تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
خط ۱۲۶: خط ۱۲۶:
اين، معناى لغوى «عن يمينه» است، وليكن در اثر كثرت استعمال، در هر دو قسم نشستن استعمال مى شود، همچنان كه درباره كلمه «أنفال» نيز، به اين نكته اشاره نموديم.
اين، معناى لغوى «عن يمينه» است، وليكن در اثر كثرت استعمال، در هر دو قسم نشستن استعمال مى شود، همچنان كه درباره كلمه «أنفال» نيز، به اين نكته اشاره نموديم.


==مراد از «مخلصين» و «شاكرين» كه شيطان نمى تواند ايشان را بفريبد==  
==مراد از «مخلَصين» و «شاكرين» كه شيطان نمى تواند ايشان را بفريبد==  


و جمله «و لا تجد أكثرهم شاكرين»، نتيجه كارهايى است كه خداوند در جمله «لأقعدن لهم صراطك المستقيم ثم لاتينهم...»، از ابليس ذكر فرمود. البته در جاهاى ديگر قرآن، كه داستان ابليس را نقل فرموده، در آخر به جاى «و لا تجد أكثرهم شاكرين»، عبارات ديگرى را ذكر فرموده.  
و جمله «و لا تجد أكثرهم شاكرين»، نتيجه كارهايى است كه خداوند در جمله «لأقعدن لهم صراطك المستقيم ثم لاتينهم...»، از ابليس ذكر فرمود. البته در جاهاى ديگر قرآن، كه داستان ابليس را نقل فرموده، در آخر به جاى «و لا تجد أكثرهم شاكرين»، عبارات ديگرى را ذكر فرموده.  
خط ۱۳۸: خط ۱۳۸:
و اما «شاكرين» - آن ها هم كسانی اند كه هميشه شكر نعمت هاى خدا، كارشان است. يعنى به هيچ نعمتى از نعمت هاى پروردگار بر نمى خورند، مگر اين كه شكرش را به جاى مى آورند. به اين معنا كه در هر نعمتى، طورى تصرف نموده و قولا و فعلا به نحوى رفتار مى كنند، كه نشان مى دهند اين نعمت از ناحيه پروردگارشان است.  
و اما «شاكرين» - آن ها هم كسانی اند كه هميشه شكر نعمت هاى خدا، كارشان است. يعنى به هيچ نعمتى از نعمت هاى پروردگار بر نمى خورند، مگر اين كه شكرش را به جاى مى آورند. به اين معنا كه در هر نعمتى، طورى تصرف نموده و قولا و فعلا به نحوى رفتار مى كنند، كه نشان مى دهند اين نعمت از ناحيه پروردگارشان است.  


و پر واضح است كه چنين كسانى به هيچ چيزى از ناحيه خود و ديگران بر نمى خورند، مگر اين كه قبل از برخوردشان به آن و در حال برخورد و بعد از برخوردشان، به ياد خدايند و همين به ياد خدا بودن شان، هر چيزى ديگرى را از يادشان برده. چون خداوند در جوف كسى، دو قلب قرار نداده.، پس اگر حق معناى «شكر» را ادا كنيم، برگشت معناى آن به همان «مخلَصين» خواهد بود، و اگر ابليس «شاكرين» و «مخلَصين» را از اغواء و اضلال خود استثنا كرده، بيهوده و يا از راه ترحم بر آنان نبوده، و نخواسته بر آنان منت بگذارد، بلكه از اين باب است كه دسترسى به آنان نداشته و زورش به آنان نمى رسيده است.
و پر واضح است كه چنين كسانى به هيچ چيزى از ناحيه خود و ديگران بر نمى خورند، مگر اين كه قبل از برخوردشان به آن و در حال برخورد و بعد از برخوردشان، به ياد خدايند و همين به ياد خدا بودن شان، هر چيزى ديگرى را از يادشان برده. چون خداوند در جوف كسى، دو قلب قرار نداده.  
 
پس اگر حق معناى «شكر» را ادا كنيم، برگشت معناى آن به همان «مخلَصين» خواهد بود، و اگر ابليس «شاكرين» و «مخلَصين» را از اغواء و اضلال خود استثنا كرده، بيهوده و يا از راه ترحم بر آنان نبوده، و نخواسته بر آنان منت بگذارد، بلكه از اين باب است كه دسترسى به آنان نداشته و زورش به آنان نمى رسيده است.


گرچه ابليس در كلام خود، طريقه گمراه كردن ابناى بشر را ذكر نكرده، وليكن در كلامش، اشاره به دو حقيقت هست، و آن دو حقيقت، يكى اين است كه:  
گرچه ابليس در كلام خود، طريقه گمراه كردن ابناى بشر را ذكر نكرده، وليكن در كلامش، اشاره به دو حقيقت هست، و آن دو حقيقت، يكى اين است كه: