گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۲۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۴۹: خط ۴۹:
و مصداق اين ضعف - به طورى كه از مقابله بر مى آيد - اول طفوليت است، هرچند كه ممكن است بر نطفه هم صادق باشد.
و مصداق اين ضعف - به طورى كه از مقابله بر مى آيد - اول طفوليت است، هرچند كه ممكن است بر نطفه هم صادق باشد.


و مراد از قوّت بعد از ضعف، رسيدن طفل است به حد بلوغ، و مراد از ضعف بعد از قوت، دوران پيرى است. و لذا كلمۀ «شَيبَة: پيرى» را بر آن (ضعف) عطف كرد، تا تفسير آن باشد. و اگر «ضَعف» و «قوت» را نكره آورد، براى اين است كه دلالت كند بر ابهام، و معين نبودن مقدار. چون افراد در آن اختلاف دارند.
و مراد از قوّت بعد از ضعف، رسيدن طفل است به حد بلوغ، و مراد از ضعف بعد از قوت، دوران پيرى است. و لذا كلمۀ «شَيبَة: پيرى» را بر آن (ضعف) عطف كرد، تا تفسير آن باشد.  
 
و اگر «ضَعف» و «قوت» را نكره آورد، براى اين است كه دلالت كند بر ابهام، و معين نبودن مقدار. چون افراد در آن اختلاف دارند.


«'''يَخلُقُ مَا يَشَاءُ'''» - يعنى: هرچه مى خواهد، خلق مى كند، همچنان كه ضعف را خواست و خلق كرد، و سپس قوت را خواست و خلق كرد. و در آخر ضعف را خواست و خلق كرد. و در اين بيان، صريح ترين اشاره است به اين كه پشت سرِ هم قرار داشتن اين سه حالت، از مقولۀ خلقت است، و چون اين حالى به حالى كردن انسان ها در عين اين كه «تدبير» است، «خلق» نيز هست، پس اين نيز، فعل خدا مى باشد كه خالق اشياء است. پس ديگر كسى از مشركان نگويد كه اين حالى به حالى كردن انسان ها، از آن جايى كه از مقولۀ «تدبير» است، به إله انسان مربوط مى شود، نه خدا.
«'''يَخلُقُ مَا يَشَاءُ'''» - يعنى: هرچه مى خواهد، خلق مى كند، همچنان كه ضعف را خواست و خلق كرد، و سپس قوت را خواست و خلق كرد. و در آخر ضعف را خواست و خلق كرد. و در اين بيان، صريح ترين اشاره است به اين كه پشت سرِ هم قرار داشتن اين سه حالت، از مقولۀ خلقت است، و چون اين حالى به حالى كردن انسان ها در عين اين كه «تدبير» است، «خلق» نيز هست، پس اين نيز، فعل خدا مى باشد كه خالق اشياء است. پس ديگر كسى از مشركان نگويد كه اين حالى به حالى كردن انسان ها، از آن جايى كه از مقولۀ «تدبير» است، به إله انسان مربوط مى شود، نه خدا.
۱۳٬۸۲۹

ویرایش