التكاثر ١

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۹:۴۱ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

افزون طلبی (و تفاخر) شما را به خود مشغول داشته (و از خدا غافل نموده) است.

تفاخر و افزون طلبى، شما را سرگرم ساخت
تفاخر به بيشترداشتن، شما را غافل داشت.
شما مردم را افتخار به بسیاری اموال و فرزند و عشیره سخت (از یاد خدا و مرگ) غافل داشته است.
مباهات و افتخار بر یکدیگر [به ثروت و کثرت نفرات] شما را [از پرداختن به تکالیف دینی و یاد آخرت] بازداشت؛
به غفلت كشيد شما را نازشِ به بسيارى مال و فرزند،
فزون‌طلبی شما را بازی داد
شما را افتخار بر يكديگر به افزونى- در مال و افراد- سرگرم كرد،
مسابقه‌ی افزون‌طلبی و نازش (به مال و منال و خدم و حشم و ثروت و قدرت) شما را به خود مشغول و سرگرم می‌دارد.
تفاخر به افزون‌طلبی، شما را (به خود واداشته و) از خدا باز داشته.
بفریفت شما را (سرگرم ساخت) فزونی جستن‌


سوره التكاثر آیه ١ التكاثر ٢
سوره : سوره التكاثر
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَلْهَی»: به خود مشغول و سرگرم داشت. غافل و بی‌خبر کرد (نگا: منافقون / نور / ، حجر / . «التَّکَاثُرُ»: مسابقه افزون‌طلبی در اموال و اولاد، و مباهات بدان (نگا: حدید / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - تلاش براى برترى یافتن بر دیگران در ثروت و منزلت، مردم را به خود مشغول ساخته، از اهداف مهم تر باز داشته است. (ألهیکم التکاثر) «الهاه کذا»; یعنى، او را مشغول ساخته و از امر مهم تر باز داشت (مفردات). تکاثر، به معناى «مکاثرة» است; یعنى، افزون تر بودن را ابزار غلبه بر دیگران قرار دادن (تاج العروس) و یا رقابت با یکدیگر در فراوانى مال و عزت. (مفردات)

۲ - تفاخر بر دیگران و رقابت با یکدیگر در مقام و ثروت، نکوهیده و ناروا است. (ألهیکم التکاثر)

۳ - ضرورت پرهیز از سرگرمى ها و ترک امور بازدارنده از توجّه به حسابرسى ها در قیامت (ألهیکم التکاثر) آیه «لتسئلنّ یومئذ عن النعیم» در آخر سوره - که بر حسابرسى از نعمت ها دلالت دارد - نشانگر آن است که سرگرم شدن به تکاثر، مایه غفلت از حسابرسى است و باید انسان از آنچه او را سرگرم ساخته و از اهداف نعمت ها بازمى دارد، پرهیز کند تا هنگام حسابرسى نعمت ها، پاسخى داشته باشد.

۴ - افزون تر بودن تعداد، نشان برترى قبیله اى بر قبایل دیگر در فرهنگ جاهلى (ألهیکم التکاثر) آیه بعد، در یکى از احتمالات آن ناظر به ماجراى تفاخر دو قبیله از قریش، با یکدیگر است تا آن جا که به شمارش مردگان و اثبات فزونى افراد خود پرداختند. ارتباط آن با «تکاثر» در این آیه، بیانگر برداشت یاد شده است.

روایات و احادیث

۵ - «عن على بن أبى طالب(ع) قال: نزلت «ألهیکم التّکاثر» فى عذاب القبر;[۱] از على(ع) روایت شده که فرمود: [سوره] «ألهیکم التکاثر»، در مورد عذاب قبر نازل شده است». [;یعنى، تا زمان دیدار عذاب قبر به تفاخر سرگرم هستید].

۶ - «قال أمیرالمؤمنین: ... و التکاثر لهو و شغل و استبدال الذى هو أدنى بالذى هو خیر;[۲] امیرالمؤمنین(ع) فرمود: ... «تکاثر» سرگرمى و مشغول شدن به چیزى و عوض قرار دادن چیز پست تر به جاى چیز بهتر است».

۷ - «قرأ رسول اللّه(ص) «ألهیکم التّکاثر» ثمّ قال: تکاثر الأموال جمعها من غیر حقّها و منعها من حقّها و سدّها فى الأوعیة;[۳] رسول خدا(ص) آیه «ألهیکم التکاثر» را تلاوت کرد آن گاه فرمود: «تکاثر اموال» جمع آورى آن از غیر راه مشروع و خود دارى از پرداخت حق واجب آن و مسدود ساختن و بى استفاده گذاردن آن در ظروف است».

۸ - «قال علىّ(ع) بعد تلاوة «ألهیکم التکاثر حتّى زرتم المقابر» یا له مراماً ما أبعدَه و زَوْراً ما أغفلَه و خطراً ما افظعَه... أفبمصارع أباءهم یفخرون أم بعدید الهلکى یتکاثرون ... و لاَن یکونوا عِبَراً أحقّ من أن یکونوا مفتخراً;[۴] على(ع) بعد از تلاوت آیه «ألهیکم التکاثر حتّى زرتم المقابر»، فرمود: شگفتا چه هدف بسیار دورى! و چه زیارت کنندگان غافلى و چه خرامیدن بسیار زشتى! آیا به محل زمین خوردن پدران خویش مى نازند و یا به تعداد هلاک شدگان [اقوام خود ]مباهات مى کنند؟ ... به راستى اینها مایه عبرت قرار گیرند، سزاوارتر است تا مایه مباهات و افتخار باشند».

موضوعات مرتبط

  • برترى طلبى: آثار برترى طلبى ۱
  • تفاخر: سرزنش تفاخر ۲; ناپسندى تفاخر ۲
  • تکاثر: مراد از تکاثر ۶، ۷
  • ثروت اندوزى: آثار ثروت اندوزى ۱; سرزنش ثروت اندوزى ۲
  • جاهلیت: نشانه هاى برترى قبیله در جاهلیت ۴
  • جاه طلبى: آثار جاه طلبى ۱; سرزنش جاه طلبى ۲
  • جمعیت: نقش جمعیت ۴
  • ذکر: موانع ذکر حسابرسى اخروى ۳
  • غفلت: زمینه غفلت ۱
  • قبر: آثار عذاب قبر ۵
  • لهو: اهمیت اجتناب از لهو ۳

منابع

  1. الدرالمنثور، ج ۸، ص ۶۱۰.
  2. کافى، ج ۲، ص ۳۹۴، ح ۱; خصال صدوق، ج ۱، ص ۲۳۵- ، ح ۷۴، باب الاربعة.
  3. روضة الواعظین، ج ۲، ص ۴۹۳; نورالثقلین، ج ۵، ص ۶۶۲، ح ۸ .
  4. نهج البلاغه، خطبه ۲۲۱; نورالثقلین، ج ۵- ، ص ۶۶۱، ح ۶.