الضّرّ: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن نمودار دفعات)
(Added word proximity by QBot)
 
خط ۱: خط ۱:
__TOC__
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/الضّرّ | آیات شامل این کلمه ]]'''
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/الضّرّ | آیات شامل این کلمه ]]'''


خط ۹: خط ۱۰:
*[[ال]]
*[[ال]]


===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud>
وَ:100, إِذَا:100, ثُم:47, مَسّکُم:47, عَنْکُم:47, تَجْأَرُون:35, فَإِلَيْه:35, کَشَف:35, فِي:31, أَو:29, الضّرّ:26, مَسّنِي:24, کَشْف:24, الْإِنْسَان:24, أَهْلَنَا:24, دَعَانَا:24, الْبَحْر:22, جِئْنَا:22, يَمْلِکُون:22, مَس:22, بِکُم:22, لِجَنْبِه:22, الّذِين:22, مِن:22, أَنّي:22, أَنْت:22, فَلا:21, فَرِيق:21, رَحِيما:21, لا:21, مَسّنَا:21, رَبّه:21, ضَل:21, بِبِضَاعَة:21, أَرْحَم:21, فَاسْتَجَبْنَا:19, الرّاحِمِين:19, نَادَى:19, مَن:19, دُونِه:19, تَحْوِيلا:19, أُولٰئِک:19, مِنْکُم:19, يَعْمَهُون:19, مُزْجَاة:19, اللّه:19, الْعَزِيز:19, قَاعِدا:19, لَه:17, فَلَمّا:17, تَدْعُون:17, فَأَوْف:17, أَيّهَا:17, إِذ:17, کَان:17, طُغْيَانِهِم:17, بِرَبّهِم:17, فَمِن:17, يَا:15, أَيّوب:15, يُشْرِکُون:15, إِلاّ:15, لِيَکْفُرُوا:15, لَنَا:15, قَائِما:15, إِنّه:15, نِعْمَة:15, فَکَشَفْنَا:15, مَا:15, زَعَمْتُم:15, يَدْعُون:15, لِقَاءَنَا:14, حَافِظِين:14, بِمَا:14, إِيّاه:14, الْکَيْل:14, فَضْلِه:14, يَبْتَغُون:14, قَالُوا:14, ادْعُوا:12, عَلَيْه:12, کَشَفْنَا:12, تَصَدّق:10, عَنْه:10, دَخَلُوا:10, قُل:10, نَجّاکُم:10
</qcloud>
===تکرار در هر سال نزول===
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::الضّرّ]]
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::الضّرّ]]
|?نازل شده در سال
|?نازل شده در سال

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۳۲

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

در قرآن مجيد ضرّ به فتح و ضم (ض) هر دو آمده است. ولى ضرّ به فتح (ض) پيوسته مقابل نفع آمده، [مائده:76]، [حج:13]. بر خلاف ضرّ به ضمّ (ض) كه هيچ وقت با نفع يكجا نيامده است مثل [يوسف:88]، [انبياء:83-84]. بلى در بعضى آيات مقابل رحمت آمده مثل [روم:33]. و در بعضى مقابل خير به كار رفته مثل [انعام:17]. راغب در مفردات و جوهرى در صحاح ضُرّ به ضم (ض) را بد حالى گفته‏اند. «الضُرُّ: سُوءُ الْحالِ» راغب اضافه مى‏كند: اعمّ از آنچه در نفس باشد مثل نقص عضو، يا در حال مثل كمى مال و جاه. طبرسى رحمةاللّه از صاحب العين نقل كرده ضرّ به فتح و ضم دو لغت اند ولى چون با «نفع» مقابل كردى ضاد آن را مفتوح خوانى. اقرب الموارد هر دو را ضد نفع، سوة حال، و سختى گفته و از كليات ابوالبقا نقل مى‏كند ضَرّ به فتح در هر ضرر شايع است و با ضمّ مخصوص به ضرر نفس است نثل مرض و لاغرى. پس ضَرّ به فتح (ض) مطلق ضرر و زيان است نقابل نفع ولى ضُرّ به ضم به معنى بد حالى است. آياتيكه درباره هر دو تعبير نقل شد اين فرق را تأييد مى‏كنند. * ضَرَر: اسم است به معنى بدحالى و نقصان. جمع آن اضرار نى باشد (اقرب) در مجمع آن را نقصان معنى كرده و فرمايد: آن هر چيى است كه ضرر كند و نقصان رساند مثل كورى، مرض، علت. * [نساء:95]. مراد از اولى النصر كسانى است كه نقص عضوى يا علل ديگرى دارند كه نمى‏توانند به جهاد روند احتمال قوى دارد كه آنانكه در اثر فقد مال و وسيله از رفتن به جهاد معذوراند نيز داخل در اولى الضرر باشند كه عده‏اى پيش رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم مى‏خواستند، آن حضرت مى‏فرمود من وسيله دراختيار ندارم تا شما را تجهيز كنم، آن‏ها نيز اشك ريزان بر مى‏گشتند چنانكه فرموده: [توبه:92]. * اضطرار: به معنى احتياج و اجبار است، (اقرب). آن در واقع حمل غير بر ضرر است تحميل كننده شايد از كنار باشد و شايد حالت و امرى در خود شخص باشد مثل گرسنگى و مرض و غيره: [بقره:126]، [لقمان:24]. در اين دو آيه تحميل از كنار است و از طرف خداوند مى‏باشد يعنى: سپس او را به عذاب آتش مجبورش مى‏كنم و به اجبار در آتش مى‏كشم. هكذا آيه دوم. [بقره:173]. در اينجا و نظير آن تحميل از خود شخص است كه گرسنگى و فقر باشد يعنى: هر كه نا چار و محتاج شود به خوردن ميته و خون و گوشت خوك در حالى كه قبلاً طالب نيست و در خوردن زياده روى نمى‏كند بر او گناهى نيست. على هذا مضطرّ به معنى درمانده و ناچار است [نمل:62]. رجوع شود ده «دعو». * [بقره:233]. «لا تضّار» در قرآن‏ها به فتح (ر) است ولى به فتح و ضمّ هر دو خوانده شده است. اگر با رفع خوانده شود اخبار است به معناى امر يعنى: ضرر نمى‏رساند مادرى به واسطه فرزندش و نه پدرى به واسطه فرزندش. و شايد در اين صورت فعل مجهول باشد يعنى: ضرر رسانده نشود مادرى به واسطه فرزندش... و اگر آن را با فتح خوانيم كه اكثر قرّاء خوانده‏اند نهى از اضرار است يعنى: ضرر نرساند مادرى به واسطه فرزندش و شايد هم مجهول باشد. نا گفته نماند علت جواز فتح و ضمّ اعلال است چنانكه در فعل امر از «مدد» چهار وجه جايز است . خلاصه معنى آيه: مادر به واسطه فرزندش به شوهر ضرر نرساند و از وى براى ارضاع بيشتر از حدّ اجرت نخواهد و از مقاربت براى اينكه حامله شده و از رسيدن به فرزندش بار مى‏ماند، امتناع نكند، همچنين شوهر به واسطه فرزندش به زن ضرر نرساند و كمتر از معمول اجرت ندهد و زن را از حظّ نفس كه اگر مقاربت كند بار حامله مى‏شود: آيه به صورت طلاق و عدم آنعموميّت دارد. * [بقره:282]. ممكن است اصل كلمه (لا يضارر) و معلوم باشد يعنى: آن گاه كه معامله كرديد شاهد بگيريد نويسنده سند كعامله و شاهد ضرر نرسانند و شاهد در شهادت و نويسنده در نوشتن خيانت نكند. و شايد مجهول باشد يعنى مويسنده و شاهد را ضرر نرسانيد. اجرت نويسنده رابدهيد... و شاهد را در وقت مشغله احضار نكنيد. ولى وجه اول را بهتردانسته‏اند. * [بقره:231]. ضرار مصدر مفاعله به معنى ضرر زدن است يعنى زنان طلاق داده شده را كه رجوع مى‏كنيد براى ضرر رساندن و اذيت كردن نگاه نداريد و رجوع نكنيد تا تجاوز كنيد. * [توبه:107]. راجع به مسجد ضرار رجوع شود به «مسجد» فصل مسجد ضرار. *

کلمات نزدیک مکانی

تکرار در هر سال نزول

در حال بارگیری...