البقرة ١٩٨

از الکتاب
کپی متن آیه
لَيْسَ‌ عَلَيْکُمْ‌ جُنَاحٌ‌ أَنْ‌ تَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ‌ رَبِّکُمْ‌ فَإِذَا أَفَضْتُمْ‌ مِنْ‌ عَرَفَاتٍ‌ فَاذْکُرُوا اللَّهَ‌ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ‌ وَ اذْکُرُوهُ‌ کَمَا هَدَاکُمْ‌ وَ إِنْ‌ کُنْتُمْ‌ مِنْ‌ قَبْلِهِ‌ لَمِنَ‌ الضَّالِّينَ‌

ترجمه

گناهی بر شما نیست که از فضلِ پروردگارتان (و از منافع اقتصادی در ایّام حج) طلب کنید (که یکی از منافع حج، پی ریزیِ یک اقتصادِ صحیح است). و هنگامی که از «عرفات» کوچ کردید، خدا را نزد «مشعَر الحرام» یاد کنید! او را یاد کنید همان‌طور که شما را هدایت نمود و قطعاً شما پیش از این، از گمراهان بودید.

مانعى نيست كه [در سفر حجّ‌] از فضل پروردگار خويش روزى بجوييد، و چون از عرفات كوچ كرديد، در مشعر الحرام خدا را ياد كنيد و او را ياد كنيد همان‌گونه كه شما را هدايت كرد، و محققا شما پيش‌تر، از گمراهان بوديد. [و چيزى نمى‌دانستيد]
بر شما گناهى نيست كه [در سفر حجّ‌] از فضل پروردگارتان [روزىِ خويش‌] بجوييد؛ پس چون از عرفات كوچ نموديد، خدا را در مشعر الحرام ياد كنيد، و يادش كنيد كه شما را كه پيشتر از بيراهان بوديد، فرا راه آورد.
باکی نیست که در هنگام حجّ کسب معاش کرده و از فضل خدا روزی طلبید، پس آن گاه که از عرفات بازگشتید در مشعر ذکر خدا کنید و به یاد خدا باشید که شما را پس از آنکه به ضلالت (کفر) بودید به راه هدایت آورد.
بر شما گناهی نیست که [در ایام حج] از پروردگارتان [به وسیله تجارت و داد و ستد] فضل و روزی و منافع مادی بطلبید. و هنگامی که از عرفات کوچ کردید، خدا را در مشعر الحرام یاد کنید. [آری] او را یاد کنید همان گونه که شما را هدایت کرد. و همانا شما پیش از این از گمراهان بودید.
اگر به هنگام حج طالب روزى خدا باشيد، مرتكب گناهى نشده‌ايد، و چون از عرفات بازگشتيد خدا را در مشعرالحرام ياد كنيد، از آن رو كه شما را هدايت كرده، در حالى كه پيش از آن گمراه بوده‌ايد.
بر شما گناهی نیست که در طلب روزی پروردگارتان برآیید، و چون از عرفات روانه شدید، در مشعرالحرام خداوند را یاد کنید و یادش کنید که شما را که پیشترها از بیراهان بودید فراراه آورد
بر شما گناهى نيست كه فزونيى- روزى از راه تجارت- از پروردگارتان بجوييد. و چون از عرفات بازگشتيد خداى را در مشعر الحرام- مُزدلفه- ياد كنيد و او را ياد كنيد به پاس آنكه شما را كه پيش از آن هر آينه از گمراهان بوديد راه نمود.
گناهی بر شما نیست این که از فضل پروردگار خود برخوردار شوید (و در ایّام حجّ به کسب و تجارت بپردازید). و هنگامی که از عرفات (به سوی مزدلفه) روان شدید، خدا را (با تهلیل و تکبیر و تلبیه) در نزد مشعرالحرام یاد کنید، و همان گونه که شما را رهنمون کرده است خدای را یاد کنید (و با تضرّع و زاری و بیم و امید و این که گوئی که او را می‌بینید به ذکرش بپردازید) اگرچه پیش از آن جزو گمراهان بوده باشید.
بر شما گناهی نیست که (در سفر حج) از فضل پروردگارتان بجویید. پس چون از عرفات کوچ نمودید، خدا را نزد مشعرالحرام یاد کنید و یادش کنید چنان که شما را هدایت کرد و گرچه پیش از آن بی‌گمان از گمراهان بوده‌اید.
نیست بر شما باکی که بخواهید فزونیی از پروردگار خود سپس گاهی که کوچ کردید از عرفات پس یاد خدا کنید نزد مشعر حرام و یاد او کنید بدانسان که رهبری کرد شما را و اگر چه بودید پیش از آن همانا از گمراهان‌

You commit no error by seeking bounty from your Lord. When you disperse from Arafat, remember Allah at the Sacred Landmark. And remember Him as He has guided you. Although, before that, you were of those astray.
ترتیل:
ترجمه:
البقرة ١٩٧ آیه ١٩٨ البقرة ١٩٩
سوره : سوره البقرة
نزول : ٩ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«جُنَاحٌ»: گناه. «اَن تَبْتَغُوا»: این که جویای سود از راه معامله و تجارت گردید، مادام که هدف اصلی حجّ باشد. «أَفَضْتُمْ»: برجوشیدید و چست و چابک سرازیر شدید. «عَرَفَاتٍ»: عرفات مکانی است که روز عرفه، یعنی نهم ذی‌الحجّه، حاجیان در آن لبّیک‌گویان و ادعیه‌خوانان می‌مانند و نماز ظهر و عصر را در آنجا می‌گزارند و بعد از آن رهسپار مزدلفه می‌گردند. «الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ»: کوهی است در مزدلفه میان عرفات و مِنی. «کَمَا هَدَاکُمْ»: همان گونه که رهنمودتان کرده است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

محل نزول:

این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

از ابن عباس و مجاهد و حسن بصرى و عطا نقل نمايند: كه مسلمين در اوقات حج تجارت كردن را گناه مي‌دانستند و خداوند در آيه تصريح فرمود كه مي‌توانند به تجارت نيز بپردازند. چنان كه اين موضوع از ائمه اطهار عليهم‌السلام هم روايت گرديده است و نيز گويند اعراب در جاهليت چند بازار بنام عكاظ و مجنة و ذوالمجاز داشتند.

و اگر هر كس در اوقات جاهليت هنگام حج به تجارت مى پرداخت به او حاج نگفته بلكه داج مى گفتند: سپس اين آيه نازل گرديد.[۳] شيخ بزرگوار ما به اين موضوع اشاره مختصرى نموده ولى به عنوان شأن و نزول نياورده است.

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


«198» لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ فَإِذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ وَ اذْكُرُوهُ كَما هَداكُمْ وَ إِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ‌

گناهى بر شما نيست كه (به‌هنگام حج) به سراغ فضل پروردگارتان (وكسب و تجارت) برويد. پس چون از عرفات كوچ كرديد، خدا را در مشعرالحرام ياد كنيد، و او را ياد كنيد از آن روى كه شما را با آنكه پيش از آن از گمراهان بوديد، هدايت كرد.

نکته ها

عرفات، نام سرزمينى است در بيست كيلومترى مكّه كه بر زائران خانه خدا واجب است از ظهر روز نهم ذى‌الحجة تا غروب در آنجا بمانند و اگر قبل از غروب به عمد از آنجا خارج شوند بايد يك شتر جريمه دهند. واژه‌ى «عرفات» از «معرفت» به معناى محلّ شناخت است. در آنجا آدم وحوا عليهما السلام يكديگر را شناختند و به گناه خود اعتراف كردند. به فرموده امام صادق و امام باقر عليهما السلام جبرئيل در اين مكان به حضرت ابراهيم گفت: مناسك و وظايف خود را بشناس و فراگير. «1»

در حديث مى‌خوانيم: حضرت مهدى عليه السلام هر سال در عرفات حضور دارند. زمين عرفات خاطراتى از ناله‌ها و اشك‌هاى اولياى خدا دارد. در روايات مى‌خوانيم: غروب عرفه، خداوند تمام گناهان زائران خانه خود را مى‌بخشد. وبراى روز عرفه دعاهاى خاصّى از امام حسين و امام سجاد عليهما السلام نقل شده است. «2»

از نشانه‌هاى جامعيّت اسلام آن است كه در كنار اعمال عبادى حج، به زندگى مادّى و كسب معاش نيز توجّه دارد. همانگونه كه در سوره جمعه در كنار دستور به شركت در نماز جمعه، مى‌فرمايد: بعد از پايان نماز به سراغ كسب معاش برويد. «3» آرى، حج در عين‌


«1». كافى، ج 4، ص 207.

«2». براى تفصيل بيشتر به كتاب حج نوشته مؤلف مراجعه شود.

«3». جمعه، 10.

جلد 1 - صفحه 312

عبادت، اقتصاد است.

امام صادق عليه السلام فرمودند: يكى از آثار حج، تشكيل يك اجتماع بزرگ از مسلمانان نقاط مختلف جهان و نقل و انتقال انواع تجربيات مى‌باشد و زمينه‌ى انجام مبادلات تجارى و اقتصادى است. «1»

پیام ها

1- مبارزه با تحجّر از برنامه‌هاى قرآن است. گروهى فكر مى‌كردند دين امرى يك بُعدى و حج يك عبادت خشك است، اسلام اين تفكّر را ردّ مى‌كند. «لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ»

2- درآمد حلال، فضل الهى است. قرآن بجاى واژه «كسب»، كلمه‌ى «فضل» را بكار برده تا بگويد: درآمد حلال فضل الهى است. «فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ»

3- گرچه تلاش وطلب از شماست؛ «تَبْتَغُوا» امّا رزق، فضل خداوند است. «فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ»

4- رزق رسانى، از شئون ربوبيّت الهى است. «فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ»

5- در رزق رسانى، دست خداوند باز است. كلمه «فضل» نكره آمده است. «فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ»

6- انجام عبادات بايد طبق دستور باشد. «وَ اذْكُرُوهُ كَما هَداكُمْ»

7- توجّه به توفيق الهى از يك سو و خطاها و گناهان گذشته‌ى خود از طرف ديگر، عشق و علاقه انسان را به الطاف خداوند زياد مى‌كند. «هَداكُمْ وَ إِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ»

8- سابقه خودتان را فراموش نكنيد، او بود كه شما را هدايت كرد. «إِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ»


«1». وسائل، ج 8، ص 9.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌1، ص: 313

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّكُمْ فَإِذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ وَ اذْكُرُوهُ كَما هَداكُمْ وَ إِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ (198)


«1» منهج الصادقين، جلد اوّل، صفحه 430 و 431.

تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 360

شأن نزول: بعضى از اعراب چون به حج مى‌رفتند تجارت نمى‌كردند و آن را گناه مى‌دانستند، و چون دهه ذى الحجه مى‌شد از خريد و فروش دست برمى‌داشتند. و جمعى از تاجران كه به حج آمدندى مى‌گفتند: داج لا حاج يعنى اينها مكاريان باشند نه حاجيان؛ حق تعالى آيه شريفه نازل فرمود:

لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ‌: نيست بر شما گناهى، أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ‌:

از آنكه طلب كنيد در راه حج و موسم آن فضل و روزى را از پروردگار خود بواسطه تجارت، و معامله شما را از فيض حج بى‌بهره نسازد. فَإِذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفاتٍ‌: پس چون برگرديد با جمعيت از عرفات، فَاذْكُرُوا اللَّهَ‌: پس ياد كنيد خدا را به تلبيه و تهليل، عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ‌: نزديك مشعر الحرام كه محل مشهور است.

بيان- تسميه عرفات چنانچه از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام مروى است كه فرمود: جبرئيل عليه السّلام مناسك حج را به حضرت ابراهيم عليه السّلام تعليم نمود، حضرت فرمود: عرفت عرفت‌ «1».

و تسميه مشعر از اشعار به معنى علامات كه آثار اطاعت بندگان هويدا و آشكار است. و تسميه آن به حرام به جهت حرمت آنست و آن را (مزدلفه) نيز گويند به معنى نزديك، زيرا مردمان در آنجا نزديك بهم باشند، يا به سبب اجتماع آدم عليه السّلام و حوا عليها السّلام مى‌باشد در آن.

وَ اذْكُرُوهُ كَما هَداكُمْ‌: و ياد كنيد خدا را در مشعر الحرام به تلبيه و تهليل و دعا، چنانچه هدايت فرمود شما را به تعليم مناسك و ارشاد و سعادت و خير، زيرا شكر نعمت هدايت واجب است. وَ إِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ‌:

و بدرستى كه بوديد شما پيش از اين هدايت، يا قبل از بعثت هادى مطلق كه حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است، لَمِنَ الضَّالِّينَ‌: هر آينه‌


«1» تفسير مجمع البيان، جلد اوّل، صفحه 295.

تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 361

از جمله گمراهان و جاهلان به ايمان و دين و احكام، يا نبوديد شما قبل از اين مگر از گمراهان و جاهلان به احكام اسلام (در اين صورت «ان» نافيه يا مخفّفه از مثقله است).


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّكُمْ فَإِذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ وَ اذْكُرُوهُ كَما هَداكُمْ وَ إِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ (198)

ترجمه‌

نيست بر شما گناهى كه بجوئيد بخشش را از پروردگارتان پس چون برگشتيد از عرفات پس ياد كنيد خدا را نزد مشعر الحرام و ياد كنيد او را چنانچه راهنمائى كرد شما را و اگرچه بوديد پيش از آن هر آينه از گمراهان..

تفسير

در مجمع از ائمه عليهم السلام نقل نموده كه مردم تصور مينمودند كه در سفر حج تجارت حرام است خداوند باين آيه رفع توهم آنها را فرمود و در روايتى فضل بمغفرت تفسير شده و عياشى از حضرت صادق (ع) روايت نموده كه فضل رزق است وقتى شخص از احرام بيرون آمد و از اعمال فارغ شد در موسم مشغول خريد و فروش شود مانعى ندارد و افاضه اصلا در ريزش آب بكثرت استعمال ميشود و مراد اينجا كوچ نمودن از عرفات است دست جمع كه شعار اسلام باشد در تفسير امام (ع) است كه وقتى از عرفات كوچ كرديد و بمشعر الحرام رسيديد ياد كنيد خدا را بذكر كرم و نعم و صلوات بر نبى اكرم و وصى معظم او امام متقيان و به تلبيه و تهليل و دعا و نماز مغرب و عشا بيك اذان نيز تفسير شده است و ياد كنيد خدا را چنانچه هدايت نمود شما را بدين خود و ايمان برسول خود و گفته شده است و ياد كنيد خدا را به‌


جلد 1 صفحه 253

نيكى چنانچه هدايت نمود شما را بنيكى و گفته شده است ياد كنيد خدا را ياديكه برابرى كند با هدايت او شما را و بنظر حقير اين ممكن نيست‌

از دست و زبان كه برآيد

كز عهده شكرش بدر آيد

فيض ره فرموده كاف در اين مقامات از براى تشبيه نيست بلكه براى تعليل طلب است بوجود مقتضى آن و آنكه مطلوب بيجا نيست بلكه بجا و بموقع است و مراد آنست كه ياد كنيد خدا را در مقابل هدايت او شما را چون او هدايت كرد شما را پس سزاوار است كه ياد كنيد شما او را و اين كلام نظائر بسيار دارد و بر بسيارى از اعلام اشتباه شده است و بنظر حقير كاف در اين مقامات براى تعليل نيست بلكه همان براى تشبيه است نهايت آنكه از تشبيه استفاده تعليل ميشود چون اين امر ارتكازى عقلى است كه در مقابل احسان بايد احسان نمود و در مقابل تعدى تعدى و در مقابل نعمت شكر و سپاس بهمان اندازه اقلا در صورت امكان خداوند ميفرمايد نيكى كنيد بياد من مانند آنكه نيكى نمودم من بهدايت شما نهايت آنكه نيكى بنده كه شكر- گذارى است در حدود وسع و امكان او است و چون اين از قضايائيست كه قياسات آنها با آنها است افاده علت مينمايد نه آنكه كاف در معنى علت استعمال شده باشد و مردم قبل از هدايت الهى به بيان احكام و طريقه عبادت در زمره جهال و گمراهان بودند نمى‌دانستند چگونه بايد اطاعت و عبادت ولى النعم خود را نموده با ياد او شاد و در گلشن عبوديت او چون سرو و شمشاد ثابت و آزاد باشند.

بلبل از فيض گل آموخت سخن‌ور نبود

اينهمه قول و غزل تعبيه در منقارش‌

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


لَيس‌َ عَلَيكُم‌ جُناح‌ٌ أَن‌ تَبتَغُوا فَضلاً مِن‌ رَبِّكُم‌ فَإِذا أَفَضتُم‌ مِن‌ عَرَفات‌ٍ فَاذكُرُوا اللّه‌َ عِندَ المَشعَرِ الحَرام‌ِ وَ اذكُرُوه‌ُ كَما هَداكُم‌ وَ إِن‌ كُنتُم‌ مِن‌ قَبلِه‌ِ لَمِن‌َ الضّالِّين‌َ (198)

(‌بر‌ ‌شما‌ بزه‌ نيست‌ ‌که‌ فضلي‌ ‌از‌ جانب‌ پروردگارتان‌ طلب‌ كنيد (تحصيل‌ معاش‌ كنيد) ‌پس‌ هنگامي‌ ‌که‌ ‌از‌ عرفات‌ كوچ‌ كرديد نزد مشعر الحرام‌ خداي‌ ‌را‌ ياد كنيد، و ‌او‌ ‌را‌ ياد كنيد چنانچه‌ ‌شما‌ ‌را‌ راهنمايي‌ نمود و ‌اگر‌ چه‌ ‌شما‌ پيش‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌از‌ گمراهان‌ بوديد) لَيس‌َ عَلَيكُم‌ جُناح‌ٌ جناح‌ بمعني‌ بزه‌ و گناه‌ ‌است‌ ‌يعني‌ گناهي‌ ‌بر‌ ‌شما‌ نيست‌ و ضرري‌ باعمال‌ حج‌ ‌شما‌ نميزند.

أَن‌ تَبتَغُوا فَضلًا مِن‌ رَبِّكُم‌ ابتغاء فضل‌ ‌يعني‌ طلب‌ روزي‌ و تحصيل‌ معاش‌


1‌-‌ كتاب‌ العقل‌ و الجهل‌ ص‌ 11 حديث‌ 3

جلد 2 - صفحه 373

‌از‌ طريق‌ كسب‌ و تجارت‌ و نحو اينها چنانچه‌ ‌در‌ سوره‌ جمعه‌ ميفرمايد فَإِذا قُضِيَت‌ِ الصَّلاةُ فَانتَشِرُوا فِي‌ الأَرض‌ِ وَ ابتَغُوا مِن‌ فَضل‌ِ اللّه‌ِ«1» و روزي‌ و آنچه‌ ‌از‌ راه‌ كسب‌ و تجارت‌ و ساير طرق‌ مشروعه‌ بدست‌ ميآيد ‌به‌ فضل‌ ‌از‌ جانب‌ پروردگار تعبير نموده‌ زيرا آنچه‌ ‌به‌ بندگان‌ ‌از‌ طريق‌ اسباب‌ ميرسد مانند تجارت‌، صنعت‌، زراعت‌ و امثال‌ اينها ‌در‌ حقيقت‌ ‌از‌ جانب‌ پروردگار ‌است‌ و فيّاض‌ ‌علي‌ الاطلاق‌ و مسبب‌ الاسباب‌ ذات‌ اقدس‌ حق‌ تبارك‌ و ‌تعالي‌ ‌است‌.

فَإِذا أَفَضتُم‌ مِن‌ عَرَفات‌ٍ افاضة بمعني‌ كوچ‌ كردن‌ بالاجتماع‌ ‌است‌ ‌يعني‌ هنگامي‌ ‌که‌ دسته‌ جمعي‌ ‌از‌ عرفات‌ حركت‌ كرديد، ‌که‌ ‌پس‌ ‌از‌ وقوف‌ بعرفات‌ ‌که‌ ركن‌ اعظم‌ حج‌ ‌است‌ و واجب‌ ‌است‌ ‌بر‌ تمام‌ حجاج‌ ‌که‌ ‌از‌ اول‌ زوال‌ روز عرفه‌ ‌تا‌ مغرب‌ شرعي‌ ‌در‌ صحراي‌ عرفات‌ وقوف‌ كنند بايد مجتمعا ‌از‌ آنجا ‌براي‌ مشعر حركت‌ نمايند بلكه‌ مستحب‌ّ ‌است‌ نماز مغرب‌ ‌را‌ تأخير انداخته‌ و ‌با‌ نماز عشاء بيك‌ اذان‌ و 2 اقامه‌ بدون‌ فاصله‌ ‌در‌ آنجا بجاي‌ آورند.

و ‌در‌ وجه‌ تسميه‌ ‌اينکه‌ روز بعرفه‌ و ‌اينکه‌ مكان‌ بعرفات‌ مفسرين‌ وجوهي‌ ذكر كرده‌اند ‌که‌ بعضي‌ ‌آنها‌ ‌از‌ نظر شيعه‌ مردود ‌است‌ مانند اينكه‌ حضرت‌ ابراهيم‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ روز و ‌در‌ ‌اينکه‌ مكان‌ شناخت‌ ‌که‌ خواب‌ ‌او‌ راجع‌ بذبح‌ اسمعيل‌ رحماني‌ ‌است‌ و برخي‌ ديگر مدرك‌ معتبري‌ ندارد و بمناسبت‌ معني‌ لغوي‌ ‌آن‌ ذكر ‌شده‌ ‌است‌ و آنچه‌ بنظر ميرسد و شايد ‌از‌ ميان‌ وجوه‌ بواقع‌ اقرب‌ ‌باشد‌ اينست‌ ‌که‌ مناسك‌ حج‌ ‌از‌ زمان‌ حضرت‌ ابراهيم‌ و اسمعيل‌ و همچنين‌ ‌در‌ ميان‌ بني‌ اسمعيل‌ ‌تا‌ ظهور پيغمبر اسلام‌ معمول‌ بوده‌ و ‌از‌ زمان‌ پيغمبر اسلام‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌الي‌ الان‌ و ‌تا‌ قيامت‌ معمول‌ خواهد ‌بود‌ و اسامي‌ ‌اينکه‌ روزها و مواضع‌، بمناسبت‌ اعمال‌ و مناسكي‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌آن‌ روز ‌ يا ‌ ‌در‌ ‌آن‌ موضع‌ بجا آورده‌ ميشود و چون‌ حاج‌ ‌از‌ اطراف‌ عالم‌ بطور پراكنده‌


1‌-‌ سوره‌ جمعه‌ ‌آيه‌ 8

جلد 2 - صفحه 374

‌براي‌ اعمال‌ حج‌ حركت‌ ميكنند و اولين‌ اجتماع‌ ‌آنها‌ ‌در‌ يك‌ محل‌ معين‌ ‌در‌ روز عرفه‌ و صحراي‌ عرفات‌ ‌است‌ و ‌در‌ ‌اينکه‌ روز و ‌در‌ ‌آن‌ محل‌ ‌با‌ يكديگر آشنايي‌ پيدا ميكنند ‌آن‌ روز ‌را‌ عرفه‌ و ‌آن‌ صحرا ‌را‌ عرفات‌ گفتند و شايد تعبير بجمع‌ ‌از‌ ‌آن‌ جهت‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ مكان‌ وسيع‌ ‌است‌ و ‌هر‌ دسته ‌در‌ گوشه مجتمع‌ ‌شده‌ و ‌با‌ ‌هم‌ آشنا ميشوند.

فَاذكُرُوا اللّه‌َ عِندَ المَشعَرِ الحَرام‌ِ امر بذكر امر مستحبي‌ ‌است‌ ولي‌ وقوف‌ بمشعر واجب‌ و يكي‌ ‌از‌ اركان‌ حج‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌تا‌ طلوع‌ آفتاب‌ روز عيد بايد ‌در‌ آنجا وقوف‌ كنند و ‌اينکه‌ مكان‌ ‌را‌ مزدلفه‌ نيز مينامند.

و تسميه‌ بمشعر باين‌ مناسبت‌ ‌است‌ ‌که‌ محل‌ عبادت‌ ‌است‌ و ‌در‌ مجمع‌ البحرين‌ دارد ‌که‌ «يسمّي‌ ‌کل‌ موضع‌ للمنسك‌ مشعرا» و تعبير بمشعر الحرام‌ ‌براي‌ اينست‌ ‌که‌ داخل‌ ‌در‌ حدّ حرم‌ ‌است‌ بخلاف‌ عرفات‌ ‌که‌ خارج‌ ‌از‌ حدّ ‌است‌ و تسميه‌ بمزدلفه‌ ‌براي‌ اينست‌ ‌که‌ ‌در‌ آنجا تقرب‌ بعبادت‌ ميجويند و ‌ يا ‌ ‌براي‌ اينكه‌ ‌آن‌ مكان‌ نزديك‌ بمعني‌ و مكه‌ ‌است‌ ‌اگر‌ ‌از‌ زلفي‌ بمعني‌ قرب‌ و نزديكي‌ ‌باشد‌ و ‌ يا ‌ ‌براي‌ اينست‌ ‌که‌ شب‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ مكان‌ ميمانند ‌اگر‌ ‌از‌ زلفا ‌من‌ الليل‌ ‌باشد‌.

وَ اذكُرُوه‌ُ كَما هَداكُم‌ ‌هم‌ چنان‌ ‌که‌ خداوند ‌شما‌ ‌را‌ بدين‌ اسلام‌ و طرق‌ وصول‌ بهشت‌ و احكام‌ و معالم‌ دين‌ و بالاخص‌ مناسك‌ حج‌ هدايت‌ فرمود ‌شما‌ نيز ‌او‌ ‌را‌ ياد كنيد و شكرانه‌ ‌اينکه‌ نعمت‌ بزرگ‌ ‌را‌ بجاي‌ آوريد.

وَ إِن‌ كُنتُم‌ مِن‌ قَبلِه‌ِ لَمِن‌َ الضّالِّين‌َ و ‌شما‌ قبل‌ ‌از‌ اسلام‌ و پيش‌ ‌از‌ تعليم‌ معالم‌ ‌آن‌ ‌از‌ گمراهان‌ بوديد و نه‌ متدين‌ بدين‌ حق‌ و نه‌ متنسك‌ بمناسك‌ ‌آن‌ بوديد و عبادت‌ ‌شما‌ ‌در‌ مسجد الحرام‌ عبادت‌ بت‌ و صفير و كف‌ ‌بر‌ كف‌ زدن‌ ‌بود‌ چنانچه‌ ‌در‌ ‌آيه‌ ديگر مي‌فرمايد: ما كان‌َ صَلاتُهُم‌ عِندَ البَيت‌ِ إِلّا مُكاءً وَ تَصدِيَةً«1»


1‌-‌ ‌سورة‌ انفال‌ ‌آيه‌ 35

375

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 198)- در این آیه به رفع پاره‌ای از اشتباهات در زمینه مسأله حجّ پرداخته می‌فرماید: «گناهی بر شما نیست که از فضل پروردگارتان (و منافع اقتصادی در ایام حجّ) بر خوردار شوید» (لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّکُمْ).

در زمان جاهلیت هنگام مراسم حجّ هر گونه معامله و تجارت و بارکشی و مسافربری را گناه می‌دانستند و حجّ کسانی را که چنین می‌کردند باطل می‌شمردند آیه فوق این حکم جاهلی را بی‌ارزش و باطل اعلام کرد و فرمود هیچ مانعی ندارد که در موسم حجّ از معامله و تجارت حلال که بخشی از فضل خداوند بر بندگان است بهره گیرید و یا کار کنید و از دست رنج خود استفاده کنید، علاوه بر این، مسافرت مسلمانان از نقاط مختلف به سوی خانه خدا می‌تواند پایه و اساسی برای یک جهش اقتصادی عمومی در جوامع اسلامی گردد.

سپس در ادامه همین آیه عطف توجه به مناسک حجّ کرده می‌فرماید:

«هنگامی که از عرفات کوچ کردید خدا را در نزد مشعر الحرام یاد کنید» (فَإِذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفاتٍ فَاذْکُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ).

«او را یاد کنید همان گونه که شما را هدایت کرد هر چند پیش از آن از گمراهان بودید» (وَ اذْکُرُوهُ کَما هَداکُمْ وَ إِنْ کُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّینَ).

نکات آیه

۱ - جواز کسب و کار، در هنگام انجام مناسک حج (الحج اشهر معلومات ... لیس علیکم جناح ان تبتغوا فضلا) جمله «لیس علیکم ...»، ناظر به کسب و کار در حج و هنگام انجام مناسک است ; به دلیل وقوع آن در بین احکام حج. علاوه بر اینکه کسب و کار در زمانهاى دیگر، محل شبهه نیست تا نفى و یا اثبات شود.

روایات و احادیث

۲ - ممنوعیّت فعالیتهاى اقتصادى در حج، پندار غلط برخى از مسلمانان صدر اسلام (لیس علیکم جناح ان تبتغوا فضلا) برخى از مسلمانان، خرید و فروش را در حج گناه مى شمردند که با این آیه، این تصوّر دفع شد. (مجمع البیان.)[۴].

۳ - ارزش و اهمیّت کسب و کار (ان تبتغوا فضلا من ربکم) به کار بردن کلمه «فضلا من ربکم» براى سود کسب و کار، حاکى از اهمیّت و ارزش آن است.

۴ - رزق و روزى آدمیان، فضل خداوند است. (فضلا من ربّکم)

۵ - تفضل خدا بر بندگان، پرتوى از ربوبیّت او (فضلا من ربّکم)

۶ - وقوف به عرفات، از مناسک حج (فاذا افضتم من عرفات) کوچ کردن (افاضه) از عرفات بر فرض وقوف به آن است ; بنابراین وقوف به عرفات مفروض و مسلّم گرفته شده است.

۷ - وجوب رفتن و وقوف به مَشعرالحرام، پس از وقوف در عرفات (فاذا افضتم من عرفات فاذکروا اللّه عند المشعرالحرام) لازمه وجوب ذکر خداوند در مشعرالحرام پس از وقوف به عرفات، وجوب رفتن و بودن (وقوف) در مشعرالحرام است.

۸ - وجوب ذکر خداوند در مَشعرالحرام (فاذکروا اللّه عند المشعرالحرام)

۹ - قِداست سرزمین مَشعرالحرام (فاذکروا اللّه عند المشعرالحرام) توصیف «مَشعر» به «الحرام»، دلالت بر قداست و احترام خاص آن سرزمین مى کند.

۱۰ - کیفیّت ذکر خداوند در مشعرالحرام، باید طبق دستور وى باشد. (فاذکروا اللّه ... و اذکروه کما هدیکم) «کما هدیکم» اى کما علّمکم. (همان گونه که به شما آموخت.)

۱۱ - چگونگى ذکر خداوند، باید طبق تعلیم الهى باشد. (و اذکروه کما هدیکم) با توجّه به توضیح فیش قبل

۱۲ - لزوم ذکر خداوند، در برابر نعمت هدایت (و اذکروه کما هدیکم) بنابر اینکه «کاف» در «کما» براى تعلیل باشد.

۱۳ - ذکر خداوند، باید مناسب نعمتِ هدایت الهى باشد. (و اذکروه کما هدیکم)

۱۴ - خداوند، هادى و معلّم انسانها (کما هدیکم)

۱۵ - انسان، بدون هدایت الهى در گمراهى است. (و ان کنتم من قبله لمن الضالین)

۱۶ - گمراهى مردم، پیش از اسلام (و ان کنتم من قبله لمن الضالین)

۱۷ - جواز خرید و فروش، در ایّام حجّ، بعد از خروج از احرام و اتمام مناسک (لیس علیکم جناح ان تبتغوا فضلا من ربّکم) امام صادق (ع) درباره قول خداوند «لیس علیکم ...» فرمود: یعنى الرّزق اذا احلّ الرّجل من احرامه و قضى نسکه فلیشترو لیبع فى الموسم[۵].

۱۸ - خطاب جبرئیل به حضرت ابراهیم، در عرفات: «اعرف بها مناسکک و اعترف بذنبک» سبب نامگذارى عرفات به این نام (فاذا افضتم من عرفات) امام باقر (ع) و امام صادق (ع): ... فقال «جبرئیل» هذه عرفات، فاعرف بها مناسکک و اعترف بذنبک فسمّى عرفات[۶].

موضوعات مرتبط

  • احکام: ۱، ۶، ۷، ۸، ۱۰، ۱۷
  • ابراهیم (ع): ابراهیم (ع) و جبرئیل ۱۸
  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۲
  • اماکن مقدس: ۹
  • انسان: روزى انسان ۴
  • تاریخ مقارن بعثت: ۱۶
  • جاهلیت: تاریخ جاهلیت ۱۶ ; عقیده جاهلیت ۲
  • جبرئیل: ۱۸
  • حج: احکام حج ۱، ۶، ۷، ۸، ۱۰، ۱۷ ; کار در حج ۱ ; معامله در حج ۱، ۲، ۱۷
  • خدا: ربوبیّت خدا ۵ ; فضل خدا ۵ ; نعمتهاى خدا ۱۲، ۱۳ ; هدایت خدا ۱۴، ۱۵
  • ذکر: ذکر خدا ۸، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳
  • عرفات: نامگذارى عرفات ۱۸ ; وقوف در عرفات ۶، ۷
  • کار: ارزش کار ۳
  • گمراهى: عوامل گمراهى ۱۵
  • مشعرالحرام: ذکر در مشعرالحرام ۸، ۱۰ ; قداست مشعرالحرام ۹ ; وقوف در مشعرالحرام ۷
  • معامله: ۱۷
  • نامها: نقش نامها ۱۸
  • واجبات: ۷، ۸
  • هدایت: نعمت هدایت ۱۳

منابع

  1. طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌۱، ص ۱۱۱.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۶۶.
  3. روض الجنان و مجمع البيان و بخارى.
  4. مجمع البیان، ج ۲، ص ۵۲۷ ; تفسیر برهان، ج ۱- ، ص ۲۰۱، ح ۲.
  5. تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۹۶، ح ۲۶۲ ; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۲۰۱، ح ۱.
  6. کافى، ج ۴، ص ۲۰۷، ح ۹ ; علل الشرایع، ج ۲، ص ۴۳۶، ح ۱، ب ۱۷۳.