الأنعام ١١٤

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۴۴ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

(با این حال،) آیا غیر خدا را به داوری طلبم؟! در حالی که اوست که این کتاب آسمانی را، که همه چیز در آن آمده، به سوی شما فرستاده است؛ و کسانی که به آنها کتاب آسمانی داده‌ایم می‌دانند این کتاب، بحق از طرف پروردگارت نازل شده؛ بنابر این از تردیدکنندگان مباش!

پس آيا داورى غير از خدا جويم؟ در حالى كه اوست كه اين كتاب را به تفصيل به سوى شما نازل كرده است. و كسانى كه كتابشان داده‌ايم، مى‌دانند كه قرآن از جانب پروردگار تو به حق نازل شده است. پس هرگز از اهل ترديد مباش
پس، آيا داورى جز خدا جويم؟ با اينكه اوست كه اين كتاب را به تفصيل به سوى شما نازل كرده است. و كسانى كه كتاب [آسمانى‌] بديشان داده‌ايم مى‌دانند كه آن از جانب پروردگارت به حق فرو فرستاده شده است. پس تو از ترديدكنندگان مباش.
آیا من غیر خدا حاکم و داوری بجویم و حال آنکه او خدایی است که کتابی (چون قرآن) که همه چیز در آن بیان شده به شما فرستاد؟ و آنان که به آنها کتاب فرستادیم (یهود و نصاری) می‌دانند که این قرآن از خدای تو به حق بر تو فرستاده شده، پس در آن البته هیچ شک و تردید راه مده.
آیا جز خدا حاکم و داوری بطلبم؟! در حالی که اوست که این کتاب آسمانی را که [همه معارف و احکام در آن] به تفصیل بیان شده به سوی شما نازل کرد؛ و اهل کتاب [به ویژه دانشمندان آنان] می دانند که این کتاب [قرآن] از سوی پروردگارت به درستی و راستی نازل شده؛ پس [در اینکه معجزه خواهی منکران و مخالفت های اهل کتاب از روی حقیقت جویی نیست] از تردیدکنندگان مباش.
آيا داور ديگرى جز خدا طلب كنم و حال آنكه اوست كه اين كتاب روشن را بر شما نازل كرده است؟ و اهل كتاب مى‌دانند كه به حق از جانب پروردگارت نازل شده است. پس، از شك‌آورندگان مباش.
آیا کسی جز خداوند را داور گیرم و او کسی است که کتاب [قرآن‌] را شیوا و روشن بر شما نازل کرده است، و اهل کتاب می‌دانند که آن به راستی و درستی فرو فرستاده از سوی پروردگار توست، پس از دودلان مباش‌
[بگو:] پس آيا جز خدا داورى بجويم و حال آنكه اوست كه اين كتاب را با شرح و بيان به سوى شما فروفرستاده است؟ و آنها كه كتاب بداديمشان مى دانند كه آن براستى و درستى از جانب پروردگار تو فروفرستاده شده است، پس از دودلان و شك‌داران مباش.
(ای پیغمبر! بدیشان بگو: این داوری خدا درباره‌ی حق و حقیقت است) آیا جز خدا را (میان خود و شما) قاضی کنم؟ و حال آن که او است که کتاب (آسمانی قرآن) را برای شما نازل کرده است و (حلال و حرام و حق و باطل و هدایت و ضلالت، در آن) تفصیل و توضیح شده است. کسانی که کتاب (های آسمانی را پیشتر) برای آنان فرستاده‌ایم می‌دانند که این (قرآن) حقیقةً از سوی خدا آمده است و مشتمل بر حق است (چرا که کتابهای آسمانی خودشان بدان بشارت داده است و تصدیق‌کننده‌ی آن است). پس تو از تردیدکنندگان مباش (و پیروان تو نیز درباره‌ی حقّانیّت قرآن کمترین تردیدی به خود راه ندهند).
پس آیا داوری جز خدا برجویم‌؟ حال آنکه اوست که این کتاب را به تفصیل سویتان نازل کرده و کسانی که کتاب (آسمانی) بدیشان دادیم، می‌دانند که آن از جانب پروردگارت (تمامی) حق (و) به تدریج فرو فرستاده شده‌است. پس تو هرگز از تردیدکنندگان مباش.
آیا جز خدا داوری جویم و اوست آنکه فرستاد بسوی شما کتاب را به تفصیل و آنان که دادیمشان کتاب را دانند که آن است فرود آمده از پروردگار تو به حق پس نباش از شک‌کنندگان‌


الأنعام ١١٣ آیه ١١٤ الأنعام ١١٥
سوره : سوره الأنعام
نزول : ١٠ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَبْتَغی»: بطلبم. جویا شوم. «حَکَماً»: قاضی. داور. واژه (غَیْرَ) مفعول است و (حَکَماً) حال یا تمییز آن است. «مُفَصَّلاً»: به صورت مفصّل و مبیّن. به گونه مشروح و روشن. «لا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ»: از زمره متردّدان مباش. مراد بازداشتن پیغمبر از شکّ و تردید نیست. زیرا پیغمبر درباره قرآن شکّ و تردیدی نداشت. بلکه مراد تشویق و ترغیب آن حضرت است بر ماندگاری و ثبات برحق (نگا: انعام / و یونس / و قصص / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- داورى تنها از آن خدا و شایسته اوست. (أفغیر الله أبتغى حکما)

۲- خداوندى که قرآن را به تفصیل نازل کرده، شایسته داورى است. (أفغیر الله أبتغى حکما و هو الذى أنزل إلیکم الکتب مفصلا)

۳- قرآن، بیانگر داورى خداوند درباره حق و باطل است. (و هو الذى أنزل إلیکم الکتب مفصلا) «مفصَّل» به معناى «مبیَّن» است و به قرینه «حکماً» در صدر آیه موضوع مورد نظر آیه داورى بین حق و باطل در عرصه هاى مورد نیاز است، یعنى اینکه قرآن بیانى شافى و کافى براى تشخیص حق از باطل در اینگونه موارد است.

۴- با نزول قرآن جایى براى نزول معجزات درخواستى مشرکان متصور نیست. (و لو أننا نزّلنا إلیهم ... أفغیر الله أبتغى حکما و هو الذى أنزل إلیکم الکتب) به نظر مى رسد جمله استفهامى توبیخى «أفغیر الله أبتغى ...» به قرینه آیات قبل، تعریض به کسانى باشد که دلیل و معجزه اى غیر از قرآن طلب مى کردند و جمله «و هو الذى أنزل ...» تتمیمى بر این تعریض است. یعنى با وجود قرآن جایى براى درخواستهاى دیگر نمى ماند.

۵- نزول قرآن معجزه اى کافى براى اثبات حقانیت پیامبر (ص) (أفغیر الله أبتغى حکما و هو الذى أنزل إلیکم الکتب مفصلا)

۶- خداوند سزاوارترین حاکم و داور در مورد ضرورت و یا عدم ضرورت نزول معجزات و دیگر شرایط و زمینه هاى آن است. (إنما الأیت عند الله و ما یشعرکم أنها إذا جاءت لا یؤمنون ... أفغیر الله)

۷- نزول معجزه اى روشن چون قرآن از سوى خدا، بهترین نشانه شایستگى او براى داورى است. (أفغیر الله أبتغى حکما و هو الذى أنزل إلیکم الکتب مفصلا)

۸- داورى خداوند به اینکه برخى مشرکان ایمان نخواهند آورد سزاوار اعتماد است، نه ادعاى مشرکان در مورد نیاز به معجزات دیگر. (ما کانوا لیؤمنوا ... أفغیر الله أبتغى حکما و هو الذى) آیات قبل درباره ادعاى مشرکان بود که «لئن جاءتهم ءایة لیؤمنن بها»، و خدا حکم فرمود که «ما کانوا لیؤمنوا». لذا با توجه به اینکه ممکن است مخاطب در «و ما یشعرکم» در آیات قبل مسلمانان باشند، این آیه مى خواهد مؤمنان را قانع سازد که در برخى از مشرکان هیچ معجزه اى اثر نمى کند.

۹- اهل کتاب (عالمان یهود و نصارا) آگاه به حقانیت قرآن و نزول آن از جانب خدا (و الذین ءاتینهم الکتب یعلمون أنه منزل من ربک بالحق)

۱۰- نزول قرآن بر اساس حق، جلوه ربوبیت الهى نسبت به پیامبر (ص) است. (أنه منزل من ربک بالحق)

۱۰- ایمان نیاوردن اهل کتاب به پیامبر(ص) و مخالفت آنان با حضرت، امرى شبهه افکن در دلهاى مردم بوده است. (و الذین ءاتینهم الکتب یعلمون أنه منزل من ربک بالحق فلا تکونن من الممترین) ظاهراً آیه شریفه در مقام رفع تردیدى است که از ناحیه ایمان نیاوردن اهل کتاب در دلهاى برخى ایجاد مى گشت. با این بیان که آنان حقانیت قرآن را مى دانند، ولى به جهت دیگرى آن را انکار مى کنند، پس مسلمانان نباید به سبب ایمان نیاوردن آنان به خود شک راه دهند.

۱۲- وجود دلایل حقانیت قرآن و پیامبر (ص) در تورات و انجیل (و الذین ءاتینهم الکتب یعلمون أنه منزل من ربک بالحق)

۱۳- پیامبر اکرم (ص) و مؤمنان در اینکه معجزه طلبى مشرکان از سر حقجویى نیست، نباید به خود تردید راه دهند. (فلا تکونن من الممترین) متعلق «ممترین» باید چیزى متناسب با مضمون آیه باشد. پیام اصلى آیه آن است که معجزه طلبى کافران و مخالفتهاى اهل کتاب با پیامبر (ص) از سر حقجویى نیست. بنابراین «لا تکونن من الممترین» یعنى تردیدى در این مسأله نداشته باش.

۱۴- ارجاع داورى به غیر خداوند از سوى کسى که حقانیت و اعجاز قرآن را دریافته، کارى بس نکوهیده و نارواست. (أفغیر الله أبتغى حکما ... فلا تکونن من الممترین)

موضوعات مرتبط

  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱۱
  • اهل کتاب: آگاهى اهل کتاب ۹ ; اهل کتاب و حقانیت قرآن ۹ ; اهل کتاب و محمّد(ص) ۱۱ ; اهل کتاب و نزول قرآن ۹ ; کفر اهل کتاب به محمّد (ص) ۱۱
  • خدا: اختصاصات خدا ۱، ۲، ۶ ; افعال خدا ۲ ; حاکمیت خدا ۶ ; ربوبیت خدا ۱۰ ; قضاوت خدا ۱، ۲، ۳، ۶، ۷، ۸
  • شبهات: عوامل شبهه ۱۱
  • علماى مسیحیت: آگاهى علماى مسیحیت ۹ ; علماى مسیحیت و قرآن ۹
  • علماى یهود: آگاهى علماى یهود ۹ ; علماى یهود و قرآن ۹
  • عمل: ناپسند ۱۴
  • قرآن: آثار تصدیق قرآن ۱۴ ; اعجاز قرآن ۵، ۷، ۱۴ ; حقانیت قرآن ۹، ۱۰ ; دلایل حقانیت قرآن ۱۲ ; قرآن در انجیل ۱۲ ; قرآن در تورات ۱۲ ; منشأ نزول قرآن ۲ ; نزول تفصیلى قرآن ۲ ; نقش قرآن ۳، ۴، ۵، ۷
  • قضاوت: ارجاع قضاوت به غیر خدا ۱۴
  • مؤمنان: مسؤولیت مؤمنان ۱۳
  • محمّد (ص): تفضّل به محمّد (ص) ۱۰ ; دلایل حقانیت محمّد (ص) ۵، ۱۲ ; محمّد (ص) در انجیل ۱۲ ; محمّد (ص) در تورات ۱۲ ; مسؤولیت محمّد (ص) ۱۳
  • مشرکان: بهانه جویى مشرکان ۱۳ ; بیخاعتبارى ادعاى مشرکان ۸ ; خواسته هاى بیجاى مشرکان ۴ ; مشرکان هدایتخناپذیر ۸
  • معجزه: درخواست معجزه ۴، ۱۳ ; شرایط معجزه ۶ ; منشأ معجزه ۶

منابع