البقرة ١٧٨

از الکتاب
کپی متن آیه
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ‌ آمَنُوا کُتِبَ‌ عَلَيْکُمُ‌ الْقِصَاصُ‌ فِي‌ الْقَتْلَى‌ الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثَى‌ بِالْأُنْثَى‌ فَمَنْ‌ عُفِيَ‌ لَهُ‌ مِنْ‌ أَخِيهِ‌ شَيْ‌ءٌ فَاتِّبَاعٌ‌ بِالْمَعْرُوفِ‌ وَ أَدَاءٌ إِلَيْهِ‌ بِإِحْسَانٍ‌ ذٰلِکَ‌ تَخْفِيفٌ‌ مِنْ‌ رَبِّکُمْ‌ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ‌ اعْتَدَى‌ بَعْدَ ذٰلِکَ‌ فَلَهُ‌ عَذَابٌ‌ أَلِيمٌ‌

ترجمه

ای افرادی که ایمان آورده‌اید! حکم قصاص در مورد کشتگان، بر شما نوشته شده است: آزاد در برابر آزاد، و برده در برابر برده، و زن در برابر زن، پس اگر کسی از سوی برادر (دینی) خود، چیزی به او بخشیده شود، (و حکم قصاص او، تبدیل به خونبها گردد،) باید از راه پسندیده پیروی کند. (و صاحب خون، حال پرداخت کننده دیه را در نظر بگیرد.) و او [= قاتل‌] نیز، به نیکی دیه را (به ولی مقتول) بپردازد؛ (و در آن، مسامحه نکند.) این، تخفیف و رحمتی است از ناحیه پروردگار شما! و کسی که بعد از آن، تجاوز کند، عذاب دردناکی خواهد داشت.

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! در باره‌ى كشتگان بر شما قصاص مقرر شد، آزاد در برابر آزاد، بنده در برابر بنده و زن در مقابل زن. پس هر كه از سوى برادرش چيزى [از قصاص‌] برايش بخشوده شد بايد [از اين گذشت‌] به شايستگى پيروى كند و [خونبها را] با نيكى ادا كند
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، در باره كشتگان، بر شما [حق‌] قصاص مقرر شده: آزاد عوض آزاد و بنده عوض بنده و زن عوض زن. و هر كس كه از جانب برادر [دينى‌]اش [يعنى ولىّ مقتول‌]، چيزى [از حق قصاص‌] به او گذشت شود، [بايد از گذشت ولىّ مقتول‌] به طور پسنديده پيروى كند، و با [رعايت‌] احسان، [خونبها را] به او بپردازد. اين [حكم‌] تخفيف و رحمتى از پروردگار شماست؛ پس هر كس، بعد از آن از اندازه درگذرد، وى را عذابى دردناك است.
ای اهل ایمان بر شما حکم قصاص کشتگان چنین معین گشت که مرد آزاد در مقابل مرد آزاد، و بنده را به جای بنده، و زن را به جای زن قصاص توانید کرد. و چون صاحب خون از قاتل که برادر دینی اوست بخواهد درگذرد کاری است نیکو، پس قاتل دیه را در کمال خشنودی ادا کند. در این حکم، تخفیف (امر قصاص) و رحمت خداوندی است، و پس از این دستور، هر که تجاوز کند او را عذابی سخت خواهد بود.
ای اهل ایمان! در مورد کشته شدگان بر شما قصاص مقرّر و لازم شده: آزاد در برابر آزاد، برده در برابر برده، زن در برابر زن. پس کسی که [مرتکب قتل شده چنانچه] از سوی برادر [دینی] اش [که ولیِّ مقتول است] مورد چیزی از عفو قرار گرفت [که به جای قصاص، دیه و خون بها پرداخت شود] پس پیروی از روش شایسته و پسندیده [نسبت به وضع مادی قاتل بر عهده عفو کننده است]، و پرداخت دیه و خون بها با نیکویی و خوش رویی [بر عهده قاتل است]. این [حکم] تخفیف و رحمتی است از سوی پروردگارتان؛ پس هر که بعد از عفو، تجاوز کند [و به قصاص قاتل برخیزد] برای او عذابی دردناک است.
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، درباره كشتگان بر شما قصاص مقرر شد: آزاد در برابر آزاد و بنده در برابر بنده و زن در برابر زن. پس هر كس كه از جانب برادر خود عفو گردد بايد كه با خشنودى از پى اداى خونبها رود و آن را به وجهى نيكو بدو پردازد. اين حكم، تخفيف و رحمتى است از جانب پروردگارتان و هر كه از آن سرباز زند، بهره او عذابى است دردآور.
ای مؤمنان بر شما در مورد کشتگان قصاص مقرر گردیده است، که آزاد در برابر آزاد، برده در برابر برده و زن در برابر زن [قصاص شود] و اگر کسی در حق برادر [دینی‌]اش بخشش کند، بر اوست که خوشرفتاری کند و [قاتل باید دیه را] به نیکی به او بپردازد، این آسانگیری و رحمتی از سوی پروردگارتان است، از آن پس هرکس بی‌روشی کند، عذابی دردناک [در پیش‌] خواهد داشت‌
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، بر شما در باره كشتگان قصاص- خونخواهى- نوشته شد: آزاد به آزاد و بنده به بنده و زن به زن پس هر كه از سوى برادر [دينىِ‌] خود چيزى [از قصاص‌] برايش بخشوده شد- يعنى حكم قصاص به پرداخت خونبها بدل گرديد- پس پيش‌گرفتن رفتارى نيك و پسنديده بايد- بخشنده در پيگيرى خونبها و بخشوده‌شده در سپاس‌داشتن- و پرداخت [خونبها از سوى قاتل‌] به او- ولىّ مقتول- به نيكى گزارده شود. اين تخفيف و مهر و بخشايشى است از پروردگارتان، و هر كه پس از آن- عفوكردن و ديه‌ستاندن- از اندازه درگذرد او را عذابى است دردناك.
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! درباره‌ی کشتگان، (قانون مساوات و دادگری) قصاص بر شما فرض شده است (و باید در آن کسی را به گناه دیگری نگرفت، و بلکه): آزاد در برابر آزاد، و برده در برابر برده، و زن در برابر زن است. پس اگر کسی (از جنایتش) از ناحیه‌ی برادر (دینی) خود، گذشتی شد (و یکی از صاحبان خون‌بها کشنده را بخشید، و یا حکم قصاص تبدیل به خون‌بها گردید، از سوی عفو کننده) باید نیک رفتاری شود و (سختگیری و بدرفتاری نشود، و از سوی قاتل نیز به ولی مقتول) پرداخت (دیه) با نیکی انجام گیرد (و در آن کم و کاست و سهل‌انگاری نباشد). این (گذشت از قاتل و اکتفاء به دیه‌ی مناسب) تخفیف و رحمتی است از سوی پروردگارتان. پس اگر کسی بعد از آن (گذشت و خوشنودی از دیه) تجاوز کند (و از قاتل انتقام بگیرد) او را عذاب دردناکی خواهد بود.
هان ای کسانی که ایمان آوردید! درباره‌ی کشتگانتان بر شما (حقّ) پیگیری مقرر شده: آزاد به آزاد و بنده به بنده و مؤنث به مؤنث. پس هر کس که از جانب برادر (دینی)اش [:ولیّ مقتول] چیزی (از حق قصاص یا خون‌بها) به او بخشیده شود (باید از گذشت ولیّ مقتول) به طور پسندیده پیروی گردد و با (رعایت) احسان، (خون‌بها) به او پرداخت شود. این (حکم)، تخفیف و رحمتی از پروردگار شماست‌؛ پس هر کس، بعد از این (بخشش)، تجاوز کند، (سرانجام) برای او عذابی دردناک است.
ای گروه مؤمنان نوشته شده است بر شما قصاص (خونخواهی) در کشتگان آزاد به آزاد و بنده به بنده و زن به زن و آن کس که بخشیده شده است بدو از برادرش چیزی پس پیروی‌کردن خوبی و پرداختنی بدو به نکوئی این کاهشی است از پروردگار شما و رحمتی پس آنکه تعدّی کند پس از این او را است عذابی دردناک‌

O you who believe! Retaliation for the murdered is ordained upon you: the free for the free, the slave for the slave, the female for the female. But if he is forgiven by his kin, then grant any reasonable demand, and pay with good will. This is a concession from your Lord, and a mercy. But whoever commits aggression after that, a painful torment awaits him.
ترتیل:
ترجمه:
البقرة ١٧٧ آیه ١٧٨ البقرة ١٧٩
سوره : سوره البقرة
نزول : ٩ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«کُتِبَ»: واجب شده است. «الْقَتْلَی»: جمع قتیل، کشتگان. «الْحُرُّ»: آزاد. «الْعَبْدُ»: برده. «الأُنثَی»: ماده. زن. «عُفِیَ»: بخشیده شد. «إتِّبَاعٌ»: دنبال کردن. «إعْتَدَی»: تجاوز کرد. فراتر رفت.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

محل نزول:

این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

«شیخ طوسی» گوید: قتاده گويد: اين آيه درباره طايفه اى از اهل جاهليت نازل گرديده كه بر طائفه اى ديگر تفوق داشته اند و مي‌خواستند از لحاظ قصاص بر آن‌ها تعدى و تجاوز نمايند به قسمى كه راضى نبودند كه در قبال برده اى از خود برده اى از آن‌ها را قصاص كنند.

بلكه مي‌خواستند شخص آزادى را از ميان آن‌ها قصاص نمايند و در قبال زن، مردى از قبيله طرف مقابل خود را قصاص كنند و خداوند با نزول اين آيه آن روش را نهى نمود.[۳]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


«178» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصاصُ فِي الْقَتْلى‌ الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثى‌ بِالْأُنْثى‌ فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْ‌ءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسانٍ ذلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدى‌ بَعْدَ ذلِكَ فَلَهُ عَذابٌ أَلِيمٌ‌

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! (قانون) قصاص در مورد كشتگان، بر شما (چنين) مقرّر گرديده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، پس اگر كسى از ناحيه برادر (دينى) خود (يعنى صاحب خون و ولىّ مقتول) مورد عفو قرار گيرد. (يا قصاص او به خون‌بهاتبديل شود) بايد شيوه‌اى پسنديده پيش گيرد و به نيكى (ديه را به ولى مقتول) بپردازد، اين حكم تخفيف و رحمتى است از ناحيه پروردگارتان، پس براى كسى كه بعد از اين (از حكم خدا) تجاوز كند، عذاب درناكى دارد.

جلد 1 - صفحه 273

نکته ها

«قصاص» از ريشه «قصّ» به معناى پيگيرى است. لذا به داستان دنباله‌دار و پى در پى «قصّه» مى‌گويند. پيگيرى قتل تا مجازات قاتل را «قصاص» گويند.

در هر اجتماعى گاه و بيگاه قتلى صورت مى‌گيرد، يك دين جامع و كامل همانند اسلام، در قبال چنين حوادثى بايد طرح و برنامه‌ى عادلانه و منطقى ارائه دهد كه بتواند جلوى ازدياد وتكرار چنين حوادث وهمچنين جلوى انتقام‌هاى نابجا و احياناً سوءاستفاده‌ها را بگيرد، تا قاتلان، جسور نشوند وخون مظلوم به هدر نرود.

در جاهليّت قبل از اسلام، گاه به خاطر كشته شدن يك نفر، قبيله‌اى به خاك و خون كشيده مى‌شد و جنگ‌هاى طولانى به راه مى‌افتاد. اسلام با طرحى كه در اين آيه مطرح شده، هم حفاظت خون مردم و هم رضايت طرفين و رعايت حدود و اندازه را در نظر گرفته است. البتّه قانون قصاص، حكم الهى كه قابل عفو و اغماض نباشد، نيست، بلكه حقّى است براى صاحبان خون كه مى‌توانند با گرفتن ديه و يا بدون آن، از حقّ خود صرف‌نظر كنند.

سؤال: چرا در قانون قصاص، جنسيّت مطرح است؟ اگر قاتل مرد و مقتول زن باشد، مرد را قصاص نمى‌كنند؟

پاسخ: قتل زن و مرد، از نظر الهى و انسانى و كيفر اخروى يكسان است، لكن در كيفر دنيوى فرق دارد و اين به خاطر آن است كه معمولا مرد نان‌آور خانه و قتل او سبب ضربه اقتصادى به خانواده است و قانون براساس نوع است، نه موارد نادر كه ممكن است زنى نان‌آور باشد.

البته مرد در برابر زن با پرداخت ما به التفاوت ديه، قصاص مى‌شود.

پیام ها

1- در قانون قصاص، اصول تساوى و عدالت مورد توجّه است. «الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثى‌ بِالْأُنْثى‌ ...»

2- قاطعيّت و عطوفت در كنار هم لازم است. «فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ» گويا اولياى مقتول، برادر قاتل هستند و قاتل، از مرز اسلام و اخوت بيرون نمى‌رود.

3- حقوق اسلامى، آميخته با اخلاق اسلامى است. «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصاصُ ... فَمَنْ عُفِيَ»

جلد 1 - صفحه 274

4- اسلام، نه مانند يهود تنها راه را قصاص مى‌داند و نه همچون مسيحيّت بهترين راه را عفو مى‌شناسد، بلكه راههاى مختلفى مثل قصاص، خون‌بها و عفو را مطرح مى‌كند. «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصاصُ ... فَمَنْ عُفِيَ»

5- جواز عفو قاتل و تبديل قصاص به گرفتن خون‌بها، شايد براى تربيت شماست. «تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ»

6- تجاوز از حدود الهى و سوءاستفاده از آن ممنوع است. «فمن اعتدى عليه ... فَلَهُ عَذابٌ أَلِيمٌ»

7- اگر در قانونى تخفيف قرار داديد، به آن پا بند بايستيد. «ذلِكَ تَخْفِيفٌ ... فَمَنِ اعْتَدى‌»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصاصُ فِي الْقَتْلى‌ الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثى‌ بِالْأُنْثى‌ فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْ‌ءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسانٍ ذلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدى‌ بَعْدَ ذلِكَ فَلَهُ عَذابٌ أَلِيمٌ (178)


«1» تفسير صافى، جلد اوّل، صفحه 215.

تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 327

شأن نزول: قبل از اسلام ميان دو قبيله حرب واقع شدى، آن قبيله كه عالى نسب بودند نسبت به ديگرى به عوض، بنده آزادى را قصاص نمودى، و بدل زن مردى و مقابل يكى دو نفر را كشتى؛ بعد از هجرت خدمت حضرت عرضه داشتند، آيه شريفه نازل شد:

يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا: اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصاصُ فِي الْقَتْلى‌: واجب شده بر شما مماثلت و مساوات در كشتگان نه تعدّى و ستم در كشتن وقتى كه قتل عمدى بود به اين وجه، الْحُرُّ بِالْحُرِّ: آزادى به آزادى، وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ: و بنده‌اى به بنده‌اى، وَ الْأُنْثى‌ بِالْأُنْثى‌: و زنى به زنى قصاص شود. تفصيل و شروط و احكام قصاص در كتب فقهاء رضوان اللّه عليهم مذكور است.

فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْ‌ءٌ: پس هر كه عفو كرده شود براى او از قصاص برادر دينى او كه مقتول است چيزى از عفو، يعنى اگر ولىّ مقتول از قصاص قاتل درگذرد و راضى به ديه شود، فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ‌: پس بر قاتل است بعد از عفو به متابعت نمودن به نيكوئى و آن دادن ديه است به طوع و رغبت. وَ أَداءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسانٍ‌: و ادا كردن و رسانيدن ديه به ولىّ مقتول به نيكوئى، يعنى بزودى نه به مماطله و بدخوئى. يا ولىّ اتباع معروف نمايد.

يعنى سختگيرى نكند بر قاتل در طلب ديه، و او را مهلت دهد اگر معسر باشد.

ذلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ رَحْمَةٌ: اين حكم مذكور كه عفو از قصاص و طلب ديه باشد، تخفيفى است از جانب پروردگار شما و رحمت و بخشايشى است از او در تسهيل امر و تحصيل نفع، زيرا بر اهل تورات قصاص لازم بود و عفو كردن و ديه گرفتن حرام، و بر اهل انجيل عفو مقرر و ديه و قصاص حرام بوده؛ حق تعالى امت مرحومه را مخيّر ساخته ميان قصاص و عفو و ديه به جهت آسانى امر بر آنها و تقدير حكم بر حسب مراتب ايشان.

فَمَنِ اعْتَدى‌ بَعْدَ ذلِكَ‌: پس هر كه تجاوز كند بعد از آن، يعنى بعد از عفو و ديه قاتل را بكشد؛ چنانچه از حضرت صادق عليه السّلام مروى است‌

تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 328

در جاهليت ولىّ مقتول قاتل را ايمن مى‌گردانيد به گرفتن ديه، بعد بر او ظفر يافته او را مى‌كشت. حق تعالى منع و تهديد فرمود كه: فَلَهُ عَذابٌ أَلِيمٌ‌: «1» پس براى او است در آخرت عذابى دردناك يا عذاب دنيا كه او را بكشند به جهت جنايت او، زيرا حق او كه طلب خون باشد به عفو يا ديه ساقط شده بود. يا هر كه بعد از اين حكم تعدّى نمايد و به طريقه جاهليت رفتار كند، براى او عذابى است دردناك. «2»


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصاصُ فِي الْقَتْلى‌ الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثى‌ بِالْأُنْثى‌ فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْ‌ءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسانٍ ذلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدى‌ بَعْدَ ذلِكَ فَلَهُ عَذابٌ أَلِيمٌ (178)

ترجمه‌

اى آنكسانيكه ايمان آورديد نوشته شد بر شما قصاص كردن در كشته‌ها آزاد به آزاد و بنده به بنده وزن بزن پس هر كس عفو شد براى او از برادرش چيزى پس پيروى نمايد بخوبى و ادا كند به او به نيكى..

تفسير

عياشى از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه اين حكم اختصاص باهل ايمان ندارد بلكه شامل حال تمام مسلمانان است و گفته شده است يعنى واجب است مماثلت و مساوات در باب كشتگان و آنكه سلوك نمايند اولياء مقتول با قاتل همان سلوكى را كه قاتل با مقتول نموده است و تعدى و تجاوز از حدود ننمايند و در تهذيب از امام صادق (ع) نقل نموده كه آزاد در مقابل بنده كشته نميشود ولى بشدت زده ميشود و بايد ادا نمايد ديه بنده را و مرد در قصاص زن بقتل نميرسد مگر آنكه داده شود بكسان آنمرد نصف ديه او و عياشى هم اين معنى را نقل نموده است و گفته‌اند ما بين دو قبيله از عرب خونريزى روى داده بود و يكى از آندو قبيله بر ديگرى تفوق داشتند و قسم ياد نمودند كه بكشند در مقابل بنده آزاد را و در مقابل زن مرد را و در قصاص يكمرد دو مرد را پس چون شوكت اسلام ظاهر گرديد و اين واقعه بسمع مبارك حضرت رسول (ص) رسيد و دادخواهى نمودند اين آيه نازل شد و آنحضرت امر الهى را اعلام فرمود پس آن جنايت كارى كه مورد عفو شد از ولى خون كه از آن ببرادر تعبير شده است براى تحبيب و ترغيب بعفو و بمناسبت برادرى دينى بچيزى از عفو كه قصاص باشد نه ديه بايد عفو كننده از آن كه ولى دم است بميزان معروف از حكم خداوند مطالبه ديه نمايد نه زيادتر و بايد بعنف و بدون رضايت نگيرد جنايت كار هم بايد شكرگزارى از اين عفو نموده تمام ديه را بدون مماطله و مماكسه بخوبى و خوشى و امتنان بپردازد و در كافى و عياشى از حضرت صادق (ع) روايت نموده است كه سزاوار است از براى كسيكه صاحب حق است چون مصالحه نمود بديه آنكه سخت‌گيرى نكند و بزحمت نيفكند برادر دينى خود را و كسيكه حق بر ذمه او است نبايد مماطله كند در صورتى كه قدرت بر اداء دارد بلكه بايد


جلد 1 صفحه 219

بخوبى و نيكى ادا نمايد و در اين مقام چند نكته بنظر حقير رسيده است يكى آنكه اين آيه در مقام بيان اصل حكم قصاص نيست بلكه در مقام بيان كيفيت آنست چنانچه نقل شد كه مراد آنستكه در اين باب طريق مماثلت و مساوات پيموده شود و البته اين در جائى است كه اصل قصاص ثابت باشد لذا قتل خطا و شبه عمد را شامل نميشود ديگر آنكه اگر اولياء مقتول متعدد باشند و يكى از آنها عفو كند حكم قصاص رفع ميشود و اين معنى از لفظ شى‌ء در آيه شريفه استفاده ميشود كه نكره است سه ديگر آنكه رضايت قاتل هم در اداء ديه شرط است پس اگر قاتل بگويد من راضيم بقصاص و ديه نميدهم نميتواند ولى دم بگويد ديه ميخواهم و اين معنى از لفظ عفو در آيه شريفه استفاده ميشود كه بايد بر نفع قاتل باشد چنانچه از تفسير امام (ع) كه فرمود بعنف نگيرد و فرمايش حضرت صادق كه حكم را معلق بمصالحه نمود هم ميتوان فهميد و پس از عفو اگر قاتل معسر باشد بايد ولى مقتول باو مهلت بدهد و اين نكته از فاتباع بالمعروف در آيه شريفه ممكن است استفاده شود و در تفسير اشاره و در روايت تصريح بآن شده بود در صورتى كه اتباع معروف وظيفه ولى دم باشد ولى ظاهر آيه شريفه آنستكه اتباع معروف و اداء باحسان هر دو بيان وظيفه قاتل است نهايت اول اشاره بآنستكه بايد در اداء بميزان معروف كوتاهى نكند و دوم اشاره بآنكه بايد علاوه بر آن ممنون و متشكر هم باشد و البته آنچه از معادن وحى و تنزيل رسيده است انسب و الطف و اتقن است و اللّه اعلم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


يا أَيُّهَا الَّذِين‌َ آمَنُوا كُتِب‌َ عَلَيكُم‌ُ القِصاص‌ُ فِي‌ القَتلي‌ الحُرُّ بِالحُرِّ وَ العَبدُ بِالعَبدِ وَ الأُنثي‌ بِالأُنثي‌ فَمَن‌ عُفِي‌َ لَه‌ُ مِن‌ أَخِيه‌ِ شَي‌ءٌ فَاتِّباع‌ٌ بِالمَعرُوف‌ِ وَ أَداءٌ إِلَيه‌ِ بِإِحسان‌ٍ ذلِك‌َ تَخفِيف‌ٌ مِن‌ رَبِّكُم‌ وَ رَحمَةٌ فَمَن‌ِ اعتَدي‌ بَعدَ ذلِك‌َ فَلَه‌ُ عَذاب‌ٌ أَلِيم‌ٌ (178)


1‌-‌ مجلد اول‌ ص‌ 128‌-‌ 132

2‌-‌ مجلد اول‌ ص‌ 441‌-‌ 448

3‌-‌ تفسير صافي‌ ‌في‌ ذيل‌ الاية

جلد 2 - صفحه 314

اي‌ كساني‌ ‌که‌ ايمان‌ آورده‌ايد ‌بر‌ ‌شما‌ حكم‌ قصاص‌ درباره‌ كشته‌گان‌ مكتوب‌ گرديد، آزاد ‌در‌ ازاي‌ آزاد بايد قصاص‌ شود و بنده‌ ‌در‌ ازاء بنده‌ و زن‌ ‌در‌ مقابل‌ زن‌، ‌پس‌ كسي‌ ‌که‌ عفو شود نسبت‌ باو ‌از‌ برادرش‌ چيزي‌ ‌از‌ عفو (‌به‌ اينكه‌ ‌از‌ قصاص‌ بگذرد و بديه‌ راضي‌ شود) ‌پس‌ «ولي‌ مقتول‌» بايد پيروي‌ ‌از‌ نيكي‌ كند (و بقاتل‌ ‌در‌ اداء ديه‌ مهلت‌ دهد و ‌با‌ ‌او‌ بشدت‌ رفتار نكند) و قاتل‌ نيز ديه‌ ‌را‌ ‌از‌ روي‌ احسان‌ و طريق‌ نيكو اداء كند، ‌اينکه‌ دستور ‌يعني‌ حكم‌ عفو و انتقال‌ ‌از‌ قصاص‌ بديه‌ تخفيف‌ و رحمتي‌ ‌از‌ جانب‌ پروردگار شماست‌، ‌پس‌ كسي‌ ‌که‌ ‌بعد‌ ‌از‌ ‌آن‌ تجاوز كند ‌براي‌ ‌او‌ عذاب‌ دردناك‌ ‌است‌.

يا أَيُّهَا الَّذِين‌َ آمَنُوا كُتِب‌َ عَلَيكُم‌ُ القِصاص‌ُ ‌از‌ ‌اينکه‌ جمله‌ چند نكته‌ استفاده‌ ميشود.

اول‌‌-‌ ‌اينکه‌ خطاب‌ مخصوص‌ مؤمنين‌ ‌است‌ و ‌در‌ موردي‌ ‌است‌ ‌که‌ قاتل‌ و مقتول‌ ‌هر‌ دو مؤمن‌ باشند و دليل‌ ‌بر‌ ‌اينکه‌ مطلب‌ چند چيز ‌است‌:

1‌-‌ نفس‌ خطاب‌ 2‌-‌ كلمه‌ عليكم‌ ‌که‌ باز خطاب‌ بمؤمنين‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ حكم‌ ‌بر‌ ‌شما‌ تعيين‌ ‌شده‌ 3‌-‌ كلمه‌ اخيه‌ ‌که‌ مراد برادر ديني‌ ‌است‌ چنانچه‌ ‌در‌ ‌آيه‌ ديگر مي‌فرمايد إِنَّمَا المُؤمِنُون‌َ إِخوَةٌ«1» 4‌-‌ حديثي‌ ‌که‌ ‌در‌ برهان‌ ‌از‌ برقي‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌عليه‌ السّلام‌ روايت‌ ميكند ‌که‌ ‌در‌ جواب‌ سؤال‌ راوي‌ ‌از‌ تفسير ‌اينکه‌ ‌آيه‌ مي‌فرمايد ا هي‌ لجماعة المسلمين‌ ‌قال‌ هي‌ للمؤمنين‌ خاصة دوم‌‌-‌ كلمه‌ كتب‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ ‌در‌ مقام‌ جعل‌ حكم‌ وضعي‌ ‌است‌ ‌که‌ اعطاء حق‌ باولياء مقتول‌ ‌باشد‌ نه‌ حكم‌ تكليفي‌ مانند (كتب‌ عليكم‌ الصيام‌) ‌که‌ بيان‌ ‌آن‌ خواهد آمد ‌پس‌ تعبير بفرض‌ ‌در‌ كلام‌ مفسرين‌ تمام‌ نيست‌ و معني‌ اعطاء حق‌


1‌-‌ سوره‌ حجرات‌ ‌آيه‌ 10

جلد 2 - صفحه 315

اينست‌ ‌که‌ صاحب‌ حق‌ ميتواند اخذ حق‌ كند و ميتواند ‌از‌ حق‌ ‌خود‌ صرف‌ نظر نمايد و اسقاط كند.

سوم‌‌-‌ حكم‌ قصاص‌ اختصاص‌ بمورد عمد دارد ‌پس‌ ‌در‌ مورد خطايا شبه‌ عمد قصاص‌ نيست‌ بلكه‌ تنها ديه‌ ‌است‌ ‌که‌ عبارت‌ ‌از‌ صد شتر ‌ يا ‌ هزار گوسفند ‌ يا ‌ هزار دينار ‌ يا ‌ هزار حوله‌ ‌باشد‌ چنانچه‌ ‌در‌ ‌آيه‌ ديگر بيان‌ ميفرمايد:«1» چهارم‌‌-‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ تنها ‌در‌ مقام‌ بيان‌ حق‌ ‌النّاس‌ ‌است‌ و اما حق‌ اللّه‌ ‌که‌ ثبوت‌ كفاره‌ ‌يعني‌ عتق‌ رقبه‌ (بنده‌ آزاد كردن‌) و ‌ يا ‌ روزه‌ دو ماه‌ پي‌ ‌در‌ پي‌، ‌ يا ‌ اطعام‌ شصت‌ مسكين‌، و ‌ يا ‌ عذاب‌ مخلد ‌باشد‌ ‌در‌ آيات‌ ديگر بيان‌ ‌شده‌ ‌است‌ پنجم‌ كلمه‌ قتلي‌ جمع‌ قتيل‌ بمعني‌ مقتول‌ ‌است‌ و آية تنها قصاص‌ ‌در‌ مورد قتل‌ ‌را‌ متعرض‌ ‌است‌ و اما جروح‌ و ‌ يا ‌ ‌از‌ ‌بين‌ بردن‌ بعضي‌ اعضاء مانند چشم‌ و گوش‌ و بيني‌ و ‌غير‌ اينها ‌را‌ ‌در‌ ‌آيه‌ ديگر بيان‌ ‌شده‌ وَ كَتَبنا عَلَيهِم‌ فِيها أَن‌َّ النَّفس‌َ بِالنَّفس‌ِ الاية«2» الحُرُّ بِالحُرِّ وَ العَبدُ بِالعَبدِ وَ الأُنثي‌ بِالأُنثي‌ ‌اگر‌ قاتل‌ و مقتول‌ ‌هر‌ دو آزاد باشند ‌ يا ‌ ‌هر‌ دو ‌عبد‌ باشند و ‌ يا ‌ ‌هر‌ دو زن‌ باشند قصاص‌ جاري‌ ميشود و همچنين‌ ‌اگر‌ قاتل‌ ‌عبد‌ و مقتول‌ حر ‌باشد‌ و ‌ يا ‌ قاتل‌ زن‌ ‌باشد‌ و مقتول‌ مرد قصاص‌ جاري‌ ميشود ولي‌ ‌اگر‌ قاتل‌ حر و مقتول‌ ‌عبد‌ ‌باشد‌ قصاص‌ نميشود بدليل‌ ‌خود‌ ‌آيه‌ و احاديثي‌ ‌که‌ ‌از‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ و ائمه‌ طاهرين‌ (ع‌) روايت‌ ‌شده‌ چنانچه‌ ‌در‌ آلاء الرحمن‌ ‌از‌ ‌إبن‌ عباس‌ ‌از‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ روايت‌ كرده‌ ‌که‌ فرمود «

‌لا‌ يقتل‌ حرّ بعبد

» و ‌در‌ برهان‌ ‌از‌ كافي‌ ‌از‌ ابي‌ بصير ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ (ع‌) روايت‌ كرده‌ ‌که‌ فرمود «

‌لا‌ يقتل‌ حرّ بعبد و لكن‌ يضرب‌ ضربا شديدا و يغرم‌ ثمنه‌ دية العبد


»

1‌-‌ سوره‌ نساء ‌آيه‌ 91

2‌-‌ سوره‌ مائده‌ ‌آيه‌ 49

جلد 2 - صفحه 316

و همچنين‌ ‌اگر‌ مردي‌ زني‌ ‌را‌ كشت‌ ‌اگر‌ ولي‌ دم‌ خواست‌ قصاص‌ كند بايد نصف‌ ديه‌ ‌را‌ بوارث‌ مرد بپردازد ‌ يا ‌ بگرفتن‌ ديه‌ حاضر شود چنان‌ ‌که‌ عياشي‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌عليه‌ السّلام‌ روايت‌ كرده‌ ‌که‌ فرمود «

‌لا‌ يقتل‌ الحر و لكن‌ يضرب‌ ضربا شديدا و يغرم‌ دية العبد و ‌ان‌ قتل‌ رجل‌ امراة فاراد اولياء المقتول‌ ‌ان‌ يقتلوه‌ ادوا نصف‌ ديته‌ ‌الي‌ اهل‌ الرجل‌

» و همچنين‌ ‌اگر‌ مقتول‌ كافر و قاتل‌ مسلمان‌ ‌باشد‌ قصاص‌ جاري‌ نميشود طبق‌ احاديث‌ كثيري‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌رسول‌ اكرم‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ روايت‌ ‌شده‌ ‌که‌ فرمود «

‌لا‌ يقتل‌ مؤمن‌ بكافر

» بلي‌ ‌اگر‌ زمّي‌ ‌باشد‌ ديه‌ ثابت‌ ‌است‌ و اما ‌اگر‌ كافر مسلماني‌ ‌را‌ بكشد قصاص‌ ميشود.

مسئله‌: ‌اگر‌ جماعتي‌ ‌در‌ قتل‌ يك‌ نفر شركت‌ كردند بطوري‌ ‌که‌ قتل‌ مستند بهمه‌ ‌آنها‌ ‌باشد‌ آيا ميتوان‌ قصاص‌ نمود:

جواب‌: اطلاق‌ ‌آيه‌ و تصريح‌ اخبار و فتاوي‌ علماء ‌بر‌ اينست‌ ‌که‌ قصاص‌ جاري‌ ميشود مشروط ‌بر‌ اينكه‌ ديه‌ همه‌ شركت‌ كنندگان‌ باستثناء يكي‌ ‌آنها‌ داده‌ شود باين‌ طريق‌ ‌که‌ مثلا ‌اگر‌ دو نفر باشند بهر يك‌ نصف‌ ديه‌ داده‌ ميشود و ‌هر‌ دو قصاص‌ ميشوند و ‌اگر‌ سه‌ نفر باشند بهر يك‌ دو ثلث‌ ديه‌ داده‌ ميشود و ‌حتي‌ ‌اگر‌ ده‌ نفر باشند بهر يك‌ نه‌ عشر ديه‌ داده‌ ميشود و ‌هر‌ ده‌ نفر قصاص‌ ميشوند.

فَمَن‌ عُفِي‌َ لَه‌ُ مِن‌ أَخِيه‌ِ شَي‌ءٌ ‌يعني‌ ‌اگر‌ ولي‌ دم‌ عفو نمود باين‌ معني‌ ‌که‌ ‌از‌ حق‌ قصاص‌ گذشت‌ كرد ديگر نميشود قصاص‌ نمود زيرا حق‌ باسقاط ‌از‌ ‌بين‌ ميرود و تفاوت‌ نميكند ‌که‌ ولي‌ دم‌ يك‌ نفر ‌باشد‌ ‌ يا ‌ بيشتر همين‌ ‌که‌ يك‌ نفر ‌از‌ اولياء دم‌ ‌از‌ حق‌ ‌خود‌ صرف‌ نظر نمود ديگر قصاص‌ نميتوان‌ نمود بلكه‌ منتقل‌ ‌به‌ ديه‌ ميگردد و تعبير بكلمه‌ شيئي‌ شايد اشاره‌ بهمين‌ ‌باشد‌ ‌که‌ ‌هر‌ چند عفو كمي‌ ‌از‌ اولياء دم‌ نسبت‌ بقاتل‌ بشود قصاص‌ ساقط ميگردد و ممكن‌ ‌است‌ اشاره‌ ببعض‌ عفو ‌باشد‌ ‌که‌ راضي‌ شدن‌ بديه‌ و صرفنظر نمودن‌ ‌از‌ قصاص‌ ‌باشد‌ و تعبير باخيه‌ ‌براي‌ ترغيب‌ و

جلد 2 - صفحه 317

تحريص‌ بعفو ‌است‌ ‌که‌ چون‌ قاتل‌ برادر ديني‌ شماست‌ و ‌براي‌ مؤمن‌ سزاوار ‌است‌ ‌که‌ نسبت‌ ‌به‌ برادر ديني‌ ‌خود‌ رعايت‌ كند و ‌از‌ لغزش‌ ‌او‌ ‌در‌ گذرد.

فَاتِّباع‌ٌ بِالمَعرُوف‌ِ ‌يعني‌ ‌بعد‌ ‌از‌ آنكه‌ حق‌ قصاص‌ منتقل‌ بديه‌ شد وظيفه‌ ولي‌ دم‌ اينست‌ ‌که‌ ‌در‌ اخذ ديه‌ سخت‌گيري‌ نكند و ‌اگر‌ طرف‌ صاحب‌ عسرت‌ ‌است‌ ‌او‌ ‌را‌ مهلت‌ دهد و ‌با‌ ‌او‌ بسازد و راه‌ نيكي‌ و معروف‌ ‌را‌ پيروي‌ كند.

وَ أَداءٌ إِلَيه‌ِ بِإِحسان‌ٍ و قاتل‌ نيز مسامحه‌ و مماطله‌ ‌در‌ اداء ديه‌ ننمايد و ‌هر‌ چه‌ زودتر ‌آن‌ ‌را‌ بدهد و چنانچه‌ ولي‌ دم‌ باو احسان‌ و نيكي‌ نموده‌ و ‌از‌ قصاص‌ گذشت‌ ‌او‌ ‌هم‌ احسان‌ كند و حق‌ ثابت‌ ‌او‌ ‌را‌ بخوبي‌ ادا نمايد.

ذلِك‌َ تَخفِيف‌ٌ مِن‌ رَبِّكُم‌ وَ رَحمَةٌ ‌اينکه‌ قانون‌ و حكم‌ (دستور عفو و انتقال‌ ‌از‌ قصاص‌ بديه‌) تخفيف‌ و تفضلي‌ ‌است‌ ‌از‌ جانب‌ پروردگارتان‌ ‌که‌ نه‌ قاتل‌ قصاص‌ شود و نه‌ حق‌ مقتول‌ پايمال‌ گردد و قانون‌ عادلانه ‌است‌ نه‌ مثل‌ قانون‌ يهود ‌که‌ راه‌ منحصر بقصاص‌ و چاره جز قصاص‌ نباشد و نه‌ اينكه‌ مانند نصاري‌ قانون‌ قصاص‌ نباشد.

فَمَن‌ِ اعتَدي‌ بَعدَ ذلِك‌َ فَلَه‌ُ عَذاب‌ٌ أَلِيم‌ٌ ‌پس‌ كسي‌ ‌که‌ ‌بعد‌ ‌از‌ اسقاط حق‌ قصاص‌ ‌در‌ مقام‌ قصاص‌ ‌بر‌ آيد عذاب‌ دردناك‌ ‌براي‌ اوست‌ زيرا حق‌ قصاص‌ بعفو ساقط ‌شده‌ و اجراء قصاص‌ ‌در‌ اينصورت‌ ‌در‌ حكم‌ قتل‌ عمد ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


اشاره

آیه 178

شأن نزول:

عادت عرب جاهلی بر این بود که اگر کسی از قبیله آنها کشته می‌شد تصمیم می‌گرفتند تا آنجا که قدرت دارند از قبیله قاتل بکشند، و این فکر تا آنجا پیش رفته بود که حاضر بودند بخاطر کشته شدن یک فرد تمام طایفه قاتل را نابود کنند این آیه نازل شد و حکم عادلانه قصاص را بیان کرد.

این حکم اسلامی، در واقع حد وسطی بود میان دو حکم مختلف که آن زمان وجود داشت بعضی قصاص را لازم می‌دانستند و بعضی تنها دیه را لازم می‌شمردند، اسلام قصاص را در صورت عدم رضایت اولیای مقتول، و دیه را به هنگام رضایت طرفین قرار داد.

تفسیر:

قصاص مایه حیات شماست! از این آیه به بعد یک سلسله از احکام اسلامی مطرح می‌شود نخست از مسأله حفظ احترام خونها آغاز می‌کند، و خط بطلان بر آداب و سنن جاهلی می‌کشد، مؤمنان را مخاطب قرار داده چنین می‌گوید:

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید حکم قصاص در مورد کشتگان بر شما نوشته شده است» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصاصُ فِی الْقَتْلی).

انتخاب واژه «قصاص» نشان می‌دهد که اولیاء مقتول حق دارند نسبت به

ج1، ص157

قاتل همان را انجام دهند که او مرتکب شده.

ولی به این مقدار قناعت نکرده، در دنباله آیه مسأله مساوات را با صراحت بیشتر مطرح می‌کند و می‌گوید: «آزاد در برابر آزاد، برده در برابر برده، و زن در برابر زن» (الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثی بِالْأُنْثی).

البته این مسأله دلیل بر برتری خون مرد نسبت به زن نیست و توضیح آن خواهد آمد.

سپس برای این که روشن شود که مسأله قصاص حقی برای اولیای مقتول است و هرگز یک حکم الزامی نیست، و اگر مایل باشند می‌توانند قاتل را ببخشند و خونبها بگیرند، یا اصلا خونبها هم نگیرند، اضافه می‌کند: «اگر کسی از ناحیه برادر دینی خود مورد عفو قرار گیرد (و حکم قصاص با رضایت طرفین تبدیل به خونبها گردد) باید از روش پسندیده‌ای پیروی کند (و برای پرداخت دیه طرف را در فشار نگذارد) و او هم در پرداختن دیه کوتاهی نکند» (فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیْ‌ءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَیْهِ بِإِحْسانٍ).

در پایان آیه برای تأکید و توجه دادن به این امر که تجاوز از حد از ناحیه هر کس بوده باشد مجازات شدید دارد می‌گوید: «این تخفیف و رحمتی است از ناحیه پروردگارتان، و کسی که بعد از آن از حد خود تجاوز کند عذاب دردناکی در انتظار او است» (ذلِکَ تَخْفِیفٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدی بَعْدَ ذلِکَ فَلَهُ عَذابٌ أَلِیمٌ).

این دستور عادلانه «قصاص» و «عفو» از یکسو روش فاسد عصر جاهلیت را که همچون دژخیمان عصر فضا، گاه در برابر یک نفر صدها نفر را به خاک و خون می‌کشیدند محکوم می‌کند.

و از سوی دیگر راه عفو را به روی مردم نمی‌بندد، و از سوی سوم می‌گوید بعد از برنامه عفو و گرفتن خونبها هیچ یک از طرفین حق تعدی ندارند، بر خلاف اقوام جاهلی که اولیای مقتول گاهی بعد از عفو و حتی گرفتن خونبها قاتل را می‌کشتند! اما جنایتکارانی که به جنایت خود افتخار می‌کنند و از آن ندامت و پشیمانی ندارند نه شایسته نام برادرند و نه مستحق عفو و گذشت!

ج1، ص158

نکات آیه

۱ - قانون قصاص (کشتن قاتل) قانونى ثابت و لازم الاجرا در جامعه اسلامى است. (یایها الذین ءامنوا کتب علیکم القصاص فى القتلى)

۲ - قانون قصاص اختصاص به فرد و یا گروه خاصى ندارد. (یایها الذین ءامنوا کتب علیکم القصاص فى القتلى) «قتلى» (جمع قتیل) به معناى کشته شدگان است و «ال» در «القتلى» جنس است و مفید استغراق مى باشد.

۳ - جامعه اسلامى وظیفه دار اجراى قانون قصاص است. * (یایها الذین ءامنوا کتب علیکم القصاص فى القتلى) بدیهى است که حق قصاص از آنِ اولیاى مقتول مى باشد و اجراى آن تنها در مورد قاتل است. بنابراین مخاطب قرار دادن همه مسلمانان براى بیان حقیقت مذکور، مى تواند اشاره به این باشد که: همگان باید پى گیر استیفاى آن بوده و شرایط اجراى آن را فراهم سازند.

۴ - قاتل باید خود را براى قانون قصاص تسلیم کند. (یایها الذین ءامنوا کتب علیکم القصاص) مخاطبان واقعى جمله «کتب علیکم» قاتلان هستند. بنابراین بر خود قاتل است که براى اجراى قانون قصاص، خویشتن را آماده کند و این به معناى لزوم تسلیم براى اجراى قصاص مى باشد.

۵ - انسان آزاد (غیر برده) در مقابل کشتن انسان آزاد و برده در مقابل کشتن برده، قصاص مى شوند. (الحر بالحر و العبد بالعبد)

۶ - زن در مقابل کشتن زن قصاص مى شود. (و الأنثى بالأنثى)

۷ - عدم تساوى انسان آزاد با برده و زن با مرد در قانون قصاص (کتب علیکم القصاص فى القتلى الحر بالحر و العبد بالعبد و الأنثى بالأنثى)

۸ - اولیاى مقتول مى توانند قاتل را از قصاص عفو کنند. (فمن عفى له من أخیه شىء) مراد از «من» قاتل و مقصود از «أخیه» ولى مقتول مى باشد. ضمیرهاى «له» و «أخیه» به «من»، یعنى قاتل باز مى گردد و «شىء» عبارت است از حق قصاص. بنابراین جمله «فمن عفى ...» چنین معنا مى شود: پس آن قاتلى که از طرف ولى مقتول چیزى از حق قصاص بر او بخشیده شود ... .

۹ - قصاص حقى است قابل گذشت نه حکمى غیر قابل اسقاط. (فمن عفى له من أخیه شىء)

۱۰ - حق قصاص حتى با عفو یکى از اولیاى مقتول ساقط مى شود. (فمن عفى له من أخیه شىء) مراد از «شىء» چنانچه گذشت حق قصاص است. نکره آوردن «شىء» اشاره به این دارد که: اگر بخشى از حق قصاص نیز مورد عفو قرار گیرد، قاتل قصاص نمى شود و این فرض در صورتى است که اولیاى مقتول متعدد بوده و برخى از آنها قاتل را عفو کنند.

۱۱ - ولىّ مقتول، بهتر است قاتل را عفو کرده و از حق خویش (قصاص) درگذرد. (فمن عفى له من أخیه شىء) ترغیب ولىّ مقتول به گذشت از حق قصاص، از جمله اهدافى است که مى توان از کاربرد کلمه «أخیه» به جاى ولىّ مقتول استفاده کرد.

۱۲ - ارزش عفو در حال قدرت بر انتقام (فمن عفى له من أخیه شىء)

۱۳ - قاتل در صورتى که از قصاص عفو شود، باید به اولیاى مقتول خون بها بپردازد. (فمن عفى له من أخیه شىء ... و أداء إلیه بإحسن)

۱۴ - اخوت و برادرى اهل ایمان با یکدیگر (یایها الذین ءامنوا ... فمن عفى له من أخیه شىء)

۱۵ - قتل موجب خروج قاتل از زمره مسلمانان نمى شود و مایه قطع رابطه اخوت ایمانى او، حتى با بازماندگان مقتول نخواهد شد. (یایها الذین ءامنوا ... فمن عفى له من أخیه شىء)

۱۶ - گذشت از قصاص، مظهر عواطف ایمانى و اخوت اسلامى است. (فمن عفى له من أخیه شىء)

۱۷ - حقوق اسلامى آمیخته با اخلاق و احسان (کتب علیکم القصاص ... فمن عفى له من أخیه شىء فاتباع بالمعروف و أداء إلیه بإحسن)

۱۸ - اولیاى مقتول در صورت گذشت از حق قصاص و مطالبه دیه از قاتل، باید با وى به گونه اى پسندیده رفتار کنند. (فمن عفى له من أخیه شىء فاتباع بالمعروف) فاعل «اتباع» محتمل است ولى مقتول، و محتمل است قاتل باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است. بر این مبنا «فاتباع بالمعروف»; یعنى، اولیاى مقتول باید به گونه اى پسندیده با قاتل رفتار کنند; وى را آزار ندهند; در گرفتن دیه بر او سخت نگیرند; و بیش از حد متعارف از او مطالبه نکنند و ... .

۱۹ - قاتل باید با نیکى و رفتارى پسندیده، دیه را به اولیاى مقتول بپردازد. (فاتباع بالمعروف و أداء إلیه بإحسن) فاعل «أداء» قاتل است و ضمیر در «إلیه» به «أخیه» - که مراد از آن ولى مقتول است - باز مى گردد. بنابراین جمله «أداء إلیه ...»; یعنى، قاتل باید دیه را با رعایت احسان به ولى مقتول بپردازد; بدین صورت که در پرداخت دیه تأخیر نکند و کمتر از مقدار تعیین شده نپردازد و موجب ناراحتى اولیاى مقتول نگردد.

۲۰ - تجویز عفو از قصاص و تبدیل آن به دیه، حکمى است رحمت آفرین براى جامعه اسلامى (ذلک تخفیف من ربکم و رحمة)

۲۱ - تخفیف قانون قصاص (جواز تبدیل آن به دیه) در جهت تدبیر امور جامعه اسلامى است. (ذلک تخفیف من ربکم) برداشت فوق از کلمه «رب» که به معناى مدبر و مربى است، استفاده شده است.

۲۲ - انعطاف پذیرى احکام الهى و تخفیف در تکالیف، پرتوى از رحمت الهى است. (فمن عفى له من أخیه شىء ... ذلک تخفیف من ربکم و رحمة)

۲۳ - کسانى که به احکام قصاص و دیه ملتزم نباشند، به عذاب الهى گرفتار خواهند شد. (فمن اعتدى بعد ذلک فله عذاب ألیم) «ذلک» مى تواند اشاره به احکام یاد شده درباره قصاص و دیه باشد. بر این مبنا جمله «فمن اعتدى ...» گویاى این است که: اگر کسى ملتزم به احکام مذکور نباشد و همانند روزگار جاهلیت عمل کند، گنهکار است و به عذاب الهى گرفتار خواهد شد.

۲۴ - کسانى که پس از عفو قاتل از قصاص و یا گرفتن دیه در پى کشتن وى برآیند، به عذابى دردناک گرفتار خواهند شد. (فمن اعتدى بعد ذلک فله عذاب ألیم) برداشت فوق بر این مبناست که «ذلک» اشاره به گرفتن دیه باشد. در این صورت جمله «فمن اعتدى ...» بیانگر این است که: اولیاى مقتول اگر قاتل را عفو کنند و از او مطالبه دیه نمایند، پس از آن حق ندارند در صدد کشتن وى باشند و او را قصاص کنند.

۲۵ - کسانى که از احکام خدا تعدّى کنند، به عذابى دردناک گرفتار خواهند شد. (فمن اعتدى بعد ذلک فله عذاب ألیم)

۲۶ - ولىّ مقتول اگر پس از عفو یا گرفتن دیه، قاتل را بکشد، باید کشته شود. * (فمن اعتدى بعد ذلک فله عذاب ألیم) جمله «فله عذاب ألیم» را مى توان بیان واقعیتى دانست که تجاوزگر در دنیا یا آخرت به آن گرفتار خواهد شد و مى توان آن را حکمى کیفرى و مجازاتى شمرد که جامعه اسلامى باید آن را اجرا کند. برداشت فوق بر اساس دومین احتمال است.

۲۷ - قاتل، در صورتى که از قصاص عفو شود و پس از آن دیگرى را به قتل برساند، باید کشته شود و مورد عفو قرار نگیرد. (کتب علیکم القصاص ... فمن اعتدى بعد ذلک فله عذاب ألیم) برداشت فوق بر این اساس است که: مقصود از «من» در جمله فوق، قاتل باشد نه ولىّ مقتول. بر این مبنا «ذلک» به «عفو» - که از جمله «فمن عفى له» به دست مى آید - اشاره دارد.

۲۸ - قوانین و مقررات، شامل زمانهاى پیش از وضع و اعلام رسمیت آن نخواهد شد. (فمن اعتدى بعد ذلک) برداشت فوق بر این اساس است که مشارالیه «ذلک» زمان نزول آیه قصاص و ابلاغ احکام مطرح شده در آن، باشد.

۲۹ - تجاوز از احکام و قوانین الهى، مانع بهره مندى از رحمت خداوند است. (ذلک تخفیف من ربکم و رحمة فمن اعتدى بعد ذلک فله عذاب ألیم)

روایات و احادیث

۳۰ - حلبى مى گوید: از امام صادق(ع) ... درباره سخن خداوند که فرموده «فمن عفى له من أخیه شى فاتباع بالمعروف و أداء إلیه بإحسان» سؤال کردم، فرمود: «ینبغى للذى له الحق ان لایعسر أخاه إذا کان قد صالحه على دیة و ینبغى للذى علیه الحق ان لایمطل أخاه إذا قدر على ما یعطیه و یؤدى إلیه بإحسان قال: و سألته عن قول اللّه عز و جل «فمن اعتدى بعد ذلک فله عذاب ألیم» فقال: هو الرجل یقبل الدیة أو یعفو أو یصالح ثم یعتدى فیقتل فله عذاب ألیم کما قال اللّه عز و جل;[۴] سزاوار است کسى که صاحب حق خون است و توافق در دیه کرده اند، در گرفتن دیه سخت گیرى نکند و سزاوار است براى کسى که باید دیه بدهد اگر توانایى پرداخت آن را دارد کوتاهى نکند و با نیکویى پرداخت نماید. حلبى گوید: از سخن خداوند که فرموده: «فمن اعتدى بعد ذلک فله عذاب ألیم» سؤال نمودم، امام فرمود: مراد کسى است که دیه را پذیرفته یا عفو نموده و یا مصالحه کرده، سپس تجاوز نماید و دست به قتل زند; پس همان طورى که خداوند فرموده براى او عذاب دردناکى است».

موضوعات مرتبط

  • احکام: ۱، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۳، ۲۳، ۲۶، ۲۷ انعطاف پذیرى احکام ۲۲
  • ارزشها: ۱۱، ۱۲
  • برادرى: نشانه هاى برادرى ۱۶
  • تجاوز: کیفر تجاوز ۲۵
  • تکلیف: تخفیف در تکلیف ۲۲
  • جامعه اسلامى: تدبیر جامعه اسلامى ۲۱; مسؤولیت جامعه اسلامى ۳
  • حدود خدا: آثار تجاوز از حدود خدا ۲۵، ۲۹
  • حقوق: احسان در حقوق ۱۷; حق قصاص ۹، ۱۱; حق قابل عفو ۸، ۹، ۱۰، ۱۱; نظام حقوقى ۱۷; ویژگیهاى حقوق اسلامى ۱۷
  • خدا: عذابهاى خدا ۲۳، ۲۵; مظاهر رحمت خدا ۲۰، ۲۲; موانع رحمت خدا ۲۹
  • دین: نظام تعالیم دین ۲۲
  • دیه: آداب پرداخت دیه ۳۰; احکام دیه ۱۳; اهمیّت التزام به احکام دیه ۲۳; پرداخت دیه قتل ۱۹; دیه قتل ۱۳، ۱۸
  • عذاب: عذاب دردناک ۲۴، ۲۵; مراتب عذاب ۲۴، ۲۵; موجبات عذاب ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۳۰
  • عفو: ارزش عفو ۱۱، ۱۲; عفو با قدرت ۱۲
  • قاتل: رفتار قاتل با اولیاى مقتول ۱۹; عفو قاتل ۸، ۱۳، ۲۷; کشتن قاتل پس از دیه ۱۴، ۱۶، ۳۰; کشتن قاتل پس از عفو ۳۰،۲۶،۲۴; مسؤولیت قاتل ۴، ۱۳
  • قانون: عطف قانون به ما سبق ۲۸; ویژگیهاى قوانین دینى ۲۲
  • قتل: آثار تکرار قتل ۲۷; آثار قتل ۱۵; جرم قتل ۸، ۱۱; جرم قتل بعد از عفو ۲۶; قتل جایز ۲۶; مجازات قتل بعد از عفو ۲۶
  • قصاص: احکام قصاص ۱، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۳، ۲۶، ۲۷; اهمیّت التزام به قصاص ۲۳; اهمیّت قصاص ۱، ۳; تبدیل قصاص به دیه ۱۳، ۲۰، ۲۱; تخفیف در قصاص ۲۰، ۲۱; تفاوت جنسیتها در قصاص ۷; سقوط قصاص ۹، ۱۰، ۱۱; شرایط قصاص ۵، ۷; عفو از قصاص ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۳، ۱۶، ۱۸، ۲۰، ۲۷; عمومیت قصاص ۲; قصاص برده ۵، ۷; قصاص حر ۵، ۷; قصاص زن ۶، ۷; قصاص قاتل ۴، ۲۷; قصاص مرد ۷; قطعیت حکم قصاص ۱; مسؤول اجراى قصاص ۳; مماثلت در قصاص ۵، ۶; موارد قصاص ۲۶; ویژگیهاى قانون قصاص ۱، ۲
  • مؤمنان: برادرى مؤمنان ۱۴، ۱۵; نشانه هاى عواطف مؤمنان ۱۶
  • مقتول: اختیارات اولیاى مقتول در قصاص ۸، ۱۰، ۱۱; حقوق اولیاى مقتول ۸; رفتار اولیاى مقتول با قاتل ۱۸

منابع

  1. طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌۱، ص ۱۱۱.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۵۳.
  3. در تفسير روض الجنان از خاصه و تفسير ابن ابى حاتم از عامه آن را از سعيد بن جبير روايت نموده اند و در تفسير روض الجنان اضافه شده كه دو طائفه مزبور از اوس و خزرج بوده اند و در تفسير كشف الاسرار از عامه چنين افزوده شده كه گويند دو طائفه مزبور بنى‌قريظه و بنى‌نضير بوده اند.
  4. کافى، ج ۷، ص ۳۵۸، ح ۱; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۱۷۶- ، ح ۲.