الشعراء ١٢٧

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۱۸ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

من در برابر این دعوت، هیچ اجر و پاداشی از شما نمی‌طلبم؛ اجر و پاداش من تنها بر پروردگار عالمیان است.

و بر اين [رسالت‌] اجرى از شما طلب نمى‌كنم، اجر من جز بر پروردگار جهانيان نيست
و بر اين [رسالت‌] اجرى از شما طلب نمى‌كنم. اجر من جز بر عهده پروردگار جهانيان نيست.
و من از شما اجری برای رسالت نمی‌خواهم و چشم پاداش جز به خدای عالم ندارم.
و من از شما بر ابلاغ رسالتم هیچ پاداشی نمی خواهم، پاداش من فقط بر عهده پروردگار جهانیان است،
من از شما در برابر هدايت خود مزدى نمى‌طلبم. مزد من تنها بر عهده پروردگار جهانيان است.
و برای آن از شما پاداشی نمی‌طلبم، پاداش من جز بر پروردگار جهانیان نیست‌
و بر اين [پيامبرى‌] از شما مزدى نمى‌خواهم، مزد من جز بر پروردگار جهانيان نيست.
من هیچ اجر و پاداشی در برابر این دعوت از شما نمی‌طلبم. اجر و پاداش من جز بر پروردگار جهانیان نمی‌باشد.
«و بر این (رسالت) هیچ اجری از شما نمی‌خواهم. اجر من جز بر (عهده‌ی) پروردگار جهانیان نیست.»
و نپرسمتان بر آن پاداشی نیست مزدم مگر بر پروردگار جهانیان‌


الشعراء ١٢٦ آیه ١٢٧ الشعراء ١٢٨
سوره : سوره الشعراء
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«عَلَیْهِ»: (نگا: شعراء / .


تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلى‌ رَبِّ الْعالَمِينَ «127»

و من براى رسالتم هيچ مزدى از شما نمى‌خواهم، (زيرا كه) مزد من فقط بر عهده‌ى پروردگار جهانيان است.

نکته ها

«عاد»، نام جدّ بزرگ قوم حضرت هود است و آن قوم به نام جدّشان مشهور شده‌اند. قوم عاد طايفه‌اى از عرب بودند كه در سرزمين خوش آب و هواى «يمن» در منطقه‌اى به نام «احقاف» در نزديكى دريا زندگى مى‌كردند. كشورشان آباد بود، مردم شهر نشين بودند و پيامبرشان حضرت هود بود. نامشان در قرآن كريم 24 بار تكرار شده است. همچنين در قرآن، سوره‌اى به نام احقاف وسوره‌اى به نام هود داريم.

پیام ها

1- چون هدف و محتواى دعوت تمام انبيا يكى است، تكذيب يك پيامبر، به منزله‌ى تكذيب همه‌ى پيامبران است. «كَذَّبَتْ عادٌ الْمُرْسَلِينَ»

2- دعوت پيامبران، برادرانه بود. «أَخُوهُمْ» (حتّى كلمه‌ى «ابوهم» نياورده تا عمق صفا و تواضع و صداقت را بيان كند).

3- تقوا، سرلوحه‌ى دعوت انبيا است. «أَ لا تَتَّقُونَ»

4- دعوت به تقوا، لازمه‌ى اخوّت وبرادرى است. «أَخُوهُمْ هُودٌ أَ لا تَتَّقُونَ»

5- رسالت انبيا براى رشد مردم است، نه سلطه بر آنها. «لَكُمْ»

جلد 6 - صفحه 348

6- پيامبران، از خود حرفى نداشتند، هر چه مى‌گفتند پيام الهى بود. «رَسُولٌ أَمِينٌ»

7- لحن همه‌ى انبيا و شيوه‌ى تبليغ و محتواى مطالب و خط فكرى آنان مشترك است. (تكرار آيات شاهد اين سخن است).

8- تقواى الهى، زمينه‌ساز اطاعت از رهبرى است. «فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ» پيروى از رهبران الهى، تبلور تقواى الهى است.

9- اخلاص و بى توقّعى، رمز موفقيّت است. «وَ ما أَسْئَلُكُمْ»

10- اخلاص و توكّل، لازمه‌ى تبليغ است. إِنْ أَجْرِيَ‌ ...

- كسى كه هستى را اداره مى‌كند، زندگى مرا نيز اداره خواهد كرد. «إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلى‌ رَبِّ الْعالَمِينَ»

12- نظام هستى از عوامل مختلفى تشكيل شده كه همه‌ى آنها تحت يك تدبير و در حال رشد هستند. «رَبِّ الْعالَمِينَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى‌ رَبِّ الْعالَمِينَ (127)

جلد 9 - صفحه 465

وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ‌: و نمى‌طلبم از شما بر تبليغ رسالت و اداء دعوت، مِنْ أَجْرٍ: هيچ مزدى از مال و متاع دنيا، إِنْ أَجْرِيَ‌: نيست اجر من بر آن، إِلَّا عَلى‌ رَبِّ الْعالَمِينَ‌: مگر بر پروردگار عالميان.

تنبيه: تذكار قصص به قول مذكور به جهت دلالت است بر آنكه بعثت، مقصور است بر خواندن پيغمبران قوم خود را به معرفت حق و فرمانبردارى آنچه مقرب سازد بنده را به درگاه الهى و فوز به ثواب سبحانى و نجات از عذاب دائمى، و تمام انبياء مبرا و منزه بودند از طلب عوارض دنياى دنيه، و متفق بودند بر دعوت قوم بر اصول مذهب حق از توحيد و عدل و بعث و نشر، اگرچه مختلف بودند در فروع دين. «1»


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


كَذَّبَتْ عادٌ الْمُرْسَلِينَ (123) إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَ لا تَتَّقُونَ (124) إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ (125) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (126) وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى‌ رَبِّ الْعالَمِينَ (127)

أَ تَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ (128) وَ تَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ (129) وَ إِذا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ (130) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (131) وَ اتَّقُوا الَّذِي أَمَدَّكُمْ بِما تَعْلَمُونَ (132)

أَمَدَّكُمْ بِأَنْعامٍ وَ بَنِينَ (133) وَ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ (134) إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ (135) قالُوا سَواءٌ عَلَيْنا أَ وَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَكُنْ مِنَ الْواعِظِينَ (136) إِنْ هذا إِلاَّ خُلُقُ الْأَوَّلِينَ (137)

وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ (138) فَكَذَّبُوهُ فَأَهْلَكْناهُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (139) وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (140)

ترجمه‌

تكذيب كردند عاد فرستادگان را

هنگاميكه گفت بآنها برادرشان هود آيا نمى‌پرهيزيد

همانا من براى شما پيمبرى امينم‌

پس بترسيد از خدا و فرمان بريد مرا

و نميخواهم از شما بر آن هيچ مزدى نيست مزد من مگر بر پروردگار جهانيان‌

آيا بنا ميكنيد بهر جاى بلند علامتى كه بازى كنيد

و فرا ميگيريد قصرهاى محكم را شايد كه جاويد بمانيد

و چون حمله ميكنيد حمله ميكنيد ستمكاران‌

پس بترسيد از خدا و اطاعت كنيد از من‌

و بترسيد از آنكه مدد نمود شما را بآنچه ميدانيد

مدد نمود شما را بچهارپايان و پسران‌

و بوستانها و چشمه‌ها

همانا من ميترسم بر شما از عذاب روزى بزرگ‌

گفتند يكسان است بر ما پند دهى يا نباشى از پند دهندگان نيست‌

اين مگر عادت پيشينيان‌

و نباشيم ما عذاب كرده شدگان‌

پس تكذيب كردند او را پس هلاك كرديمشان همانا در اين هر آينه آيتى است و نباشند


جلد 4 صفحه 119

بيشترشان مؤمنان‌

و همانا پروردگار تو او است تواناى مهربان.

تفسير

قبيله عاد كه بنام سر سلسله خودشان معروف شده بودند پيغمبران را تكذيب نمودند وقتى كه حضرت هود كه از همان قبيله بود و برادر خوانده شده بآنها گفت آيا از خدا نميترسيد بتقريبى كه در بدو قصّه حضرت نوح گذشت همانا من پيغمبر خدايم براى شما و مشهور بامانت و درستى نزد شما و خيانت در وحى الهى نمى‌كنم پس از خدا بترسيد و اطاعت كنيد مرا كه اطاعت من اطاعت خدا است و مزدى هم بر اداء رسالت از شما نمى‌خواهم دستمزد من با خدا است و او بنحو او فى و اكمل خواهد داد و از چند چيز آنها را نهى فرمود بطور سؤال كه آيا در هر مكان مرتفعى برجى بنا ميكنيد براى تماشا و لهو و لعب و استهزاء عابرين و اطلاع بر نواميس مردم و بعضى آيه را بمعناى علم و نشانه راه گرفته‌اند و عبث بودن آنرا باستغناء از آن و اهتداء بنجوم و ستاره‌ها دانسته‌اند و ظاهرا عبث نباشد چون اهتداء بآن اسهل است و اختيار ميكنيد براى خودتان قصور و ساختمانهاى محكم را باميد آنكه در دنيا مخلّد و جاويد خواهيد بود و چون دست بشمشير و تازيانه ميكنيد براى حمله بكسى اين كار را بدون ملاحظه و فكر در عاقبت آن و بدون قصد تأديب و تربيت و مجوّز شرعى و عرفى جابرانه انجام ميدهيد و اين اعمال و اين ابنيه باين اغراض و آمال مرضى خدا نيست پس بترسيد از خدا و اطاعت كنيد مرا در ترك اين امور از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و سلّم روايت شده كه هر بنائيكه بنا شود وبال است براى صاحبش روز قيامت مگر بمقدار ضرورت و احتياج مبرم و فرمود منكه ميگويم از خدا بترسيد براى آنستكه خداوند ولىّ نعمت شما است و شكر نعمت بطاعت است كه موجب مزيد نعمت ميگردد و كفرانش بمعصيت است كه موجب قطع آن خواهد بود و شما ميدانيد نعمتهائى را كه خداوند براى كمك شما در زندگى مرتّبا انعام و امداد بشما فرموده از قبيل شتر و گاو و گوسفند و پسران كار آمد و باغها و چشمه‌ها كه امور شما بوسيله آنها اداره ميشود و باز اگر شما بعقايد و اعمال سابقه خودتان ادامه دهيد من ميترسم بر شما از عذاب خدا در روزى كه بزرگ است گرفتارى آنروز در دنيا يا آخرت‌


جلد 4 صفحه 120

و آنها با كمال بى‌شر مى‌گفتند ما از اعمال خودمان دست برنميداريم بحال ما تفاوتى ندارد وعظ كنى براى ما يا نكنى اين خلق و دأب و عادت كه ما داريم همان رويّه و عادت و خلق پيشينيان ما است و ما دست از مسلك آباء و اجدادمان برنمى‌داريم و هيچوقت بر ما عذاب نازل نشده و نخواهد شد و بعضى خلق بفتح خاء قرائت نموده‌اند يعنى اين سخنان تو نيست مگر دروغ مدّعيان نبوّت كه پيش از اينها آمدند و گفتند و در هر حال آنها تكذيب كردند پيغمبر خدا را و مستحق عذاب شدند و خداوند آنها را بباد تند سختى هلاك فرمود كه شرح آن در سور سابقه گذشت و در لاحقه بيايد انشاء اللّه تعالى و اخيرا خداوند چند جمله را كه در ذيل احوال انبياء سابق الذّكر براى تسليت خاطر پيغمبر خاتم و تذكّر و تنبّه خلق ذكر فرموده بود و بيان شد براى تأكيد و تقرير و تعقّب هر قصّه‌ئى بغرض مطلوب و توسّل بهر وسيله‌ئى براى هدف منظور تكرار فرموده است و مفاد آن تفاوتى ندارد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ ما أَسئَلُكُم‌ عَلَيه‌ِ مِن‌ أَجرٍ إِن‌ أَجرِي‌َ إِلاّ عَلي‌ رَب‌ِّ العالَمِين‌َ (127)

و ‌من‌ ‌از‌ ‌شما‌ سؤال‌ و مطالبه‌ اجر و مزد ‌بر‌ رسالت‌ ‌خود‌ نمي‌كنم‌. نيست‌ اجر ‌من‌ مگر ‌بر‌ پروردگار عالمين‌.

سؤال‌: گذشت‌ ‌که‌ خداوند متعال‌ آنچه‌ ‌به‌ بنده‌ عنايت‌ فرمايد ‌از‌ راه‌ تفضل‌ ‌است‌ نه‌ ‌از‌ راه‌ استحقاق‌ چه‌ ‌در‌ دنيا ‌باشد‌ و چه‌ ‌در‌ آخرت‌. كسي‌ ‌از‌ ‌او‌ طلب‌ كار نيست‌ ‌تا‌ مطالبه‌ اجر كند.

جواب‌: ‌اينکه‌ اجر ‌در‌ اينجا نه‌ بمعني‌ استحقاق‌ و طلبكاري‌ ‌است‌ بلكه‌ معني‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ آنكه‌ مرا فرستاده‌ تكفل‌ امور مرا مي‌كند. ‌من‌ احتياج‌ ‌به‌ ‌شما‌ ندارم‌. آنچه‌ ‌خود‌ مي‌داند و صلاح‌ ‌من‌ ‌در‌ ‌او‌ ‌است‌ بمن‌ تفضلا عنايت‌ مي‌كند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 127)- و اگر فکر می‌کنید من سودای مال در سر می‌پرورانم و اینها مقدمه رسیدن به مال و مقامی است بدانید «من (کوچکترین) اجری در برابر این دعوت از شما نمی‌خواهم» (وَ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ).

«اجر و پاداش من تنها بر پروردگار عالمیان است» (إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلی رَبِّ الْعالَمِینَ).

همه برکات و نعمتها از اوست و من اگر چیزی می‌خواهم از او می‌خواهم، که پروردگار همه ما اوست.

نکات آیه

۱ - تصریح هود(ع) به نداشتن کمترین چشمداشت مادى از مردم، در قبال رسالت خویش (و ما أسئلکم علیه من أجر ... إلاّ على ربّ العلمین)

۲ - تلاش رهبران الهى براى هدایت خلق، تنها براى خدا و به دور از مطامع مادى (و ما أسئلکم علیه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ العلمین)

۳ - خدا، ضامن پاداش هدایت گران و مبلغان مخلص دین (و ما أسئلکم ... إن أجرى إلاّ على ربّ العلمین)

۴ - امید پیامبران و تبلیغ کنندگان مخلص دین، تنها به لطف و پاداش الهى (و ما أسئلکم ... إن أجرى إلاّ على ربّ العلمین)

۵ - تنها خداوند، شایسته پاداش خواهى از او است; نه خلق سرا پا نیاز و ضعیف. (و ما أسئلکم ... إن أجرى إلاّ على ربّ العلمین)

۶ - نداشتن چشم‌داشت مادى از مردم و اعلام آن به همگان، داراى تأثیر مثبت و سازنده در تبلیغ و رسالت الهى (و ما أسئلکم علیه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ العلمین) برداشت یاد شده از تصریح حضرت هود(ع) به مطلب فوق استفاده مى شود.

۷ - جهان آفرینش، متشکل از عالم هاى متعدد (ربّ العلمین) تعبیر «العالمین» (جمع «عالم») بیانگر مطلب یاد شده (گوناگونى عالم) است.

۸ - همه عوالم هستى، تحت ربوبیت خداوند (ربّ العلمین) «العالمین» جمع همراه با «ال» و مفید استغراق است; بنابراین «ربّ العلمین»; یعنى، پروردگار همه عالم ها.

۹ - جهان هستى، در حرکت به سوى رشد و کمال (ربّ العلمین) واژه «ربّ» معادل «مربّى» (تربیت کننده) است و تربیت عبارت است از ایجاد حالتى در شىء پس از حالت پیشین تا وقتى که به تمام و کمال برسد، (مفردات راغب) این معنا حکایت از وجود حرکت تکاملى در هستى مى کند که تحت ربوبیت خدا است.

۱۰ - خدا، ربّ العالمین (پروردگار جهانیان) است. (إن أجرى إلاّ على ربّ العلمین)

موضوعات مرتبط

  • آفرینش: تعدد عوالم آفرینش ۷; تکامل آفرینش ۹; مربى عوالم آفرینش ۸
  • امیدواران: امیدواران به پاداشهاى خدا ۴; امیدواران به لطف خدا ۴
  • انبیا: امیدوارى انبیا ۴
  • پاداش: منشأ پاداش ۵
  • تبلیغ: آثار اخلاص در تبلیغ ۶; اخلاص در تبلیغ ۱; اعلام تبلیغ مجانى ۶; تبلیغ مجانى ۱; روش تبلیغ ۶
  • خدا: اختصاصات خدا ۵; پاداشهاى خدا ۳، ۵; حاکمیت ربوبیت خدا ۸; نقش خدا ۳
  • رب العالمین:۱۰
  • رهبران دینى: اخلاص رهبران دینى ۲; زهد رهبران دینى ۲; مسؤولیت رهبران دینى ۲; هدایتگرى رهبران دینى ۲
  • مبلغان: امیدوارى مبلغان ۴; پاداش مبلغان ۳
  • هدایتگران: پاداش هدایتگران ۳
  • هود(ع): اخلاص هود(ع) ۱; قصه هود(ع) ۱; مزد رسالت هود(ع) ۱

منابع