گمنام

النساء ١٥٣: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۲۶٬۹۲۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶
QRobot edit
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۸: خط ۲۸:
[[البقرة ٥٦ | ثُمَ‌ بَعَثْنَاکُمْ‌ مِنْ‌ بَعْدِ...]] (۱) [[الأعراف ١٣٨ | وَ جَاوَزْنَا بِبَنِي‌ إِسْرَائِيلَ‌...]] (۲) [[الأعراف ١٣٩ | إِنَ‌ هٰؤُلاَءِ مُتَبَّرٌ مَا هُمْ‌...]] (۰) [[الإسراء ٩٠ | وَ قَالُوا لَنْ‌ نُؤْمِنَ‌ لَکَ‌ حَتَّى‌...]] (۱) [[النساء ١٦٣ | إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْکَ‌ کَمَا...]] (۲)   
[[البقرة ٥٦ | ثُمَ‌ بَعَثْنَاکُمْ‌ مِنْ‌ بَعْدِ...]] (۱) [[الأعراف ١٣٨ | وَ جَاوَزْنَا بِبَنِي‌ إِسْرَائِيلَ‌...]] (۲) [[الأعراف ١٣٩ | إِنَ‌ هٰؤُلاَءِ مُتَبَّرٌ مَا هُمْ‌...]] (۰) [[الإسراء ٩٠ | وَ قَالُوا لَنْ‌ نُؤْمِنَ‌ لَکَ‌ حَتَّى‌...]] (۱) [[النساء ١٦٣ | إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْکَ‌ کَمَا...]] (۲)   
</div>
</div>
== نزول ==
'''محل نزول:'''
این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. <ref> طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌۳، ص ۳.</ref>
'''شأن نزول:'''<ref> محمدباقر محقق،‌ نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص ۲۵۹.</ref>
«شیخ طوسی» گوید: سدى و محمد بن كعب القرظى گويند: كه خطاب آيه متوجه رسول خدا صلى الله عليه و آله است و منظور از اهل كتاب يهوديانند و درباره كتابى كه يهود از پيامبر خواسته بودند كه از آسمان براى ايشان نازل شود اختلاف است، - بعضى گويند كتاب نوشته شده خواسته بودند، همچنانى كه تورات به همين كيفيت از جانب خداوند با الواح براى حضرت موسی|موسى آمده بود سپس اين آية نازل گرديد.
قتادة گويد: يهوديان كتاب مخصوصى از رسول خدا صلی الله علیه و آله خواسته بودند، طبرى و ابن جريج گويند: از رسول خدا صلی الله علیه و آله خواسته بودند كه براى رجال و بزرگان آن‌ها كتابى آورده شود.<ref> طبرى در جامع البيان آن را از محمد بن كعب القرظى روايت نموده و طبرسى در مجمع البيان نيز آن را از سدى روايت كرده و اضافه نموده است كه يهودى مزبور كعب بن الاشرف بوده است و صاحبان كشف الاسرار و روض الجنان نيز روايت مزبور را ذكر نموده و گويند كه يهوديان مزبور فنحاص بن عازورا و كعب بن الاشرف بوده اند.</ref>


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۵_بخش۱۳#link1 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۵_بخش۱۳#link1 | تفسیر آیات]]
}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۳۸#link181 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۳۸#link181 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
يَسْئَلُكَ أَهْلُ الْكِتابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتاباً مِنَ السَّماءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسى‌ أَكْبَرَ مِنْ ذلِكَ فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ فَعَفَوْنا عَنْ ذلِكَ وَ آتَيْنا مُوسى‌ سُلْطاناً مُبِيناً «153»
اهل‌كتاب از تو مى‌خواهند كه كتاب ونوشته‌اى از آسمان برايشان فرود آورى، بى‌گمان از موسى بزرگ‌تر از آن را خواستند كه گفتند: خدا را آشكارا به ما نشان بده! پس به سزاى ظلمشان صاعقه آنان را فراگرفت، سپس بعد از آنكه معجزه‌هاى روشن براى آنان آمد، گوساله‌پرستى را پيش گرفتند، پس (از توبه) ما از آن (گناه) هم درگذشتيم و عفو كرديم و به موسى حجّتى آشكار داديم.
===نکته ها===
خواسته‌ى يهود از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله آن بود كه قرآن هم مانند تورات يكجا نازل شود و اين بهانه‌اى بيش نبود. خداوند در پاسخ آنان مى‌فرمايد: حتّى اگر قرآن را يكجا در نامه‌اى قابل لمس فرود آوريم، كافران آن را جادو مى‌پندارند، «وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَيْكَ كِتاباً فِي قِرْطاسٍ فَلَمَسُوهُ‌
جلد 2 - صفحه 202
بِأَيْدِيهِمْ لَقالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ» «1»
بهانه‌هاى كفّار، براى ايمان نياوردن، شبيه به هم است. مشركان نيز همين تقاضا را از رسول خدا داشتند و مى‌گفتند: «لَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنا كِتاباً نَقْرَؤُهُ» «2»
===پیام ها===
1- اعمال، افكار و اخلاق ناپسند نياكان، براى آيندگان سوءسابقه مى‌شود. فَقَدْ سَأَلُوا ...
2- بنى‌اسرائيل در پى حقّ نبودند. وگرنه پس از آن همه معجزات، چرا گوساله پرست شدند؟ «اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ»
3- از ايمان نياوردن كفّار، نگران وناراحت نباشيد، چون در برابر همه انبيا افراد لجوج بوده‌اند. «سَأَلُوا مُوسى‌ أَكْبَرَ مِنْ ذلِكَ»
4- خدا با چشم ديده نمى‌شود و درخواست ديدن او بدين صورت ظلم و ستمگرى است. «أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ»
5- انكار حقّ و انحراف فكرى، قهر خداوند را در همين دنيا به دنبال دارد.
«فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ»
6- رحمت الهى حتّى گناه گوساله پرستى را هم مى‌بخشايد. «فَعَفَوْنا»
7- انبيا مورد حمايت پروردگارند. «وَ آتَيْنا مُوسى‌ سُلْطاناً مُبِيناً»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
يَسْئَلُكَ أَهْلُ الْكِتابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتاباً مِنَ السَّماءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسى‌ أَكْبَرَ مِنْ ذلِكَ فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ فَعَفَوْنا عَنْ ذلِكَ وَ آتَيْنا مُوسى‌ سُلْطاناً مُبِيناً (153)
شأن نزول: احبار يهود مثل كعب بن اشرف و فنحاص بن عاذورا و غيره خدمت پيغمبر آمده، گفتند: اگر راست مى‌گوئى كه پيغمبرى، به يك بار كتابى بيار، چنان كه به موسى عليه السّلام آمد، آيه شريفه نازل شد:
يَسْئَلُكَ أَهْلُ الْكِتابِ‌: سؤال مى‌كنند تو را اهل كتاب، أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتاباً مِنَ السَّماءِ: آنكه فرود آورى بر ايشان به يكبار، كتابى از آسمان مثل تورات موسى عليه السّلام، يا كتابى نوشته به خط سماوى، چون الواح موسى. يا كتابى كه ما معاينه ببينيم نازل مى‌شود. يا به نام ما هر يك، بيار نوشته باشد كه تو رسول خدائى. چون اين سؤالات از روى تعنت بود، سمت اجابت نيافت و حق تعالى براى تسليه خاطر عاطر آن حضرت فرمود كه: اى پيغمبر ملول و
تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 634
غمگين مشو از سؤال قوم، فَقَدْ سَأَلُوا مُوسى‌ أَكْبَرَ مِنْ ذلِكَ‌: پس بدرستى كه بنى اسرائيل كه اين جماعت از ايشانند، درخواست نمودند از موسى عليه السّلام، بزرگتر از اين سؤال را، و اين سؤال اگرچه از آباى خود ايشان صادر شده بود، لكن اسناد به آنها جهت آنست كه آخذ مذهب آباى خود بودند و تابع آن؛ و حقيقت معنى آنست كه عرق ايشان راسخ است در اين سؤال، و اقتراح اين امر مى‌كنند از تو، از جهالت آنها نيست، بلكه ظهور آن از آباى ايشان شده است، در وقتى كه كلام الهى را شنيدند. فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً:
پس گفتند اى موسى بنما به ما خدا را در حالتى كه معاينه كنندگان باشيم او را به عيان و آشكار، فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ‌: پس فرا گرفت ايشان را صاعقه‌اى، و آتشى از آسمان آمد و همه ايشان را بسوخت به سبب ظلم آنها، يعنى تعنت ايشان به سؤال محال، كه طلب رؤيت باشد.
خلاصه واقعه آنكه: چون حق تعالى با موسى عليه السّلام سخن فرمود و او را كليم خود گردانيد، موسى عليه السّلام برگشت به سوى قوم و آنها را خبر داد كه حق تعالى با من تكلم فرمود و مرا مقرب خود گردانيد. گفتند: ما ايمان نمى‌آوريم به آنچه مى‌گوئى، تا سخن خدا را بشنويم. و آنها هفتصد هزار بودند. از ميان آنها هفتاد هزار نفر، و از آنها هفت هزار، و از آنها هفتاد نفر اختيار و به طور سينا برد. آنها را در دامنه كوه نگاه داشت و خود بالاى كوه رفت. از خدا خواست كه با او سخن فرمايد، چنانچه آن هفتاد نفر بشنوند. پس خلق كلام شد و از چهار جانب به يكدفعه شنيدند تا بدانند كلام خداست، زيرا اگر كلام ديگرى بود، از يك جهت شنيده مى‌شد. آن هفتاد نفر از روى لجاجت گفتند: ما ايمان نمى‌آوريم كه اين سخن خدا باشد، تا او را به آشكار ببينيم. چون اين سخن عظيم و گستاخى بزرگ از ايشان صادر شد به تكبر و طغيان، خداوند صاعقه‌اى بر ايشان فرستاد كه به سبب ظلم، آنها را هلاك نمود.
تبصره: بدان كه منطوق كلام: فَقَدْ سَأَلُوا مُوسى‌ أَكْبَرَ مِنْ ذلِكَ‌، دليل است بر آنكه موسى عليه السّلام طلب رؤيت براى خود نكرد، بلكه براى قوم نمود. و نيز
تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 635
دليل است بر آنكه رؤيت حق تعالى محال است، چه فرمود: سؤال از رؤيت اكبر از آن چيزى است كه احبار يهود از تو سؤال مى‌كنند بر وجه تعنت، كه آن انزال كتاب است دفعة واحده. و هرگاه سؤال تعنت محض كفر باشد، پس طلب رؤيت كه اكبر از آنست، به طريق اولى كفر است. و لهذا به جهت تعنت صاعقه بر احبار يهود كه معاصر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بودند، نازل نگرديد. و بر كسانى كه طلب رؤيت كردند، نازل شد. و اينكه بعضى عامه گفته‌اند كه استحاله رؤيت در دنيا مقتضى امتناع رؤيت نيست، مطلقا مخالف ادله عقليه و نقليه است.
بعد از آن بيان خيانت ثانيه ايشان را فرمايد كه: ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ‌: پس اتخاذ نمودند گوساله را به خدائى بعد از آنكه آمده بود ايشان را معجزه‌هاى روشن به توسط موسى عليه السّلام. مراد معجزات غير تورات است، زيرا در اين وقت هنوز تورات به ايشان نازل نشده بود. فَعَفَوْنا عَنْ ذلِكَ‌: پس عفو كرديم از ايشان اين گناه را با وجود عظم آن، به سبب آنكه توبه كردند. اين اخبار اوست از سعه رحمت و مغفرت خود، و تمامى نعمت بر وجهى كه هيچ خطيئه مانع توبه نيست كه مستتبع مغفرت است، هر چند كه از آن عظيم‌ترى نباشد. وَ آتَيْنا مُوسى‌ سُلْطاناً مُبِيناً: و بتحقيق عطا فرموديم موسى را تسلّطى كه ظاهر بود بر ايشان، و از جمله آن بود كه گوساله پرستان را امر كرد يكديگر را بكشند كه توبه شما منحصر است بر اين.
آنها هم فرمان او بجا آوردند و شمشير كشيده، يكديگر را كشتند، تا اكثر مقتول شدند. يا مراد حجت بينه بود كه مصدق دعوى نبوت آن حضرت بود، مثل يد بيضاء و عصا و فلق بحر و هلاك فرعونيان و ساير معجزات او.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
يَسْئَلُكَ أَهْلُ الْكِتابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتاباً مِنَ السَّماءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسى‌ أَكْبَرَ مِنْ ذلِكَ فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ فَعَفَوْنا عَنْ ذلِكَ وَ آتَيْنا مُوسى‌ سُلْطاناً مُبِيناً (153)
ترجمه‌
مى‌خواهند از تو اهل كتاب كه نازل نمائى بر آنها كتابى از آسمان پس بتحقيق خواستند از موسى بزرگتر از اين را پس گفتند بنما بما خدا را عيانا پس گرفت آنها را آتش آسمانى بسبب ستمشان پس گرفتند گوساله را بعد از آنكه آمد براى آنها معجزات واضحات پس عفو كرديم از اين و داديم موسى را سلطنتى آشكار..
تفسير
وقتى مردم از پيغمبر معجزه بخواهند خداوند بايد بدست او ظاهر نمايد و اجابت فرمايد مطلوب آنها را در صورتى كه مشكوك باشد نبوت او نزد آنها و خواسته باشند حق براى آنها ظاهر شود تا ايمان بياورند نه در صورتى كه كرارا معجزات باهرات ديده باشند و بواسطه جهل و عناد و لجاج حمل بر سحر و شعبده و نيرنگ نموده باشند و بخواهند هر روز يك بهانه بگيرند و پيغمبر را از مقصد خود كه ارشاد و هدايت خلق است بازدارند كه هر روز از خدا بخواهد بدست او معجزى ظاهر نمايد و آنها در اطراف آن حرفها بزنند و بالاخره هم ايمان نياورند و از اين قبيل بود خواهش يهود از حضرت ختمى مرتبت بعد از ظهور آن معجزات با هرات و نزول قرآن كريم كه هر سوره بلكه آيه آن آيتى است كافى و حجتى است وافى باثبات نبوت كه گفتند اگر در دعوى نبوت صادق هستى چنانچه حضرت موسى (ع) الواح تورية را يكمرتبه آورد بايد تو هم كتاب خود را يكمرتبه از آسمان بياورى چرا سوره سوره و آيه آيه مياورى يا بايد طورى بياورى كه ما به بينيم اوراق آنرا از آسمان بزير ميآيد و ايمنعنى بطبع مبارك پيغمبر (ص) گران آمد زيرا كه نميخواست ملتمس آنها را رد كند و نمى‌خواست از خداوند چنين خواهش بى‌محلّى را بنمايد و خداوند براى تسليت خاطر مبارك اين آيه را نازل فرمود كه خلاصه‌اش آنستكه اين يهودان اولاد همان كسانى هستند كه معاصر با حضرت موسى بودند و دين و خلق و طينت و سجيّت و طبيعتشان همانستكه بود كه ايرادات بنى اسرائيلى‌
----
جلد 2 صفحه 149
داشتند باز جاى شكرش باقى است كه از تو فقط خواهش بى‌جائى نمودند از حضرت موسى علاوه بر خواهش بى‌جا و بى‌ثمر خواهش محالى نمودند بعد از آنهمه معجزات محيّر العقول آنحضرت و آن خواهش اين بود كه بعد از آنكه آنحضرت آنها را پايكوه طور حاضر فرمود و شنيدند كه خداوند با آنحضرت تكلم فرمود گفتند ما ايمان نميآوريم مگر آنكه خدا را بما نشان بدهى كه او را بچشم به بينيم غافل از آنكه خداوند جسم نيست كه ديده شود و هر چه ديده شود بچشم مخلوق است و خدا نيست و اين خواهش محال عقلى است و آنها هم بالفطره اين مطلب را ميدانستند لكن تعصّب و عناد و لجاج مانع بود كه رجوع بعقلشان نمايند و ادراك كنند اين معنى را پس آنها ظلم بخودشان نمودند كه نور عقل فطرى را كه خداوند در وجود آنها قرار داده بود بواسطه تعنّت و لجاج خاموش نمودند و مستحق عذاب شدند و خداوند صاعقه آسمانى را فرستاد كه آنها را سوزاند چنانچه شرحش در سوره بقره گذشت و پس از همه اينها گوساله پرست شدند و توبه نمودند و ما آنها را عفو فرموديم و بموسى سلطنت و غلبه داديم بر دشمنانش چنانچه بتو سلطنت و غلبه خواهيم داد انشاء اللّه تعالى و تو آنها را عفو مينمائى و گرد ملال از خاطر ميشوئى.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
يَسئَلُك‌َ أَهل‌ُ الكِتاب‌ِ أَن‌ تُنَزِّل‌َ عَلَيهِم‌ كِتاباً مِن‌َ السَّماءِ فَقَد سَأَلُوا مُوسي‌ أَكبَرَ مِن‌ ذلِك‌َ فَقالُوا أَرِنَا اللّه‌َ جَهرَةً فَأَخَذَتهُم‌ُ الصّاعِقَةُ بِظُلمِهِم‌ ثُم‌َّ اتَّخَذُوا العِجل‌َ مِن‌ بَعدِ ما جاءَتهُم‌ُ البَيِّنات‌ُ فَعَفَونا عَن‌ ذلِك‌َ وَ آتَينا مُوسي‌ سُلطاناً مُبِيناً (153)
توقّع‌ ميكنند اهل‌ كتاب‌ ‌از‌ تو ‌که‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ كتابي‌ نازل‌ كني‌ ‌از‌ آسمان‌
جلد 6 - صفحه 258
‌پس‌ محققا ‌از‌ موسي‌ بزرگتر ‌از‌ ‌اينکه‌ سؤال‌ كردند و گفتند ‌خدا‌ ‌را‌ ‌بما‌ علنا نشان‌ بده‌ ‌پس‌ صاعقه‌ ‌آنها‌ ‌را‌ گرفت‌ بواسطه‌ ظلم‌ ‌آنها‌ ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ گوساله‌ ‌را‌ گرفتند و پرستيدند ‌بعد‌ ‌از‌ آني‌ ‌که‌ معجزات‌ باهرات‌ ‌را‌ مشاهده‌ كرده‌ بودند ‌پس‌ ‌آنها‌ ‌را‌ عفو نموديم‌ و بموسي‌ حجة آشكارا عنايت‌ كرديم‌.
يَسئَلُك‌َ أَهل‌ُ الكِتاب‌ِ أَن‌ تُنَزِّل‌َ عَلَيهِم‌ كِتاباً مِن‌َ السَّماءِ مفسرين‌ اختلاف‌ كردند بعضي‌ گفتند مراد اينست‌ ‌که‌ قرآن‌ جملة نازل‌ شود چنانچه‌ تورات‌ جملة نازل‌ شد و بعضي‌ گفتند مراد مكتوبا نازل‌ شود چنانچه‌ تورات‌ مكتوبا ‌در‌ الواح‌ نازل‌ شد و بعضي‌ گفتند مراد كتابيست‌ ‌که‌ بياورد ‌بر‌ اهل‌ كتاب‌ بالخصوص‌ ‌غير‌ ‌از‌ قرآن‌ لكن‌ تمام‌ اينها تفسير برأي‌ ‌است‌ و آنچه‌ بنظر ميرسد بقرينه‌ جمله‌ ‌بعد‌ و اللّه‌ العالم‌ اينست‌ ‌که‌ توقع‌ يهود ‌اينکه‌ ‌بود‌ ‌که‌ ‌از‌ آسمان‌ نوشته‌ ريزش‌ كند مثل‌ اينكه‌ ‌از‌ طيّاره‌ بسا كاغذ پراني‌ ميشود و خطاب‌ بآنها ‌که‌ ‌محمّد‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ پيغمبر ‌من‌ ‌است‌ باو ايمان‌ بياوريد و ‌اينکه‌ ‌در‌ هيچ‌ يك‌ ‌از‌ انبياء سابقه‌ نداشته‌ و ‌اگر‌ چه‌ امر محال‌ عقلي‌ نيست‌ و ‌از‌ قدرت‌ پروردگار خارج‌ نيست‌ لكن‌ خلاف‌ حكمت‌ ‌است‌ زيرا ‌اگر‌ يك‌ همچه‌ امري‌ انفاق‌ بيفتد و ‌مع‌ ‌ذلک‌ ايمان‌ نياورند مورد نزول‌ عذاب‌ خواهند شد، نظير توقع‌ حواريين‌ ‌از‌ عيسي‌ ‌عليه‌ السّلام‌ نزول‌ مائده‌ ‌که‌ ‌خدا‌ ميفرمايد إِنِّي‌ مُنَزِّلُها عَلَيكُم‌ فَمَن‌ يَكفُر بَعدُ مِنكُم‌ فَإِنِّي‌ أُعَذِّبُه‌ُ عَذاباً لا أُعَذِّبُه‌ُ أَحَداً مِن‌َ العالَمِين‌َ مائده‌ ‌آيه‌ 110 فَقَد سَأَلُوا مُوسي‌ أَكبَرَ مِن‌ ذلِك‌َ وجه‌ اكبرية اينست‌ ‌که‌ ‌آنها‌ محال‌ عقلي‌ ‌را‌ توقع‌ كردند فَقالُوا أَرِنَا اللّه‌َ جَهرَةً زيرا شرط رؤيت‌ تجسّم‌ ‌است‌ و تجسم‌ موجب‌ تركيب‌ و احتياج‌ باجزاء و بمركّب‌ (بالكسر) و بمكان‌ ميشود و ‌با‌ مقام‌ بساطت‌ وجود و وجوب‌ وجود منافات‌ دارد لذا بمجرد تفوّه‌ باين‌ كلام‌ صاعقه‌ آمد.
فَأَخَذَتهُم‌ُ الصّاعِقَةُ بِظُلمِهِم‌ و گذشت‌ شرح‌ نزول‌ صاعقه‌ ‌در‌ مجلد دوم‌ ‌در‌ سوره‌ بقره‌، و ‌اينکه‌ جمله‌ ‌براي‌ تسليت‌ قلب‌ نبي‌ اكرم‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ توقعات‌
جلد 6 - صفحه 259
بيجاي‌ يهود متألّم‌ نشود و نيز ‌از‌ اعمال‌ يهود ‌با‌ اينكه‌ ديدند ‌اينکه‌ توقع‌ بيجا باعث‌ نزول‌ صاعقه‌ شد رفتند گوساله‌ پرست‌ شدند.
ثُم‌َّ اتَّخَذُوا العِجل‌َ مِن‌ بَعدِ ما جاءَتهُم‌ُ البَيِّنات‌ُ و گفتند العياذ ‌خدا‌ ‌در‌ گوساله‌ حلول‌ كرده‌ و اينهم‌ يك‌ امر محال‌ ديگري‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌خدا‌ حال‌ ‌در‌ شيئي‌ ‌باشد‌ ‌ يا ‌ محل‌ شيئي‌ واقع‌ شود و بالجمله‌ دعاوي‌ يهود و تناقضات‌ ‌در‌ كلمات‌ ‌آنها‌ معين‌ مثل‌ نصاري‌ ‌است‌ يك‌ جا ‌خدا‌ ‌را‌ جسم‌ ميدانند و ‌در‌ بهشت‌ ‌براي‌ تفريح‌ گردش‌ ميكند و يك‌ جا ‌با‌ يعقوب‌ كشتي‌ ميگيرد و يك‌ جا حلول‌ ‌در‌ گوساله‌ ميكند و حال‌ آنكه‌ جسم‌ ‌اگر‌ حال‌ ‌در‌ جسمي‌ شد بايد ثقالت‌ ‌آن‌ بيشتر شود و حجم‌ ‌آن‌ بزرگتر گردد و همين‌ تناقضات‌ ‌در‌ نصاري‌ ‌هم‌ هست‌، يك‌ جا ميگويند ‌خدا‌ خودش‌ حلول‌ كرد ‌در‌ رحم‌ مريم‌ و بيرون‌ آمد و عيسي‌ ‌خدا‌ ‌است‌ لَقَد كَفَرَ الَّذِين‌َ قالُوا إِن‌َّ اللّه‌َ هُوَ المَسِيح‌ُ ابن‌ُ مَريَم‌َ مائده‌ ‌آيه‌ 17، يك‌ جا ميگويند پسر ‌خدا‌ ‌است‌ وَ قالَت‌ِ النَّصاري‌ المَسِيح‌ُ ابن‌ُ اللّه‌ِ توبه‌ ‌آيه‌ 30، و ‌با‌ ‌اينکه‌ همه‌ دعوي‌ ‌قال‌ (فَعَفَونا عَن‌ ذلِك‌َ) اشاره‌ ‌به‌ اينكه‌ تو ‌هم‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ درخواستهاي‌ بيجا صرف‌ نظر فرما.
وَ آتَينا مُوسي‌ سُلطاناً مُبِيناً اشاره‌ ‌به‌ اينكه‌ ‌با‌ اينكه‌ موسي‌ اقامه‌ ‌آن‌ معجزات‌ باهرات‌ ‌را‌ نمود و ‌از‌ ‌هر‌ جهت‌ حجة ‌را‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ واضح‌ و روشن‌ فرمود و ‌مع‌ ‌ذلک‌ ‌اينکه‌ ‌در‌ خواستهاي‌ بيمورد ‌را‌ داشتند ‌ما ‌آنها‌ ‌را‌ عفو كرديم‌ ‌شما‌ نيز حجة ‌را‌ ‌از‌ ‌هر‌ جهت‌ تمام‌ كرده‌اي‌ و راه‌ عذري‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ باقي‌ نيست‌ و ‌مع‌ ‌ذلک‌ ‌اينکه‌ نوع‌ توقع‌ ‌را‌ دارند ‌از‌ ‌آنها‌ گذشت‌ فرما.
260
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


کاربر ناشناس