الصافات ٨١

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۱۷ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

چرا که او از بندگان باایمان ما بود!

|به راستى او از بندگان مؤمن ما بود
به راستى او از بندگان مؤمن ما بود.
که او به حقیقت از بندگان با ایمان ما بود.
بی تردید او از بندگان مؤمن ما بود.
او از بندگان مؤمن ما بود.
که او از بندگان مؤمن ما بود
همانا او از بندگان مؤمن ما بود.
چرا که او از بندگان با ایمان ما بود.
به‌راستی او از بندگان باایمان ماست.
که او است همانا از بندگان ما مؤمنان‌


الصافات ٨٠ آیه ٨١ الصافات ٨٢
سوره : سوره الصافات
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤
تعداد حروف :


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّا كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ «80» إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ «81» ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ «82»

همانا ما نيكوكاران را اين گونه پاداش مى‌دهيم. به راستى كه او از بندگان مؤمن ما بود. سپس ديگران را غرق كرديم.

نکته ها

در قرآن، بارها درباره‌ى حضرت نوح كه الگو و اسوه‌ى مقاومت است و تاريخ آن حضرت براى پيامبر اسلام سبب دلگرمى و آرامش بوده، سخن به ميان آمده است. اين پيامبر الهى ويژگى‌هايى داشت از جمله:

الف) اولين پيامبر اولوا العزم است كه به عنوان شيخ الانبيا ناميده شده است.

ب) تنها پيامبرى است كه مدّت رسالتش در قرآن مطرح شده است.

ج) سلام خداوند به نوح ويژگى خاصى دارد و عبارت‌ «فِي الْعالَمِينَ» به آن اضافه شده است.

د) پيامبرى است كه حتّى فرزند و همسرش با او مخالف بودند و به او ايمان نياوردند.

كلمه‌ى «آخر» در زبان عربى به معناى پايان و «آخرين» به معناى آيندگان است. امّا «آخر» به معناى ديگر و «آخرين» به معناى ديگران است.

فرق ميان تاريخى كه قرآن بيان مى‌كند با ساير كتب تاريخ آن است كه قرآن بعد از نقل يك ماجراى واقعى، سنّت‌هاى الهى در مورد آن را بيان مى‌نمايد. «كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ»

شايد مراد از نداى حضرت نوح در اين آيه، همان آيه 26 سوره‌ى مؤمنون باشد كه گفت:

«رَبِّ انْصُرْنِي بِما كَذَّبُونِ» خدايا در برابر تكذيب آنان مرا يارى كن.

خداوند، «فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ» است، يعنى آنچه را به صلاح بنده باشد اجابت مى‌كند، نه آنچه را بنده معيّن كرده است. لذا گاهى خواسته‌اى دارى و خداوند چيز ديگرى جايگزين آن مى‌كند.

گاهى خواسته‌ات را با تأخير اجابت مى‌كند و گاهى اصلًا خواسته‌ات را نمى‌دهد، چنانكه نوح، نجات فرزندش را خواست ولى اجابت نشد.

مقصود از بلا و اندوه بزرگ‌ «الْكَرْبِ الْعَظِيمِ» يا طوفان و غرق است و يا آزار مردم. آرى،

جلد 8 - صفحه 39

رسالت و تبليغ دينى مشكلات و اندوه‌هايى در پى دارد.

امام باقر عليه السلام فرمود: مراد از بقا در آيه‌ «جَعَلْنا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْباقِينَ» بقاى دين و كتاب و نبوت در عقب و نسل نوح است. «1»

پیام ها

1- مردان خدا به بن بست نمى‌رسند و هنگامى كه كار بر آنان سخت شود با دعا و استمداد از قدرت غنى خداوند مشكل خود را حل مى‌كنند. «نادانا نُوحٌ»

2- با اين كه خداوند از درون همه آگاه است امّا براى گفتن و خواستن و دعا كردن آثار خاصى است. «نادانا» (آرى ندا و دعا و اظهار حاجت به درگاه خداوند اجابت الهى را در پى دارد).

3- اگر كسى از سر اخلاص خدا را بخواند، دعايش مستجاب خواهد شد.

نادانا ... فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ‌

4- استجابت دعا، همراه با حكمت و رحمت و بدون منّت است. «فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ»

5- نوح هلاكت كفّار و سلامت سفر با كشتى را براى خود و يارانش از خداوند درخواست كرد، لكن خدا نام نيك، بقاى نسل وسلام ابدى خود را نثار او كرد و شايد اين معناى‌ «فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ» باشد يعنى بيش از آنچه تو خواستى داديم.

6- خداوند نوح را در آب حفظ كرد و ابراهيم را در آتش. «نَجَّيْناهُ» (آب و آتش در برابر اراده‌ى خدا چيزى نيستند).

7- نسبت و قوميّت همه جا سبب اهل بودن نيست. (اين آيه مى‌فرمايد: ما اهل نوح را نجات داديم در حالى كه مى‌دانيم خداوند فرزندش را غرق كرد.

بنابراين مراد از اهل، همفكران وپيروان او هستند نه تنها بستگانش). «أَهْلَهُ»

8- انقراض يا بقاى هر نسلى به دست خداست. «جَعَلْنا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْباقِينَ»

9- نسل بشر امروز، از حضرت نوح و همراهان او هستند. «هُمُ الْباقِينَ»


«1». تفسير نورالثقلين.

جلد 8 - صفحه 40

10- اولياى خدا زنده‌اند و سلام‌ها را دريافت مى‌كنند. «سَلامٌ عَلى‌ نُوحٍ فِي الْعالَمِينَ»

11- عامل بقاى نام نيك در ميان مردم و سلام از سوى خداوند، نيكوكارى است.

«نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ»

12- پاداش الهى در مورد نيكوكاران، يك جريان و سنّت است نه يك حادثه و جرقّه. «كَذلِكَ نَجْزِي»

13- خداوند پاداش نيكوكاران را در دنيا نيز مى‌دهد. «إِنَّا كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ»

14- سلام به انبيا و اولياى در گذشته، كار خدايى است. «سَلامٌ عَلى‌ نُوحٍ فِي الْعالَمِينَ»

15- نيكوكارانى به درجات الهى مى‌رسند كه كارشان برخاسته از ايمان باشد نه براى نام و شهرت. «نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ»

16- اگر احسان و نيكوكارى با ايمان و عبوديّت همراه باشد، نزد خداوند ارزش بيشترى دارد. «إِنَّا كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ»

17- هنگام نزول عذاب در دنيا، تنها مؤمنان نجات مى‌يابند و ديگران كيفر مى‌شوند، چه كافر باشد و چه بى‌تفاوت. آيه مى‌فرمايد: «أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ» و نمى‌فرمايد: «اغرقنا الكافرين»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ (81)

إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ‌: بتحقيق نوح از بندگان گرونده ما است.

بيان: اين كلام تعليل احسان است به ايمان به جهت اظهار جلال قدر و اصالت شأن آن، يعنى چون نوح عليه السلام از جمله گروندگان ما بود لا جرم او را از غرق نجات داديم و نام او را در ميان بندگان خود بلند فرموديم.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ (71) وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا فِيهِمْ مُنْذِرِينَ (72) فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُنْذَرِينَ (73) إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ (74) وَ لَقَدْ نادانا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ (75)

وَ نَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ (76) وَ جَعَلْنا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْباقِينَ (77) وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ (78) سَلامٌ عَلى‌ نُوحٍ فِي الْعالَمِينَ (79) إِنَّا كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ (80)

إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ (81) ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ (82)

ترجمه‌

و بتحقيق گمراه شدند پيش از آنها بيشتر پيشينيان‌

و بتحقيق فرستاديم در آنها بيم‌دهندگان را

پس بنگر چگونه بود سر انجام بيم داده‌شدگان‌

مگر بندگان خدا كه خالص‌شدگانند

و بتحقيق خواند ما را نوح پس هر آينه خوب اجابت كنندگانيم‌

و نجات داديم او و اهلش را از اندوه بزرگ‌

و قرار داديم فرزندان او را آنانكه بازماندگانند

و باقى گذارديم براى او در آيندگان‌

ذكر خير سلام بر نوح در جهانيانرا

همانا ما اينچنين پاداش ميدهيم نيكوكارانرا

همانا او است از بندگان ما كه گروندگانند

پس غرق نموديم ديگران را.

تفسير

خداوند متعال براى تسليت خاطر مبارك پيغمبر خود از اصرار قومش بر كفر ميفرمايد قسم بخدا پيشتر از اينها بيشتر مردم سابق گمراه شدند و اين دليل است بر آنكه هميشه در دنيا اكثريّت با كفّار و فجّار بوده و بتحقيق فرستاديم در ميان آنها انبياء عظام و اوصياء كرام را كه بيم ميدادند آنانرا از عذاب خدا و بخرج آنها نميرفت پس ملاحظه كن و ببين چگونه شد عاقبت آنها كه بيم داده شدند و متنبّه نشدند و اصرار بر معصيت نمودند چنانچه قوم تو هم ديدند آثار باقيه آنانرا كه معذّب شدند و شنيدند اخبار آنها را و متأثر نشدند با آنكه بايد به بينند و متنبّه شوند بلى در ميان آنانكه بيم داده شدند كسانى بودند كه خداوند موفق فرمود آنها را بقبول ايمان و اعمال صالحه با نيّت خالص كه نجات يافتند از عذاب و از جمله اقوام سابقه كه معذّب بعذاب الهى شدند قوم نوح اول پيغمبر اولو العزم است كه او خواند ما را بعد از آنكه از ايمان آنها مأيوس شد و نفرين فرمود در باره آنان و ما هم قسم بخدا بخوبى اجابت نموديم ملتمس او را و نجات داديم او و خانواده‌اش را از آزار قوم و اندوه غرق و مشاهده معصيت كه براى اولياء خدا اندوه بزرگ است و قرار داديم اولاد او را آنانكه نام و آثار و ذكر خير ايشان در جهان باقى و برقرار خواهد ماند يا قرار داديم اولاد او را فقط باقى در جهان چون گفته‌اند بعد از آنكه نوح عليه السّلام از كشتى فرود آمد تمام كسانيكه با او بودند مردند جز زنان و فرزندان او لذا او را ابو البشر ثانى ناميدند و فعلا تمام مردم از نسل آنحضرتند


جلد 4 صفحه 436

ولى قمّى ره از امام باقر عليه السّلام در تفسير اين آيه نقل نموده كه مراد بقاء حقّ و نبوّت و كتاب و ايمان است در اولاد او و تمام اهل زمين از بنى آدم اولاد نوح عليه السّلام نيستند خدا باو فرمود كه حمل كن در آن از هر جفتى دو عدد و اهلت را مگر كسيكه سبقت گرفته است بر او عذاب از آنان و هر كه ايمان آورده و ايمان نيآورده بودند با او مگر كمى و نيز فرموده در احوال امم سابقه ذرّية من حملنا مع نوح و ظاهرا امام عليه السّلام بآيه اوّل استدلال فرموده براى ردّ بعضى كه گفته‌اند غير از اولاد و زنان آنحضرت همه در كشتى مردند چون مناسب نيست كه كشتى براى نجات اهل ايمان باشد و آنجا بميرند و بآيه دوم استدلال فرموده براى ردّ كسانيكه گفته‌اند بعد از فرود آمدن مردند چون ظاهر ذريّة من حملنا مع نوح ذريّه اهل ايمان از غير اولاد او ميباشد و الّا ذريّة نوح بايد گفته شود در هر حال خداوند فرموده و باقى گذارديم بعد از او نام نيك و ذكر خير او را در امم انبياء تا پيغمبر آخر الزّمان و سلامتى از ما براى او بود در دنيا و آخرت و بنابراين مفعول‌تر كنا محذوف است و سلام از جانب خدا است بر او و قويّا محتمل است مراد آن باشد كه ما باقى گذارديم ذكر خيرى را كه آنسلام و تحيّت مردم و دعاى ملائكه است براى او تا روز قيامت و بنابراين مفعول‌تر كنا جمله سلام على نوح فى العالمين است كه عبارت از تسليم ميباشد و همان ذكر خير است كه باحتمال اوّل حذف شده بود و گفته‌اند براى دفع گزند مار و عقرب گفتن اين سلام نافع است و خدا ميفرمايد ما نيكوكارانرا باين نحو جزاى خير ميدهيم در دنيا چه رسد بآخرت كه دار جزا است همانا او از بندگان مؤمن ما بود كه بالاتر از آن مقامى نيست و بعد از اين مطالب بدانيد كه ما كفّار قوم او را تماما غرق نموديم كه عبرت براى جهانيان باشد و شرح اين قضايا در سور سابقه ذكر شده است.


جلد 4 صفحه 437

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِنَّه‌ُ مِن‌ عِبادِنَا المُؤمِنِين‌َ (81)

محققا نوح‌ ‌از‌ بنده‌گان‌ ‌ما ‌بود‌ ‌که‌ ايمان‌ داشت‌ ايمان‌ مراتب‌ و درجات‌ بسيار دارد فلان‌ شخص‌ امي‌ دهاتي‌ و بياباني‌ مؤمن‌ ‌است‌ وجود مقدس‌ حضرت‌ خاتم‌ ‌هم‌ مؤمن‌ ‌است‌ (ببين‌ تفاوت‌ ره‌ ‌از‌ كجاست‌ ‌تا‌ بكجا) ‌حتي‌ يكي‌ ‌از‌ اسماء الهي‌ مؤمن‌ ‌است‌ هُوَ اللّه‌ُ الَّذِي‌ لا إِله‌َ إِلّا هُوَ المَلِك‌ُ القُدُّوس‌ُ السَّلام‌ُ المُؤمِن‌ُ المُهَيمِن‌ُ العَزِيزُ الجَبّارُ المُتَكَبِّرُ حشر آيه 23 غاية الامر اطلاقش‌ ‌بر‌ ‌خدا‌ بمعني‌ امان‌ دهنده‌ ‌است‌ بندگان‌ خالص‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌از‌ عذاب‌ ‌که‌ ‌در‌ امان‌ الهي‌ هستند و ‌در‌ حق‌ بندگان‌ ايمان‌ بخدا و جميع‌ دستورات‌ ‌او‌ و بجميع‌ افعال‌ ‌او‌ و مكرر گفته‌ايم‌ ‌که‌ ‌در‌ ايمان‌ چهار چيز معتبر ‌است‌ «1» علم‌ و يقين‌ آنهم‌ مراتب‌ دارد علم‌ اليقين‌ عين‌ اليقين‌ حق‌ اليقين‌ ‌تا‌ برسد بجايي‌ ‌که‌

جلد 15 - صفحه 166

بفرمايد

‌لو‌ كشف‌ الغطاء ‌ما ازددت‌ يقينا

و بفرمايد ‌من‌ بطرق‌ آسمانها ‌با‌ خبرتر هستم‌ ‌از‌ طرق‌ زمين‌ جبرئيل‌ بصورت‌ بشري‌ درآيد و بگويد كجا ‌است‌ جبرئيل‌ بفرمايد تو جبرئيل‌ هستي‌ زيرا ‌من‌ ‌از‌ زير عرش‌ ‌تا‌ تخوم‌ زمين‌ ‌را‌ مشاهده‌ كردم‌ خالي‌ ديدم‌ ‌از‌ جبرئيل‌ «2» اعتقاد بمعني‌ دل‌بستگي‌ و ‌در‌ بند بودن‌ «3» اقرار قلبا و لسانا «4» تسليم‌ بالجمله‌ مراتب‌ ايمان‌ ‌تا‌ بحديست‌ ‌که‌ پيغمبر بفرمايد ‌اگر‌ ايمان‌ جن‌ و انس‌ ‌را‌ مجتمع‌ كنند ‌که‌ شامل‌ انبياء و اولياء ميشود و ‌در‌ يك‌ كفه ميزان‌ گذارند و ايمان‌ پسر عمم‌ ‌علي‌ ‌را‌ ‌در‌ كفه ديگر ‌بر‌ ‌آنها‌ زيادتي‌ ميكند و گمان‌ حقير اينست‌ ‌که‌ بالاترين‌ مدح‌ و تعريف‌ و تمجيد ‌از‌ حضرت‌ نوح‌ همين‌ جمله‌ ‌است‌ ‌که‌ بفرمايد إِنَّه‌ُ مِن‌ عِبادِنَا المُؤمِنِين‌َ.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 81)- «چرا که او از بندگان با ایمان ما بود» (إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِینَ).

در حقیقت مقام عبودیت و بندگی و همچنین ایمان توأم با احسان و نیکوکاری که در دو آیه اخیر آمده، دلیل اصلی لطف خداوند نسبت به نوح و نجاتش از اندوه بزرگ و سلام و درود الهی بر او بود که اگر این برنامه از ناحیه دیگران نیز تعقیب شود مشمول همان رحمت و لطفند چرا که الطاف پروردگار جنبه شخصی و خصوصی ندارد.

نکات آیه

۱ - حضرت نوح، از بندگان مؤمن خدا (إنّه من عبادنا المؤمنین)

۲ - نوح پیامبر، از بندگان برجسته و مقرب خداوند (إنّه من عبادنا) برجسته و مقرب بودن نوح(ع)، از اضافه «عباد» به ضمیر جلاله «نا» به دست مى آید.

۳ - عبودیت و ایمان نوح(ع)، موجب دستیابى او به پاداش هایى همانند پاداش هاى محسنان از سوى خداوند (إنّا کذلک نجزى المحسنین . إنّه من عبادنا المؤمنین) برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که جمله «إنه من عبادنا...» تعلیل براى جمله «إنا کذلک نجزى المحسنین» است; یعنى، چون نوح(ع) از مؤمنان و بندگان خالص خدا بود، به او همانند پاداش محسنان، پاداش دادیم. گفتنى است که مقصود از آن، اجابتِ دعا، نجاتِ از مشکلات اندوه بار و باقى ماندن نسل و نام نیک آن حضرت در تاریخ مى باشد.

۴ - ایمان به خداوند، مایه جلب لطف و رحمت او (و نجّینه و أهله ... إنّه من عبادنا المؤمنین)

۵ - ارزش احسان و نیکوکارى، به توأم بودن آن با عبودیت و ایمان به خداوند است. (إنّا کذلک نجزى المحسنین . إنّه من عبادنا المؤمنین) توصیف نوح(ع) به عابد و مؤمن بودن، افزون بر محسن بودن آن حضرت، مى رساند که صرف احسان، موجب تقرب و منزلت به پیشگاه خداوند نمى شود; بلکه افزون بر آن باید متصف به صفت عبودیت و ایمان نیز بود.

۶ - عظمت و ارزش ویژه ایمان به خدا (إنّه من عبادنا المؤمنین) از توصیف «عباد» به «مؤمنین» برداشت یاد شده به دست مى آید.

۷ - نوح پیامبر، اسوه و الگوى مقاومت و شکیبایى در برابر دشمنان و مخالفانِ دعوت الهى (و لقد نادینا نوح... إنّه من عبادنا المؤمنین) ذکر داستان نوح(ع) براى پیامبر(ص) و ایمان آورندگان به آن حضرت در مکه، مى تواند براى ارائه الگو در مسیر دعوت الهى باشد.

موضوعات مرتبط

  • احسان: ملاک ارزش احسان ۵
  • ارزشها: ملاک ارزشها ۵
  • الگوگیرى: الگوگیرى از نوح(ع) ۷
  • ایمان: آثار ایمان ۵; آثار ایمان به خدا ۴; ارزش ایمان به خدا ۶
  • بندگان خدا :۱
  • خدا: زمینه رحمت خدا ۴; زمینه لطف خدا ۴
  • عبودیت: آثار عبودیت ۵
  • محسنان: پاداش محسنان ۳
  • نوح(ع): آثار ایمان نوح(ع) ۳; آثار عبودیت نوح(ع) ۳; استقامت نوح(ع)۷; ایمان نوح(ع) ۱; تقرب نوح(ع) ۲; زمینه پاداش نوح(ع) ۳; عبودیت نوح(ع) ۱، ۲; فضایل نوح(ع) ۷; مقامات نوح(ع) ۱، ۲، ۳

منابع