الشورى ١٣: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۳۲: خط ۳۲:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۳#link25 | آيات ۱۳ - ۱۶ سوره شورى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۳#link25 | آيات ۱۳ - ۱۶ سوره شورى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۳#link26 | معناى آيه : ((شرع لكم من الدين ما وصى به نوحا...)) و نكاتى راجع به انبياىاولواالعزم عليه السلام و جامعيت اسلام ، كه از اين آيه استفاده مى شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۳#link26 | معناى آيه : ((شرع لكم من الدين ما وصى به نوحا...)) و نكاتى راجع به انبياىاولواالعزم عليه السلام و جامعيت اسلام ، كه از اين آيه استفاده مى شود]]
خط ۴۶: خط ۴۷:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴#link37 | (دو روايت درباره شان نزول آيه : ((و الذين يحاجون فى الله ....))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴#link37 | (دو روايت درباره شان نزول آيه : ((و الذين يحاجون فى الله ....))]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۰_بخش۶۹#link183 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۰_بخش۶۹#link183 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى‌ وَ عِيسى‌ أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ «13»
از (احكام) دين آنچه را به نوح سفارش كرد، براى شما (نيز) مقرّر داشت و آنچه به سوى تو وحى كرديم و آنچه ابراهيم و موسى و عيسى را بدان سفارش نموديم آن بود كه دين را به پا داريد و در آن دچار تفرقه نشويد، آنچه مردم را بدان دعوت مى‌كنى بر مشركان سنگين است. خداوند هر كه را بخواهد به سوى خويش بر مى‌گزيند و هر كه را به درگاه او رو آورد به سوى خويش هدايت مى‌كند.
===نکته ها===
در اين آيه، نام هر پنج پيامبر اولوا العزم آمده است: نوح، ابراهيم، موسى، عيسى عليهم السلام و پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله.
محور دعوت انبيا يكى بوده است و همه آن بزرگواران مردم را به توحيد و معاد، تقوى و عدالت، نماز و روزه، احسان به والدين و رسيدگى به محرومان دعوت مى‌كردند.
«شَرَعَ» از «شَرِيعَةٍ» به معناى راهى است كه مردم را به ساحل رودخانه‌هاى بزرگ مى‌رساند، مانند شريعه‌ى علقمه براى رسيدن به آب رود فرات. از آنجا كه احكام دين، راه رسيدن به كمالات است، به آن شريعت گفته مى‌شود.
در قرآن، كلمه «اديان» نداريم، چون دين الهى يكى بيش نيست.
----
«1». طلاق، 2- 3.
جلد 8 - صفحه 383
===پیام ها===
1- خداوند براساس علم بى‌پايان خود، شريعت‌ها را براى مردم قرار داد. إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ شَرَعَ لَكُمْ‌ ...
2- دين و شريعت در راستاى منافع انسان است. «شَرَعَ لَكُمْ»
3- نوح، اولين پيامبرى است كه داراى شريعت جامع بوده است. «شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً»
4- اسلام دين جامع است و تعاليم همه‌ى پيامبران پيشين را در بردارد. ما وَصَّى بِهِ نُوحاً ... وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى‌ وَ عِيسى‌
5- وحدت واقعى در سايه دين الهى امكان دارد. «أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا»
6- مانع اقامه دين و اجراى احكام آن اختلافات دينى است. «أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا»
7- وحدت مؤمنان براى مشركان سخت است. لا تَتَفَرَّقُوا ... كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ‌
8- مشركان را به حقّ دعوت كنيد گرچه بر ايشان سنگين است. «كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ»
9- نبوّت، منصبى الهى است و خداوند افرادى را كه لايق مى‌داند برمى‌گزيند.
«يَجْتَبِي إِلَيْهِ»
10- خداوند، انبيا را قبل از آنكه رهبر مردم شوند براى بندگى خويش بر مى‌گزيند. «اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ»
11- انسان با اعمال خويش زمينه دريافت الطاف الهى را به وجود مى‌آورد.
«يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ»
تفسير نور(10جلدى)، ج‌8، ص: 384
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى‌ وَ عِيسى‌ أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ «13»
----
«1» نهج البلاغه فيض الاسلام، خطبه 90 (اشباح)، صفحه 262.
جلد 11 - صفحه 404
بعد از تعداد نعم دنيويه، بيان نعمت دين را فرمايد:
شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ‌: بيان و روشن ساخت خداى تعالى براى شما دينى را كه متمسك به آن شويد، ما وَصَّى بِهِ نُوحاً: آنچه امر كرده به آن نوح پيغمبر عليه السّلام، وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ‌: و آن چيزى كه وحى كرده به تو، وَ ما وَصَّيْنا بِهِ‌: و آنچه امر فرموديم به آن، إِبْراهِيمَ وَ مُوسى‌ وَ عِيسى‌: حضرت ابراهيم و موسى و عيسى عليهم السّلام، پنج پيغمبران اولو العزم را از اصول دين، يعنى خداى تعالى هويدا و ظاهر ساخت براى شما دينى كه مشترك است ميان انبياء و صاحبان شريعت، و آن اصول دين است: توحيد، اقرار به يگانگى خدا؛ و نبوت، تصديق به تمام پيغمبران كه از جانب خدا مبعوث شده‌اند؛ و معاد، اقرار به روز قيامت براى جزاى اعمال.
بيان:
بنابر مشهور يكصد و بيست و چهار هزار پيغمبر از جانب خدا مبعوث شده، پنج نفر آنها اولوا العزم كه در آيه بيان نموده: 1- حضرت نوح. 2- ابراهيم. 3- موسى. 4- عيسى. 5- حضرت محمد عليه و على اله و عليهم السّلام، زيرا هر يك صاحب كتاب و شريعت بودند، پس هر پيغمبرى بعد از هر يك از ايشان آمد به كتاب و شريعت او و منهاج او مأمور شد تا اولوا العزم آخر يعنى حضرت خاتم، پس نسخ شد شرايع سابقه در فروع دين به قرآن و شريعت آن حضرت، پس حلال او حلال است تا روز قيامت و حرام او حرام است تا روز قيامت.
و چون تمام شرايع انبياء مشتركند در اصول عقايد دينى، پس بالملازمه تمام انبياء را شامل باشد كه همه امم مأمور به اصول دينى و از جانب خدا مأمور
جلد 11 - صفحه 405
شدند: أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ‌: اينكه بپاى داريد دين را كه عبارت است از اعتقادات يقينيه و احكام ثابته منسوبه به شريعت پيغمبر كه وضع فرموده خداى تعالى براى بندگان، شامل است اصول و فروع را. حاصل آنكه تمام را امر فرموديم كه بپاى داريد دين را به تمام جهات و حيثيات، وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ‌: و متفرق و پراكنده مشويد در آن، يعنى اختلاف مكنيد در دين، كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ‌: بزرگ و دشوار است بر مشركان، ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ‌: آنچه مى‌خوانى ايشان را بسوى آن از توحيد و اخلاص و نفى شرك، اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ‌: خدا برمى‌گزيند و اختيار مى‌كند به جهت رسالت خود، مَنْ يَشاءُ: هر كه را خواهد و قابليت داشته باشد، يا خدا جمع مى‌كند و مى‌كشاند بسوى آنچه تو مى‌خوانى ايشان را از دين اسلام هر كه را خواهد از آنانكه مطيع و منقادند، وَ يَهْدِي إِلَيْهِ‌: و راه نمايد به توفيق و ارشاد به دين حق، مَنْ يُنِيبُ‌: هر كه را باز گردد به حق و روى آورد بسوى او، يعنى هر كه از ما سوى اعراض و به حق اقبال نمايد، البته راه راست به او بنمايد، يا به بهشت و ثواب راه بنمايد هر كه را كه به نيت خالص رجوع به و نمايد.
تنبيه:
آيه شريفه آگاهى است اهل اسلام و قرآن را كه در استقامت و پايدارى دين مبين كوتاهى ننموده به هيئت اجتماعيه در اقامه شعائر و نواميس و فرامين الهى ثبات و جد و جهد بنمايند، و امر الزامى «اقيموا الدين» را كه به تمام انبياء و اولياء و مؤمنين متوجه شده به منصه ظهور گذارند و متفرق و پراكنده نشوند، زيرا بزرگترين شكست در اس اساس دين، تفرقه مسلمانان خواهد بود چنانچه مشاهده مى‌شود.
تتمه:
در كافى- از حضرت رضا عليه السّلام در تأويل آيه شريفه فرمايد:
مائيم كسانى كه روشن و واضح كرد خداى تعالى براى ما دين خود را و فرمود خداى تعالى در كتاب خود: «شرع لكم يا ال محمد من الدين ما وصى به نوحا» و آنچه وحى نموديم بسوى تو اى پيغمبر و آنچه امر نموديم به آن ابراهيم و موسى و عيسى عليهم السّلام را كه اقامه دين باشد و عدم تفرقه، يعنى آنچه بر همه اين انبياء امر شد به ما هم امر شد، و بزرگ شد بر مشركين به ولايت على عليه السّلام كه پيغمبر خواند آن ولايت على عليه السّلام را بر آنها. و معنى‌
جلد 11 - صفحه 406
«يهدى اليه من ينيب» آنست كه هدايت مى‌نمايد بسوى خود كسى را كه اجابت تو نمايد در ولايت على عليه السّلام؛ «1» و چندين روايت بهمين مضامين وارد شده.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فاطِرُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً وَ مِنَ الْأَنْعامِ أَزْواجاً يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‌ءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ «11» لَهُ مَقالِيدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ «12» شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى‌ وَ عِيسى‌ أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ «13» وَ ما تَفَرَّقُوا إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ إِلى‌ أَجَلٍ مُسَمًّى لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّ الَّذِينَ أُورِثُوا الْكِتابَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ «14» فَلِذلِكَ فَادْعُ وَ اسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ وَ قُلْ آمَنْتُ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتابٍ وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنا وَ رَبُّكُمْ لَنا أَعْمالُنا وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ لا حُجَّةَ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنا وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ «15»
ترجمه‌
پديد آورنده آسمانها و زمين قرار داد براى شما از خودهاتان جفتهائى و از چهار پايان جفتهائى خلق بسيارى ميگرداند شما را در آن نيست مانند او چيزى و او شنواى بينا است‌
مر او را است كليدهاى آسمانها و زمين گشاده‌
----
جلد 4 صفحه 572
ميگرداند روزى را براى هر كه ميخواهد و تنگ ميگرداند همانا او بهمه چيز دانا است‌
بيان نمود براى شما از دين آنچه توصيه و سفارش كرد بآن نوح را و آنچه وحى كرديم بتو و آنچه توصيه كرديم بآن ابراهيم و موسى و عيسى را كه بپا داريد دين را و متفرّق و پراكنده مشويد در آن گران است بر مشركان آنچه ميخوانيد آنها را بسوى آن خدا اختيار و جلب ميكند بسوى خود هر كه را ميخواهد و هدايت ميكند بسوى خود كسى را كه بازگشت مينمايد
و متفرق نشدند مگر بعد از آنكه آمد نزدشان دانش براى نافرمانى و ستمى كه بود ميانشان و اگر نبود تقديرى كه سبقت گرفته بود از پروردگارت تا مدّتى نام برده شده هر آينه حكم كرده شده بود ميانشان و همانا آنانكه بميراث داده شدند كتابرا بعد از آنها هر آينه در شكّى هستند از آن موجب تحيّر
پس براى آن امر دعوت كن و ثابت باش آنچنانكه مأمور شدى و پيروى مكن خواهشهاى آنها را و بگو گرويدم بآنچه فرستاد خدا از كتاب و مأمور شدم كه بعدالت رفتار كنم ميان شما خدا پروردگار ما و پروردگار شما است براى ما كارهاى ما و براى شما كارهاى شما است نيست خصومتى ميان ما و شما خدا جمع ميكند ميان ما و بسوى او است بازگشت.
تفسير
خداوند متعال در مقام اثبات استحقاق خود براى پرستش و ستايش و نفى آن از بتها استدلال فرموده است بخلق نمودن و نوپديد آوردن خود آسمانها و زمين را كه مورد قبول اهل شرك و كفار مكه بوده و آنكه قرار داده است براى مردان زنانى از جنس آنها و نيز قرار داده براى شتر و گاو و گوسفند جفت‌هائى كه خلق ميكند و منتشر مينمايد بندگان خود را در آن قرار دادن كه جعل ذكور و اناث است در هر جنس و نيست مانند او در صفات ربوبيّت موجودى اگر كاف زائده باشد كه مشهور است يا نيست مانند مانند او چيزى اگر فرض شود براى او مانندى چون اگر مانند او مانند نداشته باشد خودش بطريق اولى مانند ندارد كه بعضى گفته‌اند براى مبالغه در نفى مثل اين تعبير شده ولى اظهر همان وجه اول است و او ميشنود تمام مسموعات را و مى‌بيند تمام مبصرات را و در دست او است كليدهاى گنج‌هاى آسمانها و زمين باران رحمتش از آسمان ميريزد و ارزاق بندگان از زمين مى‌رويد آفتاب و ماه و ساير كواكب هر يك بنوبه خودشان در تربيت‌
----
جلد 4 صفحه 573
اشجار و اثمار مدخليّت دارند و همه بفرمان اويند و او بر حسب مصلحت و قابليت وسعت ميدهد رزق هر كس را بخواهد و تنگ ميكند روزى او را و او بتمام مقتضيات توسعه و تضييق عالم و خبير است مبيّن و روشن نموده و آئين گذارى و تشريع فرموده از دين قويم و منهج مستقيم براى بندگان خود آنچه را وصيت نمود به تبعيّت از آن نوح پيغمبر عليه السّلام را و آنچنان شرع مطاعى را كه وحى فرموده به پيغمبر آخر الزمان و آنچه را وصيت و سفارش فرموده به حضرت ابراهيم و موسى و عيسى عليهم السّلام كه پيغمبران اولو العزم بودند آنكه برپا داريد شما پيغمبران قولا و عملا دين حق را كه توحيد و نبوت و امامت و معاد باشد و متفرق نشويد بلكه متّحد باشيد در آنچه ذكر شد از اصول اديان حقّه كه در تمام ازمنه ثابت و محقق بوده و قابل تغيير و تبديل نيست ولى بزرگ و گران آمد بطبع مشركين دعوت تو بخداى يگانه و ترك بت‌پرستى و آنكه واجب باشد بر آنها اطاعت يكنفر از جنس خودشان با آنكه خدا اختيار ميكند و ميكشاند بسوى ترويج دين خود هر كس را كه بخواهد و بداند كه لايق منصب نبوت و خلعت امامت است و راه‌نمائى ميفرمايد بحق و حقيقت كسى را كه رجوع نمايد و اقبال كند بحق در طلب حقيقت با نيت خالص و قلب پاك و متفرق نشدند و اختلاف ننمودند اهل شرك مكه در قبول دين اسلام مگر بعد از آنكه عارف و عالم شدند بمقام تو و صحّت كتابت و آنكه هر دو از جانب خدايند براى تجاوز از حق و تعدّى از حدّ و ظلم بخودشان و حسد بر تو و تعصّب در كيش باطل پدرانشان و ساير اغراض فاسده دنيوى بين خودشان از حبّ مال و جاه و عناد و لجاج و امثال اينها و اگر نبود آنكه خداوند مقدّر فرموده بود اجلهاى آنها را و مهلت داده بود آنان را براى تكميل شقاوت و استحقاقشان براى عذاب هر آينه هلاك مى‌فرمود آنها را و ممتاز مينمود حق را از باطل بنزول عذاب بعد از نزول كتاب اين حال مشركين مكه و كفار قريش در صدر اسلام است ولى كسانيكه بعدا كتاب خدا و دين اسلام بر آنها عرضه شود از عوام ساير ملل و اديان كه علماء آنها امر را بر آنان مشتبه نموده و خودشان كاملا باعجاز قرآن پى نبرده‌اند و تفكر و تأمل در آيات آن ننموده‌اند در شكى مستقرّ و موجب تشويش و تحيّرند از قرآن و حق بودن آن و دين اسلام پس براى پيشرفت‌
----
جلد 4 صفحه 574
اين مقصد بزرگ خود و انبياء عظام كه اثبات توحيد و نفى شرك و رفع شك است دعوت كن و استقامت نما چنانچه مأمور شدى و پيروى منما از خواهش‌ها و توقّعات بيجاى اهل شرك و عناد و بگو من ايمان آوردم بتمام كتب سماوى و مأمور شدم بعدالت اجتماعى خداوند خالق و آمر و مربّى و نگهدار و نگهبان ما و شما است و پاداش اعمال ما و شما را ميدهد و ديگر جاى محاجّه و مخاصمه ميان ما و شما نيست چون همه دانستيد و يافتيد حق بودن دين و كتاب مرا خدا روز قيامت ما و شما را مجتمع مينمايد و حق را از باطل ممتاز ميفرمايد و مرجع همه حكم او است آنچه تا كنون ذكر شد بيانات مفسرين و مستفاد از ظاهر آيات شريفه بنظر حقير است ولى مفاد بعضى از روايات آنستكه مراد از مخاطبين در قول خداوند شرع لكم و در أن اقيموا آل محمد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم ميباشند و مراد از دين اصول و فروع مهمّه اسلام و ولايت ائمه عليهم السلام است و آنچه گران است بر كسانى كه با امير المؤمنين عليه السّلام غير او را شريك نمودند در خلافت پيغمبر صلى اللّه عليه و اله اختصاص ولايت بآن حضرت و اولاد اطهار او است و مجتبى و مهتدى باختيار و هدايت خدا ايشان و شيعيانشانند و كسانيكه متفرق شدند بعد از علم پيدا كردن براى تعدّى و تجاوز از حق وحد آنانند كه حسد بردند بر تفضيل امير المؤمنين عليه السّلام بامر خدا و بآراء و اهواء خودشان مذهب اختيار كردند و كسانيكه در شك مريب هستند اتباع و پيروان آنانند كه مخالفت امر پيغمبر را نمودند و امر بدعوت و استقامت راجع بفروع دين و ولايت امير المؤمنين عليه السّلام است و معلوم است كه اينها معانى خفيّه است كه از باطن قرآن ائمه اطهار كشف و بيان فرموده‌اند و اللّه تعالى اعلم.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
شَرَع‌َ لَكُم‌ مِن‌َ الدِّين‌ِ ما وَصّي‌ بِه‌ِ نُوحاً وَ الَّذِي‌ أَوحَينا إِلَيك‌َ وَ ما وَصَّينا بِه‌ِ إِبراهِيم‌َ وَ مُوسي‌ وَ عِيسي‌ أَن‌ أَقِيمُوا الدِّين‌َ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِيه‌ِ كَبُرَ عَلَي‌ المُشرِكِين‌َ ما تَدعُوهُم‌ إِلَيه‌ِ اللّه‌ُ يَجتَبِي‌ إِلَيه‌ِ مَن‌ يَشاءُ وَ يَهدِي‌ إِلَيه‌ِ مَن‌ يُنِيب‌ُ «13»
خداوند تشريع‌ فرمود ‌از‌ ‌براي‌ ‌شما‌ مسلمين‌ ‌از‌ دين‌ آنچه‌ سفارش‌ كرديم‌ باو نوح‌ ‌را‌ و ‌آن‌ ديني‌ ‌که‌ وحي‌ فرستاديم‌ ‌به‌ سوي‌ تو و فرستاديم‌ ‌بر‌ ابراهيم‌ و موسي‌ و عيسي‌ البته‌ بايد اينكه‌ بپا آريد دين‌ ‌را‌ و متفرق‌ نشويد ‌در‌ دين‌ بزرگ‌ ‌است‌ ‌بر‌ مشركين‌ آنچه‌ ‌شما‌ دعوت‌ ميكنيد ‌آنها‌ ‌را‌ خداوند برميگزيند ‌براي‌ دين‌ ‌هر‌ ‌که‌ ‌را‌ بخواهد و هدايت‌ مي‌فرمايد بسوي‌ دين‌ ‌هر‌ ‌که‌ رجوع‌ باو كند.
مسئله مهمه‌: دين‌ حق‌ ‌در‌ تمام‌ شرايع‌ ‌از‌ ادم‌ ‌تا‌ خاتم‌ يكي‌ ‌است‌ اما ‌از‌ حيث‌ عقايد تمام‌ شرايع‌ دعوت‌ بتوحيد و صفات‌ الهيه‌ و عدل‌ و اعتقاد بنبوّت‌ و رسالت‌ تمام‌ انبياء و رسل‌ و امامت‌ تمام‌ اوصياء و خلفاء انبياء و معاد و خصوصيات‌ معاد ‌الي‌ خلود و همچنين‌ راجع‌ باخلاق‌ حميده‌ و صفات‌ خبيثه‌ و راجع‌ ‌به‌ احكام‌ شرعيه‌ ‌از‌ صلوة و زكاة و صوم‌ و امر بمعروف‌ و نهي‌ ‌از‌ منكر و تولي‌ اولياء و تبرّي‌ ‌از‌ اعداء و حرمت‌ مثل‌ زنا و لواط، و غيبت‌ و تهمت‌ و ظلم‌ و لهو و لعب‌ و بسياري‌ ‌از‌ محرّمات‌ و كيفيّت‌
جلد 15 - صفحه 465
معاشرات‌ و معاملات‌ و غيرها چنانچه‌ سرتاسر قرآن‌ ‌به‌ ‌اينکه‌ امر اشاره‌ و بيان‌ دارد چنانچه‌ ميفرمايد قُولُوا آمَنّا بِاللّه‌ِ وَ ما أُنزِل‌َ إِلَينا وَ ما أُنزِل‌َ إِلي‌ إِبراهِيم‌َ وَ إِسماعِيل‌َ وَ إِسحاق‌َ وَ يَعقُوب‌َ وَ الأَسباطِ وَ ما أُوتِي‌َ مُوسي‌ وَ عِيسي‌ وَ ما أُوتِي‌َ النَّبِيُّون‌َ مِن‌ رَبِّهِم‌ لا نُفَرِّق‌ُ بَين‌َ أَحَدٍ مِنهُم‌ وَ نَحن‌ُ لَه‌ُ مُسلِمُون‌َ‌-‌ بقره‌ آيه 130‌-‌ و ميفرمايد وَ المُؤمِنُون‌َ كُل‌ٌّ آمَن‌َ بِاللّه‌ِ وَ مَلائِكَتِه‌ِ وَ كُتُبِه‌ِ وَ رُسُلِه‌ِ لا نُفَرِّق‌ُ بَين‌َ أَحَدٍ مِن‌ رُسُلِه‌ِ‌-‌ الايه‌ بقره‌ آيه 285‌-‌ و ميفرمايد قُل‌ آمَنّا بِاللّه‌ِ وَ ما أُنزِل‌َ عَلَينا وَ ما أُنزِل‌َ عَلي‌ إِبراهِيم‌َ وَ إِسماعِيل‌َ وَ إِسحاق‌َ وَ يَعقُوب‌َ وَ الأَسباطِ وَ ما أُوتِي‌َ مُوسي‌ وَ عِيسي‌ وَ النَّبِيُّون‌َ مِن‌ رَبِّهِم‌ لا نُفَرِّق‌ُ بَين‌َ أَحَدٍ مِنهُم‌ وَ نَحن‌ُ لَه‌ُ مُسلِمُون‌َ آل‌ عمران‌ آيه 78‌-‌ و ‌غير‌ اينها ‌از‌ آيات‌ بلكه‌ ببراهين‌ عقليه‌ ‌هم‌ ‌اينکه‌ موضوع‌ روشن‌ ميشود و كفايت‌ مي‌كند ‌بر‌ اثبات‌ ‌اينکه‌ موضوع‌ همين‌ آيه شريفه‌ ‌که‌ ميفرمايد:
شَرَع‌َ لَكُم‌ مِن‌َ الدِّين‌ِ ‌که‌ خطاب‌ بجميع‌ مسلمين‌ ‌است‌ ‌الي‌ يوم القيمة و دين‌ دين‌ اسلام‌ ‌است‌.
ما وَصّي‌ بِه‌ِ نُوحاً ‌که‌ دين‌ اسلام‌ مورد وصيت‌ بنوح‌ بوده‌ چنانچه‌ بطور كلي‌ ميفرمايد إِن‌َّ الدِّين‌َ عِندَ اللّه‌ِ الإِسلام‌ُ‌-‌ آل‌ عمران‌ آيه 17‌-‌ و ميفرمايد‌من‌‌به‌ وَ مَن‌ يَبتَغ‌ِ غَيرَ الإِسلام‌ِ دِيناً فَلَن‌ يُقبَل‌َ مِنه‌ُ وَ هُوَ فِي‌ الآخِرَةِ مِن‌َ الخاسِرِين‌َ‌-‌ آل‌ عمران‌ آيه 79 و ‌غير‌ اينها.
وَ الَّذِي‌ أَوحَينا إِلَيك‌َ ‌که‌ قرآن‌ مجيد و بيان‌ احكام‌ دين‌ ‌باشد‌. وَ ما وَصَّينا بِه‌ِ إِبراهِيم‌َ وَ مُوسي‌ وَ عِيسي‌ سؤال‌: ‌در‌ ‌اينکه‌ آيه شريفه‌ ذكر ساير انبياء نشده‌! جواب‌: اينها پيغمبران‌ اولوا العزم‌ بودند نوح‌ ابراهيم‌ موسي‌ و عيسي‌ و حضرت‌ خاتم‌ و ساير انبياء تابع‌ اينها بودند.
أَن‌ أَقِيمُوا الدِّين‌َ اقامه دين‌ اعتقاد بجميع‌ عقائد حقه‌ و عمل‌ ‌به‌
جلد 15 - صفحه 466
اركان‌ دين‌ و بقاء و ثبات‌ ‌بر‌ ‌آن‌ و دعوت‌ و ارشاد و هدايت‌ ديگران‌ و اعلاء كلمه‌ اسلام‌ ‌است‌.
وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِيه‌ِ بمذاهب‌ مختلفه‌ و عقائد فاسده‌ و بدع‌ زياد ‌شده‌ و انكار ضروريات‌ دين‌.
كَبُرَ عَلَي‌ المُشرِكِين‌َ ما تَدعُوهُم‌ إِلَيه‌ِ ذكر مشركين‌ ‌از‌ باب‌ مثال‌ ‌است‌ و الا جميع‌ فرق‌ ضاله‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ بزرگ‌ ‌است‌ دعوت‌ ‌آنها‌ بدين‌ حق‌ و زير بار نميروند كُل‌ُّ حِزب‌ٍ بِما لَدَيهِم‌ فَرِحُون‌َ‌-‌ مؤمنون‌ آيه 55 روم‌ آيه 31‌-‌.
اللّه‌ُ يَجتَبِي‌ إِلَيه‌ِ مَن‌ يَشاءُ ‌هر‌ كس‌ قابليت‌ داشته‌ ‌باشد‌ خداوند اختيار ميكند ‌او‌ ‌را‌ ‌براي‌ دين‌ حق‌.
وَ يَهدِي‌ إِلَيه‌ِ مَن‌ يُنِيب‌ُ اخبار زيادي‌ داريم‌ ‌که‌ مراد ائمّه اطهار هستند و گفتيم‌ اخبار مصداق‌ اتم‌ّ بيان‌ ميفرمايد و ‌ما ‌از‌ روي‌ دليل‌ و برهان‌ و منطق‌ ثابت‌ كرده‌ايم‌ و ميكنيم‌ ‌که‌ دين‌ حقه‌ ‌از‌ زمان‌ نوح‌ ‌الي‌ آخر الدهر مذهب‌ شيعه اثني‌ عشريه‌ ‌است‌ مشروط ‌به‌ اينكه‌ بدعتي‌ ‌در‌ دين‌ نگذارند و منكر ضروريات‌ دين‌ و مذهب‌ نشوند.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 13)- آیین تو عصاره آیین همه انبیاست! از آنجا که بسیاری از بحثهای این سوره در برابر مشرکان است، در اینجا این حقیقت را روشن می‌سازد که دعوت اسلام به توحید دعوت تازه‌ای نیست.
می‌فرماید: «خداوند آیینی را برای شما تشریع کرد که به نوح (نخستین پیامبر اولوا العزم) توصیه کرده بود» (شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ ما وَصَّی بِهِ نُوحاً).
«همچنین آنچه را بر تو وحی فرستادیم، و ابراهیم و موسی و عیسی را به آن سفارش کردیم» (وَ الَّذِی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ وَ ما وَصَّیْنا بِهِ إِبْراهِیمَ وَ مُوسی وَ عِیسی).
و به این ترتیب آنچه در شرایع همه انبیا بوده در شریعت توست و «آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری»!
ج4، ص332
لذا در دنباله آیه به عنوان یک دستور کلی به همه این پیامبران بزرگ می‌افزاید: به همه آنها توصیه کردیم که: «دین را برپا دارید و در آن تفرقه ایجاد نکنید» (أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ).
و به دنبال آن می‌افزاید: هر چند «بر مشرکان گران است آنچه شما آنان را به سویش دعوت می‌کنید!» (کَبُرَ عَلَی الْمُشْرِکِینَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ).
آنها بر اثر جهل و تعصب سالیان دراز آن چنان به شرک و بت پرستی خو گرفته‌اند و در اعماق وجودشان حلول کرده که دعوت به توحید مایه وحشت آنهاست.
ولی با این حال همان‌گونه که گزینش پیامبران به دست خداست، هدایت مردم نیز به دست اوست «خداوند هر کس را بخواهد بر می‌گزیند، و کسی را که به سوی او بازگردد هدایت می‌کند» (اللَّهُ یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ یُنِیبُ).
در این آیه تنها به پنج تن از پیامبران خدا اشاره شده (نوح و ابراهیم و موسی، عیسی و محمد صلّی اللّه علیه و اله) چرا که پیامبران اولوا العزم یعنی صاحبان دین و آیین جدید تنها این پنج تن هستند، و در حقیقت آیه اشاره‌ای است به انحصار پیامبران صاحب شریعت در این پنج نفر.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۴۷


ترجمه

آیینی را برای شما تشریع کرد که به نوح توصیه کرده بود؛ و آنچه را بر تو وحی فرستادیم و به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش کردیم این بود که: دین را برپا دارید و در آن تفرقه ایجاد نکنید! و بر مشرکان گران است آنچه شما آنان را به سویش دعوت می کنید! خداوند هر کس را بخواهد برمی‌گزیند، و کسی را که به سوی او بازگردد هدایت می‌کند.

|براى شما از [احكام‌] دين همان را تشريع كرد كه به نوح توصيه كرده بود، و [نيز] آنچه را به تو وحى كرديم و آنچه را كه به ابراهيم و موسى و عيسى توصيه نموديم كه دين را برپا داريد و در آن تفرقه نكنيد. بر مشركان آنچه بدان دعوتشان مى‌كنى، گران است [و از توحي
از [احكام‌] دين، آنچه را كه به نوح در باره آن سفارش كرد، براى شما تشريع كرد و آنچه را به تو وحى كرديم و آنچه را كه در باره آن به ابراهيم و موسى و عيسى سفارش نموديم كه: «دين را برپا داريد و در آن تفرقه‌اندازى مكنيد.» بر مشركان آنچه كه ايشان را به سوى آن فرا مى‌خوانى، گران مى‌آيد. خدا هر كه را بخواهد، به سوى خود برمى‌گزيند، و هر كه را كه از در توبه درآيد، به سوى خود راه مى‌نمايد.
خدا شرع و آیینی که برای شما مسلمین قرار داد حقایق و احکامی است که نوح را هم به آن سفارش کرد و بر تو نیز همان را وحی کردیم و به ابراهیم و موسی و عیسی هم آن را سفارش نمودیم که دین خدا را بر پا دارید و هرگز تفرقه و اختلاف در دین مکنید. مشرکان را که به خدای یگانه و ترک بتان دعوت می‌کنی (قبولش) بسیار در نظرشان بزرگ می‌آید. (باری از انکار آنها میندیش که) خدا هر که را بخواهد به سوی خود (و مقام رسالت خویش) برمی‌گزیند و هر که را به درگاه خدا به تضرّع و دعا باز آید هدایت می‌فرماید.
از دین آنچه را به نوح سفارش کرده بود، برای شما تشریع کرد و آنچه را به تو وحی کردیم؛ و آنچه ابراهیم و موسی و عیسی را به آن توصیه نمودیم [این است] که دین را برپا دارید و در آن فرقه فرقه و گروه گروه نشوید. بر مشرکان دینی که آنان را به آن می خوانی گران است. خدا هر کس را بخواهد به سوی [این] دین جلب می کند، و هر کس را که به سوی او بازگردد هدایت می کند،
براى شما آيينى مقرر كرد، از همان گونه كه به نوح توصيه كرده بود و از آنچه بر تو وحى كرده‌ايم و به ابراهيم و موسى و عيسى توصيه كرده‌ايم كه دين را بر پاى نگه داريد و در آن فرقه فرقه مشويد. تحمل آنچه بدان دعوت مى‌كنيد بر مشركان دشوار است. خدا هر كه را خواهد براى رسالت خود بر مى‌گزيند و هر كه را بدو باز گردد به خود راه مى‌نمايد.
در دین شما، هر آنچه به نوح سفارش کرده بود، مقرر داشت، و نیز آنچه به تو وحی کرده‌ایم، و آنچه به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش کرده‌ایم، که دین را برپا بدارید، و در آن اختلاف نورزید، آنچه مشرکان را به آن می‌خوانی، بر ایشان دشوار آید، خداوند است که هرکس را بخواهد به راه خویش برمی‌گزیند و هرکس را که روی به درگاه او آورد، به سوی خویش هدایت می‌کند
براى شما از دين چيزى را مقرر كرد كه نوح را بدان سفارش كرده بود و نيز آنچه را به تو وحى كرديم و آنچه ابراهيم و موسى و عيسى را به آن سفارش كرديم كه اين دين را برپا داريد و در آن پراكندگى و اختلاف مكنيد آنچه بدان مى‌خوانى بر مشركان گران و دشوار است. خدا هر كه را خواهد به سوى خود- يعنى براى رسالت خود- برمى‌گزيند و هر كه را [به دل‌] به او بازگردد به سوى خود راه مى‌نمايد.
خداوند آئینی را برای شما (مؤمنان) بیان داشته و روشن نموده است که آن را به نوح توصیه کرده است و ما آن را به تو وحی و به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش نموده‌ایم (به همه‌ی آنان سفارش کرده‌ایم که اصول) دین را پابرجا دارید و در آن تفرقه نکنید و اختلاف نورزید. این چیزی که شما مشرکان را بدان می‌خوانید (که پابرجا داشتن اصول و ارکان دین است) بر مشرکان سخت گران می‌آید. خداوند هر که را بخواهد برای این دین برمی‌گزیند و هر که (از دشمنانگی با دین دست بکشد و) به سوی آن برگردد، بدان رهنمودش می‌گرداند.
از کل دین، آنچه را که به نوح درباره‌ی آن سفارش کرد، برایتان راهی بگشود. و آنچه را به تو وحی کردیم و آنچه را که درباره‌ی آن به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش نمودیم که: «دین را بر پا بدارید و در آن از یکدیگر جدا نشوید.» بر مشرکان آنچه که ایشان را سوی آن فرامی‌خوانی، گران می‌آید. خدا هر که را بخواهد، سوی خود برمی‌گزیند و هر که را به او برگشت پیاپی می‌کند، سوی خود راه می‌نماید.
آئین نهاد برای شما از کیش آنچه اندرز داد بدان نوح را و آنچه وحی فرستادیم بسوی تو و آنچه توصیه کردیم بدان ابراهیم و موسی و عیسی را که بپای دارید دین را و پراکنده نشوید در آن گران است بر مشرکان آنچه خوانیشان بدان خدا گزیند بسوی خویش هر که را خواهد و رهبری کند به خویش هر که را بازگردد


الشورى ١٢ آیه ١٣ الشورى ١٤
سوره : سوره الشورى
نزول : ١٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«شَرَعَ»: بیان داشته است. روشن نموده است. «الَّذِی»: ذکر چنین موصولی اشاره به اهمّیّت دین اسلام دارد که جامع همه اصول و ارکان ادیان آسمانی است. چرا که (الَّذِی) در میان موصولات اصل، و آئین اسلام نیز در میان ادیان خدا اصل است. «یَجْتَبِی إِلَیْهِ»: برای تبلیغ دین به عنوان پیغمبر برمی‌گزیند. برای گزینش دین خود انتخاب می‌نماید، مرجع ضمیر (ه) خدا یا دین خدا است. «یَهْدی إِلَیْهِ»: به سوی خود یا آئین خود هدایت می‌کند. مرجع ضمیر (ه) باز هم خدا یا دین خدا است. «یُنِیبُ»: (نگا: غافر / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى‌ وَ عِيسى‌ أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ «13»

از (احكام) دين آنچه را به نوح سفارش كرد، براى شما (نيز) مقرّر داشت و آنچه به سوى تو وحى كرديم و آنچه ابراهيم و موسى و عيسى را بدان سفارش نموديم آن بود كه دين را به پا داريد و در آن دچار تفرقه نشويد، آنچه مردم را بدان دعوت مى‌كنى بر مشركان سنگين است. خداوند هر كه را بخواهد به سوى خويش بر مى‌گزيند و هر كه را به درگاه او رو آورد به سوى خويش هدايت مى‌كند.

نکته ها

در اين آيه، نام هر پنج پيامبر اولوا العزم آمده است: نوح، ابراهيم، موسى، عيسى عليهم السلام و پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله.

محور دعوت انبيا يكى بوده است و همه آن بزرگواران مردم را به توحيد و معاد، تقوى و عدالت، نماز و روزه، احسان به والدين و رسيدگى به محرومان دعوت مى‌كردند.

«شَرَعَ» از «شَرِيعَةٍ» به معناى راهى است كه مردم را به ساحل رودخانه‌هاى بزرگ مى‌رساند، مانند شريعه‌ى علقمه براى رسيدن به آب رود فرات. از آنجا كه احكام دين، راه رسيدن به كمالات است، به آن شريعت گفته مى‌شود.

در قرآن، كلمه «اديان» نداريم، چون دين الهى يكى بيش نيست.


«1». طلاق، 2- 3.

جلد 8 - صفحه 383

پیام ها

1- خداوند براساس علم بى‌پايان خود، شريعت‌ها را براى مردم قرار داد. إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ شَرَعَ لَكُمْ‌ ...

2- دين و شريعت در راستاى منافع انسان است. «شَرَعَ لَكُمْ»

3- نوح، اولين پيامبرى است كه داراى شريعت جامع بوده است. «شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً»

4- اسلام دين جامع است و تعاليم همه‌ى پيامبران پيشين را در بردارد. ما وَصَّى بِهِ نُوحاً ... وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى‌ وَ عِيسى‌

5- وحدت واقعى در سايه دين الهى امكان دارد. «أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا»

6- مانع اقامه دين و اجراى احكام آن اختلافات دينى است. «أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا»

7- وحدت مؤمنان براى مشركان سخت است. لا تَتَفَرَّقُوا ... كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ‌

8- مشركان را به حقّ دعوت كنيد گرچه بر ايشان سنگين است. «كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ»

9- نبوّت، منصبى الهى است و خداوند افرادى را كه لايق مى‌داند برمى‌گزيند.

«يَجْتَبِي إِلَيْهِ»

10- خداوند، انبيا را قبل از آنكه رهبر مردم شوند براى بندگى خويش بر مى‌گزيند. «اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ»

11- انسان با اعمال خويش زمينه دريافت الطاف الهى را به وجود مى‌آورد.

«يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌8، ص: 384

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى‌ وَ عِيسى‌ أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ «13»


«1» نهج البلاغه فيض الاسلام، خطبه 90 (اشباح)، صفحه 262.

جلد 11 - صفحه 404

بعد از تعداد نعم دنيويه، بيان نعمت دين را فرمايد:

شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ‌: بيان و روشن ساخت خداى تعالى براى شما دينى را كه متمسك به آن شويد، ما وَصَّى بِهِ نُوحاً: آنچه امر كرده به آن نوح پيغمبر عليه السّلام، وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ‌: و آن چيزى كه وحى كرده به تو، وَ ما وَصَّيْنا بِهِ‌: و آنچه امر فرموديم به آن، إِبْراهِيمَ وَ مُوسى‌ وَ عِيسى‌: حضرت ابراهيم و موسى و عيسى عليهم السّلام، پنج پيغمبران اولو العزم را از اصول دين، يعنى خداى تعالى هويدا و ظاهر ساخت براى شما دينى كه مشترك است ميان انبياء و صاحبان شريعت، و آن اصول دين است: توحيد، اقرار به يگانگى خدا؛ و نبوت، تصديق به تمام پيغمبران كه از جانب خدا مبعوث شده‌اند؛ و معاد، اقرار به روز قيامت براى جزاى اعمال.

بيان:

بنابر مشهور يكصد و بيست و چهار هزار پيغمبر از جانب خدا مبعوث شده، پنج نفر آنها اولوا العزم كه در آيه بيان نموده: 1- حضرت نوح. 2- ابراهيم. 3- موسى. 4- عيسى. 5- حضرت محمد عليه و على اله و عليهم السّلام، زيرا هر يك صاحب كتاب و شريعت بودند، پس هر پيغمبرى بعد از هر يك از ايشان آمد به كتاب و شريعت او و منهاج او مأمور شد تا اولوا العزم آخر يعنى حضرت خاتم، پس نسخ شد شرايع سابقه در فروع دين به قرآن و شريعت آن حضرت، پس حلال او حلال است تا روز قيامت و حرام او حرام است تا روز قيامت.

و چون تمام شرايع انبياء مشتركند در اصول عقايد دينى، پس بالملازمه تمام انبياء را شامل باشد كه همه امم مأمور به اصول دينى و از جانب خدا مأمور

جلد 11 - صفحه 405

شدند: أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ‌: اينكه بپاى داريد دين را كه عبارت است از اعتقادات يقينيه و احكام ثابته منسوبه به شريعت پيغمبر كه وضع فرموده خداى تعالى براى بندگان، شامل است اصول و فروع را. حاصل آنكه تمام را امر فرموديم كه بپاى داريد دين را به تمام جهات و حيثيات، وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ‌: و متفرق و پراكنده مشويد در آن، يعنى اختلاف مكنيد در دين، كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ‌: بزرگ و دشوار است بر مشركان، ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ‌: آنچه مى‌خوانى ايشان را بسوى آن از توحيد و اخلاص و نفى شرك، اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ‌: خدا برمى‌گزيند و اختيار مى‌كند به جهت رسالت خود، مَنْ يَشاءُ: هر كه را خواهد و قابليت داشته باشد، يا خدا جمع مى‌كند و مى‌كشاند بسوى آنچه تو مى‌خوانى ايشان را از دين اسلام هر كه را خواهد از آنانكه مطيع و منقادند، وَ يَهْدِي إِلَيْهِ‌: و راه نمايد به توفيق و ارشاد به دين حق، مَنْ يُنِيبُ‌: هر كه را باز گردد به حق و روى آورد بسوى او، يعنى هر كه از ما سوى اعراض و به حق اقبال نمايد، البته راه راست به او بنمايد، يا به بهشت و ثواب راه بنمايد هر كه را كه به نيت خالص رجوع به و نمايد.

تنبيه:

آيه شريفه آگاهى است اهل اسلام و قرآن را كه در استقامت و پايدارى دين مبين كوتاهى ننموده به هيئت اجتماعيه در اقامه شعائر و نواميس و فرامين الهى ثبات و جد و جهد بنمايند، و امر الزامى «اقيموا الدين» را كه به تمام انبياء و اولياء و مؤمنين متوجه شده به منصه ظهور گذارند و متفرق و پراكنده نشوند، زيرا بزرگترين شكست در اس اساس دين، تفرقه مسلمانان خواهد بود چنانچه مشاهده مى‌شود.

تتمه:

در كافى- از حضرت رضا عليه السّلام در تأويل آيه شريفه فرمايد:

مائيم كسانى كه روشن و واضح كرد خداى تعالى براى ما دين خود را و فرمود خداى تعالى در كتاب خود: «شرع لكم يا ال محمد من الدين ما وصى به نوحا» و آنچه وحى نموديم بسوى تو اى پيغمبر و آنچه امر نموديم به آن ابراهيم و موسى و عيسى عليهم السّلام را كه اقامه دين باشد و عدم تفرقه، يعنى آنچه بر همه اين انبياء امر شد به ما هم امر شد، و بزرگ شد بر مشركين به ولايت على عليه السّلام كه پيغمبر خواند آن ولايت على عليه السّلام را بر آنها. و معنى‌

جلد 11 - صفحه 406

«يهدى اليه من ينيب» آنست كه هدايت مى‌نمايد بسوى خود كسى را كه اجابت تو نمايد در ولايت على عليه السّلام؛ «1» و چندين روايت بهمين مضامين وارد شده.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فاطِرُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً وَ مِنَ الْأَنْعامِ أَزْواجاً يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‌ءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ «11» لَهُ مَقالِيدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ «12» شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى‌ وَ عِيسى‌ أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ «13» وَ ما تَفَرَّقُوا إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ إِلى‌ أَجَلٍ مُسَمًّى لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّ الَّذِينَ أُورِثُوا الْكِتابَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ «14» فَلِذلِكَ فَادْعُ وَ اسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ وَ قُلْ آمَنْتُ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتابٍ وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنا وَ رَبُّكُمْ لَنا أَعْمالُنا وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ لا حُجَّةَ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنا وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ «15»

ترجمه‌

پديد آورنده آسمانها و زمين قرار داد براى شما از خودهاتان جفتهائى و از چهار پايان جفتهائى خلق بسيارى ميگرداند شما را در آن نيست مانند او چيزى و او شنواى بينا است‌

مر او را است كليدهاى آسمانها و زمين گشاده‌


جلد 4 صفحه 572

ميگرداند روزى را براى هر كه ميخواهد و تنگ ميگرداند همانا او بهمه چيز دانا است‌

بيان نمود براى شما از دين آنچه توصيه و سفارش كرد بآن نوح را و آنچه وحى كرديم بتو و آنچه توصيه كرديم بآن ابراهيم و موسى و عيسى را كه بپا داريد دين را و متفرّق و پراكنده مشويد در آن گران است بر مشركان آنچه ميخوانيد آنها را بسوى آن خدا اختيار و جلب ميكند بسوى خود هر كه را ميخواهد و هدايت ميكند بسوى خود كسى را كه بازگشت مينمايد

و متفرق نشدند مگر بعد از آنكه آمد نزدشان دانش براى نافرمانى و ستمى كه بود ميانشان و اگر نبود تقديرى كه سبقت گرفته بود از پروردگارت تا مدّتى نام برده شده هر آينه حكم كرده شده بود ميانشان و همانا آنانكه بميراث داده شدند كتابرا بعد از آنها هر آينه در شكّى هستند از آن موجب تحيّر

پس براى آن امر دعوت كن و ثابت باش آنچنانكه مأمور شدى و پيروى مكن خواهشهاى آنها را و بگو گرويدم بآنچه فرستاد خدا از كتاب و مأمور شدم كه بعدالت رفتار كنم ميان شما خدا پروردگار ما و پروردگار شما است براى ما كارهاى ما و براى شما كارهاى شما است نيست خصومتى ميان ما و شما خدا جمع ميكند ميان ما و بسوى او است بازگشت.

تفسير

خداوند متعال در مقام اثبات استحقاق خود براى پرستش و ستايش و نفى آن از بتها استدلال فرموده است بخلق نمودن و نوپديد آوردن خود آسمانها و زمين را كه مورد قبول اهل شرك و كفار مكه بوده و آنكه قرار داده است براى مردان زنانى از جنس آنها و نيز قرار داده براى شتر و گاو و گوسفند جفت‌هائى كه خلق ميكند و منتشر مينمايد بندگان خود را در آن قرار دادن كه جعل ذكور و اناث است در هر جنس و نيست مانند او در صفات ربوبيّت موجودى اگر كاف زائده باشد كه مشهور است يا نيست مانند مانند او چيزى اگر فرض شود براى او مانندى چون اگر مانند او مانند نداشته باشد خودش بطريق اولى مانند ندارد كه بعضى گفته‌اند براى مبالغه در نفى مثل اين تعبير شده ولى اظهر همان وجه اول است و او ميشنود تمام مسموعات را و مى‌بيند تمام مبصرات را و در دست او است كليدهاى گنج‌هاى آسمانها و زمين باران رحمتش از آسمان ميريزد و ارزاق بندگان از زمين مى‌رويد آفتاب و ماه و ساير كواكب هر يك بنوبه خودشان در تربيت‌


جلد 4 صفحه 573

اشجار و اثمار مدخليّت دارند و همه بفرمان اويند و او بر حسب مصلحت و قابليت وسعت ميدهد رزق هر كس را بخواهد و تنگ ميكند روزى او را و او بتمام مقتضيات توسعه و تضييق عالم و خبير است مبيّن و روشن نموده و آئين گذارى و تشريع فرموده از دين قويم و منهج مستقيم براى بندگان خود آنچه را وصيت نمود به تبعيّت از آن نوح پيغمبر عليه السّلام را و آنچنان شرع مطاعى را كه وحى فرموده به پيغمبر آخر الزمان و آنچه را وصيت و سفارش فرموده به حضرت ابراهيم و موسى و عيسى عليهم السّلام كه پيغمبران اولو العزم بودند آنكه برپا داريد شما پيغمبران قولا و عملا دين حق را كه توحيد و نبوت و امامت و معاد باشد و متفرق نشويد بلكه متّحد باشيد در آنچه ذكر شد از اصول اديان حقّه كه در تمام ازمنه ثابت و محقق بوده و قابل تغيير و تبديل نيست ولى بزرگ و گران آمد بطبع مشركين دعوت تو بخداى يگانه و ترك بت‌پرستى و آنكه واجب باشد بر آنها اطاعت يكنفر از جنس خودشان با آنكه خدا اختيار ميكند و ميكشاند بسوى ترويج دين خود هر كس را كه بخواهد و بداند كه لايق منصب نبوت و خلعت امامت است و راه‌نمائى ميفرمايد بحق و حقيقت كسى را كه رجوع نمايد و اقبال كند بحق در طلب حقيقت با نيت خالص و قلب پاك و متفرق نشدند و اختلاف ننمودند اهل شرك مكه در قبول دين اسلام مگر بعد از آنكه عارف و عالم شدند بمقام تو و صحّت كتابت و آنكه هر دو از جانب خدايند براى تجاوز از حق و تعدّى از حدّ و ظلم بخودشان و حسد بر تو و تعصّب در كيش باطل پدرانشان و ساير اغراض فاسده دنيوى بين خودشان از حبّ مال و جاه و عناد و لجاج و امثال اينها و اگر نبود آنكه خداوند مقدّر فرموده بود اجلهاى آنها را و مهلت داده بود آنان را براى تكميل شقاوت و استحقاقشان براى عذاب هر آينه هلاك مى‌فرمود آنها را و ممتاز مينمود حق را از باطل بنزول عذاب بعد از نزول كتاب اين حال مشركين مكه و كفار قريش در صدر اسلام است ولى كسانيكه بعدا كتاب خدا و دين اسلام بر آنها عرضه شود از عوام ساير ملل و اديان كه علماء آنها امر را بر آنان مشتبه نموده و خودشان كاملا باعجاز قرآن پى نبرده‌اند و تفكر و تأمل در آيات آن ننموده‌اند در شكى مستقرّ و موجب تشويش و تحيّرند از قرآن و حق بودن آن و دين اسلام پس براى پيشرفت‌


جلد 4 صفحه 574

اين مقصد بزرگ خود و انبياء عظام كه اثبات توحيد و نفى شرك و رفع شك است دعوت كن و استقامت نما چنانچه مأمور شدى و پيروى منما از خواهش‌ها و توقّعات بيجاى اهل شرك و عناد و بگو من ايمان آوردم بتمام كتب سماوى و مأمور شدم بعدالت اجتماعى خداوند خالق و آمر و مربّى و نگهدار و نگهبان ما و شما است و پاداش اعمال ما و شما را ميدهد و ديگر جاى محاجّه و مخاصمه ميان ما و شما نيست چون همه دانستيد و يافتيد حق بودن دين و كتاب مرا خدا روز قيامت ما و شما را مجتمع مينمايد و حق را از باطل ممتاز ميفرمايد و مرجع همه حكم او است آنچه تا كنون ذكر شد بيانات مفسرين و مستفاد از ظاهر آيات شريفه بنظر حقير است ولى مفاد بعضى از روايات آنستكه مراد از مخاطبين در قول خداوند شرع لكم و در أن اقيموا آل محمد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم ميباشند و مراد از دين اصول و فروع مهمّه اسلام و ولايت ائمه عليهم السلام است و آنچه گران است بر كسانى كه با امير المؤمنين عليه السّلام غير او را شريك نمودند در خلافت پيغمبر صلى اللّه عليه و اله اختصاص ولايت بآن حضرت و اولاد اطهار او است و مجتبى و مهتدى باختيار و هدايت خدا ايشان و شيعيانشانند و كسانيكه متفرق شدند بعد از علم پيدا كردن براى تعدّى و تجاوز از حق وحد آنانند كه حسد بردند بر تفضيل امير المؤمنين عليه السّلام بامر خدا و بآراء و اهواء خودشان مذهب اختيار كردند و كسانيكه در شك مريب هستند اتباع و پيروان آنانند كه مخالفت امر پيغمبر را نمودند و امر بدعوت و استقامت راجع بفروع دين و ولايت امير المؤمنين عليه السّلام است و معلوم است كه اينها معانى خفيّه است كه از باطن قرآن ائمه اطهار كشف و بيان فرموده‌اند و اللّه تعالى اعلم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


شَرَع‌َ لَكُم‌ مِن‌َ الدِّين‌ِ ما وَصّي‌ بِه‌ِ نُوحاً وَ الَّذِي‌ أَوحَينا إِلَيك‌َ وَ ما وَصَّينا بِه‌ِ إِبراهِيم‌َ وَ مُوسي‌ وَ عِيسي‌ أَن‌ أَقِيمُوا الدِّين‌َ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِيه‌ِ كَبُرَ عَلَي‌ المُشرِكِين‌َ ما تَدعُوهُم‌ إِلَيه‌ِ اللّه‌ُ يَجتَبِي‌ إِلَيه‌ِ مَن‌ يَشاءُ وَ يَهدِي‌ إِلَيه‌ِ مَن‌ يُنِيب‌ُ «13»

خداوند تشريع‌ فرمود ‌از‌ ‌براي‌ ‌شما‌ مسلمين‌ ‌از‌ دين‌ آنچه‌ سفارش‌ كرديم‌ باو نوح‌ ‌را‌ و ‌آن‌ ديني‌ ‌که‌ وحي‌ فرستاديم‌ ‌به‌ سوي‌ تو و فرستاديم‌ ‌بر‌ ابراهيم‌ و موسي‌ و عيسي‌ البته‌ بايد اينكه‌ بپا آريد دين‌ ‌را‌ و متفرق‌ نشويد ‌در‌ دين‌ بزرگ‌ ‌است‌ ‌بر‌ مشركين‌ آنچه‌ ‌شما‌ دعوت‌ ميكنيد ‌آنها‌ ‌را‌ خداوند برميگزيند ‌براي‌ دين‌ ‌هر‌ ‌که‌ ‌را‌ بخواهد و هدايت‌ مي‌فرمايد بسوي‌ دين‌ ‌هر‌ ‌که‌ رجوع‌ باو كند.

مسئله مهمه‌: دين‌ حق‌ ‌در‌ تمام‌ شرايع‌ ‌از‌ ادم‌ ‌تا‌ خاتم‌ يكي‌ ‌است‌ اما ‌از‌ حيث‌ عقايد تمام‌ شرايع‌ دعوت‌ بتوحيد و صفات‌ الهيه‌ و عدل‌ و اعتقاد بنبوّت‌ و رسالت‌ تمام‌ انبياء و رسل‌ و امامت‌ تمام‌ اوصياء و خلفاء انبياء و معاد و خصوصيات‌ معاد ‌الي‌ خلود و همچنين‌ راجع‌ باخلاق‌ حميده‌ و صفات‌ خبيثه‌ و راجع‌ ‌به‌ احكام‌ شرعيه‌ ‌از‌ صلوة و زكاة و صوم‌ و امر بمعروف‌ و نهي‌ ‌از‌ منكر و تولي‌ اولياء و تبرّي‌ ‌از‌ اعداء و حرمت‌ مثل‌ زنا و لواط، و غيبت‌ و تهمت‌ و ظلم‌ و لهو و لعب‌ و بسياري‌ ‌از‌ محرّمات‌ و كيفيّت‌

جلد 15 - صفحه 465

معاشرات‌ و معاملات‌ و غيرها چنانچه‌ سرتاسر قرآن‌ ‌به‌ ‌اينکه‌ امر اشاره‌ و بيان‌ دارد چنانچه‌ ميفرمايد قُولُوا آمَنّا بِاللّه‌ِ وَ ما أُنزِل‌َ إِلَينا وَ ما أُنزِل‌َ إِلي‌ إِبراهِيم‌َ وَ إِسماعِيل‌َ وَ إِسحاق‌َ وَ يَعقُوب‌َ وَ الأَسباطِ وَ ما أُوتِي‌َ مُوسي‌ وَ عِيسي‌ وَ ما أُوتِي‌َ النَّبِيُّون‌َ مِن‌ رَبِّهِم‌ لا نُفَرِّق‌ُ بَين‌َ أَحَدٍ مِنهُم‌ وَ نَحن‌ُ لَه‌ُ مُسلِمُون‌َ‌-‌ بقره‌ آيه 130‌-‌ و ميفرمايد وَ المُؤمِنُون‌َ كُل‌ٌّ آمَن‌َ بِاللّه‌ِ وَ مَلائِكَتِه‌ِ وَ كُتُبِه‌ِ وَ رُسُلِه‌ِ لا نُفَرِّق‌ُ بَين‌َ أَحَدٍ مِن‌ رُسُلِه‌ِ‌-‌ الايه‌ بقره‌ آيه 285‌-‌ و ميفرمايد قُل‌ آمَنّا بِاللّه‌ِ وَ ما أُنزِل‌َ عَلَينا وَ ما أُنزِل‌َ عَلي‌ إِبراهِيم‌َ وَ إِسماعِيل‌َ وَ إِسحاق‌َ وَ يَعقُوب‌َ وَ الأَسباطِ وَ ما أُوتِي‌َ مُوسي‌ وَ عِيسي‌ وَ النَّبِيُّون‌َ مِن‌ رَبِّهِم‌ لا نُفَرِّق‌ُ بَين‌َ أَحَدٍ مِنهُم‌ وَ نَحن‌ُ لَه‌ُ مُسلِمُون‌َ آل‌ عمران‌ آيه 78‌-‌ و ‌غير‌ اينها ‌از‌ آيات‌ بلكه‌ ببراهين‌ عقليه‌ ‌هم‌ ‌اينکه‌ موضوع‌ روشن‌ ميشود و كفايت‌ مي‌كند ‌بر‌ اثبات‌ ‌اينکه‌ موضوع‌ همين‌ آيه شريفه‌ ‌که‌ ميفرمايد:

شَرَع‌َ لَكُم‌ مِن‌َ الدِّين‌ِ ‌که‌ خطاب‌ بجميع‌ مسلمين‌ ‌است‌ ‌الي‌ يوم القيمة و دين‌ دين‌ اسلام‌ ‌است‌.

ما وَصّي‌ بِه‌ِ نُوحاً ‌که‌ دين‌ اسلام‌ مورد وصيت‌ بنوح‌ بوده‌ چنانچه‌ بطور كلي‌ ميفرمايد إِن‌َّ الدِّين‌َ عِندَ اللّه‌ِ الإِسلام‌ُ‌-‌ آل‌ عمران‌ آيه 17‌-‌ و ميفرمايد‌من‌‌به‌ وَ مَن‌ يَبتَغ‌ِ غَيرَ الإِسلام‌ِ دِيناً فَلَن‌ يُقبَل‌َ مِنه‌ُ وَ هُوَ فِي‌ الآخِرَةِ مِن‌َ الخاسِرِين‌َ‌-‌ آل‌ عمران‌ آيه 79 و ‌غير‌ اينها.

وَ الَّذِي‌ أَوحَينا إِلَيك‌َ ‌که‌ قرآن‌ مجيد و بيان‌ احكام‌ دين‌ ‌باشد‌. وَ ما وَصَّينا بِه‌ِ إِبراهِيم‌َ وَ مُوسي‌ وَ عِيسي‌ سؤال‌: ‌در‌ ‌اينکه‌ آيه شريفه‌ ذكر ساير انبياء نشده‌! جواب‌: اينها پيغمبران‌ اولوا العزم‌ بودند نوح‌ ابراهيم‌ موسي‌ و عيسي‌ و حضرت‌ خاتم‌ و ساير انبياء تابع‌ اينها بودند.

أَن‌ أَقِيمُوا الدِّين‌َ اقامه دين‌ اعتقاد بجميع‌ عقائد حقه‌ و عمل‌ ‌به‌

جلد 15 - صفحه 466

اركان‌ دين‌ و بقاء و ثبات‌ ‌بر‌ ‌آن‌ و دعوت‌ و ارشاد و هدايت‌ ديگران‌ و اعلاء كلمه‌ اسلام‌ ‌است‌.

وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِيه‌ِ بمذاهب‌ مختلفه‌ و عقائد فاسده‌ و بدع‌ زياد ‌شده‌ و انكار ضروريات‌ دين‌.

كَبُرَ عَلَي‌ المُشرِكِين‌َ ما تَدعُوهُم‌ إِلَيه‌ِ ذكر مشركين‌ ‌از‌ باب‌ مثال‌ ‌است‌ و الا جميع‌ فرق‌ ضاله‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ بزرگ‌ ‌است‌ دعوت‌ ‌آنها‌ بدين‌ حق‌ و زير بار نميروند كُل‌ُّ حِزب‌ٍ بِما لَدَيهِم‌ فَرِحُون‌َ‌-‌ مؤمنون‌ آيه 55 روم‌ آيه 31‌-‌.

اللّه‌ُ يَجتَبِي‌ إِلَيه‌ِ مَن‌ يَشاءُ ‌هر‌ كس‌ قابليت‌ داشته‌ ‌باشد‌ خداوند اختيار ميكند ‌او‌ ‌را‌ ‌براي‌ دين‌ حق‌.

وَ يَهدِي‌ إِلَيه‌ِ مَن‌ يُنِيب‌ُ اخبار زيادي‌ داريم‌ ‌که‌ مراد ائمّه اطهار هستند و گفتيم‌ اخبار مصداق‌ اتم‌ّ بيان‌ ميفرمايد و ‌ما ‌از‌ روي‌ دليل‌ و برهان‌ و منطق‌ ثابت‌ كرده‌ايم‌ و ميكنيم‌ ‌که‌ دين‌ حقه‌ ‌از‌ زمان‌ نوح‌ ‌الي‌ آخر الدهر مذهب‌ شيعه اثني‌ عشريه‌ ‌است‌ مشروط ‌به‌ اينكه‌ بدعتي‌ ‌در‌ دين‌ نگذارند و منكر ضروريات‌ دين‌ و مذهب‌ نشوند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 13)- آیین تو عصاره آیین همه انبیاست! از آنجا که بسیاری از بحثهای این سوره در برابر مشرکان است، در اینجا این حقیقت را روشن می‌سازد که دعوت اسلام به توحید دعوت تازه‌ای نیست.

می‌فرماید: «خداوند آیینی را برای شما تشریع کرد که به نوح (نخستین پیامبر اولوا العزم) توصیه کرده بود» (شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ ما وَصَّی بِهِ نُوحاً).

«همچنین آنچه را بر تو وحی فرستادیم، و ابراهیم و موسی و عیسی را به آن سفارش کردیم» (وَ الَّذِی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ وَ ما وَصَّیْنا بِهِ إِبْراهِیمَ وَ مُوسی وَ عِیسی).

و به این ترتیب آنچه در شرایع همه انبیا بوده در شریعت توست و «آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری»!

ج4، ص332

لذا در دنباله آیه به عنوان یک دستور کلی به همه این پیامبران بزرگ می‌افزاید: به همه آنها توصیه کردیم که: «دین را برپا دارید و در آن تفرقه ایجاد نکنید» (أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ).

و به دنبال آن می‌افزاید: هر چند «بر مشرکان گران است آنچه شما آنان را به سویش دعوت می‌کنید!» (کَبُرَ عَلَی الْمُشْرِکِینَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ).

آنها بر اثر جهل و تعصب سالیان دراز آن چنان به شرک و بت پرستی خو گرفته‌اند و در اعماق وجودشان حلول کرده که دعوت به توحید مایه وحشت آنهاست.

ولی با این حال همان‌گونه که گزینش پیامبران به دست خداست، هدایت مردم نیز به دست اوست «خداوند هر کس را بخواهد بر می‌گزیند، و کسی را که به سوی او بازگردد هدایت می‌کند» (اللَّهُ یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ یُنِیبُ).

در این آیه تنها به پنج تن از پیامبران خدا اشاره شده (نوح و ابراهیم و موسی، عیسی و محمد صلّی اللّه علیه و اله) چرا که پیامبران اولوا العزم یعنی صاحبان دین و آیین جدید تنها این پنج تن هستند، و در حقیقت آیه اشاره‌ای است به انحصار پیامبران صاحب شریعت در این پنج نفر.

نکات آیه

۱ - هماهنگى آیین اسلام با دین نوح، ابراهیم، موسى و عیسى(ع) (شرع لکم من الدین ما وصّى به نوحًا ... و ما وصّینا به إبرهیم و موسى و عیسى)

۲ - پیشینه و قدمت تاریخى ادیان توحیدى و شریعت هاى آسمانى (شرع لکم من الدین ما وصّى به نوحًا)

۳ - تشریع دین از سوى خداوند، در جهت منافع و مصالح انسان است. (شرع لکم من الدین) با توجه به لام «لکم» - که براى انتفاع است - و نیز از این که آیه در مقام امتنان است، مطلب بالا استفاده مى شود.

۴ - نوح، ابراهیم، موسى، عیسى(ع) و پیامبراسلام(ص)، پیامبران اولواالعزم و داراى شریعت (شرع لکم من الدین ما وصّى به نوحًا ... و موسى و عیسى)

۵ - اتحاد و اشتراک ادیان الهى، در شریعت و روش هاى اصولى (شرع لکم من الدین)

۶ - دین نوح، اولین شریعت آسمانى است.* (شرع لکم من الدین ما وصّى به نوحًا) آیه شریفه در مقام بیان ادیان پیشین است. تعبیر «شرع لکم... أوحینا إلیک» مى تواند ناظر به اولین و آخرین شرایع آسمانى باشد.

۷ - مرتبت والاى پیامبر(ص)، در مقایسه با پیامبران اولواالعزم پیشین (ما وصّى به نوحًا و الذى أوحینا إلیک و ما وصّینا به إبرهیم) از تقدیم «الذى أوحینا إلیک» بر جمله «ما وصّینا به إبراهیم...» برداشت یاد شده استفاده مى شود. گفتنى است که در این صورت تقدیم «ما وصّى به نوحاً» نه از باب تعظیم; بلکه به منظور بیان اولین شریعت آسمانى است.

۸ - تفاوت نحوه ابلاغ و انزال پیام هاى دینى، به پیامبراکرم(ص) و انبیاى پیشین.* (ما وصّى به ... و الذى أوحینا إلیک) با توجه به تفاوت مواد و محتواى دو واژه «وصیت» و «وحى»، برداشت یاد شده به دست مى آید.

۹ - اسلام علاوه بر معارف و احکام شریعت هاى پیشین، دربردارنده آموزه هایى فزون تر (شرع لکم ... و الذى أوحینا إلیک و ما وصّینا به إبرهیم) توصیه در جایى به کار مى رود که امور بسیار مهم و اساسى مورد نظر باشد. بنابراین تغییر تعبیر از توصیه به وحى در مورد اسلام، نشان دهنده آن است که اسلام علاوه بر امور توصیه شده، امور دیگرى را نیز در بر دارد.

۱۰ - باقى ماندن معارف و احکام پر اهمیت ادیان پیشین در شریعت اسلام (شرع لکم ... و ما وصّینا به إبرهیم) با توجه به معناى «وصّینا» (سفارش پیاپى و مؤکد) مى توان استفاده کرد که دستورات مؤکد و مهم ادیان پیشین در شریعت اسلام باقى مانده است.

۱۱ - احکام شریعت هاى آسمانى، براساس علم گسترده و لایزال الهى است. (إنّه بکلّ شىء علیم . شرع لکم من الدین ما وصّى به نوحًا)

۱۲ - تشریع دین از سوى خداوند، مظهرى از سلطه وى بر جهان هستى است. (له مقالید السموت و الأرض ... شرع لکم من الدین)

۱۳ - شرایع آسمانى، منحصر در شریعت نوح، ابراهیم، موسى، عیسى(ع) و پیامبراکرم(ص) است. (شرع لکم من الدین ما وصّى به نوحًا ... و عیسى) از این که خداوند به یادآورى شریعت هاى یاد شده بسنده نموده، برداشت بالا به دست مى آید.

۱۴ - اقامه دین و حفظ وحدت در آن، تکلیف مشترک در تمامى شریعت هاى آسمانى است. (شرع لکم ... أن أقیموا الدین و لا تتفرّقوا فیه)

۱۵ - تثبیت و گسترش دین الهى، نیازمند اقدام و تلاش جمعى است. (أن أقیموا الدین) با توجه به جمع بودن «أقیموا»، مى توان برداشت بالا را به دست آورد.

۱۶ - عینیت بخشیدن به تعالیم شریعت در جامعه، توصیه خداوند به تمامى پیروان ادیان آسمانى (شرع لکم ... أن أقیموا الدین) «إقامة» (مصدر «أقیموا») - که به معناى به پاداشتن است - مطلب بالا را افاده مى کند.

۱۷ - لزوم عمل به مجموعه کامل دستورات دین و پرهیز از هر گونه گزینش نسبت به آن (و لاتتفرّقوا فیه) برداشت یاد شده بر این پایه مبتنى است که مراد از «تفرّق» در «لاتتفرّقوا فیه» عمل کردن به برخى از دستورات دین و رها کردن بعضى دیگر باشد.

۱۸ - تکالیف و قوانین دینى، مجموعه مرتبط و تفکیک ناپذیر است. (أن أقیموا الدین و لاتتفرّقوا فیه)

۱۹ - اختلافات پیروان شریعت، مانع حیات و قوام دین در جامعه. (أن أقیموا الدین و لاتتفرّقوا فیه) برداشت بالا بر این اساس است که عطف جمله «لاتتفرّقوا فیه» بر «أقیموا الدین»، عطف تفسیرى و از نوع یکى از متلازمین بر دیگرى باشد.

۲۰ - اکتفا به انجام برخى از تعالیم شریعت، خطرى براى کلیت دین (أقیموا الدین و لا تتفرّقوا فیه) برداشت یاد شده باتوجّه به دو مطلب زیر است: الف) مراد از «لاتتفرّقوا» عمل به برخى از دستورات و ترک بعضى دیگر باشد. ب) فعل «لاتتفرّقوا» تفسیر و تأکید براى «أقیموا الدین» باشد.

۲۱ - احیاى ارزش ها و تعالیم دین در جامعه، مسؤولیت هر فرد مسلمان (أن أقیموا الدین)

۲۲ - ترک شرک و پذیرش توحید، امرى گران و دشوار براى مشرکان (کبر على المشرکین ما تدعوهم إلیه)

۲۳ - ادعاى تازگى و پیشینه نداشتن معارف اسلام، از بهانه هاى مشرکان مکه (شرع لکم ... کبر على المشرکین ما تدعوهم إلیه) با توجه به این که آیات پیشین در مورد مشرکان بوده است، ذکر سابقه معارف توحیدى در شرایعت هاى پیشین; مى تواند ناظر به این نکته باشد که مشرکان مکه به بهانه تازگى معارف اسلامى تلاش در انکار آن داشتند.

۲۴ - دعوت به توحید و انذار مشرکان، وظیفه اى عمومى براى مسلمانان (کبر على المشرکین ما تدعوهم إلیه) با توجه به جمع بودن «ما تدعوهم»، برداشت یاد شده به دست مى آید.

۲۵ - هدایت انسان ها به سوى توحید، براساس مشیت و اراده الهى است. (اللّه یجتبى إلیه من یشاء) بنابراین که ضمیر «إلیه» به توحید باز گردد و مراد از «من» مطلق انسان ها باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

۲۶ - پیامبران، انسان هاى برگزیده جهان هستى (اللّه یجتبى إلیه من یشاء) مراد از «من» در «من یشاء» به قرینه عبارت اول آیه و به کارگیرى ماده «اجتبا»، مى تواند پیامبران باشد.

۲۷ - مشیت و اراده الهى، مبناى گزینش و انتخاب پیامبران (شرع لکم ... اللّه یجتبى إلیه من یشاء)

۲۸ - نقش اراده و خواست انسان در گرایش یافتن وى به توحید از سوى خداوند * (اللّه یجتبى إلیه من یشاء) برداشت بالا بدین احتمال است که ضمیر مستتر در «یشاء» - به قرینه «من ینیب» - به «من» بازگردد.

۲۹ - روحیه انابه و ارتباط مداوم با خدا، موجب دستیابى به هدایت الهى (و یهدى إلیه من ینیب) به کارگیرى فعل مضارع «ینیب»، بیانگر تجدد و استمرار ارتباط با خدا و حاکى از داشتن روحیه انابه به درگاه او است.

۳۰ - تأثیر عملکرد آدمى در دستیابى وى به هدایت الهى (و یهدى إلیه من ینیب) از آن جا که انابه و بازگشت به خدا در قالب اعمال و رفتار انسان شکل مى گیرد، مطلب بالا قابل برداشت است.

۳۱ - روحیه انابه و توجه مدام پیامبران به خداوند، موجب برگزیدگى و انتخاب ایشان (یجتبى إلیه من یشاء و یهدى إلیه من ینیب)

روایات و احادیث

۳۲ - «عن أبى جعفر(ع) قال: ... انّ اللّه عزّوجلّ بعث نوحاً إلى قومه «أن اعبدوا اللّه واتّقوه و أطیعون» ثمّ دعاهم إلى اللّه وحده و أن یعبدوه و لایشرکوا به شیئاًثمّ بعث الأنبیاء على ذلک إلى أن بلغوا محمداً فدعاهم إلى أن یعبدوا اللّه و لایشرکوا به شیئاً و قال: «شرع لکم من الدین ما وصّى به نوحاً و الذى أوحینا...»;[۱] از امام باقر(ع) روایت شده که فرمود: ...خداوند عزّوجلّ نوح را به سوى قومش مبعوث نمود که خدا را عبادت نمایید و از او پروا داشته باشید و مرا اطاعت کنید. سپس آنها را دعوت نمود به خداى یگانه که او را عبادت نمایید و هیچ گونه شریکى براى او نگیرید و بعد پیامبران را بر همین منوال فرستاد تا به رسول خدا(ص) رسید، و آنان را به عبادت خدا و این که نسبت به او هیچ گونه شرکى نورزند، فرا خوانده و فرمود: شرع لکم من الدین ما وصّى به نوحاً...».

موضوعات مرتبط

  • ابراهیم(ع): دین ابراهیم(ع) ۴، ۱۳; مقامات ابراهیم(ع) ۴
  • اتحاد: اهمیت اتحاد ۱۴
  • احکام: منشأ احکام ۱۱
  • اختلاف: آثار اختلاف دینى ۱۹
  • ادیان آسمانى: ۱۳ تاریخ ادیان آسمانى ۲; توصیه به پیروان ادیان آسمانى ۱۶; حجیت ادیان آسمانى پیشین ۱۰; منشأ ادیان آسمانى ۱۱; هماهنگى ادیان آسمانى ۱، ۵، ۱۴
  • اراده: آثار اراده ۲۸
  • اسلام: تازگى اسلام ۲۳; فضیلت اسلام ۹; هماهنگى اسلام و دین ابراهیم(ع) ۱; هماهنگى اسلام و دین نوح(ع) ۱; هماهنگى اسلام و مسیحیت ۱; هماهنگى اسلام و یهودیت ۱
  • انابه: آثار انابه ۲۹
  • انبیا: آثار انابه انبیا ۳۱; انبیا ى اولواالعزم ۴; برگزیدگى انبیا ۲۶; زمینه برگزیدگى انبیا ۳۱; فضایل انبیا ۲۶; منشأ برگزیدگى انبیا ۲۷; وحى به انبیا ۸; هماهنگى انبیا ۳۲
  • انسان: مصالح انسان ۳; منافع انسان ۳
  • ایمان: ایمان به توحید ۲۲; زمینه ایمان به توحید ۲۸
  • توحید: اهمیت دعوت به توحید ۲۴; دعوت به توحید عبادى ۳۲; هدایت به توحید ۲۵
  • خدا: آثار ارتباط با خدا ۲۹; آثار مشیت خدا ۲۵، ۲۷; توصیه هاى خدا ۱۶; نشانه هاى حاکمیت خدا ۱۲; وسعت علم خدا ۱۱
  • دین: آسیب شناسى دینى ۱۹، ۲۰; اهمیت احیاى ارزشهاى دینى ۲۱; آثار عمل به بخشى از دین ۲۰; اولین دین ۶; پیوستگى دین ۱۷، ۱۸; تشریع دین ۳، ۱۲; دین و عینیت ۱۶; روش تبلیغ دین ۱۵; عمل به بخشى از دین ۱۷; محافظت از دین ۱۴; موانع ثبات دین ۱۹; ویژگیهاى دین ۱۸
  • ذکر: آثار ذکر خدا ۳۱
  • شرک: ترک شرک عبادى ۳۲; سختى ترک شرک ۲۲
  • عمل: آثار عمل ۳۰
  • عیسى(ع): دین عیسى(ع) ۴، ۱۳; مقامات عیسى(ع) ۴
  • محمد(ص): دین محمد(ص) ۴، ۱۳، ۳۲; فضایل محمد(ص) ۷; مقامات محمد(ص) ۴; وحى به محمد(ص) ۸
  • مسؤولیت: مسؤولیت همگانى ۲۱، ۲۴
  • مسلمانان: مسؤولیت مسلمانان ۲۱، ۲۴
  • مشرکان: اهمیت انذار مشرکان ۲۴
  • مشرکان مکه: ادعاى مشرکان مکه ۲۳; بهانه جویى مشرکان مکه ۲۳
  • موسى(ع): دین موسى(ع) ۴، ۱۳; مقامات موسى(ع) ۴
  • نوح(ع): دین نوح(ع) ۱۳، ۳۲; فضیلت دین نوح(ع) ۶; مقامات نوح(ع) ۴
  • وحى: مراتب وحى ۸
  • هدایت: زمینه هدایت ۲۹، ۳۰; منشأ هدایت ۲۵

منابع

  1. کافى، ج ۲، ص ۲۸، ح ۱; نورالثقلین، ج ۴، ص ۵۶۳- ، ح ۳۴.