تفسیر:نمونه جلد۲۳ بخش۱۹

از الکتاب
نسخهٔ قابل چاپ دیگر پشتیبانی نمی‌شود و ممکن است در زمان رندر کردن با خطا مواجه شوید. لطفاً بوکمارک‌های مرورگر خود را به‌روزرسانی کنید و در عوض از عمبکرد چاپ پیش‌فرض مرورگر خود استفاده کنید.

→ صفحه قبل صفحه بعد ←



تفسير نمونه جلد ۲۳ صفحه ۳۹۲

آيه ۲۸-۲۹

آيه و ترجمه

يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ءَامِنُوا بِرَسولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَينِ مِن رَّحْمَتِهِ وَ يجْعَل لَّكمْ نُوراً تَمْشونَ بِهِ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ(۲۸) لِّئَلا يَعْلَمَ أَهْلُ الْكتَبِ أَلا يَقْدِرُونَ عَلى شىْءٍ مِّن فَضلِ اللَّهِ وَ أَنَّ الْفَضلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضلِ الْعَظِيمِ(۲۹) ترجمه : ۲۸ - اى كسانى كه ايمان آورده ايد از خدا بپرهيزيد، و به رسولش ايمان ، بياوريد، تا دو سهم از رحمتش به شما ببخشد، و براى شما نورى قرار دهد كه با آن (در ميان مردم و در مسير زندگى خود) راه برويد، و گناهان شما را ببخشد، و خداوند غفور و رحيم است . ۲۹ - تا اهل كتاب بدانند كه آنها قادر بر چيزى از فضل خدا نيستند، و فضل (و رحمت ) تماما به دست او است به هر كس بخواهد مى بخشد و خداوند داراى فضل عظيم است . شان نزول : بسيارى از مفسران براى آيات فوق شاءن نزولى نقل كرده اند كه خلاصه اش چنين است :

تفسير نمونه جلد ۲۳ صفحه ۳۹۳

رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) جعفر بن ابى طالب را با هفتاد نفر به سوى نجاشى (به حبشه ) فرستاد، او بر نجاشى وارد شد، و وى را دعوت به اسلام كرد، و اجابت نمود و ايمان آورد، به هنگام بازگشت از حبشه چهل تن از اهل آن كشور كه ايمان آورده بودند به جعفر گفتند به ما اجازه ده كه خدمت اين پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) برسيم و اسلام خود را بر او عرضه بداريم ، و همراه جعفر به مدينه آمدند، هنگامى كه فقر مالى مسلمانها را مشاهده كردند، به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) عرض كردند ما اموال فراوانى در ديار خود داريم ، اگر اجازه فرمائيد به كشور خود بازگرديم و اموال خود را همراه بياوريم و با مسلمانان تقسيم كنيم ، پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) اجازه فرمود رفتند و اموال خود را آوردند، ميان خود و مسلمين تقسيم كردند، در اين هنگام آيه «الذين آتيناهم الكتاب من قبله هم به يؤ منون ...» (قصص ۵۲ تا ۵۴) نازل گرديد و از آنها تمجيد كرد. افرادى از اهل كتاب كه ايمان نياورده بودند هنگامى كه اين جمله را كه در ذيل آيات فوق است شنيدند: «اولئك يؤ تون اجرهم مرتين بما صبروا»: «آنها پاداش خود را به خاطر صبر و استقامتشان دو بار دريافت مى دارند» در برابر مسلمانان ايستادند و گفتند: اى مسلمانان كسانى كه به كتاب شما و كتاب ما ايمان بياورند دو پاداش دارند، بنابراين كسى كه تنها به كتاب ما ايمان داشته باشد يك پاداش دارد همانند پاداش شما! بنابراين به اعتراف خودتان شما فضيلتى بر ما نداريد! اينجا بود كه آيات فوق (يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله ) نازل شد، و اعلام داشت كه مسلمانان نيز دو پاداش دارند، علاوه بر نور الهى و مغفرت ، و سپس ‍ افزود: «اهل كتاب بدانند آنها توانائى بر بدست آوردن چيزى از فضل و رحمت الهى ندارند»!.

تفسير نمونه جلد ۲۳ صفحه ۳۹۴

تفسير: آنها كه دو سهم از رحمت الهى دارند از آنجا كه در آيات گذشته سخن از اهل كتاب و مسيحيان در ميان بود، آيات مورد بحث تكميلى است بر آنچه در آيات قبل آمده است : نخست مى فرمايد: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد، تقواى الهى پيشه كنيد و ايمان به رسول او بياوريد» (يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و آمنوا برسوله ). در اينكه مخاطب در اين آيه كيست ؟ در ميان مفسران دو قول است : اول اينكه مخاطب ، مؤ منانند، منتهى به آنها گفته مى شود كه ايمان ظاهرى كافى نيست ، بلكه بايد ايمانى عميق تواءم با تقوى در عمل داشته باشند، تا پاداشهاى متعددى را كه در ذيل آيه مى آيد به دست آوردند. ديگر اينكه مخاطب ، مؤ منان اهل كتابند، يعنى اى كسانى كه به انبياء و كتب پيشين ايمان آورده ايد به پيامبر اسلام ايمان بياوريد و تقواى الهى پيشه كنيد تا مشمول انواع پاداشهاى او شويد. آنچه مى تواند شاهدى بر تفسير دوم باشد همان پاداش مضاعفى است كه در ذيل آيه آمده ، پاداشى براى ايمان به انبياى پيشين ، و پاداشى براى ايمان به پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله ). ولى اين تفسير علاوه بر اينكه با آيه بعد - چنانكه توضيح خواهيم داد - سازگار نيست ، با شاءن نزول آيه ، و همچنين با اطلاق «يا ايها الذين آمنوا» نيز هماهنگ نمى باشد. بنابراين بايد قبول كرد كه مخاطب همه مؤ منانى هستند كه در ظاهر دعوت پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) را پذيرفته بودند ولى هنوز ايمان راسخ ، ايمانى كه اعماق جان آنها

تفسير نمونه جلد ۲۳ صفحه ۳۹۵

را روشن كند و در اعمال آنها ظاهر شود، پيدا نكرده بودند. سپس در دنباله آيه به سه موهبت بزرگ كه در سايه ايمان عميق و تقوا حاصل مى شود اشاره كرده ، مى فرمايد: «اگر چنين كنيد خداوند دو سهم و نصيب از رحمتش به شما مى دهد، و به شما نور و روشنائى مى بخشد، نورى كه در پرتو آن راه زندگى را پيدا كنيد، و شما را مى بخشد، و خداوند غفور و رحيم است » (يؤ تكم كفلين من رحمته و يجعل لكم نورا تمشون به و يغفر لكم و الله غفور رحيم ). «كفل » (بر وزن طفل ) به معنى بهره اى است كه نياز انسان را بر طرف كند، و ضامن را از اين رو «كفيل » گويند كه مشكل طرف مقابل را كفايت كرده و بهره و نصيب او را به او مى دهد. به هر حال منظور از اين دو بهره همان است كه در آيه ۲۰۱ سوره بقره آمده : ربنا آتنا فى الدنيا حسنة و فى الاخرة حسنة : «خداوندا در دنيا به ما نيكى مرحمت فرما، و در آخرت نيز نيكى عنايت كن ». اين احتمال نيز داده شده است كه اين دو بهره يكى براى ايمان به پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله ) است ، و ديگرى براى ايمان به انبياى پيشين ، چرا كه هر مسلمانى موظف است به همه انبياى گذشته و كتب آسمانى آنها مؤ من باشد و همه را محترم بشمارد.

تفسير نمونه جلد ۲۳ صفحه ۳۹۶

بعضى نيز گفته اند كه منظور اجرهاى پى درپى و مضاعف و مداوم است ، جمع ميان اين معانى نيز ممكن است . در مورد دومين پاداش آنها (و يجعل لكم نورا تمشون به ) بعضى از مفسران گفته اند منظور همان نور ايمان است كه در قيامت در پيش روى مؤ منان و از سمت راست آنها حركت مى كند، و ظلمات محشر را با آن مى شكافند و به سوى بهشت و سعادت ابدى پيش مى روند، چنانكه در آيه ۱۲ همين سوره آمده است يوم ترى المؤ منين و المؤ منات يسعى نورهم بين ايديهم و بايمانهم . در حالى كه بعضى ديگر آنرا اشاره به نور قرآن مى دانند كه در دنيا به سراغ مؤ منان مى آيد، چنانكه در آيه ۱۵ مائده مى خوانيم : قد جائكم من الله نور و كتاب مبين : «از سوى خداوند نور و كتاب آشكارى براى شما آمد». ولى ظاهر اين است كه آيه مفهوم مطلق و گسترده اى دارد، نه اختصاصى به دنيا دارد، و نه آخرت ، و به تعبير ديگر ايمان و تقوى سبب مى شود كه حجابها از قلب مؤ من برچيده شود، و چهره حقايق را بى پرده ببيند، و در پرتو آن روشن بينى خاصى نصيب او مى شود كه افراد بى ايمان از آن محرومند. و اينكه در روايات اهل بيت (عليهم السلام ) آمده است كه منظور از نور در آيه فوق امام معصومى است كه مردم به او اقتدا كنند در حقيقت بيان يكى از مصداقهاى روشن است . و بالاخره سومين پاداش مؤ منان پرهيزگار همان غفران و آمرزش ‍ گناهان است ، چرا كه بدون آن هيچ موهبتى براى انسان گوارا نيست ، نخست بايد ايمن از عذاب الهى گردد و سپس با نور ايمان و تقوا راه خويش را پيدا كند، و سرانجام به رحمت مضاعف الهى نائل گردد.

تفسير نمونه جلد ۲۳ صفحه ۳۹۷

آيه بعد كه آخرين آيه اين سوره است بيان دليلى است براى آنچه در آيه قبل آمده ، مى فرمايد: «اين پاداشهاى مضاعف الهى علاوه بر نورانيت و مغفرت به خاطر آن است كه اهل كتاب بدانند كه آنها قادر بر چيزى از فضل الهى نيستند و اينكه فضل و رحمت همه به دست او است ، و به هر كس بخواهد مى بخشد و خداوند داراى فضل و رحمت عظيم است » (لئلا يعلم اهل الكتاب الا يقدرون على شى ء من فضل الله و ان الفضل بيد الله يؤ تيه من يشاء و الله ذوالفضل العظيم ). اين پاسخى است به آنها كه مى گفتند: خداوند به گروهى از اهل كتاب كه ايمان به محمد آورده اند (طبق عقيده مسلمانان ) دو پاداش مى دهد، بنابراين ما كه ايمان به او نياورده ايم داراى يك پاداشيم همانند ديگر مسلمانان ! قرآن به آنها پاسخ مى گويد كه مسلمانان عموما داراى دو پاداشند، چرا كه همه آنها ايمان به رسول خدا و تمام انبياء پيشين دارند و اما گروهى از اهل كتاب كه ايمان نياورده اند هيچ سهمى ندارند تا بدانند كه رحمت الهى در اختيار

تفسير نمونه جلد ۲۳ صفحه ۳۹۸

آنان نيست كه به هر كس بخواهند بدهند و از هر كس بخواهند دريغ دارند! اين آيه ضمنا مى تواند پاسخى به بلندپروازيها و ادعاهاى بى اساس ‍ گروهى از يهود و نصارى باشد كه بهشت و رحمت الهى را منحصر به خود مى دانستند، و ديگران را از آن محروم مى پنداشتند: و قالوا لن يدخل الجنة الا من كان هودا او نصارى تلك امانيهم قل هاتوا برهانكم ان كنتم صادقين : «آنها گفتند هيچكس داخل بهشت نمى شود مگر اينكه يهودى يا نصرانى باشد! اين آرزوى آنها است ، بگو اگر راست مى گوئيد دليل خود را بياوريد»؟!

نكته :

رابطه تقوى و روشن بينى قرآن مجيد براى تقوا آثار فراوانى بيان كرده كه از جمله آنها برطرف شدن حجابها از فكر و قلب آدمى است . رابطه «ايمان و تقوا» با «روشن بينى » در آيات مختلف قرآن به آن اشاره شده است ، از جمله در آيه ۲۹ انفال مى خوانيم يا ايها الذين آمنوا ان تتقوا الله يجعل لكم فرقانا: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد اگر تقواى الهى پيشه كنيد و از گناهان بپرهيزيد خداوند وسيله اى براى شناخت حق از باطل براى شما قرار مى دهد. و در آيه ۲۸۲ بقره آمده است : و اتقوا الله و يعلمكم الله : ((تقواى الهى پيشه كنيد و خداوند شما را علم و دانش مى آموزد» و در آيات مورد بحث نيز با صراحت اين معنى آمده بود كه اگر ايمان بياوريد و تقوا پيشه كنيد خداوند نورى براى شما قرار مى دهد كه در پرتو آن بتوانيد گام برداريد))! رابطه اين دو علاوه بر جنبه هاى معنوى كه بعضا براى ما ناشناخته است ،

تفسير نمونه جلد ۲۳ صفحه ۳۹۹

از نظر تحليل عقلى نيز قابل درك است ، چرا كه بزرگترين مانع شناخت و مهمترين حجاب بر قلب آدمى هوا و هوسهاى سركش ، و آمال و آرزوهاى دور و دراز، و اسارت در چنگال ماده و زرق و برق دنياست ، كه به انسان اجازه نمى دهد قضاوت صحيح كند، و چهره حقايق را آنچنانكه هست ببيند، هنگامى كه در پرتو ايمان و تقوا اين گرد و غبارها فرونشست ، و اين ابرهاى تيره و تار و ظلمانى از آسمان روح انسان كنار رفت ، آفتاب حقيقت بر صفحه قلب مى تابد، و حقايق را آنچنانكه هست در مى يابد، و لذتى توصيف ناشدنى از اين درك صحيح و عميق نصيب مؤ من مى شود، و راه خود را به سوى اهداف مقدسى كه دارد مى گشايد و پيش مى رود. آرى تقوا است كه به انسان آگاهى مى دهد، همانگونه كه آگاهيها به انسان تقوا مى بخشد، يعنى اين دو در يكديگر تاءثير متقابل دارند، لذا در حديث معروفى مى خوانيم : لو لا ان الشياطين يحوطون على قلوب بنى آدم لنظروا الى ملكوت السموات : «هرگاه شياطين و خوهاى شيطانى بر قلبهاى آدميان مسلط نمى شدند مى توانستند به ملكوت و باطن آسمان و جهان هستى بنگرند». براى درك بهتر اين سخن پاى گفتار على (عليه السلام ) مى نشينيم فرمود: لا دين مع هوى - لا عقل مع هوى - من اتبع هواه اعماه و اصمه ، و اذله و اضله : «دين با هواى نفس جمع نمى شود ... همچنين عقل با هوس يكجا نخواهد بود ... هر كس از هواى نفسش پيروى كند او را كور و كر مى كند و ذليل و گمراه مى سازد». پروردگارا! ما را از هواى نفس حفظ كن و به ما توفيق تقوى و روشن بينى مرحمت فرما.

تفسير نمونه جلد ۲۳ صفحه ۴۰۰

خداوندا! تمام فضل و رحمتها به دست تو است ما را از اين فضل بى دريغت محروم مگردان . بارالها! به ما توفيق اقامه حق و عدل و قسط و پاسدارى از حريم كتاب و ميزان در پرتو بهره گيرى از «بينات » و ايستادگى در برابر افراد زورگو عنايت فرما آمين يا رب العالمين .

تفسير نمونه جلد ۲۳ صفحه ۴۰۱

َسوره مجادلة

مقدمه

اين سوره در مدينه نازل شده و داراى ۲۲ آيه است

تفسير نمونه جلد ۲۳ صفحه ۴۰۳

محتواى سوره مجادله اين سوره در مدينه نازل شده است ، و طبق طبيعت سوره هاى «مدنى » بيشتر از احكام فقهى ، و نظام زندگى اجتماعى ، و روابط با مسلمين و غير مسلمين سخن مى گويد، و مجموع بحثهاى آن را مى توان در سه بخش خلاصه كرد: ۱ - در بخش اول سخن از حكم «ظهار» مى گويد كه در جاهليت نوعى طلاق و جدائى دائمى محسوب مى شد، و اسلام آن را تعديل كرد و در مسير صحيح قرار داد. ۲ - در بخش ديگرى يك سلسله دستورها درباره آداب مجالست از جمله منع از «نجوى » (سخنان در گوشى ) و همچنين جا دادن به كسانى كه تازه وارد مجلس مى شوند. ۳ - در آخرين بخش ، بحث گويا و مشروح و كوبنده اى درباره منافقان ، و آنها كه ظاهرا دم از اسلام مى زدند اما با دشمنان اسلام سر و سرّ داشتند، مطرح كرده ، مسلمين راستين را از ورود در حزب شياطين و منافقين بر حذر مى دارد و آنها را به رعايت «حب فى الله » و «بغض فى الله » و ملحق شدن به «حزب الله » دعوت مى كند. نامگذارى سوره به سوره «مجادلة » به خاطر تعبيرى است كه در آيه نخستين آن آمده است . فضيلت تلاوت سوره مجادله در فضيلت اين سوره دو روايت از پيغمبر گرامى اسلام (صلى اللّه عليه و آله ) و امام صادق (عليه السلام ) نقل شده است :

تفسير نمونه جلد ۲۳ صفحه ۴۰۴

در روايت نخست آمده است : من قراء سورة المجادلة كتب من حزب الله يوم القيامة : ((هر كس سوره مجادله را تلاوت كند (و در آن بينديشد و به كار بندد) در قيامت در زمره حزب الله خواهد بود)). و در حديث دوم مى خوانيم : من قراء سورة الحديد و المجادلة فى صلاة فريضة و ادمنها لم يعذبه الله حتى يموت ابدا، و لا يرى فى نفسه و لا فى اهله سوءا ابدا، و لا خصاصة فى بدنه : «هر كس سوره حديد و مجادله را در نمازهاى فريضه بخواند و آنرا ادامه دهد، خداوند هرگز او را در تمام طول زندگى عذاب نمى كند، و در خود و خانواده اش هرگز بدى نمى بيند، و نيز گرفتار فقر و بدحالى نمى شود». تناسب محتواى اين سوره ها با پاداشهاى فوق روشن است ، و اين خود نشان مى دهد كه هدف از تلاوت پياده كردن محتواى آن در زندگى است نه تلاوتى خالى از انديشه و عمل .


→ صفحه قبل صفحه بعد ←