المعارج ٣١

از الکتاب
نسخهٔ قابل چاپ دیگر پشتیبانی نمی‌شود و ممکن است در زمان رندر کردن با خطا مواجه شوید. لطفاً بوکمارک‌های مرورگر خود را به‌روزرسانی کنید و در عوض از عمبکرد چاپ پیش‌فرض مرورگر خود استفاده کنید.
کپی متن آیه
فَمَنِ‌ ابْتَغَى‌ وَرَاءَ ذٰلِکَ‌ فَأُولٰئِکَ‌ هُمُ‌ العَادُونَ‌

ترجمه

و هر کس جز اینها را طلب کند، متجاوز است!

|پس هر كه فراتر از اين جويد، آنها همان تجاوزكارانند
و هر كس پا از اين [حد] فراتر نهد، آنان همان از حد درگذرندگانند.
و هر که غیر از این جوید اینان به حقیقت متعدی و ستمکارند.
پس کسانی که در بهره گیری جنسی راهی غیر از این جویند، تجاوزکار از حدود حق اند،
و آنان كه جز اين را بطلبند، متجاوزان هستند.
پس هر کس فراتر از این بجوید، آنانند که تجاوزکارند
پس هر كه فراتر از اين جويد اينانند از حدگذشتگان
آنان که فراتر از این را بطلبند، متعدّی و متجاوز بشمارند (و از حلال به حرام گرائیده‌اند).
پس هرکس پا از این (حد) فراتر نهد آنان، (هم) ایشان از حد درگذرندگانند.
و آنکه خواست جز این را پس آنانند تجاوزگران‌

But whoever seeks to go beyond that—these are the transgressors.
ترتیل:
ترجمه:
المعارج ٣٠ آیه ٣١ المعارج ٣٢
سوره : سوره المعارج
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الْعَادُونَ»: تجاوز پیشگان. (نگا: مؤمنون / .


تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ «24» لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ «25» وَ الَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ «26» وَ الَّذِينَ هُمْ مِنْ عَذابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ «27» إِنَّ عَذابَ رَبِّهِمْ غَيْرُ مَأْمُونٍ «28» وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ «29» إِلَّا عَلى‌ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ «30» فَمَنِ ابْتَغى‌ وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ «31»

و آنان كه در اموالشان حقّى است معلوم. براى افراد سائل و محروم. و آنان كه روز جزا را باور دارند. و آنان كه از عذاب پروردگارشان بيمناكند. زيرا از عذاب پروردگارشان ايمنى نيست. و آنان كه دامن‌هاى خود را (از گناه) حفظ مى‌كنند.

مگر بر همسران يا كنيزانشان كه در اين صورت، در خور ملامت نيستند. پس كسانى كه جز اين را طلب كنند، اينان همان تجاوزگرانند.

نکته ها

به گفته مفسّران، اين آيه قبل از فريضه خمس و زكات نازل شد.

از امام صادق عليه السلام درباره‌ «حَقٌّ مَعْلُومٌ» سؤال شد، فرمود: اين حق غير از زكات واجب است و مراد آن است كه خداوند به انسان ثروتى داده و او بخشى از آن را جدا كرده و با آن صله‌رحم مى‌كند و مشقّت را از خويشان خود بر مى‌دارد. «1»

از امام باقر عليه السلام نيز درباره اين آيه پرسيدند، فرمود: «حَقٌّ مَعْلُومٌ» غير از زكات است. «2»

در نهج البلاغه مى‌خوانيم: «انّ اللّه سبحانه فرض فى اموال الاغنياء اقوات الفقراء فما جاع‌


«1». تفسير نورالثقلين.

«2». بحارالانوار، ج 92، ص 95.

جلد 10 - صفحه 218

فقير الّا بما متّع به غنىّ و اللّه تعالى سائلهم عن ذلك» «1» همانا خداوند قوت فقرا را در اموال اغنيا قرار داده است و هيچ گرسنه‌اى نيست مگر آن كه ثروتمندى از حقّ او بهره‌بردارى مى‌كند و خداوند از آنان بازخواست خواهد كرد.

عبارتِ‌ «لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ» نشان مى‌دهد كه برخى از نيازمندان جامعه، سؤال نمى‌كنند و محروم بودن خود را نشان نمى‌دهند، لذا بر اغنياست كه به سراغ كشف و شناسايى آنان بروند و حقوق آنان را ادا كنند.

در برابر آداب و رسوم و حسّاسيّت‌هاى نابجا، بايد مقاومت كرد و حلال الهى را حرام جلوه نداد. در جامعه، برخى آداب و رسوم است كه مانع ازدواجِ به هنگام دختر و پسر و يا در كنار هم بودن عروس و داماد مى‌شود و اگر ازدواج در آغاز جوانى انجام گيرد، مردم ملامت و سرزنش مى‌كنند. در حالى كه از نظر قرآن، نبايد اين افراد مورد ملامت قرار گيرند و كسانى كه از راهى غير ازدواج اقدام مى‌كنند بايد مورد سرزنش قرار گيرند.

استمناء گناه بزرگى است. از امام صادق عليه السلام در مورد استمناء پرسيدند، حضرت فرمود: «اثم عظيم نهى الله عنه فى كتابه» گناه بزرگى است كه خداوند از آن نهى فرموده است. پرسيدند:

در كدام آيه؟ حضرت آيه‌ «فَمَنِ ابْتَغى‌ وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ» را تلاوت فرمودند. «2»

حضرت على عليه السلام به فرزندش مى‌فرمايد: آن گونه از خدا خوف داشته باش كه اگر تمام خوبى‌ها را داشته باشى، احتمال بده از تو نپذيرند و آن گونه اميد داشته باش كه اگر تمام بدى‌هاى مردم زمين را داشته باشى، احتمال بده تو را ببخشند. «3»

ايمان به قيامت و بيم از عذاب، زمينه توجّه به نماز و انفاق است.

پیام ها

1- هلوع، جزع و بخل دارد، امّا مصلّى، نماز و انفاق دارد. هَلُوعاً ... جَزُوعاً .. مَنُوعاً- إِلَّا الْمُصَلِّينَ‌ ... حَقٌّ مَعْلُومٌ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ‌


«1». نهج‌البلاغه، حكمت 328.

«2». بحارالانوار، ج 101، ص 101.

«3». تفسير نمونه.

جلد 10 - صفحه 219

2- نماز و رسيدگى به محرومان، پيوند ناگسستنى دارند. إِلَّا الْمُصَلِّينَ‌ ... حَقٌّ مَعْلُومٌ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ‌

3- انفاق، تعديل كننده روحيه حرص و بخل است. خُلِقَ هَلُوعاً ... جَمَعَ فَأَوْعى‌ ... فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ‌

4- مؤمن و نمازگزار واقعى، خود را مالك همه دارايى‌هاى خود نمى‌داند و سهمى از آن را حق ديگران مى‌داند. «فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ»

5- نيازمندان، در اموال توانگران حق دارند و شريكند. «حَقٌّ مَعْلُومٌ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ»

6- در فقرزدايى تنها به ظاهر افراد ننگريد، گروهى از محرومان صورت خود را با سيلى سرخ نگه مى‌دارند و سؤال نمى‌كنند. «وَ الْمَحْرُومِ»

7- سعادت فرد، از سعادت جامعه جدا نيست. الْمُصَلِّينَ‌ ... لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ‌

8- نيازمندى، شرط دريافت است، مؤمن باشد يا نباشد. «لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ»

9- دينِ جامع آن است كه هم به مسائل اجتماعى توجّه كند، «حَقٌّ مَعْلُومٌ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ» و هم به مسائل اعتقادى. «الَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ»

10- اسلام، دينى فطرى است. هم بايد غرائز از راه درست ارضا شود و هم جلوى فحشا و منكر گرفته شود. الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ‌ ... إِلَّا عَلى‌ أَزْواجِهِمْ‌

11- اسلام با طرد غريزه جنسى، مخالف است. «إِلَّا عَلى‌ أَزْواجِهِمْ»

12- خطر، هميشه در كمين است: خطر انحراف و سوء عاقبت و بدون توبه مردن، خطر پذيرفته نشدن اعمال، خطر حبط اعمال، و ... «وَ الَّذِينَ هُمْ مِنْ عَذابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ»

13- در ازدواج مشروع، از هر كس، در هر زمان و مكان، از هر سن و سال، نبايد ملامتى باشد. «فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ»

14- ارضاى غريزه جنسى از راههاى حرام، نوعى تجاوزگرى است. «فَمَنِ ابْتَغى‌ وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌10، ص: 220

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَمَنِ ابْتَغى‌ وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ (31)

فَمَنِ ابْتَغى‌ وَراءَ ذلِكَ‌: پس هر كه طلب كند منكحى را غير از آنچه گفته شد از اباحه مناكح براى فروج، فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ‌: پس آن گروه ايشانند درگذرندگان حدود الهى و بيرون رفتگان از آنچه خدا مقرر فرموده مانند لواط و وطى بهائم كه تعدى است از حكم سبحانى.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


يُبَصَّرُونَهُمْ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ «11» وَ صاحِبَتِهِ وَ أَخِيهِ «12» وَ فَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْوِيهِ «13» وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ثُمَّ يُنْجِيهِ «14» كَلاَّ إِنَّها لَظى‌ «15»

نَزَّاعَةً لِلشَّوى‌ «16» تَدْعُوا مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلَّى «17» وَ جَمَعَ فَأَوْعى‌ «18» إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً «19» إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً «20»

وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً «21» إِلاَّ الْمُصَلِّينَ «22» الَّذِينَ هُمْ عَلى‌ صَلاتِهِمْ دائِمُونَ «23» وَ الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ «24» لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ «25»

وَ الَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ «26» وَ الَّذِينَ هُمْ مِنْ عَذابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ «27» إِنَّ عَذابَ رَبِّهِمْ غَيْرُ مَأْمُونٍ «28» وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ «29» إِلاَّ عَلى‌ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ (30)

فَمَنِ ابْتَغى‌ وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ (31) وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ (32) وَ الَّذِينَ هُمْ بِشَهاداتِهِمْ قائِمُونَ (33) وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى‌ صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ (34) أُولئِكَ فِي جَنَّاتٍ مُكْرَمُونَ (35)

ترجمه‌

شناسا كرده شوند خويشان بخويشان دوست ميدارد گناهكار كه فداى خود كند از عذاب چنين روز پسرانش را

و زنش و برادرش را

و عشيره‌اش را


جلد 5 صفحه 271

كه جاى ميدادند او را در حمايت خود

و هر كه را كه در زمين است تمامى پس نجات دهد او را

نه چنين است همانا آن زبانه خالص آتش است‌

سوزنده و كننده پوست اطراف بدنرا

ميخواند كسى را كه پشت كرد و روى گرداند

و جمع نمود پس در جاى محفوظى نهاد

همانا انسان آفريده شد بسيار حريص كم صبر

چون برسد او را بدى ناله و فرياد كننده است‌

و چون برسد او را خوبى منع كننده است‌

مگر نماز گزاران‌

آنانكه ايشان بر نمازشان مداومت كنندگانند

و آنانكه در مالهاشان بهره‌ايست معيّن‌

براى كسيكه گدائى ميكند و كسيكه از كار باز مانده‌

و آنانكه تصديق مينمايند بروز جزا

و آنانكه ايشان از عذاب پروردگارشان ترسانند

همانا عذاب پروردگارشان ايمن كرده نشده است‌

و آنانكه ايشان مر عورتهاى خودشان را نگهدارندگانند

مگر بر زنان خود يا آنچه كه مالك باشد دستهاشان پس همانا ايشان نيستند ملامت شدگان‌

پس هر كه طلب كند غير از آن مجاز را پس آنگروه از حدّ در گذرندگانند

و آنانكه ايشان مر امانتهاى مردم و پيمانشان را رعايت كنندگانند

و آنانكه ايشان باداء گواهيهاى خودشان قيام كنندگانند

و آنانكه ايشان بر نمازشان محافظت ميكنند

آنگروه در بهشتهائى گرامى داشتگانند.

تفسير

گفته‌اند چون در آيه سابقه خداوند فرموده بود كسى از احوال اقارب و ارحام كسى پرسش نميكند براى آنكه تصوّر نشود جهت آن نديدن و نشناختن مردم است يكديگر را فرموده بينا و شناسا كرده شوند نزديكان و دوستان بيكديگر چون حميم اعمّ از خويش و صديق است و بر واحد و جمع اطلاق ميشود لذا دو ضمير جمع در كلام الهى بآن عود نموده و مقصود بيان شدّت و سختى آنروز است كه هر كس بقدرى گرفتار خود است كه از حال ديگرى سؤال نميكند با آنكه بستگان خود و او را ميبيند و بعضى گفته‌اند مراد خداوند از اين آيه آنستكه مردم را در آنروز با يكديگر شناسا ميكنند و بينا باوضاع و احوالشان مينمايند براى مزيد سرور اهل ايمان و اندوه اهل عصيان و لذا حاجت بپرسش و سؤال از حال يكديگر ندارند و اين عمل بتوسط ملائكه قبلا انجام ميگيرد و بعدا آنها را سوق ببهشت و جهنّم ميدهند و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مراد


جلد 5 صفحه 272

آنستكه ميشناسند آنها را پس از يكديگر پرسش نميكنند و در آنروز دوست دارد و آرزو ميكند گناهكار كه فدا و عوض دهد از عذاب الهى پسران عزيز و همسر گرامى و برادر با جان برابر و قبيله و عشيره خود را كه در دنيا منتسب بآنها بوده و با آنكه از آنها جدا بوده آنان او را در پناه و حمايت خود قرار ميدادند و در شدائد با او كمك ميكردند چون فصيله بر چنين عشيره‌اى اطلاق ميشود و قمى ره فرموده مراد از فصيله مادر است كه از او ولادت يافته و نيز اگر تمام دنيا از آن او باشد حاضر است بدهد پس از عذاب جهنّم نجات دهد آن فدا و عوض او را ولى خدا ميفرمايد كلّا و آن كلمه‌ئى است موضوع براى ردع و منع يعنى چنين نخواهد شد فدا قبول نميشود قصّه از اين قرار است كه زبانه و شعله خالص آتش جهنّم است و محتمل است ضمير در انّها بعذاب كه آتش جهنّم است عود نمايد و ميشود مراد از لظى جهنّم يا يكى از دركات آن باشد چون بعضى گفته‌اند لظى يكى از نامهاى جهنم است و بعضى آنرا نام درك دوم دانسته‌اند و در هر حال آنشعله آتش سوزان پوست تمام بدن وارد را ميسوزاند و ميكند يا خصوص پوست سر و صورت او را بمحض ورود چون شوايا بمعناى اطراف است يا جمع شواة كه بمعناى پوست سر است و قمّى ره نقل نموده كه مى‌كند دو چشم او را و سياه ميكند صورتش را و نزّاعة برفع نيز قرائت شده و بنابر اين خبر بعد از خبر است و بقرائت مشهوره حال است براى لظى باعتبار دلالتش بر تلظّى يا منصوب بفعل مقدّر است كه اعنيها باشد و آن آتش بزبان حال و زبانه خود دعوت ميكند و ميكشاند بسوى خود هر كس را كه پشت كرده باشد بقوانين اسلام و روى گردانده باشد از اطاعت احكام خدا و جمع نموده باشد اموالى را از حلال و حرام و حقوق واجبه آنرا ادا ننموده ذخيره و دفينه براى خود كرده باشد از حرص و درازى آرزو و اين براى آنستكه خدا انسانرا طبعا هلوع خلق فرموده كه حريص و بى‌صبر است چنانچه خداوند ميفرمايد وقتى رسد او را فقر و فاقه جزع و فزع ميكند و وقتى برسد باو مال و ثروت بخل مينمايد و انفاق در راه خدا نميكند و اهل بيان اين دو جمله را مفسّر هلوع دانسته‌اند و بايد با رجوع بعقل و عمل بدستورات اخلاقى كه در علم اخلاق ذكر شده اين طبع را كه‌


جلد 5 صفحه 273

از روى حكمت در او قرار داده شده از خود دور و در غير محلّ خود بكار نبرد و كسانيكه موفق باين تصفيه شده‌اند آنانند كه خداوند آنها را استثناء فرموده ميفرمايد مگر نماز گزاران كه مداومت بر نمازشان دارند كه نمازهاى واجب را ترك نميكنند و همچنين نمازهاى مستحب را كه بر خودشان بنذر و غيره واجب نموده باشند و قضاء فوائتشان را در اوّل از منه امكان بجا ميآورند و از براى فقراء و ضعفاء و صله ارحام غير از حقوق واجبه از قبيل صدقه و زكوة مقدار معيّنى از مال خودشان خارج مينمايند كه بتقاضا كنندگان و كسانيكه از كسب و كار باز مانده‌اند و روى سؤال ندارند كمك نمايند چنانچه در روايات ائمه اطهار به اين معنى تصريح شده ولى مفسّرين آنرا حمل بر زكوة نموده‌اند با آنكه معلوم است زكوة حقّى است كه خداوند بآن فقرا را با اغنيا شريك فرموده و گرفته ميشود و آن موجب مزيّت و مدح مؤدى نميشود و اينجا خداوند در مقام ذكر برجستگان اهل ايمان است و مدح آنها و سوره مكّيّه است و زكوة در مدينه واجب شده و كسانيكه ايمان بروز جزا دارند و در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه ايمان بروز ظهور امام زمان دارند و آنانكه از عذاب خداوند ترسانند چون نبايد ايمن از مكر و عذاب خدا بود هر قدر شخص مواظب اعمال و مراقب طاعات باشد چون نميداند مقبول شده يا خير و نبايد مطمئن شود از نفس خود كه خطائى از او سر نزده است و آنانكه حفظ نمودند عورات خودشان را از هر كس مگر از زنان و كنيزانشان و زناشوئى يا بعقد دائم است يا بمتعه و در اين سه صورت مورد ملامت واقع نخواهند شد و در غير آن صور متعدّى و متجاوز از حدّ محسوب خواهند شد و تفسير اين آيات در سوره المؤمنون گذشت و آنانكه مراعات امانتهائى را كه از مردم و خداوند بآنها سپرده شده مينمايند از قبيل مال سپرده شده و عاريه و وديعه و عين مستأجره و لقطه و خمس و زكوة و هر چه را كه مكلّف است حفظ نمايد و بصاحبش برساند و نيز مراعات مينمايند عهود و مواثيق خلقيّه و خالقيّه را و منكر شهاداتى كه تحمّل آنرا نموده‌اند نميشوند و اداء آنرا در مواقع لزوم مينمايند و آنانكه مواظبت و محافظت از اداء نماز با آداب و شرايط در مواقيت آن مينمايند در كافى و مجمع‌


جلد 5 صفحه 274

از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه اين در نماز واجب است و الّذين هم على صلاتهم دائمون در نافله است اينجماعت كه داراى اين اعمال حميده و اين خصال پسنديده‌اند در باغهاى سبز و خرّم اخروى مشمول عواطف و اكرامات الهيه ميباشند.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَمَن‌ِ ابتَغي‌ وَراءَ ذلِك‌َ فَأُولئِك‌َ هُم‌ُ العادُون‌َ (31)

‌پس‌ كسي‌ ‌که‌ طلب‌ كند و مشي‌ كند سواي‌ ‌اينکه‌ طريقه‌ ‌را‌ ‌پس‌ ‌آنها‌ هستند ‌از‌ تعدي‌ و تجاوز كنندگان‌، انسان‌ ‌از‌ ابتدايي‌ ‌که‌ ارواح‌ ‌آنها‌ خلق‌ ‌شده‌ روح‌ هيچگونه‌ كمالي‌ نداشت‌ ولي‌ قابليت‌ تمام‌ كمالات‌ ‌را‌ داشت‌ خداوند شش‌ منزل‌ قرار داد ‌که‌ ‌اينکه‌ روح‌ سير كند ‌تا‌ بمنزل‌ اصلي‌ ‌که‌ بهشت‌ ‌باشد‌ نائل‌ شود ‌که‌ گفتند: (الانسان‌ مسافر و منازله‌ ستة) منزل‌ اول‌ اصلاب‌ آباء دوم‌ ارحام‌ امهات‌، سوم‌ ‌اينکه‌ دنيا، چهارم‌ عالم‌ برزخ‌، پنجم‌ صحراي‌ محشر، ششم‌ بهشت‌ ‌ يا ‌ جهنم‌ و تحصيل‌ كمالات‌ منحصر باين‌ منزل‌ سوم‌ ‌است‌ نه‌ ‌در‌ صلب‌ پدر و نه‌ ‌در‌ رحم‌ مادر و نه‌ ‌در‌ برزخ‌ و نه‌ ‌در‌ قيامت‌ ميتوان‌ تحصيل‌ كمال‌ نمود و چون‌ ‌اينکه‌ منزل‌ بسيار خطرناك‌ ‌است‌ خداوند پلي‌ و جسري‌ قرار داده‌ ‌که‌ انسان‌ ‌از‌ روي‌ ‌آن‌ سير كند ‌تا‌ ‌از‌ خطر مصون‌ و محفوظ ماند و ‌آن‌ صراط مستقيم‌ ديانت‌ ‌است‌ ‌اگر‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ صراط قدمي‌ بيرون‌ گذاشت‌ غرق‌ ‌در‌ درياي‌ جهنم‌ دنيا ميشود و فرداي‌ قيامت‌ ‌هم‌ ‌در‌ ‌آن‌ صراط لغزش‌ دارد و غرق‌ درياي‌ جهنم‌ آخرت‌ ميشود و ‌اينکه‌ صراط ‌را‌ ‌در‌ آيات‌ قبل‌ نشان‌ داده‌ لذا ميفرمايد:

فَمَن‌ِ ابتَغي‌ وَراءَ ذلِك‌َ و ‌از‌ ‌اينکه‌ طريقه‌ و صراط بيرون‌ رفت‌ و متابعت‌ كرد سبل‌ شيطاني‌ ‌را‌.

فَأُولئِك‌َ هُم‌ُ العادُون‌َ تعدي‌ و تجاوز كرده‌ و ‌از‌ صراط مستقيم‌ خارج‌ ‌شده‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 31)- در این آیه برای تأکید بیشتر روی همین موضوع می‌افزاید:

«و هر کس جز اینها را طلب کند، متجاوز است»! (فمن ابتغی وراء ذلک فاولئک هم العادون).

و به این ترتیب اسلام طرح اجتماعی را می‌ریزد که هم به غرائز فطری در آن پاسخ داده می‌شود، و هم آلوده فحشا و فساد جنسی و مفاسد ناشی از آن نیست.

نکات آیه

۱ - ارضاى غرایز جنسى، جز از طریق همسر یا کنیز مملوک، تجاوز به حدود الهى و به دور از حق و اعتدال است. (فمن ابتغى وراء ذلک فأُولئک هم العادون) «عدوان» (مصدر «عادون»)، به معناى تجاوز کردن و از حد گذشتن است.

۲ - افراد بى عفّت و (کسانى که غرایز جنسى شان را به جز از راه ازدواج یا تملّک کنیز ارضا مى کنند) سرآمد تجاوزکاران اند. (فمن ابتغى وراء ذلک فأُولئک هم العادون) «هم» ضمیر فصل و مفید حصر است; یعنى، بیانگر این معنا است که مضمون مسند (العادون)، تنها براى مسندالیه (اُولئک) ثابت است; نه غیر آن. بنابراین معناى جمله بالا چنین مى شود: تنها آنان تجاوزکاران اند.

۳ - بى عفّتى (ارضاى غریزه جنسى به گونه نامشروع)، انحرافى بزرگ و گناهى عظیم در پیشگاه خداوند (فأُولئک هم العادون)

۴ - رهانیت و سرکوب غرایز (همچون غریزه جنسى و...)، مخالف تعالیم اسلام (إلاّ على أزوجهم أو ما ملکت أیمنهم ... فمن ابتغى وراء ذلک فأُولئک هم العادون)

روایات و احادیث

۵ - «سُئِلَ الصادق(ع) عن الخَضْخَضَة فقال: إثمٌ عظیمٌ قد نهى اللّه عنه فى کتابه ... فقال السائل: بیّن لى یابن رسول اللّه(ع) من کتاب اللّه نهیه فقال: قول اللّه «فمن ابتغى وراء ذلک فأُولئک هم العادون» و هو ممّا وراء ذلک...;[۱] از امام صادق(ع) درباره خضخضه (عمل استمنا) سؤال شد، فرمود: گناه بزرگى است که خداوند در قرآن از آن نهى فرموده است ... سؤال کننده پرسید: اى فرزند رسول خدا! نهى آن را از قرآن براى من بیان کن، فرمود: سخن خداوند «فمن ابتغى وراء ذلک فأُولئک هم العادون» و آن [عمل استمناء] از مصادیق «وراء ذلک» است...».

موضوعات مرتبط

  • استمنا: گناه استمنا ۵
  • بى عفتان: تجاوزگرى بى عفتان ۲
  • بى عفتى: گناه بى عفتى ۳
  • حدودخدا: تجاوز از حدودخدا ۱
  • رهبانیت: سرزنش رهبانیت ۴
  • غریزه جنسى: ارضاى نامشروع غریزه جنسى ۱، ۵
  • کنیز: استمتاع از کنیز ۱
  • گناهان کبیره :۳، ۵
  • متجاوزان :۲
  • همسر: استمتاع از همسر ۱

منابع

  1. بحارالأنوار، ج ۱۰۱، ص ۳، ح ۱; وسائل الشیعه، ج ۸، ص ۵۷۸، ب ۳، ح ۴.