البقرة ٢٢٩

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۳:۵۳ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

طلاق، (طلاقی که رجوع و بازگشت دارد،) دو مرتبه است؛ (و در هر مرتبه،) باید به طور شایسته همسر خود را نگاهداری کند (و آشتی نماید)، یا با نیکی او را رها سازد (و از او جدا شود). و برای شما حلال نیست که چیزی از آنچه به آنها داده‌اید، پس بگیرید؛ مگر اینکه دو همسر، بترسند که حدود الهی را برپا ندارند. اگر بترسید که حدود الهی را رعایت نکنند، مانعی برای آنها نیست که زن، فدیه و عوضی بپردازد (و طلاق بگیرد). اینها حدود و مرزهای الهی است؛ از آن، تجاوز نکنید! و هر کس از آن تجاوز کند، ستمگر است.

طلاق [رجعى‌] دو بار است، پس از آن به نيكى نگاه داشتن يا به نيكى رها ساختن است، و شما را حلال نيست كه از آنچه به ايشان داده‌ايد چيزى باز ستانيد مگر آن كه بترسند كه حدود الهى را [در كنار هم‌] رعايت نكنند، پس اگر [شما اوليا] ترسيديد كه آن دو، حدود اله
طلاق [رجعى‌] دو بار است. پس از آن يا [بايد زن را] بخوبى نگاه داشتن، يا بشايستگى آزاد كردن. و براى شما روا نيست كه از آنچه به آنان داده‌ايد، چيزى بازستانيد. مگر آنكه [طرفين‌] در به پا داشتن حدود خدا بيمناك باشند. پس اگر بيم داريد كه آن دو، حدود خدا را برپاى نمى‌دارند، در آنچه كه [زن براى آزاد كردن خود] فديه دهد، گناهى بر ايشان نيست. اين است حدود احكام الهى؛ پس، از آن تجاوز مكنيد. و كسانى كه از حدود احكام الهى تجاوز كنند، آنان همان ستمكارانند.
طلاق (طلاقی که شوهر در آن رجوع تواند کرد) دو مرتبه است، پس چون طلاق داد یا رجوع کند به سازگاری و یا رها کند به نیکی، و حلال نیست که چیزی از مهر آنان به جور بگیرید، مگر آنکه بترسید حدود دین خدا را راجع به احکام ازدواج نگاه ندارند، در چنین صورت زن هر چه از مهر خود به شوهر (برای طلاق) ببخشد بر آنان روا باشد. این احکام، حدود دین خداست، از آن سرکشی مکنید و کسانی که از احکام خدا سرپیچند آنها به حقیقت ستمکارند.
طلاقِ [رجعی که برای شوهر در آن حقّ رجوع وبازگشت به همسر است] دوبار است. [شوهر در هر مرتبه از رجوع] باید [همسرش را] به طور شایسته ومتعارف نگه دارد، یا [با ترک رجوع، او را] به نیکی و خوشی رها کند. و برای شما حلال نیست از آنچه [به عنوان مهریه] به آنان پرداخته اید چیزی را بازستانید، مگر آنکه هر دو بترسند که حدود و مقرّرات خدا را [در روش همسرداری] برپا ندارند. پس شما [حاکمان شرع] اگر بترسید که آن دو نفر حدود خدا را برپا ندارند در آنچه زن برای رهایی خود [عوض طلاق] فدیه بپردازد، گناهی بر آنان نیست. اینها حدود خداست؛ پس از آنها تجاوز نکنید و کسانی که از حدود خدا تجاوز کنند، آنان بی تردید ستمکارند.
اين طلاق دو بار است و از آن پس يا به نيكو وجهى نگه داشتن اوست يا به نيكو وجهى رهاساختنش. و حلال نيست كه از آنچه به زنان داده‌ايد چيزى بازستانيد مگر آنكه بدانند كه حدود خدا را رعايت نمى كنند. اما هرگاه دانستيد كه آن دو حدود خدا را رعايت نمى‌كنند اگر آن، خود را از شوى باز خرد، گناهى بر آن دو نيست. اينها حدود خدا است. از آن تجاوز مكنيد كه ستمكاران از حدود خدا تجاوز مى كنند.
طلاق [رجعی‌] دوبار است، پس از آن یا باید او را به نیکی نگاه داشت، یا به نیکی رها کرد، و بر شما روا نیست که از آنچه به آنان بخشیده‌اید، چیزی بازستانید، مگر آنکه نگران باشند که مبادا احکام الهی را مراعات نکنند، و اگر بیمناک شدید که مبادا احکام الهی را رعایت نکنند، گناهی بر آنان نیست، که زن خود را بازخرد، اینها حدود الهی است، از آنها تجاوز نکنید و هرکس از احکام الهی تجاوز کند، ستمکار است‌
طلاق- طلاق رجعى كه در آن شوهر به زن باز تواند گشت- دو بار است. پس از آن به نيكويى نگاه‌داشتن يا به نيكى رهاساختن. و شما را حلال نيست كه از آنچه به ايشان داده‌ايد چيزى باز ستانيد مگر آنكه هر دو بترسند كه نتوانند حدود- مرزها و احكام- خدا را برپا دارند- به سبب ناسازگارى اخلاق زن و شوهر-. پس اگر ترسيديد كه حدود خدا را برپا ندارند- به سبب بى‌ميلى زن به شوهر- گناهى بر آن دو نيست در آنچه زن عوض [طلاق خود] بدهد- كابين بخشد تا خود را برهاند- اينها مرزهاى خداست، از آنها فراتر مرويد و هر كه از مرزهاى خدا فراتر رود چنين كسان ستمكارند.
طلاق دو بار است (آن طلاقی که حق مراجعت در آن محفوظ است. بعد از دو مرتبه طلاق، یکی از دو کار را باید کرد:) نگاهداری (زن) به گونه‌ی شایسته (و عادلانه) یا رهاکردن (او) با نیکی (و بایستگی و به دور از ظلم و جور. بعد از طلاق سوم، حق مراجعت سلب می‌شود مگر بعد از ازدواج راستین با شوهر دیگری و وقوع طلاق میان او و شوهر اخیر). و برای شما حلال نیست که چیزی از آنچه (مهر ایشان کرده‌اید یا) بدیشان داده‌اید بازپس بگیرید، مگر این که (شوهر و همسر) بترسند که نتوانند حدود خدا را پابرجا دارند. پس اگر (ای گروه مؤمنان) بیم داشتید که حدود الهی را رعایت نکنند، گناهی بر ایشان نیست که زن فدیه و عوضی بپردازد (و در برابر آن طلاق بگیرد). اینها حدود و مرزهای (احکام شرعی) الهی است و از آنها تجاوز نکنید، و هرکس از حدود و مرزهای (اوامر و نواهی) الهی تجاوز کند (ستمگر بوده و) بی‌گمان این چنین کسانی ستمگرند (و به خود و به جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنند ستم می‌نمایند).
طلاق دو بار است؛ پس (از آن) یا به خوبی نگاه داشتن (زن) یا به شایستگی آزاد کردن اوست. و برایتان حلال نیست که از آنچه به آنان داده‌اید، چیزی بازستانید، مگر آنکه طرفین بترسند که حقوق خدا را (در استمرار زناشویی) به‌پا ندارند. پس اگر بیم دارید که آن دو، حدود خدا را بر پا نمی‌دارند، در آنچه (زن برای آزاد کردن خود، از آنچه گرفته) فدیه دهد، گناهی بر این دو نیست. این‌ها حدود الهی است، پس از آن تجاوز مکنید. و کسانی که از حدود الهی تجاوز کنند، اینان، (هم)ایشان ستمکارانند.
طلاق دو بار است پس نگه داشتنی به خوبی یا رها ساختنی با نیکی و روا نیست شما را که بازستانید از آنچه بدانان داده‌اید چیزی را مگر آنکه بترسند که بپای ندارند حدود خدا را و اگر ترسیدید که بپای ندارند حدود خدا را نیست باکی بر آنان در آنچه زن به فدیه دهد (کابین بخشد و جان آزاد سازد) این است حدود خدا پس تجاوز نکنید آنها را و هر که تجاوز کند حدود خدا را آنانند ستمکاران‌


البقرة ٢٢٨ آیه ٢٢٩ البقرة ٢٣٠
سوره : سوره البقرة
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مَرَّتَانِ»: دوبار. دو دفعه. «إمْسَاک»: نگاه‌داری کردن. «تَسْرِیحٌ»: رهاکردن. طلاق‌دادن. «أَلطَّلاقُ مَرَّتَانِ»: طلاقی که بعد از آن، از سرگرفتن زناشوئی آزاد است، دو بار است و بس. «إِحْسَانٍ»: زیبا رفتارکردن. «وَ لا یَحِلُّ لَکُمْ ...». برای شما حلال نیست که. این هنگامی است که جدائی به میل و رغبت مرد انجام بگیرد (نگا: نساء / ). «حُدُودَ اللهِ»: احکام و شرائع خدا. «جُنَاح»: گناه. بزه. «إفْتَدَتْ بِهِ»: زن آن را برای رهائی خویشتن داد.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - مردان، تنها در طلاق اول و دوّم، حق رجوع دارند. (الطلاق مرتان فامساک بمعروف) الف و لام در «الطلاق»، عهد ذکرى است; یعنى آن طلاقى که براى شوهران حقِ رجوع در آن بود «و بعولتهنّ احقّ ... »، بیش از دو مرتبه نیست.

۲ - نامحدود بودن دفعات طلاق رجعى در جاهلیّت و محدود شدن آن در اسلام (الطّلاق مرّتان) با توجّه به شأن نزول: کان الرجل فى الجاهلیّة اذا طلّق امرأته ثم راجعها قبل ان تنقضى عِدّتها ... و إن طلقها الف مرّة ... فذکرت ذلک لرسول اللّه (ص) فنزلت: «الطلاق مرّتان ... ». (مجمع البیان، ذیل آیه.)

۳ - عدم تحقق چند طلاق، با اجراى یک یا چند صیغه و بدون رجوع (امساک) در بین طلاقها (الطلاق مرّتان) اوّلاً در لفظ واحد «طلقتک ثلاثا»، مرّتین و مرّات صدق نمى کند و ثانیاً اگر رجوع نکند، طلاق دوم صدق نمى کند و ثالثاً باید رجوع و بازگشت به زندگى به صورت امساک به معروف باشد و در مجلس واحد بین صیغه اوّل و دوّم - مثلاً - گفتن «راجعتُ»، امساک به معروف نیست.

۴ - لزوم تعهّد شوهر به رعایت حقوق شناخته شده همسر خویش (فامساک بمعروف) مراد از «معروف» (شناخته شده) حقوقى است که بر اساس عقل، فطرت و شرع در بین مردم متدین و سلیم الفطره، مورد شناسایى قرار گرفته است. اگر چه آیه درباره زن مطلّقه اى است که شوهرش به او رجوع کرده بود; ولى به طور کلى بیانگر حقوق تمامى زنان است.

۵ - حق طلاق و رجوع، با مرد است. (فامساک بمعروف)

۶ - رفتار مرد با زن خود پس از رجوع در طلاق، باید بر اساس موازین شناخته شده عقل و شرع باشد. (الطلاق مرّتان فامساک بمعروف)

۷ - رجوع مرد در ایّام عدّه، نباید به قصد اضرار به زن باشد. (الطلاق مرّتان فامساک بمعروف او تسریح باحسان)

۸ - پس از طلاق دوّم و رجوع در آن، یا باید زندگى بر اساس «معروف» باشد و یا طلاق بدون حق رجوع. (فامساک بمعروف او تسریح باحسان) بنابراینکه مراد از «تسریح باحسان» طلاق سوّم باشد; چون تنها در دو طلاق حق رجوع مى باشد: «الطلاق مرّتان». و طلاق سوّم بدون حق رجوع خواهد بود.

۹ - رها ساختن زن (طلاق) باید علاوه بر رعایت حقوق او، آمیخته با احسان و نیکى و به دور از اضرار به وى باشد. (او تسریح باحسان) کلمه «احسان» گویاى معنایى است فراتر از «معروف»; یعنى باید نسبت به زنان، افزون بر حقوق شناخته شده آنان، نیکى شود.

۱۰ - بقاى پیوند زوجیّت، با طلاق رجعى در ایّام عدّه (الطلاق مرّتان فامساک بمعروف) از لفظ «امساک» استفاده مى شود که شوهر مى تواند زن را به همان عقد سابق نگه دارد; و این معنا بیانگر بقاى زوجیّت است.

۱۱ - پیوند و آمیختگى احکام فقهى اسلام با مسائل اخلاقى (فامساک بمعروف او تسریح باحسان)

۱۲ - هنگام طلاق، حرام است مالى را که شوهر به زن داده (مهریّه و ... ) بازپس گیرد. (و لا یحل لکم أن تأخذوا مما اتیتموهنّ شیئاً)

۱۳ - در صورت ترس از عدم اقامه حدود الهى در زندگى، مرد مى تواند مالى را که به زن داده است، بازپس بگیرد و او را طلاق دهد. (و لا یحل لکم ان تأخذوا ... الا ان یخافا الا یقیما حدود اللّه) چنانچه حرمت بازپس گیرى مَهریّه مانع طلاق میان زن و شوهر شود و در عین حال زندگى آن دو به نحوى است که حدود و احکام الهى بواسطه آن پایمال شود، پرداخت و گرفتن مَهریّه تجویز مى شود تا طلاق صورت گیرد.

۱۴ - چشمپوشى زن از مال خود (مَهریّه) و گرفتن طلاق، بهتر از زندگى زناشویى بدون رعایت حدود الهى است. (و لا یحل لکم ان تأخذوا مما اتیتموهنّ شیئاً الاّ ان یخافا الاّ یقیما حدود اللّه)

۱۵ - ترس از عدم رعایت حدود الهى در خانواده، مجوّز توافق زن و شوهر بر طلاق، با بخشیدن مالى از سوى زن (فان خفتم الا یقیما حدود اللّه فلا جناح علیهما فیما افتدت به)

۱۶ - احتمال و ترس معقول و متعارف از مراعات نکردن حدود الهى در خانواده، مُجوّز طلاق خُلع* (فان خفتم اَلاّ یقیما حدود اللّه) با توجّه به اینکه «ان خفتم»، خطاب به عموم مردم است، معلوم مى شود نگرانى زن و شوهر باید به نحوى باشد که عموم مردم نیز در صورت آگاهى، این نگرانى را داشته باشند.

۱۷ - ارزش حفظ خانواده، تا آنجاست که حدود الهى به واسطه آن به مخاطره نیفتد. (الاّ ان یخافا اَلاّ یقیما حدود اللّه)

۱۸ - لزوم و اهمیّت حفظ حدود الهى در روابط زناشویى (فان خفتم اَلا یقیما حدود اللّه فلا جناح ... تلک حدود اللّه فلا تعتدوها)

۱۹ - پرداخت مال از جانب زن به شوهر براى طلاق در غیر مورد طلاق خُلع جایز نیست. (و لا یحل لکم ان تأخذوا مما اتیتموهنّ ... فان خفتم ... فلا جناح علیهما) گرچه در ابتدا حکم به حرمت اخذ براى مردان شده است; ولى در صورت ترس، با تعبیر «فلا جناح علیهما»، حرمت را از هر دو (زن و شوهر) برداشته است. بنابراین معلوم مى شود که براى زن نیز قبلاً حرمتى ثابت بوده است.

۲۰ - لزوم نظارت حاکم (قاضى) بر اجراى مقررات طلاق خُلع* (فان خفتم الا یقیما حدود اللّه فلا جناح علیهما) بنابراینکه «خفتم»، خطاب به حُکّام باشد; چنانچه آلوسى نظر داده است.

۲۱ - احکام طلاق، از حدود الهى; و تعدى از آن حرام است. (المطلقات یتربصن ... الطلاق مرّتان ... تلک حدود اللّه فلا تعتدوها)

۲۲ - تجاوز از حدود و احکام الهى، ظلم است. (و من یتعدّ حدود اللّه فاولئک هم الظالمون)

۲۳ - ستمکاران، فقط کسانى هستند که از حدود الهى تعدّى کنند. (و من یتعد حدود اللّه فاولئک هم الظالمون) ضَمیر فَصل «هُم» گویاى حَصر است.

۲۴ - حمایت و دفاع اسلام از حقوق زنان (الطلاق مرّتان فامساک بمعروف او تسریح باحسان و لا یحل لکم ... فاولئک هم الظالمون)

۲۵ - اهمیّت کانون خانواده و حفظ آن (المطلّقات یتربصن بانفسهن ... الطلاق مرّتان ... فاولئک هم الظالمون)

۲۶ - سرپرستى و مدیریّت مرد در خانواده* (الطلاق مرّتان فامساک بمعروف او تسریح باحسان و لا یحل لکم ... فاولئک هم الظالمون) چون حفظ و از هم پاشیدن بناى خانواده به دست مردان است، بنابراین سرپرستى و مدیریّت خانواده به عهده اوست.

موضوعات مرتبط

  • احکام: ۱، ۳، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۲، ۱۳، ۱۵، ۱۶، ۱۹، ۲۰ احکام و اخلاق ۱۱ ; فلسفه احکام ۲ ; ویژگى احکام ۱۱
  • اهم و مهم: ۱۷
  • تاریخ مقارن بعثت: ۲
  • ترس: آثار ترس ۱۳، ۱۵ ; ترس پسندیده ۱۶
  • جاهلیّت: رسوم جاهلیّت ۲ ; طلاق در جاهلیّت ۲
  • خانواده: ۱۵ ارزش خانواده ۱۷، ۲۵ ; حقوق خانواده ۱۶ ; روابط در خانواده ۱۸ ; مدیریت خانواده ۲۶
  • خدا: تجاوز به حدود خدا ۲۱، ۲۲، ۲۳ ; حدود خدا ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸
  • زن: احسان به زن ۹ ; اضرار به زن ۷، ۹ ; حقوق زن ۲، ۴، ۶، ۷، ۹، ۱۲، ۱۴، ۲۴
  • طلاق: احکام طلاق ۱، ۳، ۵، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۲، ۱۳، ۱۵، ۱۶، ۱۹، ۲۰، ۲۱ ; طلاق خلع ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۹، ۲۰ ; طلاق رجعى ۱، ۲، ۵، ۶، ۷، ۸، ۱۰
  • ظالمان: ۲۳
  • ظلم: موارد ظلم ۲۲
  • قاضى: مسؤولیّت قاضى ۲۰
  • محرمات: ۱۲، ۲۱
  • مرد: حقوق مرد ۵ ; مسؤولیت مرد ۲۶
  • ملاکهاى عرفى: ۴، ۶، ۸
  • مهریّه: احکام مهریّه ۱۲، ۱۳
  • نظام تعالیم دین: ۱۱
  • همسرى: حقوق همسرى ۴، ۶

منابع