الأعراف ٤٣

از الکتاب
نسخهٔ قابل چاپ دیگر پشتیبانی نمی‌شود و ممکن است در زمان رندر کردن با خطا مواجه شوید. لطفاً بوکمارک‌های مرورگر خود را به‌روزرسانی کنید و در عوض از عمبکرد چاپ پیش‌فرض مرورگر خود استفاده کنید.
کپی متن آیه
وَ نَزَعْنَا مَا فِي‌ صُدُورِهِمْ‌ مِنْ‌ غِلٍ‌ تَجْرِي‌ مِنْ‌ تَحْتِهِمُ‌ الْأَنْهَارُ وَ قَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ‌ الَّذِي‌ هَدَانَا لِهٰذَا وَ مَا کُنَّا لِنَهْتَدِيَ‌ لَوْ لاَ أَنْ‌ هَدَانَا اللَّهُ‌ لَقَدْ جَاءَتْ‌ رُسُلُ‌ رَبِّنَا بِالْحَقِ‌ وَ نُودُوا أَنْ‌ تِلْکُمُ‌ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا کُنْتُمْ‌ تَعْمَلُونَ‌

ترجمه

و آنچه در دلها از کینه و حسد دارند، برمی‌کنیم (تا در صفا و صمیمیّت با هم زندگی کنند)؛ و از زیر (قصرها و درختان) آنها، نهرها جریان دارد؛ می‌گویند: «ستایش مخصوص خداوندی است که ما را به این (همه نعمتها) رهنمون شد؛ و اگر خدا ما را هدایت نکرده بود، ما (به اینها) راه نمی‌یافتیم! مسلّماً فرستادگان پروردگار ما حق را آوردند!» و (در این هنگام) به آنان ندا داده می‌شود که: «این بهشت را در برابر اعمالی که انجام می‌دادید، به ارث بردید!»

و از سينه‌هايشان هر كينه‌اى كه باشد مى‌زداييم [و] از زير [پاى‌] شان نهرها جارى است، و مى‌گويند: حمد خدايى را كه ما را به اين [نعمت‌ها] رهنمون شد، و اگر خدا ما را هدايت نكرده بود، راه نمى‌يافتيم. بى‌شك فرستادگان پروردگارمان حقيقت را آوردند. و به آنها
و هر گونه كينه‌اى را از سينه‌هايشان مى‌زداييم. از زير [قصرهاى‌]شان نهرها جارى است، و مى‌گويند: «ستايش خدايى را كه ما را بدين [راه‌] هدايت نمود، و اگر خدا ما را رهبرى نمى‌كرد ما خود هدايت نمى‌يافتيم. در حقيقت، فرستادگانِ پروردگارِ ما حق را آوردند.» و به آنان ندا داده مى‌شود كه اين همان بهشتى است كه آن را به [پاداش‌] آنچه انجام مى‌داديد ميراث يافته‌ايد.
و زنگار هر کینه (و حسد و خوی زشت) را از آیینه دل آنان بزداییم و در بهشت بر زیر قصرهایشان نهرها جاری شود و گویند: ستایش خدای را که ما را بر این مقام رهنمایی کرد، که اگر هدایت و لطف الهی نبود ما به خود به این مقام راه نمی‌یافتیم، همانا رسولان خدایمان به حق آمدند (و ما را بر این مقام رهبری کردند). و اهل بهشت را ندا کنند که این است بهشتی که از اعمال صالح شما را به ارث داده‌اند.
و آنچه از کینه و خشم در سینه های آنان است، بَر می کنیم [تا در بهشت با خوشی و سلامت کامل کنار هم زندگی کنند؛] از زیر [کاخ ها و عمارت های] شان نهرها جاری است و می گویند: و همه ستایش ها ویژه خداست که ما را به این [نعمت ها] هدایت کرد، و اگر خدا ما را هدایت نمی کرد هدایت نمی یافتیم، مسلماً پیامبران پروردگارمان حق را به سوی ما آوردند، و ندایشان می دهند به پاداش اعمال شایسته ای که همواره انجام می دادید، این بهشت را به ارث بردید.
و هرگونه كينه‌اى را از دلشان برمى‌كنيم. نهرها در زير پايشان جارى است. گويند: سپاس خدايى را كه ما را بدين راه رهبرى كرده و اگر ما را رهبرى نكرده بود، راه خويش نمى‌يافتيم. رسولان پروردگار ما به حق آمدند. و آنگاه ايشان را ندا دهند كه به پاداش كارهايى كه مى‌كرديد اين بهشت را به شما داده‌اند.
و از سینه‌های آنان هر کینه‌ای که باشد می‌زداییم، جویباران از فرودست آنان جاری است و گویند سپاس خدای را که ما را به اینجا رهنمون شد و اگر خداوند راهبر نمی‌شد، هرگز راه نمی‌یافتیم، بی‌شک فرستادگان پروردگارمان به راستی و درستی آمدند، و ندا داده شود که اینک این بهشتی است که به خاطر کار و کردارتان به شما رسیده است‌
و هر چه از كينه و دشمنى در دلهاى ايشان بود بر كنيم از زير [كوشكهاى‌] آنان جويها روان است و گويند: سپاس و ستايش خداى راست كه ما را بدين [جايگاه و نعمتها] راه نمود و اگر خدا ما را راه ننمود بود راه نمى‌يافتيم. هر آينه فرستادگان پروردگارمان براستى و درستى آمدند. و ايشان را آواز دهند كه اين را به پاداش آنچه مى‌كرديد به شما ميراث داده‌اند.
هرگونه کینه‌ای را از دلهایشان می‌زدائیم (تا برادرانه در کمال صفا و صمیمیّت در بهشت بسر برند). در زیر (قصرها و درختان) آنان رودبارها جاری می‌گردد. (خرّم و خندان خدای را سپاس می‌گذارند) و می‌گویند: خدائی را سپاسگزاریم که ما را بدین (نعمت جاویدان و بی‌پایان) رهنمود فرمود و اگر (لطف عمیم و فضل کریم) خدا (نبود و توسّط پیغمبران ما را توفیق عنایت نمی‌فرمود و) رهنمودمان نمی‌نمود، هدایت فراچنگ نمی‌آوردیم. واقعاً پیغمبرانِ پروردگارمان حق آوردند (و حق گفتند و به سوی حق همگان را رهبری نمودند. در اینجا از سوی فرشتگان خدا) ندا داده می‌شود که: این بهشت شما است (که در جهان به شما وعده داده شده بود، و هم اینک) آن را به خاطر اعمالی (بایسته و کردارهای شایسته‌ای) که انجام داده‌اید به ارث می‌برید.
و هرگونه کینه‌ای را از سینه‌هایشان زدودیم. حال آنکه از زیر (قصرها و باغ‌های)‌شان نهرها روان است و گفتند: «ستایش خدای را که ما را به این (راه) هدایت نمود و اگر خدا ما را رهبری نمی‌نمود ما خود هرگز راه نمی‌یافتیم. بی‌گمان فرستادگان پروردگارمان به‌راستی (تمامی) حق را آوردند.» و ندا داده شدند که:«این همان بهشت است که آن را به (سبب) آنچه انجام می‌داده‌اید به میراث یافته‌اید.»
و برانداختیم آنچه در سینه‌های ایشان است از کینه روان شود از زیر ایشان جویها و گویند سپاس خداوندی را که ما را بدین هدایت نمود و نبودیم هدایت یابیم اگر نه هدایت می‌کرد ما را خدا همانا آمدند فرستادگان پروردگار ما به حق و خوانده شدند که اینک بهشت ارث داده شدیدش بدانچه بودید می‌کردید

We will remove whatever rancor is in their hearts. Rivers will flow beneath them. And they will say, “Praise be to Allah, who has guided us to this. Had Allah not guided us, we would never be guided. The messengers of our Lord did come with the truth.” And it will be proclaimed to them, “This is the Garden you are made to inherit, on account of what you used to do.”
ترتیل:
ترجمه:
الأعراف ٤٢ آیه ٤٣ الأعراف ٤٤
سوره : سوره الأعراف
نزول : ٤ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤١
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«نَزَعْنَا»: بیرون کشیدیم. «غِلٍّ»: کینه. دشمنی.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ وَ نُودُوا أَنْ تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوها بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «43»

و هرگونه كينه‌اى را كه در سينه‌هاى آنان بود بركنده و زدوديم (تا در صفا و صميميّت با هم زندگى كنند)، از زير (قصرهاى) شان نهرها جارى است و مى‌گويند: خدا را شكر كه ما را به اين (راه) هدايت كرد و اگر خداوند هدايتمان‌


«1». حج، 78.

«2». بقره، 185.

جلد 3 - صفحه 67

نمى‌كرد، ما (به خودى خود) هدايت نمى‌شديم. بى‌شك فرستادگان پروردگارمان به راستى و درستى به سراغ ما آمدند و به آنان (هدايت يافتگان) خطاب مى‌شود:

اين همان بهشتى است كه به خاطر عملكردتان وارث آن شده‌ايد.

نکته ها

«غَلَّ»، به معناى نفوذ مخفيانه است، به كينه و حسدى كه مرموزانه در جان انسان نفوذ مى‌كند نيز غِل گويند.

در آيات قبل خوانديم: دوزخيان همديگر را لعن و نفرين مى‌كنند، اينجا مى‌فرمايد:

بهشتيان هيچ كينه‌اى از يكديگر در دل ندارند و ميان آنها صلح، صفا و محبّت است و با اين‌كه در بهشت تفاوت درجات هست؛ امّا هيچ‌يك نسبت به ديگرى كينه و كدورت و حسد نمى‌ورزد.

نهرهاى بهشتى پر آب است، زيرا خداوند به جاى جريان آب فرمود: «نهرها جارى است و پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: نهرهاى بهشتى از زير مسكن بهشتيان جارى است». «1»

طبق احاديث، هر مؤمن و كافرى در بهشت و دوزخ مكانى دارد، ولى مؤمن، جايگاه بهشتى كافر را به ارث مى‌برد و كافر جايگاه دوزخى مؤمن را. «2» از اين حديث استفاده مى‌شود كه درهاى سعادت و شقاوت به روى همه باز است و هيچ كس از ابتدا براى بهشت يا دوزخ خلق نشده است، بلكه انتخاب و عمل او مسير و سرنوشتش را معيّن مى‌كند. «3»

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در غدير خم به مردم فرمودند: «معاشر النّاس سلّموا على علىّ بامرة المؤمنين» اى مردم! به علىّ به عنوان اميرالمؤمنين سلام كنيد و بگوييد: الحمدللّه الّذى هدنا لهذا .... «4»

امام هادى عليه السلام فرمود: «در روز قيامت، پيامبر و حضرت على و تمام ائمّه عليهم السلام در برابر مردم قرار مى‌گيرند و در اين هنگام شيعيان مى‌گويند: الحمد للّه الّذى هدانا لهذا .... «5»


«1». بحار، ج 8، ص 160.

«2». تفسير نورالثقلين.

«3». تفسير نمونه.

«4». تفسير نورالثقلين.

«5». تفسير اثنى‌عشرى؛ كافى، ج 1، ص 418.

جلد 3 - صفحه 68

پیام ها

1- زندگى كه در آن كينه نباشد، زندگى بهشتى است. «مِنْ غِلٍّ»

2- در بهشت، صفاى باطن و ظاهر يك جا جمع است. «نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ»

3- اهل بهشت، به ذكر و ستايش خدا مشغولند. «قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ»

4- بهشتيان، از لطف خدا شاكرند واز هدايت شدنشان مغرور نيستند. «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدانا»

5- بهشتيان به اعمال و كارهاى خود متّكى نيستند. «هَدانَا اللَّهُ»

6- عقل و علم و تلاش به تنهايى كافى نيست، عنايت و امداد الهى نيز براى هدايت لازم است. «لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ»

7- انبيا، وسيله‌ى هدايتند و هدايتشان همراه با حقّ است. خودشان، حرفشان، عملشان، شيوه‌ها و وعده‌هايشان همه حقّ است. «لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ»

8- بهشت در برابر عمل است، نه اميد و آرزو. «أُورِثْتُمُوها بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» حضرت على عليه السلام مى‌فرمايد: از كسانى مباش كه آخرت را بدون عمل آرزو مى‌كنند.

«لا تكن ممن يرجوا الآخرة بغير العمل» «1»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ وَ نُودُوا أَنْ تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوها بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (43)

وَ نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍ‌: و بيرون بريم آنچه در سينه اهل‌


جلد 4 صفحه 69

بهشت است از كينه و حسد، يعنى اسباب عداوت را از ايشان رفع كنيم تا آنكه غير از دوستى و موالات در ميان آنها نباشد. مراد تصفيه طباع اهل جنت است به اسقاط وساوس، و عطاى متمنيات ايشان تا تمناى حال غير نكنند. در منهج- مروى است كه در بهشت كمترين ملك هر كسى زياد از ملك دنيا باشد، چنانچه گمان برد كه آنچه او راست ديگرى را نيست. در تفسير لوامع- در احاديث صحيحه ثابته نزد خاصه و عامه در تصفيه ابدان و قلوب مؤمنين در قيامت وارد شده كه وقتى كه اهل بهشت سبقت به بهشت نمايند، پس برسند نزد در جنت درختى بينند، مى‌آيند نزد آن درخت و در طرف راست و چپ آن درخت دو چشمه حياتند. از يك چشمه آن خورند، حيات ابدى يافته قلع ماده غل و امراض و فساد باطنى ايشان دفعة مى‌شود و آن چشمه ظهور مى‌باشد و غسل از چشمه ديگر مى‌كنند به محض بيرون آمدن نضرت نعيم و طراوت جسيم و حسن مى‌يابند.

تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ: جارى است از جلو منازل بهشتيان نهرها براى زيادتى لذت و سرور ايشان. وَ قالُوا: و گويند اهل بهشت به مشاهده منازل خود، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدانا لِهذا: جميع محامد و شكور مخصوص خداوندى است كه بعد نصب ادله و ازاحه علت، توفيق داد و راهنمائى نمود ما را به لطف خود براى ايمان و عمل صالح. اين جنت و دار النعم لا يتناهى با بقاى ابدى ثواب آن مى‌باشد. يا حمد و ستايش مر خداى راست كه هدايت نمود ما را به تصديق دينى كه مستوجب اين ثواب جميل باشد. يا حمد به جهت ثبوت ايمان در قلوب ما، يا نزع غل از صدور ما، يا براى تجاوز از صراط و دخول جنت. وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ‌: و نبوديم ما كه هدايت شويم به قوه و قدرت خود به ايمان و عمل صالح و دخول جنت، لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ‌: اگر هدايت نمى‌كرد ما را خداى تعالى به اسباب توفيق و تسهيل طرق به فضل و كرم خود اين كلام متضمن تشكر اهل بهشت است از نعمت هدايت، كه اگر راهنمائى نمى‌نمود ما را به الطاف و توفيق نسبت به عموم مكلفين است از مؤمن و كافر و مطيع و عاصى كلا. پس كفار، خود به سوء اختيار اعراض از الطاف الهى و توفيقات سبحانى نمودند به كفر و عدم قبول ايمان.


جلد 4 صفحه 70

در كافى- از حضرت صادق عليه السّلام قال: اذا كان يوم القيمة دعى بالنّبىّ صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و بامير المؤمنين عليه السّلام و بالائمّة من ولده عليهم السّلام فينصبون للنّاس، فاذا رأتهم شيعتهم قالوا الحمد للّه الّذى هدانا لهذا. الايه يعنى هدانا اللّه فى ولاية امير المؤمنين عليه السّلام و الائمّة من ولده. «1» فرمود در اين آيه: روز قيامت خوانده شوند حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين عليه السّلام و ائمه از اولاد او، پس نصب شوند براى مردم. چون شيعيانشان ايشان را ببينند گويند: حمد براى خدايى كه هدايت فرمود ما را به اين، يعنى ولايت امير المؤمنين عليه السّلام و ائمه از اولاد آن حضرت.

تنبيه: اين مطلب محقق شده كه كفر و معاصى از بنده مى‌باشد به سوء اختيار او.

حضرت عبد العظيم روايت نموده از امام على النقى عليه السّلام از آباء كرام خود از حضرت رضا عليه السّلام فرمود: خارج شد ابو حنيفه روزى در خدمت حضرت صادق عليه السّلام، ملاقات نمود حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام را با اطفال ايستاده بود. ابو حنيفه گفت: اى طفل، از كيست معصيت. فرمود عليه السّلام: از سه وجه خارج نيست. يا از خداى عزّ و جلّ باشد، و حال آنكه از او نيست، پس سزاوار نباشد كريم عذاب فرمايد بنده را به فعلى كه كسب ننموده. و يا از خدا و بنده معا باشد، پس شايسته نيست شريك قوى ظلم كند شريك ضعيف را. و يا از بنده باشد و همين است؛ پس اگر عقاب نمايد، به سبب گناه او است؛ و اگر عفو فرمايد، به كرم و جود خودش باشد. ابو حنيفه گفت: اللّه اعلم حيث يجعل رسالته؛ و به اين براهين قول اشاعره باطل گرديد.

لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِ‌: و گويند اهل بهشت هر آينه قسم به ذات الهى بتحقيق آمده بودند در دنيا انبياء پروردگار ما به حق ثابت و الحال آن را مشاهده و معاينه كرديم و ابدا در وعده‌هاى سبحانى تخلفى و خلافى نديديم.

وَ نُودُوا أَنْ تِلْكُمُ الْجَنَّةُ: و مذاكره شوند وقت معاينه يا دخول بهشت موعود


«1» اصول كافى، جلد اوّل، كتاب الحجّة، صفحه 418، حديث 33.


جلد 4 صفحه 71

همين جنت مشحون است به انواع نعم لذيذه عظيمه باقيه. أُورِثْتُمُوها بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ‌: در حالتى كه ميراث داده شديد آن را به سبب آنچه بوديد كه بجا مى‌آوريد از اعمال صالح و خيرات. و تسميه به ارث به جهت آنست كه هر كسى را دو منزل باشد يكى در بهشت و يكى در جهنم. و منازل كافران در بهشت ميراث رسد به مؤمنان. و يا بسبب آنكه در آخرت بيزحمت و محنت عطا شود مانند مال ارث كه بدون تعب به وارث انتقال يابد.

در انوار- در ذيل آيه شريفه: الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ‌، (الخ) فرمايد: براى هر انسانى خداوند دو منزل مقرر نموده: يكى در بهشت و ديگر در جهنم. پس مؤمن به سبب ايمانش مستحق شود منزلش را در جنت به اصل، و منزل مخالف را به ميراث و هر يك از مخالفين مستحق شود در جهنم دو منزل را، يكى به اصاله و ديگر به ارث از مؤمنين.

نكته: محل اعراب «اورثتموها» نصب است بر حالتيه، و عامل آن معنى اشارت. و يا رفع است به خيريت. و قوله «الجنّة» صفت تلكم و آن در مواقع خمسه مففه، يا مفسره است، زيرا منادات، و يا دين از قسم قول است.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ وَ نُودُوا أَنْ تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوها بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (43)

ترجمه‌

و بيرون كشيديم آنچه بود در سينه‌هاى آنها از كينه جارى ميشود از


جلد 2 صفحه 427

زير ايشان نهرها و گويند ستايش مر خدائيرا كه هدايت كرد ما را باين و نبوديم كه هدايت شويم اگر نبود آنكه هدايت كرد ما را خدا هر آينه بتحقيق آمدند فرستادگان پروردگار ما براستى و ندا كرده شوند كه اين است آن بهشت شما ميراث داده شديد آنرا بسبب آنچه بوديد كه بجا مى‌آورديد

تفسير

خداوند دلهاى اهل بهشت را از حقد و حسد و كينه در دنيا پاك كرده لذا با برادران دينى خودشان در بهشت جز عطوفت و مهربانى و دوستى ندارند و بمقام يكديگر حسد نميبرند اگر چه ارفعيّت آنرا مشاهده نمايند با آنكه فرموده‌اند كمترين ملك كسيكه در بهشت است زياده از ملك دنيا است و نهرها از زير قصور و كنار درختان آن جارى است و هر كس گمان ميكند كه آنچه او را است كس ديگر را نيست و حمد و شكر خدا را بلسان حال و مقال چنانچه در آيه شريفه ذكر شده است بجا مى‌آورند بعكس اهل جهنم كه حال آنها در آيات سابقه بيان شد و بعضى گفته‌اند اوصاف ذميمه قبل از دخول بهشت و بعد از آشاميدن شراب طهور از آنها زائل ميشود و قمى ره از امام باقر (ع) نقل نموده كه عداوت نزع ميشود از صدور اهل ايمان در بهشت و در كافى از امام صادق (ع) نقل نموده است كه روز قيامت خداوند پيغمبر (ص) و امير المؤمنين (ع) و ائمه اطهار از اولاد او را در مقابل مردم حاضر ميفرمايد و شيعيان چون ايشان را مشاهده ميكنند باين بيان حمد الهى را انشاء مينمايند و مقصود حمد بر هدايت الهى است بولايت امير المؤمنين و اولاد اطهارش و پس از آن چون از علم اليقين بعين اليقين رسيده‌اند از غايت و جد و سرور اقرار مينمايند كه آنچه انبياء عظام خبر دادند بر حق و مطابق با واقع بود و منادى حق ندا ميكند اين همان بهشت موعود شما است كه باستحقاق ارث داده شديد مانند وارث مال كه باستحقاق ارث ميبرد در مقابل اعمال صالحه خودتان و از پيغمبر (ص) روايت شده است كه هيچ كس نيست مگر آنكه منزلى در بهشت دارد و منزلى در جهنم ولى مؤمن ارث ميبرد منزل كافر را از بهشت و كافر ارث ميبرد منزل مؤمن را از جهنم و اين معنى مراد از ارث بردن مؤمن در اين آيه است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ نَزَعنا ما فِي‌ صُدُورِهِم‌ مِن‌ غِل‌ٍّ تَجرِي‌ مِن‌ تَحتِهِم‌ُ الأَنهارُ وَ قالُوا الحَمدُ لِلّه‌ِ الَّذِي‌ هَدانا لِهذا وَ ما كُنّا لِنَهتَدِي‌َ لَو لا أَن‌ هَدانَا اللّه‌ُ لَقَد جاءَت‌ رُسُل‌ُ رَبِّنا بِالحَق‌ِّ وَ نُودُوا أَن‌ تِلكُم‌ُ الجَنَّةُ أُورِثتُمُوها بِما كُنتُم‌ تَعمَلُون‌َ (43)

و ‌ما خارج‌ ميكنيم‌ ‌از‌ قلوب‌ مؤمنين‌ ‌در‌ بهشت‌ كينه‌ و عداوت‌ و حسد ‌را‌ و جاري‌ ميشود ‌از‌ زير ‌آنها‌ ‌يعني‌ قصرها و زير درختهاي‌ بهشت‌ نهرهايي‌ ‌از‌ آب‌ و شير و عسل‌ و خمر و گفتند الحمد للّه‌ حمد مختص‌ خداوندي‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌ما ‌را‌ هدايت‌ فرمود ‌از‌ ‌براي‌ ‌اينکه‌ و ‌ما نبوديم‌ ‌که‌ هدايت‌ شويم‌ ‌اگر‌ نبود اينكه‌ خداوند ‌ما ‌را‌ هدايت‌ ميفرمود هراينه‌ بتحقيق‌ آمدند پيغمبران‌ ‌ما بحق‌ و راستي‌ و اينها ندا ميشوند اينست‌ ‌آن‌ بهشتي‌ ‌که‌ ‌شما‌ بميراث‌ نائل‌ شديد بسبب‌ آنچه‌ ‌که‌ بوديد عمل‌ ميكرديد وَ نَزَعنا ما فِي‌ صُدُورِهِم‌ مِن‌ غِل‌ٍّ ‌در‌ دنيا چه‌ بسيار ميشود ‌که‌ ‌بر‌ زخارف‌ دنيوي‌ ‌ يا ‌ حيازت‌ مقامي‌ ميان‌ دو برادر ‌ يا ‌ پدر و فرزند ‌ يا ‌ دو شريك‌ و رفيق‌ كدورتي‌ پيدا ميشود ‌که‌ باعث‌ حسد و بغضاء و نقار ميگردد و ‌لو‌ مؤمنين‌ بواسطه‌ ايمان‌ آثار ‌آنها‌ ‌را‌ بار نكنند لكن‌ ‌اينکه‌ صفات‌ خبيثه‌ ‌را‌ ‌از‌ قلوب‌ ‌خود‌ نميتوانند بيرون‌ كنند چون‌ غالبا اختياري‌ نيست‌ و خداوند ‌هم‌ مؤاخذه‌ نميفرمايد و لكن‌ ‌در‌ بهشت‌ خداوند بقدرت‌ كامله‌ ‌خود‌ ‌اينکه‌ نوع‌ صفات‌ خبيثه‌ ‌را‌ بلكه‌ جميع‌ اخلاق‌ رذيله‌ ‌را‌ ‌از‌ قلوب‌ اهل‌ بهشت‌ خارج‌ ميفرمايد تمام‌ ‌با‌ ‌هم‌ رءوف‌ و مهربان‌ و مألوف‌ هستند چون‌ ‌در‌ بهشت‌

جلد 7 - صفحه 323

‌هم‌ لذائذ جسماني‌ و ‌هم‌ روحاني‌ هست‌ و ‌اينکه‌ يكي‌ ‌از‌ لذائذ روحي‌ ‌است‌ رزقنا اللّه‌.

تَجرِي‌ مِن‌ تَحتِهِم‌ُ الأَنهارُ مراد ‌اينکه‌ نيست‌ ‌که‌ ‌از‌ زير قصر انهار خارج‌ شود ‌يعني‌ پاي‌ عمارات‌ و وسط اشجار، و شاهد ‌بر‌ ‌اينکه‌ معني‌ قول‌ فرعون‌ ‌است‌ ‌که‌ خداوند نقل‌ ميفرمايد أَ لَيس‌َ لِي‌ مُلك‌ُ مِصرَ وَ هذِه‌ِ الأَنهارُ تَجرِي‌ مِن‌ تَحتِي‌ زخرف‌ ‌آيه‌ 50، و تعبير بانهار ‌که‌ جمع‌ ‌است‌ شايد اشاره‌ ‌باشد‌ باين‌ ‌آيه‌ فِيها أَنهارٌ مِن‌ ماءٍ غَيرِ آسِن‌ٍ وَ أَنهارٌ مِن‌ لَبَن‌ٍ لَم‌ يَتَغَيَّر طَعمُه‌ُ وَ أَنهارٌ مِن‌ خَمرٍ لَذَّةٍ لِلشّارِبِين‌َ وَ أَنهارٌ مِن‌ عَسَل‌ٍ مُصَفًّي‌ سوره‌ محمّد صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌آيه‌ 17.

وَ قالُوا الحَمدُ لِلّه‌ِ الَّذِي‌ هَدانا لِهذا ‌در‌ برهان‌ ‌از‌ كافي‌ روايت‌ ميكند ‌که‌ مشار اليه‌ ‌هذا‌ ولايت‌ امير المؤمنين‌ و ائمه‌ طاهرين‌ ‌عليهم‌ السّلام‌ ‌است‌ زماني‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ مشاهده‌ ميكنند لكن‌ مكرر گفته‌ايم‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ نوع‌ اخبار بيان‌ مصداق‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ كلام‌ تمام‌ اهل‌ بهشت‌ ‌است‌ ‌از‌ جميع‌ امم‌ سابقه‌ و ‌اينکه‌ امت‌ بقرينه‌ جمله‌ ‌بعد‌ ‌که‌ لقد جاءت‌ رسلنا بالحق‌ ‌باشد‌، بنا ‌بر‌ ‌اينکه‌ مشار اليه‌ ايمان‌ ‌است‌ ‌که‌ سبب‌ دخول‌ بهشت‌ ميشود وَ ما كُنّا لِنَهتَدِي‌َ لَو لا أَن‌ هَدانَا اللّه‌ُ البته‌ معلوم‌ ‌است‌ ‌اگر‌ ارسال‌ رسل‌ و انزال‌ كتب‌ و جعل‌ احكام‌ نفرموده‌ ‌بود‌ احدي‌ هدايت‌ نميشد و مجرد عقل‌ كافي‌ نيست‌ حتّي‌ حكماء بزرگ‌ و دانشمندان‌ سترگ‌ ‌که‌ دست‌ ‌آنها‌ ‌از‌ دامن‌ انبياء كوتاه‌ بوده‌ ‌در‌ چه‌ ضلالتها افتادند خداوند ‌از‌ لطف‌ و كرمش‌ تمام‌ اسباب‌ هدايت‌ ‌را‌ ‌براي‌ بشر فراهم‌ فرموده‌ چه‌ اسباب‌ تكويني‌ ‌از‌ اعطاء عقل‌ و قوي‌ و اسباب‌ خارجيه‌ و چه‌ اسباب‌ تشريعي‌.

لَقَد جاءَت‌ رُسُل‌ُ رَبِّنا بِالحَق‌ِّ ‌از‌ آدم‌ ابو البشر ‌عليه‌ السّلام‌ ‌تا‌ خاتم‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ تمام‌ حق‌ بودند و آنچه‌ فرمودند ‌از‌ جانب‌ حق‌ بوده‌ چه‌ امور اعتقاديه‌ و چه‌ صفات‌ نفسانيه‌ و چه‌ اعمال‌ جوارحيه‌.

وَ نُودُوا أَن‌ تِلكُم‌ُ الجَنَّةُ ‌اينکه‌ ‌آن‌ بهشت‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ دنيا وعده‌ داده‌ ‌شده‌

جلد 7 - صفحه 324

بوديد و قبل‌ ‌از‌ قبض‌ روح‌ ‌شما‌ بشما نشان‌ داده‌ بودند و ملائكه‌ بشما بشارت‌ دادند أُورِثتُمُوها ارث‌ عبارت‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ اختصاص‌ بشما دارد و ديگران‌ حقي‌ ندارند بِما كُنتُم‌ تَعمَلُون‌َ سبب‌ ميراث‌ ‌شما‌ ايمان‌ و اعمال‌ صالحه‌ بوده‌ ‌که‌ قابليت‌ ‌اينکه‌ ارث‌ ‌را‌ پيدا كرديد.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 43)- در این آیه به یکی از مهمترین نعمتهایی که خدا به بهشتیان ارزانی می‌دارد و مایه آرامش روح و جان آنهاست اشاره کرده، می‌گوید: «کینه‌ها و حسدها و دشمنیها را از دل آنها برمی‌کنیم» (وَ نَزَعْنا ما فِی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ).

در حقیقت یکی از بزرگترین ناراحتیهای انسانها در زندگی دنیا که سر چشمه پیکارهای وسیع اجتماعی می‌شود و علاوه بر خسارتهای سنگین جانی و مالی آرامش روح را بکلی بر هم می‌زند، همین «کینه توزی» و «حسد» است.

بهشتیان بکلی از بدبختیهای ناشی از این گونه صفات و عواقب آن برکنارند، آنها با هم در نهایت دوستی و محبت و صفا و صمیمیت و آرامش زندگی می‌کنند، و همه از وضع خود راضیند.

قرآن پس از ذکر این نعمت روحانی، اشاره به نعمت مادی و جسمانی آنها کرده، می‌گوید: «از زیر قصرهای آنها نهرهای آب جریان دارد» (تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ).

سپس رضایت و خشنودی کامل و همه جانبه اهل بهشت را با این جمله منعکس می‌کند که آنها «می‌گویند: حمد و سپاس مخصوص خداوندی است که ما را به این همه نعمت رهنمون شد و اگر خدا ما را راهنمایی نمی‌کرد، هرگز، هدایت نمی‌یافتیم» (وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدانا لِهذا وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ).

این توفیق او بود که دست ما را گرفت و از گذرگاههای زندگی عبور داد و به سر منزل سعادت رسانید. «مسلما فرستادگان پروردگار ما، حق را آوردند!» آنها راست می‌گفتند و ما با چشم خود درستی گفتارشان را هم اکنون می‌بینیم (لَقَدْ

ج2، ص48

جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ)

.«در این هنگام ندایی برمی‌خیزد، و این جمله را در گوش جان آنها سر می‌دهد که این بهشت را به خاطر اعمال پاکتان به ارث بردید» (وَ نُودُوا أَنْ تِلْکُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوها بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).

نکات آیه

۱- خداوند دلها و سینه هاى اهل بهشت را از هر کینه و دشمنى پاک خواهد کرد. (و نزعنا ما فى صدورهم من غل) «غل» به معناى کینه است.

۲- زندگى بهشتیان آکنده از صلح و سلامت و به دور از کشمکشهایى مانند جدال دوزخیان است. (و نزعنا ما فى صدورهم من غل) هدف از بیان پاکیزگى دل هاى بهشتیان از کینه و عداوت پس از گوشزد کردن نزاع دوزخیان، مقایسه دو جایگاه از جهت صفا و صمیمیت و عداوت و کینه توزى است.

۳- دشمنى و کینه توزى، رذایلى ریشه دار و مبارزه با آن نیازمند سعى و تلاش است. (و نزعنا ما فى صدورهم من غل) به کارگیرى «نزع»، به معناى کندن، براى رهاسازى انسان از کینه و عداوت، مى تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد.

۴- زدودن کینه و عداوت از سینه ها، ارزش الهى است. (و نزعنا ما فى صدورهم من غل)

۵- وجود برخى از کینه ها در سینه مؤمنان قبل از ورود به بهشت و زدودن آن با ورود به بهشت* (و نزعنا ما فى صدورهم من غل)

۶- بهشت داراى نهرهایى متعدد، لبریز و همواره جارى (تجرى من تحتهم الأنهر) اِسناد جریان به خود نهرها، همانند «جرى المیزاب»، حکایت از پر بودن و لبریز بودن نهرهاى بهشتى دارد.

۷- جایگاه رفیع بهشتیان، مشرف بر نهرهایى جارى (تجرى من تحتهم الأنهر)

۸- نهرهاى جارى بهشت، پاداش مؤمنان نیک کردار (تجرى من تحتهم الأنهر)

۹- بهشتیان پس از ورود به بهشت و مشاهده مواهب آن، خداوند را به خاطر هدایت شدن و نیلشان به بهشت، سپاس مى گویند. (و قالوا الحمد للّه الذى هدینا لهذا)

۱۰- رهیابى به بهشت جاودان، جز در پرتو هدایت الهى میسر نیست. (و ما کنا لنهتدى لو لا أن هدینا اللّه)

۱۱- خداوند هدایت کننده مردم به ایمان و انجام اعمال صالح براى رساندن آنان به بهشت و مواهب آن (و قالوا الحمد للّه الذى هدینا لهذا) برداشت فوق بر این اساس است که متعلّق «هدینا»، به قرینه آیه پیشین، ایمان و عمل صالح و «لام» در «لهذا» بیانگر هدف و غایت هدایت باشد. یعنى: هدانا إلى الایمان لنکون من أصحاب الجنة.

۱۲- رهیابى به ایمان و عمل صالح، جز در پرتو هدایت و توفیق الهى میسر نیست. (و ما کنا لنهتدى لو لا أن هدینا اللّه) متعلَّق «لنهتدى» و «هدینا»، به قرینه آیه قبل، مى تواند ایمان به آیات الهى و انجام اعمال صالح باشد. یعنى: ما کنا لنهتدى إلى الایمان و الاعمال الصالحة لو لا أن هدانا اللّه إلى ذلک.

۱۳- عدم اتکاى بهشتیان به اعمال خویش، در رسیدن به نعمتهاى بهشت (و قالوا الحمد للّه الذى هدینا لهذا و ما کنا لنهتدى)

۱۴- بهشتیان حقانیت رسالت و وعده هاى پیامبران را درمى یابند و با سوگند آن را بازگو مى کنند. (لقد جاءت رسل ربنا بالحق)

۱۵- رسالت فرستادگان الهى براى تربیت و رشد آدمیان است. (لقد جاءت رسل ربنا بالحق) برداشت فوق با توجه به کلمه «رب» استفاده شده است.

۱۶- بهشت تفضلى است از جانب خداوند به مؤمنان نیک کردار، نه پاداشى همپایه عملکرد آنان (تلکم الجنة اورثتموها بما کنتم تعملون) خداوند از یک سو بهشت را پاداش عملکرد اهل ایمان دانسته (بما کنتم تعملون) و از سوى دیگر آن را میراث (دستیابى به چیزى بدون عوض) خوانده است تا به این حقیقت اشاره کند که اعطاى بهشت همپایه اعمال مؤمنان نیست، بلکه تفضلى است از جانب خداوند به ایشان.

۱۷- بهشت، جایگاهى بس والا و ارجمند در پیشگاه خداوند (أن تلکم الجنة) به کارگیرى کلمه «تلکم»، على رغم نزدیک بودن مشارالیه آن (بهشت)، بیانگر عظمت و ارجمندى بهشت است.

۱۸- برخوردارى مؤمنان از نعمتهاى الهى در بهشت، نتیجه کردار نیک و مستمر آنان است. (و نودوا أن ... بما کنتم تعملون)

روایات و احادیث

۱۹- و روى عن النبى (ص) انه قال: ما من احد إلا و له منزل فى الجنة و منزل فى النار ... و المؤمن یرث الکافر منزله من الجنة فذلک قوله: «اورثتموها ... » ;[۱] از رسول خدا (ص) روایت شده است: هیچ کس نیست مگر آن که منزلى در بهشت و منزلى در جهنم دارد ... و مؤمن، منزل کافر را در بهشت به ارث مى برد. و این است معناى قول خداوند: «اورثتموها ... ».

۲۰- عن رسول اللّه (ص) (فى حدیث) انه قال فى وصف أهل الجنة: و الانهار تجرى من تحت مساکنهم وذلک قول اللّه عز و جل «تجرى من تحتهم الانهار ... ».[۲] از رسول خدا (ص) ضمن حدیثى طولانى در وصف اهل بهشت روایت شده است: نهرها از زیر خانه هاى آنها جارى است. و این اس--ت معناى قول خدا که فرمود: «تجرى من تحتهم الانهار ...».

موضوعات مرتبط

  • اخلاق: مبارزه با رذایل اخلاقى ۳
  • ارزشها:۴
  • انبیا: حقانیت رسالت انبیا ۱۴ ; فلسفه بعثت انبیا ۱۵
  • ایمان: عوامل ایمان ۱۲ ; هدایت به ایمان ۱۱
  • بهشت: آثار ورود به بهشت ۵ ; ارزش بهشت ۱۷ ; تزکیه قبل از بهشت ۵ ; تعدد نهرهاى بهشت ۶ ; جاودانگى بهشت ۱۰ ; جریان نهرهاى بهشت ۶ ; صفات نهرهاى بهشت ۶ ; ظهور حقایق در بهشت ۱۴ ; موجبات بهشت ۱۰، ۱۱، ۱۳، ۱۶ ; نعمتهاى بهشت ۹، ۱۱، ۱۳، ۱۸ ; نهرهاى بهشت ۷، ۸
  • بهشتیان: در بهشت ۹ ; بهشتیان و کینه ۱ ; بهشتیان و وعده انبیا ۱۴ ; پاکى قلب بهشتیان ۱، ۵ ; جایگاه بهشتیان ۷ ; زندگى بهشتیان ۲ ; سوگند بهشتیان ۱۴ ; شکر بهشتیان ۹ ; صفات بهشتیان ۱۳ ; صلح بهشتیان ۲ ; صمیمیت بهشتیان ۲ ; عمل بهشتیان ۱ ; مقامات بهشتیان ۷
  • تربیت: عوامل تربیت ۱۵
  • تزکیه: ارزش تزکیه ۴
  • جهنمیان: منازعه جهنمیان ۲
  • خدا: فضل خدا ۱۶ ; هدایت خدا ۱۰، ۱۱، ۱۲
  • رشد: عوامل رشد ۱۵
  • شکر: نعمت بهشت ۹ ; شکر نعمت هدایت ۹
  • عمل صالح: آثار عمل صالح ۱۶ ; پاداش عمل صالح ۱۸ ; موجبات عمل صالح ۱۲ ; هدایت به عمل صالح ۱۱
  • کینه: ارزش رفع کینه ۴ ; اهمیت رفع کینه ۴
  • مؤمنان: پاداش مؤمنان ۸، ۱۶ ; تفضل به مؤمنان ۱۶ ; عمل صالح مؤمنان ۱۸ ; کینه در مؤمنان ۵ ; مؤمنان در بهشت ۵، ۱۸
  • نیکوکاران: پاداش نیکوکاران ۸
  • هدایت: عوامل هدایت ۱۱، ۱۲

منابع

  1. مجمع البیان ج ۴، ص ۶۴۹ ; الدر المنثور، ج ۷- ، ص ۳۹۴.
  2. کافى، ج ۸، ص ۹۸، ح ۶۹ ; بحارالانوار، ج ۸، ص ۱۶۰، ح ۹۸.