العصر ٣

از الکتاب
کپی متن آیه
إِلاَّ الَّذِينَ‌ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ‌ وَ تَوَاصَوْا بِالْحَقِ‌ وَ تَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ

ترجمه

مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند، و یکدیگر را به حق سفارش کرده و یکدیگر را به شکیبایی و استقامت توصیه نموده‌اند!

مگر آنها كه ايمان آورده و اعمال شايسته كردند و يكديگر را به حق سفارش نمودند و به صبر توصيه كردند
مگر كسانى كه گرويده و كارهاى شايسته كرده و همديگر را به حق سفارش و به شكيبايى توصيه كرده‌اند.
مگر آنان که ایمان آورده و نیکوکار شدند و به درستی و راستی و پایداری (در دین) یکدیگر را سفارش کردند.
مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند و یکدیگر را به حق توصیه نموده و به شکیبایی سفارش کرده اند.
مگر آنها كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته كردند و يكديگر را به حق سفارش كردند و يكديگر را به صبر سفارش كردند.
مگر کسانی که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند و همدیگر را به حق سفارش کرده‌اند، و همدیگر را به شکیبایی سفارش کرده‌اند
مگر كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى نيك و شايسته كردند و يكديگر را به راستى و درستى اندرز دادند و يكديگر را به شكيبايى- و پايدارى- سفارش كردند.
مگر کسانی که ایمان می‌آورند، و کارهای شایسته و بایسته می‌کنند، و همدیگر را به تمسّک به حق (در عقیده و قول و عمل) سفارش می‌کنند، و یکدیگر را به شکیبائی (در تحمّل سختیها و دشواریها و دردها و رنجهائی) توصیه می‌نمایند (که موجب رضای خدا می‌گردد).
مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته(ی ایمان) کرده و همدیگر را به حق سفارش کردند و یکدیگر را به شکیبایی سفارش نمودند.
مگر آنان که ایمان آوردند و کردار شایسته کردند و سفارش کردند به حقّ (به درستی) و سفارش کردند به شکیب‌

Except those who believe, and do good works, and encourage truth, and recommend patience.
ترتیل:
ترجمه:
العصر ٢ آیه ٣ العصر ٤
سوره : سوره العصر
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«تَوَاصَوْا»: همدیگر را سفارش کردند. «الْحَقِّ»: هرگونه حق و حقیقتی. «الصَّبْرِ»: شکیبائی. ذکر خاص بعد از عام است و بیانگر اهمّیّتی است که دارد.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ الْعَصْرِ «1» إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ «2» إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ «3»

به روزگار سوگند. همانا انسان در خسارت است. مگر آنان كه ايمان آورده و كارهاى نيك انجام داده و يكديگر را به حق و استقامت سفارش مى‌كنند.

نکته ها

در صدر اسلام، مسلمانان هنگام خدا حافظى و جدا شدن از يكديگر اين سوره را تلاوت مى‌كردند. «1»

خداوند در قرآن، به همه مقاطع زمانى سوگند ياد كرده است. فجر: «وَ الْفَجْرِ» «2»، صبح:

«وَ الصُّبْحِ» «3»*، روز: «وَ النَّهارِ» «4»*، شب: «وَ اللَّيْلِ» «5»*، چاشت: «وَ الضُّحى‌» «6»، سحر:

«وَ اللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ» «7» عصر: «وَ الْعَصْرِ» گر چه به سحر چند بار سوگند ياد كرده است.

در حديثى از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه منظور، عصر خروج حضرت مهدى عليه السلام است. «8»

بعضى مراد از عصر را عصر ظهور اسلام گرفته‌اند. بعضى عصر را به معناى لغوى آن يعنى فشار گرفته‌اند، زيرا كه فشارها سبب غفلت زدائى و تلاش و ابتكار انسان‌هاست. بعضى مراد


«1». تفاسير نمونه و درّ المنثور.

«2». فجر، 1.

«3». تكوير، 18.

«4». ليل، 2.

«5». ليل، 1.

«6». ضحى، 1.

«7». مدّثر، 33.

«8». تفسير نور الثقلين.

جلد 10 - صفحه 585

از عصر را عصاره هستى يعنى انسان كامل گرفته‌اند و بعضى آن را هنگام نماز عصر دانسته‌اند. «1»

خسارت در مال قابل جبران است، امّا خسارت در انسانيّت، بالاترين خسارتهاست. «إِنَّ الْخاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ» «2»*

سفارش ديگران به حق، ممكن است عوارض تلخى داشته باشد كه بايد با صبر و استقامت به استقبال آن رفت. «تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ»

فخر رازى مى‌گويد: انسان در دنيا مانند يخ فروشى است كه هر لحظه سرمايه‌اش آب مى‌شود و بايد هرچه زودتر آن را بفروشد و گرنه خسارت كرده است. «3»

با اينكه سفارش به حق و صبر جزء اعمال صالح است ولى به خاطر اهميّت جداگانه بيان شده‌اند. همانگونه كه صبر و استقامت نيز حق است و «تَواصَوْا بِالْحَقِّ» شامل آن مى‌شود ولى به خاطر اهميّت صبر جداگانه آمده است. «تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ»

قرآن در آيه‌اى ديگر فضل و رحمت الهى را عامل دورى از خسارت شمرده و مى‌فرمايد:

«فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَكُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِينَ» «4» بنابراين ايمان و عمل صالح و تواصى به حق، در سايه فضل و رحمت الهى حاصل مى‌شود و انسان بدون لطف خداوند، نه هدايت مى‌شود كه به ايمان برسد و نه اهل عمل صالح مى‌گردد.

بازار دنيا

نگاه اجمالى به آيات قرآن ما را به اين نكته اساسى مى‌رساند كه دنيا بازار است و تمام مردم عمر و توان و استعداد خودشان را در آن عرضه مى‌كنند و فروش جنس در اين بازار اجبارى است. حضرت على عليه السلام مى‌فرمايد: «نفس المرء خطاه الى اجله» «5» يعنى نفس كشيدن انسان گامى به سوى مرگ است. پس انسان الزاماً سرمايه عمر را هر لحظه از دست مى‌دهد و ما نمى‌توانيم از رفتن عمر و توان خود جلوگيرى كنيم. بخواهيم يا نخواهيم توان و زمان ما از


«1». تفسير نمونه.

«2». زمر، 15.

«3». تفسير كبير.

«4». بقره، 64.

«5». نهج البلاغه، حكمت 74.

جلد 10 - صفحه 586

دست ما مى‌رود. لذا در اين بازار آنچه مهم است انتخاب مشترى است. افرادى با خدا معامله مى‌كنند و هر چه دارند در طبق اخلاص گذاشته و در راه او و براى رضاى او گام بر مى‌دارند اين افراد، عمر فانى را باقى كرده و دنيا را با بهشت و رضوان الهى معامله مى‌كنند.

اين دسته برندگان واقعى هستند، زيرا اولًا خريدار آنها خداوندى است كه تمام هستى از اوست.

ثانياً اجناس ناچيز را هم مى‌خرد. «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ» «1»

ثالثاً گران مى‌خرد و بهاى او بهشت ابدى است. «خالِدِينَ فِيها» «2»*

رابعاً اگر به دنبال انجام كار خوب وبديم امّا موفق به عمل نشديم باز هم پاداش مى‌دهد.

«لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى‌» «3» يعنى اگر كسى سعى كرد گرچه عملى صورت نگرفت كامياب مى‌شود.

خامساً پاداش را چند برابر مى‌دهد. «أَضْعافاً مُضاعَفَةً» «4» به قول قرآن تا هفتصد برابر پاداش مى‌دهد و پاداش انفاق‌هاى نيك مثل دانه‌اى است كه هفت خوشه از آن برويد و در هر خوشه صد دانه باشد.

امّا كسانى كه در اين بازار، عمر خود را به هوسهاى خود يا ديگران بفروشند و به فكر رضاى خداوند نباشند، خسارتى سنگين كرده‌اند كه قرآن چنين تعبيراتى در مورد آنها دارد:

تجارت بد انجام داده‌اند. «بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ» «5»

تجارتشان سود ندارد. «فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ» «6»

زيان كردند. «خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ» «7»*

زيان آشكار كردند. «خُسْراناً مُبِيناً» «8»

در زيان غرق شدند. «لَفِي خُسْرٍ» «9»

در ديد اين گروه، زرنگ و زيرك كسى است كه بتواند با هر كار و كلام و شيوه‌اى، خواه حق و


«1». زلزال، 7.

«2». آل عمران، 15.

«3». نجم، 39.

«4». آل عمران، 130.

«5». بقره، 90.

«6». بقره، 16.

«7». اعراف، 53.

«8». نساء، 119.

«9». عصر، 2.

جلد 10 - صفحه 587

خواه باطل، زندگى مرفهى براى خود درست كند و در جامعه شهرت و محبوبيّتى يا مقام و مدالى كسب كند و در غير اين صورت به او لقب باخته، عقب افتاده و بدبخت مى‌دهند.

امّا در فرهنگ اسلامى، زيرك كسى است كه از نفس خود حساب بكشد و آن را رها نكند، براى زندگى ابدى كار كند و هر روزش بهتر از ديروزش باشد. از مرگ غافل نباشد و به جاى هرزگى و حرص و ستم به سراغ تقوا و قناعت و عدالت برود.

امام هادى عليه السلام فرمودند: «الدنيا سوق ربح قوم و خسر آخرون» دنيا بازارى است كه گروهى سود بردند و گروهى زيانكار شدند. «1»

پیام ها

1- دوران تاريخ بشر، ارزش دارد و خداوند به آن سوگند ياد كرده است. پس از عبرت‌هاى آن پند بگيريم. «وَ الْعَصْرِ»

2- انسان از هر سو در خسارت است. «لَفِي خُسْرٍ»

3- انسانِ مطلق كه در مدار تربيت انبيا نباشد، در حال خسارت است. «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ»

4- تنها راه جلوگيرى از خسارت، ايمان و عمل است. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»

5- به فكر خود بودن كافى نيست. مؤمن در فكر رشد و تعالى ديگران است.

«تَواصَوْا بِالْحَقِّ»

6- سفارش به صبر به همان اندازه لازم است كه سفارش به حق. «بِالْحَقِ‌- بِالصَّبْرِ»

7- ايمان بر عمل مقدم است، چنانكه خودسازى بر جامعه سازى مقدم است.

آمَنُوا وَ عَمِلُوا ... وَ تَواصَوْا

8- بدون ايمان و عمل و صالح و سفارش ديگران به حق و صبر، خسارت انسان بسيار بزرگ است. «لَفِي خُسْرٍ» (نكره بودن‌ «خُسْرٍ» و تنوين آن نشانه عظمت خسارت است.)


«1». تحف العقول، كلمات امام هادى.

جلد 10 - صفحه 588

9- اقامه‌ى حق به استقامت نياز دارد. «تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ»

10- جامعه زمانى اصلاح مى‌شود كه همه مردم در امر به معروف و نهى از منكر مشاركت داشته باشند. هم پند دهند و هم پند بپذيرند. «تَواصَوْا بِالْحَقِّ» (كلمه‌ «تَواصَوْا» براى كار طرفينى است)

11- نجات از خسارت زمانى است كه انسان در صدد انجام تمام كارهاى نيك باشد گرچه موفق به انجام آنها نشود. «عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» (كلمه‌ «الصَّالِحاتِ» به صورت جمع محلّى به الف و لام آمده است)

12- ايمان بايد جامع باشد نه جزئى. ايمان به همه اجزا دين، نه فقط برخى از آن.

«إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا» (ايمان، مطلق آمده است تا شامل تمام مقدسات شود.)

«والحمدللّه ربّ العالمين»

جلد 10 - صفحه 590

سوره همزه‌

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

به نام خداوند بخشنده مهربان‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ «3»

إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا: مگر كسانى كه ايمان آورند به تمام معتقدات ايمانيه، وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ‌: و به جا آورند كارهاى پسنديده و شايسته، زيرا هر روز و شبى كه بر ايشان گذشته، به سرمايه عمر خود اكتساب درجه‌اى از درجات بهشت كرده‌اند. و بدين جهت ربح برده‌اند و به حيات سرمديه و سعادت اخرويه فايز گشته‌اند. چنانچه تاجر بعد از ربح، هرگاه راس المال از او فوت شود، او را رابح گويند، نه خاسر. پس اعظم اهل ربح كسانى‌اند كه در دنيا ملازمت حق نموده‌اند، از توحيد خدا و تصديق انبياء و اوصياء، وَ تَواصَوْا: و وصيت كرده‌اند يكديگر را، بِالْحَقِ‌: به امر ثابت راست و درست از اعتقاد و عملى كه جايز نباشد عقلا و شرعا انكار آن، مانند توحيد و طاعت و اتباع كتب و رسل و زهد در دنيا و رغبت در آخرت، وَ تَواصَوْا: و وصيت كردند همديگر را، بِالصَّبْرِ: به بردبارى و صبر بر مشقت و تحمل بر طاعت و عبادت، يا صبر بر طاعت و صبر از معصيت و صبر بر مصيبت.

نزد بعضى معنى آنكه آدمى در زيانكارى است كه هر مدت عمر كه بر او مى‌گذرد، عمرش ناقص مى‌شود و ضعف او مى‌افزايد تا پير مى‌شود و عملش ضايع مى‌گردد. مگر مؤمنان كه چون پير شوند و قوتشان ساقط گردد، همان عمل كه در جوانى كرده باشند، در نامه عملشان مى‌نويسند.

نزد بعضى معنى آنكه جنس آدمى در زيانكارى است، مگر كسانى كه ايمان آورند به آيات ما و به جا آورند كارهاى شايسته، به مواسات برادران دينى،

جلد 14 - صفحه 338

و وصيت كنند يكديگر را به امانت و وصيت كنند يكديگر را به صبر در مشقات.

تفسير برهان- حضرت صادق عليه السّلام فرمود: استثنا فرموده خداوند سبحان، اهل صفوة از خلق خود را كه جنس آدمى در زيانكارى است، مگر كسانى كه ايمان آورند به ولايت امير المؤمنين على عليه السّلام و وصيت كنند ذرارى خود را به ولايت و وصيت كنند كسانى كه بعد از ايشانند، به صبر و بردبارى به ولايت‌ «1».

تحقيق- از محقق طوسى (رحمه اللّه) تفسيرى در اين سوره مباركه نقل شده:

«وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ- اى فى الاشتغال بالامور الطبيعية و الاستغراق فى المشتهيات البهيميه. الا الذين امنوا- اى الكاملين فى القوة النظريه. و عملوا الصالحات- اى الكاملين فى القوة العمليه. و تواصوا بالحق- اى الذين يكملون عقول الخلايق بالمعارف النظريه. و تواصوا بالصبر اى الذين يكملون اخلاق الخلايق بتبيين المقدمات الخلقيه.» بيان- سوگند به عصر: به درستى كه جنس انسانى در زيانكارى است به سبب اشتغال در امور طبيعى و غرق در شهوات حيوانى. مگر كسانيكه ايمان آورند: يعنى كامل كنندگان در قوه نظريه. و به جا آورند اعمال شايسته:

يعنى كامل كنندگان در قوه عمليه. و وصيت كنند به حق: يعنى كامل مى‌كنند عقول خلايق را بمعارف نظريه. و وصيت كنند به صبر و بردبارى: يعنى كامل مى‌كنند اخلاق خلايق را به بيان كردن مقدمات خلقيه.

تتمه- اين سوره مباركه اعظم دلالت است بر اعجاز قرآن مجيد. چه با وجود كمى حروف دلالت مى‌كند بر جميع آنچه محتاجند آدميان به آن، از علم و عمل، در وجوب تواصى به حق و صبر اشارت است به امر بمعروف و نهى از منكر. پس اين سوره داعى است بر توحيد حق تعالى و تصديق به نبوت انبيا و ولايت و امامت اوصياء و اداى جميع واجبات و مستحبات و اجتناب از محرمات و منكرات و تخليه صفات رذيله به ملكات حميده و مستعد شدن به درك سعادت ابديه.


«1». تفسير برهان (چ علميه- قم) ج 4 ص 504 و 505 روايت 1 و 2.

جلد 14 - صفحه 339

سوره صد و چهارم « (الهمزه)»

سورة الهمزه- اين سوره مباركه مكى است.

عدد آيات- نه.

عدد كلمات- سى و سه.

عدد حروف- يكصد و سى و سه.

ثواب تلاوت- ثواب الاعمال- از حضرت صادق عليه السّلام: من قرء ويل لكلّ همزة فى فريضة من فرائضه بعّد اللّه عنه الفقر و جلب عليه الرّزق و يدفع عنه ميتة السّوء. هر كه قرائت كند «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ» را در نماز واجبى از واجبات، دور فرمايد خدا از او فقر را و جلب نمايد بر او روزى را و دفع فرمايد از او مردن به بدى را «1».

چون در سوره سابقه خسران انسانى را فرمود، در اين سوره تفصيل آن را فرمايد.


«1» ثواب الاعمال چ حيدرى 1391- ص 154.

جلد 14 - صفحه 340

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

وَ الْعَصْرِ «1» إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ «2» إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ «3»

ترجمه‌

سوگند بعصر حاضر

همانا آدمى هر آينه در زيانكارى است‌

مگر آنانكه گرويدند و بجا آوردند كارهاى شايسته را و توصيه نمودند يكديگر را بمتابعت حق و توصيه نمودند يكديگر را بصبر و بردبارى در امور.

تفسير

خداوند سبحان در اين سوره مباركه سوگند ياد فرموده ظاهرا بعصر حاضر كه عصر بعثت خاتم انبيا و اكمال دين و اتمام نعمت از جانب خدا بر خلق است كه نوع انسان و افراد بنى آدم همگى در خسران و زيانكارى ميباشند چون سرمايه عمر را تلف نموده سودى كه ميتوان از آن بدست آورد كه نعيم جاودان است نميبرند بلكه مستحق عذاب اليم ميشوند مگر كسانيكه ظاهرا و باطنا ايمان آوردند بتوحيد خدا و نبوت پيغمبر آخر الزمان و امامت امير المؤمنين عليه السّلام و اولاد طاهرين او و آنچه بايد بآن معتقد باشند از عقائد حقه و بجا آوردند اعمال صالحه‌اى را كه بايد بجا بياورند چون ايشان خريدارى نمودند لذّات باقيه عاليه را بلذائذ دانيه فانيه مشوب بآلام و اسقام و اين دسته از مردم علاوه بر آنكه خودشان حقّ را يافتند و بآن عمل كردند يكديگر را هم توصيه بتحصيل حق و حقيقت نمودند و نيز توصيه و سفارش كردند بيكديگر كه ثابت قدم باشند در طريق تحصيل سعادت ابدى بصبر بر طاعت و صبر از معصيت و صبر در بلايا و مصائب دنيا براى فوز بنعيم عقبى و در روايات ائمه اطهار عصر بزمان ظهور صاحب الزمان و كسانيكه در زيانكارى هستند بدشمنان ائمه اطهار و اهل ايمان و عمل صالح بشيعيان ايشان و توصيه و سفارش بحق بتوصيه اولادشان بقبول ولايت و توصيه بصبر بسفارش‌


جلد 5 صفحه 431

كسانشان بر ثبات بمحبت عترت تفسير و با اين عناوين تطبيق شده است و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه و العصر انّ الانسان لفى خسر الى آخر الدّهر قرائت فرموده‌اند و شايد مقصود تفسير باشد و اللّه اعلم در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد سوره و العصر را در نمازهاى مستحب خود خداوند او را با چهره تابان و لب خندان و ديده روشن مبعوث فرمايد در روز قيامت و باين حال باقى باشد تا داخل در بهشت شود و الحمد للّه و السلام على عباده الذين اصطفى محمّد و آله سادة الورى.


جلد 5 صفحه 432

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِلاَّ الَّذِين‌َ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات‌ِ وَ تَواصَوا بِالحَق‌ِّ وَ تَواصَوا بِالصَّبرِ «3»

‌که‌ اينها سود كامل‌ ميبرند.

إِلَّا الَّذِين‌َ آمَنُوا ايمان‌ بجميع‌ عقايد حقه‌ ‌که‌ گفتيم‌: ‌در‌ ‌آن‌ چهار امر معتبر ‌است‌.

اول‌ يقين‌ قطعي‌، دوم‌ دلبستگي‌، سيم‌ اقرار و عدم‌ انكار، چهارم‌ تسليم‌ ‌که‌ مكرر توضيح‌ داده‌ ‌شده‌ ‌با‌ ملاحظه اينكه‌ منكر ضروريات‌ دين‌ و مذهب‌ نشود و بمقدسات‌ دين‌ اهانت‌ نكند و اعمالي‌ ‌که‌ باعث‌ زوال‌ دين‌ ميشود ‌از‌ ‌او‌ سر نزند.

وَ عَمِلُوا الصّالِحات‌ِ گفتيم‌ مراد جميع‌ اعمال‌ صالحه‌ نيست‌ چون‌ ممكن‌ نيست‌ بلكه‌ همين‌ ‌که‌ واجبات‌ ‌را‌ ترك‌ نكند و بقدر ميسور مستحبات‌ ‌را‌ بجا آورد.

وَ تَواصَوا بِالحَق‌ِّ باهل‌ بيت‌ و بستگان‌ و خويشان‌ و رفقا و ‌هر‌ ‌که‌ ‌را‌ بتواند سفارش‌ كند بحق‌ و حقيقت‌ ‌در‌ فعل‌ واجبات‌ و ترك‌ محرمات‌ و تقويت‌ ايمان‌ و تزكيه اخلاق‌ و ازدياد معرفت‌ و ساير نيكيها.

وَ تَواصَوا بِالصَّبرِ ‌در‌ مصائب‌ و بليات‌ و تحمل‌ مشاق‌ عبادات‌ و جلوگيري‌ نفس‌ ‌از‌ معاصي‌ ‌که‌ سه‌ درجه‌ صبر ‌است‌ و ‌در‌ اخبار تفسير ‌شده‌ بولايت‌ چون‌ روح‌ ايمان‌ ‌است‌ و بدون‌ ولايت‌ يك‌ مجسمه بيش‌ نيست‌.

‌هذا‌ آخر تفسير ‌هذه‌ السورة و الحمد للّه‌ و الصلاة ‌علي‌ النبي‌ و آله‌ و يتلوه‌ ‌ان‌ شاء اللّه‌ بقية السور بتوفيقه‌ و تأييده‌ و انا العبد السيد ‌عبد‌ الحسين‌ المدعو بالطيب‌.

جلد 18 - صفحه 223

‌سورة‌ الهمزة

برگزیده تفسیر نمونه


]

اشاره

(آیه 3)- آری! تنها یک راه برای جلوگیری از این خسران عظیم و زیان قهری و اجباری وجود دارد، فقط یک راه که در آخرین آیه این سوره به آن اشاره شده است، می‌فرماید: «مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند، و یکدیگر را به حق سفارش کرده، و یکدیگر را به شکیبایی و استقامت توصیه نموده‌اند» (الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر).

برنامه چهار ماده‌ای خوشبختی!

قرآن برای نجات از آن خسران عظیم برنامه جامعی تنظیم کرده که در آن بر چهار اصل تکیه شده است:

اصل اول در این برنامه مسأله «ایمان» است که زیر بنای همه فعالیتهای انسان را تشکیل می‌دهد، چرا که تلاشهای عملی انسان از مبانی فکری و اعتقادی او سر چشمه می‌گیرد، نه همچون حیوانات که حرکاتشان به خاطر انگیزه‌های غریزی است.

و به تعبیر دیگر اعمال انسان تبلوری است از عقائد و افکار او، و به همین دلیل تمام انبیای الهی قبل از هر چیز به اصلاح مبانی عقیدتی امتها می‌پرداختند، مخصوصا با شرک که سر چشمه انواع رذائل و بدبختیها و پراکندگیهاست به مبارزه می‌پرداختند.

در اصل دوم به میوه درخت بارور و پرثمره ایمان پرداخته از «اعمال صالح» سخن می‌گوید.

آری «صالحات» همان «اعمال شایسته» نه فقط عبادات، نه تنها انفاق فی

ج5، ص576

سبیل اللّه، نه فقط جهاد در راه خدا، نه تنها کسب علم و دانش، بلکه هر کار شایسته‌ای که وسیله تکامل نفوس و پرورش اخلاق و قرب الی اللّه و پیشرفت جامعه انسانی در تمام زمینه‌ها شود.

و از آنجا که ایمان و اعمال صالح هرگز تداوم نمی‌یابد مگر این که حرکتی در اجتماع برای دعوت به سوی حق و شناخت و معرفت آن از یکسو، و دعوت به استقامت و صبر در طریق انجام این دعوت از سوی دیگر صورت پذیرد، به دنبال این دو اصل، به دو اصل دیگر اشاره می‌فرماید که در حقیقت ضامن اجرای دو اصل اساسی «ایمان» و «عمل صالح» است.

در اصل سوم به مسأله «تواصی به حق» یعنی دعوت همگانی و عمومی به سوی حق اشاره می‌کند تا همگان حق را از باطل به خوبی بشناسند و هرگز آن را فراموش نکنند و در مسیر زندگی از آن منحرف نگردند.

در اصل چهارم مسأله شکیبائی و «صبر» و استقامت و سفارش کردن یکدیگر به آن مطرح است، چرا که بعد از مسأله شناخت و آگاهی، هر کس در مسیر عمل در هر گام با موانعی رو برو است اگر استقامت و صبر نداشته باشد هرگز نمی‌تواند احقاق حق کند، و عمل صالحی انجام دهد و یا ایمان خود را حفظ کند.

آری! احقاق حق و اجرای حق، و ادای حق در جامعه جز با یک حرکت و تصمیم گیری عمومی و استقامت و ایستادگی در برابر موانع ممکن نیست.

«صبر» در اینجا نیز معنی وسیع و گسترده‌ای دارد که هم صبر بر اطاعت را شامل می‌شود، و هم صبر در برابر انگیزه‌های معصیت، و هم صبر در برابر مصائب و حوادث ناگوار، و از دست دادن نیروها و سرمایه‌ها و ثمرات.

و به راستی اگر مسلمانان امروز همین اصول چهارگانه را در زندگی فردی و اجتماعی خود اجرا کنند مشکلات و نابسامانیهای آنها حل می‌شود، عقب ماندگیها جبران می‌گردد، و ضعفها و شکستها به پیروزی مبدل می‌شود، و شر اشرار جهان از آنها قطع می‌گردد.

«پایان سوره عصر»

ج5، ص577

سوره همزه [104]

اشاره

این سوره در «مکّه» نازل شده و دارای 9 آیه است

محتوا و فضیلت سوره:]

در این سوره از کسانی سخن می‌گوید که تمام همّ خود را متوجه جمع مال کرده، و تمام ارزشهای وجودی انسان را در آن خلاصه می‌کنند، سپس نسبت به کسانی که دستشان از آن خالی است به دیده حقارت می‌نگرند و آنها را به باد استهزا می‌گیرند.

و در پایان سوره از سرنوشت دردناک آنها سخن می‌گوید که چگونه به صورت حقارت آمیزی در دوزخ پرتاب می‌شوند، و آتش سوزان جهنم قبل از هر چیز بر قلب آنها مسلط می‌گردد، و روح و جان آنها را به آتش می‌کشد.

در فضیلت تلاوت این سوره در حدیثی از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله آمده است:

«هر کس این سوره را تلاوت کند به عدد هر یک از کسانی که محمد و یارانش را استهزا کردند ده حسنه به او داده می‌شود».

و در حدیثی از امام صادق علیه السّلام می‌خوانیم: «هر کس آن را در نماز فریضه‌ای بخواند فقر از او دور می‌شود، روزی به او رو می‌آورد، و مرگهای زشت و بد از او قطع می‌گردد».

بسم الله الرحمن الرحیم به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

شأن نزول:]

جمعی از مفسران چنین گفته‌اند که آیات این سوره در باره ولید بن

ج5، ص578

مغیره نازل شده است که پشت سر پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله غیبت می‌کرد، و در پیش رو طعن و استهزا می‌نمود.

بعضی دیگر آن را در باره افرادی دیگری از سران شرک و دشمنان کینه‌توز و سرشناس اسلام مانند «اخنس بن شریق» و «امیة بن خلف» و «عاص بن وائل» دانسته‌اند.

ولی چنانچه این شأن نزولها را بپذیریم باز عمومیت مفهوم آیات شکسته نمی‌شود، بلکه شامل تمام کسانی است که دارای این صفاتند.

نکات آیه

۱ - تنها مؤمنانى که کارهاى شایسته انجام داده و یکدیگر را به پذیرش حق و شکیبایى توصیه مى کنند، گرفتار خسارت نخواهند شد. (إنّ الإنسن لفى خسر . إلاّ الذین ءامنوا و عملوا الصلحت و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر)

۲ - ایمان و عمل صالح و پذیرش حق و شکیبایى، بهره گیرى درست از سرمایه هاى وجودى خویش است. (لفى خسر . إلاّ الذین ءامنوا و عملوا الصلحت و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر)

۳ - انجام دادن تمام کارهاى شایسته، توصیه خداوند به مؤمنان (الذین ءامنوا و عملوا الصلحت) حرف «ال» در «الصالحات»، آن را بر تمام اعمال صالح تعمیم داده است. از آن جا که هرگاه عموم حقیقى امکان پذیر نباشد، عموم عرفى مورد نظر است; مراد اعمال صالحى است که براى شخص مؤمن مقدور مى باشد.

۴ - کفرورزى، ترک عمل صالح و بى اعتنایى به ترویج حق و صبر، زیان کارى است. (لفى خسر . إلاّ الذین ءامنوا و عملوا الصلحت و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر)

۵ - توصیه دیگران به پذیرش حق و شکیبایى در راه آن، مصداق بارز عمل صالح است. (عملوا الصلحت و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر) عطف توصیه به حق و صبر - که مصداق عمل صالح است - بر انجام اعمال صالح، عطف خاص بر عام و نشانه اهمیت ویژه خاص است.

۶ - لزوم حق پذیرى، شناختن و شناساندن حق و پایدارى و شکیبایى براى تحقق آن (تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر) ترغیب مؤمنان به توصیه دیگران بر حق و صبر، بیانگر لزوم پایبندى خود به آن دو است.

۷ - حق پذیرى و دفاع از حق، نیازمند شکیبایى و استقامت است. (تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر) جمله «تواصوا بالصبر»، ممکن است درصدد بیان زمینه هاى لازم براى مفاد «تواصوا بالحقّ» باشد.

۸ - «صبر»، نشان حق پذیرى است و سفارش دیگران به آن، نمونه بارز ترغیب مردم به حق است. (تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر) برداشت یاد شده، ناظر به این احتمال است که عطف «تواصوا بالصبر» بر جمله قبل، عطف خاص بر عام باشد. تکرار فعل «تواصوا»، این ارتباط را تأیید مى کند; زیرا در تعبیرى نظیر «تواصوا بالحقّ و الصبر»، تفاوت حق و صبر نمایان تر است.

۹ - اصلاح جامعه در کنار اصلاح خویشتن، ضرورتى اجتناب ناپذیر در ثمربخشى وجود انسان (لفى خسر. إلاّ الذین ءامنوا و عملوا الصلحت و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر)

۱۰ - امربه معروف، پنددهى و پندپذیرى، از خصلت هاى برجسته انسان هاى کامیاب (لفى خسر . إلاّ الذین ... تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر) «تواصوا»، از باب تفاعل و بیانگر آن است که مؤمنان، در کنار توصیه به دیگران، از توصیه هاى آنان نیز بهره مى برند.

۱۱ - تبلیغ اعتقادات حق و ترغیب دیگران به مقاومت در برابر منکرات، خصلتى ستوده و مایه کامیابى انسان (لفى خسر . إلاّ الذین ... تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر)

۱۲ - ترویج حق و تقویت روحیّه پایدارى، نیازمند مشارکت و هم یارى مردم با یکدیگر است. (تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر)

موضوعات مرتبط

  • امربه معروف: آثار امربه معروف ۱۰
  • ایمان: آثار ایمان ۲
  • تزکیه: اهمیت تزکیه ۹
  • تعاون: اهمیت تعاون ۱۲
  • تقویت روحیه: زمینه تقویت روحیه ۱۲
  • جامعه: اهمیت اصلاح جامعه ۹
  • حق: آثار ترک تبلیغ حق ۴; آثار حق پذیرى ۱، ۲; اهمیت استقامت در تبلیغ حق ۶; اهمیت تبلیغ حق ۶; اهمیت حق پذیرى ۶; اهمیت حق شناسى ۶; اهمیت صبر در تبلیغ حق ۶; توصیه به حق ۱; توصیه به حق پذیرى ۵; زمینه تبلیغ حق۱۲; زمینه حق پذیرى ۷; زمینه دفاع از حق ۷; نشانه هاى توصیه به حق ۸; نشانه هاى حق پذیرى ۸
  • خدا: توصیه هاى خدا ۳
  • رستگاران: صفات رستگاران ۱۰
  • زیان: منشأ زیان ۴
  • صبر: آثار ترک تبلیغ صبر ۴; آثار صبر ۱، ۲، ۸; توصیه به صبر ۱، ۵، ۸
  • عبرت پذیرى: آثار عبرت پذیرى ۱۰
  • عقیده: تبلیغ عقیده حق ۱۱
  • عمل صالح: آثار ترک عمل صالح ۴; آثار عمل صالح ۱، ۲; توصیه به عمل صالح ۳; موارد عمل صالح ۵
  • کفر: آثار کفر ۴
  • مؤمنان: توصیه به مؤمنان ۳; توصیه هاى مؤمنان ۱; مؤمنان و زیان ۱
  • منکرات: تشویق به استقامت در منکرات ۱۱
  • موعظه: آثار موعظه ۱۰
  • نیازها: نیاز به استقامت ۷; نیاز به صبر ۷

منابع