الزخرف ٢٢

از الکتاب
نسخهٔ قابل چاپ دیگر پشتیبانی نمی‌شود و ممکن است در زمان رندر کردن با خطا مواجه شوید. لطفاً بوکمارک‌های مرورگر خود را به‌روزرسانی کنید و در عوض از عمبکرد چاپ پیش‌فرض مرورگر خود استفاده کنید.
کپی متن آیه
بَلْ‌ قَالُوا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى‌ أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلَى‌ آثَارِهِمْ‌ مُهْتَدُونَ‌

ترجمه

بلکه آنها می‌گویند: «ما نیاکان خود را بر آئینی یافتیم، و ما نیز به پیروی آنان هدایت یافته‌ایم.»

|بلكه گفتند: ما پدران خود را بر آيينى يافته‌ايم و ما بر آثار ايشان هدايت شده‌ايم
[نه،] بلكه گفتند: «ما پدران خود را بر آيينى يافتيم و ما [هم با] پى گيرى از آنان، راه يافتگانيم.»
بلکه گفتند: ما پدران خود را به عقاید و آیینی یافتیم و البته ما هم که در پی آنها رویم بر هدایت هستیم.
[نه] بلکه [هیچ دلیلی بر حقّانیّت بت پرستی و شرک خود ندارند، بلکه دلگرمی آنان به آیینشان این است که] گفتند: ما پدرانمان را بر آیینی یافتیم و مسلماً ما هم با پیروی از آثارشان ره یافته ایم.
نه، مى‌گويند: پدرانمان را بر آيينى يافتيم و ما از پى آنها مى‌رويم.
بلکه گویند ما پدرانمان را بر شیوه‌ای یافته‌ایم، و با پیروی از آنان رهیافته‌ایم‌
[نه،] بلكه گفتند: ما پدرانمان را بر آيينى يافته‌ايم و ما بر پى ايشان رهيافته‌ايم.
بلکه ایشان می‌گویند: ما پدران و نیاکان خود را بر آئینی یافته‌ایم و ما نیز بر پی آنان می‌رویم (و راه بت‌پرستی را در پیش می‌گیریم).
بلکه گفتند: «ما بی‌گمان پدرانمان را بر روشی (هماهنگ) یافتیم و ما همچنان بر پی آثارشان هدایت‌‌یافتگانیم.»
بلکه گفتند یافتیم پدران خویش را بر ملّتی و مائیم همانا بر نشانیهای آنان پیروان‌

But they say, “We found our parents on a course, and we are guided in their footsteps.”
ترتیل:
ترجمه:
الزخرف ٢١ آیه ٢٢ الزخرف ٢٣
سوره : سوره الزخرف
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«آثَارَ»: جمع أَثَر. مراد راه و رسم است (نگا: صافّات / ). «أُمَّةٍ»: دین وآئین.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

این آیه درباره ولید بن مغیرة و ابوجهل بن هشام و عتبة و شیبة پسران ربیعه از قریش نازل گردیده است.[۱]

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


بَلْ قالُوا إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى‌ أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلى‌ آثارِهِمْ مُهْتَدُونَ «22»

(چنين نيست) بلكه گويند: ما پدران خود را بر آيينى يافتيم و با پيروى از آنان هدايت يافته‌ايم.

پیام ها

1- شرك و خرافه نه پايگاه عقلى دارد، «ما لَهُمْ بِذلِكَ مِنْ عِلْمٍ» و نه از كتب آسمانى تكيه‌گاه نقلى. «أَمْ آتَيْناهُمْ كِتاباً»

2- ريشه‌ى شرك و خرافه، تقليد كوركورانه است. «إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى‌ أُمَّةٍ»

3- پيروى از آداب و رسوم و عقايد نياكان اگر مستند به عقل و كتاب آسمانى نباشد محكوم است. «إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى‌ أُمَّةٍ»

4- گذشتگان و نياكان كه سنّت‌هاى غلط را پايه‌گذارى كرده‌اند، مسئول نسل‌هاى بعد نيز هستند. «إِنَّا عَلى‌ آثارِهِمْ مُهْتَدُونَ»

5- گسترش آداب و رسوم ملى، گاهى انسان بى‌منطق را به صورت انسانى هدايت يافته نشان مى‌دهد. «إِنَّا عَلى‌ آثارِهِمْ مُهْتَدُونَ»

6- ملّى گرايى، تقليد كوركورانه و تعصّب جاهلى را گسترش مى‌دهد. «إِنَّا عَلى‌ آثارِهِمْ مُهْتَدُونَ»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌8، ص: 445

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



بَلْ قالُوا إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى‌ أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلى‌ آثارِهِمْ مُهْتَدُونَ «22»

بَلْ قالُوا إِنَّا وَجَدْنا: گفتند ما يافتيم، آباءَنا عَلى‌ أُمَّةٍ: پدران خود را بر طريقه و ملتى اقتدا نموده و آن را امام و پيشواى خود ساخته، وَ إِنَّا عَلى‌ آثارِهِمْ مُهْتَدُونَ‌: و ما بر آثار آنها راه يافتگانيم، يعنى در اين دعوا تابع پدران خود هستيم. آيه دال است كه «بنو مليح» جامع صفات شرك و جبر و تقليد بودند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


أَمْ آتَيْناهُمْ كِتاباً مِنْ قَبْلِهِ فَهُمْ بِهِ مُسْتَمْسِكُونَ «21» بَلْ قالُوا إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى‌ أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلى‌ آثارِهِمْ مُهْتَدُونَ «22» وَ كَذلِكَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلاَّ قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى‌ أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلى‌ آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ «23» قالَ أَ وَ لَوْ جِئْتُكُمْ بِأَهْدى‌ مِمَّا وَجَدْتُمْ عَلَيْهِ آباءَكُمْ قالُوا إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ «24» فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ «25»

ترجمه‌

يا داديم بآنها كتابى پس آنها بآن چنگ زنندگانند

بلكه گفتند همانا ما يافتيم پدرانمان را بر طريقه‌اى و همانا ما بر اثرهاى قدمشان راه يافتگانيم‌

و همچنين نفرستاديم پيش از تو در بلدى بيم دهنده‌ئى را مگر آن كه گفتند متنعّمانش همانا ما يافتيم پدرانمان را بر طريقه‌اى و همانا ما بر اثرهاى قدمشان پيروى كنندگانيم‌

گفت آيا و اگر چه آورده باشم نزد شما چيزى را كه هدايت كننده‌تر باشد از آنچه يافتيد بر آن پدرانتان را گفتند همانا ما بآنچه فرستاده شديد بآن كافرانيم‌

پس انتقام كشيديم از آنها پس بنگر چگونه بود انجام كار تكذيب كنندگان.

تفسير

خداوند متعال در تعقيب مقال اهل شرك مكّه كه ملائكه را دختران خدا خوانده بودند و در آيات سابقه براى ردّ آنها خدا فرموده بود آيا در وقت خلقت ملائكه آنها حاضر و ناظر بودند كه بدانند ملائكه دخترند ميفرمايد يا ما براى آنها كتابى ارسال نموده بوديم پيش از قرآن كه در آن كتاب اين معنى ذكر شده باشد تا مستمسك براى آنها باشد و بآن استدلال بر مدّعاى خودشان‌


جلد 4 صفحه 599

نمايند نه چنين است بلكه گفتند ما يافتيم پدران خود را ثابت بر طريقه مستمرّه‌اى و ما از آنها پيروى و متابعت مينمائيم و بهدايت پيشينيان خودمان مهتدى و راه يافته ميباشيم و اين تقليد و تبعيّت كور كورانه بدون منطق و دليل اختصاص باينها ندارد پيش از تو هم اى پيغمبر خاتم هيچ پيغمبر بيم دهنده از عذاب خدا را ما در بلدى از بلاد نفرستاديم مگر آنكه رؤساء و ثروت‌مندان و شهوت پرستان آنها مانند اينها گفتند ما از دين پدران خودمان دست برنميداريم و آن پيغمبر در جواب فرمود و اگر چه دينى كه من آورده‌ام براى شما بهتر و بهدايت نزديكتر از دين پدرانتان باشد آنها گفتند ما اصلا منكر دين شما كه توحيد خدا است ميباشيم و پس از آنكه معلوم شد سرگرمى بلذائذ دنيا و تعصّب بيجا و غرور و نخوت ناروا آنها را بكلّى از تحصيل حقّ و حقيقت و فكر در طريق معرفت منصرف نموده و حاضر نيستند قدمى از اين راه را بپيمايند ما باقسام و انواع مختلف از آنها انتقام كشيديم و بعذابهاى گوناگونشان معذّب نموديم پس بنگر كه چگونه بود عاقبت امر تكذيب كنندگان پيغمبران گذشته و بدانكه تكذيب كنندگان تو را هم ما بسزاى اعمالشان خواهيم رسانيد و بعضى بجاى قال او لو جئتكم قل او لو جئتكم قرائت نموده‌اند و بنابر اين حكايت امر خدا است به پيغمبر سابق يا خطاب به پيغمبر ما كه در جواب كفّار معاصر خود بفرمايد و تعبير بأهدى با آنكه دين پدران آنها بهيچ وجه موجب هدايت نبوده از باب مماشاة و اشاره باين نكته است كه اگر فرضا دين سابق حقّ باشد و دين بهترى بيايد شرط عقل قبول دين لاحق است كه بهدايت نزديكتر باشد چه رسد بجائيكه دين قديم بكلّى باطل و از هدايت دور باشد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


بَل‌ قالُوا إِنّا وَجَدنا آباءَنا عَلي‌ أُمَّةٍ وَ إِنّا عَلي‌ آثارِهِم‌ مُهتَدُون‌َ «22»

بلكه‌ گفتند ‌که‌ ‌ما يافتيم‌ پدران‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌بر‌ ‌اينکه‌ طريقه‌ و روش‌ و ‌ما ‌بر‌ آثار ‌آنها‌ و طريقه ‌آنها‌ هدايت‌ شدگانيم‌.

منتها مدرك‌ مشركين‌ همين‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ طريقه‌ ‌که‌ عبادت‌ اصنام‌ و ‌غير‌ ‌آنها‌ ‌باشد‌ بميراث‌ ‌از‌ آباء و اجداد ‌ما ‌به‌ ‌ما رسيده‌ و ‌ما دست‌ ‌از‌ دين‌ آبائي‌ و اجدادي‌

جلد 16 - صفحه 18

‌خود‌ برنميداريم‌ و دين‌ ‌آنها‌ ‌را‌ حق‌ ميدانيم‌ و بدين‌ ‌آنها‌ هدايت‌ شده‌ايم‌. اقول‌:

دستگاه‌ شرك‌ ‌از‌ زمان‌ آدم‌ ‌به‌ اغواي‌ شيطان‌ رواج‌ زيادي‌ پيدا كرده‌ ‌که‌ شيطان‌ صور انبياء ‌را‌ ‌به‌ ‌آنها‌ دستور داده‌ و ‌به‌ دعوي‌ اينكه‌ اينها مقرب‌ درگاه‌ الهي‌ هستند عبادت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بكنيد و رفته‌ رفته‌ ‌آن‌ قدر رواج‌ پيدا كرد ‌که‌ ‌در‌ زمان‌ نوح‌ يك‌ دنيا تمام‌ مشرك‌ بودند و فقط حدود هفتاد و كسري‌ بهدايت‌ نوح‌ موحد شدند و ‌پس‌ ‌از‌ ‌آنها‌ باز ‌آن‌ قدر توسعه‌ يافت‌ ‌که‌ ‌در‌ زمان‌ ابراهيم‌ فقط لوط ايمان‌ آورد و ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌در‌ زمان‌ هود و صالح‌ و شعيب‌ ‌تا‌ زمان‌ موسي‌ چه‌ اندازه‌ اهميت‌ پيدا كرد ‌حتي‌ ‌بعد‌ ‌از‌ موسي‌ ‌در‌ بني‌ اسرائيل‌ مدتها ‌تا‌ زمان‌ عيسي‌ ‌در‌ شرك‌ زيست‌ مي‌كردند ‌حتي‌ بموسي‌ گفتند اجعَل‌ لَنا إِلهاً كَما لَهُم‌ آلِهَةٌ‌-‌ اعراف‌ آيه 134 و گوساله‌ پرست‌ شدند و نصاري‌ قائل‌ ‌به‌ تثليث‌ شدند و هكذا ‌تا‌ زمان‌ حضرت‌ رسالت‌.

بَل‌ قالُوا إِنّا وَجَدنا آباءَنا عَلي‌ أُمَّةٍ امت‌ ‌در‌ اينجا بمعني‌ طريقه‌ و مشي‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ دعوي‌ نوعيت‌ دارد اولاد يهود يهودي‌ ميشوند اولاد نصارا نصراني‌ اولاد طبيعي‌ طبيعي‌ اولاد مجوسي‌ مجوس‌ اولاد اهل‌ تسنن‌ سني‌ اولاد نواصب‌ ناصبي‌ ‌حتي‌ اولاد فرق‌ شيعه‌ تابع‌ آباء ‌خود‌ ميشوند ‌اگر‌ ‌اينکه‌ دليليت‌ داشته‌ ‌باشد‌ بايد تمام‌ مذاهب‌ عالم‌ حق‌ ‌باشد‌ و ‌اينکه‌ تناقض‌ لازم‌ مي‌آيد بلكه‌ ‌اينکه‌ دعوي‌ رد ‌خود‌ مدعي‌ مي‌شود زيرا ‌هر‌ فرقه‌ ساير فرق‌ ‌را‌ باطل‌ مي‌داند ‌با‌ اينكه‌ ‌آنها‌ ‌هم‌ همين‌ مدرك‌ ‌را‌ دارند دين‌ ‌را‌ بايد ‌از‌ روي‌ دليل‌ و برهان‌ ثابت‌ كرد و مثل‌ آفتاب‌ ‌بر‌ ‌خود‌ روشن‌ نمود ‌که‌ ‌اگر‌ تمام‌ عالم‌ ‌بر‌ خلاف‌ ‌آن‌ باشند ذره‌اي‌ ‌در‌ ‌او‌ تأثير نكند نگاه‌ ‌به‌ يك‌ ديگر نكنند.

وَ إِنّا عَلي‌ آثارِهِم‌ مُهتَدُون‌َ ‌با‌ اينكه‌ ‌اينکه‌ بهانه‌ و عذر تراشي‌ ‌است‌ و خداوند حجت‌ ‌را‌ ‌بر‌ همه‌ تمام‌ كرده‌ و راه‌ عذر ‌را‌ ‌بر‌ همه‌ بسته‌ ‌در‌ ‌هر‌ زماني‌ حجت‌ الهي‌ ميانه مردم‌ بوده‌ ‌در‌ ‌هر‌ شهر و قصبه‌ ‌از‌ انبياء و اوصياء و علماء و مؤمنين‌ بودند و هستند لِيَهلِك‌َ مَن‌ هَلَك‌َ عَن‌ بَيِّنَةٍ وَ يَحيي‌ مَن‌ حَي‌َّ عَن‌ بَيِّنَةٍ‌-‌ انفال‌ آيه 44‌-‌ رُسُلًا مُبَشِّرِين‌َ وَ مُنذِرِين‌َ لِئَلّا يَكُون‌َ لِلنّاس‌ِ عَلَي‌ اللّه‌ِ حُجَّةٌ بَعدَ الرُّسُل‌ِ‌-‌ نساء آيه 163‌-‌ بلي‌ قاصرين‌ ‌که‌ دست‌ ‌آنها‌ كوتاه‌ بوده‌ نه‌ ‌از‌ روي‌ تقصير مثل‌ اطفال‌ و مجانين‌ و مستضعفين‌ ‌ يا ‌ جلوگيري‌ ديگران‌ فرداي‌ قيامت‌ معاف‌ هستند و ‌لو‌ قابليت‌ بهشت‌ ندارند چون‌ ايمان‌

جلد 16 - صفحه 19

نداشتند و استحقاق‌ عذاب‌ ‌هم‌ ندارند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 22)- در این آیه به بهانه اصلی آنان اشاره کرده که آن هم در واقع خرافه‌ای بیش نیست که پایه خرافه دیگری شده است، می‌فرماید: «بلکه آنها می‌گویند: ما نیاکان خود را بر مذهبی یافتیم و ما نیز به آثار آنها هدایت شده‌ایم» (بَلْ قالُوا إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلی أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلی آثارِهِمْ مُهْتَدُونَ).

در حقیقت آنها دلیلی جز «تقلید کورکورانه» از پدران و نیاکان خود نداشتند و عجب این که خود را با این تقلید هدایت یافته می‌پنداشتند، در حالی که در مسائل اعتقادی و زیر بنایی فکری هیچ انسان فهمیده و آزاده‌ای نمی‌تواند متکی بر تقلید باشد آن هم به صورت تقلید «جاهل از جاهل».

نکات آیه

۱ - پیروى از سنت نیاکان، تنها دلیل مشرکان بر پرستش فرشتگان (و جعلوا من عباده جزءًا ... بل قالوا إنّا وجدنا ءاباءنا على أُمّة و إنّا على ءاثرهم مهتدون)

۲ - پیروى از نیاکان، امرى موجه و دلیلى قانع کننده در فرهنگ عرب جاهلى (بل قالوا إنّا وجدنا ... ءاثرهم مهتدون)

۳ - قوم گرایى، پایه اصلى فرهنگ و اعتقاد عرب جاهلى (بل قالوا إنّا وجدنا ءاباءنا على أُمّة و إنّا على ءاثرهم مهتدون) از این که عرب هاى جاهلى تنها به عقاید نیاکان خویش تکیه مى کردند و آن را موجب هدایت مى دانستند، قوم گرایى آنان استفاده مى شود.

۴ - پرستش فرشتگان، سنتى دیرینه و آیینى سابقه دار در تاریخ عرب جاهلى (بل قالوا إنّا وجدنا ءاباءنا على أُمّة) واژه «اُمّة»، بیانگر آیین و مذهب است.

۵ - تقلید کورکورانه و تعصبات قومى، سدى در برابر حق گرایى است. (بل قالوا إنّا وجدنا ءاباءنا على أمّة و إنّا على ءاثرهم مهتدون)

موضوعات مرتبط

  • تعصب: آثار تعصب قومى ۵
  • تقلید: آثار تقلید کورکورانه ۵; تقلید از نیاکان ۱; فلسفه تقلید از نیاکان ۲
  • جاهلیت: تعصب قومى مشرکان جاهلیت ۳; توجیه گرى مشرکان جاهلیت ۲; مبانى رسوم جاهلیت ۳; ملائکه پرستى مشرکان جاهلیت ۴
  • حق: موانع حق پذیرى ۵
  • مشرکان: فلسفه ملائکه پرستى مشرکان ۱
  • ملائکه پرستى: تاریخ ملائکه پرستى ۴

منابع

  1. تفسیر کشف الاسرار.