الإنفطار ١٣

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۴۰ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

به یقین نیکان در نعمتی فراوانند.

|همانا نيكان در بهشت پر نعمت‌اند
قطعاً نيكان به بهشت اندرند.
همانا نیکو کاران عالم در بهشت پر نعمت متنعّمند.
به یقین نیکان در نعمت فراوانی قرار دارند
هر آينه نيكوكاران در نعمتند،
بی‌گمان نیکان در ناز و نعمت [بهشتی‌]اند
هر آينه نيكان در بهشت پر نعمت‌اند.
مسلّماً نیکان در میان نعمت فراوان بهشت بسر خواهند برد.
به‌راستی نیکان بی‌گمان در (ژرفای) نعمتی اندرند.
همانا نیکانند در نعمتها


الإنفطار ١٢ آیه ١٣ الإنفطار ١٤
سوره : سوره الإنفطار
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الأبْرَارَ»: جمع بَرّ، نیکوکاران (نگا: انسان / . «نَعِیمٍ»: نعمت. در اینجا مراد بهشت جاویدان است. ذکر آن به صورت نکره، برای بیان اهمّیّت و گستردگی و عظمت این نعمت است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ «13» وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ «14» يَصْلَوْنَها يَوْمَ الدِّينِ «15» وَ ما هُمْ عَنْها بِغائِبِينَ «16» وَ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الدِّينِ «17» ثُمَّ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الدِّينِ «18» يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئاً وَ الْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ «19»

بى شك، نيكان در ناز و نعمت بهشتى‌اند. و بى‌شك، بدكاران در آتشى شعله‌ور. كه در روز جزا به آن وارد شوند و بسوزند. و لحظه‌اى، از آن غايب و جدا نشوند. تو چه دانى كه روز جزا چه روزى است؟ باز، چه دانى كه روز جزا چه روزى است؟ روزى كه هيچ كس براى هيچ كس اختيارى ندارد و در آن روز، فرمان تنها براى خداست.

نکته ها

«أبرار» جمع «بار» به معناى نيكوكار و «نَعِيمٍ» به معناى پر نعمت است.

«فجار» جمع «فاجر» به معناى شكافتن است، يعنى كسانى كه پرده‌درى مى‌كنند و هتّاك هستند.

«صلى» ورود در قهر و عذاب است. «يَصْلَوْنَها يَوْمَ الدِّينِ» همان گونه كه «صلو» ورود در رحمت و لطف است. «هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ» «1»

در قيامت، همه امور به دست خداست و اين به معناى نفى شفاعت نيست، چون شفاعت نيز از امورى است كه خداوند فرمان داده است. «2»

پیام ها

1- در تربيت و تبليغ، سرنوشت خوبان و بدان را مقايسه كنيد. «إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ‌- إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ»

2- حتّى پيامبر، به بسيارى از امور قيامت آگاه نيست. «وَ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الدِّينِ»


«1». احزاب، 43.

«2». تفسير مجمع البيان.

جلد 10 - صفحه 410

3- مسائل قيامت را با عقل عادى نمى‌توان درك كرد، بلكه بايد از طريق وحى بپذيريم. «ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الدِّينِ»

4- مطالب مهم را بايد تكرار كرد. «ما أَدْراكَ‌- ثُمَّ ما أَدْراكَ»

5- پيدايش قيامت براى جزا و كيفر عملكرد دنيوى ماست. «يَوْمُ الدِّينِ»

6- مجرمان براى هميشه در دوزخند. «ما هُمْ عَنْها بِغائِبِينَ»

7- قيامت روز سلب مالكيّت و اختيار از همه انسان‌هاست. «يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئاً»

8- قيامت، تجلّى حاكميّت مطلقه خداوند است. «وَ الْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ»

«والحمد للّه ربّ العالمين»

جلد 10 - صفحه 412

سوره مطفّفين‌

اين سوره سى و شش آيه دارد و در مكّه نازل شده است، گرچه بر اساس برخى روايات، آيات اوليه آن مدنى است.

نام سوره، برگرفته از آيه اول است و به معناى كم فروشان مى‌باشد.

اين سوره با هشدار به كم فروشان آغاز مى‌شود و ريشه آن را باور نداشتن روز قيامت برمى‌شمرد.

سرگذشت فاجران گنهكار و متجاوز و برخورد آنان با آيات الهى، كه بيانگر زنگار گرفتگى دلهاى آنهاست، بخش ديگرى از آيات اين سوره را تشكيل مى‌دهد.

البتّه بيان نعمت‌هاى جاودان و شادى و سرور بهشتيان، نور اميد را در دل مؤمنان روشن مى‌سازد و آنان را در برابر نيش و نوش‌هاى مجرمان دلدارى مى‌دهد تا در اثر تحقير و استهزاى آنان اندوهگين نشوند.

براساس روايات، قرائت اين سوره در نماز، امنيّت از عذاب را در روز قيامت به دنبال دارد و خداوند او را از نوشيدنى‌هاى طهور بهشتى سيراب مى‌سازد. «1»


«1». تفسير نورالثقلين.

جلد 10 - صفحه 413

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

به نام خداوند بخشنده مهربان‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ «13»

إِنَّ الْأَبْرارَ: به درستى كه نيكوكاران و فرمانبرداران، لَفِي نَعِيمٍ‌: هر آينه در بهشت با نعمت‌اند كه نعمت آن باقى و دائما در تزايد است.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ «1» وَ إِذَا الْكَواكِبُ انْتَثَرَتْ «2» وَ إِذَا الْبِحارُ فُجِّرَتْ «3» وَ إِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ «4»

عَلِمَتْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ وَ أَخَّرَتْ «5» يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ «6» الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ «7» فِي أَيِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَكَّبَكَ «8» كَلاَّ بَلْ تُكَذِّبُونَ بِالدِّينِ «9»

وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظِينَ «10» كِراماً كاتِبِينَ «11» يَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ «12» إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ «13» وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ «14»

يَصْلَوْنَها يَوْمَ الدِّينِ «15» وَ ما هُمْ عَنْها بِغائِبِينَ «16» وَ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الدِّينِ «17» ثُمَّ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الدِّينِ «18» يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئاً وَ الْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ «19»

ترجمه‌

هنگاميكه آسمان شكافته شود

و هنگاميكه ستارگان فرو ريخته و پراكنده شوند

و هنگاميكه درياها بهم راه يافته يكى گردد

و هنگاميكه قبرها زير و زبر گردد

خواهد دانست هر كس از اعمال خود و آثار آنها آنچه پيش فرستاده و آنچه مؤخر داشته است‌

اى انسان چه چيز فريب داد تو را بنا فرمانى پروردگار خود كه داراى جود و بخشش است‌

آنكه آفريد تو را پس راست و درست نمود تو را پس معتدل و متناسب نمود تو را

در هر صورتى كه خواست تركيب نمود تو را

نبايد مغرور بكرم خدا شد بلكه تكذيب ميكنيد جزاء را

و همانا بر شما نگهبانانى هستند

بزرگواران نويسندگان‌

ميدانند آنچه را بجا ميآوريد

همانا نيكوكاران در نعمتهاى بهشتند

و همانا بدكاران در دوزخند

وارد ميشوند در آن در روز جزا

و نيستند آنها از آن دور شدگان‌

و چه ميدانى تو چيست روز جزا

پس چه ميدانى تو چيست روز جزا

روز كه اختيار ندارد كسى براى كسى چيزى را و كارها در آن روز با خدا است.

تفسير

خداوند متعال در اين سوره شريفه هم متعرّض اوضاع قيامت شده ميفرمايد


جلد 5 صفحه 355

وقتى كه آسمان شكافته شود براى نزول ملائكه و ستارگان فرو ريخته و پراكنده شوند و درياها بيكديگر راه پيدا كرده و يكى گردند و قبرها زير و زبر شوند و مردگان از آنها بيرون آيند در چنين وقت كه روز قيامت است هر كس هر عمل خير و شرّى كه در زمان حيات بجا آورده و هر اثر خوب و بدى كه از اعمال او بعد از مرگ باقى مانده ميداند و در نامه اعمال خود ميبيند چون هر كس سنّت خوبى از خود باقى گذارد هر كس بآن عمل نمايد ثوابش باو ميرسد و هر كس سنّت بدى بگذارد هر كس بآن عمل نمايد گناهش بعهده او است و از ثواب و گناه عمل كنندگان چيزى كم نميشود و پس از اين خداوند خطاب به بنى آدم فرموده كه اى انسان چه چيز فريب داد تو را كه مأمون شدى از عذاب الهى و معصيت نمودى خداوند بخشنده بدون غرض و عوض را و اختيار كريم از بين اوصاف الهى ظاهرا براى اشاره بعلّت قبح معصيت است كه كفران نعمت خداوند منعم باشد و اشعار بآنكه شيطان فريب ميدهد آدمى را كه خدا كريم است معصيت كن ميبخشد و نبايد باين مغرور شد و براى تعليم عذر خواهى از گناه و توبه است كه بنده بگويد پروردگارا اينكه من مرتكب گناه شدم براى اهانت بامر تو نبود بلكه براى اميدوارى بكرم تو بود و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه چون تلاوت نمود اين آيه را فرمود مغرور نمود او را جهلش و آن خداوند كريم آن چنان قادر حكيمى است كه خلق فرمود تو را راست و درست داراى اعضاء سليم و آماده براى منافع مستقيم پس معتدل و متناسب فرمود اجزاء و اعضاء تو را با يكديگر براى حسن منظر و مزيد انتفاع و قيام باعتدال و عدّلك بتشديد نيز قرائت شده و برحسب معنى تفاوتى ندارد و بهر صورت و شكل و شمائلى كه خواست و پسنديد و مصلحت ديد تو را تركيب و خلق فرمود يعنى بهترين صورتها را براى تو اختيار نمود يا تو را بهر صورتى كه خواست از صور آباء و امّهاتت در آورد چنانچه از حديثى كه در مجمع از امام رضا عليه السّلام نقل نموده استفاده ميشود و در هر حال كلمه ما زائده است و در مجمع از امام صادق (ع) و قمّى ره نقل فرموده كه اگر ميخواست تركيب كرده بود تو را بر غير اين صورت و ظاهرا مراد آنست كه اگر ميخواست ميتوانست‌


جلد 5 صفحه 356

تو را بصورت حيوان در آورد ولى باحسان خود تو را با حسن تقويم در آورد نبايد مغرور بكرم خدا شد و معصيت نمود بلى سبب اصلى معصيت شما آنست كه منكر روز جزا يا دين اسلاميد و همانا بر شما نگهبانانى هستند كه ضبط اعمال شما را مينمايند از جنس ملائكه كه گرامى و مكرّمند نزد خدا و نويسندگانند اعمال بندگان را از خير و شرّ و فيض ره نقل فرموده كه آنها دو ملكى هستند كه موكّلند بر افراد انسان مبادرت مينمايند بنوشتن حسنات و تأنّى ميكنند در نوشتن سيّئات شايد گناهكاران توبه و استغفار نمايند و در كافى از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه چون بنده قصد كار خوب كند نفس او خوشبو بيرون آيد پس ملك موكّل دست راست بملك موكّل دست چپ ميگويد صبر كن اين بنده قصد كار خوب كرده و چون آن كار را بجا آورد زبان او قلم او و مركّب او آب دهانش ميباشد پس مينويسد براى او و چون قصد كار بد نمايد نفس او بد بو بيرون آيد پس ملك موكّل دست چپ بملك موكّل دست راست ميگويد صبر كن اين قصد كار بد كرده و چون آن كار را بجا آورد زبان او قلم او است و مركّبش آب دهنش پس مينويسد براى او حقير عرض ميكنم امر بصبر شايد براى ذهاب سيّئات بحسنات و حسنات بسيّئات باشد و گفته شده اينكه خداوند آنها را كرام خوانده براى آنست كه كار خوب را نوشته و بالا ميبرند و بر خدا عرضه ميدارند ولى كار بد را عرضه نميدارند و ميگويند خدايا تو ستّار العيوبى و بندگانت را بآن امر فرمودى و علام الغيوبى حاجت باظهار ما ندارى و براى اين كرام الكاتبين خوانده شده‌اند و آنها ميدانند آنچه را بندگان بجا ميآورند و فراموش نميكنند و از روى دانش و علم ثبت مينمايند و در احتجاج از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند خداوند كه خود عالم السّرّ و الخفيّات است چرا دو ملك را مأمور بنوشتن اعمال بندگان فرموده فرمود خداوند آنها را بعبادت خود وادار فرموده بارجاع اين امر و قرار داده گواهان بر اعمال بندگان تا مردم بيشتر مواظب بر طاعت و محترز از معصيت باشند براى آنكه ميدانند دو ملك ملازم آنانند و شهادت ميدهند نزد خدا بر نفع يا ضرر آنها و چه بسيار كه اراده گناه ميكنند و چون بياد آن دو ميآيند ترك مينمايند و ميگويند خدا


جلد 5 صفحه 357

ميبيند و ملائكه شهادت ميدهند اين خلاصه روايت بود كه ذكر شد اينها همه براى آنست كه روز قيامت تكليف نيكوكاران معلوم باشد كه مستحق نعيم جاودانند و بايد ببهشت بروند و تكليف بدكاران هم معلوم باشد كه مستحق عذابند و بايد بجهنّم بروند و در آن فرود آيند و بسوزند و چون روى سخن با كفّار مكه است كه منكر معاد بودند ميفرمايد كه هيچ وقت از جهنّم غائب نميشوند و بيرون نميآيند و بعضى گفته‌اند مراد آنست كه قبل از ورود در جهنّم هم از آن غائب نيستند چون باد گرم آن در قبر هم بر آنها ميوزد و براى تشديد اهوال و تعظيم احوال و تكثير احمال و اثقال آن روز خداوند مكرّر فرموده چه ميدانى چه روزى است روز جزا و حقّا هم نميتوان حقيقت آن روز و كيفيّت اوضاع آنرا بدست آورد از قيامت خبرى ميشنوى دستى از دور بر آتش دارى هيچ كس در آن روز نميتواند براى كسى كارى انجام دهد و اختيار امرى را نمايد تمام اختيارات آن روز با خدا است ألان هم همين طور است نهايت آنكه بنظر ميآيد بعضى حاكمند و اختيار بعضى از امور را دارند آن روز اين هم نيست فقط شفاعت است آن هم بايد با اذن خدا باشد چنانچه از روايت مجمع از امام باقر عليه السّلام استفاده ميشود كه زمام امور هميشه بدست خدا بوده و هست و خواهد بود ولى آن روز حكّام ظاهرى هم از بين ميروند و باقى نميماند حاكمى جز خدا در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره اذا السّماء انفطرت و اذا السّماء انشقّت را بخواند و در نماز واجب و مستحبّ نصب العين خود قرار دهد خداوند تمام حوائج او را بر آورد و حاجزى بين او و خدا باقى نماند و هميشه او ناظر بخدا و خدا ناظر باو باشد تا از حساب فارغ شود و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمّد و آله الطّاهرين.


جلد 5 صفحه 358

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِن‌َّ الأَبرارَ لَفِي‌ نَعِيم‌ٍ «13»

ابرار جمع‌ بار ‌يعني‌ نيكوكار مقابل‌ فجار جمع‌ فاجر ‌يعني‌ بدكردار، و نعيم‌ بهشت‌ ‌است‌ ‌که‌ ميفرمايد: فَأَمّا إِن‌ كان‌َ مِن‌َ المُقَرَّبِين‌َ فَرَوح‌ٌ وَ رَيحان‌ٌ وَ جَنَّةُ نَعِيم‌ٍ واقعه‌ آيه 88، و ميفرمايد: أَ يَطمَع‌ُ كُل‌ُّ امرِئ‌ٍ مِنهُم‌ أَن‌ يُدخَل‌َ جَنَّةَ نَعِيم‌ٍ معارج‌ آيه 38، ‌بر‌ بمعني‌ مصدري‌ احسان‌ ‌است‌ و بمعني‌ اسم‌ مصدري‌ حسن‌ ‌است‌ و بمعني‌ اسم‌ فاعلي‌ محسن‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ اينجا باين‌ معني‌ ‌است‌ ‌يعني‌ نيكوكاران‌. و احسان‌ ‌هم‌ سه‌ قسم‌ ‌است‌ احسان‌ بنفس‌ و احسان‌ بغير و احسان‌ بدين‌، اما احسان‌ بنفس‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌در‌ معرض‌ عذاب‌ نيندازد و ‌از‌ فيض‌ ثواب‌ محروم‌ نكند و ‌از‌ قابليت‌ هدايت‌ نيندازد بكفر و شرك‌ و ضلالت‌ و قساوت‌ قلب‌ و سياهي‌ دل‌ و كبر و نخوت‌ و تسلط شيطان‌ و حب‌ نفس‌ و علاقه‌ بدنيا و ‌غير‌ اينها.

و اما احسان‌ بغير هدايت‌ ارشاد نصيحت‌ تعليم‌ احكام‌ بذل‌ مال‌ باهل‌ استحقاق‌ خدمت‌ بجامعه‌ امر بمعروف‌ نهي‌ ‌از‌ منكر صله‌ رحم‌ اطاعت‌ والدين‌ و كساني‌ ‌که‌ واجب‌ الاطاعة هستند اعانت‌ ضعفا و امثال‌ اينها.

جلد 18 - صفحه 29

و اما احسان‌ بدين‌ بدستورات‌ دين‌ رفتار كردن‌ مقدسات‌ دين‌ ‌را‌ محترم‌ داشتن‌، جلوگيري‌ ‌از‌ دشمنان‌ دين‌ حفظ بيضه‌ اسلام‌ اعلاء كلمه‌ اسلام‌ و اشباه‌ اينها و ‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌:

إِن‌َّ الأَبرارَ لَفِي‌ نَعِيم‌ٍ شرط اولي‌ ‌آن‌ ايمان‌ ‌است‌ و ‌در‌ ايمان‌ چهار چيز مدخليت‌ دارد اول‌ يقين‌ قطعي‌ بجميع‌ اصول‌ دين‌ و ضروريات‌ دين‌ و مذهب‌ و ترك‌ بدعت‌ ‌در‌ دين‌ دوم‌ اعتقاد و دلبستگي‌ و ‌در‌ بند دين‌ بودن‌، سوم‌ اقرار قلبا و لسانا، چهارم‌ تسليم‌.

شرط دوم‌ موافات‌ ‌است‌ ‌که‌ بقاء ايمان‌ ‌باشد‌ ‌تا‌ آخرين‌ نفس‌ ‌که‌ ‌با‌ ايمان‌ ‌از‌ دنيا رود ‌که‌ ‌اگر‌ خداي‌ نخواسته‌ قبل‌ ‌از‌ وفات‌ ايمان‌ زايل‌ شد تمام‌ اعمالش‌ هباء منثورا ميشود و ‌از‌ ‌اينکه‌ عنوان‌ خارج‌ ميشود.

شرط سوم‌ اينكه‌ نگهبان‌ ايمانش‌ ‌باشد‌ ‌با‌ دزدهاي‌ ايمان‌ ‌از‌ ارباب‌ ضلال‌ و كساني‌ ‌که‌ پالان‌ ‌آنها‌ كج‌ ‌است‌ معاشرت‌ و مجالست‌ و مراودت‌ نداشته‌ ‌باشد‌ و ‌خود‌ ‌را‌ آلوده‌ ‌به‌ چيزهايي‌ ‌که‌ موجب‌ زوال‌ ايمان‌ ميشوند نكند.

شرط چهارم‌ اينكه‌ ايمانش‌ ‌را‌ بخدا بسپارد ‌که‌ ‌از‌ خطرات‌ مصون‌ و محفوظ گردد.

شرط پنجم‌ تقويت‌ ايمان‌ ‌است‌ باعمال‌ صالحه‌ فعل‌ واجبات‌ بلكه‌ مستحبات‌ و بتحصيل‌ علم‌ ‌که‌ ‌هر‌ چه‌ بيشتر و بهتر ‌باشد‌ قوت‌ رشد و ايمان‌ زيادتر ميشود.

شرط ششم‌ اجتناب‌ ‌از‌ اموري‌ ‌که‌ باعث‌ ضعف‌ ايمان‌ ميشود ‌که‌ معني‌ تقوي‌ ‌است‌ ‌از‌ معاصي‌ و صفات‌ خبيثه‌ و اشتغال‌ بمشاغل‌ دنيوي‌ زياده‌ ‌از‌ مقدار ضرورت‌ و لزوم‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 13)- به دنبال بحثی که در آیات گذشته پیرامون ثبت و ضبط اعمال انسانها به وسیله فرشتگان آمد، در اینجا به نتیجه این حسابرسی، و مسیر نهائی نیکان و بدان اشاره کرده، می‌فرماید: «به یقین نیکان در نعمتی فراوانند» (ان الابرار لفی نعیم).

نکات آیه

۱ - انسان هاى درست کار، راست گفتار و مطیع خداوند، به پاداش کردار خویش، در میان انبوه نعمت هاى آخرت جاى خواهند گرفت. (إنّ الأبرار لفى نعیم) از جمله معانى ذکر شده براى «برّ»، صلاح و درست کارى، اطاعت و صداقت است(لسان العرب). «نعیم»; یعنى، نعمت فراوان (مفردات راغب) نکره بودن «نعیم»، گویاى عظمت آن است.

۲ - زندگى ابرار، پیراسته از تمسّک به بهانه هاى واهى براى گشودن راه گناه (ما غرّک بربّک الکریم ... إنّ الأبرار لفى نعیم)

۳ - کاتبان نامه عمل از انجام دادن کارهاى خیر ابرار آگاه شده، آن را ثبت مى کنند. (کتبین . یعلمون ما تفعلون . إنّ الأبرار لفى نعیم)

۴ - بهره مندى ابرار از نعمت هاى آخرت، همیشگى است. (إنّ الأبرار لفى نعیم) حرف «فى» در آیه شریفه، براى ظرفیت مجازى است و بر استقرار ابرار در نعمت دلالت دارد. اسمیه بودن جمله «إنّ الأبرار...»، تأکیدى بر مداومت و ثبوت و حرف «لام» در «لفى نعیم»، تأکید بر تمام محتوا است.

موضوعات مرتبط

  • ابرار: تنزیه ابرار ۲; جاودانگى ابرار ۴; ویژگیهاى ابرار ۲
  • راستگویان: پاداش اخروى راستگویان ۱
  • عمل: علم به عمل خیر ۳
  • گناه: تنزیه از گناه ۲
  • مطیعان: پاداش اخروى مطیعان ۱
  • ملائکه: علم ملائکه ثبت عمل ۳
  • نعمت: جاودانگى نعمت هاى اخروى ۴; موجبات نعمت هاى اخروى ۱

منابع