گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۲۴۸: خط ۲۴۸:
و نيز منافات ندارد كه بنا به بيان گذشته ما، ملائكه واسطه در تدبير باشند و از سوى ديگر، چنانچه از كلام خداى تعالى استفاده مى شود، بعضى از ملائكه و يا همۀ آنان، دائما در حال عبادت و تسبيح و سجده باشند. مانند آيه: «وَ مَن عِندَهُ لا يَستَكبِرُونَ عَن عِبَادَتِهِ وَ لا يَستَحسِرُونَ يُسَبّحُونَ اللّيلَ وَ النّهَارَ لا يَفتُرُونَ»، و آيه: «أنّ الّذِينَ عِندَ رَبّكَ لا يَستَكبِرُونَ عَن عِبَادَتِهِ وَ يُسَبّحُونَهُ وَ لَهُ يَسجُدُونَ».
و نيز منافات ندارد كه بنا به بيان گذشته ما، ملائكه واسطه در تدبير باشند و از سوى ديگر، چنانچه از كلام خداى تعالى استفاده مى شود، بعضى از ملائكه و يا همۀ آنان، دائما در حال عبادت و تسبيح و سجده باشند. مانند آيه: «وَ مَن عِندَهُ لا يَستَكبِرُونَ عَن عِبَادَتِهِ وَ لا يَستَحسِرُونَ يُسَبّحُونَ اللّيلَ وَ النّهَارَ لا يَفتُرُونَ»، و آيه: «أنّ الّذِينَ عِندَ رَبّكَ لا يَستَكبِرُونَ عَن عِبَادَتِهِ وَ يُسَبّحُونَهُ وَ لَهُ يَسجُدُونَ».


براى اينكه ممكن است ملائكه در حين انجام ماموريت خداى تعالى و تدبير امور دنيا سجده و تسبيح را هم انجام بدهند، همچنان كه چه بسا اين عدم منافات از آيه زير استشمام مى شود و لله يسجد ما فى السموات و ما فى الارض من دابه و الملائكه و هم لا يستكبرون .
براى اين كه ممكن است ملائكه در حين انجام مأموريت خداى تعالى و تدبير امور دنيا سجده و تسبيح را هم انجام بدهند، همچنان كه چه بسا اين عدم منافات از آيه زير استشمام مى شود: «وَ للهِ يَسجُدُ مَا فِى السّماوَاتِ وَ مَا فِى الأرضِ مِن دَابّةٍ وَ المَلائِكَةُ وَ هُم لا يَستَكبِرُون».
يَوْمَ تَرْجُف الرَّاجِفَةُ تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ
 
معناى اينكه درباره قيامت فرمود: «'''يوم ترجف الراجفه تتبعها الرادفة '''»
==معناى اين كه درباره قيامت فرمود: «يَومَ تَرجُفُ الرّاجِفَة...»==
كلمه «'''راجفه '''» به صيحه هاى عظيمى تفسير شده كه در آن تردد و اضطرابى باشد، و كلمه «'''رادفه '''» به صيحه متاخر تابع تفسير شده ، در نتيجه بنابراين تفسير، دو آيه مورد بحث با دو نفخه صور تطبيق مى شود، كه آيه زير هم بر آنها دلالت دارد، مى فرمايد: «'''و نفخ فى الصور فصعق من فى السموات و من فى الارض الا من شاء اللّه ثم نفخ فيه اخرى فاذا هم قيام ينظرون '''».
«'''يَوْمَ تَرْجُف الرَّاجِفَةُ * تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ'''»:
 
كلمۀ «رَاجِفَة»، به صيحه هاى عظيمى تفسير شده كه در آن تردد و اضطرابى باشد. و كلمۀ «رَادِفَة»، به صيحۀ متأخّر تابع تفسير شده. در نتيجه بنابراين تفسير، دو آيه مورد بحث با دو نفخۀ صور تطبيق مى شود، كه آيه زير هم بر آن ها دلالت دارد. مى فرمايد: «وَ نُفِخَ فِى الصّورِ فَصَعِقَ مَن فِى السّمَاوَاتِ وَ مَن فِى الأرض إلّا مَن شَاء اللّه ثُمّ نُفِخَ فِيه أُخرى فَإذَا هُم قِيَامٌ يَنظُرُون».
 
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۰۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۰۰ </center>
ولى بعضى گفته اند: راجفه به معناى هر محركى است كه متحرك را به شدت تكان دهد، چون كلمه «'''رجف '''» هم لازم و بدون مفعول استعمال مى شود، و معناى تحرك شديد را مى دهد، و هم متعدى استعمال شده معناى تحريك شديد را مى دهد، و مراد از «'''راجفه '''» نيز همان نفخه اولى است ، كه زمين و كوهها را تكان مى دهد، و مراد از رادفه نفخه دوم است ، كه متاخر و بعد از نفخه اول صورت مى گيرد.
ولى بعضى گفته اند: «راجفة»، به معناى هر محرّكى است كه متحرك را به شدّت تكان دهد. چون كلمۀ «رجف»، هم لازم و بدون مفعول استعمال مى شود و معناى تحرّك شديد را مى دهد؛ و هم متعدى استعمال شده، معناى تحريك شديد را مى دهد. و مراد از «راجفة» نيز همان نفخۀ اولى است، كه زمين و كوه ها را تكان مى دهد، و مراد از «رادفة»، نفخۀ دوم است، كه متأخّر و بعد از نفخۀ اول صورت مى گيرد.
و بعضى گفته اند: مراد از راجفه ، زمين و از رادفه ، آسمانها و ستارگان است ، كه آنها نيز به حركت در آمده آسمان را مى شكافند، و ستارگان مضطرب و متلاشى مى شوند. ولى اين دو وجه و مخصوصا وجه اخير خالى از بعد نيست .
 
و آنچه با سياق مناسب تر است ، به هر حال اين است كه جمله «'''يوم ترجف ...'''» ظرف باشد، براى جواب قسم كه در كلام نيامده ، تا بر فخامت و عظمت آن دلالت كند، و بفهماند آنقدر شديد است كه ناگفتنى است ، و آن جواب عبارت است از جمله «'''لتبعثن - حتما مبعوث خواهيد شد'''». بعضى ديگر گفته اند: كلمه «'''يوم '''» از اين جهت منصوب شده كه در معناى آيه «'''قلوب يومئذ واجفه يوم ترجف الراجفه '''» مى باشد، ولى اين وجه هم خالى از بعد نيست .
و بعضى گفته اند: مراد از «راجفة»، زمين و از «رادفة»، آسمان ها و ستارگان است، كه آن ها نيز به حركت در آمده، آسمان را مى شكافند و ستارگان مضطرب و متلاشى مى شوند. ولى اين دو وجه و مخصوصا وجه اخير، خالى از بُعد نيست.
قُلُوبٌ يَوْمَئذٍ وَاجِفَةٌ أَبْصرُهَا خَشِعَةٌ
 
نكره و بدون الف و لام آوردن كلمه «'''قلوب '''» براى افاده تنويع است ، و اين كلمه مبتدا و خبرش كلمه «'''واجفه '''» است ، و «'''وجيف '''» به معناى اضطراب است ، و كلمه «'''يومئذ'''» ظرفى است متعلق به واجفه ، و جمله مورد بحث استينافى و بيانگر صفت آن روز است .
و آنچه با سياق مناسب تر است، به هر حال اين است كه جملۀ «يَومَ تَرجُفُ ...»، ظرف باشد براى جواب قسم كه در كلام نيامده، تا بر فخامت و عظمت آن دلالت كند، و بفهماند آن قدر شديد است كه ناگفتنى است؛ و آن جواب عبارت است از جمله: «لَتُبعَثُنّ= حتما مبعوث خواهيد شد». بعضى ديگر گفته اند: كلمۀ «يَوم» از اين جهت منصوب شده كه در معناى آيه «قُلُوبٌ يَومَئذٍ وَاجِفَة يَوم تَرجُفُ الرّاجِفَة» مى باشد، ولى اين وجه هم خالى از بُعد نيست.
و ضمير «'''ها'''» در كلمه «'''ابصارها'''» به قلوب بر مى گردد، و نسبت ابصار به قلوب و اضافه اش بر آن ، به خاطر اين بوده كه مراد از قلوب در امثال اين موارد كه صفات ادراكى از قبيل علم و خوف و رجاء و نظائر آن بدان نسبت داده مى شود، نفوس بشرى است كه قبلا هم به آن اشاره شد.
 
و اگر خشوع را به ابصار نسبت داده با اينكه خشوع از احوال قلب است ، بخاطر آن بوده كه اثر ظاهرى خشوع در چشمها قوى تر از ساير اعضاء است .
«'''قُلُوبٌ يَوْمَئذٍ وَاجِفَةٌ * أَبْصارُهَا خَاشِعَةٌ'''»:
 
نكره و بدون الف و لام آوردن كلمه «قلوب» براى افادۀ تنويع است، و اين كلمه مبتدا و خبرش كلمۀ «واجفة» است، و «وَجِيف» به معناى اضطراب است، و كلمۀ «يَومَئذٍ» ظرفى است متعلق به وَاجفة، و جمله مورد بحث استينافى و بيانگر صفت آن روز است.
 
و ضمير «هَا» در كلمه «أبصَارُهَا» به قلوب بر مى گردد، و نسبت ابصار به قلوب و اضافه اش بر آن، به خاطر اين بوده كه مراد از «قلوب» در امثال اين موارد - كه صفات ادراكى از قبيل علم و خوف و رجاء و نظائر آن بدان نسبت داده مى شود - نفوس بشرى است كه قبلا هم به آن اشاره شد.
 
و اگر خشوع را به ابصار نسبت داده، با اين كه خشوع از احوال قلب است، به خاطر آن بوده كه اثر ظاهرى خشوع در چشم ها، قوى تر از ساير اعضاء است.
<span id='link193'><span>
<span id='link193'><span>


۱۳٬۷۸۶

ویرایش