التكوير ٢٦: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::فَأَيْن|فَأَيْنَ‌]] [[کلمه غیر ربط::فَأَيْن| ]] [[شامل این ریشه::اين‌| ]][[ریشه غیر ربط::اين‌| ]][[شامل این ریشه::ف‌| ]][[ریشه غیر ربط::ف‌| ]][[شامل این کلمه::تَذْهَبُون|تَذْهَبُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::تَذْهَبُون| ]] [[شامل این ریشه::ذهب‌| ]][[ریشه غیر ربط::ذهب‌| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::فَأَيْن|فَأَيْنَ‌]] [[کلمه غیر ربط::فَأَيْن| ]] [[شامل این ریشه::اين‌| ]][[ریشه غیر ربط::اين‌| ]][[شامل این ریشه::ف‌| ]][[ریشه غیر ربط::ف‌| ]][[شامل این کلمه::تَذْهَبُون|تَذْهَبُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::تَذْهَبُون| ]] [[شامل این ریشه::ذهب‌| ]][[ریشه غیر ربط::ذهب‌| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|فَأَيْنَ‌ تَذْهَبُونَ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=پس به کجا می‌روید؟
|-|صادقی تهرانی=پس به کجا می‌روید؟
|-|معزی=پس کجا می‌روید
|-|معزی=پس کجا می‌روید
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">So where are you heading?</div>
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/081026.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/081026.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره التكوير | نزول = [[نازل شده در سال::1|١ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::26|٢٦]] | قبلی = التكوير ٢٥ | بعدی = التكوير ٢٧  | کلمه = [[تعداد کلمات::2|٢]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره التكوير | نزول = [[نازل شده در سال::1|١ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::26|٢٦]] | قبلی = التكوير ٢٥ | بعدی = التكوير ٢٧  | کلمه = [[تعداد کلمات::2|٢]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
خط ۲۶: خط ۳۴:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۶#link234 | آيات ۱۵ - ۲۹، سوره تكوير]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۶#link235 | مراد از ((الخنس الجوار الكنس )) كه بدانها قسم ياد فرموده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۶#link234 | آيات ۱۵ - ۲۹  سوره تكوير]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۶#link236 | معناى ((و الليل اذا عسعس و الصبح اذا تنفس ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۶#link235 | مراد از «الخُنَّس الجَوَارِ الكُنَّس» كه بدان ها، قسم ياد فرموده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۶#link237 | مدح و توصيف جبرئيل به شش صفت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۶#link236 | معناى «وَ اللّيلِ إذَا عَسعَسَ * وَ الصُّبحِ إذَا تَنَفَّسَ»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۶#link238 | وجه اينكه فرمود: ((صاحب شما)) ديوانه نيست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۶#link237 | شش ویژگی در مدح و توصيف جبرئيل]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۷#link239 | مراد از اينكه رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم )جبرئيل را در افق مبين ديده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۶#link238 | وجه اين كه فرمود: «صاحب شما» ديوانه نيست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۷#link240 | دفع هر گونه شبهه و ترديد درباره حقانيت قرآن و اينكه آن كتاب هدايت است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۷#link239 | مراد از اين كه رسول خدا «ص»، جبرئيل را در «اُفُق مُبين» ديده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۷#link241 | (روياتى در ذيل برخى آيات گذشته )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۷#link240 | دفع هر گونه شبهه و ترديد درباره حقانيت قرآن و اين كه آن كتاب هدايت است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۷#link241 | رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۶_بخش۹#link79 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۶_بخش۹#link79 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ «26» إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ «27» لِمَنْ شاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ «28» وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ «29»
پس به كجا مى‌رويد؟ آن (قرآن) جز پند و تذكّرى براى جهانيان نيست.
براى هر كس از شما كه بخواهد راستى و درستى پيشه كند. و شما نمى‌خواهيد جز آنچه خداوند، پروردگار جهانيان بخواهد.
===پیام ها===
1- انسان بى‌هدف و بى‌مكتب نداريم، حتى كفار ومشركان براى خود راه و مرامى دارند، «لكم دينكم» آنچه مهم است، انتخاب راه درست است. «فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ»
2- قرآن، بهترين وسيله پند، تذكّر و موعظه است. «إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ»
3- قرآن، براى همه جهانيان است و به زمان و مكان و نژاد خاصى وابسته نيست.
«لِلْعالَمِينَ»
4- در شيوه تبليغ، تذكّر آرى ولى اجبار نه. «ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ لِمَنْ شاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ»
5- راه‌يابى به راه راست و پايدارى در آن، در گرو خواست خود انسان است.
«لِمَنْ شاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ»
6- راه قرآن، راه مستقيم است و به دور از هرگونه افراط و تفريط و اعوجاج مى‌باشد. «لِمَنْ شاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ»
7- خواست ما در مدار خواست خداست، نه به اجبار او، كه در اين صورت، خواست ما بى معنا مى‌شود. «وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ»
جلد 10 - صفحه 402
8- انسان، نه بى اراده است و نه خود مختار. «وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ»
9- مشيّت خداوند بر مبناى ربوبيّت اوست. «يَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ»
10- چون خداوند ربّ العالمين است و بر همه امور تسلّط دارد، پس خواست انسان نيز مشروط به خواست اوست. «وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ»
مثلًا در ماشين‌هاى تعليم رانندگى، دو دستگاه گاز و ترمز وجود دارد؛ يكى زير پاى كارآموز و ديگرى زير پاى مربّى. در اين ماشين كارآموز مى‌تواند از گاز و ترمز سمت خود استفاده كند، ولى به شرط آنكه مربّى هم بخواهد. يا نظير چك‌هاى دو امضائى كه هر يك از دو صاحب امضا مى‌تواند امضا كند، اما اثر و پرداخت چك زمانى است كه ديگرى نيز آن را امضا كرده باشد.
«والحمد للّه ربّ العالمين»
جلد 10 - صفحه 404
سوره انفطار
اين سوره نوزده آيه دارد و در مكّه نازل شده است.
نام آن برگرفته از آيه اول و به معناى شكافته شدن آسمان است.
همچون ديگر سوره‌هاى مكّى، محور اين سوره، قيامت و حالات مردمان در آن هنگامه هولناك است. حوادث عظيمى كه در پايان دوران جهان و در آستانه قيامت رخ مى‌دهد، فرشتگانى كه مأمور ثبت اعمال انسان‌ها در دنيا هستند، عاقبت نيكان و بدان و گوشه‌اى از مشكلات آن روز، بخش‌هاى مختلف اين سوره را تشكيل مى‌دهد.
براى تلاوت اين سوره در نمازهاى واجب و مستحب، فضيلت‌هايى وارده شده كه بيانگر نياز دائمى انسان به تذكّر و توجّه است تا از قيامت غفلت نكند و به دنيا دل نبندد.
جلد 10 - صفحه 405
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌
به نام خداوند بخشنده مهربان‌
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ «26»
فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ‌: پس به كجا مى‌رويد؟ يعنى سخن بدين راستى و درستى، چرا از آن اعراض مى‌كنيد و با وجود حقيقت آن نسبت مى‌دهيد آن را به سحر و كهانت و اساطير الاولين.
بيان- حق تعالى به اين كلام گمراهى كفّار را فرمايد در آنچه سلوك مى‌نمايند از راه باطل و ترك طريق حق كه پيروى نكردن پيغمبر و ايمان به حقيقت قرآن باشد. چنانچه كسى كه جاده را تارك و راه را عوضى رود، گويند: به او كجا مى‌روى كه شايد متنبّه و ارشاد شود.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ «15» الْجَوارِ الْكُنَّسِ «16» وَ اللَّيْلِ إِذا عَسْعَسَ «17» وَ الصُّبْحِ إِذا تَنَفَّسَ «18» إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ «19»
ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ «20» مُطاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ «21» وَ ما صاحِبُكُمْ بِمَجْنُونٍ «22» وَ لَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ «23» وَ ما هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ «24»
وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شَيْطانٍ رَجِيمٍ «25» فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ «26» إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ «27» لِمَنْ شاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ «28» وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ «29»
ترجمه‌
پس قسم نميخورم به پنج ستاره‌
كه سيّارات پوشيده شدگانند
و بشب وقتى كه رو كند بتاريكى‌
و بصبح وقتى كه بدمد
كه همانا آن سخن پيام آور مكرّمى است‌
كه داراى قوّت و نزد صاحب مقرّ سلطنت با منزلت است‌
فرمانروا است در آنجا داراى امانت است‌
و نيست معاشر و مصاحب شما ديوانه‌
و بتحقيق ديد او را در افق روشن‌
و نيست او در خبرهائى كه از غيب باو ميرسد امساك كننده‌
و نيست آن سخن شيطان رانده شده‌
پس كجا ميرويد
نيست آن مگر موجب تذكّر براى جهانيان‌
براى هر كه بخواهد از شما كه براستى و درستى ثابت باشد
و نميخواهيد مگر آنكه بخواهد خدا پروردگار جهانيان.
تفسير
خداوند متعال پس از ذكر اوضاع قيامت در آيات سابقه قسم ياد فرموده اگر كلمه لا زائده باشد كه معمول در كلام عرب است يا فرموده قسم نميخورم چون حاجت بقسم نيست يا نفى فرموده عقيده كفّار را بكلمه لا اوّلا و بعدا قسم ياد فرموده بستارگان رجوع كننده بمسير خودشان در افلاكشان چون خنّس بمعناى رواجع است و از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده كه آنها پنج ستاره سيّاره‌اند عطارد و زهره و مرّيخ و مشترى و زحل و در مجمع آنرا بستارگان كه در روز مخفى و در شب آشكارند تفسير نموده و فرموده خنّس و كنّس جمع خانس و كانس است و هر دو بمعناى مستور و مختفى است و مؤيّد معناى اوّل آنست كه موصوف شده بجوارى يعنى سيّارات كه جارى ميشوند در افلاكشان و نيز موصوف شده بكنّس‌
----
جلد 5 صفحه 352
كه بمعناى متواريات و پوشيده شدگان بنور آفتاب است و ظاهر آنست كه هر يك از آنها معناى مستقلّى است نه آنكه كنّس مؤكّد خنّس باشد و قمّى ره نقل فرموده كه مراد ستارگانند كه مخفى ميشوند در روز پس آشكار نميگردند و در بعضى از روايات معتبره بامام غائب عليه السّلام تأويل شده و فائده قسم ياد نمودن تأكيد است و اگر مراد قسم نميخورم باشد آن هم يك نوع تأكيد در كلام است و اين احتمالات در اين تركيب مكرر ذكر شده و نيز قسم ياد فرموده بشب وقتى كه اقبال نمايد بتاريكى يا ادبار نمايد بآن چون از لغات اضداد است و در روايات بهر دو معنى تفسير شده و بصبح وقتى كه بدمد و قمى نقل فرموده وقتى كه بر آيد و تعبير از آن به تنفّس براى اقبال روح و نسيم است اين قسمها براى آنست كه مردم دير باور قبول كنند كه قرآن قول جبرئيل مكرّم پيام آور خداوند است يعنى سخن آورنده كلام او است نزد پيغمبر خاتم و جبرئيل داراى قوّت و نزد صاحب تخت و سلطنت داراى مكانت و قرب و منزلت است و مطاع و فرمانفرما است در آن بارگاه نسبت بساير ملائكه و امين است در وحى الهى كه كم و زياد نميكند و روايت شده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بجبرئيل فرمود خداوند تو را بقوّت و امانت ستوده چگونه است آن عرض كرد امّا قوّتم آنست كه چهار شهر لوط را كه هر شهر چهار هزار مرد جنگى داشت غير از زنان و كودكان از بيخ و بن كندم و بالا بردم تا جائيكه صوت مرغها و سگهاى آنها را اهل آسمانها شنيدند پس واژگون نمودم آنها را و افكندم بر زمين و اما امانتم آنست كه تا كنون از حدود چيزيكه بمن سپرده شده تجاوز ننمودم و نيز روايت شده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بعد از نزول و ما ارسلناك الّا رحمة للعالمين از جبرئيل پرسيد آيا از اين رحمت چيزى بتو واصل شده عرض كرد بلى من از عاقبت امر خود ترسان بودم تا وقتى كه خداوند مرا ببركت تو ستود بقول خود ذى قوّة عند ذى العرش مكين و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام اين جمله را بجبرئيل تفسير نموده و مطاع ثمّ امين را بمطاع بودن پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نزد خدا و امين بودن او در قيامت و نيز اين قسمها براى آنست كه كفار مكّه تهمت نزنند كه مصاحب و معاشر و هادى آنها كه پيغمبر خدا است ديوانه يا مفتون بعشق على عليه السّلام است كه او را براى خود
----
جلد 5 صفحه 353
جانشين قرار داده چنانچه ظاهر از آيه و مستظهر از نقل قمّى ره است و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم جبرئيل را بصورت اصلى خود در وقت طلوع آفتاب يا در ساق عرش چنانچه مستفاد از بعضى روايات است مشاهده فرمود و آن حضرت كسى نيست كه مانند كفّار مكّه كه به پيغمبر تهمت زدند در خبرى كه از غيب بوحى الهى ميدهد تهمت بخدا زند چون بعضى بظنين بظاء مؤلّف قرائت نموده‌اند و بنا بر قرائت مشهوره مراد آنست كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كسى نيست كه در احكام و معارف الهيّه كه از عالم غيب باو ميرسد بخل نمايد و تعليم بافراد قابل ننمايد و در ابلاغ آن امساك فرمايد و كسى تصور نكند كه قرآن از قبيل كلام كاهنان است كه از شياطين تلقّى مينمودند و اخيرا آنها از مداخله در اخبار غيبيّه ممنوع شدند و بشهاب ثاقب از آسمان رانده گرديدند و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه خداوند بعلم غيب خود بر پيغمبرش بخل نميكند و سخن او از قبيل كلام كاهنان نيست كه شياطين با آنها بودند و بزبانشان تكلّم مينمودند و در خاتمه خداوند آنها را ملامت فرموده كه پس شما از در خانه محمد و آل او كجا ميرويد و از قرآن چه راهنمائى بهتر ميجوئيد نيست آن مگر موجب تذكّر و سعادت دنيا و آخرت براى جهانيان ولى كسى بآن متذكّر و سعادتمند ميشود از شما مردم كه بخواهد راه حقّ را بجويد و استقامت در آن نمايد و كسى طالب حقّ نميشود مگر آنكه خداوند خواسته باشد در ازل سعادت او را باختيار خودش چون مشيّت از آن حق است نه خلق و لطف و توفيق و تأييد مخصوص بذات اقدس او است و قمى ره قول خداوند فأين تذهبون را بفرار از ولايت امير المؤمنين عليه السّلام و ان هو الّا ذكر للعالمين را بكسانيكه اخذ ميثاق از آنها بر ولايت شده و لمن شاء منكم أن يستقيم را به استقامت در اطاعت آن حضرت و ائمه اطهار در حديث سابق تفسير فرموده است و از امام كاظم عليه السّلام و ما تشاءون الّا أن يشاء اللّه ربّ العالمين بقلوب ائمه اطهار تفسير شده كه مورد اراده و مشيّت الهيه است و چون خدا بخواهد چيزى را ميخواهند و ثواب قرائت اين سوره در سوره قبل گذشت.
----
جلد 5 صفحه 354
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَأَين‌َ تَذهَبُون‌َ «26»
‌پس‌ بكجا ميرويد و چه‌ راهي‌ اختيار ميكنيد. افراد بشر طرق‌ مختلفه‌ بسيار دارند چه‌ ‌در‌ امور اعتقاديه‌ و چه‌ ‌در‌ امور اخلاقيه‌ و چه‌ ‌در‌ اعمال‌ و افعال‌ اختياريه‌:
كُل‌ُّ حِزب‌ٍ بِما لَدَيهِم‌ فَرِحُون‌َ مؤمنون‌ ‌آيه‌ 53.
اما ‌در‌ امور اعتقاديه‌ طرق‌ مختلفه‌ يكي‌ طبيعي‌ و دهري‌ و ‌لا‌ مذهب‌ ‌که‌ اصلا منكر وجود حق‌ هستند و تمام‌ ‌را‌ مستند بطبيعت‌ ميدانند ‌که‌ بسيار ‌از‌ ممالك‌ امروزه‌ ‌بر‌ ‌اينکه‌ طريقه‌ هستند ديگر مشركين‌ ‌آنها‌ ‌هم‌ باقسام‌ شرك‌ شرك‌ ذاتي‌ مستند بابن‌ كمونه‌، شرك‌ عبادتي‌ عبده‌ اصنام‌ و شمس‌ و كواكب‌ و گاو و گوساله‌ و شجر و ملك‌ و جن‌ و انس‌ و آتش‌ و اشباه‌ ‌آنها‌، شرك‌ افعالي‌ مثل‌ قائلين‌ ‌به‌ يزدان‌ و اهرمن‌ خالق‌ خيرات‌ و خالق‌ شرور:
الشر اعدام‌ فكم‌ ‌قد‌ ذل‌ ‌من‌ ||  يقول‌ باليزدان‌ ‌ثم‌ الاهرمن‌
و مثل‌ يهود ‌که‌ گفتند: ‌خدا‌ روز شنبه‌ تعطيل‌ كرد و كنار رفت‌ و تمام‌ مستند بغير ‌خدا‌ ‌است‌: و مثل‌ مفوضه‌ ‌که‌ گفتند: ‌خدا‌ امر خلق‌ و رزق‌ و ساير امور ‌را‌ تفويض‌ بملائكه‌ و انبياء و ائمه‌ نموده‌، شرك‌ صفاتي‌ مثل‌ عامه‌ عميا ‌که‌ صفات‌ الهي‌ ‌را‌ زايد ‌بر‌ ذات‌ ميدانند و عارض‌ ‌بر‌ ذات‌: و الزامهم‌ بالقدماء الثمانية معروف‌، ديگر كفار ‌که‌
جلد 18 - صفحه 17
انبياء ‌را‌ كلا ام‌ بعضا منكر هستند و ‌آنها‌ ‌را‌ ساحر مجنون‌ و كذاب‌ و مفتري‌ ميدانند، ديگر كساني‌ ‌که‌ نسبت‌ ناروا بمقام‌ مقدس‌ انبياء ميدهند مثل‌ اينكه‌ عصمت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ منكر هستند، و معرفت‌ بشئون‌ ‌آنها‌ ‌از‌ حيث‌ حسب‌ و نسب‌ و علم‌ و ساير كمالات‌ ‌آنها‌ بالاخص‌ نسبت‌ بخصوصيات‌ پيغمبر اسلام‌ ‌از‌ معراج‌ جسماني‌ و شفاعت‌ و خاتميت‌ و افضليت‌ ‌بر‌ جميع‌ مخلوقات‌ ‌را‌ ندارند و منكر ميشوند، ديگر كساني‌ ‌که‌ منكر معاد ميشوند كلا ‌ يا ‌ معاد جسماني‌ ‌ يا ‌ خصوصيات‌ معاد، ديگر كساني‌ ‌که‌ منكر عدل‌ الهي‌ ميشوند و حسن‌ و قبح‌ ‌را‌ منكرند، ديگر كساني‌ ‌که‌ ‌در‌ امر امامت‌ ائمه‌ اثنا عشر گمراه‌ شدند مثل‌ عامه‌ ‌که‌ ‌علي‌ (ع‌) ‌را‌ خليفه چهارم‌ ميگويند ‌ يا ‌ مثل‌ كيسانيه‌ و زيديه‌ و حنفيه‌ و واقفيه‌ و اسماعيليه‌ و ‌غير‌ اينها ‌که‌ ائمه‌ طاهرين‌ ‌را‌ منكر شدند، ديگر كساني‌ ‌که‌ منكر رجعت‌ ائمه‌ شدند، ديگر كساني‌ ‌که‌ منكر پاره‌اي‌ ‌از‌ ضروريات‌ دين‌ ‌ يا ‌ مذهب‌ شيعه‌ اثنا عشري‌ شدند مثل‌ صلوة صوم‌ زكاة حدود ديات‌ حجاب‌ و ‌غير‌ اينها.
اما ‌در‌ امور اخلاقيه‌ بسيار ‌از‌ صفات‌ حميده‌ ‌را‌ فاقد و بجاي‌ ‌آنها‌ صفات‌ خبيثه‌ ‌را‌ واجد مثل‌ غيرت‌، عفت‌، حياء، صبر، شكر، سخاوت‌، حلم‌، علم‌، شجاعت‌، تحمل‌، مشاق‌، فكر، تدبر، حب‌، بغض‌ و ‌غير‌ اينها ‌را‌ فاقد و ضد ‌آنها‌ ‌را‌ واجد.
و اما ‌در‌ افعال‌ ترك‌ واجبات‌ ‌از‌ صلوة صوم‌ زكاة خمس‌ امر بمعروف‌ نهي‌ ‌از‌ منكر تحصيل‌ علم‌ واجب‌ وفاء بنذر و عهد و يمين‌ و اداء حق‌ واجب‌ ذوي‌ الحقوق‌ و اعلاء كلمه اسلام‌ و ارشاد جاهل‌ و هدايت‌ ضال‌ و تنبيه‌ غافل‌ و ‌غير‌ اينها ‌از‌ واجبات‌ و فعل‌ محرمات‌ شرب‌ مسكر استماع‌ ساز و آواز و رفتن‌ ‌در‌ مجالس‌ لهو و لعب‌، و كشف‌ ‌ما يجب‌ ستره‌، و مكر و حيله‌ و ظلم‌ و اذيت‌، و ذهاب‌ حقوق‌ و كذب‌ و غيبت‌ و تهمت‌ و سعايت‌ و تفتيش‌ و تقلب‌ ‌در‌ اجناس‌ و سرقت‌ و ساير معاصي‌ ‌که‌ تمام‌ اينها ‌بر‌ خلاف‌ دستور قرآن‌ ‌که‌ ميفرمايد:
وَ نَزَّلنا عَلَيك‌َ الكِتاب‌َ تِبياناً لِكُل‌ِّ شَي‌ءٍ وَ هُدي‌ً وَ رَحمَةً وَ بُشري‌ لِلمُسلِمِين‌َ‌-‌ ‌الي‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌‌-‌ إِن‌َّ اللّه‌َ يَعلَم‌ُ ما تَفعَلُون‌َ نحل‌ ‌آيه‌ 89 ‌الي‌ 91. ‌پس‌ ‌شما‌ ‌با‌ اينكه‌ همچو قرآني‌ و همچو رسولي‌ و همچو دستوراتي‌ داريد.
فَأَين‌َ تَذهَبُون‌َ ‌که‌ آنچه‌ ‌غير‌ ‌آن‌ ‌است‌ سبيل‌ شيطان‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ سبيل‌ الهي‌ ‌است‌:
جلد 18 - صفحه 18
وَ أَن‌َّ هذا صِراطِي‌ مُستَقِيماً فَاتَّبِعُوه‌ُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُل‌َ فَتَفَرَّق‌َ بِكُم‌ عَن‌ سَبِيلِه‌ِ انعام‌ ‌آيه‌ 153.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 26)- ای غافلان به کجا می‌روید؟! در آیات گذشته این حقیقت روشن شد که قرآن مجید کلام خداست، چرا که محتوایش نشان می‌دهد که گفتار شیطانی نیست بلکه سخن رحمانی است، که به وسیله پیک وحی خدا با قدرت و امانت کامل بر پیامبری که در نهایت اعتدال عقل است نازل شده.
در اینجا مخالفان را به خاطر عدم پیروی از این کلام بزرگ مورد توبیخ قرار داده با یک استفهام توبیخی می‌گوید: «پس به کجا می‌روید»؟ (فاین تذهبون). چرا راه راست را رها کرده، به بیراهه گام می‌نهید؟
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۶۸: خط ۲۶۵:
[[رده:افترا به قرآن]][[رده:خطاى آشکار]][[رده:اعتماد به غیر قرآن]][[رده:بى اعتمادى به قرآن]][[رده:خطاى اعراض از قرآن]][[رده:شگفتى اعراض از قرآن]][[رده:مصونیت قرآن]][[رده:منشأ قرآن]][[رده:نشانه هاى کج فکرى]][[رده:موارد گمراهى]][[رده:تهمت بخل به محمد]][[رده:تهمت کتمان حقایق به محمد]]
[[رده:افترا به قرآن]][[رده:خطاى آشکار]][[رده:اعتماد به غیر قرآن]][[رده:بى اعتمادى به قرآن]][[رده:خطاى اعراض از قرآن]][[رده:شگفتى اعراض از قرآن]][[رده:مصونیت قرآن]][[رده:منشأ قرآن]][[رده:نشانه هاى کج فکرى]][[رده:موارد گمراهى]][[رده:تهمت بخل به محمد]][[رده:تهمت کتمان حقایق به محمد]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره التكوير ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره التكوير ]]
{{#seo:
|title=آیه 26 سوره تكوير
|title_mode=replace
|keywords=آیه 26 سوره تكوير,تكوير 26,فَأَيْنَ‌ تَذْهَبُونَ‌,افترا به قرآن,خطاى آشکار,اعتماد به غیر قرآن,بى اعتمادى به قرآن,خطاى اعراض از قرآن,شگفتى اعراض از قرآن,مصونیت قرآن,منشأ قرآن,نشانه هاى کج فکرى,موارد گمراهى,تهمت بخل به محمد,تهمت کتمان حقایق به محمد,آیات قرآن سوره التكوير
|description=فَأَيْنَ‌ تَذْهَبُونَ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ فروردین ۱۴۰۱، ساعت ۰۲:۲۷

کپی متن آیه
فَأَيْنَ‌ تَذْهَبُونَ‌

ترجمه

پس به کجا می‌روید؟!

|پس به كجا مى‌رويد
پس به كجا مى‌رويد؟
پس شما به کجا می‌روید؟
پس [با انکار قرآن و روی گرداندن از آن] کجا می روید؟
پس به كجا مى‌رويد؟
پس به کجا می‌روید؟
پس كجا مى‌رويد؟!
پس کجا می‌روید؟ (محمّد با بیان حجّت و رساندن حق و حقیقت بر شما اتمام حجّت کرده است. پس هرجائی و راهی که بروید، گمراهی و سرگشتگی است).
پس به کجا می‌روید؟
پس کجا می‌روید

So where are you heading?
ترتیل:
ترجمه:
التكوير ٢٥ آیه ٢٦ التكوير ٢٧
سوره : سوره التكوير
نزول : ١ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَیْنَ تَذْهَبُونَ؟»: کجا می‌روید؟ یعنی جز راه قرآن، هرکجا بروید بیراهه است. این پرسش همانند پرسش از کسی است که جاده مستقیم را رها سازد و بیراهه برود و او را ندا دهند: آهای کجا می‌روی؟


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ «26» إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ «27» لِمَنْ شاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ «28» وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ «29»

پس به كجا مى‌رويد؟ آن (قرآن) جز پند و تذكّرى براى جهانيان نيست.

براى هر كس از شما كه بخواهد راستى و درستى پيشه كند. و شما نمى‌خواهيد جز آنچه خداوند، پروردگار جهانيان بخواهد.

پیام ها

1- انسان بى‌هدف و بى‌مكتب نداريم، حتى كفار ومشركان براى خود راه و مرامى دارند، «لكم دينكم» آنچه مهم است، انتخاب راه درست است. «فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ»

2- قرآن، بهترين وسيله پند، تذكّر و موعظه است. «إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ»

3- قرآن، براى همه جهانيان است و به زمان و مكان و نژاد خاصى وابسته نيست.

«لِلْعالَمِينَ»

4- در شيوه تبليغ، تذكّر آرى ولى اجبار نه. «ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ لِمَنْ شاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ»

5- راه‌يابى به راه راست و پايدارى در آن، در گرو خواست خود انسان است.

«لِمَنْ شاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ»

6- راه قرآن، راه مستقيم است و به دور از هرگونه افراط و تفريط و اعوجاج مى‌باشد. «لِمَنْ شاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ»

7- خواست ما در مدار خواست خداست، نه به اجبار او، كه در اين صورت، خواست ما بى معنا مى‌شود. «وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ»

جلد 10 - صفحه 402

8- انسان، نه بى اراده است و نه خود مختار. «وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ»

9- مشيّت خداوند بر مبناى ربوبيّت اوست. «يَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ»

10- چون خداوند ربّ العالمين است و بر همه امور تسلّط دارد، پس خواست انسان نيز مشروط به خواست اوست. «وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ»

مثلًا در ماشين‌هاى تعليم رانندگى، دو دستگاه گاز و ترمز وجود دارد؛ يكى زير پاى كارآموز و ديگرى زير پاى مربّى. در اين ماشين كارآموز مى‌تواند از گاز و ترمز سمت خود استفاده كند، ولى به شرط آنكه مربّى هم بخواهد. يا نظير چك‌هاى دو امضائى كه هر يك از دو صاحب امضا مى‌تواند امضا كند، اما اثر و پرداخت چك زمانى است كه ديگرى نيز آن را امضا كرده باشد.

«والحمد للّه ربّ العالمين»

جلد 10 - صفحه 404

سوره انفطار

اين سوره نوزده آيه دارد و در مكّه نازل شده است.

نام آن برگرفته از آيه اول و به معناى شكافته شدن آسمان است.

همچون ديگر سوره‌هاى مكّى، محور اين سوره، قيامت و حالات مردمان در آن هنگامه هولناك است. حوادث عظيمى كه در پايان دوران جهان و در آستانه قيامت رخ مى‌دهد، فرشتگانى كه مأمور ثبت اعمال انسان‌ها در دنيا هستند، عاقبت نيكان و بدان و گوشه‌اى از مشكلات آن روز، بخش‌هاى مختلف اين سوره را تشكيل مى‌دهد.

براى تلاوت اين سوره در نمازهاى واجب و مستحب، فضيلت‌هايى وارده شده كه بيانگر نياز دائمى انسان به تذكّر و توجّه است تا از قيامت غفلت نكند و به دنيا دل نبندد.

جلد 10 - صفحه 405

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

به نام خداوند بخشنده مهربان‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ «26»

فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ‌: پس به كجا مى‌رويد؟ يعنى سخن بدين راستى و درستى، چرا از آن اعراض مى‌كنيد و با وجود حقيقت آن نسبت مى‌دهيد آن را به سحر و كهانت و اساطير الاولين.

بيان- حق تعالى به اين كلام گمراهى كفّار را فرمايد در آنچه سلوك مى‌نمايند از راه باطل و ترك طريق حق كه پيروى نكردن پيغمبر و ايمان به حقيقت قرآن باشد. چنانچه كسى كه جاده را تارك و راه را عوضى رود، گويند: به او كجا مى‌روى كه شايد متنبّه و ارشاد شود.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ «15» الْجَوارِ الْكُنَّسِ «16» وَ اللَّيْلِ إِذا عَسْعَسَ «17» وَ الصُّبْحِ إِذا تَنَفَّسَ «18» إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ «19»

ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ «20» مُطاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ «21» وَ ما صاحِبُكُمْ بِمَجْنُونٍ «22» وَ لَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ «23» وَ ما هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ «24»

وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شَيْطانٍ رَجِيمٍ «25» فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ «26» إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ «27» لِمَنْ شاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ «28» وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ «29»

ترجمه‌

پس قسم نميخورم به پنج ستاره‌

كه سيّارات پوشيده شدگانند

و بشب وقتى كه رو كند بتاريكى‌

و بصبح وقتى كه بدمد

كه همانا آن سخن پيام آور مكرّمى است‌

كه داراى قوّت و نزد صاحب مقرّ سلطنت با منزلت است‌

فرمانروا است در آنجا داراى امانت است‌

و نيست معاشر و مصاحب شما ديوانه‌

و بتحقيق ديد او را در افق روشن‌

و نيست او در خبرهائى كه از غيب باو ميرسد امساك كننده‌

و نيست آن سخن شيطان رانده شده‌

پس كجا ميرويد

نيست آن مگر موجب تذكّر براى جهانيان‌

براى هر كه بخواهد از شما كه براستى و درستى ثابت باشد

و نميخواهيد مگر آنكه بخواهد خدا پروردگار جهانيان.

تفسير

خداوند متعال پس از ذكر اوضاع قيامت در آيات سابقه قسم ياد فرموده اگر كلمه لا زائده باشد كه معمول در كلام عرب است يا فرموده قسم نميخورم چون حاجت بقسم نيست يا نفى فرموده عقيده كفّار را بكلمه لا اوّلا و بعدا قسم ياد فرموده بستارگان رجوع كننده بمسير خودشان در افلاكشان چون خنّس بمعناى رواجع است و از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده كه آنها پنج ستاره سيّاره‌اند عطارد و زهره و مرّيخ و مشترى و زحل و در مجمع آنرا بستارگان كه در روز مخفى و در شب آشكارند تفسير نموده و فرموده خنّس و كنّس جمع خانس و كانس است و هر دو بمعناى مستور و مختفى است و مؤيّد معناى اوّل آنست كه موصوف شده بجوارى يعنى سيّارات كه جارى ميشوند در افلاكشان و نيز موصوف شده بكنّس‌


جلد 5 صفحه 352

كه بمعناى متواريات و پوشيده شدگان بنور آفتاب است و ظاهر آنست كه هر يك از آنها معناى مستقلّى است نه آنكه كنّس مؤكّد خنّس باشد و قمّى ره نقل فرموده كه مراد ستارگانند كه مخفى ميشوند در روز پس آشكار نميگردند و در بعضى از روايات معتبره بامام غائب عليه السّلام تأويل شده و فائده قسم ياد نمودن تأكيد است و اگر مراد قسم نميخورم باشد آن هم يك نوع تأكيد در كلام است و اين احتمالات در اين تركيب مكرر ذكر شده و نيز قسم ياد فرموده بشب وقتى كه اقبال نمايد بتاريكى يا ادبار نمايد بآن چون از لغات اضداد است و در روايات بهر دو معنى تفسير شده و بصبح وقتى كه بدمد و قمى نقل فرموده وقتى كه بر آيد و تعبير از آن به تنفّس براى اقبال روح و نسيم است اين قسمها براى آنست كه مردم دير باور قبول كنند كه قرآن قول جبرئيل مكرّم پيام آور خداوند است يعنى سخن آورنده كلام او است نزد پيغمبر خاتم و جبرئيل داراى قوّت و نزد صاحب تخت و سلطنت داراى مكانت و قرب و منزلت است و مطاع و فرمانفرما است در آن بارگاه نسبت بساير ملائكه و امين است در وحى الهى كه كم و زياد نميكند و روايت شده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بجبرئيل فرمود خداوند تو را بقوّت و امانت ستوده چگونه است آن عرض كرد امّا قوّتم آنست كه چهار شهر لوط را كه هر شهر چهار هزار مرد جنگى داشت غير از زنان و كودكان از بيخ و بن كندم و بالا بردم تا جائيكه صوت مرغها و سگهاى آنها را اهل آسمانها شنيدند پس واژگون نمودم آنها را و افكندم بر زمين و اما امانتم آنست كه تا كنون از حدود چيزيكه بمن سپرده شده تجاوز ننمودم و نيز روايت شده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بعد از نزول و ما ارسلناك الّا رحمة للعالمين از جبرئيل پرسيد آيا از اين رحمت چيزى بتو واصل شده عرض كرد بلى من از عاقبت امر خود ترسان بودم تا وقتى كه خداوند مرا ببركت تو ستود بقول خود ذى قوّة عند ذى العرش مكين و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام اين جمله را بجبرئيل تفسير نموده و مطاع ثمّ امين را بمطاع بودن پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نزد خدا و امين بودن او در قيامت و نيز اين قسمها براى آنست كه كفار مكّه تهمت نزنند كه مصاحب و معاشر و هادى آنها كه پيغمبر خدا است ديوانه يا مفتون بعشق على عليه السّلام است كه او را براى خود


جلد 5 صفحه 353

جانشين قرار داده چنانچه ظاهر از آيه و مستظهر از نقل قمّى ره است و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم جبرئيل را بصورت اصلى خود در وقت طلوع آفتاب يا در ساق عرش چنانچه مستفاد از بعضى روايات است مشاهده فرمود و آن حضرت كسى نيست كه مانند كفّار مكّه كه به پيغمبر تهمت زدند در خبرى كه از غيب بوحى الهى ميدهد تهمت بخدا زند چون بعضى بظنين بظاء مؤلّف قرائت نموده‌اند و بنا بر قرائت مشهوره مراد آنست كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كسى نيست كه در احكام و معارف الهيّه كه از عالم غيب باو ميرسد بخل نمايد و تعليم بافراد قابل ننمايد و در ابلاغ آن امساك فرمايد و كسى تصور نكند كه قرآن از قبيل كلام كاهنان است كه از شياطين تلقّى مينمودند و اخيرا آنها از مداخله در اخبار غيبيّه ممنوع شدند و بشهاب ثاقب از آسمان رانده گرديدند و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه خداوند بعلم غيب خود بر پيغمبرش بخل نميكند و سخن او از قبيل كلام كاهنان نيست كه شياطين با آنها بودند و بزبانشان تكلّم مينمودند و در خاتمه خداوند آنها را ملامت فرموده كه پس شما از در خانه محمد و آل او كجا ميرويد و از قرآن چه راهنمائى بهتر ميجوئيد نيست آن مگر موجب تذكّر و سعادت دنيا و آخرت براى جهانيان ولى كسى بآن متذكّر و سعادتمند ميشود از شما مردم كه بخواهد راه حقّ را بجويد و استقامت در آن نمايد و كسى طالب حقّ نميشود مگر آنكه خداوند خواسته باشد در ازل سعادت او را باختيار خودش چون مشيّت از آن حق است نه خلق و لطف و توفيق و تأييد مخصوص بذات اقدس او است و قمى ره قول خداوند فأين تذهبون را بفرار از ولايت امير المؤمنين عليه السّلام و ان هو الّا ذكر للعالمين را بكسانيكه اخذ ميثاق از آنها بر ولايت شده و لمن شاء منكم أن يستقيم را به استقامت در اطاعت آن حضرت و ائمه اطهار در حديث سابق تفسير فرموده است و از امام كاظم عليه السّلام و ما تشاءون الّا أن يشاء اللّه ربّ العالمين بقلوب ائمه اطهار تفسير شده كه مورد اراده و مشيّت الهيه است و چون خدا بخواهد چيزى را ميخواهند و ثواب قرائت اين سوره در سوره قبل گذشت.


جلد 5 صفحه 354

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَأَين‌َ تَذهَبُون‌َ «26»

‌پس‌ بكجا ميرويد و چه‌ راهي‌ اختيار ميكنيد. افراد بشر طرق‌ مختلفه‌ بسيار دارند چه‌ ‌در‌ امور اعتقاديه‌ و چه‌ ‌در‌ امور اخلاقيه‌ و چه‌ ‌در‌ اعمال‌ و افعال‌ اختياريه‌:

كُل‌ُّ حِزب‌ٍ بِما لَدَيهِم‌ فَرِحُون‌َ مؤمنون‌ ‌آيه‌ 53.

اما ‌در‌ امور اعتقاديه‌ طرق‌ مختلفه‌ يكي‌ طبيعي‌ و دهري‌ و ‌لا‌ مذهب‌ ‌که‌ اصلا منكر وجود حق‌ هستند و تمام‌ ‌را‌ مستند بطبيعت‌ ميدانند ‌که‌ بسيار ‌از‌ ممالك‌ امروزه‌ ‌بر‌ ‌اينکه‌ طريقه‌ هستند ديگر مشركين‌ ‌آنها‌ ‌هم‌ باقسام‌ شرك‌ شرك‌ ذاتي‌ مستند بابن‌ كمونه‌، شرك‌ عبادتي‌ عبده‌ اصنام‌ و شمس‌ و كواكب‌ و گاو و گوساله‌ و شجر و ملك‌ و جن‌ و انس‌ و آتش‌ و اشباه‌ ‌آنها‌، شرك‌ افعالي‌ مثل‌ قائلين‌ ‌به‌ يزدان‌ و اهرمن‌ خالق‌ خيرات‌ و خالق‌ شرور:

الشر اعدام‌ فكم‌ ‌قد‌ ذل‌ ‌من‌

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 26)- ای غافلان به کجا می‌روید؟! در آیات گذشته این حقیقت روشن شد که قرآن مجید کلام خداست، چرا که محتوایش نشان می‌دهد که گفتار شیطانی نیست بلکه سخن رحمانی است، که به وسیله پیک وحی خدا با قدرت و امانت کامل بر پیامبری که در نهایت اعتدال عقل است نازل شده.

در اینجا مخالفان را به خاطر عدم پیروی از این کلام بزرگ مورد توبیخ قرار داده با یک استفهام توبیخی می‌گوید: «پس به کجا می‌روید»؟ (فاین تذهبون). چرا راه راست را رها کرده، به بیراهه گام می‌نهید؟

نکات آیه

۱ - اعراض از قرآن و روى آوردن به غیر آن، شگفت آور و خطایى آشکار است. (فأین تذهبون) استفهام توبیخى در آیه شریفه، علاوه بر سرزنش خطاکاران، بر تعجب از آن خطا نیز دلالت دارد.

۲ - بى اعتمادى به قرآن، با وجود مصونیت آن در مراحل نزول، دریافت و ابلاغ و اعتماد به غیر آن، انتخاب بیراهه است. (فأین تذهبون) مفاد استفهام (کجا مى روید؟) در آیه شریفه این است که جز این راه، راه دیگرى وجود ندارد. گفتنى است که در این گونه پرسش ها نوعى «تعجیز» نهفته است. حرف «فاء» این مفاد را بر اوصاف قرآن - که آیات پیشین بیانگر آن بود - تفریع کرده است.

۳ - تصور وحى نبودن قرآن و تراوش آن از مغزى مجنون و یا شیطانى مطرود و پندار بخلورزى پیامبر(ص) در بیان حقایق، کژاندیشى و گم کردن راه حقیقت است. (فأین تذهبون) ممکن است استفهام در آیه شریفه، ناظر به توهّماتى باشد که مخالفان درباره قرآن و شخص پیامبر(ص) داشتند. در این صورت پرسش آیه این است که: فکر شما به کجا مى رود و چه مى پندارید؟! قرآن غیر آنچه گفته شد، نیست.

موضوعات مرتبط

  • افترا: افترا به قرآن ۳
  • خطا: خطاى آشکار ۱
  • قرآن: اعتماد به غیر قرآن ۲; بى اعتمادى به قرآن ۲; خطاى اعراض از قرآن ۱; شگفتى اعراض از قرآن ۱; مصونیت قرآن ۲; منشأ قرآن ۳
  • کج فکرى: نشانه هاى کج فکرى ۳
  • گمراهى: موارد گمراهى ۲، ۳
  • محمد(ص): تهمت بخل به محمد(ص) ۳; تهمت کتمان حقایق به محمد(ص) ۳

منابع