تُوَسْوِس

از الکتاب

آیات شامل این کلمه

«تُوَسْوِسُ» از مادّه «وسوسه» به گفته «راغب» در «مفردات»، به معناى افکار نامطلوبى است که از دل انسان مى گذرد، و اصل آن، از کلمه «وسواس» گرفته شده که به معناى «صداى زینت آلات» و همچنین پیام و صداى مخفى است.

واژه «وسواس» به گفته «راغب» در «مفردات»: در اصل، صداى آهسته اى است که از به هم خوردن زینت آلات برمى خیزد! سپس، به هر صداى آهسته گفته شده، و بعد از آن به خطورات و افکار بد و نامطلوبى که در دل و جان انسان پیدا مى شود، و شبیه صداى آهسته اى است که در گوش فرو مى خوانند، اطلاق گردیده.

«وسواس» معناى مصدرى دارد، ولى گاهى به معناى «فاعل» (وسوسه گر) نیز مى آید، و در آیه مورد بحث به همین معناست.

ریشه کلمه

قاموس قرآن

وسوسه شدن به معنى حديث نفس است يعنى كلامى كه در باطن انسان مى‏شود خواه از شيطان باشد يا ازخود انسان در مجمع فرموده: وسوسه با صداى آهسته به سوى چيزى خواندن است [اعراف:20]. «وَسْوَسَ لَهُ» يعنى نصيحت و خيرخواهى بنظر او آوردولى «وَسْوَسَ‏اِلَيْهِ» يعنى معنا را با صوت خفى به او القاء كرد(مجمع). شيطان به آن دو وسوسه كرد تا آنچه از عورتشان پنهان بود بر آنها آشكار كند. [ق:16]. ما انسان را خلق كرده‏ايم و مى‏دانيم آنچه را كه باطنش با او سخن مى‏گويد(از افكارش اطلاع داريم) * [ناس:1 تا 6]. وسواس افكار بىفايده و مضرى است كه به ذهن خطور مى‏كند (افكارباطل) در جوامع الجامع فرموده:«اَلْوَسْوَسَةُ وَ الْوَسْواسُ: اَلصَّوْتُ الْخَفِّىِ». يعنى بگو پناه مى‏برم به پروردگار مردم، معبود مردم، حكمران مردم، (آرى پروردگار خداست معبود خداست، پادشاه خداست) از ضرر فكر باطل و مخفى كه در سينه‏هاى مردم سخن مىگويد. و آن گاهى از طرف جن و شياطين است كه در دل پيدا مى‏شود و گاهى از جانب مردم. افكار باطله كه منشأ كارهاى باطل وحرام اند گاهى از جانب شياطين به قلب القاء مى‏شود و گاهى از مردمان ناپاك درهر صورت فقط پناه بردن به خدا از شر آنها مصون ميدارد.