۱۳٬۷۱۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
<span id='link176'><span> | <span id='link176'><span> | ||
==بيان تناسب جواب موسى | ==بيان تناسب جواب موسى «ع» با مقتضاى مقام و اشاره به وجوه نادرست مفسران در معناى آيه == | ||
اينجا است كه خوب روشن مى گردد كه نظم طبيعى آيه و سياق آن بر طبق مقتضاى مقام جريان يافته است ، چون مقام ، مقام دعوت به سوى توحيد و اطاعت رسول بوده است و فرعون هم بعد از شنيدن دعوت ، عكس العملى نشان داده كه حاصلش تغافل از داشتن رب است ، و چنين وانمود كرده كه شما مرا به سوى رب خودتان مى خوانيد، (چون خود من كه ربى ندارم ) آنگاه پرسيده ((رب شما دو نفر كيست ؟(( چون مقام چنين مقامى بوده ، جا داشته كه در جواب بگويند: ((رب ما همان رب همه عالميان است (( تا ربوبيت ربشان شامل خود آنان و فرعون بشود. | اينجا است كه خوب روشن مى گردد كه نظم طبيعى آيه و سياق آن بر طبق مقتضاى مقام جريان يافته است ، چون مقام ، مقام دعوت به سوى توحيد و اطاعت رسول بوده است و فرعون هم بعد از شنيدن دعوت ، عكس العملى نشان داده كه حاصلش تغافل از داشتن رب است ، و چنين وانمود كرده كه شما مرا به سوى رب خودتان مى خوانيد، (چون خود من كه ربى ندارم ) آنگاه پرسيده ((رب شما دو نفر كيست ؟(( چون مقام چنين مقامى بوده ، جا داشته كه در جواب بگويند: ((رب ما همان رب همه عالميان است (( تا ربوبيت ربشان شامل خود آنان و فرعون بشود. | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
بعضى گفته اند: كلمه ((بال (( در اصل به معناى فكر است و از همين باب است كه مى گويند: ((خطر ببالى - به ذهنم خطور كرد(( و بعدا در معناى حال استعمال شد و در آيه مورد بحث به همين معنا آمده ، و معناى آيه اين است كه ((گفت حال قرون اولى چه بود؟(( و اين كلمه تثنيه و جمع ندارد و جمع آن به صورت ((بالات (( بسيار كم استعمال مى شود. | بعضى گفته اند: كلمه ((بال (( در اصل به معناى فكر است و از همين باب است كه مى گويند: ((خطر ببالى - به ذهنم خطور كرد(( و بعدا در معناى حال استعمال شد و در آيه مورد بحث به همين معنا آمده ، و معناى آيه اين است كه ((گفت حال قرون اولى چه بود؟(( و اين كلمه تثنيه و جمع ندارد و جمع آن به صورت ((بالات (( بسيار كم استعمال مى شود. | ||
==سؤال ديگر فرعون: «فما بال القرون الاولى»== | |||
از آنجايى كه پاسخ موسى مشتمل بر هدايت عمومى بود كه در خصوص نوع بشر جز از راه نبوت و معاد صورت نمى گيرد، چون اين توحيد جز با حساب و جزاء كه ميان نيكوكار و بدكار فرق بگذارد تمام نمى شود، و اين حساب و جزاء هم جز با فرق گذاشتن ميان كارهاى نيك و بد و آنچه مورد امر و رضايت خدا است ، از آنچه مورد نهى و غضب او است مى سر نمى شود، و نيز از آنجايى كه دعوت موسى و فرعون كه ماءمور شدند آن را به فرعون برسانند مشتمل بر مساءله جزاء بود، و در آخرش صريحا داشت : ((انا قد اوحى الينا ان العذاب على من كذب و تولى (( و چون فرعون مانند ساير وثنى مذهبان منكر معاد بود، لذا گفتگوى از مساءله ربوبيت را كه از موسى پاسخ دندان شكنى شنيده بود رها كرده ، به مساءله معاد پرداخت و از در استبعاد و ناباورى از او پرسيد مگر چنين چيزى ممكن است ؟. | از آنجايى كه پاسخ موسى مشتمل بر هدايت عمومى بود كه در خصوص نوع بشر جز از راه نبوت و معاد صورت نمى گيرد، چون اين توحيد جز با حساب و جزاء كه ميان نيكوكار و بدكار فرق بگذارد تمام نمى شود، و اين حساب و جزاء هم جز با فرق گذاشتن ميان كارهاى نيك و بد و آنچه مورد امر و رضايت خدا است ، از آنچه مورد نهى و غضب او است مى سر نمى شود، و نيز از آنجايى كه دعوت موسى و فرعون كه ماءمور شدند آن را به فرعون برسانند مشتمل بر مساءله جزاء بود، و در آخرش صريحا داشت : ((انا قد اوحى الينا ان العذاب على من كذب و تولى (( و چون فرعون مانند ساير وثنى مذهبان منكر معاد بود، لذا گفتگوى از مساءله ربوبيت را كه از موسى پاسخ دندان شكنى شنيده بود رها كرده ، به مساءله معاد پرداخت و از در استبعاد و ناباورى از او پرسيد مگر چنين چيزى ممكن است ؟. |
ویرایش