گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۲۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۷۲: خط ۱۷۲:
<span id='link221'><span>
<span id='link221'><span>


==حكايت تخاصم و مشاجره متبوعان و تابعان در دوزخ ==
==حكايت تخاصم و مشاجرۀ تابعان و متبوعان، در دوزخ ==
هَذَا فَوْجٌ مُّقْتَحِمٌ مَّعَكُمْ ... فى النَّارِ
«'''هَذَا فَوْجٌ مُّقْتَحِمٌ مَّعَكُمْ ... فى النَّارِ'''»:
اين سه آيه - به طورى كه از سياق برمى آيد - تخاصم تابعان و متبوعان دوزخى را كه از طاغيان بودند حكايت مى كند.


پس جمله ((هذا فوج مقتحم معكم (( خطابى است از ناحيه خداى تعالى به متبوعين ، و كلمه ((هذا(( اشاره به فوجى از تابعين است كه دنبال متبوعين به دوزخ مى روند، و كلمه ((مقتحم (( اسم فاعل از ((اقتحام (( است كه به معناى داخل شدن به سختى و دشوارى است .
اين سه آيه - به طورى كه از سياق بر مى آيد - تخاصم تابعان و متبوعان دوزخى را كه از طاغيان بودند، حكايت مى كند.


و جمله ((لا مرحبا بهم انهم صالوا النار(( پاسخى است كه متبوعين به گوينده جمله ((هذا فوج مقتحم (( مى دهند. و كلمه ((مرحبا(( تحيتى است كه به شخص وارد مى دهند، و در حقيقت رحب (وسعت ) خانه را تقديم آن شخص مى كنند، پس اين كه پيشوايان و متبوعين ضلالت درباره تابعين خود مى گويند ((لا مرحبا بهم ((. معنايش اين است كه : وسعت و گشايشى براى آنان مباد. و اينكه باز درباره آنان مى گويند: ((انهم صالوا النار(( معنايش اين است كه : ايشان در آتش داخل خواهند شد، و حرارت آن را خواهند چشيد، و يا تابع آتش خواهند شد. و اين جمله در حقيقت جمله ((لا مرحبابهم (( را تعليل مى كند.
پس جمله «هَذَا فَوجٌ مُقتَحِمٌ مَعَكُم»، خطابى است از ناحيه خداى تعالى، به متبوعين، و كلمه «هَذَا»، اشاره به فوجى از تابعين است كه دنبال متبوعين به دوزخ مى روند. و كلمه «مُقتَحِم»، اسم فاعل از «إقتحَام» است، كه به معناى داخل شدن به سختى و دشوارى است.
 
و جمله «لا مَرحَباً بِهِم إنّهُم صَالُوا النّار»، پاسخى است كه متبوعين به گويندۀ جمله «هَذَا فَوجٌ مُقتَحِمٌ» مى دهند. و كلمه «مَرحَبا»، تحيتى است كه به شخص وارد مى دهند، و در حقيقت، رحب (وسعت) خانه را تقديم آن شخص مى كنند. پس اين كه پيشوايان و متبوعين ضلالت درباره تابعين خود مى گويند: «لا مَرحَباً بِهِم»، معنايش اين است كه: وسعت و گشايشى براى آنان مباد.  
 
و اين كه باز درباره آنان مى گويند: «إنّهُم صَالُوا النّار»، معنايش اين است كه: ايشان، در آتش داخل خواهند شد، و حرارت آن را خواهند چشيد، و يا تابع آتش خواهند شد. و اين جمله، در حقيقت جمله «لا مَرحَباً بِهِم» را تعليل مى كند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۳۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۳۵ </center>
و جمله ((قالوا بل انتم لا مرحبا بكم انتم قدمتموه لنا فبئس القرار((، حكايت جوابى است كه تابعان به متبوعان داده ، مى گويند: بلكه ((لا مرحبا(( به خود شما كه اين آتش را شما به جان ما افكنديد، و ما را به اين قرارگاه كه بدترين قرارگاهست مبتلا ساختيد.
و جمله «قَالُوا بَل أنتُم لا مَرحَباً بِكُم أنتُم قَدّمتُمُوهُ لَنَا فَبِئسَ القَرَارً»، حكايت جوابى است كه تابعان به متبوعان داده، مى گويند: بلكه «لا مَرحَباً» به خود شما، كه اين آتش را شما به جان ما افكنديد، و ما را به اين قرارگاه، كه بدترين قرارگاه است، مبتلا ساختيد.
 
«'''قَالُوا رَبَّنَا مَن قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَاباً ضِعْفاً فى النَّارِ'''»:
 
خداى سبحان، در اين جا ديگر نقل نمى كند كه پيشوايان، در جواب پيروان كه گناه را به گردن ايشان انداختند، چه گفتند، ولى در سوره «صافات» كه باز تخاصم آنان را حكايت كرده، نقل مى كند كه گفته اند: «بَل لَم تَكُونُوا مُؤمِنِين وَ مَا كَانَ لَنَا عَلَيكُم مِن سُلطَانٍ بَل كُنتُم قَوماً طَاغِين».  


قَالُوا رَبَّنَا مَن قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَاباً ضِعْفاً فى النَّارِ
پس آيه مورد بحث كه از قول پيروان نقل مى كند كه گفتند: «پروردگارا! هر كس كه اين سرنوشت را براى ما درست كرد، به دو برابر عذاب در آتش مبتلا كن»، در حقيقت، سخنى است كه پيروان بعد از ختم تخاصم گفته اند.


خداى سبحان در اينجا ديگر نقل نمى كند كه پيشوايان در جواب پيروان كه گناه را به گردن ايشان انداختند چه گفتند، ولى در سوره صافات كه باز تخاصم آنان را حكايت كرده ، نقل مى كند كه گفته اند: ((بل لم تكونوا مؤ منين و ما كان لنا عليكم من سلطان بل كنتم قوما طاغين (( پس آيه مورد بحث كه از قول پيروان نقل مى كند كه گفتند: ((پروردگارا هر كس ‍ كه اين سرنوشت را براى ما درست كرد، به دو برابر عذاب در آتش مبتلا كن (( در حقيقت سخنى است كه پيروان بعد از ختم تخاصم گفته اند.
و جملۀ «مَن قَدّمَ»، جمله شرطيه، و جمله «فَزِدهُ عَذَاباً»، جزاى آن است. و كلمه «ضِعف»، به معناى مثل است. و «عذاب ضِعف»، به معناى عذاب داراى ضعف و مثل است، و خلاصه عذاب دو برابر است.
و جمله ((من قدم (( جمله شرطيه ، و جمله ((فزده عذابا(( جزاى آن است . و كلمه ((ضعف (( به معناى مثل است . و ((عذاب ضعف (( به معناى عذاب داراى ضعف و مثل است ، و خلاصه عذاب دو برابر است .


وَ قَالُوا مَا لَنَا لا نَرَى رِجَالاً كُنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ الاَشرَارِ
«'''وَ قَالُوا مَا لَنَا لا نَرَى رِجَالاً كُنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ الاَشرَارِ'''»:


گويندگان اين سخن - به طورى كه از سياق برمى آيد - عموم اهل دوزخ ‌اند، و مرادشان از رجالى كه دوزخيان آنان را از اشرار مى پنداشتند، مؤ منين است كه در آن هنگام كه در بهشت هستند و دوزخيان دنبال آنان مى گردند، و پيدايشان نمى كنند، به يكديگر مى گويند: چه مى شود ما را كه آن مردانى را كه از اشرار مى دانستيم نمى بينيم و پيدا نمى كنيم ؟
گويندگان اين سخن - به طورى كه از سياق بر مى آيد - عموم اهل دوزخ ‌اند، و مرادشان از رجالى كه دوزخيان آنان را از اشرار مى پنداشتند، مؤمنان است كه در آن هنگام كه در بهشت هستند و دوزخيان دنبال آنان مى گردند، و پيدايشان نمى كنند، به يكديگر مى گويند: چه مى شود ما را كه آن مردانى را كه از اشرار مى دانستيم، نمى بينيم و پيدا نمى كنيم؟


أَتخَذْنَهُمْ سِخْرِياًّ أَمْ زَاغَت عَنهُمُ الاَبْصرُ
«'''أَتخَذْنَاهُمْ سِخْرِياًّ أَمْ زَاغَت عَنهُمُ الاَبْصَارُ'''»:


يعنى : آيا ما ايشان را در دنيا به مسخره گرفته بوديم ، و به خطا رفتيم ، در حالى كه آنان اهل نجات بودند؟ و يا آنكه چشم ما در دوزخ به ايشان نمى افتد؟
يعنى: آيا ما ايشان را در دنيا به مسخره گرفته بوديم و به خطا رفتيم، در حالى كه آنان اهل نجات بودند؟ و يا آن كه چشم ما، در دوزخ به ايشان نمى افتد؟


إِنَّ ذَلِك لحََقُّ تخَاصمُ أَهْلِ النَّارِ
«'''إِنَّ ذَلِك لحََقُّ تخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ'''»:


كلمه ((ذلك (( اشاره است به همان تخاصمى كه در بالا از ايشان حكايت فرمود. و بيان مى كند كه اين تخاصم اهل دوزخ امرى است ثابت و واقع شدنى كه هيچ ترديدى در وقوعش نيست ، چون در حقيقت تخاصم آن روزشان كشف و ظهور ملكاتى است كه دلهايشان در دنيا، در اثر ممارست در تنازع و تشاجر كسب كرده است ،
كلمه «ذَلِكَ»، اشاره است به همان تخاصمى كه در بالا از ايشان حكايت فرمود. و بيان مى كند كه اين تخاصم اهل دوزخ، امرى است ثابت و واقع شدنى، كه هيچ ترديدى در وقوعش نيست. چون در حقيقت تخاصم آن روزشان، كشف و ظهور ملكاتى است كه دل هايشان در دنيا، در اثر ممارست در تنازع و تشاجر كسب كرده است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۳۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۳۶ </center>
<span id='link222'><span>
<span id='link222'><span>
۱۳٬۷۸۶

ویرایش