۱۳٬۷۷۸
ویرایش
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
==صعود پيامبر اكرم «ص» با جبرئيل به آسمان دنيا == | ==صعود پيامبر اكرم «ص» با جبرئيل به آسمان دنيا == | ||
آنگاه فرمود: جبرئيل | آنگاه فرمود: جبرئيل و من هم با او بالا رفتم تا به آسمان دنيا رسيديم و در آن فرشته اى را ديدم كه او را اسماعيل مى گفتند و هم او بود صاحب «خطفه»، كه خداى عزوجلّ درباره اش فرموده: «إلّا مَن خَطِفَ الخَطفَةَ فَأتبَعَهُ شَهَابٌ ثَاقِبٌ: مگر كسى كه خبر را بربايد، پس تير شهاب او را دنبال مى كند»، و او هفتاد هزار فرشته زير فرمان داشت، كه هر يك از آنان هفتاد هزار فرشته ديگر زير فرمان داشتند. فرشته مذكور پرسيد: اى جبرئيل، اين كيست همراه تو؟ | ||
گفت اين | گفت: اين محمّد، رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» است.، پرسيد: مبعوث هم شده؟ گفت: آرى. فرشته در را باز كرد، من به او سلام كردم. او نيز به من سلام كرد. من جهت او استغفار كردم. او هم جهت من استغفار كرد و گفت: مرحبا به برادر صالح و پيغمبر صالح. | ||
پرسيدم: اى جبرئيل اين كيست كه اين چنين مرا به فزع | و همچنين ملائكه يكى پس از ديگرى به ملاقات مى آمدند تا به آسمان دوم وارد شدم. در آن جا هيچ فرشته اى نديدم مگر آن كه خوش و خندانش يافتم تا اين كه فرشته اى ديدم كه از او مخلوقى بزرگتر نديده بودم. فرشته اى بود كريه المنظر و غضبناك. او نيز مانند سايرين با من برخورد نمود. هر چه آن ها گفتند، او نيز بگفت و هر دعا كه ايشان در حقم نمودند، او نيز كرد. اما در عين حال هيچ خنده نكرد، آن چنان كه ديگر ملائكه مى كردند. | ||
پرسيدم: اى جبرئيل! اين كيست كه اين چنين مرا به فزع انداخت؟ گفت: جا دارد كه ترسيده شود، خود ما هم همگى از او مى ترسيم. او خازن و مالك جهنم است، و تاكنون خنده نكرده، و از روزى كه خدا او را متصدى جهنم نموده تا به امروز، روز به روز، بر غضب غيظ خود نسبت به دشمنان خدا و گنهكاران - مى افزايد، و خداوند به دست او از ايشان انتقام مى گيرد. و اگر بنا بود به روى احدى تبسم كند، چه آن ها كه قبل از تو بودند و چه بعدی ها، قطعا به روى تو تبسم مى كرد. پس من بر او سلام كردم و او بر من سلام كرده، به نعيم بهشت بشارتم داد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه :۱۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه :۱۰ </center> | ||
پس من به جبرئيل گفتم آيا ممكن است | پس من به جبرئيل گفتم: آيا ممكن است او را فرمان دهى تا آتش دوزخ را به من نشان دهد؟ جبرئيل (يعنى همان كسى كه خداوند در باره اش فرمود: «مُطَاعٍ ثَمَّ أمِين»، گفت: آرى، و به آن فرشته گفت: اى مالك، آتش را به محمّد نشان بده. او پرده جهنم را بالا زد، و درى از آن را باز نمود، لهيب و شعله اى از آن بيرون جست و به سوى آسمان سر كشيد و همچنان بالا رفت كه گمان كردم مرا نيز خواهد گرفت. به جبرئيل گفتم: دستور بده پرده اش را بيندازد. او نيز مالك را گفت تا به حال اولش برگردانيد. | ||
<span id='link7'><span> | <span id='link7'><span> | ||
ویرایش