گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۳ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۵}}
__TOC__
__TOC__




و اين معنائى كه اين مفسر براى آيه كرده فى نفسه و با قطع نظر از آيه ، معناى بدى نيست ، ولى بحث در اين است كه اين معنا را از كجاى آيه مى توان بدست آورد. و همچنين وجه قبلى كه آن نيز فى نفسه و حتى از نظر سياق وجه بدى نيست ، ليكن آيه بر آن دلالت ندارد.
و اين معنائى كه اين مفسر براى آيه كرده فى نفسه و با قطع نظر از آيه ، معناى بدى نيست ، ولى بحث در اين است كه اين معنا را از كجاى آيه مى توان بدست آورد. و همچنين وجه قبلى كه آن نيز فى نفسه و حتى از نظر سياق وجه بدى نيست ، ليكن آيه بر آن دلالت ندارد.
وَ يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لا يَضرُّهُمْ وَ لا يَنفَعُهُمْ وَ يَقُولُونَ هَؤُلاءِ شفَعَؤُنَا عِندَ اللَّهِ ...
وَ يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لا يَضرُّهُمْ وَ لا يَنفَعُهُمْ وَ يَقُولُونَ هَؤُلاءِ شفَعَؤُنَا عِندَ اللَّهِ ...
در اين آيه شريفه روى سخن با مشركين بت پرست است ، و اگر چه بسا ديگران يعنى اهل كتاب را نيز بر حسب وسعتى كه در معناى آن است شامل بشود، چون كلمه «'''ما'''» اين وسعت را به معناى آيه مى دهد، و اگر به خاطر نزول اين سوره در مكه و جزء اولين سوره هاى نازله از قرآن گفتيم كه روى سخن در آن متوجه مشركين است ، معنايش اين نيست كه شامل غير مشركين نمى شود.
در اين آيه شريفه روى سخن با مشركين بت پرست است ، و اگر چه بسا ديگران يعنى اهل كتاب را نيز بر حسب وسعتى كه در معناى آن است شامل بشود، چون كلمه «'''ما'''» اين وسعت را به معناى آيه مى دهد، و اگر به خاطر نزول اين سوره در مكه و جزء اولين سوره هاى نازله از قرآن گفتيم كه روى سخن در آن متوجه مشركين است ، معنايش اين نيست كه شامل غير مشركين نمى شود.
<span id='link28'><span>
<span id='link28'><span>
خط ۱۹: خط ۲۱:
<span id='link29'><span>
<span id='link29'><span>
==توضيحى در مورد پيدايش اختلاف در ميان مردم و بوجود آمدن دو راه : هدايت و ضلالت ==
==توضيحى در مورد پيدايش اختلاف در ميان مردم و بوجود آمدن دو راه : هدايت و ضلالت ==
وَ مَا كانَ النَّاس إِلا أُمَّةً وَحِدَةً فَاخْتَلَفُوا ...
وَ مَا كانَ النَّاس إِلا أُمَّةً وَحِدَةً فَاخْتَلَفُوا ...
در سابق در تفسير آيه «'''كان الناس امة واحدة فبعث اللّه النبيين مبشرين و منذرين و انزل معهم الكتاب بالحق ليحكم بين الناس فيما اختلفوا فيه و ما اختلف فيه الا الذين اوتوه من بعد ما جاءتهم البينات بغيا بينهم '''» گفتيم كه اين آيه كشف مى كند از اينكه در بين مردم دو نوع اختلاف بوده .
در سابق در تفسير آيه «'''كان الناس امة واحدة فبعث اللّه النبيين مبشرين و منذرين و انزل معهم الكتاب بالحق ليحكم بين الناس فيما اختلفوا فيه و ما اختلف فيه الا الذين اوتوه من بعد ما جاءتهم البينات بغيا بينهم '''» گفتيم كه اين آيه كشف مى كند از اينكه در بين مردم دو نوع اختلاف بوده .
اول اختلاف از حيث معاش كه برگشت آن به همان دعاوى است كه مردم در آن دعواهايشان به دو دسته تقسيم مى شوند يكى مدّعى و ديگرى مدعى عليه ، يكى ظالم و ديگرى مظلوم ، يكى متعدى و ديگرى آنكه به وى تعدى شده ، يكى آنكه حق خود را گرفته ، و ديگرى آنكه حقش ضايع شده ، و اين اختلاف همان است كه خداى تعالى آن را به وسيله تشريع دين و بعثت انبياء و انزال كتاب با انبياء برطرف كرده ، تا انبياء با آن كتابها در بين مردم حكم كنند و اختلافشان را بر طرف سازند، معارف و معالم دين را به مردم ياد دهند و آنان را انذار و تبشير كنند.
اول اختلاف از حيث معاش كه برگشت آن به همان دعاوى است كه مردم در آن دعواهايشان به دو دسته تقسيم مى شوند يكى مدّعى و ديگرى مدعى عليه ، يكى ظالم و ديگرى مظلوم ، يكى متعدى و ديگرى آنكه به وى تعدى شده ، يكى آنكه حق خود را گرفته ، و ديگرى آنكه حقش ضايع شده ، و اين اختلاف همان است كه خداى تعالى آن را به وسيله تشريع دين و بعثت انبياء و انزال كتاب با انبياء برطرف كرده ، تا انبياء با آن كتابها در بين مردم حكم كنند و اختلافشان را بر طرف سازند، معارف و معالم دين را به مردم ياد دهند و آنان را انذار و تبشير كنند.
خط ۵۲: خط ۵۴:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۴۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۴۶ </center>
قضائى را معيار قرار دهيم كه خداى تعالى رانده ، و اولين قضايى كه خدا رانده همان است كه گفتيم در آغاز خلقت و اسكان بشر در زمين راند، و آيه «'''۱۴'''» سوره شورى از آن خبر مى دهد.
قضائى را معيار قرار دهيم كه خداى تعالى رانده ، و اولين قضايى كه خدا رانده همان است كه گفتيم در آغاز خلقت و اسكان بشر در زمين راند، و آيه «'''۱۴'''» سوره شورى از آن خبر مى دهد.
وَ يَقُولُونَ لَوْ لا أُنزِلَ عَلَيْهِ ءَايَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْب للَّهِ فَانتَظِرُوا إِنى مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ
وَ يَقُولُونَ لَوْ لا أُنزِلَ عَلَيْهِ ءَايَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْب للَّهِ فَانتَظِرُوا إِنى مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ
اين آيه مانند آيه قبلش كه ميفرمود: «'''و يعبدون من دون اللّه '''» و نيز آيه قبل از آن كه ميفرمود: «'''و اذا تتلى عليهم آياتنا'''»، صحنه هايى از مظالم قولى و عملى مشركين را برشمرده و در رد آنها حجت هائى را به رسول گرامى خود تلقين مى كند تا عليه مشركين به آن حجتها احتجاج فرمايد، و در اول آيات مورد بحث يكى از آن سخنان مشركين و پاسخش گذشت . پس ، جمله «'''و يقولون لولا انزل ...'''» عطف است بر همان اول آيات مورد بحث كه ميفرمود: «'''و اذا تتلى عليهم آياتنا'''»
اين آيه مانند آيه قبلش كه ميفرمود: «'''و يعبدون من دون اللّه '''» و نيز آيه قبل از آن كه ميفرمود: «'''و اذا تتلى عليهم آياتنا'''»، صحنه هايى از مظالم قولى و عملى مشركين را برشمرده و در رد آنها حجت هائى را به رسول گرامى خود تلقين مى كند تا عليه مشركين به آن حجتها احتجاج فرمايد، و در اول آيات مورد بحث يكى از آن سخنان مشركين و پاسخش گذشت . پس ، جمله «'''و يقولون لولا انزل ...'''» عطف است بر همان اول آيات مورد بحث كه ميفرمود: «'''و اذا تتلى عليهم آياتنا'''»
در آيه مورد بحث علاوه بر اين براى چندمين بار انكار قرآن توسط مشركين را تذكر داده ، چون مرادشان از اينكه گفتند: «'''لو لا انزل عليه آية من ربه '''» هر چند درخواست آوردن قرآن ديگر است ، ليكن اين درخواست در واقع معنايش تحقير قرآن و قبول نداشتن آنست ، خواستند آن را استخفاف نموده بگويند قرآن آيتى الهى نيست ، به دليل اينكه در پاسخشان حرف «'''فاء'''» را آورده ، و فرموده : «'''فقل انما الغيب لله '''» و مانند موارد ديگر به كلمه «'''قل '''» اكتفاء نكرده و نفرمود: «'''قل انما الغيب لله '''». گويا فرموده «'''از تو آيتى ديگر طلب مى كنند و به قرآن اكتفاء ننموده به آن راضى نميشوند، و چون به قرآن به عنوان يك آيت اكتفا نكردند به ايشان بگو آيات از ناحيه غيب است ، غيبى كه مختص به خداى تعالى است ، پس اختيار آيات به دست من نيست ، لاجرم شما منتظر آيتى كه حق را از باطل جدا كند باشيد، من نيز با شما جزء منتظرين خواهم بود'''».
در آيه مورد بحث علاوه بر اين براى چندمين بار انكار قرآن توسط مشركين را تذكر داده ، چون مرادشان از اينكه گفتند: «'''لو لا انزل عليه آية من ربه '''» هر چند درخواست آوردن قرآن ديگر است ، ليكن اين درخواست در واقع معنايش تحقير قرآن و قبول نداشتن آنست ، خواستند آن را استخفاف نموده بگويند قرآن آيتى الهى نيست ، به دليل اينكه در پاسخشان حرف «'''فاء'''» را آورده ، و فرموده : «'''فقل انما الغيب لله '''» و مانند موارد ديگر به كلمه «'''قل '''» اكتفاء نكرده و نفرمود: «'''قل انما الغيب لله '''». گويا فرموده «'''از تو آيتى ديگر طلب مى كنند و به قرآن اكتفاء ننموده به آن راضى نميشوند، و چون به قرآن به عنوان يك آيت اكتفا نكردند به ايشان بگو آيات از ناحيه غيب است ، غيبى كه مختص به خداى تعالى است ، پس اختيار آيات به دست من نيست ، لاجرم شما منتظر آيتى كه حق را از باطل جدا كند باشيد، من نيز با شما جزء منتظرين خواهم بود'''».
پس ، آنچه از آيه استفاده مى شود اين است ، و اين مستفاد دلالت دارد بر اينكه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) منتظر رسيدن آيتى غير قرآن بوده كه حق را از باطل جدا سازد، و بين آن جناب و بين امتش ‍ داورى كند - و بزودى در آيه چهل وشش همين سوره وعدهاى صريح به فرستادن آن آيت كه دستور انتظار كشيدنش را به مشركين داده مى آيد، كه فرموده : «'''و اما نرينك بعض الذى نعدهم او نتوفينك فالينا مرجعهم '''» و چند آيه بعد از آن .
پس ، آنچه از آيه استفاده مى شود اين است ، و اين مستفاد دلالت دارد بر اينكه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) منتظر رسيدن آيتى غير قرآن بوده كه حق را از باطل جدا سازد، و بين آن جناب و بين امتش ‍ داورى كند - و بزودى در آيه چهل وشش همين سوره وعدهاى صريح به فرستادن آن آيت كه دستور انتظار كشيدنش را به مشركين داده مى آيد، كه فرموده : «'''و اما نرينك بعض الذى نعدهم او نتوفينك فالينا مرجعهم '''» و چند آيه بعد از آن .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۴۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۴۷ </center>
وَ إِذَا أَذَقْنَا النَّاس رَحْمَةً مِّن بَعْدِ ضرَّاءَ مَستهُمْ إِذَا لَهُم مَّكْرٌ فى ءَايَاتِنَا ...
وَ إِذَا أَذَقْنَا النَّاس رَحْمَةً مِّن بَعْدِ ضرَّاءَ مَستهُمْ إِذَا لَهُم مَّكْرٌ فى ءَايَاتِنَا ...
شرحى در مورد مكر مشركين در آيات خدا و مراد از: «'''اللّه اسرع مكرا'''»
شرحى در مورد مكر مشركين در آيات خدا و مراد از: «'''اللّه اسرع مكرا'''»
مضمون اين آيه هر چند از حقايقى است عمومى و جارى در اغلب مردم و در اكثر اوقات - چون هيچ انسانى نيست كه در طول زندگيش بعد از برهه اى آسايش گرفتار ناملايمات نگردد، بلكه كمتر اتفاق ميافتد كه گرفتاريها در حق يك انسان مكرر نشود - و ليكن آيه مورد بحث از نظر زمينه آيات قبلش گويا مى خواهد كنايه اى به مشركين و نيرنگهائى كه در باره آيات خدا بكار برده اند بزند. دليل بر اينكه آيه شريفه نميخواهد آن مطلب عمومى را تذكر دهد و بلكه روى سخن تنها با مشركين دارد، اين است كه در آخر همين آيه ميفرمايد: «'''قل اللّه اسرع مكرا'''». معلوم مى شود نظر در آيه شريفه متوجه به مكر طائفه خاصى است ، همان طائفهاى كه روى سخن در اين آيات به ايشان است . و بدين جهت روى سخن متوجه آنان شده كه نسبت به آيات «'''سراء'''» و «'''ضراء'''» اى كه آيت بودنش واضح است مكر مى كنند، و يكى از مكرهائى كه كردند مكرى است كه در باره قرآن كردند، قرآنى كه آيتى است الهى و رحمتى است از او، كه اين رحمت را بعد از ضراء جهالت و تنگى عمومى معيشت و ذلت و تفرقه و دورى دلها از يكديگر، و حاكميت بغض و كينه در آنها به آنان چشانيد، تا از سراء علم و معرفت و فراخى زندگى و عزت و وحدت كلمه و صفا و صميميت برخوردارشان بسازد، ولى در باره همين سراء مكر كردند، يك بار گفتند: «'''ائت بقرآن غير هذا او بدله - قرآنى غير اين بياور و يا احكامش را عوض كن '''». و بار ديگر گفتند: «'''لو لا انزل عليه آية من ربه - چرا از ناحيه پروردگارش آيتى بر او نازل نميشود'''».
مضمون اين آيه هر چند از حقايقى است عمومى و جارى در اغلب مردم و در اكثر اوقات - چون هيچ انسانى نيست كه در طول زندگيش بعد از برهه اى آسايش گرفتار ناملايمات نگردد، بلكه كمتر اتفاق ميافتد كه گرفتاريها در حق يك انسان مكرر نشود - و ليكن آيه مورد بحث از نظر زمينه آيات قبلش گويا مى خواهد كنايه اى به مشركين و نيرنگهائى كه در باره آيات خدا بكار برده اند بزند. دليل بر اينكه آيه شريفه نميخواهد آن مطلب عمومى را تذكر دهد و بلكه روى سخن تنها با مشركين دارد، اين است كه در آخر همين آيه ميفرمايد: «'''قل اللّه اسرع مكرا'''». معلوم مى شود نظر در آيه شريفه متوجه به مكر طائفه خاصى است ، همان طائفهاى كه روى سخن در اين آيات به ايشان است . و بدين جهت روى سخن متوجه آنان شده كه نسبت به آيات «'''سراء'''» و «'''ضراء'''» اى كه آيت بودنش واضح است مكر مى كنند، و يكى از مكرهائى كه كردند مكرى است كه در باره قرآن كردند، قرآنى كه آيتى است الهى و رحمتى است از او، كه اين رحمت را بعد از ضراء جهالت و تنگى عمومى معيشت و ذلت و تفرقه و دورى دلها از يكديگر، و حاكميت بغض و كينه در آنها به آنان چشانيد، تا از سراء علم و معرفت و فراخى زندگى و عزت و وحدت كلمه و صفا و صميميت برخوردارشان بسازد، ولى در باره همين سراء مكر كردند، يك بار گفتند: «'''ائت بقرآن غير هذا او بدله - قرآنى غير اين بياور و يا احكامش را عوض كن '''». و بار ديگر گفتند: «'''لو لا انزل عليه آية من ربه - چرا از ناحيه پروردگارش آيتى بر او نازل نميشود'''».
خط ۷۰: خط ۷۲:
و به زودى نظير اين معنا در تفسير آيه بيست وسه همين سوره مى آيد، آنجا كه فرموده : «'''يا ايها الناس انما بغيكم على انفسكم '''»
و به زودى نظير اين معنا در تفسير آيه بيست وسه همين سوره مى آيد، آنجا كه فرموده : «'''يا ايها الناس انما بغيكم على انفسكم '''»
در آيه مورد بحث التفاتى از غيبت به خطاب بكار رفته ، در جمله «'''اذا لهم مكر'''» مردم غايب فرض شده اند و در جمله «'''ما تمكرون '''» - بنا به قرائت آن به «'''تاء'''» خطاب ، كه قرائتى است مشهور - حاضر و مخاطب به حساب آمده اند، و اين التفات عجيبى است كه در قرآن كريم بكار رفته ، و شايد نكته اش اين باشد كه جمله «'''قل اللّه اسرع مكرا'''» را در چشم شنونده مجسم سازد، كاءنّه بعد از آنكه به رسول گرامى اش ‍ فرموده : «'''بگو كه خدا مكرش سريعتر است '''» خواست تا اين معنا را بطور مجسم توضيح دهد، لذا ناگهان روى سخن از آن جناب برگردانيد و دفعة براى مردم تجلى كرد، و با خود آنان سخن گفت و سبب «'''اسرع مكرا'''» بودن خود را بيان كرد، و سپس خود را از مردم محجوب ساخته و مردم در غيبت واقع شدند، و وجهه سخن را به حالت قبل كه مردم غايب فرض شده بودند، برگشت داد و روى سخن را متوجه رسول گرامى اش ساخته و فرمود: «'''هو الذى يسيركم ...'''» و اين خود يكى از التفاتهاى لطيف است .
در آيه مورد بحث التفاتى از غيبت به خطاب بكار رفته ، در جمله «'''اذا لهم مكر'''» مردم غايب فرض شده اند و در جمله «'''ما تمكرون '''» - بنا به قرائت آن به «'''تاء'''» خطاب ، كه قرائتى است مشهور - حاضر و مخاطب به حساب آمده اند، و اين التفات عجيبى است كه در قرآن كريم بكار رفته ، و شايد نكته اش اين باشد كه جمله «'''قل اللّه اسرع مكرا'''» را در چشم شنونده مجسم سازد، كاءنّه بعد از آنكه به رسول گرامى اش ‍ فرموده : «'''بگو كه خدا مكرش سريعتر است '''» خواست تا اين معنا را بطور مجسم توضيح دهد، لذا ناگهان روى سخن از آن جناب برگردانيد و دفعة براى مردم تجلى كرد، و با خود آنان سخن گفت و سبب «'''اسرع مكرا'''» بودن خود را بيان كرد، و سپس خود را از مردم محجوب ساخته و مردم در غيبت واقع شدند، و وجهه سخن را به حالت قبل كه مردم غايب فرض شده بودند، برگشت داد و روى سخن را متوجه رسول گرامى اش ساخته و فرمود: «'''هو الذى يسيركم ...'''» و اين خود يكى از التفاتهاى لطيف است .
هُوَ الَّذِى يُسيرُكمْ فى الْبرِّ وَ الْبَحْرِ حَتى إِذَا كُنتُمْ فى الْفُلْكِ وَ جَرَيْنَ بهِمْ...
هُوَ الَّذِى يُسيرُكمْ فى الْبرِّ وَ الْبَحْرِ حَتى إِذَا كُنتُمْ فى الْفُلْكِ وَ جَرَيْنَ بهِمْ...
كلمه «'''فلك '''» به معناى كشتى است ، هم يك كشتى را فلك مى گويند و هم جمع كشتيها را، البته در اينجا جمع آن مورد نظر است ، به دليل اينكه با فعل جمع از حركت و جريان آن تعبير كرده و فرموده : «'''و جرين بهم '''»، و كلمه «'''ريح '''» به معناى نسيم و «'''ريح عاصف '''» به معناى باد تند است ، و جمله «'''احيط بهم '''» كنايه است از اينكه مشرف به هلاكت شوند، و تقدير كلام «'''احاط بهم الهلاك '''»، و يا «'''احاط بهم الامواج '''» است ، يعنى بلاء و يا موجها از هر سو به آنان احاطه كند، و اشاره به كلمه «'''هذه '''» دلالت بر شدّت و بلائى دارد كه گرفتارش شده اند.
كلمه «'''فلك '''» به معناى كشتى است ، هم يك كشتى را فلك مى گويند و هم جمع كشتيها را، البته در اينجا جمع آن مورد نظر است ، به دليل اينكه با فعل جمع از حركت و جريان آن تعبير كرده و فرموده : «'''و جرين بهم '''»، و كلمه «'''ريح '''» به معناى نسيم و «'''ريح عاصف '''» به معناى باد تند است ، و جمله «'''احيط بهم '''» كنايه است از اينكه مشرف به هلاكت شوند، و تقدير كلام «'''احاط بهم الهلاك '''»، و يا «'''احاط بهم الامواج '''» است ، يعنى بلاء و يا موجها از هر سو به آنان احاطه كند، و اشاره به كلمه «'''هذه '''» دلالت بر شدّت و بلائى دارد كه گرفتارش شده اند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۵۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۵۰ </center>
و معناى آيه روشن است .
و معناى آيه روشن است .
در اين آيه نيز التفات عجيبى بكار رفته ، و آن التفات از خطاب به غيبت ميباشد. از جمله «'''و جرين بهم بريح طيبة '''» تا جمله «'''بغير الحق '''» - در آيه بعد - مردم غايب فرض شده اند در حالى كه قبلا مورد خطاب قرار داشتند، مى فرمود: «'''خدا آن كسى است كه شما را در خشكى و در دريا سير مى دهد، تا آنكه سرنوشت شما را به درون كشتى بكشد'''»، آن وقت ناگهان همين مردم مورد خطاب را غايب فرض كرده مى فرمايد: «'''و بوسيله بادهاى تند، كشتى آنان را به حركت در آورد'''»، كه در اين قسمت خطاب را متوجه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) نموده و عجيبترين قسمت داستانى را كه براى آن جناب تعريف مى كند خاطرنشانش مى سازد تا اين قسمت را بشنود و تعجب كند. و اين التفات علاوه بر اين ، رويگردانى از مردم نيز هست ، يعنى خواسته است بفهماند مردم آن لياقت و آن دركى را كه خداى تعالى با آنان بطور مخاطب و رو در رو سخن بگويد ندارند.
در اين آيه نيز التفات عجيبى بكار رفته ، و آن التفات از خطاب به غيبت ميباشد. از جمله «'''و جرين بهم بريح طيبة '''» تا جمله «'''بغير الحق '''» - در آيه بعد - مردم غايب فرض شده اند در حالى كه قبلا مورد خطاب قرار داشتند، مى فرمود: «'''خدا آن كسى است كه شما را در خشكى و در دريا سير مى دهد، تا آنكه سرنوشت شما را به درون كشتى بكشد'''»، آن وقت ناگهان همين مردم مورد خطاب را غايب فرض كرده مى فرمايد: «'''و بوسيله بادهاى تند، كشتى آنان را به حركت در آورد'''»، كه در اين قسمت خطاب را متوجه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) نموده و عجيبترين قسمت داستانى را كه براى آن جناب تعريف مى كند خاطرنشانش مى سازد تا اين قسمت را بشنود و تعجب كند. و اين التفات علاوه بر اين ، رويگردانى از مردم نيز هست ، يعنى خواسته است بفهماند مردم آن لياقت و آن دركى را كه خداى تعالى با آنان بطور مخاطب و رو در رو سخن بگويد ندارند.
فَلَمَّا أَنجَاهُمْ إِذَا هُمْ يَبْغُونَ فى الاَرْضِ بِغَيرِ الْحَقِّ
فَلَمَّا أَنجَاهُمْ إِذَا هُمْ يَبْغُونَ فى الاَرْضِ بِغَيرِ الْحَقِّ
كلمه «'''بغى '''» در اصل به معناى طلب كردن است ، و بيشتر در مورد ظلم استعمال مى شود، چون ظلم ، طلب كردن حق ديگران از راه تعدى بر آنان است ، كه البته در اينگونه موارد حتما قيد «'''بغير الحق '''» را بعد از كلمه «'''بغى '''» مى آورند، و اگر اين كلمه در اصل به معناى ظلم ميبود آوردن اين قيد بيهوده و زائد بود، چون ظلم هميشه به غير حق هست و احتياج به آوردن اين قيد نيست .
كلمه «'''بغى '''» در اصل به معناى طلب كردن است ، و بيشتر در مورد ظلم استعمال مى شود، چون ظلم ، طلب كردن حق ديگران از راه تعدى بر آنان است ، كه البته در اينگونه موارد حتما قيد «'''بغير الحق '''» را بعد از كلمه «'''بغى '''» مى آورند، و اگر اين كلمه در اصل به معناى ظلم ميبود آوردن اين قيد بيهوده و زائد بود، چون ظلم هميشه به غير حق هست و احتياج به آوردن اين قيد نيست .
جمله مورد بحث تتمّه آيه سابق است ، و مجموع آن آيه و اين جمله يعنى از «'''هو الذى يسيركم فى البر و البحر'''» تا جمله «'''بغير الحق '''» به منزله شاهد و مثال است براى مطلب كلى و عمومى قبل كه ميفرمود: «'''و اذا اذقنا الناس رحمة من بعد ضراء مستهم ...'''». و يا مثال است بر خصوص جمله «'''قل اللّه اسرع مكرا'''»، و به هر حال جمله بعدى كه مى فرمايد: «'''يا ايها الناس انما بغيكم على انفسكم ...'''» جمله اى است كه تماميت غرض از كلام در آيه سابق متوقف بر آن است ، هر چند كه كلام رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) نباشد - دقت بفرمائيد.
جمله مورد بحث تتمّه آيه سابق است ، و مجموع آن آيه و اين جمله يعنى از «'''هو الذى يسيركم فى البر و البحر'''» تا جمله «'''بغير الحق '''» به منزله شاهد و مثال است براى مطلب كلى و عمومى قبل كه ميفرمود: «'''و اذا اذقنا الناس رحمة من بعد ضراء مستهم ...'''». و يا مثال است بر خصوص جمله «'''قل اللّه اسرع مكرا'''»، و به هر حال جمله بعدى كه مى فرمايد: «'''يا ايها الناس انما بغيكم على انفسكم ...'''» جمله اى است كه تماميت غرض از كلام در آيه سابق متوقف بر آن است ، هر چند كه كلام رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) نباشد - دقت بفرمائيد.
يَأَيهَا النَّاس إِنَّمَا بَغْيُكُمْ عَلى أَنفُسِكُم مَّتَعَ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا ثُمَّ إِلَيْنَا مَرْجِعُكُمْ ...
يَأَيهَا النَّاس إِنَّمَا بَغْيُكُمْ عَلى أَنفُسِكُم مَّتَعَ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا ثُمَّ إِلَيْنَا مَرْجِعُكُمْ ...
در اين آيه نيز التفاتى از غيبت به خطاب بكار رفته است . در آغاز در جمله «'''يا ايها الناس '''» خطابى از خداى تعالى به مردم شده بدون اينكه كسى واسطه باشد، چون اين جمله تتمه كلام رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) كه ماءمور بود مردم را به آن مخاطب قرار دهد نمى باشد، به دليل اينكه به دنبالش فرموده : «'''ثم الينا مرجعكم - سپس بازگشتشان به سوى ما است '''»،
در اين آيه نيز التفاتى از غيبت به خطاب بكار رفته است . در آغاز در جمله «'''يا ايها الناس '''» خطابى از خداى تعالى به مردم شده بدون اينكه كسى واسطه باشد، چون اين جمله تتمه كلام رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) كه ماءمور بود مردم را به آن مخاطب قرار دهد نمى باشد، به دليل اينكه به دنبالش فرموده : «'''ثم الينا مرجعكم - سپس بازگشتشان به سوى ما است '''»،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۵۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۵۱ </center>


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۳ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۵}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش