كفر» و«سلم» مطالعه كنيد. و در «ايمان» نيز گذشته است . [اعراف:51] كلمه «ما» عطف است به جاى «كَما» و تقدير آن «كَما كانُوا بِاياتِنا...» است و هر دو «ما» به معنى مصدر اند. و خلاصه جحد آن است كه انسان دانسته خود را انكار كند و تسليم نشود. | ||
===ریشههای [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud htmlpre='ریشه_'> | |||
ب:100, ايى:74, ائى:73, اوى:72, نا:62, الله:53, وله:53, اله:53, هم:52, من:45, ما:44, ل:35, کون:31, ف:28, قد:28, ه:28, ها:26, رسل:26, قول:26, الذين:24, کم:22, بين:21, جعل:21, ربب:21, کفر:21, الا:21, هذا:19, عاد:18, سحر:18, ظلم:17, تلک:17, علم:17, جىء:17, فى:17, قصد:17, على:17, اذ:17, غلظ:17, کذب:17, الذى:16, شىء:16, اتى:16, عذب:16, يقن:15, روح:15, امن:15, نعم:15, ذا:15, صدر:14, رئى:14, نجو:14, صرصر:14, قبل:14, کتب:14, بصر:14, نفس:14, برر:13, فصل:13, فئد:13, هؤلاء:13, ک:13, لا:12, الذان:12, قوى:12, صبر:12, يوم:12, کلل:12, ا:12, ارض:12, الى:12, عصو:12, سوى:11, اولاء:11, حيق:11, عصى:11, ختر:11, علو:11, لکن:10, جزى:10 | |||
</qcloud> | |||
== کلمات مشتق شده در قرآن == | == کلمات مشتق شده در قرآن == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۰۱
تکرار در قرآن: ۱۲(بار)
قاموس قرآن
انكار با علم (صحاح) [نمل:14] آيات مارا از روى ظلم و سركشى انكار و تكذيب كردند ولى دلهايشان به آنها يقين داشت . اين آيه يكى از مشكلات مهمّ را حلّ مىكند و آن اينكه آدمى از لحاظ عقل و منطق و دليل به وطلبى يقين مىكند ولى در مقام تسليم نمىشود و انكار مىكند مثلا معاويه به حقّانيت امير المؤمنين عليه السلام يقين داشت ولى تسليم نمىشد و اقرار نمىكرد و آنرا انكار مىنمود. شيطان به خدا يقين داشت، و مىگفت «رَبِّ بِما اَغْوَيْتَنى» »خَلزقْنى مِنْ نارٍ...» به روز قيامت نيز عقيده داشت و مىگفت «اَنْذِرْنى اِلى يَوْمِ يَبْعَثونَ»به پيامبران نيز معتقد بود و ميگفت «اِلّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ» و ميدانست كه مخلصينى از بندگان خواهند بود، امّا به همه اينها تسليم نداشت و خدا درباره او فرمود [بقره:34] و نيز فرموده: [كهف:50] و در قرآن به او و تابعانش وعده آتش داده . علّت اين همه بدبختى فقط امتناع و عدم تسليم بود. بهآنچه يقين داشت تسليم نشد بلكه «اَبى وَ اسْتَكْبَرَ». روح مطلب در اينجاست كه كفّار ميدانند و تسليم نمىشوند و روى اغراض حق را انكار مىكنند و «اَضَلَّهُ اللّهُ عَلى عِلْمٍ» مىشوند ولى اگر كسى حق را نداند و يا نتواند ايمان بياورد و يا حق به او تبليغ نشده باشد حساب ديگرى است بقيهه مطلب را در «كفر» و«سلم» مطالعه كنيد. و در «ايمان» نيز گذشته است . [اعراف:51] كلمه «ما» عطف است به جاى «كَما» و تقدير آن «كَما كانُوا بِاياتِنا...» است و هر دو «ما» به معنى مصدر اند. و خلاصه جحد آن است كه انسان دانسته خود را انكار كند و تسليم نشود.
ریشههای نزدیک مکانی
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
يَجْحَدُونَ | ۷ |
جَحَدُوا | ۲ |
يَجْحَدُ | ۳ |