البقرة ١٨٢

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۴۶ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

و کسی که از انحرافِ وصیت کننده (و تمایل یک‌جانبه او به بعض ورثه)، یا از گناه او (که مبادا وصیّت به کار خلافی کند) بترسد، و میان آنها را اصلاح دهد، گناهی بر او نیست؛ (و مشمولِ حکم تبدیلِ وصیّت نمی‌باشد.) خداوند، آمرزنده و مهربان است.

پس هر كه از انحراف يا گناه وصيّت كننده بيم داشت، و ميانشان سازش داد، گناهى بر او نيست. همانا خدا آمرزنده‌ى مهربان است
ولى كسى كه از انحراف [و تمايل بيجاى‌] وصيت‌كننده‌اى [نسبت به ورثه‌اش‌] يا از گناه او [در وصيت به كار خلاف‌] بيم داشته باشد و ميانشان را سازش دهد، بر او گناهى نيست، كه خدا آمرزنده مهربان است.
و هر کس بیم دارد که از وصیت موصی (به وارث او) جفا و ستمی رفته باشد و به اصلاح میان آنان پردازد بر او گناهی نیست و محققا خدا آمرزنده و مهربان است.
پس کسی که از انحراف وصیت کننده [در مورد حقوق ورثه] یا از گناه او [که به کار نامشروع و ناحقّی وصیت کند] بترسد، و میان ورثه [با تغییر دادن وصیت بر اساس احکام دین] اصلاح دهد، گناهی بر او نیست؛ یقیناً خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
هرگاه بيم آن رود كه وصيت‌كننده‌اى در وصيت خويش دستخوش ستم يا گناهى شده باشد، اگر كسى به اصلاح ميان آنان پردازد، مرتكب گناهى نشده است، كه خدا آمرزنده و مهربان است.
و هرکس که از وصیت‌کننده‌ای بیم اجحاف یا گناه داشته باشد و بین آنان [ورثه‌] آشتی دهد، گناهی بر او نیست که خداوند آمرزگار مهربان است‌
پس كسى كه از وصيت‌كننده‌اى ستم يا گناهى را بيم دارد، و از اينرو ميانشان سازش دهد او را گناهى نيست، همانا خدا آمرزگار و مهربان است.
کسی که از انحراف وصیّت‌کننده (از جاده‌ی عدالت) یا از گناه او (به سبب ترک قانون شریعت) بترسد (و آن انحراف و گناه و نزاعی را که بدین علّت میان ورثه درگرفته است، تبدیل و تغییر دهد) و صلح و صفا را میان آنان (که وصیّت برایشان شده یا وارثان مرده هستند) راه بیندازد، گناهی بر او نیست (و مشمول قانون تبدیل وصیّت نمی‌باشد). بی‌گمان خدا آمرزنده و مهربان است (و مغفرت خود را شامل او می‌سازد و پاداش نیکوکاریش را می‌دهد).
پس هر کس از انحراف (و تمایل بیجای) وصیت‌کننده‌ای یا از گناه تأخیرکننده‌ی خیر (در وصیت بر خلاف مصلحت) بیم داشته باشد، پس میانشان را سازش دهد، بر او هیچ گناهی نیست. همانا خدا پوشنده‌ی رحمتگر بر ویژگان است.
و کسی که بترسیده است از وصیّت‌کننده ستم یا گناهی را پس اصلاح افکنده است میان ایشان پس نیست گناهی بر او همانا خدا است آمرزنده مهربان‌


البقرة ١٨١ آیه ١٨٢ البقرة ١٨٣
سوره : سوره البقرة
نزول : ٩ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«خَافَ»: ترسید. در اینجا مراد، اطّلاع پیدا کرد و دانست، می‌باشد. «مُوصٍ»: وصیّت‌کننده. «جَنَفاً»: کناره‌گیری از حق، و عدول از روی خطا. «إثْم»: گناه. کناره‌گیری از حق و عدول از عدل از روی عمد. «أَصْلَحَ بَیْنَهُمْ»: میان ورثه و آنان که وصیّت برایشان شده است، صلح و صفا راه انداخت.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


«182» فَمَنْ خافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفاً أَوْ إِثْماً فَأَصْلَحَ بَيْنَهُمْ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ‌

پس كسى كه از انحراف وصيّت كننده (و تمايل بى‌جاى او به بعض ورثه) يا از گناه او (به اينكه به كار خلافى وصيّت كند،) بترسد و ميان آنها را اصلاح دهد، گناهى بر او نيست (و مشمول قانون مجازات تبديل وصيّت نمى‌شود،) همانا خداوند آمرزنده و مهربان است.

نکته ها

صاحب تفسير مجمع‌البيان كلمه‌ى «جنف» را به معناى تمايل به انحرافِ ناآگاهانه و كلمه‌ى «اثم» را به معناى گناه آگاهانه گرفته است.

آنچه در اسلام ممنوع شده، تغيير وتبديل وصيّت‌هاى صحيح است، ولى اگر وصيّت سبب فتنه و يا خلاف موازين شرع بود، تغيير آن اشكال ندارد. چنانكه اگر وصيّت كننده بيش از يك سوم اموالش را وصيّت كند، مى‌توان آن مقدار را كم كرد، اگر سفارش به گناه كرد، مى‌توان وصيّت را تغيير داد، يا اگر عمل به وصيّت ايجاد فتنه وفساد كند، مى‌توان زير نظر حاكم اسلامى در وصيّت تغييراتى داد. بنابراين در اسلام بن‌بست وجود ندارد وچون هدف تمام اعمال رسيدن به تقواست، مى‌توان براساس تقوا تمام موارد ضد تقوا را اصلاح كرد.

پیام ها

1- اصل اهمّ و مهمّ را بايد مراعات كرد. احترام به وصيّت مهمّ است، ولى رفع فتنه و اصلاح امور مسلمانان مهمّ‌تر است. «فَمَنْ خافَ ... فَأَصْلَحَ بَيْنَهُمْ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ»

جلد 1 - صفحه 281

2- تغيير وصيّت بايد براساس فتنه‌زدايى واصلاح باشد. «فَمَنْ خافَ ... فَأَصْلَحَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَمَنْ خافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفاً أَوْ إِثْماً فَأَصْلَحَ بَيْنَهُمْ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (182)

فَمَنْ خافَ مِنْ مُوصٍ‌: پس هر كه بترسد خواه وارث يا وصى يا حاكم يا مجتهد از وصيت كننده، جَنَفاً أَوْ إِثْماً: ميلى از حق به باطل بر وجه خطا يا عمد. يعنى هر كه بترسد از عاقبت عمل آنچه وصيت كند موصى از وصيت ناحق و غير مشروع، فَأَصْلَحَ بَيْنَهُمْ‌: پس اصلاح كند ميان ورثه و آنانكه براى آنها وصيت شده به اجراى آن بر طريق شرعى، فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ‌: پس هيچ گناهى نيست بر آن مصلح از اين تبديل، زيرا اين تبديل باطل است به حق به خلاف اول. إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ‌: بدرستى كه خداى تعالى آمرزنده است كسى را كه تبديل كند باطل را به حق، يعنى ثواب دهد مصلح را، مهربان است بر وصى كه از مضمون وصيت در نگذرد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَمَنْ خافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفاً أَوْ إِثْماً فَأَصْلَحَ بَيْنَهُمْ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (182)

ترجمه‌

پس هر كس به ترسد از وصيت كننده ناحق يا گناهى را پس اصلاح كند ميان آنها پس نيست گناهى بر او بدرستيكه همانا خداوند آمرزنده مهربان است.

تفسير

مراد از خوف توقع و علم است و در مجمع از حضرت باقر (ع) نقل نموده است كه جنف ميل از حق است از روى خطا و اثم از روى عمد است و در علل و عياشى از حضرت صادق (ع) روايت نموده است كه يعنى چون تعدى نمايد در وصيت و عياشى بر روايت اضافه نموده است و زياد نمايد بر ثلث و در فقيه از امير المؤمنين روايت نموده كه جنف در وصيت از كبائر است و در كافى و عياشى از حضرت باقر (ع) نقل نموده كه پرسيدند از قول خداوند تعالى فمن بدله بعد ما سمعه فرمود آيه بعد ناسخ او است يعنى اگر وصى بترسد كه وصيت موصى موجب تعدى از حق و خلاف رضاى خداوند باشد پس گناهى نيست بر او كه برگرداند آنرا بحق و آنچه رضاى خداوند در آنست از راه خير و در روايت كافى است كه خداوند اختيار داده است بوصى آنكه تغيير دهد وصيت را اگر بمعروف نباشد و در آن تجاوز


جلد 1 صفحه 223

باشد و برمى‌گرداند آنرا بمعروف بمقتضاى اين آيه و قمى از حضرت صادق (ع) روايت نموده است كه چون مرد وصيتى نمايد حلال نيست براى وصى كه تغيير دهد آنرا بلكه بايد عمل نمايد بر طبق وصيت مگر آنكه آن شخص وصيت كرده باشد برخلاف فرمان الهى كه در اين صورت نافرمانى كرده و ظلم نموده و وصى حق دارد كه رد نمايد آنرا بحق مانند آن مردى كه ورثه داشته باشد و تمام مال را از براى بعض ورثه خود قرار داده باشد و سايرين را محروم از ارث نموده باشد پس جائز است از براى وصى كه بوصيت او عمل ننمايد و مال را كما فرض اللّه تقسيم نمايد و اين معنى قول خداوند تعالى است جنفا او اثما پس جنف ميل ببعض ورثه است دون بعض و اثم آنستكه امر نمايند به بناى آتشكده و ميخانه و امثال آن و سزاوار است از براى وصى آنكه باين قبيل امور اقدام ننمايد خلاصه آنكه چون وصى ببيند وصيت برخلاف حق است چه از روى خطا باشد چه از روى عمد بايد صلح نمايد ميان ورثه و آنانكه وصيت براى آنها شده است و گناهى نيست بر او در اين تبديل زيرا كه تبديل باطل بحق است و خداوند در مقابل جنف و اثم وعده مغفرت و رحمت داده است تا مطابقه نمايد آنچه از طرف خداوند رسيده با آنچه از قبل بنده است.

تحقيقات اينكه در روايت كافى و عياشى از حضرت باقر (ع) نقل شده بود كه اين آيه ناسخ آيه قبل است بگمان حقير مراد مخصص است نظر بعموم و مفاد بدوى تبديل وصيت كه از آن آيه استفاده ميشود كه مطلقا جائز نيست و الا بعد التامل همان آيه هم بيش از اين دلالت نداشت كه وصيت نافذ را نميشود تبديل نمود و آنوصيت بمعروف است كه از آيه قبل از آن مستفاد شد شايد هم تذكير ضمير در فمن بدله اشاره بهمين نكته باشد كه معروف را نبايد تبديل نمود و اين قبيل اطلاقات در كلام ائمه اطهار بسيار است كه براى تقريب بذهن سامع ميفرمودند و خوف بنظر حقير بمعنى ترقب است اعم از آنكه يقينى باشد مانند آنكه وصيتى شده باشد و معلوم باشد كه بر باطل است يا ظنى باشد مانند آنكه وصيت ناحقيرا كه موصى عازم شده است بنمايد وصى مطلع شود چنانچه غالبا اتفاق مى‌افتد كه در صورت اول بايد تبديل نمايد او را در مقام عمل بوصيت و در صورت دوم در مقام انشاء يعنى بايد او را نصيحت كند و نگذارد چنين وصيتى را بنمايد و اينكه فرموده است گناهى بر او نيست براى آنستكه تبديل وصيت در نظر بدوى مطلقا جائز نبوده خداوند خواسته است اين امر سطحى ارتكازى را از اذهان‌


جلد 1 صفحه 224

خارج فرمايد و الا در اين قبيل موارد تبديل لازم است و جنف بنظر حقير تعدى از حق است مطلقا نهايت آنكه وقتى مقرون باثم شود چون آن ظاهر در عمد است بقرينه مقابله ظهور در خطا پيدا ميكند چون حمل كلام بر تاسيس اولى از تاكيد است و باين ملاحظه در تفاسير مخصوص بخطا شده و تعدى از حق هم اعم است از آنكه در اصل وصيت باشد چنانچه اشاره شد يا در مقدارش كه ثلث است كه وصيت در هيچ يك از دو صورت نافذ نيست نهايت آنكه در صورت دوم بامضاء ورثه نافذ ميشود.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَمَن‌ خاف‌َ مِن‌ مُوص‌ٍ جَنَفاً أَو إِثماً فَأَصلَح‌َ بَينَهُم‌ فَلا إِثم‌َ عَلَيه‌ِ إِن‌َّ اللّه‌َ غَفُورٌ رَحِيم‌ٌ (182)

(‌پس‌ كسي‌ ‌که‌ ‌از‌ وصيّت‌ كننده‌ انحراف‌ ‌از‌ حق‌ّ ‌ يا ‌ گناهي‌ ‌را‌ بترسد ‌پس‌ ‌بين‌ آنان‌ اصلاح‌ كند گناهي‌ ‌بر‌ ‌او‌ نيست‌، و محققا خداوند آمرزنده‌ و رحيم‌ ‌است‌) ‌اينکه‌ ‌آيه‌ بمنزله‌ استثناء ‌از‌ مفاد ‌آيه‌ سابقه‌ ‌است‌ و خلاصه‌ مفادش‌ اينست‌ ‌که‌ تغيير و تبديل‌ ‌در‌ وصيّت‌ گناه‌ و حرام‌ ‌است‌ مگر ‌در‌ دو مورد، يكي‌ وقتي‌ ‌که‌ موصي‌ ميل‌ و تجاوز ‌از‌ حق‌ كند و بورثه‌ ظلم‌ نمايد مثل‌ اينكه‌ وصيّت‌ ‌بر‌ ‌ما زاد ‌از‌ ثلث‌ كند و ورثه‌ امضاء ننمايند ‌ يا ‌ ‌براي‌ محروم‌ كردن‌ ورثه‌ بدروغ‌ بديوني‌ اقرار كند خصوصا ‌در‌ صورتي‌ ‌که‌ صغار داشته‌ ‌باشد‌ ‌ يا ‌ يكي‌ ‌از‌ ورثه‌ ‌را‌ انكار كند و ‌او‌ ‌را‌ ‌از‌ ارث‌ محروم‌ نمايد و امثال‌ اينها ‌از‌ انحاء ظلم‌ و اضرار، مورد دوم‌ اينكه‌ بامور محرمه‌ وصيت‌ نمايد چنانچه‌ ‌در‌ اقسام‌ وصيّت‌ تذكر داديم‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ دو صورت‌ عمل‌ بوصيت‌ حرام‌ ‌است‌ و ‌بر‌ وصي‌ واجب‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌بين‌ ورثه‌ اصلاح‌ كند بطوري‌ ‌که‌ نه‌ خلاف‌ شرعي‌ عمل‌ شود و نه‌ نارضايتي‌ ورثه‌ حاصل‌ گردد.

فَمَن‌ خاف‌َ تعبير بخوف‌ نمود نه‌ بعلم‌، ‌براي‌ تعميم‌، زيرا ‌در‌ بعض‌ موارد ظلم‌ و تجاوز ‌از‌ حق‌ معلوم‌ و محقق‌ ‌است‌ و ‌در‌ بعض‌ موارد منوط بنظر ورثه‌ ميباشد مانند وصيت‌ نسبت‌ بمازاد ‌از‌ ثلث‌، ‌که‌ ‌در‌ صورتي‌ ‌که‌ ورثه‌ كبار باشند و بتواند ‌آنها‌ ‌را‌ راضي‌ كند ظلم‌ نميشود و بايد بوصيت‌ عمل‌ كند و ‌ يا ‌ ‌اگر‌ بعضي‌ ‌از‌ ورثه‌ راضي‌ شوند نسبت‌ بسهم‌ ‌آن‌ بعض‌ بايد عمل‌ شود بنا ‌بر‌ ‌اينکه‌ چون‌ ‌در‌ بعض‌ موارد احتمال‌

جلد 2 - صفحه 325

ظلم‌ ‌است‌، لذا تعبير بخوف‌ فرموده‌ چون‌ ‌براي‌ وصي‌ وضع‌ آينده‌ معلوم‌ نيست‌ ‌که‌ ميتواند ‌آنها‌ ‌را‌ راضي‌ كند ‌ يا ‌ جنفي‌ واقع‌ نشود ‌ يا ‌ نميتواند، و باين‌ بيان‌ اشكال‌ ‌به‌ اينكه‌ خوف‌ نسبت‌ بآينده‌ ‌است‌ و وصيت‌ قبلا واقع‌ ‌شده‌ رفع‌ ميشود، زيرا ظلم‌ و تجاوز ‌از‌ حق‌ متفرع‌ ‌بر‌ عدم‌ حصول‌ رضاي‌ ورثه‌ ‌است‌ و ‌آن‌ نسبت‌ بآينده‌ ‌است‌ مِن‌ مُوص‌ٍ جَنَفاً أَو إِثماً جنف‌ بمعني‌ ميل‌ ‌از‌ حق‌ و ظلم‌ ‌است‌ چنانچه‌ ‌در‌ مجمع‌ البحرين‌ گفته‌ و ‌آن‌ ‌در‌ موردي‌ ‌است‌ ‌که‌ عمل‌ بوصيت‌ اضرار بورثه‌ و ظلم‌ ‌در‌ حق‌ ‌آنها‌ ‌باشد‌ مانند وصيّت‌ بمازاد ‌از‌ ثلث‌ و نحو ‌آن‌ چنانچه‌ گذشت‌ و اما ‌اگر‌ ديگران‌ بورثه‌ ظلم‌ كنند ‌ يا ‌ كسي‌ مدعي‌ طلب‌ ‌از‌ ميّت‌ شود بايد بقدر امكان‌ ‌در‌ دفع‌ و رفع‌ ‌آن‌ ‌بر‌ آيد و مراد ‌از‌ اثم‌ موردي‌ ‌است‌ ‌که‌ وصيت‌ بحرام‌ كرده‌ ‌باشد‌ چنانچه‌ قبلا متذكر شديم‌ ‌که‌ بايد ‌آن‌ ‌را‌ تغيير داد فَأَصلَح‌َ بَينَهُم‌ مرجع‌ ضمير بينهم‌ راجع‌ بورثه‌ و كساني‌ ‌است‌ ‌که‌ درباره‌ ‌آنها‌ وصيت‌ ‌شده‌ چنان‌ ‌که‌ مقام‌ ‌بر‌ ‌آن‌ دلالت‌ دارد و اصلاح‌ ‌بين‌ آنان‌ باينست‌ ‌که‌ وصيت‌ ‌را‌ ‌از‌ طريق‌ جور و انحراف‌ بطريق‌ حق‌ و عدالت‌ ردّ كند و ‌در‌ موردي‌ ‌که‌ بحرام‌ وصيّت‌ نموده‌ عمل‌ نكند و بالجمله‌ ‌در‌ موارد ‌غير‌ مشروع‌ بطريق‌ مشروع‌ رهبري‌ كند.

فَلا إِثم‌َ عَلَيه‌ِ ‌يعني‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ صورت‌ تبديل‌ و اصلاح‌ وصيّت‌ گناهي‌ ‌براي‌ مصلح‌ ندارد بلكه‌ مأجور و مثاب‌ خواهد ‌بود‌.

إِن‌َّ اللّه‌َ غَفُورٌ رَحِيم‌ٌ اشاره‌ ‌به‌ اينكه‌ عمل‌ بوصيّت‌ و اصلاح‌ ‌بين‌ ورثه‌ و موصي‌ ‌لهم‌ باعث‌ غفران‌ ذنوب‌ وصي‌ّ و موصي‌ و موصي‌ ‌له‌ و ورثه‌ ميشود و علاوه‌ ‌بر‌ مغفرت‌ مورد تفضلات‌ و رحمت‌ الهي‌ قرار ميگيرند

326

برگزیده تفسیر نمونه


اشاره

(آیه 182)- تا به اینجا این حکم اسلامی کاملا روشن شد که هر گونه تغییر

ج1، ص160

و تبدیل در وصیتها به هر صورت و به هر مقدار باشد گناه است، اما از آنجا که هر قانونی استثنایی دارد، در این آیه می‌گوید: «هر گاه وصی بیم انحرافی در وصیت کننده داشته باشد- خواه این انحراف ناآگاهانه باشد یا عمدی و آگاهانه- و آن را اصلاح کند گناهی بر او نیست (و مشمول قانون تبدیل وصیت نمی‌باشد) خداوند آمرزنده و مهربان است» (فَمَنْ خافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفاً أَوْ إِثْماً فَأَصْلَحَ بَیْنَهُمْ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ).

1- فلسفه وصیّت:

از قانون ارث تنها یک عده از بستگان آن هم روی حساب معینی بهره‌مند می‌شوند در حالی که شاید عده دیگری از فامیل، و احیانا بعضی از دوستان و آشنایان نزدیک، نیاز مبرمی به کمکهای مالی داشته باشند.

و نیز در مورد بعضی از وارثان گاه مبلغ ارث پاسخگوی نیاز آنها نیست، لذا در کنار قانون ارث قانون وصیت را قرار داده و به مسلمانان اجازه می‌دهد نسبت به یک سوم از اموال خود (برای بعد از مرگ) خویش تصمیم بگیرند.

از اینها گذشته گاه انسان مایل است کارهای خیری انجام دهد، اما در زمان حیاتش به دلایلی موفق نشده، منطق عقل ایجاب می‌کند برای انجام این کارهای خیر لا اقل برای بعد از مرگش محروم نماند. مجموع این امور موجب شده است که قانون وصیت در اسلام تشریع گردد.

در روایات اسلامی تأکیدهای فراوانی در زمینه وصیت شده از جمله، در حدیثی از پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله می‌خوانیم: «کسی که بدون وصیت از دنیا برود مرگ او مرگ جاهلیت است».

2- عدالت در وصیّت:

در روایات اسلامی تأکیدهای فراوانی روی «عدم جور» و «عدم ضرار» در وصیت دیده می‌شود که از مجموع آن استفاده می‌شود همان اندازه که وصیت کار شایسته و خوبی است تعدی در آن مذموم و از گناهان کبیره است در حدیثی از امام باقر علیه السّلام می‌خوانیم که فرمود: «کسی که در وصیتش عدالت را رعایت کند همانند این است که همان اموال را در حیات خود در راه خدا

ج1، ص161

داده باشد. و کسی که در وصیتش تعدی کند نظر لطف پروردگار در قیامت از او بر گرفته خواهد شد».

نکات آیه

۱ - اگر وصیتهاى مالى ناعادلانه باشد و موجب مشاجره میان صاحبان منفعت شود، مى توان وصیت کننده را به تغییر وصیتش واداشت. (فمن خاف من موص جنفاً أو إثماً فاصلح بینهم فلا إثم علیه) «جنف» به معناى ستم و میل به باطل است - که به مناسبت مورد - مقصود وصیت غیر متعارفى است که در حق بازماندگان ستم محسوب مى شود. مراد از «إثماً» نیز همین معناست و مقصود از «فأصلح بینهم»: واداشتن وصیت کننده است. به اینکه وصیت ناعادلانه خویش را بگونه اى تغییر دهد که احتمال مشاجره و نزاعى که ممکن است بر اثر آن وصیت ناعادلانه پیش بیاید، منتفى گردد.

۲ - در جواز تغییر وصیتهاى ناعادلانه و ترغیب وصیت کننده به تغییر آن، تفاوتى میان صورت عمد و سهو نیست. (فمن خاف من موص جنفاً أو إثماً فاصلح بینهم فلا إثم علیه) چنانچه گذشت مقصود از «جنفاً» و «إثماً» وصیت ناعادلانه است. این تقسیم حاوى این نکته است که: وصیت ناعادلانه چه عمدى باشد - که در این صورت وصیت کننده گنهکار است - و چه سهوى و بدون توجّه، شایسته تغییر و تبدیل است.

۳ - وصیتهاى ناعادلانه اگر از سرعمد باشد، گناه است. (فمن خاف من موص جنفاً أو إثماً)

۴ - احتمال ناعادلانه بودن وصیت و منجر شدن آن به مشاجره صاحبان منفعت، در جواز واداشتن وصیت کننده به تغییر آن، کافى است. (فمن خاف ... فلا إثم علیه) برداشت فوق از به کارگیرى کلمه «خاف» به دست مى آید.

۵ - واداشتن وصیت کننده به تغییر وصیتهاى ناعادلانه، مصداق حرمت تبدیل وصیت نبوده و وادار کننده، گنهکار نیست. (فمن بدله ... فإنما إثمه على الذین یبدلونه ... فمن خاف ... فلا إثم علیه)

۶ - تغییر وصیتهاى ناعادلانه میت، جایز و تغییر دهنده گنهکار نیست. (فمن خاف من موص جنفاً أو إثماً فاصلح بینهم فلا إثم علیه) مى توان آیه شریفه را در فرض حیات وصیت کننده تصویر کرد و نیز مى توان زمان آن را پس از مرگ وى دانست. برداشتهاى قبلى بر مبناى نخست و برداشت فوق، بر اساس فرض دوم است.

۷ - خداوند، غفور (آمرزنده گناهان) و رحیم (مهربان) است. (إن اللّه غفور رحیم)

۸ - اهمیّت والاى محافظت بر وصیتهاى عادلانه و مصون داشتن آن از تغییر و تبدیل (فمن خاف ... فلا إثم علیه إن اللّه غفور رحیم) جمله « إن اللّه غفور رحیم» را مى توان در ارتباط با شخصى که عهده دار تغییر وصیت ناعادلانه است، دانست. بر این فرض، سخن از مغفرت گناه در کارى شایسته و بجا، اشاره به این دارد که تغییر وصیت، امرى بس نارواست به گونه اى که اگر وصیت ناعادلانه باشد و وصى نیز به تغییر آن مجاز باشد، گویا امر خلافى را مرتکب شده و نیازمند مغفرت الهى است.

۹ - عمل به وصیتهاى ناعادلانه میت واجب نیست. (فمن خاف من موص جنفاً أو إثماً فاصلح بینهم فلا إثم علیه)

۱۰ - وصى میت، داراى حق ولایت در تغییر و اصلاح وصیتهاى ناعادلانه میت (فمن خاف من موص جنفاً أو إثماً فاصلح بینهم فلا إثم علیه)

۱۱ - چنانچه وصیت ناعادلانه تبدیل و اصلاح شود، خداوند گناه وصیت کننده را خواهد بخشید. (فمن خاف من موص جنفاً أو إثماً فاصلح بینهم فلا إثم علیه إن اللّه غفور رحیم) در برداشت فوق «إن اللّه غفور» در ارتباط با گناه وصیت کننده (فمن خاف من موص ... إثماً) ملاحظه شده است.

۱۲ - ولایت مؤمنان بر یکدیگر در اصلاح اعمال خلاف * (فمن خاف من موص جنفاً أو إثماً فاصلح بینهم فلا إثم علیه)

روایات و احادیث

۱۳ - از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند « جنفاً أو إثماً» روایت شده است: «فالجنف المیل إلى بعض ورثته دون بعض: و الاثم ان یأمر بعمارة النیران و اتخاذ المسکر فیحل للوصى ان لایعمل بشىء من ذلک;[۱] مراد از «جنف» تمایل به بعضى از ورثه است و مراد از «اثم» این است که دستور به ساختن آتشکده و ساختن شراب دهد، پس براى وصى جایز است که به آنها عمل نکند».

۱۴ - «عن ابى عبداللّه(ع) فى قوله: «فمن خاف من موص جنفاً أو إثماً» قال: یعنى إذا اعتدى فى الوصیة اذا زاد على الثلث;[۲] از امام صادق(ع) درباره آیه «فمن خاف من موص جنفاً أو إثماً» روایت شده است; یعنى، هنگامى که در وصیت، از اعتدال خارج گردد و بیش از ثلث را وصیت کند».

موضوعات مرتبط

  • احکام: ۱، ۲، ۴، ۵، ۶، ۹، ۱۰
  • اسماء و صفات: رحیم ۷; غفور ۷
  • خدا: آمرزش خدا ۱۱
  • عدالت: اهمیّت عدالت ۱، ۲، ۵، ۶، ۹، ۱۰
  • گناه: موارد گناه ۳
  • مؤمنان: اصلاحگرى مؤمنان ۱۲; ولایت مؤمنان ۱۲
  • وصیت: آثار وصیت ناعادلانه ۴; احکام وصیت ۱، ۲، ۴، ۵، ۶، ۹، ۱۰; اختیارات وصى در وصیت ۱۰; اهمیّت وصیت ۸; بى عدالتى در وصیت ۱۴; تغییر جایز وصیت ۱، ۲، ۴، ۵، ۶، ۱۰، ۱۳; تغییر وصیت ۸، ۱۱; شرایط تغییر وصیت ۱، ۴، ۱۰; عمل به وصیت ۹; گناه وصیت ناعادلانه ۳، ۱۱; وصیت مالى ۱; وصیت ناعادلانه ۱، ۲، ۴، ۵، ۶، ۹، ۱۰

منابع

  1. تفسیر قمى، ج ۱، ص ۶۵; نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۶۱- ، ح ۵۴۰.
  2. علل الشرایع، ج ۲، ص ۵۶۷، ح ۴; نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۶۱، ح ۵۳۹.