گمنام

الأعراف ٩٥: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۱۴٬۸۷۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶
QRobot edit
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۶: خط ۲۶:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۲۰#link150 | آيات ۹۴ - ۱۰۲، سوره اعراف]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۲۰#link150 | آيات ۹۴ - ۱۰۲، سوره اعراف]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۲۰#link151 | سنن الهى در مورد امت هايى كه به سويشان پيامبر مى فرستاد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۲۰#link151 | سنن الهى در مورد امت هايى كه به سويشان پيامبر مى فرستاد]]
خط ۳۸: خط ۳۹:
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۲۱#link160 | بحث روايتى (روايتى در ذيل جمله : (( و ما وجدنا لاكثرهم من عهد(( ]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۲۱#link160 | بحث روايتى (روايتى در ذيل جمله : (( و ما وجدنا لاكثرهم من عهد(( ]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۶_بخش۵۶#link45 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۶_بخش۵۶#link45 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
ثُمَّ بَدَّلْنا مَكانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَوْا وَ قالُوا قَدْ مَسَّ آباءَنَا الضَّرَّاءُ وَ السَّرَّاءُ فَأَخَذْناهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ «95»
تفسير نور(10جلدى)    ج‌3    121     سوره الأعراف، آيه 95 ..... ص : 121
س به جاى ناخوشى، خوشى قرار داديم تا آنكه فزونى يافته و انبوه شدند و گفتند: به پدران ما نيز (به طور طبيعى) رنجها و خوشى‌ها رسيده بود (و اين حوادث تلخ و شيرين، نشانه‌ى قهر يا لطف خدا نيست). پس آنان را ناگهانى (با قهر خود) گرفتيم، در حالى كه درك نمى‌كردند.
===نکته ها===
«عفوا»، به معناى كثرت مال و فرزندان، يا ترك كردن و اعراض كردن است. لطف خدا درباره آنان به حدّ وفور رسيد، ولى آنان به هوش نيامدند و عبرت نگرفتند. نظير اين آيه در سوره‌ى انعام آيه 44 آمده است: «فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْ‌ءٍ حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً» چون تذكّرات ما را فراموش كردند، درهاى نعمت‌ها را به رويشان گشوديم و پس از كاميابى‌ها، ناگهان گرفتار قهر خويش كرديم. مثل بيمارى كه پزشك از بهبود او مأيوس شده و مى‌گويد: هر چه ميل دارد به او بدهيد، كارش تمام است.
ممكن است براى آيه معناى ديگرى نيز باشد از جمله: بعد از رفع بلا، نسل بعد مى‌گفتند:
جلد 3 - صفحه 122
حوادث تلخ مخصوص پدران ما بوده و ما در امان هستيم. «1» غافل از آنكه سنّت خداوند بر مبتلا ساختن همه‌ى نسل‌هاست و اين‌گونه غفلت‌ها، زمينه‌ساز قهر الهى است.
===پیام ها===
1- گاهى رفاه، بينش و تحليل‌هاى نادرست، عامل نسيان و طغيان مى‌شود. «قَدْ مَسَّ آباءَنَا الضَّرَّاءُ»
2- هر نوع خوشى و رفاهى نشانه‌ى لطف نيست، گاهى زمينه‌ساز قهر الهى است.
حَتَّى عَفَوْا ... فَأَخَذْناهُمْ بَغْتَةً
3- بيشتر مردود شدگان در آزمايش‌هاى‌الهى، مرفّهانند نه محرومان. حَتَّى عَفَوْا وَ قالُوا ...
4- قهر الهى، خبر نمى‌كند و ناگهان مى‌رسد. «بَغْتَةً»
5- غوطه‌ور شدن در دنيا و غفلت از ياد خدا، انسان را به عذابى ناگهانى و غافلگيرانه دچار مى‌كند. «فَأَخَذْناهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
ثُمَّ بَدَّلْنا مَكانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَوْا وَ قالُوا قَدْ مَسَّ آباءَنَا الضَّرَّاءُ وَ السَّرَّاءُ فَأَخَذْناهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ (95)
ثُمَّ بَدَّلْنا مَكانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ: پس بدل كرديم بر سبيل استدراج بجاى مرض و بلا و شدت، سلامتى و صحت و راحت، حَتَّى عَفَوْا: تا آنكه بسيار شدند به مال و رجال يا فربه و خرم شدند. حاصل معنى آن كه: ما ايشان را به بيمارى و قحطى و هم به تندرستى و فراخى ابتلا و امتحان نموديم ايمان نياوردند؛ و تبديل نقمت به نعمت و مرض به صحت و تنگى به فراخى را از طبيعت روزگار و گردش فلك دوار دانسته. وَ قالُوا قَدْ مَسَّ آباءَنَا: و گفتند بتحقيق كه رسيد پدران ما را نيز، الضَّرَّاءُ وَ السَّرَّاءُ: سختى و راحتى. يعنى اينها از تصادفات دهريه است و در زمان گذشته نيز گاهى خرمى و شادى بوده، و اين به سبب كفر و ايمان نخواهد بود؛ پس ما به همين طريقه ثابت خواهيم بود و برنگرديم.
تفسير اثنا عشرى    ج‌4    145    
اسى و كفر راسخ شدند، فَأَخَذْناهُمْ بَغْتَةً: پس گرفتيم ايشان را به قهر و سخط ناگهانى و فجئة، وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ‌: در حالى كه ايشان نمى‌دانستند و اصلا متوقع نبودند كه عذاب به آنها نازل خواهد شد. و حسرت و شدت اين نوع عذاب ناگهانى، عظيم‌تر است از عذابى كه مقدمات آن را ديده باشند و بدانند. «نعوذ باللّه من غضب الحليم».
تتمه: در تأمل و تدبر اين آيات شريفه، عاقل را عبرت و تنبه است كه در رخام و شدت و عسر و يسر، توجه به خالق خود را از دست ندهد، زيرا غافل را ناگهانى هلاكت وارد آيد و خلاصى نباشد. طبرسى رحمه اللّه فرمايد: حقيقت معنى در آيه آنكه: خداوند سبحان، تدبير فرمايد عاصين را به اخذ ايشان تارة به‌
----
جلد 4 صفحه 145
شدت و تارة به رخاء و وسعت، پس وقتى فساد نمودند به هر دو حالت به تمامه، و تنبه نيافتند، اخذ فرمايد ايشان را به سخط فجئة. پس اين اعظم در عقوبت، و اشد در حسرت خواهد بود؛ نعوذ باللّه من سخطه.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
سوره الأعراف «7»: آيات 94 تا 95
وَ ما أَرْسَلْنا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلاَّ أَخَذْنا أَهْلَها بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ (94) ثُمَّ بَدَّلْنا مَكانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَوْا وَ قالُوا قَدْ مَسَّ آباءَنَا الضَّرَّاءُ وَ السَّرَّاءُ فَأَخَذْناهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ (95)
ترجمه‌
و نفرستاديم در بلدى هيچ پيغمبرى را مگر آنكه گرفتيم اهلش را بسختى و رنجورى باشد كه آنها تضرع نمايند
پس تبديل نموديم بجاى بدى خوبى را تا بسيار شدند و گفتند بتحقيق رسيد پدران ما را ناخوشى و خوشى پس گرفتيم آنها را ناگهانى و آنها ادراك نمى‌كردند.
تفسير
خداوند پس از آنكه پيغمبرى را بر بلدى مبعوث ميفرمايد در بدو امر مبتلا ميفرمايد اهالى آن بلد را بسختى و تنگدستى و رنجورى و مرض براى آنكه مردم متوجه بخدا شوند و به تبع آن متوجّه به پيغمبر چون در اين مواقع توجه مردم بخدا زيادتر ميشود پس از آن بدل ميفرمايد بدى حال آنها را بخوبى و در نتيجه عدّه و عدّه آن‌ها زياد و از ياد خدا غافل ميشوند و ناشكرى ميكنند و ميگويند رسم روزگار چنين است پدران ما هم بهمين رويّه گذران نمودند گاهى ناخوش بودند گاهى خوش و ادراك نمى‌كنند
----
جلد 2 صفحه 454
كه اين امور از طرف خدا است براى تأديب يا امتحان يا جلب توجه بندگان و بحال كفر باقى ميمانند پس ناگهان و بى‌خبر عذاب بر آنها نازل ميشود براى عبرت ديگران ..
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
ثُم‌َّ بَدَّلنا مَكان‌َ السَّيِّئَةِ الحَسَنَةَ حَتّي‌ عَفَوا وَ قالُوا قَد مَس‌َّ آباءَنَا الضَّرّاءُ وَ السَّرّاءُ فَأَخَذناهُم‌ بَغتَةً وَ هُم‌ لا يَشعُرُون‌َ (95)
‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ بأساء و ضرّاء تبديل‌ ميكنيم‌ بجاي‌ ‌آن‌ بليات‌ نيكي‌هايي‌ ‌از‌ فراواني‌ نعمت‌ و كثرت‌ مال‌ و جاه‌ ‌تا‌ اينكه‌ ‌در‌ شهوات‌ فروروند و ميگويند دنيا هميشه‌ ‌اينکه‌ نحو بوده‌ پيشينيان‌ ‌ما ‌هم‌ گاهي‌ ‌در‌ شدت‌ بودند و گاهي‌ ‌در‌ نعمت‌ و راحتي‌ ‌پس‌ يك‌ مرتبه‌ دفعة و بغتة ‌آنها‌ ‌را‌ ميگيريم‌ ولي‌ متوجه‌ نميشوند و درك‌ نميكنند.
ثُم‌َّ بَدَّلنا مَكان‌َ السَّيِّئَةِ الحَسَنَةَ مراد ‌از‌ سيئه‌ همان‌ بأساء و ضراء بوده‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ خوش‌ نيايد، و حسنه‌ فراواني‌ و زيادتي‌ نعمت‌ و مال‌ و جاه‌ ‌که‌ محبوب‌ و مطلوب‌ ‌آنها‌ ‌است‌ و غافل‌ ‌از‌ اينكه‌ امتحانات‌ الهي‌ مختلف‌ ‌است‌ غني‌ و فقر، صحت‌ و مرض‌، نعمت‌ و بلاء، عزت‌ و ذلت‌، قوت‌ و ضعف‌ تمام‌ امتحان‌ ‌است‌ مؤمن‌ ‌در‌ ‌هر‌ حالي‌ ‌که‌ هست‌ شاكر و راضي‌ و متوجه‌ انجام‌ تكليف‌ ‌است‌ ولي‌ ‌غير‌ مؤمن‌ تمام‌ اينها ‌را‌ پيش‌ آمد دهر و روزگار ميداند و ميگويد سيب‌ ‌که‌ بالا ميرود هزار چرخ‌ ميخورد و بغفلت‌ ميگذراند و ميگويد همين‌ نحو بوده‌.
حَتّي‌ عَفَوا ‌يعني‌ سير ميشوند ‌از‌ مال‌ و جاه‌ و كثرت‌ اتباع‌ وَ قالُوا قَد مَس‌َّ آباءَنَا الضَّرّاءُ وَ السَّرّاءُ پدران‌ ‌ما ‌هم‌ يك‌ روز ضرر يك‌ روز نفع‌، يك‌ روز خوش‌ يك‌ روز ناخوش‌، يك‌ روز فقير يك‌ روز غني‌ ‌در‌ ‌هر‌ حال‌ ‌که‌ ‌باشد‌ ‌ما دست‌ ‌از‌ اعمال‌ زشت‌ ‌خود‌ برنميداريم‌ و گوش‌ بكلمات‌ انبياء و ائمه‌ و علماء نميدهيم‌ و مشغول‌ كار ‌خود‌ ميباشيم‌.
فَأَخَذناهُم‌ بَغتَةً يك‌ دفعه‌ زلزله‌ ميشود چندين‌ هزار تلفات‌ ميدهد، بام‌ ميآيد چندين‌ هزار هلاك‌ ميشوند، وباء و طاعون‌ و مرگ‌ فجأه‌ و سكته‌ و امراض‌ علاج‌ ناپذير مثل‌ سرطان‌ و فشار و قند و غوره‌ و رماتيسم‌ و تصادفات‌ ميآيد ‌که‌ ديگر
جلد 7 - صفحه 397
چاره‌اي‌ نيست‌ و حال‌ آنكه‌ وَ هُم‌ لا يَشعُرُون‌َ اصلا درك‌ نميكنند و توجه‌ ندارند و اينها ‌را‌ تصادفات‌ طبيعت‌ ميشمارند و خشم‌ طبيعت‌ نام‌ ميگذارند و ابدا متوجه‌ غضب‌ الهي‌ نيستند و مستند باعمال‌ زشت‌ ‌خود‌ نميدانند.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
(آیه 95)- لذا در این آیه می‌گوید: هنگامی که آنها در زیر ضربات حوادث و فشار مشکلات تغییر مسیر ندادند و همچنان در گمراهی خود باقی ماندند «سپس ما مشکلات را از آنها برداشتیم و به جای آن گشایش و نعمت قرار دادیم، تا آنجا که (بار دیگر زندگانی آنها رونق گرفت و کمبودها به فزونی تبدیل شد و) مال و نفرات
ج2، ص72
آنها فراوان گردید» (ثُمَّ بَدَّلْنا مَکانَ السَّیِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّی عَفَوْا).
به هنگام برطرف شدن مشکلات، به جای این که به این حقیقت توجه کنند که «نعمت» و «نقمت» به دست خداست و رو به سوی او آورند، برای اغفال خود به این منطق متشبث شدند، که اگر برای ما مصائب و گرفتاریهایی پیش آمد، چیز تازه‌ای نیست «و گفتند: پدران ما نیز گرفتار چنین مصائب و مشکلاتی شدند» (وَ قالُوا قَدْ مَسَّ آباءَنَا الضَّرَّاءُ وَ السَّرَّاءُ). دنیا فراز و نشیب دارد و برای هر کس دوران راحتی و سختی بوده است، سختیها امواجی ناپایدار و زود گذرند.
در پایان، قرآن می‌گوید: هنگامی که کار به اینجا رسید و از عوامل تربیت کمترین بهره‌ای نگرفتند، بلکه بر غرور خود افزودند، «ناگاه آنها را به مجازات خود گرفتیم، در حالی که آنها هیچ خبر نداشتند و غافلگیر شدند» و به همین جهت مجازات برای آنها، سخت دردناک بود (فَأَخَذْناهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ).
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


کاربر ناشناس