گمنام

تفسیر:المیزان جلد۹ بخش۴۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۹ بخش۴۱ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۹ بخش۴۳}}
__TOC__
__TOC__


خط ۷: خط ۹:
در اين آيات هم ، گفتار در پيرامون همان غرضى است كه آيات قبلى متعرض آن بود، در اينجا وضع اعراب را نسبت به كفر و نفاق و ايمان بيان مى كند، البته در خلال آنها آيه صدقه نيز آمده .
در اين آيات هم ، گفتار در پيرامون همان غرضى است كه آيات قبلى متعرض آن بود، در اينجا وضع اعراب را نسبت به كفر و نفاق و ايمان بيان مى كند، البته در خلال آنها آيه صدقه نيز آمده .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۵۰۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۵۰۲ </center>
الاَعْرَاب أَشدُّ كفْراً وَ نِفَاقاً وَ أَجْدَرُ أَلا يَعْلَمُوا حُدُودَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ عَلى رَسولِهِ ...
الاَعْرَاب أَشدُّ كفْراً وَ نِفَاقاً وَ أَجْدَرُ أَلا يَعْلَمُوا حُدُودَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ عَلى رَسولِهِ ...
معناى كلمه «''' اعراب '''» و بيان اينكه باديه نشينان به سبب دروى از تمدن و علم و ادب از معارف دينى دورتر بوده اند
معناى كلمه «''' اعراب '''» و بيان اينكه باديه نشينان به سبب دروى از تمدن و علم و ادب از معارف دينى دورتر بوده اند
راغب در مفردات ميگويد: فرزندان اسماعيل (عليه السلام ) را «''' عرب '''» گويند، و كلمه «''' اعراب '''» در اصل جمع عرب است ، و ليكن فعلا اسم شده براى عربهاى باديهنشين ، و در آيه قالت «''' الاعراب آمنا : عربها گفتند ايمان آورديم '''» . و آيه ، «''' الاعراب اشد كفرا و نفاقا '''» و آيه «''' و من الاعراب من يؤ من بالله و اليوم الاخر : و پارهاى از عربها هستند كه به خدا و روز جزا ايمان مى آورند '''» به همين معنا است ، و بعضى گفته اند: جمع «''' اعراب '''» ، «''' اعاريب '''» مى آيد، همچنانكه شاعر گفته :
راغب در مفردات ميگويد: فرزندان اسماعيل (عليه السلام ) را «''' عرب '''» گويند، و كلمه «''' اعراب '''» در اصل جمع عرب است ، و ليكن فعلا اسم شده براى عربهاى باديهنشين ، و در آيه قالت «''' الاعراب آمنا : عربها گفتند ايمان آورديم '''» . و آيه ، «''' الاعراب اشد كفرا و نفاقا '''» و آيه «''' و من الاعراب من يؤ من بالله و اليوم الاخر : و پارهاى از عربها هستند كه به خدا و روز جزا ايمان مى آورند '''» به همين معنا است ، و بعضى گفته اند: جمع «''' اعراب '''» ، «''' اعاريب '''» مى آيد، همچنانكه شاعر گفته :
خط ۱۳: خط ۱۵:
و السنة لطاف فى المقال
و السنة لطاف فى المقال
و كلمه «''' اعرابى '''» در اصطلاح متعارف اسم شده است براى كسى كه منسوب است به باديه نشينان ، «''' و عربى '''» به كسى گويند كه مقاصد خود را خوب اداء مى كند، و كلمه «''' اعراب '''» به معناى بيان است . اين بود مقدار حاجت از كلام راغب در معناى اين كلمه خداى تعالى وضع باديه نشينان را بيان مى كند و مى فرمايد: كفر و نفاق اين طبقه از هر طبقه ديگر شديدتر است ، و بدين جهت شديدتر است كه بخاطر دوريشان از تمدن و محروميتشان از بركات انسانيت از قبيل علم و ادب ، زمخت تر و سنگدل تر از ساير طبقاتند، و به همين جهت از هر طبقه ديگرى به نفهميدن و ندانستن حدودى كه خدا نازل كرده و معارف اصلى و احكام فرعى از قبيل واجبات و مستحبات و حلال و حرامها سزاوارترند.
و كلمه «''' اعرابى '''» در اصطلاح متعارف اسم شده است براى كسى كه منسوب است به باديه نشينان ، «''' و عربى '''» به كسى گويند كه مقاصد خود را خوب اداء مى كند، و كلمه «''' اعراب '''» به معناى بيان است . اين بود مقدار حاجت از كلام راغب در معناى اين كلمه خداى تعالى وضع باديه نشينان را بيان مى كند و مى فرمايد: كفر و نفاق اين طبقه از هر طبقه ديگر شديدتر است ، و بدين جهت شديدتر است كه بخاطر دوريشان از تمدن و محروميتشان از بركات انسانيت از قبيل علم و ادب ، زمخت تر و سنگدل تر از ساير طبقاتند، و به همين جهت از هر طبقه ديگرى به نفهميدن و ندانستن حدودى كه خدا نازل كرده و معارف اصلى و احكام فرعى از قبيل واجبات و مستحبات و حلال و حرامها سزاوارترند.
وَ مِنَ الاَعْرَابِ مَن يَتَّخِذُ مَا يُنفِقُ مَغْرَماً وَ يَترَبَّص ‍ بِكمُ الدَّوَائرَ ...
وَ مِنَ الاَعْرَابِ مَن يَتَّخِذُ مَا يُنفِقُ مَغْرَماً وَ يَترَبَّص ‍ بِكمُ الدَّوَائرَ ...
در مجمع البيان گفته : «''' مغرم '''» كه همان «''' غرم '''» است به معناى خسارت مالى است ، كه بدون خيانت و تقصيرى پيش آمد كند؛ و در اصل ، به معناى لازم بودن است ، و در آيه «''' ان عذابها كان غراما : بدرستى كه عذاب آن لازم و حتمى بود '''» به اين معنا است ، و جمله «''' حب غرام '''» به جمله «''' محبتى غير قابل زوال '''» معنا مى شود؛ و «''' غريم '''» را، هم به طلبكار اطلاق مى كنند، و هم به بدهكار، براى اينكه هر يك ديگرى را لازم دارد، و اگر مى گوئيم : «''' غرمته كذا '''» معنايش ‍ اين است كه من فلان مقدار از مال او را غرامت گرفته و او را به دادنش ‍ ملزم ساختم .
در مجمع البيان گفته : «''' مغرم '''» كه همان «''' غرم '''» است به معناى خسارت مالى است ، كه بدون خيانت و تقصيرى پيش آمد كند؛ و در اصل ، به معناى لازم بودن است ، و در آيه «''' ان عذابها كان غراما : بدرستى كه عذاب آن لازم و حتمى بود '''» به اين معنا است ، و جمله «''' حب غرام '''» به جمله «''' محبتى غير قابل زوال '''» معنا مى شود؛ و «''' غريم '''» را، هم به طلبكار اطلاق مى كنند، و هم به بدهكار، براى اينكه هر يك ديگرى را لازم دارد، و اگر مى گوئيم : «''' غرمته كذا '''» معنايش ‍ اين است كه من فلان مقدار از مال او را غرامت گرفته و او را به دادنش ‍ ملزم ساختم .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۵۰۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۵۰۳ </center>
خط ۲۰: خط ۲۲:
و منظور از اين انفاق ، انفاق در جهاد، يا - بطورى كه گفته شده - در راهى از راههاى خير است و ممكن هم هست منظور از آن انفاق در خصوص ‍ صدقات باشد، تا كلام به منزله مقدمه و زمينه چينى باشد براى آيه اى كه پس از چند آيه بعد، كه حكم صدقه را بيان مى كند، خواهد آمد و اين احتمال را جمله «''' و يتخذ ما ينفق قربات عند الله و صلوات الرسول '''» كه در آيه بعدى است تاييد مى كند، زيرا جمله مذكور نيز به منزله زمينه چينى است براى آيه صدقه كه مى فرمايد: «''' و صل عليهم ان صلوتك سكن لهم '''» .
و منظور از اين انفاق ، انفاق در جهاد، يا - بطورى كه گفته شده - در راهى از راههاى خير است و ممكن هم هست منظور از آن انفاق در خصوص ‍ صدقات باشد، تا كلام به منزله مقدمه و زمينه چينى باشد براى آيه اى كه پس از چند آيه بعد، كه حكم صدقه را بيان مى كند، خواهد آمد و اين احتمال را جمله «''' و يتخذ ما ينفق قربات عند الله و صلوات الرسول '''» كه در آيه بعدى است تاييد مى كند، زيرا جمله مذكور نيز به منزله زمينه چينى است براى آيه صدقه كه مى فرمايد: «''' و صل عليهم ان صلوتك سكن لهم '''» .
بنابراين معنى آيه اين است : پاره اى از باديه نشينان كسانى هستند كه انفاق در راه خير و يا در خصوص صدقات را غرامت و خسارت مى پندارند، و منتظر نزول حوادث بد براى شما هستند؛ حوادث بد بر خود آنان است و يا: حوادث بد بر خود آنان باد و خدا شنواى گفتارها و داناى دلهاست .
بنابراين معنى آيه اين است : پاره اى از باديه نشينان كسانى هستند كه انفاق در راه خير و يا در خصوص صدقات را غرامت و خسارت مى پندارند، و منتظر نزول حوادث بد براى شما هستند؛ حوادث بد بر خود آنان است و يا: حوادث بد بر خود آنان باد و خدا شنواى گفتارها و داناى دلهاست .
وَ مِنَ الاَعْرَابِ مَن يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الاَخِرِ وَ يَتَّخِذُ مَا يُنفِقُ قُرُبَتٍ عِندَ اللَّهِ وَ صلَوَتِ الرَّسولِ ...
وَ مِنَ الاَعْرَابِ مَن يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الاَخِرِ وَ يَتَّخِذُ مَا يُنفِقُ قُرُبَتٍ عِندَ اللَّهِ وَ صلَوَتِ الرَّسولِ ...
ظاهرا جمله «''' و صلوات الرسول '''» عطف است بر جمله «''' ما ينفق '''» و ضمير در جمله «''' الا انها قربة '''» به كلمه «''' ما '''» در «''' ما ينفق '''» و به «''' صلوات الرسول '''» برمى گردد.
ظاهرا جمله «''' و صلوات الرسول '''» عطف است بر جمله «''' ما ينفق '''» و ضمير در جمله «''' الا انها قربة '''» به كلمه «''' ما '''» در «''' ما ينفق '''» و به «''' صلوات الرسول '''» برمى گردد.
و معناى آيه اين است : پاره اى از باديه نشينان كسانى هستند كه ايمان به خدا دارند و او را به يگانگى مى ستايند، و به وى شرك نمى ورزند، و به روز جزا ايمان داشته حساب و جزاء را تصديق دارند، و انفاق در راه خدا و توابع آن را - كه همان درود و دعاى رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) به خير و بركت است - همه را وسيله هاى تقرب به پروردگار مى دانند. هان ! آگاه باشيد كه اين انفاق و دعاى خير رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) مايه تقرب ايشان است ، و خداوند وعده داده است كه ايشان را داخل رحمت خود كند، براى اينكه خداوند آمرزنده گناهان و مهربان با بندگان و اطاعت كاران است .
و معناى آيه اين است : پاره اى از باديه نشينان كسانى هستند كه ايمان به خدا دارند و او را به يگانگى مى ستايند، و به وى شرك نمى ورزند، و به روز جزا ايمان داشته حساب و جزاء را تصديق دارند، و انفاق در راه خدا و توابع آن را - كه همان درود و دعاى رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) به خير و بركت است - همه را وسيله هاى تقرب به پروردگار مى دانند. هان ! آگاه باشيد كه اين انفاق و دعاى خير رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) مايه تقرب ايشان است ، و خداوند وعده داده است كه ايشان را داخل رحمت خود كند، براى اينكه خداوند آمرزنده گناهان و مهربان با بندگان و اطاعت كاران است .
خط ۲۶: خط ۲۸:
<span id='link277'><span>
<span id='link277'><span>
==تقسيم مؤ منين به سه گروه : سابقون اولون از مهاجرين و انصار و تابعين آنان به احسان . و بيان مراد از هر كدام ==
==تقسيم مؤ منين به سه گروه : سابقون اولون از مهاجرين و انصار و تابعين آنان به احسان . و بيان مراد از هر كدام ==
وَ السبِقُونَ الاَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَجِرِينَ وَ الاَنصارِ وَ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسنٍ ...
وَ السبِقُونَ الاَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَجِرِينَ وَ الاَنصارِ وَ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسنٍ ...
قرائت معروف اين است كه «''' و الانصار '''» - به كسر راء - خوانده شود كه به «''' المهاجرين '''» عطف شود، كه در آن صورت تقديرش اين ميشود «''' پيشينيان اول از مهاجر، و پيشينيان اول از انصار و كسانى كه ايشان را به نيكوئى پيروى كردند. ولى يعقوب كلمه مذكور را (( الانصار '''» - با رفع - خوانده ، و در نتيجه منظور از انصار تمامى انصار خواهند بود نه تنها پيشينيان اول ايشان .
قرائت معروف اين است كه «''' و الانصار '''» - به كسر راء - خوانده شود كه به «''' المهاجرين '''» عطف شود، كه در آن صورت تقديرش اين ميشود «''' پيشينيان اول از مهاجر، و پيشينيان اول از انصار و كسانى كه ايشان را به نيكوئى پيروى كردند. ولى يعقوب كلمه مذكور را (( الانصار '''» - با رفع - خوانده ، و در نتيجه منظور از انصار تمامى انصار خواهند بود نه تنها پيشينيان اول ايشان .
و در اينكه مقصود از «''' سابقين اولين '''» چه كسانيند اختلاف است ، بعضى گفته اند: منظور از ايشان آن كسانيند كه به دو قبله نماز گزارده اند. بعضى ديگر گفته اند: مقصود از ايشان كسانيند كه بيعت رضوان كرده باشند؛ و بيعت رضوان ، بيعت در حديبيه است . بعضى ديگر گفتهاند مقصود از ايشان تنها و تنها اهل بدراند. و بعضى گفته اند كسانيند كه قبل از هجرت ، مسلمان شدند، و اين چند وجهى كه ذكر شد دليل لفظى بر هيچ يك آنها در دست نيست .
و در اينكه مقصود از «''' سابقين اولين '''» چه كسانيند اختلاف است ، بعضى گفته اند: منظور از ايشان آن كسانيند كه به دو قبله نماز گزارده اند. بعضى ديگر گفته اند: مقصود از ايشان كسانيند كه بيعت رضوان كرده باشند؛ و بيعت رضوان ، بيعت در حديبيه است . بعضى ديگر گفتهاند مقصود از ايشان تنها و تنها اهل بدراند. و بعضى گفته اند كسانيند كه قبل از هجرت ، مسلمان شدند، و اين چند وجهى كه ذكر شد دليل لفظى بر هيچ يك آنها در دست نيست .
خط ۶۲: خط ۶۴:
<span id='link280'><span>
<span id='link280'><span>
==معناى رضايت مؤ منين از خدا و رضايت خدا از مؤ منين و بيان اينكه رضايت خدا از اوصاف فعل او است نه از اوصاف ذاتش ==
==معناى رضايت مؤ منين از خدا و رضايت خدا از مؤ منين و بيان اينكه رضايت خدا از اوصاف فعل او است نه از اوصاف ذاتش ==
رَّضىَ اللَّهُ عَنهُمْ وَ رَضوا عَنْهُ
رَّضىَ اللَّهُ عَنهُمْ وَ رَضوا عَنْهُ
رضايت از جانب ما مردم ، به معناى موافقت دل با عملى از اعمال است ، بدون اينكه ناراحت شود و احساس تضادى كند، مثلا مى گويند: فلانى به فلان امر راضى شد يعنى موافقت كرد و از آن امتناع نورزيد، و اين رضايت به صرف كراهت نداشتن حاصل مى شود، و لازم نيست كه دوست هم داشته باشد. پس ، رضايت بنده از خداى تعالى به همين محقق ميشود كه هر امرى را كه خدا از او خواسته كراهت نداشته باشد، و هر چيزى را كه او نهى كرده و از بنده اش نخواسته دوست نداشته باشد، و اين محقق نمى شود مگر وقتى كه بنده به قضاى الهى و كارهاى تكوينى و عالمى او راضى ، و همچنين به حكم او و آنچه را كه تشريعا از وى خواسته تن دردهد، و به عبارت ديگر در تكوين و تشريع تسليم خدا شود، كه همان معنى واقعى اسلام و تسليم شدن به خداى سبحان است .
رضايت از جانب ما مردم ، به معناى موافقت دل با عملى از اعمال است ، بدون اينكه ناراحت شود و احساس تضادى كند، مثلا مى گويند: فلانى به فلان امر راضى شد يعنى موافقت كرد و از آن امتناع نورزيد، و اين رضايت به صرف كراهت نداشتن حاصل مى شود، و لازم نيست كه دوست هم داشته باشد. پس ، رضايت بنده از خداى تعالى به همين محقق ميشود كه هر امرى را كه خدا از او خواسته كراهت نداشته باشد، و هر چيزى را كه او نهى كرده و از بنده اش نخواسته دوست نداشته باشد، و اين محقق نمى شود مگر وقتى كه بنده به قضاى الهى و كارهاى تكوينى و عالمى او راضى ، و همچنين به حكم او و آنچه را كه تشريعا از وى خواسته تن دردهد، و به عبارت ديگر در تكوين و تشريع تسليم خدا شود، كه همان معنى واقعى اسلام و تسليم شدن به خداى سبحان است .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۵۱۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۵۱۰ </center>
خط ۷۱: خط ۷۳:
بخلاف آيه «''' لقد رضى الله عن المؤ منين اذ يبايعونك تحت الشجرة '''» كه رضايت در آن مقيد به زمان خاصى است و ممكن است فرض شود كه بعد از آن زمان خداوند خشم بگيرد.
بخلاف آيه «''' لقد رضى الله عن المؤ منين اذ يبايعونك تحت الشجرة '''» كه رضايت در آن مقيد به زمان خاصى است و ممكن است فرض شود كه بعد از آن زمان خداوند خشم بگيرد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۵۱۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۵۱۱ </center>
وَ مِمَّنْ حَوْلَكم مِّنَ الاَعْرَابِ مُنَفِقُونَ وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ ...
وَ مِمَّنْ حَوْلَكم مِّنَ الاَعْرَابِ مُنَفِقُونَ وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ ...
حول هر چيز به معناى مكان مجاور و اطراف آن است ، اين لفظ مانند «''' قبل '''» و «''' بعد '''» ظرف است ، و كلمه «''' مرد '''» به معناى سركشى و بيرون شدن از اطاعت ، و تمرين و ممارست شر است ، و معناى دوم با جمله «''' مردوا على النفاق '''» مناسبتر است ، چون معناى آن چنين مى شود: آنها بر مساله نفاق تمرين و ممارست كرده اند، به حدى كه ديگر عادتشان شده است .
حول هر چيز به معناى مكان مجاور و اطراف آن است ، اين لفظ مانند «''' قبل '''» و «''' بعد '''» ظرف است ، و كلمه «''' مرد '''» به معناى سركشى و بيرون شدن از اطاعت ، و تمرين و ممارست شر است ، و معناى دوم با جمله «''' مردوا على النفاق '''» مناسبتر است ، چون معناى آن چنين مى شود: آنها بر مساله نفاق تمرين و ممارست كرده اند، به حدى كه ديگر عادتشان شده است .
و معناى آيه چنين است : از جمله اعرابى كه در پيرامون شما هستند منافقين هستند كه در كار نفاق تمرين كرده اند، و همچنين از اهل مدينه هم منافقين هستند كه بر نفاق عادت كرده اند، و تو اى محمد ايشان را نمى شناسى ، ما مى شناسيمشان و بزودى در دو نوبت عذابشان مى كنيم ، آنگاه به سوى عذاب بزرگ باز خواهند گشت .
و معناى آيه چنين است : از جمله اعرابى كه در پيرامون شما هستند منافقين هستند كه در كار نفاق تمرين كرده اند، و همچنين از اهل مدينه هم منافقين هستند كه بر نفاق عادت كرده اند، و تو اى محمد ايشان را نمى شناسى ، ما مى شناسيمشان و بزودى در دو نوبت عذابشان مى كنيم ، آنگاه به سوى عذاب بزرگ باز خواهند گشت .
خط ۷۷: خط ۷۹:
==مقصود از عذاب كردن منافقين در دو نوبت (سنعذبهم مرتين ) چيست ؟ ==
==مقصود از عذاب كردن منافقين در دو نوبت (سنعذبهم مرتين ) چيست ؟ ==
مفسرين در اينكه مقصود از عذاب در دو نوبت چيست اختلاف كرده اند؛ بعضى گفته اند معنايش اين است كه يك مرتبه در دنيا به اسير شدن و كشته شدن و بار ديگر در قبر عذابشان مى كنيم . ديگران گفته اند: يك بار در دنيا با گرفتن زكات و بار ديگر در آخرت به عذاب قبر. بعضى ديگر گفته اند در دو نوبت مبتلايشان مى كنيم به گرسنگى . بعضى ديگر گفته اند يكبار در هنگام احتضار و بار ديگر در قبر. ديگرى گفته است يك بار با اقامه حدود، و يكبار هم به عذاب قبر. بعضى ديگر گفته اند يك نوبت به رسوائى در دنيا، و نوبتى ديگر به عذاب در قبر. عده اى ديگر وجوه ديگرى گفته اند كه بر هيچ يك از آنها دليلى در دست نيست ، و اگر ناگزير باشيم يكى از آنها را اختيار كنيم باز همان وجه اول از همه وجوه بهتر است .
مفسرين در اينكه مقصود از عذاب در دو نوبت چيست اختلاف كرده اند؛ بعضى گفته اند معنايش اين است كه يك مرتبه در دنيا به اسير شدن و كشته شدن و بار ديگر در قبر عذابشان مى كنيم . ديگران گفته اند: يك بار در دنيا با گرفتن زكات و بار ديگر در آخرت به عذاب قبر. بعضى ديگر گفته اند در دو نوبت مبتلايشان مى كنيم به گرسنگى . بعضى ديگر گفته اند يكبار در هنگام احتضار و بار ديگر در قبر. ديگرى گفته است يك بار با اقامه حدود، و يكبار هم به عذاب قبر. بعضى ديگر گفته اند يك نوبت به رسوائى در دنيا، و نوبتى ديگر به عذاب در قبر. عده اى ديگر وجوه ديگرى گفته اند كه بر هيچ يك از آنها دليلى در دست نيست ، و اگر ناگزير باشيم يكى از آنها را اختيار كنيم باز همان وجه اول از همه وجوه بهتر است .
وَ ءَاخَرُونَ اعْترَفُوا بِذُنُوبهِمْ خَلَطوا عَمَلاً صلِحاً وَ ءَاخَرَ سيِّئاً ...
وَ ءَاخَرُونَ اعْترَفُوا بِذُنُوبهِمْ خَلَطوا عَمَلاً صلِحاً وَ ءَاخَرَ سيِّئاً ...
و يعنى از اعراب جماعت ديگرى هستند كه مانند آن دسته منافق نيستند، و ليكن اعتراف به گناه خود دارند، اينان اعمالشان از نيك و بد مخلوط است ، يك عمل نيك مى كنند يك عمل زشت مرتكب مى شوند، و اميد مى رود كه خداوند از گناهشان درگذرد، كه خدا آمرزنده مهربان است .
و يعنى از اعراب جماعت ديگرى هستند كه مانند آن دسته منافق نيستند، و ليكن اعتراف به گناه خود دارند، اينان اعمالشان از نيك و بد مخلوط است ، يك عمل نيك مى كنند يك عمل زشت مرتكب مى شوند، و اميد مى رود كه خداوند از گناهشان درگذرد، كه خدا آمرزنده مهربان است .
در اينكه فرمود: «''' عسى الله ان يتوب عليهم : اميد مى رود كه خداوند از گناهشان در گذرد '''» منظور اين بوده كه اميد را در دل آنها رخنه دهد تا يكسره از رحمت خدا ماءيوس نگردند، بلكه در ميان خوف و رجاء باشند، شايد جانب رجاءشان قويتر شود؛ چون جمله «''' ان الله غفور رحيم '''» جانب رجاء را قوت مى دهد.
در اينكه فرمود: «''' عسى الله ان يتوب عليهم : اميد مى رود كه خداوند از گناهشان در گذرد '''» منظور اين بوده كه اميد را در دل آنها رخنه دهد تا يكسره از رحمت خدا ماءيوس نگردند، بلكه در ميان خوف و رجاء باشند، شايد جانب رجاءشان قويتر شود؛ چون جمله «''' ان الله غفور رحيم '''» جانب رجاء را قوت مى دهد.
خط ۸۳: خط ۸۵:
<span id='link282'><span>
<span id='link282'><span>
==امر به اخذ زكات از اموال مردم ==
==امر به اخذ زكات از اموال مردم ==
خُذْ مِنْ أَمْوَلهِِمْ صدَقَةً تُطهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِم بهَا وَ صلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صلَوتَك سكَنٌ لهَُّمْ وَ اللَّهُ سمِيعٌ عَلِيمٌ
خُذْ مِنْ أَمْوَلهِِمْ صدَقَةً تُطهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِم بهَا وَ صلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صلَوتَك سكَنٌ لهَُّمْ وَ اللَّهُ سمِيعٌ عَلِيمٌ
كلمه «''' تطهير '''» به معناى برطرف كردن چرك و كثافت از چيزى است كه بخواهند پاك و صاف شود و آماده نشو و نماء گردد و آثار و بركاتش ‍ ظاهر شود، و كلمه «''' تزكيه '''» به معناى رشد دادن همان چيز است ، بلكه آن را ترقى داده خيرات و بركات را از آن بروز دهد، مانند درخت كه با هرس كردن شاخه هاى زائدش ، نموش بهتر و ميوه اش درشت تر مى شود، پس اينكه هم تطهير را آورد و هم تزكيه را، خيال نشود كه تكرار كرده ، بلكه نكته لطيفى در آن رعايت شده است ، پس اينكه فرمود: «''' خذ من اموالهم صدقة '''» رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) را امر مى كند به اينكه صدقه را از اموال مردم بگيرد؛ و اگر نفرمود: «''' من مالهم '''» بلكه فرمود: «''' من اموالهم '''» براى اين است كه اشاره كند به اينكه صدقه از انواع و اصنافى از مالها گرفته مى شود؛ يك صنف نقدينه ، يعنى طلا و نقره ؛ صنف ديگر اغنام ثلاثه ، يعنى شتر و گاو و گوسفند؛ نوع سوم غلات چهارگانه ، يعنى گندم و جو و خرما و كشمش .
كلمه «''' تطهير '''» به معناى برطرف كردن چرك و كثافت از چيزى است كه بخواهند پاك و صاف شود و آماده نشو و نماء گردد و آثار و بركاتش ‍ ظاهر شود، و كلمه «''' تزكيه '''» به معناى رشد دادن همان چيز است ، بلكه آن را ترقى داده خيرات و بركات را از آن بروز دهد، مانند درخت كه با هرس كردن شاخه هاى زائدش ، نموش بهتر و ميوه اش درشت تر مى شود، پس اينكه هم تطهير را آورد و هم تزكيه را، خيال نشود كه تكرار كرده ، بلكه نكته لطيفى در آن رعايت شده است ، پس اينكه فرمود: «''' خذ من اموالهم صدقة '''» رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) را امر مى كند به اينكه صدقه را از اموال مردم بگيرد؛ و اگر نفرمود: «''' من مالهم '''» بلكه فرمود: «''' من اموالهم '''» براى اين است كه اشاره كند به اينكه صدقه از انواع و اصنافى از مالها گرفته مى شود؛ يك صنف نقدينه ، يعنى طلا و نقره ؛ صنف ديگر اغنام ثلاثه ، يعنى شتر و گاو و گوسفند؛ نوع سوم غلات چهارگانه ، يعنى گندم و جو و خرما و كشمش .
و جمله «''' تطهرهم و تزكيهم '''» خطاب به رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) است ، نه اينكه وصف زكات باشد، به دليل اينكه بعدا مى فرمايد: «''' بها '''» يعنى با صدقه ، و معناى آن اين است كه : اى محمد! از اصناف مالهاى مردم زكات بگير، و آنها را پاك و اموالشان را پر بركت كن .
و جمله «''' تطهرهم و تزكيهم '''» خطاب به رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) است ، نه اينكه وصف زكات باشد، به دليل اينكه بعدا مى فرمايد: «''' بها '''» يعنى با صدقه ، و معناى آن اين است كه : اى محمد! از اصناف مالهاى مردم زكات بگير، و آنها را پاك و اموالشان را پر بركت كن .
خط ۹۲: خط ۹۴:
<span id='link283'><span>
<span id='link283'><span>
==گيرنده زكات خداست و تصدق و اداء زكات نوعى توبه است چنانچه توبه هم صدقه اعمال است ==
==گيرنده زكات خداست و تصدق و اداء زكات نوعى توبه است چنانچه توبه هم صدقه اعمال است ==
أَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَ يَأْخُذُ الصدَقَتِ وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّاب الرَّحِيمُ
أَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَ يَأْخُذُ الصدَقَتِ وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّاب الرَّحِيمُ
استفهامى كه در اين آيه است استفهام انكارى ، و منظور از آن تشويق مردم است به دادن زكات ، زيرا مردم اگر زكات مى دهند بدين جهت مى دهند كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) و يا عامل و ماءمور وصول آن حضرت از ناحيه خدا ماءمور به گرفتن آنست ، لذا در اين آيه به عنوان تشويق مى فرمايد: مگر نمى دانيد كه اين صدقات را خدا مى گيرد؟ و گرفتن رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) گرفتن خداست ، پس در حقيقت گيرنده آن خود خداست .
استفهامى كه در اين آيه است استفهام انكارى ، و منظور از آن تشويق مردم است به دادن زكات ، زيرا مردم اگر زكات مى دهند بدين جهت مى دهند كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) و يا عامل و ماءمور وصول آن حضرت از ناحيه خدا ماءمور به گرفتن آنست ، لذا در اين آيه به عنوان تشويق مى فرمايد: مگر نمى دانيد كه اين صدقات را خدا مى گيرد؟ و گرفتن رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) گرفتن خداست ، پس در حقيقت گيرنده آن خود خداست .
نظير اين مطلب در داستان بيعت آمده ، و فرموده : «''' ان الذين يبايعونك انما يبايعون الله يد الله فوق ايديهم '''» و در داستان تيراندازى جنگ بدر مى فرمايد: «''' و ما رميت اذ رميت و لكن الله رمى '''» و در جاى ديگر بطور كلى و عمومى فرموده : «''' من يطع الرسول فقد اطاع الله '''» .
نظير اين مطلب در داستان بيعت آمده ، و فرموده : «''' ان الذين يبايعونك انما يبايعون الله يد الله فوق ايديهم '''» و در داستان تيراندازى جنگ بدر مى فرمايد: «''' و ما رميت اذ رميت و لكن الله رمى '''» و در جاى ديگر بطور كلى و عمومى فرموده : «''' من يطع الرسول فقد اطاع الله '''» .
خط ۹۸: خط ۱۰۰:
و اگر توبه را با دادن صدقه ذكر كرده ، براى اين است كه صدقه نيز خاصيت توبه را دارد، توبه پاك مى كند، صدقه هم پاك مى كند، و دادن صدقه توبه اى است مالى ، همچنانكه در ميان همه كارها، توبه به منزله صدقه است ، يعنى صدقه از اعمال است و لذا جمله «''' و ان الله هو التواب الرحيم '''» را به صدر آيه عطف كرد، و در نتيجه در يك آيه جمع كرد ميان توبه و تصدق ، و ميان دو اسم از اسامى خودش ، يعنى تواب و رحيم ، و خلاصه از آيه برآمد كه تصدق و دادن زكات خود نوعى توبه است .
و اگر توبه را با دادن صدقه ذكر كرده ، براى اين است كه صدقه نيز خاصيت توبه را دارد، توبه پاك مى كند، صدقه هم پاك مى كند، و دادن صدقه توبه اى است مالى ، همچنانكه در ميان همه كارها، توبه به منزله صدقه است ، يعنى صدقه از اعمال است و لذا جمله «''' و ان الله هو التواب الرحيم '''» را به صدر آيه عطف كرد، و در نتيجه در يك آيه جمع كرد ميان توبه و تصدق ، و ميان دو اسم از اسامى خودش ، يعنى تواب و رحيم ، و خلاصه از آيه برآمد كه تصدق و دادن زكات خود نوعى توبه است .


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۹ بخش۴۱ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۹ بخش۴۳}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش