التوبة ٨١

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۱۰ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

تخلّف‌جویان (از جنگ تبوک،) از مخالفت با رسول خدا خوشحال شدند؛ و کراهت داشتند که با اموال و جانهای خود، در راه خدا جهاد کنند؛ و (به یکدیگر و به مؤمنان) گفتند: «در این گرما، (بسوی میدان) حرکت نکنید!» (به آنان) بگو: «آتش دوزخ از این هم گرمتر است!» اگر می‌دانستند!

آنها كه در خانه‌ها نشستند و از همراهى با رسول خدا [در جهاد] تخلف ورزيدند خوشحال شدند و از جهاد با مال و جان خود در راه خدا كراهت داشتند، و گفتند: در اين گرما به جنگ نرويد. بگو: آتش جهنم سوزان‌تر است، اگر مى‌فهميدند
بر جاى‌ماندگان، به [خانه‌] نشستن خود، پس از رسول خدا، شادمان شدند، و از اينكه با مال و جان خود در راه خدا جهاد كنند، كراهت داشتند، و گفتند: «در اين گرما بيرون نرويد.» بگو: «-اگر دريابند- آتش جهنّم سوزان‌تر است.»
آنهایی که از جهاد در رکاب رسول خدا باز نهاده شدند از این بازماندنشان خوشحالند و مجاهده به مال و جانشان در راه خدا را خوش نداشتند و (مؤمنان را هم از جهاد منع کرده و به آنها) گفتند: شما در این هوای سوزان از وطن خود بیرون نروید! آنان را بگو: آتش دوزخ بسیار سوزان‌تر است، اگر می‌فهمیدند.
بر جای ماندگان [از جنگ تبوک] از خانه نشستن خود به سبب مخالفت با پیامبر خدا خوشحال شدند و خوش نداشتند که با اموال و جانهایشان در راه خدا جهاد کنند، و [به مؤمنان] گفتند: در این گرما [برای جهاد] بیرون نروید. بگو: آتش دوزخ در حرارت و گرمی، بسیار سخت تر است، اگر می فهمیدید.
آنان كه در خانه نشسته‌اند و از همراهى با رسول خدا تخلف ورزيده‌اند خوشحالند. جهاد با مال و جان خويش را، در راه خدا، ناخوش شمردند و گفتند: در هواى گرم به جنگ نرويد. اگر مى‌فهمند بگو: گرماى آتش جهنم بيشتر است.
واپس‌گذشتگان، از خانه‌نشینی خود که مخالفت با پیامبر خدا بود، شادمان شدند، و [در دل‌] ناخوش داشتند که در راه خدا به مال و جانشان جهاد کنند، و می‌گفتند در گرما رهسپار نشوید، بگو اگر دریابند آتش جهنم گرمتر است‌
واپس گذاشتگان، به نشستن خود [از كارزار] بر خلاف [فرمان‌] رسول خدا شاد گشتند و خوش نداشتند كه با مالها و جانهاى خويش در راه خدا جهاد كنند و گفتند: در گرما [براى جنگ‌] بيرون مرويد. بگو: آتش دوزخ گرمتر و سخت‌تر است، اگر درمى‌يافتند.
(منافقانی که از رفتن به جنگ تبوک سر باز زده‌اند و در خانه‌های خود گرفته‌اند و نشسته‌اند، این) خانه‌نشینان (منافق) از این که از رسول خدا واپس کشیده‌اند شادمانند، و نخواستند با مال و جان در راه یزدان جهاد و پیکار کنند (و دین خدا را یاری دهند. تا می‌توانند دیگران را از جنگ می‌ترسانند و با نشستنِ با خود تشویق می‌نمایند) و می‌گویند در گرما (ی سوزان تابستان به سوی میدان نبرد) حرکت نکنید. (ای پیغمبر! بدانان) بگو: اگر دانا بودند می‌فهمیدند که آتش دوزخ بسیار گرمتر و سوزانتر (از گرمای تابستان و از همه‌ی آتشهای جهان) است.
تخلف یافتگان، با زمین‌گیر شدنشان بر خلاف رسول خدا شادمان شدند و از اینکه با مال‌ها و جان‌هاشان در راه خدا جهاد کنند بسی ناخوش گشتند و گفتند: «در (این) گرما (برای جنگ) کوچ نکنید!» بگو: «اگر دریافته بودند آتش جهنّم سوزان‌تر (از سوز جنگ) است.»
شاد شدند کنارگیرندگان به بازنشستن خود بر زیان پیمبر خدا و ناخوش داشتند جهادکردن را به مالها و جانهای خود در راه خدا و گفتند نکوچید در گرما بگو آتش دوزخ سخت‌تر است به سوزش اگر درمی‌یافتند


التوبة ٨٠ آیه ٨١ التوبة ٨٢
سوره : سوره التوبة
نزول : ٧ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الْمُخَلَّفُونَ»: واپس‌ماندگان. برجای نشستگان. «مَقْعَد»: نشستن. مصدر میمی است. «خِلافَ»: خلف. بعد، در این صورت ظرف است. به معنی مخالفت هم آمده است که در این صورت مفعول‌له است، و یا مصدر است و به معنی مُخالِفینَ بوده و حال است. «الْحَرِّ»: گرما.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

این آیه درباره حر بن قیس و یاران او نازل گردید، آن هم در هنگامى که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم با عده زیادى از مدینه به قصد جنگ کوچ نموده و على بن ابى‌طالب علیه‌السلام را در مدینه جانشین خود قرار داده بود.

منافقین فوق‌الذکر زبان به طعنه گشوده و جانشینى على را به جاى پیامبر در مدینه به فال شوم و بدیمنى تلقى کردند. وقتى خبر این تلقینات سوء به على بن ابى‌طالب رسید. شمشیر و اسلحه خود را برداشت و به رسول خدا صلی الله علیه و آله در جرف ملحق گردید.

پیامبر به على فرمود: مگر تو را به جانشینى خودم در مدینه قرار ندادم؟ على گفت: بلى یا رسول اللّه ولى منافقین این جانشینى را به فال شوم و بدى تلقى کردند و زبان به طعنه گشودند.

پیامبر فرمود: منافقین از دروغگویانند و تو برادر من و خلیفه بعد از من و وصى و وزیر من در امت من مى باشى و آیا به این موضوع خشنود نیستى؟ سپس على بن ابى‌طالب علیه‌السلام براى جانشینى پیامبر در غیاب وى به مدینه مراجعت نمود.[۱]

ابن عباس گوید: رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم دستور داد که عده اى با وى براى شرکت در جنگ بیرون آیند و این دستور در هنگام تابستان بود. اینان گفتند: یا رسول الله گرماى شدیدى است، ما قادر نیستیم که در این گرما با تو براى جنگ آماده شویم سپس این قسمت از آیه «قُلْ نارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا» نازل گردید.

و نیز محمد بن کعب القرظى گوید: رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم در گرماى شدید تابستان دستور جنگ با دولت روم (تبوک) را صادر فرمود و خود نیز کوچ نمود مردى از طائفه بنى سلمه گفت: در اوقات گرما کوچ نکنید و بیرون نروید سپس این آیه نازل گردید.[۲]

از طریق ابن اسحق از عاصم بن عمرو بن قتادة و عبدالله بن ابى‌بکر بن حزم روایت شده که مردى از منافقین در قبال دستور پیامبر گفته بود. گرماى تابستان است از براى جنگ کوچ نکنید سپس این آیه نازل گردید.[۳]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ وَ كَرِهُوا أَنْ يُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ قالُوا لا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كانُوا يَفْقَهُونَ «81»

به كسانى‌كه بر خلاف (فرمانِ) رسول خدا، از جنگ سر باززدند واز خانه‌نشستن خود (به هنگام جنگ تبوك) شادمان شدند واز اينكه با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهاد كنند، كراهت داشتند و (به ديگران نيز) گفتند در اين گرما (براى جنگ) بيرون نرويد! بگو: آتش دوزخ، سوزان‌تر است اگر مى‌فهميدند.

نکته ها

شأن نزول اين آيه در مورد جنگ تبوك است. اين آيه، سه نشانه براى منافقان ذكر كرده است: الف: از جبهه نرفتن به جاى پشيمانى شادند. ب: جهاد با مال و جان بر ايشان سنگين است. ج: ديگران را از جبهه رفتن منع مى‌كنند.

طبق آيات گذشته، منافقان مانع كمك مالى ديگران مى‌شدند، مطابق اين آيه نيز از حضور در جبهه، تخلّف مى‌كنند و ديگران را هم دلسرد مى‌كنند.

جلد 3 - صفحه 475

پیام ها

1- شادى به خاطر نرفتن به جبهه و تخلّف از فرمان پيامبر، نشانه‌ى نفاق است.

«فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ»

2- بدتر از جبهه نرفتن، شكستن قداستِ رهبرى و تخلّف از فرمان اوست.

«بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ»، نفرمود: «بمقعدهم عن الجهاد»

3- اطاعت بى‌چون و چرا از رسول خدا لازم است. «بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ»

4- مؤمنِ ترسو، از منافق جداست. ترسو كمك مالى مى‌كند، ميل قلبى براى جهاد هم دارد. امّا منافقان، نه كمك مى‌كنند و نه ميل كمك دارند. «كَرِهُوا أَنْ يُجاهِدُوا»

5- منافقان براى باز داشتن مردم از جهاد، با تبليغ دلسرد كننده و اخلال‌گرى، مشكلاتى چون گرم بودن هوا را بهانه قرار مى‌دهند. «قالُوا لا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ»

6- در آستانه‌ى جنگ بايد آماده باشيم تا شايعات و سخنان دلسرد كننده‌ى منافقان را به سرعت خنثى كنيم. «قالُوا، قُلْ»

7- در پاسخگويى به تبليغات دشمن، از اصطلاحاتِ خودش استفاده كنيم. «الْحَرِّ، أَشَدُّ حَرًّا»

8- ياد معاد، عامل حركت به سوى جبهه است، «قُلْ نارُ جَهَنَّمَ» مؤمنان واقعى هرگز گرمى هوا را مانع جهاد نمى‌دانند.

9- منافقان، ظاهربين‌اند و شناخت عميق ندارند. «لَوْ كانُوا يَفْقَهُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ وَ كَرِهُوا أَنْ يُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ قالُوا لا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كانُوا يَفْقَهُونَ (81)

بعد از آن نوع ديگر از قبايح اعمال منافقين، يعنى فرح به قعود و كراهت به خروج براى جهاد را بيان فرمايد:

ج5، ص 160

فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ‌: شاد و خوشحال گشتند باز ايستادگان از جهاد به نشستن ايشان از جنگ. حاصل آنكه متقاعد شدند از غزوه تبوك. خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ‌: به جهت مخالفت پيغمبر خدا. يا در حالتى كه خلاف كننده بودند با رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله. وَ كَرِهُوا أَنْ يُجاهِدُوا: و كراهت داشتند به سبب سوء عقيده كه جهاد كنند. بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ‌: به مالهاى خود و نفسهاى خود در راه خداى تعالى، بلكه فراغت و تن آسائى طلبيدند. در اين آيه شريفه تعريض است نسبت به مؤمنان كه تحصيل رضاى الهى نمودند به بذل مال و جان، كربت و غربت را بر فراغت و راحت اختيار كردند، لا جرم فايز شدند.

وَ قالُوا لا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ: و گفتند منافقان، مؤمنان را كه بيرون نرويد از اين غزوه در گرماى هوا، يعنى خود نرفتند و خواستند كه مؤمنان را نيز متنفر سازند. يا آنكه اين مقوله را با هم گفتند و قرار دادند كه از خروج به غزوه تبوك متقاعد شوند. قُلْ نارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا: بگو اى پيغمبر به آنها كه آتش جهنم شديدتر و سخت‌تر است از حيث گرمى، يعنى حرارت آتش سوزان آن از اين گرماى دنيا به نهايت شديدتر است و شما به سبب مخالفت امر الهى، خود را مبتلا به عذاب آتش مى‌نمائيد. لَوْ كانُوا يَفْقَهُونَ‌: اگر مى‌بودند كه مى‌دانستند كه مرجع و مآل ايشان به آن راجع است، هر آينه اختيار مخالفت را بر متابعت نمى‌كردند، و البته مى‌دانند به حكم عقل، كه ثواب و عقاب بر اعمال مترتب است، لكن دانستن خود را اعمال نمى‌كردند به متابعت و به جهت فرط غوايت و جهالت و عناد و لجاج، خود را به آتش ابدى و غضب الهى گرفتار نمودند كه خلاصى از آن نخواهد بود.

نكته- قوله تعالى‌ «خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ» نصب خلاف، بنابر علت يا حاليت باشد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ وَ كَرِهُوا أَنْ يُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ قالُوا لا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كانُوا يَفْقَهُونَ (81) فَلْيَضْحَكُوا قَلِيلاً وَ لْيَبْكُوا كَثِيراً جَزاءً بِما كانُوا يَكْسِبُونَ (82)

ترجمه‌

شاد شدند بازماندگان بتقاعدشان بر خلاف پيغمبر خدا و ناخوش داشتند كه جهاد كنند بمالهاشان و جانهاشان در راه خدا و گفتند بيرون مرويد در گرما بگو آتش جهنّم شديدتر است در گرمى اگر باشند كه بفهمند

پس بايد بخندند اندك و بايد بگريند بسيار بپاداش آنچه بودند كه كسب ميكردند.


جلد 2 صفحه 607

تفسير

فرح شادى‌اى است كه اثرش در قلب ظاهر شود و مخلّف جاى گذارده شده است و مقعد مصدر ميمى است بمعنى قعود و خلاف يا مصدر است بمعنى مخالفت و منصوب است بعنوان مفعول له بودن يا ظرف است بمعنى بعد گفته ميشود اقام خلاف القوم يعنى اقامت نمود بعد از آنها و بنابر اين منصوب است بظرفيّت و خلاصه ظاهر آيه شريفه آنستكه خوشحال شدند منافقان باقى ماندگان در مدينه بآنكه تقاعد نمودند از جهاد بعد از خروج پيغمبر (ص) يا براى مخالفت با آنحضرت و كراهت داشتند از جهاد در راه خدا باموال و نفوس خودشان با آنكه بايد با ميل و رغبت حاضر براى ادراك اين سعادت باشند و در صورت عدم تمكن از آن بايد محزون شوند از عدم توفيق خودشان اگر واقعا مسلمان و فهميده باشند پس معلوم ميشود نيستند و دليل ديگر بر نفاق و جهالت آنها آنستكه گفتند به اتباع و رفقاى خودشان يا مسلمانان كه بيرون نرويد در اين شدّت گرما كه خوف و خطر هلاكت است و جواب آنها آنستكه بگوئى اگر شما از گرما باك داريد مخالفت امر خدا و پيغمبر موجب دخول در آتش جهنم است كه قابل مقايسه نيست حرارت آن آتش با حرارت هواى تابستان و موجب هلاكت دائمى است و قصّه جدّ بن قيس در ضمن تفسير آيه شريفه و منهم من يقول ائذن لى و لا تفتنى گذشت پس معلوم ميشود آنها منافق و نفهمند كه ترجيح دادند دفع حرارت دنيا را بر كسب آتش جهنم پس بايد بخندند و خوشحال باشند مدت كمى تا خداوند و پيغمبرش آنها را بسزاى كردارشان برسانند و بگريند و محزون باشند مدت زيادى در دنيا و آخرت يا آخرت فقط بپاداش كفر و نفاق و تخلّف از جهاد كه مكتسب خودشان است و صيغه امر براى افاده حتميّت است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَرِح‌َ المُخَلَّفُون‌َ بِمَقعَدِهِم‌ خِلاف‌َ رَسُول‌ِ اللّه‌ِ وَ كَرِهُوا أَن‌ يُجاهِدُوا بِأَموالِهِم‌ وَ أَنفُسِهِم‌ فِي‌ سَبِيل‌ِ اللّه‌ِ وَ قالُوا لا تَنفِرُوا فِي‌ الحَرِّ قُل‌ نارُ جَهَنَّم‌َ أَشَدُّ حَرًّا لَو كانُوا يَفقَهُون‌َ (81)

خوشحال‌ شدند كساني‌ ‌که‌ تخلف‌ كردند و قعود نمودند و تخلف‌ كردند فرمايش‌ ‌رسول‌ اكرم‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌را‌ و خارج‌ نشدند ‌براي‌ جهاد و مايل‌ نبودند اينكه‌ جهاد كنند بمال‌ و جان‌ ‌خود‌ ‌در‌ راه‌ الهي‌ و گفتند كوچ‌ نكنيد و نفر نكنيد ‌در‌ هواي‌ گرم‌ بفرما بآنها ‌که‌ آتش‌ جهنم‌ اشدّ ‌است‌ حرارت‌ ‌او‌ ‌اگر‌ بودند ميفهميدند فَرِح‌َ المُخَلَّفُون‌َ همان‌ منافقين‌ ‌که‌ مأمور ‌شده‌ بودند ‌براي‌ جهاد و خروج‌ ‌از‌ مدينه‌ و تخلف‌ كردند و خارج‌ نشدند و خشنود بودند ‌از‌ ‌اينکه‌ عدم‌ خروج‌ بِمَقعَدِهِم‌ ‌يعني‌ بقعود ‌در‌ مدينه‌ زير سايه‌ ‌در‌ خانه‌هاي‌ ‌خود‌ خِلاف‌َ رَسُول‌ِ اللّه‌ِ خلاف‌ دستور حضرت‌ رسالت‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌با‌ ‌آن‌ تأكيدات‌ شديده‌ ‌مع‌ ‌ذلک‌ اعتناء نكردند و اطاعت‌

جلد 8 - صفحه 280

ننمودند وَ كَرِهُوا ‌اينکه‌ معني‌ كراهت‌ مقابل‌ حرمت‌ نيست‌ بلكه‌ كراهت‌ مقابل‌ اراده‌ ‌است‌ چون‌ انسان‌ ‌در‌ فعل‌ بسا اراده‌ ميكند ‌که‌ آخرين‌ مقدمات‌ فعل‌ ‌است‌ اول‌ تصور، ‌بعد‌ تصديق‌ بفائده‌، ‌بعد‌ عزم‌، ‌بعد‌ اراده‌ ‌که‌ محرك‌ عضلات‌ ‌است‌ و منفك‌ ‌از‌ فعل‌ نيست‌ و بسا ‌بعد‌ ‌از‌ تصور تصديق‌ بضرر و عزم‌ و جزم‌ ‌بر‌ ترك‌ و جلوگيري‌ نفس‌ ميشود و ‌اينکه‌ ‌را‌ كراهت‌ ميگويند و بسا ضرر و نفعي‌ ‌در‌ ‌آن‌ نمي‌بيند نه‌ اراده‌ دارد و نه‌ كراهت‌.

أَن‌ يُجاهِدُوا بِأَموالِهِم‌ وَ أَنفُسِهِم‌ فِي‌ سَبِيل‌ِ اللّه‌ِ بذل‌ مال‌ و جان‌ ‌را‌ ‌در‌ راه‌ ‌خدا‌ ضرر پنداشتند لذا عازم‌ ‌بر‌ ترك‌ شدند ‌حتي‌ ديگران‌ ‌را‌ ‌هم‌ منع‌ ‌از‌ خروج‌ كردند وَ قالُوا لا تَنفِرُوا فِي‌ الحَرِّ هوا گرم‌ ‌است‌ و علاوه‌ ‌از‌ اينكه‌ مال‌ ‌شما‌ تلف‌ ميشود و جان‌ ‌شما‌ ‌در‌ معرض‌ خطر قتل‌ ‌است‌ ‌از‌ گرمي‌ هوا ‌هم‌ اذيت‌ ميكشيد.

قُل‌ نارُ جَهَنَّم‌َ أَشَدُّ حَرًّا ‌که‌ حرارتش‌ ‌تا‌ پانصد سال‌ راه‌ تأثير ميكند زيرا افروخته‌ ‌شده‌ ‌از‌ غضب‌ و انتقام‌ و سخط الهي‌ ‌است‌ لَو كانُوا يَفقَهُون‌َ تعبير بلو امتناعيه‌ اشاره‌ باينست‌ ‌که‌ اينها هرگز تفقه‌ نميكنند و باور ندارند و معتقد نيستند زيرا كافر و منافق‌ هستند.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 81)- باز هم کارشکنی منافقان: در این آیه نیز سخن همچنان پیرامون معرفی منافقان، به وسیله اعمال و رفتار و افکار آنهاست.

نخست می‌فرماید: «آنها که در (تبوک) از شرکت در جهاد تخلف جستند، و با عذرهای واهی در خانه‌های خود نشستند (و به گمان خود سلامت را بر خطرات میدان جنگ ترجیح دادند) از این عملی که بر ضد رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله مرتکب شدند، خوشحالند» (فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ).

«و از این که در راه خدا با مال و جان خود جهاد کنند (و به افتخارات بزرگ مجاهدان نائل گردند) کراهت داشتند» (وَ کَرِهُوا أَنْ یُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ).

آنها به تخلف خودشان از شرکت در میدان جهاد قناعت نکردند، بلکه با وسوسه‌های شیطانی کوشش داشتند، دیگران را نیز دلسرد یا منصرف سازند «و به آنها گفتند: در این گرمای سوزان تابستان به سوی میدان نبرد حرکت نکنید» (وَ قالُوا لا تَنْفِرُوا فِی الْحَرِّ).

سپس قرآن روی سخن را به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله کرده و با لحن قاطع و کوبنده‌ای به آنها چنین پاسخ می‌گوید: «به آنها بگو: آتش سوزان دوزخ از این هم گرمتر و سوزانتر است اگر بفهمند»! (قُلْ نارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ کانُوا یَفْقَهُونَ).

ولی افسوس که بر اثر ضعف ایمان، و عدم درک کافی، توجه ندارند که چه آتش سوزانی در انتظار آنهاست، آتشی که یک جرقه کوچکش از آتشهای دنیا سوزنده‌تر است.

نکات آیه

۱ - تخلف منافقان از شرکت در جنگ تبوک (فرح المخلفون بمقعدهم خلف رسول اللّه) این بخش از آیات مربوط به جنگ تبوک و تخلف منافقان از شرکت در آن است.

۲ - خوشحالى و احساس موفقیت منافقان از شرکت نکردن در جنگ تبوک (فرح المخلفون بمقعدهم خلف رسول اللّه)

۳ - خوشحال بودن از مخالفت با رسول خدا (ص) و دستورات دین، خصلت منافقان و برخاسته از نفاق (فرح المخلفون بمقعدهم خلف رسول اللّه)

۴ - رسالت پیامبر (ص) از جانب خداوند، مستلزم اطاعت بى چون و چرا از آن حضرت (فرح المخلفون بمقعدهم خلف رسول اللّه) از به کارگیرى عنوان «رسول اللّه» استفاده مى شود که این حیثیت (رسالت خدا) مستلزم اطاعت از پیامبر (ص) است به نحوى که تخلف از آن، آتش دوزخ را در پى دارد.

۵ - سرزنش خداوند نسبت به منافقان و آنان که به جاى ندامت از تخلفات و گناهان خویش، خشنود بودند. (فرح المخلفون بمقعدهم خلف رسول اللّه)

۶ - کراهت و ناخرسندى منافقان از جهاد با مال و جان، در راه خدا (و کرهوا أن یجهدوا بأمولهم و أنفسهم فى سبیل اللّه)

۷ - در راه خدا و براى خدا بودن، ملاک ارزش جهاد (أن یجهدوا بأمولهم و أنفسهم فى سبیل اللّه)

۸ - کراهت و ناخرسندى از ایثار مال و جان در راه خدا، نشانه نفاق (و کرهوا أن یجهدوا بأمولهم و أنفسهم فى سبیل اللّه)

۹ - اخلالگرى منافقان صدر اسلام، در بسیج براى جنگ تبوک (و قالوا لاتنفروا فى الحر)

۱۰ - وقوع جنگ تبوک در شدت گرما (و قالوا لاتنفروا فى الحر)

۱۱ - گرمى هوا، بهانه منافقان صدر اسلام براى تخلف از جنگ و دستاویزى براى تبلیغ و بازداشتن از شرکت دیگران در جهاد (و قالوا لاتنفروا فى الحر)

۱۲ - منافقان، داراى روحیه رفاه طلبى (و قالوا لاتنفروا فى الحر)

۱۳ - مؤمنان راستین، پذیراى هر سختى و دشوارى در راه خدا (و قالوا لاتنفروا فى الحر) از اینکه خداوند منافقان را به خاطر گریز از جهاد در هواى گرم، به بهانه سختى و دشوارى آن، مذمت کرده است، استفاده مى شود که مؤمنان راستین از چنین خصلتى به دور بودند.

۱۴ - منافقان متخلف از جنگ، مورد تهدید خداوند به آتش سوزان دوزخ (قل نار جهنم أشد حراً لو کانوا یفقهون)

۱۵ - سوزنده تر بودن آتش دوزخ از گرمى هواى دنیا، هشدارى شدید به تخلف کنندگان از جهاد به بهانه گرمى هوا (قل نار جهنم أشد حراً)

۱۶ - بى اعتقادى منافقان به قیامت و عدم درک آن نسبت به حوادث و حقایق آن، مایه تخلف آنان از جهاد (لو کانوا یفقهون)

۱۷ - توجّه به شدت عقابهاى اخروى، عاملى بازدارنده از گناه و مخالفت با پیامبر (ص) (قل نار جهنم أشد حراً لو کانوا یفقهون)

۱۸ - خداوند، خواهان درک عمیق انسانها نسبت به حقایق اخروى (لو کانوا یفقهون) برداشت فوق مستفاد از به کارگیرى کلمه «لو» - که براى تمنى است - مى باشد.

۱۹ - منافقان، مردمانى محروم از درک حقایق اخروى (لو کانوا یفقهون) به کارگیرى کلمه «لو» - که براى تمنى است - حکایت از آن دارد که منافقان از درک حقایق اخروى ناتوانند.

موضوعات مرتبط

  • ارزشها: ملاک ارزشها ۷
  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱، ۲، ۹
  • اطاعت: فلسفه اطاعت از محمّد (ص) ۴
  • ایثار: ناخوشایندى ایثار با جان ۸; ناخوشایندى ایثار با مال ۸
  • جرایم: عوامل پیشگیرى از جرایم ۱۷
  • جهاد: ارزش جهاد ۷; تهدید متخلفان از جهاد ۱۴; عوامل تخلف از جهاد ۱۶; متخلفان از جهاد ۱۱; موانع جهاد ۱۱; هشدار به بهانه جویان در جهاد ۱۵; هشدار به متخلفان از جهاد ۱۵
  • جهان بینى: جهان بینى و ایدئولوژى ۱۶
  • جهنم: تهدید به جهنم ۱۴; داغى آتش جهنم ۱۴، ۱۵
  • حقایق: اهمیّت درک حقایق اخروى ۱۸; محرومان از درک حقایق اخروى ۱۹
  • خدا: تهدیدهاى خدا ۱۴; سرزنشهاى خدا ۵
  • دین: سرور از مخالفت با دین ۳
  • ذکر: آثار ذکر کیفرهاى اخروى ۱۷
  • سبیل اللّه: ارزش سبیل اللّه ۷
  • غزوه تبوک: تخلف منافقان از غزوه تبوک ۱، ۲; سرور متخلفان از غزوه تبوک ۲; غزوه تبوک در گرما ۱۰; قصه غزوه تبوک ۱، ۲، ۹، ۱۰; متخلفان از غزوه تبوک ۱; موقعیت جوّى غزوه تبوک ۱۰
  • کفر: کفر به قیامت ۱۶
  • گناه: موانع گناه ۱۷
  • گناهکاران: سرزنش گناهکاران مسرور ۵
  • مؤمنان: انقیاد مؤمنان ۱۳; صفات مؤمنان ۱۳
  • محمّد (ص): آثار رسالت محمّد (ص) ۴; سرور از مخالفت با محمّد (ص) ۳; موانع مخالفت با محمّد (ص) ۱۷
  • منافقان: آثار جهل منافقان ۱۶; اخلالگرى منافقان صدر اسلام ۹; بهانه جویى منافقان صدر اسلام ۱۱; تخلف منافقان از جهاد ۱۱; تهدید منافقان ۱۴; جرایم منافقان ۱، ۹; جهل منافقان ۱۹; رفاه طلبى منافقان ۱۲; سرزنش منافقان ۵; سرور منافقان صدر اسلام ۲; صفات منافقان ۳، ۱۲; کفر منافقان ۱۶; محرومیت منافقان ۱۹; منافقان و جهاد ۶; منافقان و جهاد مالى ۶; منافقان و غزوه تبوک ۹; منافقان و گرماى هوا ۱۱; ناخشنودى منافقان ۶
  • نفاق: آثار نفاق ۳; نشانه هاى نفاق ۸

منابع

  1. تفاسیر على بن ابراهیم و برهان.
  2. تفسیر جامع البیان.
  3. کتاب دلائل از بیهقى.