الصّدُور: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(Added word proximity by QBot) |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
__TOC__ | |||
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/الصّدُور | آیات شامل این کلمه ]]''' | ''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/الصّدُور | آیات شامل این کلمه ]]''' | ||
=== ریشه کلمه === | === ریشه کلمه === | ||
*[[ریشه صدر | صدر]] (۴۶ بار) [[کلمه با ریشه:: صدر| ]] | *[[ریشه صدر | صدر]] (۴۶ بار) [[کلمه با ریشه:: صدر| ]] | ||
=== قاموس قرآن === | |||
سينه. [شرح:1]. جمع آن صدور است نحو [آل عمران:119]. خدا به آنچه در سينهها است دانااست . قعل صدر چون با «عن» متعدى شود معناى رجوع مىدهد «صَدَرَ عَنِ الْمَكانِ» يعنى از مكان برگشن. و چون با «من» متعدى شود به معنى بروز و ظهور باشد «صَدَرَ مِنْهُ الْاَمْرُ» يعنى اين كار از او بروز كرد. ايضاً به معنى حدوث و حصول آيد «صَدَرَ الْاَمْرُ صُدُوراً» يعنى كار حادث شد. و نيز صدر به معنى رجوع و ارجاع (لازم متعدى) آمده است (اقرب). [قصص:23]. «يصدر» در قرآنها به ضم (ى) و كسر (د) نوشته شده ولى به فتح (ى) و ضمّ (د) از باب نصر ينصر نى خواندهاند . بنابر اول معناى آن چنين است: گفتند ما گوسفندان خود را آب نمىدهيم تا چوپانها مواشى خود را از آب بر گردانند. پدر ما پيرى بزرگ است. و بنابر دوم اين است... تا چوپانها از آب بر گردند. [زلزله:6]. ممكن است «يصدر» به معنى حدوث باشد يعنى آن روز مردم به طور پراكنده و متفرق حادث و ظاهر مىشود. شايد به معنى بروز باشد يعنى «يَصْدُرُ النّاسُ مِنَ الْاَرْضِ اَشْتاتاً» چنانكه در آيه ديگر آمده [ابراهيم:21-48]. و نيز آمده [معارج:43]. در «شتت» گفتيم: ظاهراً مراد از اشتات متفرق و بى نظم بودن است چنانكه فرموده [قمر:7]. حدوث. بروز نزديك به هم اند . آياتى هست درباره سعه صدر تنگى آن و اينكه خدا شرح صدر عطا مىكند و سينه را تنگ مىگرداند. نظير [شرح:1] [طه:25]. ايضاً [انعام:125]. و مثل [شعراء:13]. مراد از صدر در اين آيات چيست؟ آيا سينه است يا قلب و به اعتبار حال و محل قلب را صدر خوانده است؟ به نظر مىآيد: منظور سعه و ضيق قلب است و به اعتبارآن كه قلب در سينهاست صدر گفته شده و اينكه بعضىها قلب را به معنى نفس گرفتهاند به دليل اينكه درك و فهم و غيره مال نفس است نه قلب در «قلب» شرح داده خواهد شد. در بعضى آيات افعالى نسبت داده شده نظير [غافر:19]، [نمل:74]، [حشر:9]. از اين قبيل است آياتيكه درباره شفاى صدور، كينه صدور، محتويات صدور، وسوسه صدور اند مثل [توبه:14]، [آل عمران:118]، [مائده:7]، [ناس:5] به نظر من مراد از همه آنها قلوب است و به اعتبار حال و محل صدور به كار رفته است واللّه اعلم. | |||
*[[ال]] | *[[ال]] | ||
===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud> | |||
وَ:100, بِذَات:63, عَلِيم:57, اللّه:41, فِي:38, إِن:36, مَا:31, إِنّه:30, هُو:24, الّذِين:23, مِن:19, أَ:19, الّذِي:18, الْأَرْض:17, إِذ:17, يَعْلَم:16, قَلِيلا:15, جَعَلَکُم:15, لا:14, نُمَتّعُهُم:14, يَا:14, آمِنُوا:14, أَيّهَا:14, رَبّهُم:14, لٰکِن:14, يَسْتَعْجِلُونَک:14, لَم:14, إِذَا:14, تُخْفِي:14, تَمْسَسْکُم:14, بِاللّه:14, لِمَا:13, يَقْضِي:13, يَأْتِکُم:13, مَس:13, ثُم:13, تَعْمَى:13, الّتِي:13, بِمَا:13, هُدًى:13, بِالْعَذَاب:13, حَسَنَة:13, تَوَلّوْا:13, قُل:13, بِهِم:13, يُرِيکُمُوهُم:13, آمَنُوا:13, مِنْکُم:13, حُصّل:13, يَوْمَئِذ:13, نَضْطَرّهُم:13, بِالْحَق:13, رَسُولِه:13, نَبَأ:13, يَقْبَل:13, مَن:13, تَسُؤْهُم:13, الْقُلُوب:13, الْإِنْسَان:13, خَلاَئِف:13, شِفَاء:13, دَابّة:13, تَعْمَلُون:12, خَلَق:12, ضُرّ:12, الْتَقَيْتُم:12, إِلَى:12, يُعْلِنُون:12, الْأَعْيُن:12, بِکَلِمَاتِه:12, سَلّم:12, بِه:12, لَخَبِير:12, رَبّکُم:12, يَوْم:12, التّوْبَة:12, الْقُبُور:12, رَحْمَة:12, لَن:12, کُونُوا:12, تُعْلِنُون:12, خَائِنَة:12, دَعَا:12, قُلُوبِکُم:12, بِغَيْظِکُم:12, أَنْفِقُوا:12, يُخْلِف:12, قَوّامِين:12, الْحَق:12, اللّيْل:12, کُنْتُم:12, عَن:12, عَمِلُوا:12, عَذَاب:12, لِلْمُؤْمِنِين:12, اجْهَرُوا:12, الْتَقَى:12, کَفَرُوا:12, يَدْعُون:11, لِلّه:11, السّمَاوَات:11, غَلِيظ:11, عِبَادِه:11, أَو:11, بِفَضْل:11, يُحِق:11, يُطَاع:11, فَمَن:11, اتّقُوا:11, إِلاّ:11, مُوتُوا:11, مِمّا:11, رَبّه:11, أَعْيُنِکُم:11, الْجَمْعَان:11, تُصِبْکُم:11, قَبْل:11, الْأَبْصَار:11, قَوْلَکُم:11, شَفِيع:11, فَيُنَبّئُکُم:11, إِنّمَا:11, سَيّئَة:11, فَنُنَبّئُهُم:11, کَفَر:11, غَيْب:11, اللّطِيف:11, عَلَى:11, مُنِيبا:11, مَوْعِظَة:11, النّهَار:11, بُعْثِر:11, شُهَدَاء:11, وَعْدَه:11, يُسِرّون:11, أَسِرّوا:10, مَرْجِعُهُم:10, الْغَيْظ:10, جَاءَتْکُم:10, الْأَمْر:10, أَطَعْنَا:10, تُسِرّون:10, عَالِم:10, يُولِج:10, الْبَاطِل:10, مَرْجِعُکُم:10, لِيُمَحّص:10, إِلَيْنَا:10, قَد:10 | |||
</qcloud> | |||
===تکرار در هر سال نزول=== | |||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::الصّدُور]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۴۳
ریشه کلمه
- صدر (۴۶ بار)
قاموس قرآن
سينه. [شرح:1]. جمع آن صدور است نحو [آل عمران:119]. خدا به آنچه در سينهها است دانااست . قعل صدر چون با «عن» متعدى شود معناى رجوع مىدهد «صَدَرَ عَنِ الْمَكانِ» يعنى از مكان برگشن. و چون با «من» متعدى شود به معنى بروز و ظهور باشد «صَدَرَ مِنْهُ الْاَمْرُ» يعنى اين كار از او بروز كرد. ايضاً به معنى حدوث و حصول آيد «صَدَرَ الْاَمْرُ صُدُوراً» يعنى كار حادث شد. و نيز صدر به معنى رجوع و ارجاع (لازم متعدى) آمده است (اقرب). [قصص:23]. «يصدر» در قرآنها به ضم (ى) و كسر (د) نوشته شده ولى به فتح (ى) و ضمّ (د) از باب نصر ينصر نى خواندهاند . بنابر اول معناى آن چنين است: گفتند ما گوسفندان خود را آب نمىدهيم تا چوپانها مواشى خود را از آب بر گردانند. پدر ما پيرى بزرگ است. و بنابر دوم اين است... تا چوپانها از آب بر گردند. [زلزله:6]. ممكن است «يصدر» به معنى حدوث باشد يعنى آن روز مردم به طور پراكنده و متفرق حادث و ظاهر مىشود. شايد به معنى بروز باشد يعنى «يَصْدُرُ النّاسُ مِنَ الْاَرْضِ اَشْتاتاً» چنانكه در آيه ديگر آمده [ابراهيم:21-48]. و نيز آمده [معارج:43]. در «شتت» گفتيم: ظاهراً مراد از اشتات متفرق و بى نظم بودن است چنانكه فرموده [قمر:7]. حدوث. بروز نزديك به هم اند . آياتى هست درباره سعه صدر تنگى آن و اينكه خدا شرح صدر عطا مىكند و سينه را تنگ مىگرداند. نظير [شرح:1] [طه:25]. ايضاً [انعام:125]. و مثل [شعراء:13]. مراد از صدر در اين آيات چيست؟ آيا سينه است يا قلب و به اعتبار حال و محل قلب را صدر خوانده است؟ به نظر مىآيد: منظور سعه و ضيق قلب است و به اعتبارآن كه قلب در سينهاست صدر گفته شده و اينكه بعضىها قلب را به معنى نفس گرفتهاند به دليل اينكه درك و فهم و غيره مال نفس است نه قلب در «قلب» شرح داده خواهد شد. در بعضى آيات افعالى نسبت داده شده نظير [غافر:19]، [نمل:74]، [حشر:9]. از اين قبيل است آياتيكه درباره شفاى صدور، كينه صدور، محتويات صدور، وسوسه صدور اند مثل [توبه:14]، [آل عمران:118]، [مائده:7]، [ناس:5] به نظر من مراد از همه آنها قلوب است و به اعتبار حال و محل صدور به كار رفته است واللّه اعلم.