الأعراف ١٦٥

از الکتاب
کپی متن آیه
فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُکِّرُوا بِهِ‌ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ‌ يَنْهَوْنَ‌ عَنِ‌ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذِينَ‌ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ‌ بَئِيسٍ‌ بِمَا کَانُوا يَفْسُقُونَ‌

ترجمه

امّا هنگامی که تذکراتی را که به آنها داده شده بود فراموش کردند، (لحظه عذاب فرا رسید؛ و) نهی‌کنندگان از بدی را رهایی بخشیدیم؛ و کسانی را که ستم کردند، بخاطر نافرمانیشان به عذاب شدیدی گرفتار ساختیم.

و چون پندى را كه به ايشان داده شده بود از ياد بردند، ما نهى كنندگان از منكر را نجات داديم و ستمكاران را به عذاب بدى گرفتار نموديم، چرا كه نافرمانى مى‌كردند
پس هنگامى كه آنچه را بدان تذكر داده شده بودند، از ياد بردند، كسانى را كه از [كارِ] بد باز مى‌داشتند نجات داديم؛ و كسانى را كه ستم كردند، به سزاى آنكه نافرمانى مى‌كردند، به عذابى شديد گرفتار كرديم.
و چون هر چه به آنها تذکر داده شد در آن غفلت ورزیدند ما هم آن جماعت را که از کار بد منع می‌نمودند نجات بخشیدیم و آنان را که ظلم و ستمکاری کردند به کیفر فسقشان به عذابی سخت گرفتار کردیم.
پس چون پندی را که به آنان داده شد، فراموش کردند [در لحظه نزول عذاب] پند دهندگانی که مردم را از بدی ها بازمی داشتند، نجات دادیم و آنان را که ستم کردند به کیفر آنکه همواره نافرمانی می کردند، به عذابی سخت گرفتیم.
چون اندرزى را كه به آنها داده شده بود فراموش كردند، آنان را كه از بدى پرهيز مى‌كردند نجات داديم و گنهكاران را به سبب گناهشان به عذابى سخت فرو گرفتيم.
و چون پندی را که به ایشان داده بودند، از یاد بردند، کسانی را که ناهیان از منکر بودند نجات دادیم و ستمکاران را به عذابی شدید گرفتار کردیم چرا که نافرمانی کرده بودند
پس چون پندى را كه به آنها داده شده بود فراموش كردند، كسانى را كه از بدى- نافرمانى، يعنى شكار ماهى در روز شنبه- باز مى‌داشتند رهانيديم و كسانى را كه ستم كردند به سزاى نافرمانى كه مى‌كردند به عذابى سخت بگرفتيم.
امّا هنگامی که پندها و اندرزهائی را نشنیدند که بدانها تذکّر داده شدند، کسانی را که (دیگران را نصیحت می‌نمودند و آنان را) از بدی نهی می‌کردند از (عذاب به دور داشتیم و از بلا) رهانیدیم، و کسانی را که (مخالفت فرمان می‌کردند و بیشتر و بیشتر گناه می‌ورزیدند و بدین وسیله بر خود و جامعه) ستم می‌نمودند، به خاطر استمرار بر معاصی و نافرمانی، به عذاب سختی گرفتار ساختیم.
پس هنگامی که آنچه را بدان یادآوری شده بودند، فراموش کردند، کسانی را که از این (کار) بد باز می‌داشتند نجات دادیم و کسانی را (هم) که ستم کردند، به سزای آنکه نافرمانی می‌نمودند، به عذابی بس ناخوشایند گرفتار کردیم.
تا گاهی که فراموش کردند آنچه را یادآوری شدند نجات دادیم آنان را که نهی می‌کردند از بدی و گرفتیم آنان را که ستم کردند به عذابی زشت بدانچه بودند نافرمانی می‌کردند

Then, when they neglected what they were reminded of, We saved those who prohibited evil, and We seized those who did wrong with a terrible punishment, because of their sinfulness.
ترتیل:
ترجمه:
الأعراف ١٦٤ آیه ١٦٥ الأعراف ١٦٦
سوره : سوره الأعراف
نزول : ٤ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«نَسُوا»: فراموش کردند. در گوش نگرفتند و توجّه ننمودند. «بَئِیسٍ»: سخت. شدید.


تفسیر



تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئِيسٍ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ «165»

پس چون تذكّرى را كه به آنان داده شده بود فراموش كردند، كسانى را كه نهى از منكر مى‌كردند نجات داديم و ستمگران را به سزاى نافرمانى كه همواره انجام مى‌دادند، به عذابى سخت گرفتيم.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئِيسٍ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ (165)

فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ‌: پس چون ترك كردند و واگذاشتند فاعلين صيد آنچه پند داده مى‌شدند، يعنى بدان موعظه متعظ نشدند و قبول نكردند، أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ: نجات داديم آنان را كه نهى مى‌كردند از بدى و معصيت، وَ أَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا: و گرفتيم به قهر، آنان را كه ظلم كردند به صيد منهى عنه، بِعَذابٍ بَئِيسٍ‌: به عذاب بسيار سخت شديد، بِما كانُوا يَفْسُقُونَ‌: به سبب آنچه بودند كه از روى عناد خارج شدند از فرمان ما.

مروى است كه چون موعظه ناهيان مؤثر نشد، گفتند در اين شهر بودن، غايت خطر است. قسم به خدا ما با شما نباشيم، و بيتوته نكنيم. شهر را قسمت، و ديوارى بلند در ميان كشيدند و در زير آسمان خوابيدند. صبح اولياء خدا براى تفحص عاصين به در شهر آمدند، ايشان را ساكت، و هر چه در را كوبيدند جوابى نيامد، عاقبت از بام وارد، آنها را معذب ديدند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


سوره الأعراف «7»: آيات 164 تا 166

وَ إِذْ قالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدِيداً قالُوا مَعْذِرَةً إِلى‌ رَبِّكُمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ (164) فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئِيسٍ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ (165) فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ (166)

ترجمه‌

و چون گفتند جماعتى از آنها چرا موعظه ميكنيد گروهى را كه خدا هلاك كننده است آنها را يا عذاب كننده است آنان را عذابى سخت گفتند براى تقديم عذر بسوى پروردگار شما و شايد آنها بپرهيزند

پس چون فراموش كردند آنچه پند داده شدند بآن نجات داديم آنانرا كه نهى مى‌كردند از بدى و گرفتيم آنانرا كه ستم كردند بعذابى سخت براى بودنشان كه نافرمانى مينمودند

پس چون سركشى كردند از آنچه نهى شدند از آن گفتيم مر ايشان را باشيد بوزينه‌گان راندگان.

تفسير

اهالى قريه كنار درياى مذكوره كه نام آن ايله بوده سه دسته بودند جمعى صيد ماهى بكيفيّت مذكوره در آيه سابقه مينمودند و بعضى نمينمودند و ساكت بودند و برخى نمينمودند و دسته اول را نهى ميكردند و دسته دوم بدسته سوم ميگفتند چرا اينها را موعظه ميكنيد وعظ بحال آنها ثمر ندارد چون متّعظ نميشوند و شرط نهى از منكر كه احتمال تأثير است موجود نيست خدا ميخواهد آنها را در دنيا هلاك كند يا در آخرت معذّب بعذاب شديد فرمايد ايشان جواب ميدادند كه موعظه مينمائيم آنها را براى آنكه عذر باشد از ما نزد خدا كه در اداء تكليف خودمان كه نهى از منكر است كوتاهى نكرديم علاوه بر آنكه نبايد مأيوس شد از تأثير شايد آنها از خدا بترسند و از اين امر نامشروع پرهيز نمايند و چون مواعظ و نصايح مشفقانه دسته سوم در آنها مؤثر نشد بلكه در طاق نسيان گذاردند و معامله فراموش شده با آن مواعظ حقّه نمودند ايشان از آنها كناره‌گيرى كرده در قريه ديگرى ساكن شدند و خداوند آنها را مسخ فرمود بصورت ميمون بطورى كه اهل قراء اطراف يك يك آنها را ميشناختند و سه روز زنده بودند و بعد از سه روز باد سام و باران شديدى آمد و آنها را سوزاند و بدريا ريخت و از آنها و نسلشان كسى و چيزى باقى‌


جلد 2 صفحه 487

نماند و دسته دوم هم با دسته اول در عذاب شريك بودند براى ترك نهى از منكر و عدّه هالكين جمعا هفتاد هزار نفر وعده ناجين ده هزار و كسرى بوده چنانچه در تفسير امام (ع) از حضرت سجاد (ع) نقل شده است و در مجمع از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه دو فرقه هلاك شدند و فرقه سوم نجات يافتند و در كافى از آنحضرت و عياشى ره از امام باقر (ع) قريب به اين مضمون را نقل نموده كه آنها سه صنف بودند يك صنف كه تارك معصيت و آمر باطاعت بودند نجات يافتند و دو صنف ديگر كه تارك هر دو و تارك امر بمعروف بودند هلاك و مسخ شدند و بنابر اين دسته اول دو معصيت نمودند يكى صيد و ديگر ترك نهى از منكر و دسته دوم يك معصيت كه همان ترك نهى از منكر بوده و شايد فلمّا عتوا اشاره بهمان تكبّر و سركشى از نهى باشد و شايد مراد تكبر و سركشى از ترك منهىّ عنه باشد و اينكه در آيه سوم تغيير عنوان داده شده شايد براى اشاره باستحقاق دو عذاب و تمهيد مقدمه براى عذاب دوم باشد كه در ذكر مؤخر شده اگر چه در خارج مقدم بوده چنانچه اشاره شد كه اول مسخ شدند و بعد از آن سوختند در هر حال سيره الهيّه بر اين جارى شده كه وقتى قومى معصيت نمودند و قومى ساكت ماندند و عذاب نازل شد همه را بيك نهج فرا ميگيرد و خطاب خداوند بكلمه كن و كونوا امر تكوينى او است كه امر باش بچيزى با بودنش در خارج متّحد است و بعضى معذرة برفع قرائت نموده‌اند يعنى اين موعظه ما عذرى است براى ما نزد پروردگار و خاسئين يعنى مطرودين و محرومين از هر خيرى مأخوذ از است خساء الكلب يعنى راند سگ را.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


134

فَلَمّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِه‌ِ أَنجَينَا الَّذِين‌َ يَنهَون‌َ عَن‌ِ السُّوءِ وَ أَخَذنَا الَّذِين‌َ ظَلَمُوا بِعَذاب‌ٍ بَئِيس‌ٍ بِما كانُوا يَفسُقُون‌َ (165)

‌پس‌ چون‌ ‌که‌ فراموش‌ كردند آنچه‌ ‌را‌ ‌که‌ بآنها تذكر داده‌ ‌شده‌ بآن‌ نجات‌ داديم‌ كساني‌ ‌که‌ نهي‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ عمل‌ زشت‌ ‌که‌ صيد ماهي‌ ‌در‌ شنبه‌ ‌باشد‌ مينمودند و گرفتيم‌ كساني‌ ‌که‌ ظلم‌ ميكردند بعذاب‌ سخت‌ بسبب‌ آنچه‌ ‌که‌ بودند فسق‌ ميكردند سؤال‌‌-‌ كساني‌ ‌که‌ ساكت‌ بودند ‌که‌ نه‌ موعظه‌ ميكردند و نه‌ مرتكب‌ ‌اينکه‌ معصيت‌ ميشدند آيا اهل‌ نجات‌ بودند ‌ يا ‌ معذب‌ بعذاب‌.

جواب‌‌-‌ ‌اگر‌ ‌در‌ ترك‌ نهي‌ ‌از‌ منكر تقصيري‌ ‌از‌ ‌آنها‌ سرزده‌ و ‌با‌ اهل‌ معصيت‌ مداهنه‌ و معاشرت‌ داشته‌ ‌آنها‌ ‌هم‌ ظلم‌ بنفس‌ كرده‌ و فاسق‌ شدند و مشمول‌ جمله‌ اخيره‌ هستند، و ‌از‌ حديث‌ منسوب‌ بزين‌ العابدين‌ استفاده‌ ميشود ‌که‌ ‌آنها‌ ‌هم‌ گرفتار عذاب‌ شدند چنانچه‌ ‌در‌ قوم‌ شعيب‌ دارد ‌که‌ صد هزار بودند شصت‌ هزار ايمان‌ آوردند و چهل‌ هزار بشرك‌ و كفر و معاصي‌ برقرار عذاب‌ ‌بر‌ تمام‌ نازل‌ شد شعيب‌ عرض‌ كرد (ربّنا ‌هذا‌ للاشرار فمال‌ الاخيار) خطاب‌ آمد ‌از‌ جهت‌ سكوت‌ و مداهنه‌ ‌با‌ كفار بوده‌ و ‌بعد‌ ‌از‌ رحلت‌ حضرت‌ رسالت‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌هم‌ بسياري‌ ‌از‌ اهل‌ ايمان‌ ‌با‌ ابي‌ بكر بيعت‌ نكردند لكن‌ ‌علي‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌را‌ ‌هم‌ ياري‌ نكردند و همين‌ سكوت‌ باعث‌ ارتداد ‌آنها‌ شد ‌که‌ گفتند

ارتد ‌النّاس‌ ‌بعد‌ ‌رسول‌ اللّه‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ الّا اربعة ‌او‌ خمسة

و همچنين‌ اهل‌ كوفه‌ بسياري‌ شيعه‌ بودند لكن‌ مسلم‌ [ع‌] ‌را‌ رها كردند و ‌در‌ خانه‌ها مخفي‌ شدند، و ‌در‌ عصر حاضر ‌هم‌ بسياري‌ ‌از‌ ماها ‌از‌ جهت‌ سكوت‌ و ترك‌ ياري‌ دين‌ مسئوليت‌ سختي‌ داريم‌ بگذاريم‌ و بگذريم‌.

جلد 8 - صفحه 14

فَلَمّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِه‌ِ ‌اينکه‌ نسيان‌ نسياني‌ نيست‌ ‌که‌ رافع‌ تكليف‌ ‌باشد‌ بلكه‌ ‌از‌ باب‌ بي‌اعتنايي‌ و عدم‌ توجه‌ بفرمايشات‌ انبياء اصلا متذكر نميشوند و عقب‌ سر مياندازند أَنجَينَا الَّذِين‌َ يَنهَون‌َ عَن‌ِ السُّوءِ ‌در‌ اخبار دارد ‌از‌ ميان‌ قوم‌ و ‌از‌ شهر خارج‌ شدند و بقريه‌ ديگري‌ رفتند چنانچه‌ ‌در‌ بعض‌ اخبار ‌است‌ ‌ يا ‌ ‌در‌ بيابان‌ ‌که‌ مفاد بعض‌ ديگر ‌است‌ و ممكن‌ ‌است‌ جمع‌ ‌بين‌ ‌اينکه‌ دو ‌که‌ يك‌ قسمت‌ بقريه‌ نزديك‌ ‌آن‌ قريه‌ رفته‌ باشند و يك‌ قسمت‌ ‌در‌ بيابان‌ وَ أَخَذنَا الَّذِين‌َ ظَلَمُوا بِعَذاب‌ٍ بَئِيس‌ٍ ‌اينکه‌ عذاب‌ سخت‌ ‌غير‌ ‌از‌ مسخ‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌آيه‌ ‌بعد‌ اشاره‌ دارد و تعيين‌ نشده‌ ‌که‌ چه‌ عذابي‌ ‌است‌ ممكن‌ ‌است‌ قطع‌ بركات‌ و حبوب‌ و ثمار ‌باشد‌ ‌ يا ‌ فقر و فاقه‌ و امراض‌ سخت‌ ‌باشد‌ ‌هر‌ چه‌ بوده‌ بسيار ناگوار بوده‌ ‌که‌ بئيس‌ تعبير ميفرمايد بِما كانُوا يَفسُقُون‌َ ‌که‌ علت‌ اخذ باين‌ عذاب‌ همان‌ فسق‌ و نافرماني‌ بوده‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

اشاره

(آیه 165)- در این آیه می‌فرماید: سر انجام دنیاپرستی بر آنان غلبه کرد و فرمان خدا را به دست فراموشی سپردند «اما هنگامی که تذکراتی را که به آنها داده شده بود فراموش کردند (لحظه عذاب فرا رسید، و) نهی کنندگان از بدی را رهایی بخشیدیم و کسانی را که ستم کردند، به خاطر نافرمانیشان به عذاب شدیدی گرفتار ساختیم» (فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ أَنْجَیْنَا الَّذِینَ یَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذِینَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئِیسٍ بِما کانُوا یَفْسُقُونَ).

چه کسانی رهایی یافتند؟

از آن سه گروه (گنهکاران، ساکتان و اندرزدهندگان) تنها گروه سوم از مجازات الهی مصون ماندند و بطوری که در روایات آمده است آنها هنگامی که دیدند اندرزهایشان مؤثر واقع نمی‌شود ناراحت شدند و گفتند: ما از شهر بیرون می‌رویم، شب هنگام به بیابان رفتند و اتفاقا در همان شب کیفر الهی دامان دو گروه دیگر را گرفت.

نکات آیه

۱- یهودیان متخلف در آبادى ایله، به نصایح و مواعظ مصلحان و نهى کنندگان از منکر اعتنا نکردند و آن را به فراموشى سپردند. (فلما نسوا ما ذکروا به)

۲- خداوند یهودیان متمرد در آبادى ایله را پس از مداومت بر صید ماهى در روز شنبه و بى اعتنایى به مواعظ اصلاحگران به عذابى شدید گرفتار ساخت. (فلما نسوا ما ذکروا به ... أخذنا الذین ظلموا بعذاب بئیس) «بئیس» به معناى شدید است.

۳- خداوند از میان یهودیان ایله تنها مصلحانِ نهى کننده از منکر را از گرفتار شدن به عذاب رهایى بخشید. (أنجینا الذین ینهون عن السوء)

۴- خداوند حتى آن گروه از یهودیان ایله را که خود صالح بودند، ولى متجاوزان را موعظه نکردند، به عذابى شدید گرفتار ساخت. (أنجینا الذین ینهون عن السوء و أخذنا الذین ظلموا بعذاب بئیس) در آیه قبل در مقام تقسیم یهودیان ایله از نظر عملکرد، آنان را به سه گروه تقسیم کرد و آیه مورد بحث در مقام بیان سرنوشت آنان است و ایشان را در دو گروه قرار داده است. این مقایسه نشان مى دهد که خداوند ترک کنندگان نهى از منکر را از گروه ظالمان (الذین ظلموا) شمرده است.

۵- ترک کنندگان نهى از منکر در میان یهودیان ایله، بى اعتنا به تذکار موعظه گران (لزوم نهى از منکر) (فلما نسوا ما ذکروا به) ضمیر در «نسوا» و «ذکروا» به تجاوزگران و نیز به ترک کنندگان نهى از منکر برمى گردد. تذکرى که به ترک کنندگان نهى از منکر داده شد، همان است که از جمله «معذرة إلى ربکم» فهمیده مى شود. یعنى مصلحان به آنان تفهیم کردند که شما نیز باید نهى از منکر کنید، و گر نه مسؤول هستید ; اما آنان همچنان بى تفاوت ماندند.

۶- یهودیان متخلف از حکم روز شنبه (حرمت تلاش براى کسب مال و صید ماهى) مردمانى فاسق و ظالم در پیشگاه خداوند (و أخذنا الذین ظلموا بعذاب بئیس بما کانوا یفسقون)

۷- فسق و ستمگرىِ یهودیان ایله، مایه نزول عذاب الهى بر آنان شد. (أخذنا الذین ظلموا بعذاب بئیس بما کانوا یفسقون) «ما» در «بما کانوا» مصدریه و «باء» سببیه است یعنى: أخذناهم بسبب فسقهم.

۸- تخلف از احکام الهى و مداومت بر آن، فسق و ظلم و در پى دارنده کیفر شدید الهى است. (و أخذنا الذین ظلموا بعذاب بئیس بما کانوا یفسقون)

۹- ترک نهى از منکر و سکوت در برابر منحرفان و فسق و ستمگرى، داراى کیفرى شدید است. (أنجینا الذین ینهون عن السوء و أخذنا الذین ظلموا بعذاب بئیس)

۱۰- نهى از منکر از مصادیق موعظه است. (لم تعظون ... الذین ینهون عن السوء)

۱۱- ترک کنندگان نهى از منکر، شریک جرم گنهکاران و داراى سرنوشتى همسان با آنان هستند. (أنجینا الذین ینهون عن السوء و أخذنا الذین ظلموا بعذاب بئیس)

۱۲- نهى از منکر مایه رهایى یافتن از عذابهاى تعیین شده براى جوامع گنهکار است. (أنجینا الذین ینهون عن السوء و أخذنا الذین ظلموا بعذاب بئیس)

موضوعات مرتبط

  • ایله: عذاب صالحان ایله ۴ ; قصه اهل ایله ۱، ۲، ۳، ۴، ۵ ; ناهیان از منکر ایله ۱ ; نجات مصلحان ایله ۳ ; نجات ناهیان از منکر ایله ۳
  • جامعه: عذاب جامعه فاسق ۱۲
  • خدا: افعال خدا ۳، ۴ ; عذابهاى خدا ۸
  • شنبه: صید ماهى در شنبه ۲، ۶
  • ظالمان:۶
  • ظلم: آثار ظلم ۷ ; کیفر ظلم ۹ ; موارد ظلم ۸
  • عذاب: دنیوى ۲، ۳، ۴ ; مراتب عذاب ۸، ۹ ; موجبات عذاب دنیوى ۷ ; موجبات نجات از عذاب ۱۲ ; نجات از عذاب ۳
  • عصیان: آثار عصیان ۸ ; تداوم بر عصیان ۸ ; کیفر عصیان ۸
  • فاسقان:۶
  • فسق: آثار فسق ۷ ; کیفر فسق ۹ ; موارد فسق ۸
  • گناه: سکوت در برابر گناه ۹
  • گناهکاران: شریک گناه گناهکاران ۱۱
  • مصلحان: بیخاعتنایى به مصلحان ۵
  • موعظه: بیخاعتناى به موعظه ۲ ; موارد موعظه ۱۰
  • نهى از منکر: آثار نهى از منکر ۱۲ ; اهمیت نهى از منکر ۱۰ ; تارکان نهى از منکر ۵ ; عذاب تارکان نهى از منکر ۴ ; فرجام تارکان نهى از منکر ۱۱ ; کیفر ترک نهى از منکر ۹ ; گناه تارکان نهى از منکر ۱۱
  • یهود: شنبه در یهود ۶ ; ظلم یهود ایله ۷ ; عذاب یهود ایله ۲، ۳، ۴، ۷ ; فسق یهود ایله ۷ ; محرّمات یهود ۶ ; یهود ایله ۵ ; یهود متخلّف ایله ۱، ۲، ۶ ; یهود و مصلحان ایله ۱، ۲

منابع