گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۱۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۶ اسفند ۱۴۰۱
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۳۷: خط ۱۳۷:
و بنابر اين معنا، كانه آيه شريفه مى خواهد مطلبى را بيان كند كه آيه «يوم يرون الملائكة لا بشرى يومئذ للمجرمين» افاده كند. بعضى ديگر گفته اند: منظور از «'''حق '''» رسالت است ، يعنى ما ملائكه را نازل نمى كنيم مگر براى وحى و رسالت ، و كانه آيه شريفه مطلبى را افاده مى كند كه آيه «'''قد جاءكم الرسول بالحق '''» و همچنين آيه «'''فقد كذبوا بالحق لما جاءهم '''» افاده مى نمايد.
و بنابر اين معنا، كانه آيه شريفه مى خواهد مطلبى را بيان كند كه آيه «يوم يرون الملائكة لا بشرى يومئذ للمجرمين» افاده كند. بعضى ديگر گفته اند: منظور از «'''حق '''» رسالت است ، يعنى ما ملائكه را نازل نمى كنيم مگر براى وحى و رسالت ، و كانه آيه شريفه مطلبى را افاده مى كند كه آيه «'''قد جاءكم الرسول بالحق '''» و همچنين آيه «'''فقد كذبوا بالحق لما جاءهم '''» افاده مى نمايد.


اين بود وجوهى كه در تفسير آيه شريفه ذكر كرده اند، البته وجوه ديگرى نيز در تفاسير مختلف گفته اند، وليكن هيچيك از آنها و نيز هيچيك از اين سه وجه خالى از اشكال نيست . و آن اشكال اينست كه با حصر موجود در جمله «ما ننزل الملائكة الا بالحق» سازگارى ندارد، زيرا در اين جمله نزول ملائكه را منحصر به حق كرده ، نه فقط منحصر به عذاب استيصال و نه فقط به مرگ ، و نه فقط به وحى و رسالت، و اگر بخواهيم آيه را طورى توجيه كنيم كه كلمه حق با يكى از اين سه معانى مذكور سازگارى داشته باشد آيه ، احتياج به قيدهاى زيادى پيدا مى كند در صورتى كه اطلاق آن همه آن قيدها را دفع مى كند.
اين بود وجوهى كه در تفسير آيه شريفه ذكر كرده اند، البته وجوه ديگرى نيز در تفاسير مختلف گفته اند، وليكن هيچيك از آنها و نيز هيچيك از اين سه وجه خالى از اشكال نيست. و آن اشكال اين است كه با حصر موجود در جمله «ما ننزل الملائكة الا بالحق» سازگارى ندارد، زيرا در اين جمله نزول ملائكه را منحصر به حق كرده ، نه فقط منحصر به عذاب استيصال و نه فقط به مرگ ، و نه فقط به وحى و رسالت، و اگر بخواهيم آيه را طورى توجيه كنيم كه كلمه حق با يكى از اين سه معانى مذكور سازگارى داشته باشد آيه ، احتياج به قيدهاى زيادى پيدا مى كند در صورتى كه اطلاق آن همه آن قيدها را دفع مى كند.


حق مطلب در معناى : «ما ننزل الملائكة الا بالحق ...»
==حق مطلب در معناى: «ما ننزل الملائكة الا بالحق...»==


البته ممكن است معناى آيه را با كمك تدبير در آيات ديگر طورى ديگر تقرير كنيم ، و آن اينكه ظرف زندگى دنياى مادى ، ظرفى است كه حق و باطل در آن مختلط و در هم آميخته است ، نه جداى از هم كه حق محض با همه آثار و خواصش جداى از باطل ظهور نموده و جلوه كند، همچنانكه آيه «كذلك يضرب الله الحق و الباطل» به اين حقيقت اشاره مى كند و اين معنا در مباحث گذشته بطور مفصل گذشت.
البته ممكن است معناى آيه را با كمك تدبير در آيات ديگر طورى ديگر تقرير كنيم، و آن اينكه ظرف زندگى دنياى مادى ، ظرفى است كه حق و باطل در آن مختلط و در هم آميخته است، نه جداى از هم كه حق محض با همه آثار و خواصش جداى از باطل ظهور نموده و جلوه كند، همچنان كه آيه «كذلك يضرب الله الحق و الباطل» به اين حقيقت اشاره مى كند و اين معنا در مباحث گذشته بطور مفصل گذشت.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۴۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۴۴ </center>
پس هر مقدار از حق در اين عالم ظهور كند، مقدارى از باطل و شك و شبهه هم همراه دارد، همچنانكه استقراء و از نظر گذراندن مواردى كه در طول زندگيمان به چشم خود ديده ايم نيز اين معنا را تاييد مى كند. آيه شريفه «'''و لو جعلناه ملكا لجعلناه رجلا و للبسنا عليهم ما يلبسون '''» نيز شاهد بر آن است.
پس هر مقدار از حق در اين عالم ظهور كند، مقدارى از باطل و شك و شبهه هم همراه دارد، همچنان كه استقراء و از نظر گذراندن مواردى كه در طول زندگی مان به چشم خود ديده ايم نيز اين معنا را تاييد مى كند. آيه شريفه «و لو جعلناه ملكا لجعلناه رجلا و للبسنا عليهم ما يلبسون» نيز شاهد بر آن است.


جهتش هم اين است كه ظرف دنيا ظرف امتحان است ، و امتحان از كسى مى كنند كه اختيار داشته باشد، نه اينكه مانند ساير موجودات طبيعى ، آثار و حركاتش جبرى و طبيعى باشدو اختيار هم وقتى تصور دارد كه خلط ميان حق و باطل و خير و شر ممكن باشد و به نحوى كه انسانها خود را در سر دو راهيها ببينند، و از آثار خير و شر پى به خود آنها ببرند، آنگاه هر يك از دو راه سعادت و شقاوت را كه مى خواهند اختيار كنند. و اما عالم ملائكه و ظرف وجود ايشان ، عالم حق محض است كه هيچ چيزش با هيچ باطلى آميخته نيست ، همچنانكه قرآن كريم فرموده:«لا يعصون الله ما امرهم و يفعلون ما يؤمرون» و نيز فرموده: «بل عباد مكرمون لا يسبقونه بالقول و هم بامره يعملون».
جهتش هم اين است كه ظرف دنيا ظرف امتحان است، و امتحان از كسى مى كنند كه اختيار داشته باشد، نه اين كه مانند ساير موجودات طبيعى ، آثار و حركاتش جبرى و طبيعى باشدو اختيار هم وقتى تصور دارد كه خلط ميان حق و باطل و خير و شر ممكن باشد و به نحوى كه انسان ها خود را در سر دو راهی ها ببينند، و از آثار خير و شر پى به خود آنها ببرند، آنگاه هر يك از دو راه سعادت و شقاوت را كه مى خواهند اختيار كنند.  
 
و اما عالم ملائكه و ظرف وجود ايشان ، عالم حق محض است كه هيچ چيزش با هيچ باطلى آميخته نيست ، همچنانكه قرآن كريم فرموده: «لا يعصون الله ما امرهم و يفعلون ما يؤمرون» و نيز فرموده: «بل عباد مكرمون لا يسبقونه بالقول و هم بامره يعملون».


پس مقتضاى اين آيات و آيات ديگرى كه در اين معنا هست اين است كه ملائكه به خوديخود مخلوقات شريف و موجودات طاهر و نورانى و منزهى هستند كه هيچ نقصى در آنان وجود نداشته و دچار شر و شقاوتى نمى شوند. پس در ظرف وجود آنان امكان فساد و معصيت و تقصير نيست ، و خلاصه اين نظامى كه در عالم مادى ما هست در عالم آنان نيست - و ان شاء الله به زودى در موارد مناسبى بحث مفصل اين مساله خواهد آمد.
پس مقتضاى اين آيات و آيات ديگرى كه در اين معنا هست اين است كه ملائكه به خوديخود مخلوقات شريف و موجودات طاهر و نورانى و منزهى هستند كه هيچ نقصى در آنان وجود نداشته و دچار شر و شقاوتى نمى شوند. پس در ظرف وجود آنان امكان فساد و معصيت و تقصير نيست ، و خلاصه اين نظامى كه در عالم مادى ما هست در عالم آنان نيست - و ان شاء الله به زودى در موارد مناسبى بحث مفصل اين مساله خواهد آمد.
خط ۱۵۱: خط ۱۵۳:
اين معنا نيز خواهد آمد كه آدمى مادام كه در عالم ماده است و در ورطه هاى شهوات و هواها چون اهل كفر و فسوق غوطه ميخورد هيچ راهى به اين ظرف و اين عالم ندارد تنها وقتى مى تواند بدان راه يابد كه عالم ماديش تباه گردد و به عالم حق قدم نهد - و خلاصه پرده ماديتشان كنار رود - آن وقت است كه عالم ملائكه را مى بينند،
اين معنا نيز خواهد آمد كه آدمى مادام كه در عالم ماده است و در ورطه هاى شهوات و هواها چون اهل كفر و فسوق غوطه ميخورد هيچ راهى به اين ظرف و اين عالم ندارد تنها وقتى مى تواند بدان راه يابد كه عالم ماديش تباه گردد و به عالم حق قدم نهد - و خلاصه پرده ماديتشان كنار رود - آن وقت است كه عالم ملائكه را مى بينند،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۴۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۴۵ </center>
همچنانكه قرآن كريم فرموده است :«'''لقد كنت فى غفلة من هذا فكشفنا عنك غطائك فبصرك اليوم حديد'''» و اين عالم همان عالمى است كه نسبت به اين عالم بشرى آخرت ناميده مى شود.
همچنان كه قرآن كريم فرموده است: «لقد كنت فى غفلة من هذا فكشفنا عنك غطائك فبصرك اليوم حديد»، و اين عالم همان عالمى است كه نسبت به اين عالم بشرى آخرت ناميده مى شود.
 
پس از آنچه گذشت روشن گرديد كه ظهور عالم ملائكه براى مردمى كه در بند ماده هستند موقوف بر اين است كه ظرف وجودشان مبدل گردد، يعنى با مردن از دنيا به آخرت منتقل شوند.  
پس از آنچه گذشت روشن گرديد كه ظهور عالم ملائكه براى مردمى كه در بند ماده هستند موقوف بر اين است كه ظرف وجودشان مبدل گردد، يعنى با مردن از دنيا به آخرت منتقل شوند.  


خط ۱۵۸: خط ۱۶۱:
و شايد همين معنايى كه گفتيم مراد آيه «ما ننزل الملائكة الا بالحق و ما كانوا اذا منظرين» باشد، چون اگر مشركين پيشنهاد نازل شدن ملائكه را دادند، براى اين بوده كه آنان را در صورت اصليشان ببينند تا پس از ديدن، دعوت رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) را تصديق كنند و اين پيشنهاد جز با مردنشان عملى نمى شود.
و شايد همين معنايى كه گفتيم مراد آيه «ما ننزل الملائكة الا بالحق و ما كانوا اذا منظرين» باشد، چون اگر مشركين پيشنهاد نازل شدن ملائكه را دادند، براى اين بوده كه آنان را در صورت اصليشان ببينند تا پس از ديدن، دعوت رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) را تصديق كنند و اين پيشنهاد جز با مردنشان عملى نمى شود.


همچنانكه قرآن كريم فرموده :«و قال الذين لا يرجون لقائنا لو لا انزل علينا الملائكة... يوم يرون الملائكة لا بشرى يومئذ للمجرمين و يقولون حجرا محجورا و قدمنا الى ما عملوا من عمل فجعلناه هباء منثورا».
همچنان كه قرآن كريم فرموده :«و قال الذين لا يرجون لقائنا لو لا انزل علينا الملائكة... يوم يرون الملائكة لا بشرى يومئذ للمجرمين و يقولون حجرا محجورا و قدمنا الى ما عملوا من عمل فجعلناه هباء منثورا».


و هر دوى اين معانى در «آيه و قالوا لولا انزل عليه ملك و لو انزلنا ملكا لقضى الامر ثم لا ينظرون و لو جعلناه ملكا لجعلناه رجلا و للبسنا عليهم ما يلبسون» جمع شده ، خداى تعالى مى فرمايد:
و هر دوى اين معانى در «آيه و قالوا لولا انزل عليه ملك و لو انزلنا ملكا لقضى الامر ثم لا ينظرون و لو جعلناه ملكا لجعلناه رجلا و للبسنا عليهم ما يلبسون» جمع شده، خداى تعالى مى فرمايد:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۴۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۴۶ </center>
اگر ما فرشتگانى به عنوان معجزه و براى تصديق نبوت او نازل كنيم لازمه اش اين است كه كار ايشان را يكسره سازيم و هلاكشان كنيم و حتى اگر يكى از فرشتگان را پيامبر مردم كنيم باز ناگزيريم او را به صورت يك فرد بشر ممثل و مجسم كنيم ، و او را در مواقف اشتباه و خطا قرار دهيم ، چون منظور از رسالت اين است كه يكى از وسائل امتحان باشد كه هم وسيله نجات و هم وسيله هلاك بوده باشد و از رسالتى كه عقول مردم را مضطر و مجبور به ايمان و قبول دعوت الهى نمايد غرضى كه گفتيم حاصل نمى شود.
اگر ما فرشتگانى به عنوان معجزه و براى تصديق نبوت او نازل كنيم لازمه اش اين است كه كار ايشان را يكسره سازيم و هلاكشان كنيم و حتى اگر يكى از فرشتگان را پيامبر مردم كنيم باز ناگزيريم او را به صورت يك فرد بشر ممثل و مجسم كنيم ، و او را در مواقف اشتباه و خطا قرار دهيم، چون منظور از رسالت اين است كه يكى از وسائل امتحان باشد كه هم وسيله نجات و هم وسيله هلاك بوده باشد و از رسالتى كه عقول مردم را مضطر و مجبور به ايمان و قبول دعوت الهى نمايد غرضى كه گفتيم حاصل نمى شود.
<span id='link102'><span>
<span id='link102'><span>


۱۳٬۷۸۶

ویرایش