تَنْزِع: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
(افزودن نمودار دفعات)
خط ۷: خط ۷:
كندن. «نَزَعَ الشَّىْ‏ءَ مِنْ مَكانِهِ: قَلَعَهُ» در قاموس خارج كردن دست را از گريبان نزع گفته است: «نَزَعَ يَدَهُ: أَخْرَجَها مَنْ جيبه» در مجمع آن را قَلْعُ الشَّىْ‏ء عَنِ الشَّىْ‏ء فرموده است. [آل عمران:26]. مى‏دهى حكومت را به آنكه مى‏خواهى و ميگيرى حكومت را از آنكه مى‏خواهى. [قمر:20]. آن باد مردم را از مقرشان مى‏كند گويى تنه يا ريشه‏هاى كنده شده خرما هستند. [اعراف:108]. دستش را بيرون آورد آنگاه دستش را براى ناظران روشن و سفيدبود. * [نازعات:1-2]. معنى آيات در «دير» گذشت. * [معارج:15-16]. رجوع شود به «شوى». *** مخاصمه و مجادله را از آن نزاع و تنازع گويند كه طرفين يكديگر را جذب و قلع مى‏كنند. [طه:62]. دركار خويش منازعه كرده و نجوى را پنهان داشتند. [انفال:46]. در قرآن مجيد پيوسته در مجادله لفظى بكار رفته گويا آن در قتال بكار نمى‏رود.
كندن. «نَزَعَ الشَّىْ‏ءَ مِنْ مَكانِهِ: قَلَعَهُ» در قاموس خارج كردن دست را از گريبان نزع گفته است: «نَزَعَ يَدَهُ: أَخْرَجَها مَنْ جيبه» در مجمع آن را قَلْعُ الشَّىْ‏ء عَنِ الشَّىْ‏ء فرموده است. [آل عمران:26]. مى‏دهى حكومت را به آنكه مى‏خواهى و ميگيرى حكومت را از آنكه مى‏خواهى. [قمر:20]. آن باد مردم را از مقرشان مى‏كند گويى تنه يا ريشه‏هاى كنده شده خرما هستند. [اعراف:108]. دستش را بيرون آورد آنگاه دستش را براى ناظران روشن و سفيدبود. * [نازعات:1-2]. معنى آيات در «دير» گذشت. * [معارج:15-16]. رجوع شود به «شوى». *** مخاصمه و مجادله را از آن نزاع و تنازع گويند كه طرفين يكديگر را جذب و قلع مى‏كنند. [طه:62]. دركار خويش منازعه كرده و نجوى را پنهان داشتند. [انفال:46]. در قرآن مجيد پيوسته در مجادله لفظى بكار رفته گويا آن در قتال بكار نمى‏رود.


{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::تَنْزِع]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}
[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۳۴

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

كندن. «نَزَعَ الشَّىْ‏ءَ مِنْ مَكانِهِ: قَلَعَهُ» در قاموس خارج كردن دست را از گريبان نزع گفته است: «نَزَعَ يَدَهُ: أَخْرَجَها مَنْ جيبه» در مجمع آن را قَلْعُ الشَّىْ‏ء عَنِ الشَّىْ‏ء فرموده است. [آل عمران:26]. مى‏دهى حكومت را به آنكه مى‏خواهى و ميگيرى حكومت را از آنكه مى‏خواهى. [قمر:20]. آن باد مردم را از مقرشان مى‏كند گويى تنه يا ريشه‏هاى كنده شده خرما هستند. [اعراف:108]. دستش را بيرون آورد آنگاه دستش را براى ناظران روشن و سفيدبود. * [نازعات:1-2]. معنى آيات در «دير» گذشت. * [معارج:15-16]. رجوع شود به «شوى». *** مخاصمه و مجادله را از آن نزاع و تنازع گويند كه طرفين يكديگر را جذب و قلع مى‏كنند. [طه:62]. دركار خويش منازعه كرده و نجوى را پنهان داشتند. [انفال:46]. در قرآن مجيد پيوسته در مجادله لفظى بكار رفته گويا آن در قتال بكار نمى‏رود.


در حال بارگیری...